انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 10 از 26:  « پیشین  1  ...  9  10  11  ...  25  26  پسین »

سکس مامانم با دوست داییم


مرد

 
سخنی با مخاطبان محترم.
در ابتدا از دوستانی که تعریف و تمجید نمودند ، بسیار متشکرم. از دوست عزیز ، با نام کاربری mohammad0484 ، که داستان رو مورد نقد قرار دادند نیز یک تشکر ویژه دارم که نشان‌دهنده توجه ایشان است.
باید عرض نمایم که همانطور که قبلاً هم خاطرنشان نمودم ، بنده اولین بار هست که داستان می نویسم و نواقصی که شما فرمودید سعی میشه رفع شود. البته سختی کار به دلیل تایپ با گوشی و البته وقت محدودی که دارم باعث شده ، تصویرسازی در بعضی قسمتها درست انجام نشود.
البته تمام سعی من این است که خط سیر داستان ، دچار انحراف نشده ، به علاوه اینکه خط تعلیق ( کشش و جذابیت ) نیز دچار نقصان نشود.
در هر حال از اینکه ریزبینانه ، این تاپیک و داستان را دنبال نمودید از شما متشکرم.
     
  
مرد

 
ادامه از اشکان
ساعت حدود سه بعد از ظهر بود که بیدار شدم. رفتم سر وقت کامپیوتر و بعد اتصال به اینترنت و فیلتر شکن، چند تا از داستانهای سکسی رو خوندم. در واقع بیشتر سروقت داستانهای عاشقانه توام با سکس رفتم. برام جالب بود که بدونم رابطه مامانم و سعید صرفا برای رفع نیاز جنسیه یا احساس علاقه ای هم وجود داره. اینکه مامانم برای سعید لباسای سکسی میپوشه و آرایش می‌کنه ، یا اینکه هر وقت میبینمش تو بغل سعید نشسته و در حال لب گرفتن هستند دلیلش چی می‌تونه باشه.
با مطالعه اون داستانها متوجه شدم که حداقل مامانم واقعا جذب رفتارهای پخته سعید ، هوش و توانایی جنسی سعید قرار گرفته. مامان همیشه از حرفهای عاشقانه استفاده می‌کنه و با وجود بعضی حرکات و حرفهای خشنش ، نه تنها ناراحت نمیشه بلکه لذت هم می‌بره. متوجه شدم زنها به مردایی که شخصیت و بنیه جنسی قوی دارن ، علاقه پیدا میکتن که باعث میشه با وجود داشتن شوهر ، به سکس با اینجور مردا راضی میشن. البته توجه سعید به مامانم ، کیر کلفتش و حشری بودم مامان هم تاثیر زیادی داشته.
بعد از اینکه کارم با کامپیوتر تموم شد ، گفتم یه سری بزنم ببینم اونا در چه حالن . بیدار شدن یا نه . از اتاق خودم اومدم بیرون و رفتم سمت اتاق مامان اینا. در هنوز باز بود و اونا هم رو تخت هستن . هر دوشون بیدار بودن و سعید مامانمو از پشت بغل کرده و داشتن با هم حرف میزدن. کیر سعید بازم شق بود و چسبونده بود کون گوشتی مامانم و با دستش هم داشت با پستون مامان بازی میکرد. یه زن حشری با هیکل سکسی و یه جوون جنوبی وقتی به هم می‌رسند انگار نمیتونن دست از سر هم بردارن. کیر سعید هم که انگار هیچوقت خیال خوابیدن نداشت. این همه نیروی جنسی رو از کجا میآورد نمیدونم. با این همه حالی که مامان بهش میداد هر کی بود دیگه نمی‌تونستم کمرشو صاف کنه. اما سعید مثل اینکه سیر بشو نبود.
تا منو دیدن شروع کردن به خندیدن. نشستم رو همون صندلی میز توالت و نگاهشون میکردم.
ن : پسرم ، لذت بردی از اینکه دیدی به سعید جون چطوری کس دادم؟ سوالی چیزی نداری؟
ا : راستش می‌خوام بدونم شما که هر دوتون ارضا شدید ، الآن یا توانشو دارید بازم از اون کارا با هم بکنید یا خسته اید؟ پس کی میخواید از هم جدا شید؟ آخه هنوز تو بغل سعید خوابیدی و اونم باز اونجاست گنده شده و داره میماله به پشتت؟
ن : من که بخاطر پاره شدن دو شب پیش کس و کونم و سکس امروزمون واقعا دیگه توان ندارم . اما این سعید جون عزیز دلم اگر دو ساعت یه بارم منو بکنه خسته نمیشه. اگر بازم سکس بخواد فقط میتونم با ساک زدن آبشو بیارم.
