انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 15 از 27:  « پیشین  1  ...  14  15  16  ...  26  27  پسین »

ماجرای زندگی من و زنم الناز و سعید و زنش


مرد

 
بسیار عالییی بووود
     
  

 
بابا بنویس دیگه اگه هم نمی نویسی بو ادامه ندارد خسته شدیم بس اومدیم سر زدیم
     
  

 
داداش بنویس دیگه
Baray bodan bayad gozasht
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn

 
داداش عالیییییی
     
  

 
بینظیره
عالیه
فقط دیگه کف پا و انگشت و ناخن و دوش گرفتن و ... کم کم داره ارزش متن زیبات رو میاره پایین
اما دمت گرم باحال نوشتی
     
  
مرد

 
این بقیش چرا اپ نمیشه پس؟
     
  
مرد

 
ماجرای زندگی من و زنم الناز و سعید و زنش (قسمت ۲۸)
نهار رو تو راه خورده بودیم و وقتی رسیدیم ویلا بهروز سریع یه دوش گرفت و رفت به سمت رشت . منم به بچه ها گفتم که بچه ها بیاین بریم دریا هوا هم گرم بود حسابی یه اب تنی بکنیم زن من الناز یه دامن پاش کرد که یه مقدار پایین زانوهاش بود و یه تاپ استین حلقه تنگ با مانتو جلو بازش تنش کرد و فریبا هم یه چیزی تو همین مایه ها ولی سمیرا یه ساپورت تنگ پاش بود با مانتو جلو بازش رفتیم لب اب که نزدیک ویلامون بود و ساحل شلوغ نبود دو سه تا دختر جوون و دو تا زن و شوهر هم لب ساحل نشسته بودن و یه عده هم داخل اب بودن زیاد شلوغ نبود رفتیم با فاصله از اون ها به ااناز گفتم مانتوتو دربیار . الناز:ضایع نیست یه وقت . من:نه شلوغ نیست الناز هم مانتوشو در اورد و گذاشت روی سنگ های کنار ساحل و دامنش رو با دستاش داد بالا جمع کرد و تا نصف رونش اورد بالا و رفت سمت اب و رفت داخل اب تا جای زانوش بود من دیدم یه مرده پشت ما لب ساحل داشت ارووم ارووم راه میرفت و سمت زنامون نگاه میکرد منم رفتم از پشت الناز دستمو گذاشتم روی کونش و یه مقدار دامنش رو دادم بالا و با دستم بردم لای پاش و لای کونش و دست کشیدم که قشنگ از پشت اون مرده داشت دید میزد و منم یه مقدار دیگه دست کشیدم و کون الناز تا نصفه زیرش اومده بود بیرون به الناز هم تو گوشش گفتم شیطون شرت پات نکردی عشقم . الناز :اره عزیزم بعدش با هم رفتیم داخل اب و مشغول اب بازی و پریدن روی موج ها و خیس خیس شده بودیم الناز و فریبا و سمیرا که شال هاشون رو دراورده بودن یه کنار گذاشته بودن . سمیرا ساپورتش تنگ تنگ چسبیده بود به کوسش من رفتم سمیرا رو از پشت گرفتم و یه مقدار بلندش کردم و انداختم تو اب و سمیرا هم یه جیغ کشید و منم تو همون حین دستمو گذاستم روس کوسش و حسابی کوسش رو گرفتم تو دستم یه چند بار دیگه هم سمیرا رو اب دادم ولی الناز به سمیرا کمک میکرد بعدش الناز اومد در گوشم گفت خووب سمیرا رو دستمالی میکنی
من : هیچی تو نمیشی عزیزم بعدش رفتم زیر اب و رفتم از لای پای الناز الناز رو بلند کردم روی گردنم و الناز هم جیغ میزد و میگفت ووووای نیوفتم سامان سمیرا هم کنارمون بود الناز روی گردنم بود و دامتش کامل امده بود بالا و رون های سفیدش کامل بیرون بود و خیس بود و برق میزد دو تا مرد غریبه هم نزدیک ما تو اب بودن و یه نگاه بهشون می انداختم و اونا یه یره مشغول دیدن زنامون بودن و حالا هم رون های الناز لخت بود قشنگ داشتن نکاه میکردن سعید هم اومد از پشتمون و باسن الناز رو گرفت و قشنگ دستش روی لختی باسنش بود و سمیرا هم داشت سعید رو نگاه میکرد که چکار میکنه سعید از پشت داشت الناز رو میکشید عقب که از روی من به پشت بوفته داخل اب منم مقاومت میکردم و فریبا هم اومد از جلو کامل چسبیده بود به من و داشت من و هول میداد که همه افتادیم روی هم و الناز تو بغل سعید و فریبا هم تو بغل من و سمیرا هم میخندید و با خودش حتما میگفته که اینا چقدر با هم راحتن . تاپ الناز که خیلی تنگ بود چسبیده بود سینه هاش و فهمیدم که سوتین نبسته و کامل سینه هاش از روی تاپ دیده میشد و خط سینه هاش هم مشخص بود . خلاصه یه ساعتی تو اب و لب اب بودیم و بعدش خسته شدیم و رفتیم ویلا موقع برگشت تاپ الناز و فریبا چسبیده بود و سینه هاشون رو یه مرده تو ساحل کامل دید میزد و از جلوش رد شدیم و رفتیم ویلا من که میدیدم زنمو دید میزدن حال میکردم رفتیم داخل الناز و فریبا گفتن ما میریم یه دوش بگیریم و دست سمیرا رو هم گرفتن و بردن داخل حمام پایین که بزرگتر بود من و سعید هم یکی یکی رفتیم حمام بالا دوش گرفتیم و لباس عپض کردیم و اومدیم روی مبل های پایین نشستیم و حرف میزدیم و با گوشیمون کلیپ سکسی نگاه میکردیم که زنامون از داخل جیغ و داد میکردن و سر و صدا بعد از یه ساعت اومدن بیرون و هر سه تاشون با یه حوله دورشون که از پایین باسنشون تا بالای سینه هاشوم رو گرفته بود که من بهشون گفتم بچه ها بیاین قهوه بخورین حالتون جا بیاد خیلی سرو صدا کردین الناز و فریبا اومدن کنار ما نشستن با همون حولشون الناز اومد وسط من و سعید نشست و فریبا هم کنار سعید ولب روی مبل کناری به سمیرا هم گفتن مه بیا بشین قهوه بخوریم بعد میریم بالا و اونم با ناز اومد نشست مبل کنار من و به هرکدومشون قهوه تعارف کردم و مشغول خوردن قهوه و حرف زدن شدیم و دیدم به رون های سفید سمیرا افتاد که نزدیک من نشسته بود و از زیر حوله چه حالی کردم به الناز گفتم خوب چکار میکردین تو حمام که اینقدر سر و صدا میکردین . الناز یه نکاهی به سمیرا کرد و با خنده گفت هیچی داشتیم بازی میکردیم من :خوب این همه سر و صدا
الناز:مقصر سمیرا بود بد بازی میکرد و بیشتر صدای خودش بود به سمیرا نگاه کردم دیدم داره به الناز اشاره میکنه جیزی نگو بعدش دوباره دیدم به رون ها و سینه های سمیرا افتاد که یه مقدار حولش شل شده بود و یه مقدار اومد بود پایین تر منم کیرم راست شد و سریع دستم رو بردم گذاشتم روی رون های الناز و روی پاش میکشیدم و به الناز میگفتم عزیزم قهوتو خوردی و دستم رو بردم زیر حولش با کوسش ور رفتم و همه داشتن منو نکاه میکردن فریبا هم اومد روی پای سعید نشست و اررووم با هم لب میگرفتن سمیرا با تعجب داشت مارو نکاه میکرد و به خودش اومد و گفت من برم مثل اینکه مزاحمم بعدش بلند شد و رفت بالا . من و سعید هم به هم نگاه کردیم و یه پوز خند زدیم از اینکه سمیرا تو این وضعیت مارو دید و زنامون هم به ما نکاه کردن و خندیدن و با همدیگه از پیش ما بلند شدن و دنبال سمیرا رفتن تو اتاقش و در رو هم نبستن . من و سعید هم ارروم رفتیم از پشت در به حرفاشون گوش میدادیم و پایین تختسون رو نگاه میکردیم که الناز سمیرا رو روی تخت دراز کرده بود و رفته بود لای پاش و داشت کوسش رو میخورد و میگفت سمیرا جوون مگه میزارم تو ناراحت بشی تو رو تنها نمیزارم تو جمع فریبا هم داشت سینه های سمیرا رو میخورد و حدود ده دقیقه فقط داشتن سمیرا رو میمالوندن و حسابی حشریش کرده بودن و سمیرا هم اه و ناله میکرد و اههه از ته دلش میکشید و انگار دیگه واسش مهم نبود که ما میشنویم و میگفت بخور الناز جوون که چند روزه بهروز به من کاری نداشته الان داغ داغم . بخووور عزیزم . من فهمیدم که سمیرا الان حسابی داغ داغه و موقعشه . من دیدم که الناز به صورت داگی وسط پاهای سمیرا مشغول خوردن کوسشه و منم ارروم رفتم از پشت کوس الناز رو میخوردم و سعید هم رفت اون سمت کوس فریبا رو لیس میزد و اونا هم اهشون بلند شد من کیرم رو گذاشتم جلو کوس الناز و کرذم داخلش و اااهههشش بلند شد وسمیرا سرش رو اورد بالا و منو دید که دارم از پشت کوس الناز رو میکنم و یه خنده به من کرد و اینقدر که شهوتی بود و بلند تر اهههه میکرد و سرش رو گذاشت روی تخت الناز کوس سمیرا رو میخورد و میگفت سامان میبینی کوس سمیرا چقدر صورتیه
من:نه ندیدم که
الناز از لای پای سمیرا بلند شد و من نشستم لای پاش و کوس سمیرا و نگاه میکردم که اینقدر خیس خیس بود و داشت از شهوت میترکید و الناز سر منو فشار داد به سمت کوس سمیرا و گفت بخورش عزیزم ببین کوس صورتی چه مزه ایه
منم داشتم با ولع کوس صورتی سمیرا و میخوردم و الناز هم رفت روی صورت سمیرا رو به من نشست و سمیرا کوسش رو میخورد و بعد از پنج دقیقه الناز منو اشاره کرد بلند بشم و گفت که بکنش سمیرا رو مه چند روزه کیر ندیده . کیر میخواد بعدش روی شکم سمیرا حالت ۶۹ دراز کشید و منم کیرم رو اوردم جروی دهن الناز واسم خیس کرد و اررروووم گذاشت جلوی کوس سمیرا رو ارروو کردم داخلش و اههه سمیرا بلند شد و از اون سمت هم سعید رفت بالا سر سمیرا و کیرش و کرد تو کوس زن من و سمیرا از اون زیر میگفت جووون شما چقدر سکستون باحاله جووون منو بکنین بکنین منو . منم تند تر میزدم تو کوس سمیرا و الناز هم حسابی کیرم رو میخورد و میکرد تو کوسش بعدش الناز از روی سمیرا بلند شد و فریبا جاشو با الناز عوض کرد و ایندفعه من رفتم بالا سر سمیرا و فریبا رو کردم و سعید هم اومد کرد تو کوس سمیرا و حسابی مشغول بودیم و زنامون رو هم از کون کردیم که سمیرا میگفت خوش به حالتون حتما از کون خیلی حال میده . یه ساعت مشغول بودیم و زنامون دوبار ارضا شدن و من که حسابی خوشحال بودم که بالاخره میتونم جلو چشم زنم سمیرا رو هم بکنم فقط مشکل بهروز شوهرش بود . چند بار هم الناز و فریبا رو جلوی سمیرا دو نفره گاییدیم و سمیرا هم با تعحب فقط نگاه میکرد و حال میکرد بعد یه ساعت همه ارضا شدیم بیحال شدیم و هر کی رفت اتاق خودش و استراحت کردیم و خواببدیم ....
     
  
مرد

 
خسته نباشی غلط املایی زیادداشت خوبه زوذترادامه بده.
     
  

 
رسما مورد عنایت قرار دادی با این داستان نوشتن،هر بار که یک.قسمت میزاری بزاید از اول همه رو بخونیم تا داستان یادمون بیاد
     
  
مرد

 
ماجرای زندگی من و زنم الناز و سعید و زنش (قسمت ۲۹)

صبح بیدارشدم ساعت ۹ بود الناز کنارم روب تخت بود با بیدار شدن من الناز هم انگار میخواست بیدار شه به سمت من چرخید و صورت نازش به سمت من چرخید و محو نگاه کردن صورت خوشگل و بدن نازش شدم و تو دلم میگفتم این تنها عشق منه که حاضره به خاطر من هر کاری بکنه منم باید همیشه بهش عشق بورزم و همیشه علاقمو بهش نشون بدم و واقعا هم از ته دل زنمو دوست داشتم و حاضر بکدم واسش هر کاری بکنم. صورتمو بردم سمت لباش و شروع کردم به بوسیدن لباش و صورتش و بوس های ریز از تمام صورتش میکردم و بهش ارووم میگفتم الناز عشقم واقعا عاشقتم واقعا دوست دارم قربونت برم . و تنام صورتشو بوسیدم و لب هاش رو شروع کرذم به خوردن و الناز هم بیدار شده بود و اونم داشت لب های منو میخورد بعدش به من گفت منم عاشقتم تو هم تنها عشق منی واقعا از ته دل میخوامت منم گردنشو میبوسیدم و میخوردم .الناز بهم گفت سامان یه وقت بهروز بفهمه که تو و سعید زنشو کردین ناراحت میشه. چکار کنیم . من: نباید به این زودی بفهمه عشقم باید اررووم اررووم فکرش رو درگیر این قضیه بکنیم و امادش بکنیم تا با این قضیه کنار بیاد .شاید هم اونم دلش بخواد که همگی با هم راحت باشیم و با هم سکس بکنیم . الناز: خوب حالا چجوری ارووم ارووم امادش کنیم من:خوب عزیزم تو و فریبا باید جلوش زیاد راحت باشین و راحت لباس بپوشین و شما رو زیاد لخت ببینه جلوش طوری بچرخ که اونم حوس بکنه کم کم حواسشو به خودت جمع کن
الناز:فهمیدم چکار کنم جوووون به تو عزیزم که اینقدر فکرت بازه چقدر شیطونی تو به خاطر عشقم بهت هر کاری که بخوای میکنم
من:عزیزم منم عاشقتم به خاطرت حاضرم بمیرم هر کار واست میکنم تا تو زندگی کمبودی نداشته باشی از هر لحاظ و همیشه راحت زندگی کنی منم همیشه هستم کنارت بعدش دوباره لب هاش رو بوسیدم و الناز گفت بیا بریم ببینیم سمیرا خوابه یا بیدار دیشب تنها خوابیده..
با هم بلند شدیم و همون حالت لخت لخت رفتیم تو اتاق سمیرا دیدیم که به شکمدخوابیده الناز رفت از پایین پاهای سمیرا ارووم ارووم رفت روش و خودش رو به گردنش رسوند و از پشت گردنش شروع کرد به بوسیدن و خودش رو ارووم روی سمیرا دراز کرد سمیرا هم بیدار شده بود و میگفت سلام عزیزم چکار میکنی
الناز:جووونم قربونت برم دارم بیدارت میکنم بعدش گردنش و صورتش رو میبوسید و میگفت خوشت میاد از این بیدار کردن
سمیرا :اووهووومممم
منم رفتم روی تخت و از پایین پاهاش شروع کردم به بوسیدن و لیس زدن بدنش و ارووم ارووم اومدم بالا و پاهاش رو از هم باز کردم و گردی باسنش رو لیس میزدم و باسنش رو باز کردم و به اروومی روی سوراخ کونش رو لیس میزدم چه بویی شهوتی میداد کونش یه مقدار عرق کرده بود ولی دوست داشتم حسابی بخورم لای کونشو داشتم حسابی لیس میزدم سوراخشو و هی زبونمو میخواستم بکنم تو کونش صدای ناله سمیرا بلند شده بود معلوم بود حسابی داره حال میکنه کوسش رو هم که از زیر یه مقدار دیده میشد زبونمو رسوندم به کوسش و داشتم حسابی لیسش میزدم الناز هم که بالای سمیرا دراز کشیده بود کوس و کونش قشنگ جلوی چشمم بود رفتم سراغ کون زنم و اون رو هم حسابی لیس زدم و کوسش رو هم میخوردم و همزمان با انگشتم با کوس سمیرا بازی میکردم و میکردم داخلش و حسابی به حال اورده بودمش بعدش الناز از روی سمیرا بلند شد و سمیرا چرخید به پشت و به من نگاه کرد و گفت سلام . منم گفتم سلام عزیزم صبح بخیر کوس قشنگ من و بعدش رفتم سراغ لبهاش و شروع کردم به خوردن لب هاش و صورتشو میبوسیدم و گردنش رو لیس میزدم الناز بهمون کفت بریم سعید و فریبا رو هم بیدار کنیم با هم بلند شدیم و رفتیم تو اتاق اونا و الناز رفت سراغ سعید و روی سعید که به پشت دراز کشیده بود ارووم دراز کشید و صورتشو بوسید من و سمیرا هم رفتیم سراغ فریبا من شروع کردم به خوردن کوس و کون فریبا سمیرا هم از فریبا لب میگرفت هر دوتاشون بیدارشدن و همراهیمون کردن بعدش الناز پیشنهاد داد بچه ها بریم تو حمام همه قبول کردیم و رفتیم حمام پایین که بزرگ بود و یه وان بزرگ داشت دستشویی هم چسبیده به حمام و یه در مشترک داشتن رفتیم داخل و الناز به فریبا گفت من میرم کونمو خالی کنم بشورم تو هم میای هردو رفتن سمت دستشویی چون توالتش بزرگ بود بعد الناز به سمیرا گفت تو هم بیا بهت یاد بدم چجوری کونتو تمیز کنی سمیرا هم میگفت نه من از کون دادن میترسم درد داره
الناز:منم اول میترسیدم ولی خیلی حال میده عادت میکنی
سمیرا هم باهاشون رفت سمت دستشویی من و سعید هم رفتیم خودمونو شستیم و فریبا زودتر اومد و اومد زیر دوش خودشو شست به کوسش کف مالید و ژیلت رو برداشت که موهای کوسش رو بزنه که من واسش این کارو کردم و موهای کوسش رو میزدم و خوب شستم و شروع کردم به خوردن کوسش و سوراخ کونش و انگشتم رو میکردم تو کوس و کونش و میخوردمش و حسابی کونش رو باز کردم با انگشتم سعید هم کنارمون نشسته بود داشت نگاه میکرد بعدش بلند شدم و کیرم رو کردم تو کوس فریبا تا اون موقع الناز و سمیرا هم اومدن و خودشونو یه ابی زدن و اومدن روی سکوی کنار وان دراز کشیدن و سمیرا به پشت دراز کشید و الناز رفت لای پاش و شروع کردن به خوردن کوس و کون سمیرا سعید هم رفت از پشت کوس و کون زن منو میخورد که به حالت داکی جلوی جوس سمیرا خم کرده بود خودشو . الناز با انگشتش میکرد تو کون سمیرا و حسابی جلو و عقب میکرد و میکرد تو دهنش و به سمیرا میگفت وقتی همین طوری که گفتم خوب تو سوراخ کونتو بشوری دیگه تمیزه تمیزه بعد با دوتا انگشت کرد داخلش و حسابی جلو و عقب کرد سه تا انگضت میخواست بکنه داخل که سمیرا یه مقدار اهه و نالش زیاد شد و میگفت درد داره بعدش الناز کرم رو که قبلا اورده بود برداشت و مالید به کون سمیرا و ایندفعه سه تا انگشتش راحت تر تا ته رفت داخل و بعتش اون دیلدویی که قبلا خریده بودیم رو برداشت و ارووم ارووم کرد تو کون سمیرا و سمیرا جیغش بلند شد و یه مقدار سرش رو کرد داخل و دوباره دراورد و این کار رو چند بار تکرار کرد تا حسابی کون سمیرا باز شده بود وای اون دیلدو به کلفتی کیر من و سعید نبود باریک تر بود واسه همین الناز دیلدو رو تو کون سمیرا تا ته فشار داد و همون جا نگهش داشت و گفت بزار اینجا باشه تا ماهیچه های کونت شل بشه حسابی .سعید هم داشت الناز رو از کوس میکرد و میکرد تو کونش منم رفتم سراغ سمیرا و سمیرا هم که دیگه شهوتش زده بود بالا بلند شد و نشست لب سکو و کیر منو گرفت تو دستش و شروع کرد به ساک زدن فریبا هم اومد کنار سمیرا به پشت دراز کشید و من دوباره کردم تو کون فریبا و سمیرا هم اومد صورتشو اورد نزدیک کوس فریبا و کیرم رو از تو کون فریبا در اورد و کرد تو دهنش و حسابی میخورد به پهلو نشسته بود و سعید هم که داشت زن منو میکرد سر الناز هم نزدیک کون سمیرا بود کوم سمیرا رو با دستاش حرکت داد که یعنی کونشو میخواد لیس بزنه سمیرا هم یه پاشو گذاشت پایین سکو و یه پاش رو روی سکو جمع کرد و الناز هم از پشت شروع کرد به خوردن کون سمیرا و دیلدو رو تو کون سمیرا حرکت میداد بعد از ده دقیقه من رفتم سراغ کوس سمیرا پ به ثشت خوابوندمش و حدود یه ربع فقط داشتم سمیرا رو میکردم و سعید هم هم زن منو میکرد و هم زن خودشو حسابی کوس و کونشون رو باز کرده بود منم اخر های اومدن ابم بود که سریع الناز رو کشوندم سمت خودم و روی سمیرا خوابوندمش و کردم تو کونش و چندبار جلو وعقب کردم و ابم رو تو کون زنم خالی کردم و بعدش همه بلند شدیم و خودمونو شستیم و رفتیم بیرون . صبحونه خوردیم و نزدیک های ظهر بود که بهروز زنگ زد و گفت که شما ها هن بیاین سمت رشت با هم این سمت ها چندتا ابشار داره بریم بگردیم ما هم همگی قبول کردیم و همون لوازمی که واسه تفریح قبلیمون که نیمه تمام مونده بود برداشته بودیم همونا رو دوباره کذاشتیم تو ماشینو و همگی با یه ماشین راه افتادیم سمت رشت و رسیدیم به محلی که با بهروز قرار گذاشته بودیم و با همدیگه با دو تا ماشین رفتیم سمت کوه و جنگل ....
     
  
صفحه  صفحه 15 از 27:  « پیشین  1  ...  14  15  16  ...  26  27  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

ماجرای زندگی من و زنم الناز و سعید و زنش


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA