قسمت چهل و هشتمبا صدا خنده های ابجیم متوجه ورودشون شدم..که صدای سعید که به مهشید میگفت عزیزم با همون کفش داخل شو..کیرم بعد از چند ساعت دوباره جوون گرفت ..منم برای راحت شدنش شلوارمو دادم پایین و کیرمو از تو شرت دراوردم تا یه جق با تصاویر زنده بزنم ..خواهرم یه کیف فانتزی مشکی که با دسته حلقه ای فلزی کیفشو با مانتو و ساپورتش و کل تیپش ست میکرد اومد داخل و یه نگاه به دور برش و عکسهای تو اتاق کرد که سعید خودشو رسوند بهش و دستشو گرفت و اورد رو کاناپه بزرگه که دقیقا روبروی من بودن و گفت خوشگلم چطوره قشنگه مگه نه..که با سر تکون دادن مهشید به سمت پایین و تایید حرف سعید ..اونو نشوند رو کاناپه بعد خودش دقیقا نشست کنارش..و با جمله حیف نییست خانم به این خشگلی با اون مهدی پیزوری دوست بشه..اخ که چقدر تو نازی..خواهرم که فقط میخندید با جمله سعید اینجا برای خودتونه..سعید که حالا دستشو رسونده بود به شونه خواهرم گفت از این به بعد مال خودته..مهشید خندید گفت لوس...سعید با گفتن جوون لبشو رسوند به مهشید و یه بوس کرد..مهشید که خوشش اومده بود و مثل بیشتر دخترا خودشو زده بود به اون راه..گفت سعید نکن دیگه ..میرما..لوس نشو دیگه..سعید که پرو تر از این حرفها بود گفت بابا یه چند تا بوس که چیزی ازت کم نمیکنه..و دوباره لبشو برد جلو که مهشید خودشو عقب کشید و سعید اسرار کرد و مهشید هی الکی خودشو عقب میکشید..که سعید اینبار با قدرت بیشتری مهشید گرفت و میدونست که مهشید و جذب خودش کرده گفت فقط یه چند تا بوس.. که وقتی دید مهشید دوباره خودشو عقب کشید گفت:اصلا نمیخوای بوس بدی بریم تو باغ قدم بزنیم بعدش بریم..مهشید که فکر کرد داره سعید از دست میده و چشمای پر از شهوتش داد می زد کیر میخواد..گفت فقط چند تا بوس باشه!!..سعید لبشو نزدیک کرد گفت باشه نفس و شروع کرد به لب گرفت یه چند تا لب گرفت یه کم از مهشید فاصله گرفت و دوباره شروع کرد درباره مهدی حرف زدن..انگار میخواست مهشیدو بزاره تو خماری ..مهشید که حشرش زده بود بالا گفت سعید اونو ولش کن بیا در مورد خودمون بگیم..سعید گفت گفتن نداره..که تو دیگه مال خودمی بعد لبشو به سمت مهشید برد و اینبار مهشید با لب به استقبالش اومد سعید یه چند تا لب کوتاه از مهشید گرفت بعد ازش پرسید تو مال کی هستی ..مهشید که داشت گرم میشد گفت سعید جوون..سعید گفت جوون و دوباره شروع کرد به لب گرفتن ..منم که احساس کردم ابم اومده با اینکه هنوز با کیرم دست هم نزده بود یه کم اب ازش خارج شده بود با دستمال کاغذی پاکش کردم که صدای سعید که به مهشید گفت خیلی دوست دارم مدل موهات ببینم میشه ..مهشید عینک افتبایشو از روسری ساتن مشکیش برداشت بعد اروم گره اش رو باز کرد ..سعید دستشو رسوند به موهای مهشید گفت وای چقدر نرم خوشگلن مهشید که یواش یواش داشت به سعید یه جوری حالی میکرد که کیرم میخواد همونجوری سرشو به دست های سعید میمالید میگفت چه دستهای گرمی داری سعید که اینبار با زرنگی مهشید کشوند تو بغلش گفت حالا کجاشو دیدی من کلا بدنم گرمه و دوباره شروع کرد از مهشید لب گرفتن و مهشید هم با حشریت تمام همراهیش میکرد..منم که دوباره کیرم راست شده بود با دستم داشتم اروم اروم نوازشش میکردم..سعید که از حشری شدن مهشید مطمءن شده بود لبشو رسوند به بینی خواهرم یه بوس کوچولو کرد بعد تمام صورتش بعد هم شروع کرد گردن خواهرمو خوردن مهشید هم که صدای نفسش تند تر شده بود گفت عزیزم لبتو بیار جلو من لب میخوام..سعید هم با لبش رفتاستقبال لب خواهرم و شروع کرد به خوردنش در حین خوردن لب مهشید دستاشو رسوند به سینه های مهشید و با سرعت شروع کرد به مالیدنشون و در همون حین لبای خواهرمو هم میخورد ..سعید برای چند لحظه دستشو از رو سینه های مهشید برداشت انگار دوست داشت مهشید بزاره تو خماری ..اما خواهرم که پروتر ولاشی تر از این حرف ها بود دستهای سعیدو که دوبرابر دستهای خودش بودن گرفت و اونو رسوند به سینه هاش و با کلمه ها سعید من فقط مال تو هستم سعید جوون عاشقتم و...سعید به سمت خودش ترغیب میکرد..سعید که دیگه اوضاع رو برای لخت کردن خواهرم مناسب دید..دستشو رسوند به زیپ طلایی رنگ پشت مانتو مهشید و اروم اونو کشید پایین و با کمک خود مهشید که الان دیگه مست شهوت بود از تنش دراورد ..و خواهرم همون تاپ بند گردنی مشکی پوشیده بود که از بغلش بند سوتینش که نشون میداد کرم رنگه زده بود بیرون و سعید با یه حرکت خیلی سریع گره ساده تاپ مهشید باز کرد و اونو از تنش جدا کردو شروع کرد به بوس کردن پوست سفید خواهرم واز شونه هاش به صورت مورب زبونشو رسوند به خط سینه هاش که از سوتین کرم رنگش که جای ممه هاش با کرم براق یه تصویر فوق سکسی از خواهرم با بدن سفیدش ساخته بود و با چند تا لیس ساده کش دار دستشو رسوند به پشت مهشید و چسب سوتینشو باز کرد و سینه های خواهرم که نسبت به اخرین باری که دیده بودمشون یه کم بزرگتر شده بود با یه جووون به دندون گرفت و چند تا گاز کوچولو زد که باعث جیغ زدن مهشید میشد سعید اینبار با مکیدن سینه های مهشید شهوت خواهرم ببشتر کرد و هر ز چندگاهی یه چند تا گاز کوچولو میگرفت..مهشید که از شهوت دیگه خوشو شل کرده بود رو کاناپه دراز کشید و سعید با خودش به پایین کشوند و سعید در حال خوردن سینه هاش بود و اون با دستش موهای سر سعید نوازش می کرد ..سعید دوباره لبشو رسوند به لب ابجیم و بعد یه چند تا لب دوباره نشست و پیراهن خودشو دراورد و بعد با رکابی دوباره برگشت و افتاد رو خواهرم و دوباره سینه انگار تشنه سینه های خواهرم شده بود عین یه بچه که پستونک میک میزد جوری با لباش سینه های مهشید میخورد که بعد هر نفس گرفتنش که سرش از سینه ها فاصله میگرفت و من میتونستم تمام رخ سینه های مهشید ببینم احساس میکردم هی بزرگتر میه مهشید که دیگه انگار طاقتش طاق شده بود خودش دستشو رسوند به رکابی یقه خشتی سعید و سعی کرد اونو از تنش ذ بیاره که سعید یه کپ خودشو صاف کرد تا مهشید راحتر بتونه دربیارتش..وقتی بدن سعید دیدم چه استیل قشنگی بود یه سر شونه پر بت سینه ها استوار که هر چه به طرف پایینتر میرفت با یه قوس منحنی که باریکتر میشد نشان از بدن ورزش کاری اون میداد..انگار سعید فیتنس کار میکرد و خوب به بدنش میرسد و یه بدن سکسی دختر پسند برای خودش درست کرده بود .سعید موهای بدنشو با ماشین کوتاه کرده بود..مهشیدم از تجربه های زیاد فیلم سوپر دیدنش استفاده کرد..و با بوس ها ریز به گردن و بالای سینه های سعید به اون حال میداد و خبر از اینکه من الان اماده ام لختم کن بعد چند دقیقه بوس کردن بدن سعید مهشید دوباره به حرف اومد و میگفت سعید عاشقتم تو هم فقط مال منی ..اخ چقدر تنت خوبه ..سفته ..جووون سعید دوستت دارم...سعید وسط حرف زدن مهشید لبشو کرد تو لب مهشید و یه چند دقیقه ای لب خورد و از رو ساپورت خواهرم شروع به مالش کس خواهرم کرد هنوز چند ثانیه نگذشته بود که خواهرم خودش پیش قدم شده بود و دستشو انداخت رو ساپورتش که درش بیاره ..که سعید بهش گفت اگه تو خودت لخت بشی که دیگه مزه نداره من باید لختت کنم..مهشید عین یه بره رام گفت چشم نفسم..هر چی تو بگی ...سعید جوون زود لختم کن تنم داره اتیش میگیره..سعید با جووووون بلند گفتن نشست اول خیلی اروم کفش های پاشنه بلند خواهرم که جلو باز بود و دو سه تا از انگشت های لاک مشکی خورده که زده بود بیرون بوس کرد و سگک کفشش که از بغل بود باز کرد.. و شروع به بوس کردن و خوردن چند ثانیه ای انگشتهای پای مهشید کرد و بعد اون یکی پاهاشو هم همین کار کرد و دو باره اومد بالاتر و دو تا دستوشو به کناره ها ساپورت خواهرم رسوند و اونو کشید پایین و بعد پاهای مهشید داد بالا و با یه حرکت دیگه ساپورت از تنش در اورد حالا خواهرم فقط تو تنش یه شورت کرم رنگ بندی مونده بود که یه تیکه پارچه براق کرم فقط خط کسشو پوشونده بود چون از بغلاش کس تپل خواهرم پیدا بود ..سعید اینبار شروع کرد زبونشو کرد تو ناف خواهرم که انگار مهشید دیونش کرده بود و محکم مو های سعید میکشید میگفت عشقم تنم تنتو میخواد اخ سعید بدنم به گرمای تنت احتیاج داره..سعید اومد پایین تر و با دندونش بند شرت خواهرم گرفت اومد بکشه پایین که انگار زور دندونش نرسید فکر کنم بند زیریش که در امتداد پارچه بود قشنگ رفته بود لای کسش و سعید و مجبور کرد از دستاش کمک بگیره و شرت مهشید و هم دراورد ..حالا خواهرم لخت لخت منتظر کیر سعید جذاب دوست داشتنییه...و برادرش از پشت شیشه در حال جق زدن با بدن سکسی خواهرشه...بعد هر چند باری که دستم رو کیرم رفت و برگشت میرفت یه چند ثانیه مکث میکردم و بعد یواش تر از دفعه قبل کارمو تکرار میکردم دوست نداشتم ابم دوباره زود بیاد من داشتم جذاب ترین صحنه سکسی تمام عمرم تا اون لحظه رو میدیدم..و دوست داشتم بیشترین لذتو ببرم از این سکس داغ خواهرم...
با سلام و تشکر از همه شما دوستان عزیز واقعا از همتون ممنونم من قبلا هم گفتم دوست ندارم اینجا جواب شما دوستان تک تک بدم..ولی واقعا اینو میگیم نظرات همه شما برام دلگرم کننده است و خیلی خوشحالم که نظرات بیشتر شده من لازم دونستم یه چند نکته رو اینجا بگم...دوست عزیزی که گفتی تا دیده داستانش طرفدار داره دیر دیر اپ میکنه..من از شما معذرت میخوام حق با شماست ولی باور کن من برای خوانندگان داستانم احترام زیاد ی قایل هستم..باور کن من توی این چند روز سرما خوردگی شدیدی داشتم که کم نوشتم..و اگه ناراحت نشی یه کم هم از خودم دفاع کنم شما تاریخ شروع نوشتن من بکن ببین تو این چند وقت که نزدیک دوماه میشه من چند قسمت نوشتم فکر کنم هفته ای بالای پنج یا شش قسمت میشه..ولی بازم از تو که میای نظرتو میدی خیلی ممنون..حق با تو هست..امیدوارم با بزرگی که داری منو ببخشی ..و به دوستانی که مخصوصا اون دوست عزیزی که از اول همراه من بوده و یه چند تا از دوستان خوب دیگه که میگن دوباره محسن وارد ماجرا کن باید عرض کنم ..شما هم خوب دقت کنید محسن یه دانش اموزه وشهرستان زندگی میکنه پس طبیعتا نمیتونه موقع مدارس پیش ما حضور داشته باشه..من اگه تصمیم گرفتم ادامه ماجرا رو بنویسم مطمطءن باشید محسن تو داستان هست..مخصوصا تو چند روز اخر تعطیلات نوروز..حتی وقتی من سرباز میشم و محسن هست .خودم اینو خوب میدونم که یکی از شخصیت های مهم داستان محسنه. من از شما چند نفر سپاس ویژه ای دارم واقعا ممنونم ..شما باعث میشید با انرژی و انگیزه به نوشتن ادامه بدم تشکر مخصوص از شما دوستان..و مطلب اخر به اون چند تا دوستی که گفتن یه کم از حاشیه هاش کم کنم و مطالب سکسیشو بیشتر کنم..واقعا حق با شماست باور کنید من تا حالا نه نوشتم نه ادعایی در این مورد دارم و راحتتون کنم بلد نیستم سعی خودمو میکنم ولی موقع نوشتن همش فکر میکنم جزییاتش کامل نیست ..من انتقاد شما دو تا دوست عزیز میپذیرم و اینجور نوشتن من بزارید به گردن کم تجربگی و ناشی بودن من ..خیلی خیلی ازتون هم ممنون که نظر میدید..واقعا اینو میگم امید به نوشتن در من زنده نگه میداره و به عشق شما و با انگیزه مینویسم...از همه شما ممنونم...و در اخر سعی میکنم این چند قسمت اخر زودتر اپ کنم
حرف نداریمن فقط خواهش میکنم فصل بندیش نکن! تجربه ثابت کرده تو یه تاپیک ادامه بدی هم خودت دلگرم تر هستی هم خواننده.
تا خط دوم داستان از قسمت ۴۸ رو خوندم احساس کردم سرعت گردش خون تو تخمام بیشتر شد. به این میگن یه داستان سکسی .
قسمت چهل نهمنمیدونم ولی احساس میکردم مهشید از سکس های قبلیش بیشتر حال میکرد اصلا داشت زیر سعید دیونه میشد انگار تجربه هم تو سکس خیلی مهمه..سعید دوباره خودشو به بالا رسوند ولبهای خواهرمو خورد اینبار با کیر شق شده پشت شلوارش به کس مهشید میمالوند که صدای مهشید دیگه در اومده بود میگفت سعید درش بیار ..سعید که انگار داشت یه بچه بی ادب تربیت میکرد...میگفت چیو...مهشید میگفت سعید لوس نشو دیگه دارم میمرم درش ببار..سعید میگفت اسمشو بگو...مهشید گفت کیرت ...سعید گفت تو چی میخوای بلند بگو ...مهشید با تمام حشریت داد زد من کیر میخوام ..کیر سعید جون میخوام..سعید گفت حالا شد ..بعد دوباره نشست و خیلی اروم کمربندشو باز کرد بعد داشت دکمه هاشو باز میکرد که مهشید داد زد سعید زود باش..سعید هم میگفت الان الان عزیزم..سعید جوری مهشید تو کف کیر گذاشته بود که خواهرم هی کیر کیر میکرد..بعد سعید شلوارشو در اورد و کیرشو که از پشت شرتش به قامت یه کوه میموند نشون ابجیم داد گفت مهشید اینو میخوای...اصلا فکر نمیکردم خواهرم تا این حد لاشی شده باشه انگار استعداد جنده شدن داشت..و تند تند از سعید کیر میخواست..سعید خیلی اروم شرتشو در اورد ..وای این دیگه چی بود باور کردنی نبود چه کیر کلفتی بزرگی داشت عین این فیلم سوپر ها...مهشید دهنش وا موند بود ...گفت:این چقدر گنده است ..من جر میخورم با این که..سعید دوباره افتاد رو مهشید یه کم سینه هاشو لیس زد بعد یه کم اون وسط تف مالی کرد بعد رفت جلوتر کیرشو گذاشت وسط سینه های مهشید و به مهشی گفت سینه هاش سفت به سمت کیرش فشار بده..مهشید هم اینکار کرد ..و سعید لای سینه های خواهرم داشت تلمبه میزد ..مهشید که قبلا با کیر کوچکتر از اینم می ترسید اما انگار از کیر سعید خیلی خوشش اومده بود چون وقتی سعید داشت کیرشو از لای سینه مهشید عبور میداد کله کیرش میخورد به چونه مهشید و ابجی ما زبونش در اورده بود تا کیر بجای چونش زبونشو لمس کنه ..سعید تا دید اینجوریه گفت اخ جیگرم دوسش داری مهشید با حشریت گفت اره میخوامش ..سعید کیرشو برد سمت دهن ابجیم گفت بیا مال تو ..مهشید مثل یه ساکر حرفه ای اول کیر سعید بوس کردکه با جووون کش دار سعید همراه شده بعد شروع کرد به میک زدن و ساک زدن که سعید بهش میگفت دندونتا روش نکش فقط بمکش عین ابنبات ..و خواهرم ادامه داد ..سعید با یه اه بلند گفت حالا شد و کیرشو یه خورده بیشتر فرو کرد تو دهن مهشید که مهشید داشت خفه میشد تازه فقط نصف کیر سعید تو دهنش بود ...من مونده بودم سعید با این کیرش مهشید بکنه که حتما ابجیم جر میخوره..انقدر فضا سکسی بود و من و ابجیم تو شهوت غرق بودیم که نه برای من مهم بود که جر بخوره نه برای خود مهشید ..سعید کیرشو دراورد بیرون گفت حالا لیس بزن عشقم و مهشید از قب قبق کیر سعید درست زیر کلاهکش لیس میزد تا پایین و سعید راهنماییش میکرد و بهش یاد میداد که تخم هاشو هم بخوره بعد چند دقیقه مهشید چننا وارد شده بود که وقتی میفهمید سعید داره از ساک زدن اون لذت میبره با اشتیاق کامل و چنان حرفه ای ساک میزد که اصلا تعجب میکردی دفعه اولش باشه و سعید هم سر مهشید به سمت کیرش فشار میداد..و تشویقش میکرد ...سعید اینبار مهشید خوابوند و بعد کیرشو یه کم رو کسش مالوند ..من خودم فکر کردم میخواد از چلو بزنه انقدر حشری بودم که برام مهم نبود باور کنید سعید چنان قشنگ سکس میکرد که من که پسر بودم هوس کیرشو کرده بودم چه برسه به مهشید..خواهرم با مالیدن کیر سعید به کسش چشماشو که حالا از زور شهوت شهلا شده بود باز و بسته میکرد و فقط منتظر ورود کیر سعید بود..سعید گفت خانمی برگرد تا به اون کون خوشگلت حال بدم ..مهشید در حال برگشت و قمبل کردن بود که گفت سعید جوون فقط یواش کیرت خیلی گنده است مواظب باش عشقم..سعید گفت جوری بکنمت فقط حال کنی جیگر بعد یه بالش گذاشت زیر شکم مهشید تا کونش بیاد بالاتر ..مهشید چه دل جراتی پیدا کرده بود ..هنوز گریه هایی که از کون دادن به اردلان کرده بود یادمه ولی انگار حاضر بود هر دردی تحمل کنه ولی کیر سعید لمس کنه..سعید رفت نزدیک میز یه چیزی برداشت شبیه خمیر دندون ..اول فکر کردم کرمه میخواد..اما وقتی فشار داد محتوای داخلشو دیدم بیشتر شبیه ژل بود خیلی با احتیاط مالید دور سوراخ کون خواهرم ..مهشید یه اخ گفت بعد ادامه داد یخ زدم این چیه سعید جوون ..سعید گفت دعوای دردت عشقم ..بعد خیلی اروم اونجارو ماساژ داد .من دید نداشتم سوراخ کونوشو خوب ببینم ولی با همه تصاویر که از سکس و سعید با ابجیم می دیدم انقدر با دستم کیرمو فشار داده بودم که احساس سوزش میکردم فکر کنم پوستشو کنده بودم..سعید بعد حدود یکی دو دقیقه دوباره از پشت یه کم سینه های مهشید مالید بعد بهش گفت فقط یه کم درد داره تحمل کنی بعد درست میشهمهشید بدون هیچ اعتراضی عین یه بره گفت چشم سعید جونبعد سعید اروم سر کیرشو گذاشت تو سوراخ مهشید و یواش یواش داشت هل میداد تو و مهشید هم فقط با ای کشیدن از دردش میگفت و سعید اونو اروم میکرد و بعد چند ثانیه کیرشو فرو کرد تو که مهشید یه جیغی کشید که سعید گفت تموم شد بعد یواش یواش تلمبه زد مهشید که انگار داشت حال میکرد چون بعد یه دقیقه گفت اخ سعید جون منو بکن..جرم بده من مال توهم ..اخ با کیرت به کونم حال بده...با صبحت های جنده وارانه مهشید اب کیرم پاشید بیرون اخ تمام تنم خالی شد انقدر صحنه ها دیدنی شده بود که اهمیتی ندادم اب کیرم کجا پاشید ..دوست نداشتم لحظه از سکس از دست بدم با اینکه از شهوت خالی شده بودم ولی اینبار اصلا احساس پشیمونی نمیکردم و یکی از بهترین جق عای زندگیمو زدم انقدر بهم حال داده بود ده برابر بیشتر از سکسی که با شیرین داشتم..اصلا مهشید بی محبا داشت حرف های که نشون از شوت بالاش میدادن تکرار میکرد ..اصلا فکر نکنم درد درد داشت حتما اثر اون ژل بود که بعدا فهمیدم یه ژل بی حس کننده موضعی بود و باعث شده بود که خواهرم کیر به اون کلفتی تحمل کنه...مهشید داد میکشید سعید باید کسمو جر بدی کسم کیرتو میخواد اخ سعید جرم بده زود باش تند تند بکن و بعد چند دقیقه ارضا شد...اره خواهرم با کون دادن ارضاء شده بود خودشو رو مبل ولو کرد که سعید نذاشت و با دستش استایل مهشید نگه داشت که بتونه به کارش ادامه بده و با دست زدن به کس ابجیم دوباره اونو حشری کرد و صدای برخورد کیر و پاهای سعید به باسن مهشید با جیغ زدن و داد زدن مهشید تو اتاق گم شده بود و منم که کیرم دوباره راست شده بود سعید یه دفعه گفت مهشید داره میاد حاضری ..خواهرم داد زد اره عشقم..و سعید با دستش مهشید محکم گرفت و تمام اب کیرشو تو کون خواهرم خالی کرد مهشید هم دوباره ارضا شد و من هم از پشت اتاق دوباره ارضاء شدم...وای چه حالی داشتم سه بار ارضاء شده بودم وداشتم به صحنه اب کیر یه غریبه که از کون خواهرم میچکید نگاه می کردم و به کل ساعاتی که اونجا بودم و چه حالی کرده بودم..سعیدم با دستمال کاغذی کون مهشسد تمیز کرد و بردش سمت حمام که ته اون عمارت کهنه بود و من هم فرصت کردم اون اتاق که به گوه کشیده بودم تمیز کنم فکر کنم سعید یه بار دیگه تو حموم مهشید کرد...صدای جیغ مهشید تا پیش من می یومد بعد دوتایی لخت و بایه حوله که دست سعید بود و داشت تن مهشید خشک میکرد اومدن تو اتاق و سعید و مهشید یه چند تا لب از هم گرفتن و بعد لباساشون پوشیدن که سعید در کشیدن زیپ مانتو مهشید بهش کمک کرد وگفت اخ که چقدر تو این مانتو سکسی میشی من که همون اول تو رو دیدم دوست داشتم تو همون خیابون بکنمت ..بعد کیروشو از پشت مانتو چسبوند به مهشید و سینه هاشو گرفت یه جوونی گفت بعد دستشو گرفت واز ساختمون خارج شدن که دم در صدای بلند سعید که گفت تو برو سمت ماشین من کلید امو جا گذاشتم برم بیارم اومد سمت اتاق و صندوق کنار زد و گفت حال کردی مهرداد جون داداش من رفتم تو هم دیگه خودت بیا در مغازه من که با این مالش اخرش به خواهرم دوباره حشری شده بودم گفتم عالی بود ..حواسم هست تو برو من خودم میام...وای عجب روزی بود رفتم سمت حموم یه کم پا هام وکیرمو شستم ..و حرکت کردم سمت مغازه...وقتی رسیدم مغازه سعید تازه بعد یک ساعت دیگه اومد دیث معلوم نیود دیگه خواهرمو کجا برده بود تا شب تو مغازه بودم نزدیک های ساعت ده بود که سعید اومد پیشم و گفت که باید بره کار داره وخداحافظی کرد ورفت ...منم یه ساعت بعد سعید اومدم سمت خونه ...
قسمت پنجاهمریسدم خونه مهشید صدا کردم از تو اتاقش بهم جواب داد رفتم پیشیش دیدم به شکم رو تخت خوابیده بهش گفتم ابجی گلم شام مام چه خبر ..گفت:داداشی حال نداشتم یه خورده از نهار تو یخچال هست همونو داغ کن بخور .پیش خودم گفتم حتما از سکس امروز خسته است ..گفتم چشم مهشید خانم بعد اومدم سمت اشپزخونه بعد غذا داشتم تلوزیون نگاه میکردم که مهشید از اتاقش اومد بیرون وقتی از پشت من رد شد برگشتم نگاه کردم دیدم داره گشاد گشاد راه میره..بله کیر اقا سعید خواهرمو اینجوری کرده بود اثر بی حس کننده از بین رفته بود و تازه حالا مهشید داشت درد میکشید ..اون کیر کلفتی که من دیدم ..حتما خیلی هم درد داره..بعد چند دقیقه مهشید از تو دستشویی صدام کرد رفتم سراغش دیدم نمی تونه حتی از جاش بلند بشه کمکش کردم بلندش کردم وشلوارشو بالا کشیدم اوردمش تو اتاق و بدون که با هاش حرف بزنم داشتم می اومدم بیرون..مهشید صدام کرد گفت داداشی با هام قهری ..برگشتم سمتش گفتم نه قهر برای چی..گفت اخه ازم نپرسیدی چی شده...گفتم :من به ابجیم اعتماد دارم اگه لازم باشه خودش بهم میگه..گفت قربونت برم داداشی ..بعد گفت راستش با همسایه مهدی اون پسره عینک فروشه دوست شدم..و تمام ماجرا رو برام تعریف کرد..بعد گفت فکر کردم اگه به تو بگم نزاری با هاش دوست بشم چون سنش بالاست..گفتم مهشید چند بارم بهت گفتم تو ازادی با هر کی خواستی دوست بشی و اختیار بدنتم دست خودته..بعد گفتم پیش این پسره سوتی ندادی که ابجی من هستیگفت نه داداش راستش اصلا وقت نشد درباره مسایل خصوصی همدیگه سوال کنیم...با خنده گفتم اره دیگه یه روزه دوست شدی روز بعد رفتی این کون به این خوشگلیو بگا دادی...اونوروز حرفهای من و راحتر گذاشتن بیشتر مهشید باعث شد در اینده خواهرم دیگه خیلی بی پروا تر نسبت به گذشته باشه و منو بیشتر از حال و احساسش موقع سکساش بزاره در اصل خواهرم دیگه برای سکس هاش از من زیاد استفاده کرد..یه جورایی من براش ک......میکردماون حالا که دوباره به شکم خوابیده بود گفت مهردا یه دفعه ای شد رفتیم باغشون ببینیم یه دفعه حال و هوای سکس اومد سراغمون ..بهش گفتم بابا مهشید عیب نداره تو میتونی با هر کی که خواستی سکس کنی..فقط حواست باشه که منو هم تو جریان بزاری که بتونیم قضیه رو جمع کنیم..گفتم حالا سکس با سعید حال دادمهشید گفت هی بد نبودگفتم عه خوب تعریف کن بینم ..ایا ارزش این درد داشتمهشید که خیلی زود پرو میشدگفت اره داشت داداشی ..اصلا تو نمی دونی این سعید چقدر خوب سکس میکنه..محسن یادته هر کاری کردیم از تو فیلم یاد گرفته بود..ولی سکس با سعیدو با تمام وجود حس میکردم...تازه موقع سکس یه ژلی به باسنم زد که اصلا درد نداشتم و خیلی هم حال کردم..بعدش با سعید رفتیم دارخونه یه پماد برام گرفت گفت اگه دوروز بزنم زود خوب میشهمن که دوباره اینبار با حرفهای خواهرم در مورد سکسش با سعید کیرم مور مور میشد ...درسته مثل سعید جذاب صحبت نمیکرد..اما همین که خواهر ادم بشینه کنارش وانقدر رک در مورد سکسش و حال کرداناش بگه..خودش یه لذتی جدیدی برای من و کیرم داشت..مهشید گفت داداشی میشه کمکم کنی تا این پماد برام بزنی...گفتم حتما بعد شلوارشو که یه گرمکن صورتی بود دادم پایین و بعدش شرتشو که قهوه ای رنگ بود ...اخ دوباره کون خواهر