azaz110: دوست عزیز مساله بدقولی ایشون نیست . واقعا وقت گذاشتن روی یک داستان به مدت بیش از دو سال برای همه نویسنده ها سخته . همین سایت را نگاه کنید اکثر داستان ها نیمه کاره رها شده است حتی داستان های خوبی مثل میوه ممنوعه و ....من به نویسنده حق میدم اگه نتونه مرتب داستان را آپدیت کنه بالاخره ایشون به غیر از نوشتن این داستان مشکلات و گرفتاری شخصی خودشون را هم دارند به همین دلیل چند هفته پیش به ایشون پیشنهاد پایان دادن داستان در انتهای این فصل را دادم . چون بالاخره هر داستانی اگه صدها قسمت و هزاران صفحه باشه باید یه روزی تموم بشه حتی داستان شاهنامه که فردوسی 30 سال براش زحمت کشید انتهایی داره . برای همین دوباره به نویسنده پیشنهاد میدم که آخر این فصل داستان را بخوبی جمع بندی کنه و به پایان برسونه تا با خاطره خوش برای خواننده ها همراه باشه تا خدای نکرده به هر دلیلی نیمه کاره رها نشه که اگر بشه خواننده هاش تمام خاطرات خوش این دوساله را فراموش کرده و .... به شرطی با پایان داستان موافقم که نویسنده بعد از استراحتی کوتاه داستان جدیدی شروع کنه
Vid_vid: از اونجایی ک میدونم تو ورد مینویسی و احتمال زیاد تموم قسمت هارو هم داری میخواستم بدونم امکانش هست ک کل داستانو بصورت word یا pdf واسه دانلود قرار بدید ؟ بعضی قسمتا از سایت برداشته شدن و داستان یجورایی ناقصه داستان رو توی دو تا فایل ورد نوشته بودم که یکیش رو الان دارم ادامه میدم و اون یکی رو نمیدونم کجا سیو کردم ! اما پیداش میکنم ، ولی مشکل اینه که باید داستان رو قبل از اینکه بصورت فایل پی دی اف در بیارم حتما ادیت کنم ، بعضی از قسمتها باید دوباره نوشته بشه ، بعضی از قستمها سوتیهای ناجور داره ، بعضیهاش اشتباهات املایی مسخره ای داره که همه اش باید تصحیح بشه ، منتظرم داستان تموم بشه بعد این کارها رو سر فرصت انجام بدم و داستان کامل رو بصورت فایل تقدیم کنم .. ، چشم
لطفا تا جایی که میتونی نزدیک به واقعیت بنویس....بیشتر میخوایم بدونیم چه اتفاقاتی رو تجربه کردی....و البته اینو خیلی وقت پیش میخواستم بگم بعضی اوقات احساس میکنم که خیلی به دوستت میدون دادی انگار که بدون اجازش ابم نمیخوری... بعضی اوقات خیلی رو داستان سوار بود...
مرسی داداش داستانت مثله مواد میمونه تا دوهفته اوم خمار خمار میشه بعد دو هفته نعشه واقعا داستانت عالیه دمت گرم
نمیدونم چرا اصلا دنبال ناتاشا نیستم !هروقت میرسم به قسمت های ناتاشا یا نمیخونمشون یا چند خط فقط برای اینکه خیلی داستان از دستم در نره میخونم .
صفحه 58 از 108