س : اشکان جان بزرگتر که بشی میفهمی وقتی یه زن حشری با این هیکل گوشتی رو بغل می‌کنی و کیرت مالیده بشه به این کون نرم نمیتونه شق نکنه. ناز و اشوه رو هم نگو که کشته منو.
مامان سرشو برگردوند و با یه لوندی زیاد به سعید لبخند زد. یه لب حسابی به سعید داد و از پایینم کونشو مرتبط میمالید به کیرش.
س : جوووونننن جنده من برو پایین یه ساک مشتی بزن ، پسرت ببینه مامانش کوسیه
مامان تو بغلش چرخید و حسابی لبای سعید رو خورد و با دستش کیرشو مالید. مامان به سمت پایین حرکت کرد و همزمان سعید چرخید و به کمر خوابید. مامان که رسید به کیر سعید ، اون رو با دستش دوباره گرفت و همراه جووووون جوووون میمالید به صورتش. بعد شروع کرد به بوسیدن خایه هاش. خایه ها رو یکی یکی میکرد تو دهنش و میمکید. بعد از چند دقیقه از پایین کیر رو لیسید تا سرش. بعد کلاهک کیر رو چند بار بوسید . بعد با ولع کیر به اون گندگی رو کرد دهنش و شروع کرد تو دهنش به خوردن. درمیاورد و میکرد تو دهنش و همزمان تو چشمای سعید نگاه میکرد. تمام آب دهنش از کیر سعید می‌ریخت روی تخمای سعید. حسابی ساک میزد و یه جورایی انگار داشت ملچ ملوچ میکرد. بعد از چند دقیقه که تقریبا طولانی بود ، نشونه های ارضا شدن تو صورت سعید پیدا شد. مامان که اینو دید ریتم مرتبش رو تندتر کرد تا اینکه یه دفعه کیر رو تا جایی که تو دهنش جا میشد کرد تو و نگه داشت. سعیدم داشت داد میزد و ناله میکرد . بعد مامان کیر رو از دهنش درآورد و صورتشو سمت من گرفت. دهنش پر از آب کیر سعید بود. زبونشو آورد از دهنش بیرون و آبی که رو زبونش بود نشونم داد و برد دوباره تو دهنش. متوجه شدم داره قورتش میده. بعد با زبونش دور لبشو لیسید. چه با لذتم اینکارها رو میکرد. اینکارا رو فقط تو فیلم سوپر ، از زنایی که تو فیلم بودن ، دیده بودم. یعنی مامانم فکر کنم میتونست سوپر استار فیلمهای سوپر بشه. دوباره کله کیر سعید رو کرد دهنش و داشت میمکید. انگار از خوردن کیر سیر نمیشد. نمیدونم مامانم از کی تبدیل به همچین جنده ای شده. کیر سعید رو میمالید به صورتش و رای پستونای گندش.
ا : مامانی اینکارا واسه تو هم لذت داره یا فقط واسه سعید؟
ن : مبینی که چطوری با لذت دارم میخورمش. اینقدر این لامصب خوشمزست که از خوردنش سیر نمیشم. آخخخخ قربون صاحب این کیر برم که منو عاشق خودش کرده. خوب بشه دیگه پسرم. فیلم سوپر تموم شد. پاشو برو سر درست که می‌خوام جنده بازی رو تموم کنم و با عشقم برم حموم.
بعد از این حرفش با هم خندیدن و از جاشون بلند شدن و رفتن سمت حموم. در حال رفتن سعید منو نگاه میکرد و لبخند زنان با کف دستش میزد به لوپای کون گنده مامانم و میلرزوندشون. منم خندم گرفته بود.
ن : اااا نزن دیگه سعید جونننننن. کونم کبود میشه بعد شوهرم می‌فهمه امروز داشتم به یه نفر کس میدادمااااا.
س : نترس بهش میگم زنش به غریبه نداده. خودم بودم که داشتم کوس زنشو با این کیر کلفتم جر میدادم.
ن : جووووون . قربون دوست پسر کیررررر کلفتم برم که عششششققققمممهه‍ه.
با این حرفا رفتن تو حموم و در رو بستم. از حموم صدای دوش آب که باز شده بود و صدای خنده هاشون میومد. نمیدونم اون تو چیکار میکردن. اما بعضی موقع ها صدای مامانم میومد که می‌گفت بسهههه دیگه سعید . همه جامو کبود کردی. چه غلطی کردم از روز اول بهت کس دادمااا.
منم از اتاق رفتم بیرون ‌و تو هال رو کاناپه نشستم و تلویزیون نگاه کردم و به کارهای مامان جنده شوهردارم و بکن کیر کلفتش فکر میکردم. نمیدونم چم شده بود که به جای اینکه ناراحت بشم داشتم لذت می‌بردم. یعنی کس دیگه هم بود که تو سن من ، اینطوری باشه.
------------------
ببخشید این قسمت کوتاهه. امشب قبل از خواب هم سعی میکنم یه قسمت دیگه آپ کنم .
     
  

 
جالب میشه که نسرین از اشکان حامله بشه و بندازه گردن حمید. در توجیه به اشکان بگه من لوله هامو نبسته بودم. دروغ بهت گفتم بستم که با خیالت راحت بریزی توش و حامله م کنی...
     
  
↓ Advertisement ↓

 
کو پس قسمت بعدیش گفتی میزارم قبل خواب؟
     
  
مرد

 
سلام به دوستان عزیز
کاربر گرامی raminzandoost ، از پیشنهاد شما متشکرم . لطف دارید با ارایه این پیشنهاد . اما باید عرض کنم که می توانست پیشنهاد جالبی باشه اما خط سیر داستان به طریقی است که متاسفانه نمی توان از پیشنهاد استفاده نمود. چون اگر اینکار را انجام بدهم هم فصل اول و هم فصل دوم این داستان تحت الشعاع قرار گرفته و کلا مسیر داستان بهم میریزد. البته در آینده قسمت‌های فصل دوم داستان منتشر شود شما متوجه منظور من میشوید.
دوست عزیز Pesarirani ، من باید در همینجا از شما و سایر مخاطبان داستان عذرخواهی کنم. من یک مقدار از قسمتی که دیشب قبل از خواب ، قرار بود آپلود نمایم ، را در جایی تایپ کرده بودم که قرار بود ادامه آن را نیز تایپ کرده و آپلود نمایم اما متاسفانه اون چند خط پاک شد و دیگر دسترسی به آن نداشتم. با توجه به اینکه روز جمعه ، روز سخت کاری برای من بود ( از گفتن شغلم معذورم ) بنابر این نیاز زیادی به استراحت داشتم . در هر صورت از اینکه با صبر و شکیبایی ادامه داستان را پیگیری می نمایید از همه شما متشکرم.
     
  

 
     
  

 
سپاس. منتظریم بزار هروقت تونستی
     
  
مرد

 
ادامه از نسرین
خیلی دلم میخواست ، بتونم جلوی شوهر و داداشم ، بیشتر کرم بریزم و همراه سعید کارهای سکسی انجام بدیم. ور رفتنامون و سکسی که در حضور اشکان داشتیم خیلی منو حشری میکرد. اینکه پسرم میدید چطوری مامانش ، خودشو در اختیار یه مرد دیگه قرار داده واقعا برام لذت زیادی داشت ، تازه اشکان بچه است و اندازه پدر و داییش نسبت به این قضایا آشنایی نداشت. شما فکر کنید سکس با سعید در حضور حمید و محمود چقدر میتونست برام لذت بخش باشه. ولی خوب ریسک زیادی داشت. از اونا اصلا مطمئن نبودم یعنی اخلاقشون جوری نبود که بشه فهمید . احتمال خیلی زیادی میدادم که نمیتونن با این قضیه کنار بیان و باعث میشد من از سکس با سعید کاملا محروم بشم. حالا بماند که چه بلاهایی میتونست سرم بیاد. از پاشیدن زندگیم بگیر تا احتمال قتل و خونریزی که ، نمی‌تونستم غیر منتظره باشه. همین مسائل باعث میشد که قید این مسئله رو بزنم . اما خیلی دلم میخواست این پنجشنبه که میاد یه برنامه سکس با حمید بچینم تا خیلی محتاطانه و در قالب یک فانتزی خفیف بتونم مزه دهن شوهرمو بدونم. با اینکار حداقل می‌تونستم روح یاغیگر خودم رو آروم کنم. البته اول هفته بود و تا شب جمعه چند روزی وقت داشتم تا برای اینکار برنامه ریزی کنم. البته مطمئنم که از سعید میتونم کمک بگیرم و با توجه به هوش زیادش حتما پیشنهادهای خوبی میتونست بهم بده.
اتفاقاتی که اشکان تعریف کرد با حموم رفتن منو سعید و شوخی و مسخره بازیمون تو حموم ، تموم شد. سعید بعد از ظهر طبق معمول رفت بیرون اما شب دیرتر از حمید و محمود برگشت خونه. از اون شب ، تا دو روز بعدش هم اتفاق دیگه ای نیفتاد. سعید صبح میرفت از خونه بیرون و تا شب هم نمیومد. تا رسید روز سه شنبه. دیگه درد بدنم که بابت سکس چند شب قبل با سعید داشتم ، کاملا خوب شده بود. سه شنبه ای از صبح دوباره حشرم زده بود بالا و دلم سکس میخواست. سعیدم که همیشه آماده بود. صبح که مثل همیشه داشتم مردای خونه رو راهی میکردم با گوشیم بهش علامت دادم که براش پیام فرستادم. نوشته بودم ساعت نه و نیم منتظرتم . یادت نره.در ضمن ، کلید در ساختمون و آپارتمان رو هم گذاشته بودم جایی که ببینه و برداره که همینکارم کرد.
بعد از راهی کردن اشکان و البته کمی لاس زدن با راننده سرویسش ، برگشتم خونه و رفتم خودمو برای یه سکس پر شور دیگه با سعید آماده کنم. بعد از یه دوش مختصر و صاف کردن کوس و کونم ، اومدم بیرون و یه آرایش غلیظ کردم. لنز سبز رو گذاشتم. ولی دیگه به پوشیدن یه شورت و کرست ست یشمی بسنده کردم. کلا با توجه به رنگ سفید پوستم لباسای تیره خیلی تحریک کننده تر بود. خلاصه آماده شده بودم. فکر کنم ساعت حدود نه و ربع سعید کلید انداختم و اومد داخل. رفتم استقبالش . با بوسه و خوش و بش رفتیم تو اتاق خواب.
س : به به ، نسرین خانووومم. میبینم دیگه زحمت پوشیدن لباس خوابم به خودت ندادیییی
ن : خوب عزیزم دیگه وقتی تنهاییم که لازم نیست لباس بپوشم. تازه میخواستم همین دو تا تیکه رو هم نپوشم ولی گفتم اینطوری برات جذابتره
س : خانومی شما همه جوره برام جذابی. چه لخت مادر زاد باشی چه با مانتو و چادر.
ن : وای عجب حرفی زدی. یه فکری به سرم زد
س : چه فکری؟
ن : اینکه با چادر لباس پوشیده و چادر برم تو یه پارک بشینم و تو به عنوان یه غریبه بیای مخمو بزنی ، ببری خونه مجردی و منو بکنی
س : باید جالب باشه. بذار خونه ای که گفتم رو اجاره کنم حتما اینکار رو میکنیم. خیلی سکس هیجان انگیزی باید باشه.
دیگه هر دومون با این حرفا حشری و آماده یه سکس جانانه شدیم. سعید لباساشو درآورده بود و با شرت مونده بود. رفتیم رو تخت دراز کشیدیم. به پهلو و رو بهم قرار گرفتیم و شروع کردیم به بوسیدن و مکیدن لبهای همدیگه. بدن همدیگه رو هم نوازش میکردیم. سعید از روی سوتین پستونامو میمالید و منم از رو شرت کیرشو که در حال قد کشیدن بود. بعد دست انداخت گیره سوتینمو باز کرد و شروع کرد به مالیدن یکی از پستونامو و خوردن اونیکی. بعد اومد بالا گردن و گوشمو مکید. دوباره رفت سراغ پستونامو حال کردن و حال دادن. دست بیکارشم برد از پشت کرد تو شرتمو و کونمو میمالید.
چرخیدم و من زیر قرار گرفتم و سعید اومد رومو شروع کرد دوباره ازم لب گرفتن. از پایین هم کیرشو از رو شرتامون ، میمالید به درز کوسم. آماده شده بودم.
ن : سعیدددد جونمممم ، شرتمون رو دربیارررر و بکننننن توششششش دیگهههه
س : عزیزم نمی‌خوای یه ساک برام بزنی؟
ن : چشم عزیزممممم. مگه میشه کیرتو نخورممممم.
طاق باز خوابید. رفتم شرتشو درآوردم و کیرشو شروع کردم ساک زدن. البته اینبار بدون مقدمه. حسابی که خوردم براش دوباره چرخیدیم و من زیر قرار گرفتم. سعید شرتمو کشید پایین و پرت کرد گوشه اتاق. کله کیرشو مالید لایه درز کوس آب انداختم و بعد آروم آروم کرد تو کوسم.
کیرش دیگه تا ته تو کوسم بود
ن : اوففففف سعیدددد منو ببوسسسسس. دوستتتتت دارممممم عششششقمممممم.
شروع کرد به بوسیدن لبام. بعد بالا تنشو جدا کرد و منم پاهامو انداختم دور کمرش. سعید شروع کرد تلمبه زدن. اول آروم آروم بعد کم کم سرعتشو برد بالا. از اونجایی که امروز آماده سکس بودم داشتم حسابی لذت می‌بردم و حسابی آه و ناله راه انداختم. تمام کوسم از کیرش پر میشد و خالی میشد. احساس میکردم تو دلم هم خالی میشه و پر میشه از عشق سعید.
ن : سعیددددد جوننننن. تندترشششش کننننن تندددتترررر تندددتترررر
سعید سرعت و شدت کوبیدن کیرش داخل کوسم بیشتر کرد. اینقدر کرد و کرد تا مثل همیشه با جیغ بلند ارضا شدم و اینو با صدای بلند ابراز کردم.
ن : آیییییییییی آییییییی بزننننن بزننننن شدمممممم شدمممممم. بزنننن قربونننننن اونننن کیررررر کلفتتتتت بشمممممم
س : جون شدی عزیزم. خوب بود قربون اون هیکل گوشتیت بشمممممم
ن : آررررهههههه عزیزممممم. هیچکسسسسییی نمیتونه منو اینجوری ارضاااا کنههه
س : حتی شوهرت؟
ن : اون که اصلا نمیکنه. بکنه هم فکر نکنم بتونه. مگر این به یاد کیر کلفت تو زیرش ارضا بشم.
س : جوووونننن به جاش من میکنمت‌ . من ارضات میکنم. فقططط منننن
ن : آررررههههه. فقط تو بکنننن. منم فقطططط به تووو میدمممم. فقط زیرررر توووو می‌خواممممم. فقط به تو کوسسسس میدمممم عزیزممممم.
سعید برم‌گردوند و دمرم کرد. کونمو دادم بالا و سعید کیرشو تا ته کرد تو کوسم و روم خوابید و شروع کرد تلمبه زدن. کرد و کرد و کرد. تو این حالت کوسم تنگتر میشد که همین باعث رسوندن من به حالت لذت بردن زیاد. کیرش به تمام دیواره داخلی کوسم مالیده میشد. داشتم به اوج نزدیک میشدم. اینقدر کمر زد و کرد که بعد از پنج دقیقه برای بار دوم هم احساس کردم دارم ارضا میشم.
ن : بزننننن بزننننن بزننننن بازممم دارممممم میششششممممم.
کرد و کرد تا دوباره با صدا بلند ارضا شدم. چه حالی داشتم. جالب بود که تو این حالت بازم سعید ارضا نشد. کیرشو کشید بیرون
س : خوب حالا دیگه نوبتی هم باشه نوبت این نرمته. بذار برم روغن ماساژ مو از تو ساکن بیارم. راستی گوشیت کجاست؟
ن : گوشیمو میخوای چیکار؟
س : می‌خوام وقتی کونتو میکنم با شوهر کسکشت حرف بزنی. لذتش بیشتره.
ن : شک می‌کنه هاااا
س : یه کاری کن شک نکنه . مثلا بگو دارم با سوسیس یا خیار کونم و آماده میکنم واسه شب جمعه. یه چیزی بگو دیگه.
ن : دیوونهههه. باشه برو تو آشپزخونه از رو میز غذا خوری بردار بیار
سعید رفت و چند دقیقه بعد با روغن ماساژ و موبایلم اومد تو اتاق. من همانطور دمر خوابیده بودم. سعید اومد پشمتو کونمو کشید بالا حالت داگی قرارم داد. گوشی رو داد دستمو شماره حمید رو گرفتم. سعید از روغن‌های ریخت رو کونمو همه جاشو ، حتی لای کوس و درز کونمو سوراخامو روغنی کرد.
ن : صدات در نیاد
س : باشه حواسم هست
ن : الو الو سلام حمید جون. خوبی؟ خسته نباشی عزیزم
ح : مرسی خانومی
ن : چیکار می‌کنی ؟ تنهایی تو اتاق
ح : آرههه. چیزی شده؟
ن : نه عزیزم. حشرم زد بالا داشتم خودمو میمالوندم . یاد تو افتادم گفتم زنگ بزنم تلفنی یه حال بهت بدم. مدرسه ای؟ برات بد نشه؟
ح : جونننن . خانم حشریه خودمممم. کلاس نداشتم اما بقیه رفتن سر کلاساشون. الآن میرم تو کلاس مشاور در رو قفل میکنم کسی نیاد. چی شده یاد من افتادی؟ از اینکارا نمی‌کردی
ن : من که همیشه یادت هستم. تو بهم توجه نمیکنی. هر زنی اندازه من حشری بود و شوهرش مثل تو بیحال تا حالا دوست پسر پیدا میکرد.
ح : دیگه از این حرفا نزنیاااا. گفته باشممم.
ن : خوب مگه دروغ میگم. خودت تو اجتماعی. میبینی و می‌شنوی تو جامعه چقدر از این چیزا زیاد شده. اما من به تو وفادارم . خیالت راحت
( آره ارواح منم. چقدرم وفادارم. همین سعید اینقدر تپونده تو کوسم که انگار میخواد چاه نفت حفر کنه . خخخخخ)
ح : می‌دونم خانمم. ببخش که کارم چند ساله زیاده و کمتر بهت میرسم. شرمنده . ولی این شب جمعه از خجالتت درمیان.
ن : میدونستم شوهر گلم. منم تصمیم گرفتم یه حال جدید بهت بدم.
ح : جان من؟ چه حالی کلک ؟
ن : چند تا خیار از کوچیک تا بزرگ آوردم سوراخ کونمو باز کنم برای شب جمعه. می‌خوام یه کونی بهت بدم که تو قصه ها بنویسن.
ح : جوووون قربون زنم برم. چه حالی بده.
سعید در حین این حرفا داشت روغن ماساژ رو مالید به بدنم. تمام تنم روغنی شده بود. سعیدم داشت می‌خندید و در همون حین دم اونیکی گوشم آروم گفت
س : تو ذاتا جنده ای. دست خودت نیست. باید پورن استار می‌شدیم.
به سعید علامت دادم هیس باشه و سوتی نده. اونم بقیه کارشو ادامه داد. بعد از چرب کردن کونم ، شروع کرد با انگشتاش سوراخ کونمو باز کردن. منم نفس نفس میزدم و برای شوهرم آه و ناله میکردم. حمید داشت پشت تلفن حال میکرد و همراه ناله های من ، جون جون میگفت.
سعید یه انگشتشو کرد دو تا و بعد سه تا. به مقدار درد داشتم اما کم بود و لذتم داشتم همراهش. بعد احساس کردم ، کیر سعید دم سوراخ کونمه. معلوم بود کیرشم چرب کرده. شروع کرد کیرشو به سوراخ کونم فشار دادن. با کون دادن اون شبم و چرب و آماده کردن امروز سوراخم، کله کیرش راحتتر رفت تو و یه مقدار فشار داد که یه مقدار دیگه از کیرش هم رفت تو . تمام بدنم تیر کشید از درد همراه با لذت.
ن : آیییییی آییییی جررررر خوردممممم.
ح : چی شدم گلم؟
ن : هیچی . خیاری که کلفتترررر و گنده تررررر از همهههه بود و کردمممم تو سوراخخخخ کونممممم. آییییی جر خوردم.
ح : عزیزم خودتو اذیت نکن. دردش اذیتت می‌کنه هارا
ن : نه عزیزممممم من به خاطرتتتتتتت هر کاری میکنمممم.
ح : قربونت برممممم
سعید دید ناله نمیکنم ، کیرشو دوباره فشار داد . دوباره درد و لذت توام با لذت.
ن : یواششششتررر . جررررر خوردممممم
ح : با کی هستی؟
واییییییی عجب سوتیی دادم. باید جمعش میکردم.
ن : با آقا خیارممم بابا. کی اینجاست آخه. داشتم فکر میکردم تو داری می‌کنی.
ح : آهان باشه عجب تخیلی داری؟
ن : آرهههه دیگه . باید تصویر میکردم جای خیاره ، کیر توئه.
از تکونای سعید فهمیدم داره بی صدا می‌خنده. کیرشو نگهداشته بود. بعد از دو دقیقه دوباره فشار داد که تا ته کیرش رفت تو کونم. اینو از چسبیدن لگنشو رونش به لوپای کونم فهمیدم.
ن : آییییی آخخخخخ تا تهههههه رفتتتتت تا تهههههن رفتتتتت. آروممممم وحشییییی. جرممممم دادیییییی. کونممممم پارهههه شددددد.
ح : با من بودی گفتی وحشی؟ یعنی کیر من داره جرت میده؟
ن : نه پسسسس. کیررررر بقالللل سر کوچستتتت.
ح : درست صحبت کن. یعنی چی؟
ن : بابا دارم خیار به این کلفتی و گندگی رو میکنم تو کونم و یه ساعته میگم کیر تو رو دارم تصور میکنم. بازم میگی با کیم؟ اههه چقدر خنگ بازی درمیارم. بذار حال کنیم دیگه
ح : باشه بابا حال کن حال کن. حالم بده
ن: جوننننن. دردممممم دردمممم کمممم شدههههه شروع کننننن تلمبه زدننننن.
در واقع داشتم به سعید میگفتم که شروع کنه به کردن. اونم که مجوز گرفت شروع کرد به کردن. اولش آروم آروم . بعد از چند دقیقه تندتر. همینطور داشت میکرد و میکرد. دردم نسبت به دفعه قبل کمتر و لذتش بیشتر بود. داشتم ناله میکردم و لذت میبردم. البته همزمان با کون دادن به سعید ، صحبت کردن با شوهرم لذتشو بیشتر هم کرده بود. سعید میکرد ، من ناله میکردم و حمیدم حال میکرد. قربون صدقم میرفت. سعید داشت همزمان تا جایی که میتونست با کوسمم ور میرفتم که اینکارش منو داشت به اوج لذت نزدیک میکرد. سعید سرعتشو زیاد کرده بود و معلوم بود آخرای کارشه. یه دفعه گوشیو از دستم گرفت و انداخت رو تخت. چندتا دیگه کمر زد یه دفعه تا ته تپوند تو کونمو نگهداشت و با یه نعره بلند و مردونه تمام آبشو خالی کرد تو کونم. وقتی آبشو تو کونم احساس کردم با لذت زیادی که بردم و با صدای نعره مردونش تنم لرزید و بازم ارضا شدم. بدون اینکه کیرش دربیاد با هم افتادیم رو تخت. نفس نفس می‌زدیم. چه حالی کرده بودیم جفتمون. داشت حالمون جا میومد که موبایلم زنگ خورد. سعید دستشو دراز کرد و موبایلم و داد دستم. دیدم حمیده. جواب دادم.
ح : چی شد یه دفعه؟ چرا قطع شد؟
ن : هیچی. ارضا شدم گوشی از دستم افتاد.
ح : ارضا شدی؟ واقعا؟
ن : آره دیگه وقتی زیر کیر می‌خوابم باید ارضا بشم دیگهههه
ح : عجب تخیلی داری واقعا نمی‌دونستم
ن : آره واقعا . خیلی تخیلم واقعی بود. اصلا بذارم بگم واقعی بود . داشتم واقعا کون میدادم
ح : به من؟ اینقدر به من کون دادن باعث لذتت شد.
ن : ای بابا چقدر خنگی تو مرد. باز یه چیزی میگم ناراحت میشیا.
ح : خوب بابا . من میخواستم حس بگیرم ارضا شم.
ن : فکر کن تو کونم ارضا شدی. من که احساس میکنم کونم پر از آیه.
ح : واااای آب من؟ چه حالی میده.
ن : نه همون آب بقال سر کوچه.
ح : بارم خر شدی؟ بازم داری چرت میگی؟
ن : خوب چیکار کنم. گاگولی دیگه. من به ساعتها دارم خودمو زیر تو تصور میکنم ، بعد تو میگی کی ؟ کی ؟ من ؟ من ؟ واقعا که پسرتم مثل خودت کوسخل و گیجه. کاری نداری؟ می‌خوام زیر کیر بمونم حال کنم.خداحافظ.
ح : وایسا وایسا قطع نکن.
بدون توجه به حرفش قطع کردم و شروع کردیم با سعید خندیدن. چند دقیقه طولانی داشتیم فقط می‌خندیدیم و من هنوز زیر سعید بودم. با خنده رو به سعید.
ن : آقای کیر کلفت نمیخوای پیاده شی؟ کردی تو ، نمی‌کشی بیرونااااا
سعید کیرشو از تو کونم کشید بیرون و افتاد بغل دستم و به خندش ادامه داد.
     
  
مرد

 
عالی بود
     
  
مرد

 
سلام این داستان خیلی خیلی خیلی عالی هستش مخصوصا این که سینه ها و باسن مادره بزرگه خواهشا بیشتر در مورد بزرگی سینه ها و باسن نسرین جون تاکید کن در ضمن با نظر من بهتره شوهرش وارد داستان نشه اینجوری بیشتر با واقعیت جور در میاد فقط تو رو خدا سریع تمومش نکن تا جایی که سعی داری ادمه بده خیلی داستانت زیبا و عالی و تحریک کننده هستش من که از تک تک لحظه های داستان به خصوص از زبان نسرین لذت بردم فقط خواهشا زود تمومش نکن سپاس گذارم بابت این داستان عالی همیشه شاد و سلامت باشی
     
  
صفحه  صفحه 10 از 26:  « پیشین  1  ...  9  10  11  ...  25  26  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

سکس مامانم با دوست داییم


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA