azadmaneshianخیلی دمت گرم حسابی چسبیددر مورد سحر هم یه حدس هایی میزنم که چه اتفاقی قراره بیوفته نمیگم تا داستان ادامه پیدا کنه قسمت بعد ببینم درست بود یا نهسحر ترکونده حسابی داستانو واقعا میشه درباره سحر چندین داستان در مقاطع مختلف زندگیش با شهریار و شیطونی اش در طول زندگیش نوشت و داستان سحر رو چندین سال ادامه داد واقعا هم از نویسنده داستان میخواهیم داستانهای سحر رو همچنان ادامه بده چه در اینجا و یا اگر خواست تایپیک جداگانه درباره سحر و شهریار بزنه خواهان ادامه داستانهای سحر هستیم حتی اگه یه روز این داستان خاتمه پیدا کنه خدای ناکرده داستانهای سحر و شهریار جداگانه همچنان ادامه پیدا کنهمهران و نازنین خودشون سوژه یه تایپیک جداگانه هستن و داستانشونبهرام هم لیاقت یه تایپیک جداگانه رو دارهنباید به این زودیا این داستان شخصیتها تموم بشه جا داره سالیانی دراز ادامه داشته باشهبا تشکر دوستدار شما شهره خانم نویسنده عزیز دستتون درد نکنه عالی بود این قسمتخواهشی دارم که برای پنجشنبه شب یه مقدار طولانی تر داستان رو بنویسید آخه شب جمعه هست حال میده
دست شما مرسی خیلی هم مرسیسحر آتیش پاره و شیطون بلا که عالی بود مثل همیشهفقط چه برنامه ای داره الله اعلم دیگه دیگه سحر و نقشه هاشببینم چه میکنه ها
داغ داغ بود این قسمت خیلی خیلی ممنون خانم ازادمنشیانواما صحرا رو باید گفت چه تله ای کاشته یک یک بود نقشش با خوروندن شراب و معجون جنسی چه مهمونی بشه KohkanFarhad آقا فرهاد احتمالا سحر اون دسته بیل رو رو خریده بکونه تو کس و کون صحرا تا حساب کار بیاد دستش
ممنون از تمام تلاشهایی که برای نویسندگی این رمان میکشی.فقط منتظر رفتن سحر به مهمونی بودم که نرفت اتفاق غیر قابل پیش بینی بود جا خوردم فکر نمیکردم نرهسحر تو داستان نباشه یعنی خدایی صفا نداره لطفی نداره
زبان قاصره از این همه نبوغ نویسندگی تون دست شما درد نکنه هر چند روز یه بار سوپرایزمون میکنیدیه جای داستان نوشته بودید سحر شهریار مامانش قرارشد با هم برن به خاطر شباهتشون با هم دیگه مشخص نمیشد طاهره هست یا سحر یعنی از لحاظ قد واندازه و اندام با هم یکی بودند یعنی صحرا فرقشون رو نمیفهمید یا بهرام اگه نه که خیلی قشنگ میشه داستانمثلا سیامک پشیمون میشه از رفتن پیش فرانک برمیگرده بیا با طاهره بره که سحر تو خونه تک تنهاست و سیامک فکر میکنه اون طاهره هست و شروع میکنه به مالیدن سحر و لخت کردنش سکس از کس و کون سحر و سحر هم چیزی نگه که اشتباه کرده سیامک اشتباهی گرفته و به قولی شیطونی باز گل کرده اینجوری میشد به خاطر شباهتها زیبا میشد.ولی حیف که شهره خانم این جور شباهت که باعث سکس سیامک با سحر میشه رو نمینویسه یعنی اگه قرار بود بنویسه هم چون من نوشتم دیگه نمینویسه تغییر میده میشناسمش شهره خانم رو دوست نداره حدس هایی رو که خوانندها میزنن رو بنویسن خوشش نمیاد احتمالا در حالی که این ایده و پشنهاد من برای داستان میتونه ایده ناب و عالی باشه برای سکس اتفاقی بین سحر و سیامک
خستگی از تنمون در رفت امروز با این تاپ چی بود داستان چی شد بودن سحر در داستان شده طراوت و شادابی داستاندوستان نظر بدن آیا صحرا موفق به انجام نقشش درباره سحر میشهآیا نوشین موفق به سکس با سحر میشهآیا نوشین موفق به سکس با کسی در مهمونی حتی طاهره میشهآیا بهرام موفق میشه در مهمونی سارا رو تور کنه یا نازنین رو یا مثل همیشه تو خماری میمونهآیا بهرام تو مهمونی بازم به سحر نمیرسهکدام گزینه صحیح است دوستان
Wondermanبه قول این دوستمون شهره خانم امشب شب جمعه هست یه حالی بده و امشب قسمت جدید رو طولانی تر بنویس از حد متعارف دمت گرم ایول داری اگه این کار رو بکنی