سلام جناب نویسنده. پیشنهادی دارم که در داستان تا اونجا که جا داره لحاظ بشه با تشکر. پیشنهادم اینه که یه شخصیت دختر شیمیل دو جنسه وارد داستان بشه که با سحر سکس کنه چون دوجنسه و کیر داره مثل طاهره مامانش که با عذرا دوجنسه سکس داشت. اینجا مثلا شخصیت نوشین رو که وارد داستان کردید میتونید تبدیل کنید به یه دختر دوجنسه شیمیل که با سحر رفیق فابریک میشه و سکس میکنه و جالب تر این که این دختر دوجنسه میتونه سحر رو وارد دنیای دوجنسه ها و سکس با اونها بکنه در داستان. حتی میتونه یه ایده باشه که یه تایپیک جداگانه بزنید بنام سحر و دنیای شیمیل ها که داستانهای سحر با نوشین دوجنسه و رفیقهای دو جنسه اش و شمیل های دیگر رو داستانهایش با اونها رو تو یه تایپیک جداگانه بنویسید جدا از داستان بهرام و مامانش و غیره
واقعا نویسنده اگه داستانهای فقط سحر رو بنویسه آمار تعداد بازدیدکنندهای که الان 5000 تا رو رد کرده واقعا خیلی زیاد میشد حیف که نویسنده نمیخاد قبول کنه این حقیقت رو تو داستانها هم اصرار بر لز و لزبازی سحر داره داستان سحر رو پیش نمیبره به سمت شهریار و تجربه رابطه جنسی یه جوری اصرار بر محافظت از سحر داره تو داستانش مثل بقیه که سکس رو تجربه کردن مثل اکرم چه برسه به نازنین و بهرام. احتمالا هم تا آخر این داستان به پایان برسه سحر فقط فقط با شهریار سکس میکنه چون نویسنده اصرار بر پاک نگه داشتنش داره و خودش رو در نقش سحر جا زده و حسابی تو نقش فرو رفته فکر میکنه سحر خودشه پس بیخودی خوانندها انتظار نداشته باشید که سحر با کس دیگه ای چون شهریار رابطه داشته باشه. سیاست این نویسنده اینه که خواننده رو تا لب چشمه تشنه ببره و بیاره و بزاره تو خماری درست در زمانی که شما فکر میکنید الان قراره اتفاق سکسی برا سحر بیفته نویسنده عمدا شما خوانندها رو میزاره تو خماری و بقول معروف سیک کلفت میزنه به خوانندها تعمدی و عمدیه این کار نویسنده درست مثل داستان که قرار بود بین بهرام و سحر اتفاقی بیفته و سحر هم قول قرارش رو گزاشته بود خوانندها فکردند الان دیگه اتفاقی میفته که نویسنده سیک کلفتش رو بلافاصله به خوانندها زد و شروع کرد درباره عذاب وجدان سحر آه و ناله و گریه ادا اطفار های دیگه که اول بار بهرام باهاش سکس آنال داشته باشه یا شهریار در حالی میتونست اصلا حرفی درباره سکس آنال نزنه در داستان و اتفاقی که بین سحر و بهرام قرار بود بیفته بدون سکس آنال زیبا تر بنویسه نه اینکه به بدترین شکل درگیری بزن بزن بنویسهخلاصه سیاست نویسنده در رابطه با سحر زدن سیک کلفت و گزاشتن تو خماری در لحظاتی که فکر میکنید الان دیگه اتفاق سکسی برا سحر میفته و دختر مقدس و آله پاکی ساختن از سحر هستش این حساسیت رو اکرم نازنین نداره طاهره رو که جنده کرد هر کی اومد یه سیخ زد اکرم رو هم که دکتر ترابی سیکیدش نازنین رو هم بهرام داشاق کلفت حالا سحر رو با اون همه جنده بازیش و نمایش کس و کونش تو خیابون برا ملت ازش دختر پاک دامن و الهه پاکی ساخته واقعا خسته نباشید نویسنده گرام داستانت ن خوبه ولی به هر حال ایراداتی داره تنها شخصیتی که الان رابطه جنسی نداشته سحره هست بقیه که داستانشو تکراریه از بس کس کون دادن و کردن فقط این وسط سحر هست که نداشته و میتونه داستان رو به اوج خودش برگردونه حالا طاهره برگشته دوباره داستان تکراری رابطه های قایمکی بهرام و ننه اش و داستان تکراری کمال و رعنا دوباره نقشه کشیدن اینها برا طاهره بعد هم که نوبت سحر برسه داستان تکراری صحرا و جشن تولدش نقشه کشیدن برا لز و لز بازی با سحر بعدش نقشه کشیدن شاه دخت برا لز بازی با سحر ونمایش دادن کس کون سحر برا ملت یعنی قشنگ یه شش ماه آینده رو سر کاری با داستانهای تکراری شخصیتها سر کاریم. از این حالت دربیاد باید حالا که طاهره اومده بلافاصله داستان خواستگاری رفتن شاهرخ رو به خنه طاهره برا اکرم رو بنویسه برگشتن سحر و آمدن شهریار برا خواستگاری از سحر و داستان ازدواج اینها و اتفاقات پیش رو رو بنویسه نه دوباره اتفاقات تکراری طاهره کمال رعنا روحتی میتونی تایپیک جداگانه بزنی بنام مثلا داستان ازدواج سحر و اکرم ودر اون تایپیک ادامه داستان درباره ازدواج سحر و اکرم با شاهرخ و شهریار و داستانهای پیش روی اینها رو بنویسی
Wondermanولش کن بابا بزار هر جور دلش خوشه بنویسه اینها گوشی برا شنیدن ندارن تازه منت هم میزارن سرت که نمیخوای نخون و غیره فکر میکنن کس ندیده و نکرده ای انگ جقی مقی به ات میزنن بزار به قول تو دلش خوش باشه که ما رو تا لب چشمه تشنه میبره میاره و میزاره تو خماری اینم یه جور سادسیم نویسندهاست
Papayogaواقعا در حال دعاست تو شبا ولی به نظرم در حال بازی با پستون هاش یا تخمهاشه و به ریش همه شما داره میخنده سیکینتپتیوس خان
Wondermanداداش فکر کن اصلا نویسنده داستان کس و کون دادن سحر به بهرام شهریار شاهرخ عزت خان مهران منوچهری کامران فرهاد امیر مارچوبه و غیره رو بنویسه بعدش چی به محض این که اولین کون و کس دادن سحر رو نویسنده بنویسه بلافاصله این هوس میپره از ذهنت و تکراری میشه برات سحر هم مثل بقیه مثلا چیزی رو که نداری وقتی پول جمع میکنی بعد یه مدت میخری از هوسش میفتی برات تکراری میشه دوست داشتنی نیست دیگه به اون صورت داستان سحر هم اینجوریه بیخیالش شو ذهنتو آزاد کن توجه زیاد به این داستانهای سکسی اعتیاد و بیماری ذهنی میاره و هدف این داستانها هم همینه خودتو رها کن توجه و زوم نکن تا به دام اعتیاد و انحراف این داستانها گرفتار نشی فقط بخون و بره پی کارش
25 روز از رفتنت گذشتنیامدی جانش به قربانترفتی که رفتی جانش به قربانتشهره رفته و شمشیرها در غلافوای اگر آن روز که درآید شمشیرها از غلاف
طاعات و عبادات نویسنده حجج والسلام و المسلمین شهره خانم قبول به حق پرودگار رمضون تون نشه شعبون عیکم اللهداستانتون آن شالله قبول پرودگار و حق تعالی باشه حفظکم الله اید کم الله دامت درازاتو