انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 3 از 5:  « پیشین  1  2  3  4  5  پسین »

ادامه داستان های نیمه تمام


مرد

 
قسمت پانزدهم
قسمت آخر

نزدیک های 7 بیدار شدم رفتم پایین دیدم کسی نیست رفتم تو باغ آزاده رو دیدم اومد طرفم گفت بریم یشینیم رفتیم نشستیم کمی درددل کردیم تا بلند شد اومد نشست روم گفت احتمالا شب کیانا هم بیاد تو گوشش گفتم اگر بیاد کاری میکنی کوسش بکنم خندید گفت اوکی میکنم تا گفت بریم شام درست کنیم رفتیم شام رو درست کردیم کیانا هم اومد خوردیم جمع کردیم تا آزاده گفت بریم فیلم بببینیم رفتیم من وسط نشستم اونها هم بغل های من تا فیلم شروع شد کمی ترسناک بود ولی دیگه کم کم اروتیک شده بود کیر منم شق شد ولی مشخص نبود تا ساعت 10 فیلم رو دیدیم ادامه داشت که من گفتم برم دستشویی و کار دارم رفتم بالا اول دستشویی بعد رفتم اتاق کمی کتاب اورده بودم شروع کردم به درس تا 11 خونده بودم تا آزاده با شرت و سوتین اومد تو گفت حاضری زود باش که بلند شدم با شلوارک رفتم رو تخت دراز کش تا وقتی میخواست آزاده بیاد کنارم کیانا وارد شد گفت مهمون نمیخواید خنده ای کردیم گفتم قدمش خوش هستش آزاده لخت شد اومد شلوارکم رو درآورد شروع کرد به ساک زدن کیانا کمی عقب رفت ولی اونم لخت شد اومد هردو شروع کردن به خوردن کیرم که دیگه داشت لذت بیشتر رو میبرد یکی تخمام رو میخورد یکی کیرم رو دیگه صدام دراومده بود تا کیانا بلند شد اومد کوسش گذاشت روی صورتم شروع کردم به خوردن کوسش, آزاده هم برام ساک میزد تا بلند شد اومد نشست روی کیرم دیگه نمیتونستم حرکت کنم ولی آزاده داشت خودش رو بالا و پایین میکرد چند دقیقه اینکار ادامه داشت تا کیانا بلند شد گذاشتمش جای خودم رفتم آزاده رو سگی کردم درست سرش جلوی کوس کیانا بود با اولین حرکتم کامل فرستادم تو آزاده جیغ کوتاهی زد شروع کرد به خوردن کوس کیانا منم راحت تلمبه میزدم صداش هم در نمیومد کیانا سر آزاده رو به کوسش فشار داده بود من راحت با تمام زور تو کوسش میکردم و با دستم اون سینه ها ی خوشگل و مثل سنگش رو میمالیدم من داشتم از این حرکت لذت میبردم ولی دیگه نوبت کیانا بود تو گوشش گفتم حاضری فهمید کشیدم بیرون رفت روی کیانا نشست اینجوری کیانا زیر آزاده بود آزاده هم روی اون بود رفتم دوباره کردم تو کوس آزاده ادامه دادم اونم داشت با کیانا لب میگرفت تا کشیدم بیرون سر کیرم رو به کوس کیانا میمالیدم که ترشحاتش مشخص بود کیانا گفت داری چیکار میکنی نکن, میخواست حرفی بزنه آزاده گفت لذت ببر, سرش رو فرستادم تو با صدای آه کیانا آزاده گفت مبینم داری حال میکنی منم بیشتر فشار تو کوس تنگ کیانا که لبه های کوسش به کیرم فشار میاوردن تا با حرکتی یه ضرب تا آخر فرستادم توش جیغ کوتاهی کشید با دستم با چوچولش بازی کردم بعد شروع کردم به کردن تو کوس تنگ کیانا که پر از لذت بود اونم دیگه داشت لذت میبرد از صداش معلوم بود ازاده هم بلند شده بود کوسش رو گذاشته روی صورت کیانا و اونم براش میخورد منم با هر تلمبه که میزدم سینه های خوشگل کیانا تکون میخوردن که هوس م رو بیشتر میکرد با سرعت تلمبه میزدم بدن کیانا میگفت دیگه اخراش هستش ولی سریعتر از اون آزاده ارضا شد منم داشتم میومدم ولی مونده بود سرعتم باعث شده بود کیانا زودتر از من یباد و با جیغ بلند ارضا شد منم ادامه دادم تا ریختم روی سینه هاش رفتم کنار شرتم رو پوشیدم تا به خودم بیام کیانا بلند شد اومد جلو من یه سیلی زد ولی من در عوض لبم رو گذاشتم روی لباش متوجه نشد من ادامه دادم اونم با من اومد کمی لب بازی کردیم بعد جدا شدیم گفتم حال کردی با سرش گفت اره منم گفتم حس خوبی بود مرسی یه لب دیگه گرفتیم سه تایی کنار هم خوابیدیم.
فردای اون روز ما کلا شهر گشتیم وقتی برگشتیم شب شده بود چیزی نخوردیم آزاده زودتر ما خوابید منو و کیانا رفتیم رو تخت دو نفری انشب یه سکس کردیم باهم آخر تو بغل هم بودیم ازش در مورد کونش پرسیدم گفت میترسه ولی به خاطر حرف من قبول کرد بهش نگاهی بکنم به جلو خوابید زبونم بردم کونش رو لیسدم با زبونم هم به کونش فشار میدادم تا انگشتم رو دادم خورد اولین انگشت به زور رفت تو کونش کمی به زور ولی حرفی نزد تا سومین انگشت دیگه خیلی طول کشید ول دیگه اذیت نمیشد ولی باز میترسید انگشتم رو کشیدم بیرون سه تاش رو میلسید تا کنار من تا صبح خوابید. صبح که بیدار شدم کنارم نبود یه شرت پوشیدم رفتم حموم دیدم اونجاست باهم دوش گرفتیم اومدیم بیرون رفتم صبحانه بعدش رفتیم تنی به آب زدیم تا شب شد.
شب تنها بودم تا آزاده اومد لخت شد شروع کرد به ساک زدن تا حدی زد بلندش کردم حالت سگی شد از پشت کردم تو کونش جیغی زد بعد ادامه دادم محکم تو کون آزاده میکردم صداش دیگه دراومده بود تا چند حالت دیگه رو هم امتحان کردم تا کیانا اومد تو دید دارم کون آزاده رو میکنم کشیدم بیرون گفتم اگر بیایی باید کون بدیا یه نیم نگاهی کرد تا آزاده هم گفت اره خندید که رفتم خودم لختش کردم به حالت سگی کردمش ازاده هم رفت کوسش رو گذاشت جلوش با اولین انگشت شروع کرد به خوردن کوس آزاده بعد انگشت دیگه رو اضافه کردم تا گفتم وقت کردنه به ازاده اشاره کردم نزار فرار کنه فهمید اوکی کرد با زور سرش رو فرستادم تو تا جیغ کیانا دراومد میخواست بپره جلو دربیاد کیرم ولی آزاده نذاشت چه تنگ بود این کون و کردنی بود گریه کیانا میومد فشار دیگه دادم تا نصف رفت تو کون کیانا ولی دیگه گریه و پاره شدنش مشخص بود ولی نمیتونستم بکشم بیرون با حرکتی تمام فرستادم تو کونش با کوسو سینه هاش بازی کردم تا یکم عادت کنه چند دقیقه اینکارو کردم تا گفتم گفت بکن پاره ام کردی شروع کردم به کردن کون تنگ کیانا که خیلی میچسبید هم ته میرفت تو کونش و اون ضربه سینه هاشو تکون میداد خیلی لذت بخش بود اونم دیگه داشت حال میکرد ولی صداش در نمیومد چند دقیقه کردمش تو اون حالت دیگه نتونستم کیرم رو کشیدم بیرون آزاده اومد همه آبمو خورد تو تخت افتادم کیانا هم خودش انداخته بود روی تخت تا آزاده گفت من برم تا رفت رفتم وسط کیانا رو گذاشتم بغلم بوسیدمش حرفی نزد تو بغلم خوابیدیم.
فردا دیگه کیانا کمی به زور راه میرفت ولی میرفت تا عادت کنه واسه همین یک روز دیگه موندیم ولی انشب من کون کیانا رو کمی روغن زیتون زدم تا سه شنبه شب برگشتیم خونه کیانا تا پنچ شنبه خبری نبود من باز رفته بودم سراغ درس ولی جمعه فرشاد اومد رفت انگار فرشاد مرخصی گرفته بود داشتند شنبه میرفتند مشهد و هم اونجا یه کار داشت اونروز من جمع کردم رفتم خونه تا دو هفته خونه خودمون بودم مدرسه و درس دیگه کاری نمیکردم تا دو هفته گذشت کیانا برگشت با تماس فرشاد من رفتم خونه کیانا مثل همیشه عادی بود تا دوشنبه من میخواستم برم حموم گفت نرو شب بیا اتاقم حرفی نزدم تا شب صبر کردم بعد شام یه چایی خوردم کمی تلوزیون رفتم اتاق کیانا زیر پتو بود گفت اینجا میخوابی دوشنبه ها کمی شوکه بودم حرفی نزدم میخواستم برم تو تخت گفت با شرت بیا, چاره نبود با شرت رفتم زیر پتو و اون مثلا پشتش به من کرد و خوابید ولی میدونستم این یه خارشی داره برش گردوندم به تخت رفتم روش دیدم میخنده لبم رو گذاشتم روی لباش خیلی شیرین بود برام کمی بعد رفتم پایین از سوتین سینه هاشو درآوردم شروع کردم به خوردن اونها چه لذتی داشت تا رفتم زیر پتو شروع کردم به خوردن کوسش چه میچسبید اون دیگه تو حال خودش نبود سرم رو به کوسش فشار میداد انگشتم رو تو کوسش میکردم درمیاوردم میکردم تو کونش دیگه میخواستم جای هردو امشب باز تر کنم تا میتونستم خوردم بلند شدم اومدم روی تخت کیانا فهمید خودش اومد شرتم رو درآورد با ظرافت خاصی کیرم رو میخورد انگار همون کیانا قبلی نبود دونه دونه تخمام رو میبرد تو دهنش درمیاورد دیگه تو خودم نبودم ولی انگار حال اون خراب بود بعد کمی بلند شد اومد کیرم رو با کوسش تنظیم کرد و با حرکتی نصفشو فرستاد تو کوسش که صداش دراومد فرمان دست خودش بود داشت خودش رو بازی میداد ولی حس کردم کافیه از کمر گرفته به خودم فشردمش شروع کردم به تلمبه زدن تو کوس عالی کیانا دیگه صداش دراومده بود ولی من ادامه دادم تو چند حالت مختلف کیانا رو از کوس کردم تا حس کردم کافیه بزار به کونش برسم خودش فهمید کرم نیوا داد کمی کرم مالی کردم بعدش فرستادمش تو از تنگیش کم شده بود ولی بازم خوب بود به سرعتم اضافه کردم دیگه کیانا تو این دنیا نبود چشماش رو بسته بود فقط صداش میومد که پر از لذت بود واسه منم لذت داشت کردن تو این کون تنگ خیلی لذت داشت اونم اولین کسی که کرده بود من بودم به سرعتم اضافه کرده بودم با سرعت میکوبدیم اونم صداش دراومده بود ولی من دیگه آخرام بود خودشم میدونست فقط گفت همش رو میخوام بریزی تو دهنم کمی تلمبه زدم کشیدم بیرون رفتم دراز کشیدم خودش اومد شروع کرد به ساک زدن چه خوب ساک میزد ولی دیگه داشتم میومدم تا از سرش گرفتم تمام آبم رو تو دهنش خالی کردم همشو خورد اومد کنارم یادم رفت ارضا نشده ولی میخواستم کاری کنم فهمید گفت من دوبار ارضا شدم تو نفهمیدی,لبم رو بوسید گفت دوست دارم بوسیدمش منم گفتم دوست دارم بعد سرش رو گذاشت رو سینه ام خوبید.
الان درست 5 سال میگذره من دوشنبه ها با کیانا سکس دارم هنوز من رو دوست داره و من اونو که لذت بخش تره و البته اون بچه دار شده ولی باز دوشنبه جوری تنظیم میکنه پیش من باشه شبها و فرشاد هم با من راحته یعنی باهم خیلی راحت هستیم کیانا هم بدنش سکسی تر شده و با وجود کیانا به ازدواج فکر نمیکنم . تمام
احترام و ادب و اخلاق
     
  
مرد

 
saayaddda: ...فصل سوم میوه ممنوعه ای به نام خواهر
فکر کنم اون ادامه داشته باشه
احترام و ادب و اخلاق
     
  
مرد

 
Mahsawww: من دوتا داستان پیشنهاد میکنم...
۱...مالش آبجی یا مالیدن یواشکی آبجی
۲...فصل سوم میوه ممنوعه ای به نام خواهر
داستان اول نمیدونم کدومه هستش و دوم که میگی آخرش این متن هستش
رو تخت بیمارستان که به هوش اومدم دستم از آرنج تا مچ باند پیچی بود سرم به دست چپم وصل بود.
دور و اطرافم کسی نبود ولی یواش یواش صدای پدرم و گریه دلارام و جر و بحث کردنشون رو از پشت پرده تشخیص دادم پدرم مدام ورد زبونش غلط کرده مگه شهر هرته بود و دلارام هم گریه میکرد وقتی این حرفارو شنیدم یه لحظه یاد جریانی که باعث شد با مشت به بوفه بکوبم افتادم وحشت و ترس از اینکه دلارام دلیل اصلی این کار یعنی جریان نگاه کردن من به کونش و پرتاپ کردن کتابش سمت منو و بعد اتفاقی که باعث جر خوردن دستم شد رو به پدرم گفته باشه تمام وجودمو فرا گرفت. با شناختی که از اخلاق دلارام و ترسو بودنش داشتم میدونستم تو این جور مواقع که قضیه خیلی جدی هست و پای خون و خونریزی در میونه ممکنه برای تبرئه خودش همه چیز رو لو بده و حقیقتو بگه با ترس وحشت و استرس زیاد چشمامو بستمو دقیق به حرفاشون گوش کردم صداشون رو پائین آورده بودن ولی با این حال هنوز صدای پدرمو به طور نصف و نیمه می شنیدم که به دلارام میگفت شما دو تا تو خونه تنها باشین وضعیت اینطوری میشه که تعریف کردی ... صدای گریه دلارام و گریه کردنش هم بیشتر منو می ترسوند که دلارام جریان رو لو داده بدبختی مادرم همون لحظه که پدرم و دلارام با هم بحث میکردن رسید سریع اومد بالای سرم نگذاشت بقیه حرف بابام و دلارامو بشنوم

من فقط میتونم انتقام بگم چند قسمت میشه و پسر میره یه شهر دیگه زندگی خودش شروع میکنه تا بعد چند سال اتفاقی برمیگرده مبینه فقط تنها پدر و مادر هستن دلارام شوهر کرده رفته و اونها تنها هستند و پدر و مادر اونو بخشیدن با اونها خوشه تا وقتی دلارام و سیاوش رو مبینه هردو رو بیرون به فکر انتقام میفته و سیاوش که زن گرفته از زن اون انتقام میگیره و از دلارام کاری میکنه شوهرش به خاک سیاه بشینه و بعد دلارام وقتی متوجه میشه...
احترام و ادب و اخلاق
     
  ویرایش شده توسط: hosenzad   
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
و اولین داستان تموم شد دومیش هم فردا یا پس فردا میزارم
احترام و ادب و اخلاق
     
  
مرد

 
ممنون میشم داستان که میگید ادامه بده
لینک شو بزارید ببینیم نحوه و چطور میشه ادامه داد
احترام و ادب و اخلاق
     
  
مرد

 
     
  

 
الان لینک میفرستم
     
  ویرایش شده توسط: Mahsawww   

 
     
  
مرد

 
alex202068: سلام خوب هستی مرسی که این تایپیک گذاشتی میشه
یه چندتا داستان هست ادامش بدی قطعا خواننده های زیادی هم خواهد داشت
۱_ وسوسه های شیطانی
https://www.looti.net/12_7411_1.html

۲_زندگی با زن سکسی و حشری
https://www.looti.net/12_7890_4.html
سلام داستان اولی رو خوندم چند قسمت جا داره که احتملا مینوسم و داستان دوم رو باید بخونم نخوندم تا حالا بگم
داستان دوم هم گفتی تنوع توش نیست که بشه ادامه پیدا کنه
احترام و ادب و اخلاق
     
  ویرایش شده توسط: hosenzad   

 
بابا تو ریدی تو داستان کیانا. نمیخواد ادامه بنویسی. داستان آرش و کیانا، توش یه فانتزی و نگاه بچه گونه داره. حس پسر 16 ساله توشه. اینی که تو نوشتی سکس آدم آهنیه. خوردم، خوندم، خودارضایی کردم. نه فضا سازی نه فانتزی. ننویس که حداقل داستان اولی هم خراب نشه.
     
  
صفحه  صفحه 3 از 5:  « پیشین  1  2  3  4  5  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

ادامه داستان های نیمه تمام

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA