azadmaneshianتوجه به حواشی نکنید شهره خانم هر وقت دلتون خواست داستانو ادامه بدید سه روز یه بار هفته ای یه بار اصلا خودتون رو تو فشار نزارید و به زندگیتون هم برسید لازم نیست یه روز در میون بزارید و از زندگی و کارتون بیفتید به اراجیف دیگران هم توجه نکنید خودم به شخصه پیگیر داستان سحر بیشتر هستم و علاقه خاصی دارم از اینکه شنیدم نمیخواهید داستان سحر رو تو تایپیک جداگانه بنویسد تاسف خوردم و امید دارم بنویسد داستان جداگانه سحر روممنونم از فداکاری شما برای ما ممنوم از زحماتتون و گذشتن از وقتتون برای ما
خدا قوت شهره جونفرهاد خان هم به غلط کردن معذرت خواهی افتاد ببخشش و معذرت خواهی رو قبول کن هیچی بالاتر از ببخش نیست خانمی با شخصیت شما بخشش براش کار سختی نیست داستانتون هم معرکه تر از گذشته شده
azadmaneshianباورکنید من میبینم یه قسمت جدید داستان رو میزارید شهره خانم تو 24 ساعت بیشتر از 1000 نفر یه قسمت رو میبینن و دیده میشه تو آمار من میبینم ولی دریغ از تشکر خشک خالی و گزاشتن نظری من از طرف همه از شما تشکر میکنم و میگم دستتون درد نکنه و بهتره بی خیال اون داستان مورد نظر هم نشید ما پشتتون هستیم از شما قدر دان زحماتتون هستیم
KohkanFarhadفرهاد کوهکن غلط زیادی کردی اگه شهره خانم داستان و تاپیک جداگانه سحر رو به خاطر تو الدنگ ننویسه اون کوه رو از جاش در میارم میکنم تو باسن و حولقومت گلابی خر فهم شد دهنت سرویسهشما شهره خانم هم اینقدر زود رنج نباشید جواب هر الدنگی رو هم ندیدرمانت هم درجه یکه مثل خودت این قسمت جدید سحر هم لالیگا عالی بود
سلام بعد مدتها اومدم سر بزنم فقط به خاطر این داستان دوباره اومدم اونم به خاطر اینکه داستان سحر به جای حساسی رسیده بازم که شهره خانم رو ناراحت کردن ولی شهره خانم قوی تر از این حرفهاست و نیمه کاره تموم شد این داستان هم آرزوی بعضی از حسودهاست تا نویسنده رو مجبور کنن داستان رو نصفه کاره رها کنن و با توجه به اینکه میدونن نویسنده یه خانمه عمدا اون رو عصبانی میکنن تا واکنش نشون چون خانمها زودتر عصبانی میشن احساساتی هستن نامردها عمدا ایشون رو تحریک میکنن آرزومه که موفق نشن تا باعث بشن شهره خانم این داستان رو رها کنهسپاسگذاریم از این داستان زیبا و از نویسنده خارق العاده اون
شهره خانم واقعا درست میگفتن اگه آقا فرهاد کمی صبر تحمل میکرد به قول شهره خانم با مخالفت شهریار با سکس آنال اتفاقات خیلی مهیجی اتفاق میفتادمثلا من خودم حدس میزنم با توجه به اومدن شخصیت نوشین دوجنسه هست سکس آنال نوشین با سحر تو تولد صحرا و همچنین پیشنهاد میدادم به نویسنده که نوشین سحر رو به دوستای دوجنسه اش معرفی میکرد و نوشین با سحر و دوستای دوجنسه اش با سحر یه سکس دسته جمعی میزدن مثلا نوشین ویه دوست دوجنسه اش دونفری یه سکس دونفری با سحر میکردن هم آنال هم از مهبلش بعد یه دوبل روش دونفری اجرا میکردن خیلی جذاب میشد سکس سحر با نوشین و دوستای دوجنسه اش و سحر وارد سکس با دنیای دوجنسه ها میشد یا مثلا سکس آنال سحر با مهران بهرام شاید هوشنگ سیامک یا شاهرخ فرهادچون مثلا سحر سکس آنال میکرد یه جورایی خوشش میومد و معتاد به سکس آنال میشد حتی با عزت خان یادمون نره که داستان سکس عزت خان با سحر هم جالب و جذاب میشدآقا فرهاد هم به خاطر متاسفانه علاقه افراطی به سحر اون حرفهای نادرست رو زد متاسفانه و دیدید که اظهار پشیمونی و معذرت خواهی هم کردسحر واقعا داستانهایش خیلی جذابه که طرفدارای زیادی داره و شهره خانم واقعا حق داشت که یه تایپیک جداگانه بزنه براش که متاسفانه آقا فرهاد خرابش کرد و من امید دارم به خاطر معذرت خواهی ایشون هم که شده تایپیک جداگانه سحر رو به وقتش بنویسه در این وا نفسای داستانهای نصفه نیمه رها کرد ایشون شهره خانم واقعا دارن زحمت میکشن و داستان رو رها نکردن هر از چند گاهی بعضی ها میان چرت و پرت میگن و ایشون رو ناراحت میکنن که آن شالله منصرف نشن از ادامه این داستانپیشنهاد من به شما شهره خانم این هست که از این به بعد فقط پنجشنبه ها داستان بزاری دوقسمت بزارید پنجشنبه ها داستان بزارید اون هم دو قسمت دوتاپ تا هم اینجوری شما به کار زندگیتون برسید خسته نشید و فرصت کافی یه هفته داشته باشید تا هم استراحت کنید و به زندگیتون برسید هم داستان رو سر فرصت زیباتر از گذشته بنویسید این پیشنهاد من به شما شهره خانمهبازم متشکر از داستان زیباتون به امید قسمت جدید مهیج تر از قسمت قبل منتظریم به وقتش
دوستان بیایید بیخیال قضاوت کردن نویسنده و داستانش بشیمهرکسی برداشت خودش راجب واقعی یا غیر واقعی بودن داستان برای خودش نگه داره اگر دوس دارید نظری بزارید , صرفا در راستای خود داستان بزارید کسی وظیفه نداره حتما از نویسنده تشکر بکنه , همونطور ک نویسنده وظیفه ایی نداره داستان ادامه بده ولی هرکسی وقتی کارش ارزش پیدا میکنه که بدون اجبار کار درست بکنهمن به نوبه خودم به شهره خانم خسته نباشید میگم و بابت داستان خوبشون تشکر میکنم
داستان خیلی جالب و جذاب شده مخصوصا منتظرم ببینیم بعد پایان فینال سکس سحر شهریار و گرفتن بکارت سحر توسط شهریارصحرا با نوشین و بهرام چیکار میخان بکنن اصلا میتونن شهریار رو دک کنه صحرا و کارش رو بکنه یا نوشین با سحر یا بهرام با سحر اصلا میتونن کاری میکنن یا بی خیال میشنیه سناریو اینه که مثلا برقها قطع بشه و همه جا تاریکی برداره و شهریار برای روشنایی به دنبال شمع بره و صحرا و دوستش و بهرام از این موقعیت استفاده کنند کارشون رو با سحر بکنند این میشه این جورییا اینکه اصلا کاری نمیکنند فقط تماشا کردن بعد میرن پی کارشون داستان مخالفت شهریار با سکس آنال هم شده حکایت مادرش طاهره خانم با شوهر سابقش صالح که از سکس آنال بدش میومد اون رو گناه میدونست و طاهره از سکس آنال خوشش میومدحالا سحر هم این طوری شده حکایتش
یادش بخیر در چنین ساعاتی منتظر قسمت جدید بودیم یاد اون ایام بخیربالاخره زندگیو هزار یک جور گرفتاریو مشکلات زندگی نویسنده وروزگار لامراد