چند روز گذشت و من تو این روزا محکم داشتم خودمو تو دل پریسا جا میکردم. اللبته خودشم خیلی مشتاق بود .از اون طرف خیالم راحت بود که هروقت بهش اشاره کنم کاملا در اختیار منه .ولی صنم همچنان لجبازی میکرد . البته مخالفت صد در صدم نمیکرد . مثلا یه شب ک داشتم تلفنی مخشو میزدم .آخرای صحبتمون با لحن شوخی بهش گفتم : اگه خونه تون حالا حالا ها خالی نمیشه یه سر بیا پیش من ... خندید و گفت اتفاقا فردا عصر بابا داره میره ماموریت یه هفته ایی مامانم داره باهاش میره . قرار بود منم برم ولی این هفته یه رونه امتحان دارم و نشد که برم .وسط حرفش پریدم و گفتم : جووووووووون یه هفته مال خودمی ... بلند خندید و گفت : خیلی خوشحال نشو . بابام گفته ستاره دوستم این هفته بیاد پیشم با باباش هماهنگ کرده که کلا پیش من باشه ..بنابر این هیچی نصیبت نمیشه...روز بعد اعصابم شدیدا داغون بود که همچین فرصت طلایی رو از دست دادم . وای که اگه دوست صنم نبود چ حالی بکردم باهاش. ضمن اینکه کلید پشت بود هم داشتمو دیگه نیازی نبود فکر راه ورود باشم. عصری که از اداره بر میگشتم انتهای کوچه بابای صنم و مامانش رو دیدم سوار ماشین ،بهم چراغ زدن . کنارهم وایسادیم و بعد از سلام و احوال پرسی قضیه رو بهم گفتن و گفت چند روزیه تو محله دزد پیدا شده و ازم خواست حواسم به خونه شون باشه وقتهایی که صنم و دوستش دانشگاه ن واینکه اگه چیزی لازم داشتن هواشونو داشته باشم... خلاصه خدافظی کردن و رفتن.منم داغون تر از قبل ،هیچی ک نصیبم نشد هیچ. حالا باید بپای خونه شونم باشم . ساعتهای 12 نصف شب بود. دوتا تکست دادم به صنم ببینم اوضاعش مرتبه یا نه . اصلا خواب به چشمم نمیومد . جواب نداد. رفتم ک سرگوشی آب بدم از پشت بوم تو حیاطو دیدم چراغا روشن بود انگار صدای تلوزیون هم میومد. ولی چرا جواب پیام رو نمیداد ؟؟ بهترین بهانه رو برای خودم جور کردم که دلمو بزنم به دریا . کلید و انداختم رو در وباز کردمو خیلی با حتیاط و آروم رفت داخل. اتاق صنم چراغش خاموش بود ،رفتم پایین تو حال و آشپزخونه هم خبری نبود ولی تلوزیون روشن بود و استرس زیادی داشتم .خواستم برگردم و بهش زنگ بزنم که صدای خنده همراه با جیغ دخترونه یی از اتاق مامان باباش اومد .بی اختیار و نترس وبا آرامی رفتم جلو .آروم درو باز کردم و چیزی که دیدم واقعا شوکه م کرد . صنم و ستار ه روی تخت داشتن با هم ور میرفتن .صنم شرت و کرست تنش بود و داشت از ستاره لب میگرفت و دستشو برده بود زیر شلوارک ستاره و کسشو میمالید .ستاره هم که دکمه های لباس خوابش باز شده بود پستونهای کوچولوشو میمالید http://www.dumppix.com/viewer.php?file=r9zl6_1.gif هنوز تو شوک بودم . نمیدونستم این کارشون شوخیه یا جدی .؟!! ترسیدم متوجه من بشن رفتم سمت اتاق صنم که صدای ستاره رو شنیدم که گفت : خوشگلم حالا نوبت توهه حال کنی. شرت و کرستت رو درار ... صنم با صدای خنده و خجالت گفت: نهههههه نمیخامممم.. ساکت ک شدن فهمیدم هنوز مشغولن . بازم رفتم یه نگاه بندازم که اینبار ستاره صنم رو دمر خوابونده بود و کسشو میمالید . با خنده میگفت صنم چه کوس خوشگلی داری خوشبحال هر کی تورو بکنه .. میخام دو تا انگشتمو تا ته بکنم تو کوس ت.. حیف که پرده داری ....صنم قهقه یی زد و گفت : آره بابامم همین فکرو میکنه ...ستاره خودشو انداخت روشو با کنجکاوی پرسید. : جنده ،کی پرده تو زده ؟ صنم همین طور ک میخندید گفت؟ جنده تویی ک به نصف بچه های دانشگاه کوس دادی... من چهار سال پیش تو تمرین ژیمناستیک پرده م پاره شد. هیچ وقتم به کسی نگفتم . ستاره همون طور ک داشت پستون و کوسشو به کمرو کون صنم میمالید گفت آره جون عمه ت... پس برگرد تا یه حالی به کوس ت بدم . برش گردونودو عین سگی که یه تیکه گوشت میبینه ، شروع کرد به خوردن کوس صنم ..جیغ و آخ صنم بلند شده بود http://www.dumppix.com/viewer.php?file=dj1yy_2.gifیه دفعه صدای زنگ در اومد . سریع فرار کردم و تو راه پله کمین کردم و صنم و دیدم ک شلوار جین ش رو میپوشه میره سمت آیفون .پشت سرش ستاره هم شلوارک گشاد و راحتی شو پوشید اومد بیرون . کسی پشت در نبود . صنم با لحنی ترسیده گفت : کسی نبود . وای من خیلی میترسم . ای طرفا خیلی دزد زیاد شده . یه روششون هم همینه زنگ در رو میزنن اگه بدونن کسی خونه نیست از هر راهی ک بشه میان داخل جیزای دم دستی رو میدزدن .برای همین درای پشت بومو همیشه محکم قفل میکنیم. آخه این طرفا همه ب پشت بوما به هم راه داره ..ستاره رفت جلو دستشو گرفت و گفت نترس خوشگلم .الان که دیدن تو این خونه کسی هست .بریم سراغ کارمون؟؟ برو بخواب لبه مبل . خودشم همین ک بند شلوارکشو باز کرد شلوارکش افتاد .شرتم نپوشیده بود. رفت سمت صنم ک با شلوار جینش رومبل خوابیده بود پاهای صنم رو داد بالا و کس خودشو چسبوند ک کون صنم و کونشو کشید سمت صورت خودش ....همین طور ک از روی شلوار کونشو میخورد گفت .. درآر شلوارتو ببینم چی داری اون زیر . شلوار صنمو تا نصفه کشید پایین و گفت خوووووب اول کدومو بخورم.صنم ک چشماشو بسته بود اول کون ... نمیدونم چم شده یه مدته هی دلم میخاد انگشت کنم توش.... ستاره با خنده گفت : شیطون ، نکنه به کسی کون دادی اونم آبشو ریخته توی کونت .؟؟؟!!صنم گفت: یعنی چیی؟ هیچی بابا .. ممکنه عفونت کرده باشه . با قرص و پماد حل میشه . منم این طوری شدم تا حالا. فقط به طرف بگو اگه باهات حال میکنه مسئولیت این چیزاشم قبول کنه .... اینو ک گفت شروع کرد به لیسیدن سوراخ کون صنم http://www.dumppix.com/viewer.php?file=ndye5_3.gifساعت 1.30 بود و داشتم از دیدن صحنه لز کردن زنده حال میکردم هم تو فکر حرفای ستاره بودم . دخترا هم شدیدا مشغول بودن .ستاره پاهای صنمو کامل باز کرده بود و شبیه کسایی ک کیر دارن کسشو میزد به کس صنم . صنم هم با دستاش لای کون ستاره رو باز میکرد . آخ ک چقد دلم میخواست برم روشون و تا صبح ده بار بکنمشون مخصوصا صنم رو که قضیه پرده نداشتنش رو ازم مخفی کرده بود http://www.dumppix.com/viewer.php?file=rlj6s_4.gifولی هم شدیدا خوابم میومد و هم صبح زود باید میرفتم اداره .فقط برای روز میادا یه دونه عکس با گوشی م از هنر نمایی شون گرفتم و زدم به چاک .همچنان حالم خراب بود ک این فرصتای طلایی رو دارم از دست میدم . داشتم میرفتم رو پشت بوم خونه مون ک دیدم یه نفر ک سرو صورتشو پوشونده از در پشت بوممون ک باز بوده داره سریع میره بیرون و لب تاپ منم دستشه . !!! تازه قضیه دزدی یادم اومد برای اینکه از جلوش در بیام مجبور شدم از یه ارتفاع 5/2 متری بپرم پایین .. تا منو دید جا خورد . هوا خیلی تاریک بود و زیاد چیزی معلوم نبود .هیکلش از من خیلی کوچیکتر بود واز پسش بر میومدم .لبتاپو انداخت و اومد ک فرار کنه ک با مشت زدم تو سرش خورد زمین و دیگه بلند نشد....مثل سگ ترسیده بودم ..با لحن وحشت زده از اینکه طرفو کشتم .گفتم : پاشو گمشو کاری ت ندارم ... ولی تکون نمیخورد ..میدونستم باید چیکار کنم به کی زنگ بزنم .از کمکهای اولیه هم هیچی حالی م نبود .فقط امیدوار بودم قلبش کار کنه با ترس و لرز یه دکمه پیرهنشو باز کردم و دستمو بردم زیر تیشرت سفیدش، سمت قلبش که ببینم میزنه یا نه ؟! که یه چیز دیگه اومد تو دستم .پستون یه دختر .http://www.dumppix.com/viewer.php?file=jy9cl_5.gifدستهای یخ زده من سینه داغ اونو گرفته بود . خودم شده بودم شکل علامت تعجب !! یه ناله ی خفیفی کرد . فهمیدم زنده ست .بی اختیار بلندش کردم و بردمش داخل . ،هنوز به هوش نیومده بود .گفتم همینجا زندانی ش میکنم و به پلیس زنگ میزنم .بعد فکر کردم ممکنه از پنجره فرار کنه . خوابوندمش رو مبل و بی دلیل شروع کردم لباساشو در آوردن و اون موقع مغزم کار نمیکرد فقط به این فکر میکردم ک اگه بخواد فرار کنه بدون لباس نمیتونه بره . با مانتوی نیمه بازش شروع کردم دکمه هاشو باز کردم که تازه متوجه چاقوی داخل جیبش شدم و فهمیدم چقدر شانس آوردم . زیرش یه تاپ سفید پوشیده بود ک فقط تا زیر پستونش بود وزیرش کرست نبود اون پستون سفتی ک چند لحظه پیش تو مشتم بود و الان تازه زیر نور دیدم . سایز متوسط و واقعا خوردنی بود .پایینم دامن بود و جوراب شورتی توری سفید . از تیپش معلوم بود دختر حسابیه ...دامنشو کشیدم پایین که مستقیم چشمم خورد به کوسش .زیر جوراب توری سفیدش هیچی نبود .کلا انگار به لباس زیر علاقه یی نداره..دیگه ازین جلو تر نرفتم. آخر کار هم روسری شو باز کردم و موهای لخت و خرمایی شو دیدم. داشت به هوش میومد سریع از کشو کنر تختم یه طناب آوردمو هر دستشو به پاهاش بستم .. به هوش ک اومد شروع کرد به سرو صدا دادن. منم ک دیدو اون دزد ترسناک الان فقط یه دختر ه ک هیچکاری دیگه ازش بر نمیاد .سریع پریدم رو کمرش و با تاپش دهنشو بستم.. http://www.dumppix.com/viewer.php?file=kzkne_6.jpgخیلی تقلا میکرد ک از روش بلند شم .منم فرصتو مناسب دیدم قبل از اینکه تحویل پلیسش بدم یه کم هیکل نازش رو دستمالی کنم و ادبش کنم . همونجور ک دمرو بود روش خوابیدم و پستوناشو گرفتم تو مشتم وبا تمام قدرت فشار میدادم همینطور ک داشت جیغ میکشید بهش گفتم .پس دزد محله ما شمایی؟!! اگه دزد مرد باشه و گیر بیوفته میدنش دست پلیس ولی اگه زن باشه اونم یه دختر جیگر مثل شما ، باید اول حداکثر استفاده رو ازش بکنم بعد ... یکم که با سینه هاش ور رفتم ..خواستم یه سر هم به کونش بزنم . خوابوندمش رو پاهام و چندتا اسپنک نه چنان محکم زدم رو کونش http://www.dumppix.com/viewer.php?file=6zzuk_7.gifجوراب شرتی شو تا زیر لمبه های کونش کشیدم پایینو لای کونشو باز کردم .واااااااااای چه سوراخ ریزی داری خوشگله .اگه این کون مال من بود روزی ده بار میکردمت. اندازه یه بند انگشت کوچیکم رو کردم تو سوراخش.. کونشو سفت کرده بود هی میخواست خودشو آزاد کنه ...گفتم .نترس متاسفانه نمیتونم بکنمت باید همین جوری تحویل ت بدم . از روش بلند شدم . خواستم ب پلیس زنگ بزنم دیدم موبایلم شارز نداره . رفتم پایین شارژمو بیارم کلی گشتم تا پیداش کردم تا اومدم اتاق بالا دیدم دستاشو ازاد کرده و داره بندشو باز میکنه تا منو دید دوید سمت در پشت بوم هنوز به در نرسیده بود ک دستهای من دور کمرش بود .گرفتمشو کشوندمش سمت تختم. پرتش کردم رو تخت و مثل وحشیا جوراب شورتی شو با انگشتام جر دادم چندتا اسپنک محکم زدم رو کونش ک حسابی شهوتی م کرد. توی اون سرمای هوا ، بدنش یخ کرده بود و با اسپنک های من سریع کونش قرمز شد . http://www.dumppix.com/viewer.php?file=9z3sg_8.gifالان طوری می بندمت ک مامور پلیسم نتونه باز ت کنه . اگه باز م بخوای در بری کونت و جر میدم . خوابوندمش رو تخت و هر دست و پاشو به چهار گوشه تخت بستم. . اولش خیلی مقاومت نمیکرد و لی داشتم پاشو به گوشه تخت میبستم .خیلی دست و پا می زد. چون میدونست باید پاهاشوتقریبا 90 درجه باز کنه.. به هر زحمتی بود پاهاشو هم بستم و از روی شیطنت تا اونجایی که میشد پاهاشو از هم باز کردم. راحت میشد سوراخ کوس و کونشو ببینم .. عجب صحنه یی شده بود .جون میداد روش بخوابم و تا صبح باهاش حال کنم .. میخاست لای کونشو ببینده ولی نمیشد. یه تیکه پارچه هم چپوندم تو دهنش تا صداش در نیاد حس کردم میخاد یه چیزی بگه دهنشو باز کردم . گفت خیلی سردمه .. منم از خدا خواسته خودمو انداختم روش و پتو رو کشیدم رو خودمون . ..الان خودم گرمت میکنم خوشگله .دستمو بردم لای کونش واقعا یخ کرده بود . کیرمو که کاملا داغ و شق شده بود از زیپ شلوار انداختم لای کونش . گفتم میخای با این گرمت کنم؟ ؟؟ حیف ک باید دست نخورده تحویلت بدم . وگرنه نمیتونستی از دستم قصر در بری ...انگار زبونش باز شده باشه شروع کرد به التماس همون اول گفت .تورو خدا هرجوری بگی باهات راه میام ،فقط پلیس نه !! گفتم دزد رو باید بدی دست پلیس تا نتونه مال مردمو بدزده. اینجا بود ک شروع کرد داستانشو برام تعریف کردن. خلاصه ش این بود : بچه شهرستانه و از شوهرش طلاق گرفته با اینکه اصلا بهش نمیومد که شوهر داشته باشه چون خیلی بچه بود . و اومده تهران برای کار. توی یه کارگاه تولیدی کار میکنه . جایی ک اکثرا مرد ها همکارشن . حقوقشون چند ماهه عقب افتاده و این دله دزدی ها هم برای اینه که فقط بتونه اجاره اتاق شو بده که با یه دختر دیگه کرایه کردن .و اینکه توی اون کارگاه با یه پسر رئیس کارگاه آشنا میشه ک به بهانه کمک مالی چند بار روش برنامه پیاده میکنه و تهدیدش کرده که اگه رابطه شو باهاش قطع کنه آبروشو تو کارگاه میبره. نمیدونم چرا ولی داستانش باورم شد . ولی از طرفی کیرم همه ی این مدت داشت با سوراخاش حال میکرد .گفتم راستی اسمت چیه ؟ مهسا ... خوب مهسا خانم . اگه قضیه پلیسو بیخیال بشم . چه جوری میخای از خجالت در بیای . ؟؟ تو که به هر حال داری حالتو میکنی .ولی همونطور ک گفتم همه جوره باهات راه میام . فرصت توپی نصیبم شده بود . اول یه پیام دادم ب منشی شرکت م برای فردام مرخصی رد کنه . و سریع رفتم سراغ مهسا خانم کیرمو بردم نزدیک صورتشو اونم بدون معطلی دهنشو باز کرد .سرشو کشیدم جلو ترو کیرمو کامل چپوندم تو حلقش .دهن کوچولوش کاملا کیرمو تو خودش جا میداد ولی اینگار اذیت میشد. سرش کشید عقب .گفت همه شو نمیتونم بخورم. بدون توجه به حرفش سرشو با دوتا دستم فیکس کردم و کیرمو تا تا آخرش حلقش کردم تو دهنش .صدای ناله ش تو دهنش خفه میشد. http://www.dumppix.com/viewer.php?file=td9tt_10.gifدیگه داشت اشکش در میومد ک کیرمو کشیدم بیرون ..خیسه خیس بود .پریدم رو تخت .پاهاش همونطور باز بود و یه انگشت کشیدم لای چاک کونش تا روی کسش . گفتم خوووب حالا با کدوم سوراخت شروع کنم . ملتمسانه گفت فقط بکن تو کوسم . تا حالا از کون ندادم . راست میگفت سرواخ کونش عین سوراخ کون بچه خیلی کوچولو بود .معلوم بود از کون نکردنش .اگرم داده فقط انگشت بوده.. بهش رحم کردمو کیرمو آروم هل دادم داخل ..هرچقدر توی اتاق هوا سرد بود و بدنش یخ کرده بود توی کوسش داغ بود ..دلم نمیخواست کیرمو بکشم بیرون ..همون بار اول پرسش کردم رو تخت. احساس میکردم دیگه کیرم از این جلو تر نمیره . صدای جیغش اونقدر بلند بود ک ترسیدم کل محله رو بیدار کنه . http://www.dumppix.com/viewer.php?file=xkaoj_11.gifوقتی دیدم دیگه در رفتن تو کارش نیست . دست و پاشو باز کردم . هنوز دمرو بود ک خودمو انداختم روشو . بهش گفتم بخوای بازم فرار کنی کونتو پاره میکنم . و شروع کردم مثل وحشیا کمر و گردنشو بوسیدن .http://www.dumppix.com/viewer.php?file=253zs_12.gifهمینطور اومدم پایین تا رسیدم به کونش .لای کونشو باز کردم و یه بار دیگه دید زدم ..عالی بود . به گون گوشتی و سوراخ تنگش یه کوس نرم و بی مو .کونشو کشیدم بالا سرو گردنش هنوز روی تخت بود . شروع کردم ب لیس زدن سوراخ کونش ..صدای آه وناله ش بلند وبا انگشتم چوچولاشو میمالیدم و اونم شدیدا داشت حشری میشد . هی کونشو فشار میداد سمت دهنم . یه گاز محکم از لمبه ی کونش گرفتم .جیغ کشیدو دراز شد رو تخت و گفت : دیوونه . گفتم : من قراره حال کنم یا تو ؟؟ همینطور ک داشت جای گار گرفتنو میمالید بازم کشیدمش سمت خودمو . اینبار کیرمو آروم دادم داخل کوسش http://www.dumppix.com/viewer.php?file=lms2v_13.gif5-6 بار آروم کردم و هی رفتم رو دور تند . اونقدر دور تند شد ک فکر میکنم هر ثانیه دوبار میکردم تو و بیرون میکشیدم ..معلوم بود خیلی کردنش چون اصلا مخالفت نمیکرد .پتو رو گرفته بود تو دهنش ک صداش در نیاد .منم ک میدیدم خوشش میاد بیشتر حشری میشدم . احساس کردم کیرم خشک شده کشیدم بیرون و یه تف انداختم رو سوراخشو . باز روز از نو ..http://www.dumppix.com/viewer.php?file=4msoi_14.gifتوی اوج کردنش بودم ک گفت .صبر کن باید برم دستشویی . جیش دارم. تا حالا نشنیده بودم دختری وسط کوس دادن شاشش بگیره. گفتم شاید داری ارضا میشی میخاد آبت بیاد . گفت: اب چی؟ تازه فهمیدم این بدبخت همه ی عمرش فقط کردنش و هیچی نفهمیده از سکس . گفتم هیچی خودتو شل کن بذار آبت بیاد ... موهاشو گرفتم تو مشتم و با تمام توان تو کسش تلمبه میزدم و کمتر از یه دقیقه بود ک کونش تو دستم شروع به لرزش کرد . فهمیدم داره اولین ارگاسم زندگی شو تجربه میکنه . یه جیغ خفه میکشیدو کونشو از تخت بلند میکرد . کلی آب از کسش اومدhttp://www.dumppix.com/viewer.php?file=fgf2_15.gifاونقدر بیحال شده بود ک داشت میوفتاد پایین از تخت . کشیدمش روی تخت و عملیات حفاری رو شروع کردم . کیرمو عین مته میکردم تو کسش و دیگه صدای ناله هم نمیداد . فقط چشماش نیمه باز بود .بدنش توی اون سرما خیس عرق شده بود . http://www.dumppix.com/viewer.php?file=eb3j_16.gif دیگه داشتم ارضا میشدم . گفتم . مهسا داره آبم میاد الان کل هیکلتو میشورم ... با بیحالی سرشو برگردوند گفت : عاشق آب کیر مردا هستم . بیار برات بخورمش.. همون حرفش باعث شد آبم سریع تر بیاد . پریدم کنار صورتش .کیرمو دادم دهنش.. بی پدر عین جارو برقی آب کیرمو میمکید .ندیده بودم تا حالا دختری ک اینقدر به خوردن آب کیر علافه نشون بده http://www.dumppix.com/viewer.php?file=8dl6v_17.gifادامه دارد ...
قسمت آخرچند روز گذشته بود و پدر و مادر صنم برنگشته بودن .و هروز با دوستش ستاره میرفت دانشگاه یا خرید و کلا هیچ وقت تنها نبود . از وقتی که دوستش قضیه عفونت کردن کونش رو که بخاطر سکس از عقب با من. گرفته بود رو بهش گفته بود . دیگه باهام خیلی جور نبود و سرد شده بود ..رو تخت خوابیده بودم که موبایلم رنگ زد خودش بود .. یکم که صحبت کردیم فهمیدم میخواد بخازر عفونت بره دکتر ولی خجالت میکشه .یه جورایی میخواست در نقش شوهر ش همراهش برم .منم از خدا خواسته قبول کردم و پیشنهاد دادم بریم پیش یه دکتر آشنا که من میشناسم.. زنگ زدم و برای رعد از ظهر وقت گرفتم . ساعت 7 رفتم سوارش کردم . و رفتیم .تو مسیر هم خیلی سنگین بود و حرف زیادی نمیزد. رفتیم داخل مطب دکتره دوست یکی از دوستام بود و از قضیه تقریبا با خبر بود .. صنم رفت پشت پرده خوایبد و دکتر هم برای معاینه ش رفت. چند دقیقه دکتر اومد و شروع کرد به نسخه نوشتن و نسخه و گرفتیم ک بریم بیرون .دکتر ازم خواست ک بمونم. صنم رفت بیرون ، دکتر با یه لحن شوخی گفت : جلوی خانم نخواستم بگم ،ولی برای مدتی تا داروها تاثیر بذاره سعی کنید از عقب سکس نداشته باشید. یا حداقل نکات بهداشتی رو رعایت کنید و اسپرم رو داخل مقعد نریزید چون ممکنه عفونت رو تشدید کنه .البته من در جریانم که شما زن و شوهر نیستید ولی از واژن برای سکس استفاده بشه . که البته خانم پرده هم نداشتن و این دیگه دلیلی باقی نمیذاره ....که مجبور باشید حتما سکس مقعدی داشته باشید ....!!!!! دکتره ی کسکش کل سوراخای دختر مردمو دید زده بود .. ولی خوب اینم یه مهر تایید بود برام که صنم خانم پرده نداشته و این همه مدت از من پنهون کرده..خلاصه از مطب زدیم بیرون یه چند دقیقه یی بازم تو ماشین سکوت برقرار بود . تا بالاخره حرف زد ..گفت : دکتر بعد از من چی گفت بهت ؟دستشو گرفتم تو دستم و با یه لحن طلبکارانه و حق به جانب گفتم : چیز خاضی نگفت فقط گفت شما که خانمت پرده نداره مگه مجبوری از عقب باهاش سکس کنی ... ؟؟!!رنگش سفید شده بود دستاش شل شده بود ...با لبخند گفتم: یکی طلبت ..قرار نبود زیر آبی بریا ..میخواست کم نیاره گفت: غلط کرده ..حتما اشتباه کرده ..دکتره احمق ...شایدم اصلا تو داری چرت و پرت میگی ... من که میدونستم حقیقت چیه اومدم از آب گل آلود ماهی بگیرم . سریع گفتم اگه معلوم شد تو دروغ میگی باید همین جا برام ساک بزنی ... اینو گفتم و نذاشتم جواب بده سریع انداختم توی یه کوچه ..غروب بود و تقریبا هوا تاریک ..ترسیده بود و میگفت : چیکار میخای بکنی دیوونه ؟؟!! ماشین و پارک کردم و سریع صندلیشو خوابوندم اصلا بهش اجازه فکر کردن نمیدادم ..به مانتوشو تا کمرش کشیدم بالا و به سختی پاهاشو گذاشتم رو شونه م ..میخواست دستمو بگیره ولی زورش نمیرسید .حتی کمر بندشم باز نکردم و بزور شلوارشو تا بالای زانو هاش کشیدم پایین ...واااای بعد از چند روز بازم کوسشو از پشت شورت زرد رنگش میدیدم. همین طور که پاهاش تو دستم بود یه دست رو لمبه های کونش کشیدم و رونشو گاز کوچیکی گرفتم..محو کوس و کونش بودم... وقت کم بود . شورتشو هم کشیدم پایین و آروم انگشت کشیدم لای کونش تا روی کوسش. پاهاشو سفت چسبونده بود به هم ..یکم رفتم پایین تر که زبونم رو به کوسش برسونم . کلیدش همین بود ..زبونم رو که روی پوست نرم کونش کشیدم .دیگه رام شد...چندتا بوس کوچولو رو کوسش و دیگه تمام .دیگه وحشی بازی در نمیاورد .آروم لای کوسش رو باز کردم ..آره واقعا پرده نداشت..یه لحظه شهوتم بیشتر شد شروع کردم به خوردن اون کوس نرم و سفید....آخ و اوخ صنم هم بلند شد...انگشت وسطم رو گذاشتم دهن صنم. خیلی دوس داشت عین آبنبات انگشتمو میمکید.. خیس که شد همون انگشت رو آروم کردم تو کوسش....با نهایت لذت گفت .جوووووووووووون....جای مناسبی نبود برای ادامه کار . پاهاشو گذاشتم زمین و ازش لب گرفتم.گفتم : حالا دیدی دکترا اشتباه نمیکنن.. فقط شرطو باخطی... بعد نشستم رو صندلی م دستمو بردم سمت کوسش و شروع کردم مالیدن کوسش.اصلن بدش نمیومد .خوب ک حشری شد ولش کردم ... اونم شلوارشو که پوشید با لبخند گفت منکه شرطی نبسته بودم ..بدون توجه به حرفاش ماشین وروشن کردم و انداختم توی یه خیابون خلوت یکم که رفتیم دستشو روی رونم حس کردم رفت سراغ مالیدن کیرم ..خیلی عادی برخورد کردم ..کیرم ولی اصلا عادی نبود ..سریع شق شد و میخواست شلوارمو جر بده .اینجا بود که صنم خوابید رو پام وکیرمو از زیپ شلوارم کشید بیرون از سر کیرم شروع کرد به بوس کردن. فقط حواسم بود ک تصادف نکینم ..همه ی کیرمو توی دهنش میکرد و خایه هامو میمالید . گفت آبت ک خوااست بیااد بهم بگو .میدونسم خوشش نمیاد آبمو بخوره موقع ارضا شدن گردنشو گرفتمو آبمو تو حلقش خالی کردم و مجبور شد بخورتش.. دیگه بعدش هرچی بد و بیراه دهنش اومد بارم کرد ولی به حالش میارزید...تا جلو در خونه شون سرش رو پاهام بود کیر نیم خوابم تو دهنش بود . موقع رفتن گفتم: ستاره اومده ؟ با لحن شیطنت گونه یی گفت قرار بوده 10 بیاد .ساعت 9:30 بود ماشین و یه گوشه پارک کردمو رفتیم داخل .... وقتی داشت کلید مینداخت روی درگفت تو کجا میای؟؟ کنار گوشش گفتم میخام جوری بکنمت که تا دو روز نتونی راه بری .خندید و دووید داخل .نایلون داروهاشم تو دست من بود،مانتوشو درآورد و نشست رو مبل گفت : الان دیگه ستاره میاد .بهتره بذاری یه فرصت دیگه .کنارش نشستم و دستمو گذاشتم لای رونش ..خیلی داغ بود ..گفتم باشه فقط بذار این پماد رو برات بمالم .سکس برای یه وقت دیگه ..خیلی هم از پیشنهادم بدش نیومد.گفت : باشه .فقط بریم اتاق خودم که اگه ستاره اومد از همونجا بری .. رفتیم بالا و آوردمش لبه ی تختش و شلوارشو کشیدم پایین دستمو بردم زیر کوسش گفت : اذیت نکن دیگه گفتم ممکنه ستاره بیاد . ..باشه بابا...قنبل کن پمادو بمالم برات ..برگشت و قنبل کرد یه بند انگشت پماد بردم سمت کونش یکم سوز میداد براش .ولی برای من کیف میداد جیغ های صنم بدجوری حشری م کرده بود و کیرم شدیدا شق شده بود .. کارم ک تموم شد برگشت و نگگاه شبه کیرم افتاد . به روی خودش نیاورد و رفت شلوارش رو پوشید . دیگه برو.الانه ک ستاره بیاد .. رفتم سمتش و گرفتمش تو بغلم . گفتم اونم بیاد مشکلی نیس. منو پس زد و گفت خفه شو ...بعد با لبخند گفت البته بدشم نمیاد.. اینو ک گفت رفتم سمتش خمش کردم رو تخت و شلوارشو ب زور کشیدم پایین .. کیرمو خیس کردم محکم کردم تو سوراخ کونش ...جبغ وحشتناکی کشید اما خیالم نبود . بخاطر پماد حسابی لیز شده بود و کردنش حال میداد .گفتم ببخشید دیگه .ترک عادت زمان میبره ولی آبمو نمیریزم توش..فقط ناله میداد .دیگه داشت حال میکرد . پرتش کردم رو تخت و شلوارو شورتشو کامل کشیدم بیرون از تنش پاهای باریک و سفیدشو گرفتم به دهنش انگشتای کوچولوی پاهاشو ک میخوردم حسابی حشری میشد..همینطور پاهاشو لیس زدم تا رسیدم به رونش پاهاشو دور هم پیچوندم ک مجبور بشه دمر شه..پدر سوخته برای دیوونه کردن من کونشوچپو راست میکرد .عین ژله کونش میلرزید.دیونه وار رفتم سراغ لمبه های کونش و شروع کردم به خوردن و گازهای نرم گرفتن....موهاشو گرفتمو آوردمش کف زمین خوابوندمش ..خودش اونقدر حشری بود که به سریع بحالت داگی خوابید ..منم معطل نکردم کیرمو تا خایه کردم تو کونش .آه و ناله هاش دیگه کوتاه و از سر لذت شده بودن چند دقیقه یی از کون کردمش .خواستم یه پوزیشن دیگه م روش امتحان کنم آوردمش رو تخت افتاد م روش ازش لب میگرفتم. دستمو بردم چوچولاشو گرفتم لای انگشتمو گفتم :میخام بکنم تو کوست. گفت : نه نمیشه تا حالا کوس ندادم .پرده م هم توی کلاس ژیمناستیک پاره شده .آروم انگشت کوچیکمو کردم تو کوسش خیلی تنگ و داغ بود حسابی هم خیس شده بود...گفتم : تاحالا کون هم نداده بودی ولی به من دادی ..کوست هم میکنم .اصلا هرکاری دلم بخواد باهات میکنم .چون تو ماله خودمی.. از روش بلند شدم که شروع کنم که خواست از اون طرف تخت فرار کنه .سریع پاهاشو گرفتمو کشیدم سمت خودم خواهشو التماساش فایده یی نداشت .خواستم بهش ی حالی داده باشم شروع کردم لیس زدن ...خیلی تاثیر داشت هم حشری میشد هم آروم.سریع کیرمو خیس کردم چند سانتشو دادم داخل ..وااااای خیلی تنگ بود به زحمت میرفت داخل . اول آروم آروم میکردمو در میاوردم . کم کم سرعتو زیاد کردم و ولی جرات نمیکردم همه ی کیرمو بکنم داخل تا همینجاشم براش زیاد بود.. البته سعی میکردم کم کم همه شو بکنم تو کوسش... وسطای حال کردن بودیم ک چشمم افتاد به زیر در انگار سایه یه نفر پشت در بود . مثل اینکه از زیر در داره ما رو دید میزنه . بدون اینکه جلب توجه کنم . کنار گوش صنم گفتم ..فکر کنم ستاره داره از زیر در مارو دید میزنه ..یکم خودشو جمع کرد . گفتم آروم باش ..الان درسی بهش میدم که تا آخر عمر یادش بمونه. سریع بلند شدم و رفتم سمت در . تا در و باز کردم منو دید ترسید ..هم میخندید هم ترس تو چهره ش بود..توله سگ داشت با سکس ما خود ارضایی میکرد هنوز دستش توی شلوارش بود ..منم خیلی خونسرد گفتم : چیکار میکنی؟ بلند شد و فرار کرد منم دویدم پشت سرش .جیغ میزد و فرار میکرد .ک توی حال بهش رسیدم .به زور آوردمش رو مبل تاپشو کشیدم بیرون و شروع کردم به خوردن سینه هاش. کتک زدناش منو شهوتی تر میکرد..پستونای خوردنی داشت ..اصلا راه نمیومد..دستمو بردم زیر شلوارش کوسشو محکم میمالیدم .شلوارشو نیمه کشیدم پایین و کیرمو خشک خشک کردم تو کوسش . کوسش مرطوب بود برای همین زیاد دردش نگرفت منم محکم محکم تر براش تلمبه میزدم .دیگه آروم شده بود لباشو میخوردم و کاملا رام من شده بود صنم هم اومده بود تو پله ها داشت ما رو نگاه میکرد . با سر بهش گفتم بیاد ..میخام سه نفره حال کنیم .ستاره ک هنوز هاج واج نگامون میکرد...صنم اومد لباساشو درآورد همونطور که روی مبل خوابیده بود شروع کرد ازش لب گرفتن..کوسشون رو چسبونده بودن به هم و میمالیدن روی هم ...صنم رو بود ستاره زیر..گفتم پس من چی ؟ ستاره با خنده گفت ببین و جلق بزن... رفتم کنارشون سر صنم رو گرفتم کشیدم سمت کوس ستاره حالت 69 سریع شروع کرد به خوردن کوس ستاره ستاره هم مشغول لیس زدن کوس صنم بود ..صنم کونشو قنبل شده بود خوراک کردن بود.. سر ستاره رو کشیدم بالا تر و کیرمو گذاشتم دهنش. بی معطلی شروع کرد به ساک زدن. خوب که خیس شد .کون صنمو کشیدم سمت خودمو شروع کردم به گاییدنش ..هرچند تا تلمبه که میزدم میکشیدم بیرون و میکردم تو حلق ستاره .توله سگ یه طوری خایه هامو میخورد که نزدیک بود آبم بیاد . گفتم اینطوری راحت نیستم نمیتونم محکم تلمبه بزنم... بلند شدیم ..اول صنم رو به پشت نشوندم رو مبل بعد ستاره رو نشوندم رو کون صنم ..پوزیشن جالبی بود..یه جفت کون سفید و نرم و خوردنی و کردنی جلو م بود ..سوراخای ریز کون و کوس های ردیف ... از کون ستاره شروع کردم چندتا تلمبه محکم میزدم میرفتم سراغ سوراخ بعدی ..دیگه داشتم خسته میشدم .تقریبا 40 دقیقه شده بود ... گفتم دخترا دیگه بسته تونه . کدومتون آبمو میخوره .. میدونستم صنم دوست نداره . ولی بدون معطلی ستاره برگشت سمت و گفت : من .من میخورم برات..عاشق آب منی م... اوکی همه ش مال خودت فقط بذار اول یه حال اساسی به کوس صنم خانم بدم ... ستاره از روش بلند شد. صنم رو چرخوندم لبخند میزد .خودش پاهاشو برام باز کرد کیرمو گذاشتم رو کوسش .ستاره هم پرید کوس خودشو گذاشت دهن صنم .بعد پاهای صنم رو بالا نگه داشت برام .گفت : تا ته بکن تو کوسش .... فکر کنم صنم کوسشو گاز گرفت :جیغ کشید و با خنده گفت :جنده خانم هم کوس بخور هم کوس بده .. معطلش نکردم کیرمو تا ته کردم تو کوس صنم..ستاره کوس خودشو چپونده بود تو دهن صنم و صدای جیغش در نمیومد..خیلی حال میکردم..یه پنج دقیقه یی تو کوس صنم تلمبه زدم .. ستاره فهمید دارم ارضا میشم .بلند شد اومد سرشو گذاشت نزدیک کس صنم ..آماده بود آبمو بخوره ... آخرین تلمبه ها رو اونقدر محکم زدم که صنم پرت میشد بالاتر..بالاخره آبم اومد وستاره مشتاق اومد و کیرمو به دهن گرفت..همه آبمو خالی کردم تو دهنش .خودش با خایه هام ور میرفت که خیلی بهم حال میداد سکس توپی بود ....همون جا بیحال روی زمین افتادم...چند لحظه بعد صنم اومد روم خوابید ..ازم لب میگرفت منم دستمو از کمرش میکشیدم تاوسط قاچ کونش..کم کم ستاره هم اومد...اونم خودشو کنار صنم جا داد .بوسم میکردو با کیرو خایه هام بازی میکرد..منم دستمو برده بودم لای کونش و دوتا انگشتمو همزمان میکردم تو سوراخ کوس و کونش..همه بیحال بودیم و همونجا خوابمون برد ...نصفه های شب بیدار شدم .ستاره کنارم روی زمین بود ولی صنم همون طور روی من خوابیده بود..لبش کنار لبم بود..درسته همه خواب بودیم اما کیرم طبق معمول به شدت شق شده بود. میخواستم ببینم صنم خوابه یا بیدار .شروع کردم لباشو بوسیدن .اما عکس العملی نشون نمیداد. خوابه خواب بود.. دستم هنوز لای کونش بود..آروم کوسش رو مالیدم . ناله ی خیلی آرومی داد .. انگار فکر میکرد تو خواب دارم میمالمش... همونطور که روم خوابیده بود پاهاشو باز کردم.. کیرمو خیس کردم و آروم هل دادم داخل کوسش..نمیخواستم بیدارش کنم..خیلی نرم براش تلمبه میزدم .اونم کاملا بیحال خوابیده بود..کم کم حس کردم خودش داره کمکم میکنه و کونش و بالا پایین میکرد .همزمان با انگشت یه حالی هم به سوراخ کونش میدادم.. ولی فکر میکرد دارم تو خواب میکنمش. چون هیچی نمیگفت دهنش دقیقا کنار گوشم بود ناله های خوابالوده شو خیلی دوست داشتم..خودمم خیلی خوابم میومد .برای همین اصلا قصد نداشتم قضیه رو کش بدم..فقط میخواستم آبم سریع بیاد.... یه لحظه تا به خودم اومدم فهمیدم دارم ارضا میشم. اصلا فرصت نکردم کیرمو از کوس صنم بیارم بیرون..اونم خودشو ولو کرده بود روی من ... دیگه تموم بود .. آب کیرم همه ش تو کوسش خالی شد .اونقدر کوسش کوچیک بود ک وقتی از روی کیرم بلندش کردم کلی آبم از کوسش ریخت روی کیرم.. ..نمیدونستم چیکار کنم ..فقط یه دستمال کاغذی آوردمو خودمو کوس صنم رو پاک کردم. اینجا بود که خودش بیدار شد .دقیقا فهمید چی شده ..گفت : کثافت چیکار کردی ؟ با لحن شوخی گفتم: فکر کنم حامله ت کردم.. بلند شد و رفت منم دنبالش رفتم ..دفت اتاق مامان باباش ..آمار قرصای ضد بارداری مامانش رو داشت .دوتا قرص خورد . سریع برگشت سمت من دووید طرفم پرید تو بغلم پاهاشو دور کمرم حلقه کرد. گفت : جتی اگه قراره کسی رو حامله کنی اون نفر منم..دوس ندارم کسی رو جز من بکنی..فقط برای خودمی .... پاهاشو یکی یکی گذاشتم رو شونه هامو .کیرم که نصفه نیمه شق بود کردم تو کسش چندتا تلمبه کافی بود تا کیرم شق بشه.. واقعا دیگه نای کردن هم نداشتم همونجا رو تخت خوابوندمش خودمم افتادم روش همونجا خوابیدیم..پایان