انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 5 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین »

خاطرات لز من با رویا و مامانش



 
قسمت ۲۵

تو اون هفته منو رویا بقیه خریدامونم کردیم خونه هامونو اماده کردیم همه اومده بودن کمک دوتا اپارتمان روبری هم طبقه بالای مریم جون.
جمعع قرار بود من رویا رو عروس کنم.
همونجوری لباسای شب پوشیدیمو رفتیم خونه جدیدمون همه اومده بودن علی و رویا هم با مریم اومدن که رویا ارایش عروس کرده بود .
یکم رقصیدیم منو رویا نشسته بودیم کنار هم احسان و علی هم کنار هم بعد بهار دیلدو که با خودش اورده بود رو نشون داد و من و رویا رو لخت کردن.
منو رویا همو میبوسیدیم و سینه های همو میمالیدیم من رفتم جلو پای رویا و زبونمو کشیدم رو کسش که قرار بود امروز باز بشه.
بهار هم پشت سرش داشت سینه هاشو میمالید رویا تو اوج بود دیگه که مرجان دیلدو رو بست به من من اومدم جلو مینا و گزاشتم تو دهنش بعد یکی یکی همشون خوردن بعدش اوردم برا رویا خیسش کرد اخرشم علی ساک زد و من اومدم جلوی پای رویا دیلدو رو گزاشتم رو کسش .
احسان و علی داشتن مال همو میمالیدنو مارو نگاه میکردن من اروم آروم فشار دادم میدونستم رویا قراره چه درد و سوزشی رو تجربه کنه اشکش در اومده بود با چنتا تکون اروم سرشو فرستادم تو کس رویا که داد زد و من با یه فشار دیگه پاره شدن پردشو حس کردم چنتا تکون اروم دادم اونم با دستاش منو هل داد عقب وقتی ازش کشیدم بیرون یکم خون روی دیلدو بود با دستمال پاک کردم همه دست زدن ولی رویا بیحال شده بود منم گریه میکردم مریم یه آبقند درست کرد دادن به رویا که حالش بهتر بشه علی هم اومد کنارش و موهاشو نوازش میکرد.
من دیلدو رو به کمک بهار باز کردم و اومدم کنار رویا غرق بوسه کردم صورتشو و لباشو میمکیدم اونم همراهی میکرد تا درد و سوزش کمتری حس کنه.
رویا به شوخی گفت حالا که سحر منو پاره کرد علی باید حساب احسانو برسه احسانم قبول کرد اومد کنار من منو رویا رو بوسید و رو زانوهاش جلو مبل خم شد علی اومد یکم احسان براش ساک زد بعد رفت پشتش گزاشت تو کونش.
بهارم که دیلدو رو تمیز کرده بود بست به مریم منم رفتم کنار احسان مریم دیلدو رو گزاشت تو دهنم خیس کردمش بعد از پشت گزاشت تو کسم .
من و احسان کنار هم داشتیم میدادیم صدای برخورد بدنامون با آه کشیدنامون قاطی شده بود اونطرفم مرجان و حمیده و بهار مینا داشتن رویا رو نوازش میدادن علی با چنتا ضربه محکم آبش اومد ریخت تو کمر احسان بعدشم با دستمال تمیزش کرد ولی احسان هنوز نیومده بود که مریم جاشو داد به احسان اونم کیر راست شدشو کرد تو کون من من داشتم ارضا میشدم و جیغ میکشیدم احسانم آبشو تو کونم خالی کرد
بیحال ولو شدیم رو زمین علی کمک رویا کرد که بلند شه بشینه.
من رفتم بازم رویا رو بوسیدم و ازش لب گرفتم حالا دیگه اونم مثل من شده بود و میتونست از جلو لذت کامل ببره.
اونروز رویا که آرومتر شد همه رفتن من و مینا و احسان موندیم تا خونه رو مرتبتر کنیم علی و مریمم رویا رو بردن خونه خودشون.
یکم که خونه رو چیدیم من و مینا رفتیم رو تخت خوابیدیم کنار هم مینا احسانو صدا کرد پیشمون بخوابه.
من و نینا با تاپ و شلوارک بودیم احسانم یه رکابی و شلوارک .
مینا تاپ منو در اورد و سینه هامو گزاشت دهنش منم کمرشو میمالیدم پشتم به احسان بود.
مینا کم کم اومد پایین شلوارک و شورتمو در اورد افتاد رو کسم لیس میزد احسانم فقط داشت کیرشو میمالید.
من و مینا 69 شدیم مینا به احسان گفت اونم لخت شه بیاد دیگه اصلا با احسان راحت بود احسان اومد کنار ما مینا گفت برا احسان ساک بزنم خودشم هم کس منو لیس میزد هم کس خودشو میمالید احسان رفت پشت من و کونمو میبوسید و باسنمو نوازش میکرد از زیزمم مینا داشت کسمو لیس میزد.
احسان کیرشو گزاشت رو سوراخ کونم ولی خشک بود به مینا گفتم تو که جنده بازیت تمومی نداره مال احسانو خیس کن اونم همونجوری که زیر من بود دهنشو واسه کیر احسان باز کرد.
جوری واسه احسان ساک میزد که اه احسان در اومده بود احسانم کیر خیسشو گزاشت در کونم با چنتا حرکت آروم تا ته کرد توکونم.
وی من غرق لذت بودم مینا کسمو لیس میزد احسانم کونمو میکرد زود ارضا شدم ولی احسان چون یبار آبش اومده بود یکم دیگه ادامه داد تا اومد کیرشو در بیاره تمام آبش ریخت رو صورت مینا که هنوز زیر من بود.
مینا یه جیغ زد و بلند شد رفت صورتشو تمیز کنه.احسانم من بوسید و کنار هم خوابیدیم.
دیگه بعد استراحت اماده شدیم رفتیم از مریم و علی و رویا خدافظی کردیم و اومدیم خونه مینا سریع رفت دوش گرفت منم پیشش بودم تا داداشم اومد.
     
  
مرد

 
ما همچنان منتظر ادامه داستان هستيم
"آتش اگر ميدانست سرانجامش خاكستر است ، اينگونه زبانه نميكشيد"
     
  
مرد

 
ادامه نداره؟؟؟؟؟؟؟
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn

 
۲۶


فرداش زنگ زدم حال رویا رو بپرسم خیلی خوب بود و رفتیم برای ادانه خریدامون که پنجشنبه عروسینون بود.
سه شنبه من و مینا رفتیم خوته مریم واسه اپیلاسیون دیدیدم مریم رویارو تموم کرده بعدشم من بعدم مینا.
دیگه حسابی تمیز شده بودیم پنجشنبه صبحم ما رفتیم ارایشگاهو اماده شدیم اومدیم باغ عکس و فیلمبرداری ولی خیلی عادی برخورد میکردیم که تابلو نشه.
چون سرد بود نمیتونستیم زیاد تو باغ بمونیم و رفتیم تو سالن که همه مشغول رقصیدن بودن ما هم رفتیم تو اطاق عقد واسه فیلم و عکس بعدشم اومدیم تو جمع.
کل شب بزن و برقص بود تا شامو خوردیم و رفتیم خونه همه اومدن دنبالمون و مامان بابا و داداشم و مینا خدافظی کردن رفتن علی و رویا هم خونه خودشون رفتن مریم و بهار مرجان رفتن پیششون.
من به کمک احسان گیره های شنیون رو باز کردم که دیدم در میزنن بهار بود اومد کمک.
بعدشم گفت بریم خونه رویا.
رفتیم دیدیم مریم و مرجان لخت شدن تو بغل همن من و رو یا هم همو بغل کردیم و میبوسیدیم.
احسان و علی هم با هم شروع کردن.
بهار رفت از کیفش دوتا دیلدو اورد یکیشو خودش بست یکیم مریم بست مرجان علی و احسانو صدا کرد بیان ما براشون ساک بزنیم من مال احسانو گزاشتم دهنم رویا هم مال علی رو مریم اومد پشت من دیلدو رو از پشت کرد تو کسم من از تکوناش میرفتم جلو کیر احسان میرفت تا حلقم آب دهنم آویزون بود بهارم همینکارو با رویا میکرد.
بعد بهار و مریم خوابیدن رو کمر ما نشستیم روشون و من لبمو گزاشته بودم رو لب مریم اونم دیلدو رو تو کسم تکون میداد رو یا و بهارم مثل ما که مرجان احسانو اورد پشت من احسان کیر خیسشو کرد تو کونم علی هم کیرشو کرد توکون رویا.
من و رویا کس و کونمون پر بود و فقط آه میکشیدیم صدای هممون فضا رو پر کرده بود.
من از شدت لذت ارضا شدم و رفتم پایین خوابیدم رو مریم احسان کیرشو در اورد از کونم و منو بوسید.
رفت کنار من از روی مریم اومدم کنار دیددم رویا چطور بین علی و بهار داره به خودش میپیچه و غرق لذته.
مریم به من گفت احسان تموم نکرده من برم حالشو جا بیارم منم از روش رفتم کنار اونم احسانو اورد جلو کس من بهش گفت برام لیس بزنه خودشم دیلدویی که از آب کس من خیس بود گزاشت تو کون احسان با تکوناش سر احسان روصضکسم فشار میورد.
بهارم همینکارو با علی کرد که اونم حالش کامل بشه حالا احسان و علی داشتن به دوتا زن کون میدادن و کس زنشونو لیس میزدن جلبش این بود که دوتاشون با لذت کون دادن آبشون اومد و ریختن رو ما.
مرجان دیلدو مریم رو باز کرد و با بهار افتادن به جون مریم اینقدر کس و کونشو لیس زدن که دادش در اومده بود بعدشم با دیلدو گزاشتنش وسط و کس و کوتشو پر کردن.
مریم با چنتا ۱۱ضتکون ارضا شد و سه تاییشون بیحال افتادن.
ما خودمونو تمیز کردیم و رفتیم واحد خودمون بهار و مرجانم با مریم رفتن پایین فرداشم پاتختی بودو ساعت ۶ همه رفتن فقط جمع خودمون مونده بود که احسان و علی هم قرار بود بیان.
بهار واسه حمیده و مینا جریان دیشبو تعریف کرد که مینا گفت خیلی حیف شده ما نبودیم حمیده گفت عیب نداره همین الان که پسرا اومدن دوباره انجام بدیم.
کادو هارو جمع و جور کردیم خونه رو مرتب کردیم که دیگه پسرا اومدن مینا هم زنگ زد خونه گفت دیرتر میاد داداشمم گفت شب باید بره سر پست اگه مییخواد بمونه خونه مریم.
بعد از یکم صحبت مینا بحث رو شروع کرد که دیشب بدون ما خیلی خوش گذشته و اینا که همه فقط میخندیدن تا بهار گفت نگران نباش امشب از خجالتت در میایم.
ما همیشه روی دیلدو ها کاندوم میکشیدیم برای بهداشت که لازمه واسه ما زنا مخصوصا اونشب بهار یه بسته کاندوم خار دار گرفته بود گفت این فقط مخصوص مینا خانومه که امشب حال بیاد مینا هم که کم نمیورد یه جووووون گفت.
من و رویا نشسته بودیم پیش هم لبمونو گزاشتیم رولب هم احسان و علی هم همو بغل کردن مریم دست مینا رو گرفت اورد کنار ما و لباساشو در اورد.
همه لخت شدیم و حمیده و مریم دیلدو ها رو بستن مینا رو اوردن وسط خودشون حمیده زیر خابید دیلدو رو کرد تو کس مینا مریمم گزاشت تو کونش.
بهار و مرجان گوی ها رو اوردن گزاشتن تو کون پسرا و براشون تکون میدادن.
احسان وعلی که با گوی تو کونشون تحریک شده بودن اومدن پیش ما و براشون ساک زدیم بعدشم گزاشتن تو کونمون همزمانم بهار پشت احسان گویشو تکون میداد مرجانم علی رو.

صدای مینا در اومده بود و ناله های لذت میزد کاندومای خاردار حسابی بهش حال میداد که با چنتا جیغ ارضا شد.
مریم و حمیده هم ازش جدا شدن و حمیده کنارش خوابید و نوازشش میداد که مریم اومد جای مرجان گوی رو در اورد و دیلدو رو کرد تو کون علی حالا کیر علی تو کون رویا بود مریمم علی رو میکرد احسان با لذت گوی و کردن من آبش اومدو همشو خالی کرد تو کونم من هنوز تموم نشده بودم که حمیده اومد از پشت دیلدو رو کرد تو کسم دیلدو خار دار کارشو کرد و با چنتا تکون منم ارضا شدم علی هم همونموقع آبشو ریخت تو کون رویا.
من و رویا کونمون پر آب بود مینا هم کسش قزمز شده بود از ضربه هایی که حمیده بهش زده بود.
     
  

 
یکی راهنمایی کنه چجوری عکس بزارم
     
  

 
قسمت ۲۷

اونشب مینا با ما اومد خونه چون واحدامون روبرو بود همونجوری لخت رفتیم خونه خودمون احسان میخواست دوش بگیره مینا گفت منم میام منم دیدم اگه مینا تنها باشه واسه احسان جنده بازی در میاره سه تایی رفتیم حموم احسان دوشو باز کرد خودشو شست مینا که انگار هنوز سیر نشده بود همش منو میمالید احسان میخواست بره بیرون مینا گفت بمون اونم موند.
من نشستم لب وان مینا لبشو گزاشت رو کسم پشتش به احسان بود جوری خم شده بود که احسان کسو کونشو ببینه.
من توابرا بودم و سر مینا رو فشار میدادم رو کسم.
احسان داشت مارو نگاه میکرد کیرش هنوز خوابیده بود با نگاه بهش گفتم بیاد کنارم با یه دستم کیرشو میمالیدم با یه دست سر مینارو فشار میدادم رو کسم.
مینا سرشو اورد بالا متوجه احسان شد دستشو رسوند به تخمای احسان یکم مالید بعد بلند شد گفت میخوریش یا من بخورمش من زدم زیر خنده گفتم حتما اول میخوریش بعدم میکنی تو کست جنده خانم.
اونم دیگه مهلت نداد سرشو از رو کسم برداشت و کیر احسانو گزاشت دهنش که احسان خودشو عقب کشید.
احسان یه نگاه به من کرد منم با نگاه و لبخندم بهش اجازه دادم مینا دوباره کیر احسانو گزاشت دهنش با دستشم کس منو میمالید انگشت میکرد تو کسم.
یکم که خورد با دوتا انگشتش محکم تو کسمو تحریک میکرد منم دلم براش سوخت گفتم میخوای بدی بهش بده ولی فقط همین باره ها.
احسان از من خجالت میکشید مایل نبود ولی من مینا رو اورد جلوم گفتم جنده کسمو بخور احسانم کونتو پاره میکنه به احسانم گفتم یجوری کونشو پاره کن که دیگه نتونه بده.
احسان کیرشو گزاشت در کون مینا و با یه فشار همشو کرد تو مینا انقدر حال میکرد که کسمو دندون دندون میکرد سرشو اوردم بالا و لبمو گزاشتم رو لبش احسانم محکم تو کونش تلنمبه میزد مینا گفت کسمم میخاره به احسان بگو بکنه تو کسم ولی من میدونستم احسان عاشق کونه بهش گفتم اگه میتونی تو کسش بکن که اونم حرفمو گوش کرد و از کونش در اورد و کرد تو کسش با چنتا تکون مینا ارضا شد ولی احسان هنوز تموم نکرده بود مینا رو اوردم کنار رفتم جلو احسان کونمو دادم بالا گفتم بزار تو کونم آبتم بریز اونم کیر خیسشو کرد تو کونم ولی خیلی آروم مینا که یکم حال اومد رفت پشت احسانو انگشت کرد تو کونش اونم تحریک شده بود تکوناشو بیشتر کرد آه هر سه تامون در اومده بود احسان آبشو تو کونم خالی کرد مینا اومد همونجوری که کونم هنوز یاز بود دوتا انگشتشو کرد تو کونم که پر از آب احسان بود محکم تکون میداد با یه دستشم کسمو میمالید منم ارضا شدم و بیحال نشستم یکم بعد دوش گرفتیم و اومدیم بیرون.
من و احسان رفتیم رو تخت خوابیدیم مینا هم اومد کنارمون.
صبح که از خواب بیدار شدیم مریم جون برا هممون صبحونه درست کرده بود رفتیم خونش.
مریم به مینا گفت گزاشتی این دوتا آروم بخوابن؟
بهار گفت من بعید میدونم حتما کس و کونشو داده بعد خوابیده با خنده ما همه فهمیدن چه اتفاقی افتاده.
مرجان گفت نه مثل اینکه مینا رو باید بسپریم به حمیده تا راحت بره کس و کونشو بده.
همه حرفا رو با خنده شوخی میزدیم و صبحونه رو خوردیم مریم جون گفت برا ماه عسل چه فکری کردید ما هنوز تصمیمی نگرفته بودیم.
مرجان گفت الان هوا خوبه برید تایلند.
اخه مرجان چند سال تو تایلند زندگی کرده بود گفت اونجا هتل آپارتمان بگیرید منم برا خوشگذرنی بهتون میگم کجاها برید و چه کارا کنید که بهار گفت خوب ماهم باهاشون بریم.
مرجان گفت مثل اینکه مه عسله ها ولی من و احسان از حرف بهار استقبال کردیم رویا و علی هم موافق بودن.
آخرش قرار شد بریم تایلند مریم و مرجان و بهارم بیان باهامون.
     
  

 
۲۸

چند روز بعد رفتیم دنبال یه تور خوب که هتلدآپارتمان داشت و برای ۷ نفرمون بلیط گرفتیم.
تور ده روزه بود که بانکوک و پاتایا میبرد.
یه هفته داشتیم تا سفر که گفتیم قبل سفر یروز با مینا و حمیده همگی دور هم باشیم که دلمون براشون تنگ میشد نمیتونستن بیان.
جمعه هممون جمع شدیم خونه مرجان و حسابی خوش گذروندیم.
بهار و حمیده گیر داده بودن به مینا که بازم کیر احسان رو خوردی یا نه منم گفتم همون یه بار بود.
حمیده گفت شما برید خوش باشید منم یه چنتا کیر اماده کردم واسه مینا که حوصلش سر نره.
من فکر کردم شوخیه ولی بهار بهم گفت نه جدیه مینا خودشم خبر داره قراره حمیده ببرش پول پارتی اینم که مربی شنا از خداشه اونجا پراز دختر پسره.
بهار میگفت یه بار با حمیده رفته اونجا خیلی حال داده بهش اونجا حمیده راحت میداده.

من خوشحال بودم که یه سفر میریم ولی بیشتر دوس داشتم مینا هم باهامون بیاد.
هم اینکه دلم نمیخواست ماکه نیستیم مینا با حمیده بره اون پارتی چون میدونستم که جرش میدن با اون کون خوشگلی که مینا داره.
شب با احسان و مینا رفتیم خونه مامانم و بهش گفتم ما میخوایم با دوستامون بریم سفر مینا هم باید باشه اونم گفت چرا به من میگی به شوهرش بگو مهدی که اومد بهش گفتیم اون اول ملاحظه ما رو میکرد ولی وقتی اسرار ما رو دید قبول کرد.
خیلی خوشحال بودیم هممون آخر شب که برگشتیم خونه خودمون به رویا هم خبر دادم و تلفنی به بهارم گفتم اونم خوشحال شد.
فرداش رفتیم واسه مینا هم بلیط گرفتیم .
حمیده اولش ناراحت شد ولی بعد گفت خوش بگذره وقتی برگشتید همه میریم اون پارتی .
ما هم قبول کردیم.
چند روز بعدم هممون راه افتادیم به سمت فرودگاه مینا رو مهدی رسوند با مامانم اومده بود همونجا همه خدافظی کردیم.
توی هواپیما از همون اول که سوار شدیم چنتا جوون که معلوم بود مجردی اومده بودن نخ میدادن ما هم محل نمیزاشتیم .
ما هشت نفر هواپیما رو گزاشته بودیم رو سرمون بعد از یه پرواز طولانی از قسمت مسافرای هواپیما که اومدیم بیرون تورلیدر منتظرمون بود یه دختر حدودا ۳۰ ساله ایرانی بود که اونجا زندگی میکرد.
اون چهار تا پسری که تو هواپیما بودن هم اومدن توی اتوبوسی که ما بودیم رفتن جلو نشستن و با تورلیدر که اسمش نسرین بود شروع کردن صحبت بلند بلند راجع به کلوپ و سکس و اینا میپرسیدن خوب اونام واسه همین اومده بودن.
نسرینم کلا بهشون توضیح میداد و میگفت فقط مواظب باشید پولتون رو خرج لیدی بوی نکنید که ضرر میکنید.
مرجان که اینا رو میدونست بهمون توضیح داد که بیشتر لیدی بوی ها اینجوری میتیغن توریستا رو.
ولی بعدشم گفت یه کلوپ مخصوص هست که میخواد مارو ببره اونجا.
البته خیلی سری بود و فقط کسایی که میشناختن میتونستن برن.
ما که به هتل رسیدیم نسرین اومد پیشمون سیمکارتامون رو داد و شماره خودشو داد بعد به احسان گفت این مسافرامون میخوان هتلشون رو عوض کنن بیان هتل شما اگه مشکلی ندارید هماهنگ کنم باهاشون.
ما هم گفتیم نه مشکلی نیست اونام اومدن با ما سلام احوالپرسی کردن و متوجه شدن ما زن و شوهریم و با دوستامون اومدیم.

وقتی رفتیم تو سوئیت خیلی خسته بودیم فقط دوش گرفتیم خوابیدیم.
من و رویا و احسان و علی توی یه اطاق رفتیم تخت بزرگی داشت بقیه هم توی یه اطاق دیگه.
اینقدر خسته بودیم که زود خوابمون برد.

صبح بلند شدیم صبحونه رو خوردیم هتل یه استخر و سونا داشت ما لباس اورده بودیم مایوها رو پوشیدیم و رفتیم استخر که اون چهارتا پسرام بودن ولی اهمیت ندادیم سلام کردیم و رفتیم تو آب.
مینا خیلی حرفه ای شنا میکرد اونا میخ شده بودن و رفتن سراغش وقتی عکس العملی ندیدن دیگه خودمونی شدن.گهگاهی مینا رو دستمالی میکردن .
دور استخر مسافرای دیگه هم بودن که آفتاب میگرفتن چند تا زن و مرد کارمندای هتلم بودن که اگه کسی ماساژ میخواست همونجا انجام میدادن.
چنتا دختر که معلوم بود اروپایین سوتینشونو باز کرده بودن آفتاب میگرفتن.
مینا از آب اومد بیرون گفت منم میخوام مثل اونا آفتاب بگیرم مریم بهش گفت این پسرا میخورنت اونوقت مینا هم گفت خوردنی رو باید خورد.همه زدیم زیر خنده.
مینا دراز کشید بهار کمرشو روغن زد و بند بیکینیشو براش باز کرد ولی بهش گفت برنگرد که اون پسرا همینجوری دارن نگات میکنن.
مینا خوابید ما هم رفتیم تو آب یکم گذشت یدفه دیدم یه مرد تایلندی کنار مینا داره ماساژش میده اونم راحت ریلکس کرده بود.
شورت مینا رفته بود لای پاهاش و کون بزرگش افتاده بود بیرون همه داشتن نگاش میکردن حتی اون اون دخترا که کنارش آفتاب میگرفتن داشتن بدن مینا رو میدیدن اون پسرا که حواسشون نبود من و مرجان نزدیکشونیم همینجوری که تو اب بودن نگاشون به کون مینا بود یکیشون گفت کوفتش بشه من الان باید ماساژ میدادم این کونو مرجان زد زیر خنده اون پسرا خیلی خجالت کشیدن و دور شدن از ما.

یکم بعد مینا برگشت ولی بیکینی رو کزاشت رو سینه هاش مرده هم تمام بدنشو ماساژ داد و بعدش رفت .
ما هنوز تو آب بودیم دیدیم یکی از دخترا اومده کنار مینا و داره براش روغن میزنه چون مینا انگلیسیش خیلی خوب بود با هم دوست شده بودن.
دوتا دوستای دیگه هم کنارشون بودن باهم میگفتن و میخندیدن.
اون دختره بیکینی مینا رو زد کنار دوستاش همینجوری داشتن سینه های بزرگ مینا رو میدیدن و معلوم بود خوششون اومده.
اون پسرا هم از ما دور بودن ولی معلوم بود تونخ مینا بودن.
ما هم اومدیم بیرون و رفتیم کنارشون با هم آشنا شدیم.
سه تا دختر لهستانی بودن که انگلیسی خوب صحبت میکردن.
ما هم یکم آفتاب گرفتیم و رفتیم پایین قرار بود نسرین ساعت ۱۲ بیاد دنبالمون برای گشت شهری.

تو اتوبوس چنتا گروه دیگه هم بودن که اون پسرا هم اومدن صندلیهای نزدیک ما نشستن و هم صحبت شدیم.
اونا که با دیدن اندام مینا شهوتشون بالا زده بود بی پرده گفتن اومدن اینجا فقط واسه سکس وعشق و حال.
مینا که شدید پایه بود باهاشون بهار و مرجانم باهاشون گرم گرفتن ولی متوجهشون کردن که از ما توقعی نداشته باشن اونا هم رعایت میکردن.
ولی مینا معلوم بود میخاره.
چنتا مرکز خرید رفتیم و برگشتیم نسرین گفت تو شبمون بیشتر پیاده رویه یکم استراحت کنید که خسته نشید همه اومدیم و یه دوش گرفتیم با اینکه زمستون بود اونجا گرم بود.
ما چنتا تاپ و شورت لی خریده بودیم اینم به پیشنهاد نسرین بود که راحت باشیم.

مینا گفت مرده که داشت ماساژش میداد بهش گفته ماساژای بهترم داریم که بهترینش واتر پمپه کنار سونا بود.
فردا میره اونجا ما هم میتونستیم بریم ببینیم.
     
  

 
۲۹

شب نسرین اومد دنبالمون ما همه با همون تاپ و شورت ها که خریده بودیم رفتیم تو لابی اون پسرا اومدن باهامون دست دادن و همه با هم رفتیم قرار بود بریم واک استریت که پر از کلوپ بود.
اونجا اون سه تا دختر لهستانی رو دیدیم که با هماهنگی نسرین اونا هم با ما همراه شدن.
ما جلو جلو میرفتیم پسرا و مینا و اون دخترا پشتمون بودن و صدای شوخی و خندشون بلند بود.
رفتیم یه کلوپ که یکم مشروب بخوریم و خوش بگذرونیم.
یه دیسکو شلوغ بود پر از توریست پیشخدمتا هم با لباسای سکسی پذیرایی میکردن دیجی هم مشغول بود تکیلا هممون رو گرم کرده بود.
رفتیم وسط واسه رقص همه باهم بودیم پسرا هم وسط ما حال میکردن تکیلا حسابی اثر کرده بود.
مینا اومد کنارم گفت این سه تا دختر میگن شب میرن اطاق پسرا به منم گفتن برم باهاشون.
احسان گفت تو امانتی نمیشه.
ولی مرجان گفت عیب نداره بزار یه امشبو بره ولی قول بده جنده بازی در نیاری بهشون بگو فقط لز میکنی اونم قبول کرد.
یه دوساعتی اونجا بودیم و برگشتیم مینا که مست مست بود میخواست بره ما گفتیم بهارم بره حواسش باشه پسرا جرش ندن.
اونا رفتن ما هم مشغول شدیم من و رویا شروع کردیم لب گرفتن و مالیدن تاپ و شورتمون رو در اوردیم مرجان و مریمم مشغول شدن احسان و علی میخواستن برن تو اطاق من گفتم بمونن همونجا.
من و رویا نشستیم رو مبل مرجان رفت جلو پای رویا و زبونشو برد رو کس رویا مریم اومد جلو من مرجان گفت ماهم واسه شوهرامون ساک بزنیم.
احسان و علی کنار ما وایسادن ما براشون ساک میزدیم من از شدت حشر ویر احسانو میخوردم.مریم هم کسمو میخورد هم انگشاشو کرده بود تو کسم میچرخوند داشتم ارضا میشدم و حواسم نبود دستمو گزاشته بودم رو کون احسان کیرشو میخوردم داشت ابش میومد میخواست بکشه بیرون نزاشتم تمام آبش خالی شد تو دهنم داغ بود نتونستم قورت بدم ریختم بیرون از سینه هام اویزون شد رو بدنم سر میخورد.
علی کشید بیرون آبش پاشید رو صورت من و رویا سریع رفت دستمال اورد صورتامونو تمیز کرد.
ما ارضا شده بودیم مرجان و مریمم ۶۹ شدن و برا همو خوردن و انگشت کردن تا ارضا شدن .
منو رویا رفتیم تنمونو شستیم و امدیم خوابیدیم.
صبح که بیدار شدیم بهار و مینا هم اومده بودن .
بهار اولش بهمون جیزی نگفت ولی مریم به مینا گفت برو بدنتو بشور بوی آب کیر گرفته.
مرجانم به بهار گفت تو هم برو بعد بیا برامون تعریف کن چه بلایی سرتون اوردن.
موقع صبحونه بهار شروع کرد تعریف کردن دیشب که رفتن اونجا دخترای لهستانی زودتر رفته بودن و مشغول بودن مینا که مست بوده همونجا دم در لخت میشه بهارم همراهیش میکنه ولی همون اول به اونا گفته که ما فقط لز میکنیم.
پسرا سه تاشون داشتن دخترا رو میکردن دخترا چاردست و پا بودن از پشت گزاشته بودن تو کسشون یکی از پسرا هم جلوشون بوده نوبتی ساک میزدن براش.
همشون تو اوج بودن که بهار ک مینا هم مشغول شدن جلوشون رو مبل ۶۹ شدن و همو میخوردن.
پسرا کیرای بزرگی داشتن که آه دخترا در اومده بود مینا که دیگه طاقت نیورده میگه من کیر میخوام پسره هم میشنوه میاد مینا رو بکنه بهار گفته نه قول دادید کاریش نداشته باشید این مسته الان.پسره هم قبول کرده و دوباره رفته دخترا ساک زدن بعدش جاشو با یکی از پسرا عوض کرده اینقد دخترا رو کردن تا آبشون اومد و رو کمر دخترا خالی کردن.
بعدش همشون اومدن کنار بهار و مینا دخترا افتاده بودن به جون مینا و بهار و باهم حال میکردن یکیشون بهارو میکشه کنار و میفته به جون کس بهار همچین میخورده که داد بهار در اومده بوده.
اون دوتا هم مینا رو میخوردن مینا که دیگه حسابی شهوتی شده طاقت نیورده و بلند میگفته کیر میخواد پسرا هم که دوباره راست کرده بودن اومدن سراغش یکیشون خوابید مینا نشت رو کیرش اینقدد ترشح داشت که تا ته رفت تو کسش مینا هم خوابیده رو پسره یکی دیگشون کون مینا رو نشون کرده بود رفت پشتش در گوشش یچیزی گفت مینا گفت بکن توش مال خودته.
پسره هم همونجوری گزاشت تو کون مینا.بهارم که دیگه کاری از دستش بر نمیومده دوتا دخترا هم به اون دوتا پسرای دیگه میدادن پسرا که یبار آبشون اومده بود حالاحالاها نمیومد بعدش جاشونو عوض کردن انگار همشون تشنه کون مینا بودن بعد از چند دیقه جاشونو دادن به اون دوتا پسرا اونا هم دونفری مینا رو میکردن مینا هم تو اوج بوده اینقدر طول کشیده که اون دوتا دخترا ارضا شدن پسرا هم رفتن مینا واسشون ساک میزد یکیشون آبش اومد ریخت تو صورت مینا اون یکی دیگه تو کونش خالی کرد بلند شد ولی اون که کرده بود تو کسش همونجوری داشت میزد آبش ریخته لای پای مینا اون یکی هم ریخته بود تو دهن مینا همشون بیحال افتاده بودن بهار اومده کنار مینا و بغلش کرده همونجوری بیحال خوابشون برده.
تعریفای بهار که تموم شد مینا گفت اینقدر کلفت بودن که هنوز کونم درد میکنه مرجانم گفت درمونت همین واتر پمپه دیشب بهت خیلی فشار اومده.
من دلم شور میزد که یوقت مینا کاری دست خودش نده که من آبروم پیش خانواده بره.
بعد این صحبتا و صبحونه دوباره رفتیم استخر که هوامون عوض شه هممون تو آب بودیم پسرا بعدش اومدن باهامون حال احوال کردن اصلا به روشون نیوردن که دیشب چی گذشته.
بعد از کمی شنا کردن اومدیم افتاب بگیریم اون کارمند هتل اومد به مینا گفت واتر پمپ براش رزو شده نیم ساعت دیگه بریم.
رفتیم توی سونا که بدنامون یکم گرم بشه برامون آبجو و شمپاین اوردن و یه خانم اومد مینا رو صدا کرد که بریم اطاق واتر پمپ.
یه چیزی شبیه بشکه بود که یه آدم توش جا میشد با یه شیب که میشد توش دراز کشید ولی سر بیرون بود.
یه تخت ماساژم بود که مینا اول یاید میخوابید اونجا یوم ماساژ میگرفت بعد میرفت توی اون مخزن.
خانمه گفت باید کاملا لخت باشه مشکلی نداره؟
احتمالا به خاطر احسان و علی بود که ما اوکی دادیم.
مینا بیکینی و شورتشو در اورد خوابید رو تخت خانمه روغن ریخت تو دستش و مشغول شد از شونه هاش تا پاهای مینا رو ماساژ داد چند بارم معلوم بود لای پا و کس مینا رو لمس کرد و بهش گفت برگرده سینه های مینا رو جوری میمالید که مینا چشماشو بسته بود و لباشو گاز میگرفت بعدش رفت پایین و پاهاشو مالید یکمم بالای کسشو مالید دستش و گرفت بلندش کرد و راهنماییش کرد وارد مخزن بشه.
از چندجای مخزن فشار آب به بدن مینا میخورد و معلوم بود مینا خیلی خوشش اومده.
نیم ساعت همینجوری بود که خانمه از مینا پرسید کافیه اونم تایید کرد مخزن خاموش شد کمک مینا کرد اومد بیرون.
مینا گفت فشار اب روی عضلاتش خیلی حال داده مخصوصا زیر شکمش و کسش که کاملا پف کرده بود لباساشو پوشید و رفتیم بیرون.
دخترای لهستانی رو دیدیم اومدن با هم صحبت کردیم اونام از دیشب گفتن که بهشون خوش گزشته.مینا جریان روابط ما رو براشون تعرف کرد اونا م گفتن سه تا دوستن که همیشه باهمن اینجام اومدن خوش بگذرونن البته تو کشور خودشونم راحت بودن ولی اینجا یجورایی ماجراجویی بوده براشون.
شب قرار بود بریم اون کلوپ که مرجان هماهنگ کرده بود رفتیم یکم استراحت کردیم موقع نهار پسرا و دخترا هم باهامون بودن اونجا دیگه مینا تا حدودی وضعیت رو براشون روشن کرد اونام فهمیدن ما فقط لز میکنیم و قرار نیست با ما سکس کنن ولی مرجان گفت میتونیم شب ببریمتون اون کلوپ چون باجنبه هستید.
اونجا جوری بود که میرفتیم بهمون دستبندای رنگی میدادن برای مردا۵۰۰ بات بود برای خانما اگه اوکی بودن واسه سکس مجانی بود اگه نه ۲۰۰ بات برای زوجها رایگان بود.
برای لزبین ها هم رایگان بود ما هم تصمیم گرفتیم همونجوری که هست معرفی کنیم پسرا موقع ورود هر کدوم ۵۰۰ بات دادن من و رویا هم با علی و احسان زوج بودیم مرجان و بهار و مریم و مینا هم دستبند رنگین کمون گرفتن برای ما قرمز بود واسه پسرا سبز بود.
دستبندا کلید دیجیتالی داشتن که کمدی بود که میتونستیموسایل شخصی رو بزاریم مرجان گفت بهتره لباساتونم همینجا بزارید فقط با لباس زیر بریم توسالن ما هم قبول کردیم و لخت شدیم پسرا که دیگه خجالتشون ریخته بود فقط مارو دید میزدن اصلا به احسان و علی هم توجه نداشتن اونا هم که میدیدن ما راحتیم کاری نداشتن باهم رفتیم تو سالن که داشتیم شوکه میشدیم همه مشغول بودن یا رقص یا سکس.
یه خانم پیشخدمت که فقط یه دامن کوتاه لاتکس داشت اومد به استغبالمون و بردمون سر میزی که رزرو بود بعد بهمون توضیح داد که پسرا میتونن با همه خانمایی که دستبند سبز دارن باشن فقط به زور نباشه اطاقای چند نفری هم بود خانمای لزبین هم میتونستن لیدی بوی انتخاب کنن زوجها آزادن فقط در صورت تمایل خودشون هر کاری کنن‌.
سر میزمون یه بار کامل بود هممون یه شات تکیلا خوردیم اول رفتیم واسه رقص که پسرا ازمون جدا شدن.سر هر میزی که نگاه میکردیم سکس شهوت موج میزد یکم رقصیدیم اومدم کنار میزمون دیدم یکی از پسرا مشغول سکسه کیرش اینقد بزرگ بود که دختره داد میزد تازه فهمیدم مینا چی کشیده احسان اومد کنارم منم شروع کردم واسه احسان ساک زدم پسره چشم از ما بر نمیداشت بهار مینا رو اورد کنار میز نشوندش رو صندلی و شورتشو در اورد شروع کرد کس مینا رو میخورد.
رویا و علی هم اومدن کنار ما و مشغول شدن.
اون دوتا پسرا هم هر کدوم یه دختر اوردن کنار میز بیشتر داشتن ما رو دید میزدن.
من و رویا یکم ساک زدیم بازم مشروب خوردیم رفتیم واسه رقص که اون پیشخدمته اومد کنارمون گفت بیاید که منتظرتونن دوستاتون از یه راهرو رفتیم توی یه اطاق بزرگ.
مرجان و مریم با ۴تا دختر اونجا بودن که معلوم شد همشون دوجنسه هستن‌.
بعد از چند دیقه علی و احسان و مینا و بهارم اومدن.
مرجان گفت اینا اومدن مارو بکنن باید بهشون پولم بدیم ولی چون از انداممون خوششون اومده پول نمیخوان.
تو اطاق چنتا مبل و تخت بود که معلوم بود واسه ما اماده شده.
دخترا خیلی خوشگل بودن با سینه های معمولی و زیبا ولی زیر شورتشون برامدگی معلوم بود ما هممون هیجان داشتیم.
مینا وبهار شورت و سوتینشونو در اوردن و رفتن جلوی دخترا و هر کدوم دست یکیشونو گرفتن بردن رو یکی از تختا کنار هم نشستن اون دوتا دخترهم شروع کردن نوازششون کنن.
سینه هاشونو میمالیدن و همو میبوسیدن.
مینایه دستشو برد تو شورت دختره و با یه دست دیگش سینه های کوچیکشو میمالید.

مرجان منو احسان و رویا و علی رو برد تخت کناری و خودشونم رفتن رو مبلا با دخترا شروع کردن.
یکم بعد بهار و مینا با دخترا ۶۹ شده بودن براشون ساک میزدن اونا هم براشون لیس میزدن و آه همه بلند بود من و رویا ۶۹ شدیم احسان اومد پشتم کونمو خیس کرد رویا هم کسمو به دهن گرفته بود منم کسشو میخوردمو علی کونشو.
مرجان و مریمم برای اون دخترا ساک میزدن ما دیگه حواسمون نبود تا صدای آخ و اوخ بهار بلند شد انگار طرفش کیر گنده ای داشت تو کونش میکرد احسانم گزاشت تو کون من .
علی هم گزاشت تو کون رویا .
من که هم از صدای شهوتناک بهار حال میکردم هم از خوردن کس رویا ک خورده شدن خودم کونمم که در اختیار احسان بود .
بعد چند دیقه مرجان اومد هممونو بلند کرد ردیفی کنار هم سرمونو گزاشتیم زمین و کونمونو دادیم بالا احسان و علی فقط مارو میکردن اون چهارتا دختر روی مینا و بهار و نریم و مرجان بودن و جاشونو عوض میکردن ولیزخوبیش این بود که همش کاندوم عوض میکردن و ژل میزدن.
احسان اول آبش اومد و تو کون من خالی کرد منم تو اوج بودم از دیدن اون صحنه ها ارضا شدم بعدشم اون دختری که بهارو میکرد آبشو ریخت رو کمر بهار علی هم تو کون رویا خالی کرد ولی اونایی که مرجان و مریم و نینا رو میکردن انگار حالا حالاها داشتن البته یکیشون ژنتیکی آب نداشت.
اونی که مرجانو میکرد به زبون تایلندی به مرجان یه چیزی گفت ومرجانم جوابشو داد نگاهشون به من و رویا بود.
اونم کارش تموم شد بعدشم اونی که مینا رو میکرد تموم کرد ولی مریم همچنان زیر کیر دختره ناله میزد که اونم خسته شد ولی آبی نیومد ازش.
ما خودمونو تمیز کردیم شورت و سوتینمونو پوشیدیم و اومدیم بیرون رفتیم سر میزمون که دیدیم پسرا برای بار دوم دارن میکنن.
مینا گفت اینا حالاحالاها میکنن کمرای سفتی دارن.
ما که دیگه حالی نداشتیم مستم بودیم همونجا نشسته بودیم و سکس اون پسرا رو میدیدیم.
صدای ضربه زدنشون تو گوشم میپیچید.تا بالاخره برای بار دوم ارضا شدن حدودا ۴ ساعت اونجا بودیم نزدیکای صبح دوتا ماشین گرفتیم رفتیم هتل.
     
  

 
قسمت۳۰

نزدیکای ظهر بود که بیدار شدیم تا یه دوش گرفتیم و رفتیم برای نهار ساعت ۲ بود دیگه.
مرجان داشت با علی و احسان صحبت میکرد و بعدشم اومد کنار من و رویا گفت اون دختره دیشب میگفت شما دوتا رو میخواد منم با احسان و علی صحبت کردم یه برنامه خاص داشته باشیم.
من گفتم یعنی ما باید جلو شوهرمون بریم زیر کیر؟ مرجان گفت اینا فرق دارن دوجنسه هستن بیشترم دخترن مشکلی نیست احسان و علی هم مشکلی ندارن.
دختره یه سالن ماساژ داره میریم پیشش همون دخترا باهاش هستن.
من و رویا هم دلمون میخواست یه رابطه جدید و تجربه کنیم هم از شوهرامون خجالت میکشیدیم که مرجان گفت خیالتون راحت فکر همه چیو کردم اونجا هر چهارتاتون میرید زیر کیر.
من تازه فهمیدم جریان چه قراره انگار احسان و علی هم بدشون نمیومده کیر دوجنسه بخورن که ما هم راضی شدیم.
مرجان ادرسشونو گرفته بود و قرار بود شب بریم اونجا هم ماساژ هم سکس .
جالبش این بود که اونجا باید پولم میدادیم.
ولی چون دختر بودن و یه تجربه جدید بود نزدیکای غروب راه افتادیم.
رفتیم واکینگ استریت و از توی یکی از کوچه ها رفتیم توی یه خونه.
همون دخترا که دیشب بودن اومدن به استقبالمون.
رفتیم توی سالن که چهارتا تخت ماساژ کنار هم بود با فاصله که یه ادم بینشون باشه با پرده هم از هم جدا میشدن که ما گفتیم لازم نیست پرده رو بکشن.
مرجان به ما گفت لخت شید بخوابید رو تخت که ما از هیجانی که داشتیم زود لخت شدیم و خوابیدیم رو تختا اول احسان منم تخت کناری کنارمم رویا و تخت اخر علی بود.
اون چهارتا دختر روغن مخصوص اوردن و ریختن رو کمرمون که چون روغن گرم بود با حرکت دستشون بدنم داغ شد به باسنم که رسید خیلی میمالید بعدم با دستاش پاهامو باز کردودستشو از زیر میکشید به کسم میورد بالا از گرمیه دستش داغ کرده بودم خودم کونمو دادم بالا که راحت باشه صدای آه رویا رو شنیدم نگاه کردم اونم همین حالت بود احسان و علی هم کونشون دراختیار ماساژوراشون بود دختره داشت دور سوراخ احسانو میمالید اونم چون راست کرده بود کونشو داده بود بالا.
بعد پایین پامونو ماساژ دادن و برگشتیم رو کمر خوابدیم.
دختره یجوری سینه هامو میمالید که کسم. پر اب شده بود رفت پایین و رو کسم که دست کشید ترشحمو دید با یه دستمال خشک کرد و ادامه داد کنارمم دختره کیر احسان رو دستش گرفته بود براش میمالید.
بعدم پاهامونو ماساژ دادن و گفتن حالا وقت سکسه ما دیگه حسابی اماده شده بودیم برای یه سکس
     
  

 
۳۱
ماساژور من اومد کنار صورتم دستمو گرفت اورد طرف شورتش با این که دختر بود ولی کیرش از توی شورت خیلی بزگ بود دستمو گرفتم بهش خیلی داغ بودم اونم داشت سینه هامو میمالید با یه دستش شورتشو کشید پایین منم کمکش کردم وای واقعا بزرگ بود کنارمو نگاه کردم احسان داشت برا ماساژورش ساک میزد نگاهش کردم و یه لبخند بهش زدم اونم با یه چشمک جوابمو داد منم اون کیر گنده رو گزاشتم تو دهنم اینطرفم رویا و علی داشتن ساک میزدن .
خوب که خوردم ماساژوره بهم فهموند که اول کون میخواد یه کاندوم بهم داد براش گزاشتم و روی تخت برگشتم انگشتشو گزاشت در سوراخمو مالید اروم کرد تو یکم بعد انگشت دومشو کرد بعد خودش اومد رو تخت یکم سوراخ کونمو لیس زد و کیرشو گزاشت آروم آروم کرد تو کونم خیلی درد داشتم از مال احسان بزرگتر بود دستمو گزاشتم روی رونش نزاشتم بیشتر بکنه تو کونم بعد بازی بازی کرد یکم که جا باز کرد دستمو برداشتم اونم با یه فشار کل کیرشو کرد تو کونم یه جیغی کشیدم از درد که یهو کشید بیرون نگاه احسان کردم دیدم راحت داره کون میده رویا. گفت چی شد گفتم خیلی کلفت بود پارم کرد.
ماساژوره یکم با دستش کونمو مالید دوباره کیرشو گزاشت تو ایندفه آرومتر کرد منم تحملم بیشتر شد. صدای ناله های هممون بلند بود.
دیگه درد کم شده بود فقط لذت میبردم .به رویا نگاه کردم اونم کونشو داده بود بالا داشت میداد اولین بار بود جلو شوهرامون داشتیم میدادیم خودشونم زیر کیر بودن.
ماساژور من و رویا جاشونو عوض کردن کیر اون کوچیکتر بود خیلی راحت رفت تو کونم صدای اخ و اوخ رویا بلند شده بود گفتم تحمل کن خوب میشه علی گفت اگه درد داری بگم نکنه رویا گفت نه ادامه داد تا اونم آروم شد.
من که خیلی راحت بودم و داشتم حال میکردم دوباره اولیه اشاره کرد که میاد رو من ولی ایندفه میخواست کسمو جر بده.
منو اورد جلو احسان رو تخت دولا شدم احسان صورتمو بوسید یه جورایی داشت دلداریم میداد.
اون که رو احسان بود جاشو با احسان عوض کرد حالا احسان میخواست بکنه.
علی هم اومد رو اون یکی.
همینجوری که داشتم کردن احسانو میدیدم یه کیر کلفت رفت تو کسم یه جیغی کشیدم ولی محل نزاشت و محکم تلنبه میزد.
کسم پر اب بود و اون کیر کلفتشو تا ته میکرد تو کسم و در میورد دوباره میکرد احسان از ناله های من و کونی که میکرد ارضا شد و از روی اون بلند شد .
اونم کیرشو در اورد رفت رو تخت دراز کشید بهم گفت بشینم روش دیگه سوراخم حسابی باز شده بود و خیس آب بود.راحت رفت تو کسم اونی که با احسان بود اومد از پشت گزاشت تو کونم من مونده بودم بین دوتا دوجنسه و اونا داشتن جلو شوهرم جرم میدادن.
رویا هم تو همین وضعیت بود صدای ناله جفتمون بلند شده بود بالاخره اونی که تو کونم گزاشته بود آبش اومد و در اورد.
احسان با این که یبار آبش اومده بود دوباره کیرش بالا اومده بود بهش گفتم اگه میخواد بیاد اونم اومد گزاشت تو کونم دیگه از اوج لذت چنتا جیغ کشیدم و ارضا شدم ماساژورم برای احسان ساک زد و به احسان گفت بزاره تو کونش.
من دیگه نا نداشتم بیحال بودم احسان که به علی میگفت عجب کونی داره این.
برای بار دوم احسانم ارضا شد اون ماساژوره اومد بالا سرم کیرشو گزاشت تو دهنم منم براش ساک زدم تا آبش اومد همشو پاشید تو صورتمو سینه هام.
رویا هنوز داشت میداد با دیدن اون صحنه ها ارضا شد علی هم میخواست کون اونا رو بکنه یکیشون خوابید زیرش یکیشونم گزاشت تو دهن رویا که مثل من تمومش کنه.
اونی که زیر علی بود با این که داشت میداد آبش اومد علی هم با چنتا تلنبه تموم کرد .
رویا هم حسابی ساک زد تا آب طرفشو اورد ولی اون تو دهنش خالی کرد رویا همشو ریخت بیرون.
هممون حسابی حال کرده بودیم اونم جلو همدیگه.
یکم استراحت کردیم و رفتیم هتل.
مرجان مارو که رسونده بود برگشته بود هتل
میدونست چی گذشته بهمون که دیگه حال نداریم.
     
  
صفحه  صفحه 5 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

خاطرات لز من با رویا و مامانش


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA