نام تایپیک: زندگی فلفلیتالار: خاطرات و داستان های سکسی میخوام واستون داستان زندگیمو بنویسم! حالا شاید بپرسید چرا اینجا؟ تو خاطرات و داستان های سکسی؟ یعنی همه زندگیت سکسه؟ نه خب قطعا نیست! ولی من یه گرایش جنسی خاص دارم! ک باعث میشه افکارم هم فرق داشته باشه! من از اول یه برده بودم!.....بزارید از اینجا به بعدش رو اگه درخواستمو قبول کردن و اجازه دادن تایپیک رو بسازم بنویسم واستون! یه نکته ی دیگه اینکه اگه صرفا دنبال این داستانایی هستید ک حتی تو خواب و رویا هم اتفاق نمیوفته و نتیجه ی حموم رفتن یه ادمه به هیچ وجه این تایپیک رو دنبال نکنید! مرسی.. فلفل
سیزده سالم بود خیلی بچه بودم... خیلی زیاد! در حدی ک فکر میکردم خب زن و شوهر از خدا بچه میخوان و خدا هم بهشون بچه میده! تازه رفته بودم راهنمایی... شوخی های سکسی بچه ها رو میشنیدم و میخندیدم ولی واقعا نمیدونستم معنیش چیه! فقط میخندیدم ک ضایع نشم... یبار پشت در دستشویی مدرسه چند تا کلمه دیدم "سکس /کیر/کس و.... اون موقع تازه ما کامپیوتر خریده بودیم. من گوشی داشتم ولی خب فقط با کامپیوتر میتونستم به اینترنت وصل بشم! تو اینترنت سرچ کردم ببینم اصلا چی هستن اینا!! در عرض چند روز یهو یه حجم عظیمی از فهمیدن و حس کردن و شهوت و هوس و .... منو گرفت! یهو به بلوغ رسیدم و واقعا احتیاج داشتم یکی کنارم باشه! همون روزا تو خونه پدر و مادرم سرگرم ابجیم بودن ک سه سالش بود و احتیاج به توجه داشت و البته مشکلات مالی هم باعث میشد اصلا حواسشون به من نباشه! از یه طرفم خانوادم خیلی متعصب بودن و نمیزاشتن من حتی برم خونه دوستام! چ برسه به اینکه بخوام با کسی دوست بشم! خیلی تنها شده بودم و به شدت احساس نیاز میکردم به جنس مخالف.... دوستام پیشنهاد کردن ک برم چت روم خیلی خوش میگذره و اینا! بدم نیومد! میگن کاچی به از هیچی! از اون به بعد تمام وقتی ک خونه بودم تو چت روم بودم.... نمیدونم چت روم رفتید یا نه اما اونجا اینجوریه ک کافیه با ایدی یه دختر بری در عرض سی ثانیه حداقل ده تا پیام میاد ک "سلام! اهل حالی؟ " اولش خب نمیدونستم معنی حرفشونو! ولی یواش یواش یاد گرفتم!! حتی یادمه یبار یکی بهم گفت سایز سینه ات چنده؟! من تا اون موقع اصلا به سایز سینه ام توجه نکرده بودم! خیلی بیخیال تایپ کردم ۵۰!!!! بدبخت شاخ در اورده بود ک مگه پنجاهم سایزه؟؟؟؟ اصلا چجوری پنجاهو سایز کردی؟ میگفت من ک مردم فکر کنم شصت و پنج باشه تو چجوری پنجاهی؟؟؟ ولی خب همین سوتی های مسخره باعث شد ک چند ماه بعد من تو چت روم معروف شده بودم! جوری ک ساعت میدادم به پسرا!!! فلان ساعت بیا! حالا سوال اصلی اینجاست اونا چرا میومدن؟! خب چون من خیلی عالی بلد بودم سکس چت کنم!! خودمم ک فکر میکردم نمیفهمیدم چجوری یهو از اون ادم اسکل به این ادم هرزه تبدیل شدم؟!
از خودم بدم اومده بود! دلیلشم این بود ک من میترسیدم از خودارضایی!! میدونم حتما میخندید ولی خب من بلد نبودم! و میترسیدم پردمو پاره کنم و دردسر بشه . از یه طرفم هر روز بیست تا سکس چت داشتم و روز به روز بیشتر تحریک میشدم! یه روز ک دیگه به سرم زده بود از یکی از بچه های چت روم خواستم ک یادم بده چجوری خودارضایی کنم!! هنگ کرده بود! هی میپرسید یعنی تا حالا خودارضایی نکردی؟! واقعا خودارضایی نکردی؟! یعنی تو بلد نیستی خودارضایی کنی؟! پس چجوری انقدر خوب سکس چت میکنی؟! گفتم: من فقط تصور میکنم و میگم! + مگه میشه تصور کنی و بعد خودارضایی نکنی؟! تو نمیترکی از داغی؟ - چرا خیلی داغ میشم ! ولی میترسم پرده ام پاره بشه + دختر پس سوراخ کونت چیه؟! نکنه اونم پرده داره؟؟ - خب چیکار کنم تنگه دردم میاد + جوووووونممممم بسپرش به من حله دخی! - ریش و قیچی دست تو! + ریش و قیچی چیه؟ حیف اون بهشت نیست بهش بگی ریش؟- چی بگم خب؟ + بگو کون و کسم دست شماست سرورم.. نمیدونم شاید باید عصبی میشدم از حرفش .. ولی من خوشم اومد از کلمه سرورم - کون و کسم در اختیار شماست سرورم..+ اهاااان این شد حرف حساب. تو خونه چی دارید؟ - چیو چی داریم؟ + خنگیا! یه چیزی ک بره تو کون خوشگلت! - خب؛ چیز میز زیاد داریم.. ماژیک وایت برد' خیار ' کرم دست و صورت... همینا به ذهنم میرسه+ همینا خوبه! ماژیکتو بیار... خیاراتون قلمیه؟ - نه سالادیه :D +حله پس اونم بیار. وازلین یا یه چیزی ک چرب کنه داری؟ - اره وازلین دارم + بیار اونم - اوردم همه روشروع کردیم به سکس چت کردن. ( دلیل اینکه سکس چت رو واستون نمینویسم اینه ک به نظرم کار به شدت مزخرفیه و ارزش نوشتن یا خوندن نداره) همزمان با یه دست چت میکردم با دست دیگه شلوارمو دادم پایین و شروع کردم با وازلین خودمو چرب کردن ... میدونستم خانوادم تا دو سه سه ساعت دیگه نمیان پس با خیال راحت خودمو سپرده بودم دستش... اول یه خودکار قدیمی رو اوردم و با اون امتحان کردم! تنگ بود ولی رفت تو! دردی نبود و احساس میکردم خیلی خوبه! خودکار رو یکم عقب و جلو کردم و بعدم درش اوردم . حسابی بو میداد. به قول یه رفیقی امان از بی تجربگی !! خودمو درست و حسابی نشسته بودم و نتیجه اش شده بود این ک اخر کار کل اتاقم بو میداد! خلاصه رفتم سراغ ماژیک ... اولش فکر کردم همشون عین همون خودکار راحت میرن تو! اما اشتباه میکردم... ماژیک رو نمیتونستم بکنم تو! هر کاری ک انجام میدادم اول بهش تو چت میگفتم و ادامه میدادم. میدونم این مزخرف ترین نوع خودارضاییه ک وسطش بخوای هی تایپ کنی! ولی واسه بار اول بدم نبود! بهش گفتم ماژیکه نمیره تو! گفت بشین روش ولی تمام وزنتو ننداز روش ک یهو بره تو ... خیلی اروم فشار رو زیاد کن. همین کارو کردم . درد داشت ولی رفت تو! انگار قله اورست فتح کردم!! ماژیکو کردم تو کونم پاشدم شروع کردم بپر و بپر و رقصیدن! وسط رقصیدن دیدم لیز خورد افتاد بیرون! برش داشتم این دفعه یهو محکم کردمش تو! سوختم ولی خب لذتش وصف نشدنی بود.. شروع کردم تلمبه زدن اول اروم اروم چون واقعا درد داشت ولی بعد دیگه عالی بود تند تند تلمبه میزدم. یهو احساس کردم ادرارم داره میاد... یه جایی خونده بودم واسه زنا همچین احساسی ایجاد میکنه... رفتم تو دستشویی و ادامه دادم.. بدنم واکنشای عصبی نشون میداد. پاهامو بهم فشار میدادم و با یه دستم ماژیکو عقب جلو میکردم و با دست دیگه کسمو میمالیدم! ناخوداگاه اه میگفتم ... یهو احساس کردم تمام جونم ازم زد بیرون... نشستم رو توالت فرنگی... یهویی انگار شارژ خالی کرده بودم! زدم زیر خنده! حالم خوب شده بود.. خودمو شستمو از دستشویی اومدم بیرون. سریع وسایل تابلو رو جمع کردمو کامپیوتر رو بدون نگاه کردن به مانیتور خاموش کردم خودمو انداختم رو تخت و بعدم یه خواب راحت....