دوستان من هیچوقت نگفتم داستان قراره اینطوری تموم بشه ..، حتی اگه قرار بشه داستان رو تموم کنیم یه پایان قشنگ براش پیدا میکنیم ..، پس نگران نباشید ..، فقط گفتم داستان به یه سمتی داره پیش میره که من براش برنامه ریزی نکرده بودم ..، بجای اینکه نگران تموم شدن داستان باشید بهم کمک کنید ، ایده ها و خاطراتتون رو توی خصوصی برام بنویسید که من با کمک شما بقیه داستان رو بنویسم
آقا اریا بنده حدود 3ساله عضو این انجمن فوق العاده ی لوتی هستم داستانی مثل داستان شما ندیدم.از اونجایی که درحال کشیده شدن به سمت جاهایی هستش که انتظار ندارید میتونید تا حد خاصی این فصل رو جلو ببرید و تمام کنید و برگردید روی روال اصلی داستان که ناتاشا و لیلا و وکیل خانوادگی هنوز وارد داستان نشدن # مثلا حمید میتونه تا جایی جلو بره که بعد دوبار مهمونی رفتن و جلب اعتماد ، ازش دعوت کنن تا به انجمن اونا ملحق بشه ولی خودش دیگه ادامه نمیده.چون به ناتاشا نوعی تعهد دارهاولین باره که کامنت میذارم ولی هنوز بلد نیستم کامنت خصوصی بذارم والا در اوامه ی داستان میتونستم کمکت کنم
mortezahamidi: ا حد خاصی این فصل رو جلو ببرید و تمام کنید و برگردید روی روال اصلی داستان که ناتاشا و لیلا و وکیل خانوادگی هنوز وارد داستان نشدن خوشم اومد ، کلی ایده خوب به ذهنم رسید ..، منتظر تحولات کلی توی داستان باشید
ميتوني اين قضيه هايي كه اخيرا وارد داستان شده رو يكم جمع بندي كني و برگردي روي داستان اصلي، يعني زن دايي و دختردايي رويا و ناتاشا و مامان كامبيز و منشي شركت و خواهر و همسر عمو فرهاد و ... من خودم اون قسمتايي كه هنوز دوستاي ناتاشا وارد داستان نشده بودن و داستان حول اشناها ميچرخيد رو بيشتر دوست داشتم. موفق باشى
به لطف تو این داستان بهترین داستانی هستش که بعد از چندین سال توی این انجمن قرار گرفته و بنظر من هنوز جمع ۴ نفره شهین و کامبیز و حمید و پری توی داستانت خیلی خالیه، همینطور شاید بهتر باشه دوباره زن دایی برگرده و توی درسا بهتون کمک کنه و در کل تم قبلی داستان بنظر من جذاب تر بود با وجود اینکه شخصیت ناتاشا هم راضی کننده بود. جا داره در مورد لیلا هم صحبت بشه. موفق باشی.
AriaTخسته نباشی . ممنون از داستان عالیت . تا اینجا که فوق العاده بوده داستان . مطمئنا بعد از این بهتر هم میشهبه نظرم خلیل رو هم میتونی وارد ماجرا بکنی مخصوصا وقتی که بچه ها با مادراشون برا آبتنی به خونه ارواح میرن . صد درصد خلیل از دیدن بدن لخت شهین هنوز داره خواب های سکسی میبینه به نظرم لیلا هم میتونه گزینه خوبی برای فریدون باشه فقط لطفا زودتر ادامه بده که تو خماری موندیم