انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 9 از 27:  « پیشین  1  ...  8  9  10  ...  26  27  پسین »

ماجرای زندگی من و زنم الناز و سعید و زنش


مرد

 
ادامه ماجرا هم داخل ایران راهم بنویس.متشکرم
     
  
مرد

 
ادامه داستان داخل ایران رو میتونی به این صورت بنویسی که


یکی شون کاری براش پیش میاد که میره سفر و اون یکی ور میزاره پیش اون یکی

و بعد ها هممیتونی بگی که

توی یک شرط بازی شرط کرده بودن که هر کی هرچی بگه اون هم قبول میکنه

مثلا یکیشون برنده میشه و اینکه بخاطر لوتی گری میگه به مدت سه روز زن و شوهر کاملا عوض که زنه این سه روز پیش اون میخوابه و بر عکس
جملۀ « نگران نباش ، درست‌اش می‌کنیم . » ، از مقدس‌ترین عباراتِ دنیاست .

فکر می‌کنم کسانی که روزی این جمله را از کسی می‌شنوند ، جزء آدم‌های خوش‌شانس دنیا به حساب می‌آیند . « نگران نباش ، درست‌اش می‌کنیم . »
     
  
زن

 
masoodjoon
داستانت عالی بود و چندین بار خود ارضایی كردم . ادامه‌ بده‌ و جریانات و داستانهای دیگه‌رو بنویس با كسان دیگه‌ و زوج دیگه‌
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
داداش ادامه نمیدی
     
  
مرد

 
لطفاادامه بده
     
  

 
masoodjoon: چندتا ماجرا هم داخل ایران داشتیم که اگه وقت کنم واستون مینویسم ....

مسعود جان دیگه وقت نمیکنی؟
+++ دنیای بی سکس یعنی هیچ +++

Signature
     
  ویرایش شده توسط: eshgh_zarbdari   
مرد

 
ماجرای زندگی من و زنم الناز و سعید و زنش( قسمت ۲۲)

از وقتی که به ایران برگشته بودیم زنامون نسبت به قبل تو لباس پوشیدن در خیابان و داخل خونه و حتی تو مراسمات و جشن هایی که با هم میرفتیم ازادتر شده یودن و باز تر لباس میپوشیدن .دیگه یه ماه کامل تو امریکا ازاد ازاد میچرخیدن و جلوی غریبه ها هم لخت میچرخیدن و معلوم بود که دوست دارن این ازادی رو تو کشور خودمون هم تا جایی که امکان داره و خیلی ضایع نباشه جلوی عامه مردم داشته باشن . چند روز از برگشتمون به خونه گذشته بود که یه روز غروب که من و سعید از شرکت برگشتیم با زنامون تصمیم گرقتیم بریم خرید لباس .الناز از قبل باز تر لباس پوشیده بود یه ساپورت نه خیلی تنگ پوشیده بود و یه مانتو که جلوش کامل باز بود و زیر مانتو هم که کامل دیگه دیده میشد یه تاپ که یه مقدار از گردنش پایین تر رو نشون میداد پوشیده بود و یه کفش پاشنه بلند که جلوی کفش باز بود و ناخن هتی بلوری و بلند و خوشگلش خودنمایی میکرد من که حسابی وقتس زنمو تو این ظاهر دیدم حال کردم چه برسه به بقیه و دیگه اصلا به الناز تو لباس پوشیدن گیر نمیدادم چون که تو امریکا ازاد ازاد گذاشته بودمش و اعتقاد داشتم که باید به اعتقاد زنم احترام بزارم و نباید سخت بگیرم بهش و اصن دیگه واسم مهم نبود حتی دیگه بیشتر از قبل لذت میبرردم که زنم ازاد راه بره و همه نگاش کنن. فریبا هم شبیه الناز لباس پوشیده بود ولی مانتوش جلوش دکمه داشت ولی باز هم از لای پاش دیده میشد راحت یه کفش پاشنه بلند مثل الناز که قشنگ کون گندش رو میداد بالاتر و حسابی موقع راه رفتن میلرزید من که حسابی راست کرده بودم با این مانتو تنگش و کون گندش رفتیم به مرکز خریدی که همیشه میرفتیم اونجا واسه خرید یه فروشگاه خیلی بزرگ پیدا کردیم که همه جور لباس تو اون میتونستیم پیدا کنیم و فقط هم پوشاک زنانه بود من و الناز رفتیم قسمتی که شلوار ها رو اونجا گذاشته بودن سعید و زنش هم رفتن سمت مانتو ها هر قسمتی واسه خودش دو سه تا اتاق پرو داشت قسمت شلوارها گوشه فروشگاه بود و اتاق پرو جای دنجی بود شلوار ها رو هم جلوی اتاق ها و کنارشون اویزون کرده بودن من و الناز چندتا ساپورت رو با رنگ های مختلف انتخاب کردیم و الناز رقت داخل اتاق پرو که شلوارهارو امتحان کنه و چون تو اون قسمت فقط ما دو تا بودیم دیگه در اتاق رو نبست الناز و منم جلوی در بودم و داشتم نگاهش میکردم که یکی یکی ساپورت ها رو میپوشید و در میاورد که بالاخره رنگ سفید رو انتخاب کرد و به من گفت که برم اون رنگ قرمز رو هم بیارم و خودش مشغول دراوردن ساپورتش شد . تو این فاصله که ما مشغول بودیم یه زن و شوهر دیگه هم اومده بودن جای ما و زنه رفته بود تو اتاق و شوهره هم بیرون اتاق منتظر بود و اتاقشون کنار اتاق الناز بود و در اتاق پروالناز طوری باز میشد که اگه الناز یه ذره میومد بیرون اون مرده کامل میتونست ببینه . من رفتم سراغ ساپورت هایی که روبروی اتاق ولی یه مقدار اونطرف تر بود و دیدم که مرده ایستاده جلوی اتاق پروی که زنش داخلش بود و داشت با زنش حرف میزد . منم به الناز هیچی نگفتم که کسی اومده .رفتم دیدم که چندتا شلوار تو مایع های رنگ قرمز بودن و نمیدونستم کدوم رو بیارم که الناز رو صدا زدم :الناز کدوم رو میگی اینجا چندتا رنگ قرمزه
که دیدم الناز حواسش نبود که اون مرده کنار اتاقش ایستاده و چون فکر میکرد که تنهاییم سرش رو انداخت پایین و یه ذره اومد بیرون که با دست بهم نشون بده و همون لحظه که اومد بیرون و گفت اون یکی رو میخواد سرش رو که برگردوند دید مرده داره نگاش میکنه و الناز هم پایین تنش لخت بود و با یه شرت تنگ و اون پاهای سکسیش دیدش و دیدش رو از روی الناز برداشت و الناز هم برگشت داخل منم رفتم پیش الناز و الناز به من گفت چرا نگفتی کسی اومده اینجا . من:خوب نگفتم چه اشکال داره
الناز:خوب این مرده منو لخت دید
من:خوب ببینه تو امریکا همه تو رو لخت لخت دیدن تو ایران خودمون هم ببینن چی میشه
الناز:زشته خوب اینجا
من : نه اصن هم زشت نیست دوست دارم ایرانی های خودمون هم اندام سکسی تو رو ببینن من حال میکنم
الناز هم یه خنده ای کرد و ساپورت قرمزه رو پاش کرد و دیدم که یه مقدار گشاده بهش گفتم که خیلی گشاده یه مقدار تنگ تر بیارم واست و شلوار رو دراورد و داد دست من منم رفتم داشتم یه سایز کوچیکتر میاوردم که اون زن و شوهره هم رفتن من رفتم سایز کوچیکتر رو اوردم واومدم جلوی در و رفتم یه مقدار داخل و الناز که لخت بود ساپورت تنگتره رو پوشید و ایندفعه دیدم که خط شورتش دیده میشه بهش گفتم عزیزم تنگه خط شورتت دیده میشه شورتت رو دربیار ببینم چی میشه
الناز :اون مرده رفت
من :اره
الناز:با خیال راحت که بیرون کسی نیست گفت خوب درز کوسم دیده میشه
من : حالا دربیار ببینم چجوریه که الناز هم ساپورت رو دراورد و شورتش رو هم دراورد و دوباره ساپورت رو پوشید و ایندفعه بهتر شده بود ولی کوسش زیاد نمایان نبود بهش گفتم این خوبه یه رنگه دیگه هم واست بیارم
الناز:اره همون سفیده
من :باشه اینو دربیار
من رفتم سراغ ساپورت های سفید که همون نزدیک بود و الناز رو صدا زدم که الناز کدوم سفیده
الناز اومد دم در اتاق و با دست بهم نشون میداد ولی چون تعدادشون زیاد بود وکنار همدیگه بودن من نمیتونستم از اون فاصله با اشاره الناز تشخیص بدم کدوم رو میخواد و خیلی دوست داشتم زنم لخت بیاد بیرون بهش گفتم خودت بیا اینجا نمیفهمم کدوم رو میگی
الناز:عه نمیشه لختم
من:بیا اشکال نداره کسی نیست
الناز هم ته راهرو رو نگاه کرد دید کسی نیست با خیال راحت با پایین تنه لخت اومد بیرون سمت من و شلواری که میگفت رو برداشت و برگشت سمت اتاق که وقتی داشت برمیگشت دیدیم که یه زن و شوهر دیگه نزدیک اتاق پرو کناریمون شده بودن و زنه میخواست بره داخل که یهویی وقتی الناز برگشته بود سمتشون چون مانتوش از پشت روی کونش رو میگرفت ولی روبه جلو که شد کوسش لخت لخت جلوی دید اون دوتا بود و سریع الناز خودش رو رسوند به اتاق و رفت داخل منم پشت سرش اون مرده هم چشمش تو اون لحظه یه سره رو کوس زنه من بود رفتیم داخل اتاق و الناز یه خنده ای به من کرد و گفت از دست تو سامان
من:هههه خیلی حال کردم
الناز هم ساپورت سفیده رو پوشید این یکی از قرمزه نازک تر و تنگ تر بود و چون خوب چسبیده بود به پاهاش کاملا کوسش و درز کوسش و رون هاش و ساق های پاش مشخص میشد و یه مقدار هم کوتاه بود و ساق پای الناز از پایین لخت شده بود بهش گفتم یکم شلواز رو بکش بالاتر الناز هم کشید بالا وقتی کشید بالا ساقش بیشتر لخت شد و از این بالا دیدم که ساپورت کامل رفت لای درز کوسش و بهش گفتم اینطوری بهتره
الناز برگشت رو به اینه و گفت سامان این خیلی ضایع نیست همه جام دیده میشه
من:نه خیلی هم خوبه خیلی هم حال میکنم اصن همه جات دیده شه مهم نیست
الناز هم یه خنده ای کرد و برگشت سمت من و یه بوسه از لبام گرفت و گفت از دست تو سامان
من:عاشقتم عزیزم از این به بعد با همین بیا بیرون کفشاتو بپوش بریم
الناز هم کفشاشو پاش کرد و با اون مانتو کوتاه و جلو باز که کامل جلوی شلوارش که کوسش مشخص بود دیده میشد وقتی راه میرفت و اون کفش های پاشنه بلند و جلو بازش حسابی سکسی شده بود ساق پاش هم که بیشتر از قبل لخت بود و یه مچ بند هم به مچ پاش بسته بود سکسی ترش کرده بود با هم رفتیم سمت سعیدشون و اونا هم داشتن میومدن سمت ما که با هم رفتیم صندوق و لباس هایی که خریده بودیم و حساب کردیم و رفتیم پارک نزدیک اونجا و داخل پارک یه مقدار قدم زدیم وقتی راه میرفتیم مردهایی که از کنارمون رد میشدن همش چشمشون به زن من بود و لای پاش که از بین مانتوش مشخص بود و شالش رو هم که شل بسته بود و گردن و بالای سینه هاش مشخص بود و بعضی اوقات که شالش از روی سرش سر میخورد و میرفت پایین و بازش میکرد که دوباره درستش کنه خط سینهاش هم از یقه باز مانتوش دیده میشد منم حسابی حال میکردم وقتی میدیدم دارن زن خوشگل منو همه دید میزنن فریبا هم اون سمت سکسی کرده بود خودشو دهن منو حسابی اب انداخته بود مانتو جلو باز مثل الناز خریده بود و کوس و کون اون هم کامل مشخص بود با اون پاها و ساق های سکسیش و اون کون گندش که هر روز گنده تر میشد با کفش های پاشنه بلندش بیشتر خودنمایی میکرد ...خلاصه رفتیم سمت خونه
     
  
زن

 
eshgh_zarbdari
منم هستم ولی چه فایده نمیشه که
سایز 85
قد 170
وزن 70
     
  
مرد

 
خدا میدونه چه کسانی با این داستان ارضا شدند
     
  
مرد

 
مرسی ادامه بده.
     
  
صفحه  صفحه 9 از 27:  « پیشین  1  ...  8  9  10  ...  26  27  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

ماجرای زندگی من و زنم الناز و سعید و زنش


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA