انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 11 از 26:  « پیشین  1  ...  10  11  12  ...  25  26  پسین »

سکس مامانم با دوست داییم


مرد

 
ادامه از نسرین
تمام پشتم چرب بود . نمی‌تونستم برگردم واسه همین دمر خوابیدم و تغییر حالت ندادم . خنده های سعید که تموم شد ، تصمیم گرفتم باهاش مشورت کنم.
ن : سعید جونم میتونم باهات در مورد موضوعی مشورت کنم؟
س : جونم نسرین جون. یعنی فکر می‌کنی میتونم برات مشاور خوبی باشم؟
ن : آره عشقم . فکر نکن من اگر خودمو در اختیارت میدارم فقط به خاطر کیر کلفت و درازته. من از همه چیزت خوشم میاد . هوشت ، کاسب بودنت ، احساسی بودنت ، شخصیت محکمت ، درکت از نیازهای من و بقیه خصوصیاتت باعث شد خودمو راضی کنم به سکس باهات تن بدم. بعد از چند بار سکس باهات فهمیدم چه کیر خوب و کمر سفتی هم داری و درک می‌کنی من از چه چیزایی لذت میبرم. همه اینها باعث شد واقعا عاشقت بشم . اگر اینقدر فاصله سنی نداشتیم حاضر بودم از شوهر جدا بشم و بیام باهات زندگی کنم . کاملا بهت دل دادم
س : ممنونم عزیزم. منم دوست دارم. با همین شرایط سنی هم حاضرم اگر جدا شدی عقدت کنم. تو هم خوبی. خوشگلی ، مهربونی ، کدبانویی ، آشپزیت عالیه و تو سکس هم برام چیزی کم نمی‌ذاری. حالا بگو ببینم در مورد چه موضوعی مشورت میخوای؟
ن : راستش من وقتایی که در حضور اشکان با هم سکس می کنیم بیشتر تحریک میشم و لذت میبرم. خیلی دوست داشتم اینو با حضور شوهر و داداشم هم امتحان کنم اما ریسکش بالاست. چون اونا مثل اشکان بچه نیستن که این چیزا براشون تازگی داشته باشه. ممکنه غیرتی بشن و کار دستمون بدن. می‌تونه خطرناک باشه.
س : ممکنه غیرتی بشن ؟ حتما میشن . اصلا براشون قابل قبول نیست. اینکه دیگه مثل روز روشنه . چرا شک داری؟ حالا کاری با حمید ندارم اما داداشت محمود رو می‌دونم فوق العاده غیرتی و حساسه. اصلا فکرشم نکن بتونی رو اونا حساب کنی.
ن : چطور مگه ؟ چیزی از داداشم میدونی؟
س : ببین روزهای اولی که قرار بود تو این خونه رفت و آمد کنم و بعد از اولین شبی که مهمونتون بودم ، محمود منو کشید کنار و برای اینکه منو وارد خانواده کنه کلی برام حرف زد و شرط و شروط گذاشت. گفت اگر می‌فهمیدم چشم پاک نیستی اصلا اجازه نمیدادم همون یه شبم بیای خونمون. از این به بعد هم چون رفیق صمیمی منی و مثل برادرم میمونی ، تا چند وقت تا پایان خدمت میتونی بیای شبا اونجا بمونی تا دامادمون هم بتونه به شخصیتت و چشم پاکیت اطمینان کنه. ولی بازم تاکید میکنم تو اون خونه خیلی باید مراقب باشی. یکی از دوستای خانوادگی مون که با زن و بچشم میومد خونمون ولی وقتی دیدم هیز بازی در میاره به شخصه پاشو از اون خونه بریدم. به کاری نکن مجبور شم قید رفاقت باهاتو بزنم. خلاصه دو ساعت تمام مخمو جوید.
ن : پس چطور شد وقتی بهت پا دادم از داداشم نترسیدی؟
س : راستش از بعد از اتمام خدمتم که ثابت میومدم خونتون با احتیاط و ریزبینی متوجه شدم حمید خیلی کار می‌کنه و نمیتونه بهت توجه کنه. خوب یه زن از شوهرش توجه میخواد. سعی کردم اعتماد شوهر و داداشتو به دست بیارم تا حداقل بتونم از نظر احساسی بهت توجه کنم چون نا رضایتی از شوهرت رو تو رفتارشان می‌فهمیدم ، ترسیدم نکنه بخوای کمبودهاتو بیرون از خونه تو غریبه ها جستجو کنی. اصلا هم فکر نمی‌کردم کارمون به اینجا بکشه. خلاصه خیلی باید هواست به داداشت حداقل باشه.
ن : اما شوهرم چی ؟ امروز دیدی که چقدر کسخل و مشنگه.
س : حمید شاید آدم ساده ایه اما دلیل نمیشه فکر کنی بی غیرته. اگرم گوشیتو دادم گفتم زنگ بزن بهش واسه اینه که اصلا به فکرشم خطور نمیکنه که ما اینجا با همیم. و هم اینکه با اینکار جفتمون لذت بیشتری ببریم.
ن : بدبختی اینه که من آدم دیوونه ای هستم. می‌خوام این شب جمعه که با شوهرم سکس دارم حداقل به بهونه یه فانتزی هم که شده تا امتحانش کنم و خودمو قانع کنم که اگر بهم کم توجه میکنه ، لااقل بی غیرت نشده. می‌دونم خطرناکه هااا اما دلم میخواد به این بهونه تستش کنم. میتونی راهنماییم کنی که چیکار کنم خطرش کمتر باشه؟
س : راستش پیشنهاد میکنم بی خیال شی ولی اگر اینکار باعث شده حمید توجه بیشتری بهت داشته باشه کمک میکنم. فقط یکی دو روزی بهم فرصت بده تا همه جوانب رو بسنجم تا بهت بگم.
ن : یعنی تو نمی‌رسی توجهش اینقدر زیاد بشه که دیگه نتونستم با هم باشیم؟
س : نه بابا . مطمئنم حداقل از لحاظ سکسی نمیتونه سیرت کنه با اون کیری که تو ازش تعریف کردی. تو دیگه به کیر کلفت من عادت کردی بعید می‌دونم بتونه ارضات کنه. مگر اینکه از لحاظ عاطفی بیشتر بهت برسه. منم که دارم تا چند وقت دیگه خونه مجردی برای خودم تهیه میکنم. هر وقتم که بخوابم میبرمت همونجا میکنمت‌.
ن : ای شیطون کیر کلفت . زن مردمو جنده گیرآوردی و هر وقت کیرت بلند. شد می‌بری میکنیش دیگه.
س : اونو که شوخی کردم . این رابطه ما دو طرفست و هر دو لذت می‌بریم.
ن : می‌دونم عشقم. منم شوخی کردم اما وقتی بهم میگی جنده و بی وقتا باهام تو سکس کمی خشن میشم دلمو میلرزونی. واییییییی که میمیرم وقتی اینقدر مردونگیتو میبینم. راستی موافقی بریم حموم
س : بریم عزیزم.
از جامون بلند شدیم و رفتیم سمت حموم. کیر سعیدم نیمه شق بود. وارد حموم شدیم . قبل از اینکه دوش آبو باز کنم سعید از پشت چسبید بهم. چرب بودن بدنم باعث میشد تو بغلش سر بخورم. چقدر حال میداد. سعید از همون پشت شروع کرد گردنمو بوسیدن. با مالیده شدن کیرش به کون گنده و نرمم ، احساس کردم کیرش داره کاملا سیخ میشه. شروع کرد با دستاشم پستونامو مالیدن. با اینکاراش منم حشری شدم. دستمو بردم پشتم و کیرشو گرفتم و بیشتر به کونم میمالوندم. میدونستم کون گوشتیمو دوست داره. بعد از چند دقیقه ، ناغافل از دستش خودمو سر دادمو از تو بغلش فرار کردم اون سمت حموم. اونم تند اومد سمتم و گوشه حموم گیرم آورد.
س : جنده خانم از دست من فرار میکنی؟
ن : آقای محترم شما تو حموم چیکار میکنی؟ مگه نمیدونی من شوهر دارم؟ نباید نیومدی تو وقتی میبینی من اینجام. ما بهم ما محرمیم.
س : ما محرم دیگه چیه؟ همچین بکنمت که محرم و نامحرم یادت بره جنده من. یه جوری بکنمت دیگه کوس واست نمونه که شوهرت بتونه بکندت. الآن جرت میدم. وایسا ببین.
ن : نهههههه نههههه خواهشششش میکنمممم منو نکنننن.
سعید منو چسبوند به دیوار و شروع کرد ازم لب گرفتن. منم مثلا راضی نیستم و همکاری نمیکنم. بعد با انگشتاش شروع کرد کوس و چولمو مالیدن. بعد منم نشون دادم که حشری شدم و تو لب گرفتن همراهیش میکردم و ناله سر دادم. منو خوابوند زمین و روم دراز کشید. کله کیرشو میمالوند لای کوسم. خیلی لذتبخش بود کاراش و فانتزی تو ذهنم.
س : حالا بازم میگی نکنمت؟ اگر میدونستم اینقدر حشری هستی همون اول که اومدم ابگرمکنتون رو درست کنم خفتت میکردم.
ن : نه تو رو خدااااا. ولم کن. نمیتونم بهت کوسسسس بدمممم. من شوهرررر دارم. چطوری آخه میتونیبی یه زن شوهرداررررر رو بکنی اخههههه
س : اتفاقا زن شوهر دار حالش بیشترهههه. راحتتر میشه کردش.
بعد کیرشو هل داد تو کوسم. یه مقدار دردم گرفت اما لذت زیادی داشت.
به جیغ بلند کشیدم.
ن : آییییییی آخخخخ آرومترررررر جرممممم دادیییییی. چه غلطی کردم زنگ زدم تو بیاییییی برای تعمیر آبگرمکنننن. با این کیر کلفتتتتت.
کیرشو تا ته تپوند تو کوسم و شروع کرد تلمبه زدن. چه حالی داشتم اون لحظه.
ن : آییییییی آخخخخخخ آرومترررررر وحشییییی. جرررررر خوردممممم خوبببببب . واییییییی آرومتررررررر.
س : واسه من ادای تنگا رو درنیار جنده خانوممممم. واییییییی چه کوسی دارییییی. نرمه نرمه. برگرد چهار دست و پا بشین می‌خوام راحتتر بکنمتتتت
ن : باشه باشه. از تو اون سبد چندتا بلیز بده بندازم زیر زانوهایم دردم نگیره.
چند تا تیشتر و شلوار داد انداختم زیر زانو و جلوش خم شدم. سرمو گذاشتم رو ساعدای دستم. دو طرف کونمو گرفت و کیرشو تنظیم کرد و فرو کرد تو. شروع کرد محکم تلمبه زدن.
ن : آیییییی بهت میگممممم آرومترررررر با این کیررررر خرکیتتتتت.
س : جوننننن عجب کونی داری. چه گنده و نرمه . سری بعدی کونتم میکنمممم.
ن : سری بعد ؟ آخخخخ آیییییی . عمراااا دیگهههههه بهتتتت زنگ برممممم. آیییییی جررررررر خوردممممم
س : مطمئن باش دو روز دیگه که کوست بخواره خودت بهم زنگ بزنی بگی بیا منو بکن جندهههههه. هر کی این کیر کلفت منو خورده نتوانسته ازش بگذرهههههه
همینطور این حرفا رو می‌زدیم و سعیدم کمر میزد. دیگه تندترش کرد و منم داشتم به اوج می‌رسیدم . تا گفتم دارم ارضا میشم ، انگار اونم اخراش بود ، دو تا تلمبه محکم زد و چسبید به کونم. آبش با فشار ته کوسم خالی شد. جالب بود که تو سکسمون کمتر کارهای خشن میکرد اما تو فانتزیامون یه آدم دیگه میشد. محکم و خشن و بی ملاحظه .
ن : آیییییییی آییییییی آخخخخخخخ کوسممممم. خیلی بدییییی. چرا آبتو ریختیییی تو کوسممممم. نمیگیرد حامله میششششممممم. میخوایییی با آبرومممممم بازی کنیییی
س: آرههههه میخواستم ازم حامله بشی ، اون شوهر کسکشت بفهمه به یه یکی دیگه کس دادی. جون چه حالی میده زن یکی دیگرو حامله کردن فقط بگم من پسر میخواماااا. دختر بیاری اینقدر میام میکنمت‌ تا پسر بیاری فهمیدی جنده من.
دیگه بعد از ارضا شدن و این حرفامون ، نقش بازی کردن رو تموم کردیم و پاشدیم خودمونو شستیم و رفتیم بیرون.
     
  
مرد

 
عالی بود خسته نباشی فقط پوشیدن ساپورت و لباس سکسی رو بیشتر کن عالی عالی خسته نباشید .
     
  

 
عالی منتظریم
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn

 
     
  
مرد

 
ادامه از نسرین
از حموم که اومدیم بیرون ، سعید لباس پوشید و رفت تو هال نشست و منم تو اتاق یه آرایش ملیح کردم. بعد بدون سوتین یه تاپ سفید تنگ و یقه باز پوشیدم که بالا و چاک سینه های گندم دیده میشد. یه استرج تنگ مشکی و براق هم داشتم که قبلاً ، وقتی باسنم هنوز اینقدر بزرگ نبود پوشیدم. البته با توجه به اینکه این حجم از کونم رو میخواستم توش جا بدم ، طبیعتاً خیلی سخت بالا اومد . با هر زوری بود اونم پوشیدم. جنسش واقعا عالی بود ، چون با اینکه خیلی کش اومده بود اما پاره شدنی نبود. رفتم تو آشپزخونه و از اون معجونای معجزه آسا و کمر ساز درست کردم و آوردم تو هال ، گذاشتم رو میز عسلی که جلومون بود و چسبیده به سعید نشستم. سعید دستشو انداخت دورم و منو به خودش چسبوند. به لب از هم گرفتیم . ماهواره رو پی ام سی روشن بود. داشت آهنگ پخش میکرد.
س : نسرین جون بازم از این معجونا درست کردی؟ شیطون میخوای کمرمو بسازی و با این لباسا تحریکم کنی دوباره بیفتم به جونت بکنمتاااا
ن : شما که معجونم نخوری بازم کمرت پره. هر وقت منو می‌کنی کوس و کونمو پر آب می‌کنی. فقط تعجب میکنم این همه آبو از کجا میاری که کمرت خالی نمیشه و همیشه هم تحریکی؟
س : خوب ما جنوبیا ، خودمون یه معجونای کمرساز داریم که با عسل یا شیره خرما ، گردو ، بادوم و اینجور چیزا درست میشه. خرمای اعلا هم همیشه دم دستمون هست. جنوبیا هم که ذاتا همیشه داغن و آماده سکس هستن. هم به خاطر آب و هوا و هم به خاطر تغذیه. شما هم که با این اندام گوشتی و لباسای تنگت ما رو هلاک می‌کنی. می‌خوام ایندفعه رفتم جنوب از اون معجونامون بیارم برات کن به خورد حمید بدی.
ن : یه بار گفتی قرص ویاگرا خوردی ؟ اون چی بود؟
س : آره آمریکایی اصل بود . از ترکیه گرفتم . یه دونه بهت میدم ، بده حمید بخوره که واسه پنجشنبه خوبه براش
ن : خوب عزیزم چند تا بهم بده دیگه
س : باشه .چندتا میدم اما هر دفعه باید یه دونشو بخوره. بیشتر ندیا. چون گردش خون آدمو می‌بره بالا و بیشتر بخوره تپش قلب میگیره. مخصوصا حمید که سنش داره می‌ره بالا و مشکل قلب پیدا می‌کنه.
ن : چشم آقای دکتر
معجونامون خوردیم. بعد من پاشدم با چند تا از آهنگایی که پخش میشد برای سعید رقصیدم و کونمو میجنبوندم. یه آهنگ آروم و عاشقانه پخش میشد که دست سعید رو کشیدم و بلندش کردم با هم تانگو برقصیم. روبروی هم وایسادیم و چسبیدم بهش. دستامو دور گردنش حلقه کردم. سعیدم دستاشو انداخت دور کمرم. تو چشمای هم نگاه میکردیم و میرقصیدیم. سعید شروع کرد کمرمو نوازش کردن . بعد برد پایینتر و کونمو میمالوند. بی اختیار لبامو گذاشتم رو لباش و شروع کردم عاشقانه بوسیدنش. خیلی تو این مدت دلمو برده بود. از نظرم یه مرد به تمام معنا بود. لبامو جدا کردم و شروع کردم بهش حرفای عاشقانه زدن.
ن : دوست دارم سعید جون. دیوونتم قربونت برم .مرد خوشتیپ و‌جذاب من. عاشقتم. بدون تو زندگی برام سخته. بچه
س : منم دوست دارم خانومم. قربون مهربونی و خوشگلیت برم. خاطرتو می‌خوام
دوباره لبامون تو هم گره خورد. با اینکه لباسم ، آرایشم ، بوسیدن و حرفام تحریک کننده بود ولی سعید اصلا شق نکرده بود. هم اینکه تازه ارضا شده بود و هم به خودش تسلط داشت و به قول معروف گنده خشتک نبود. خیلی بدم میاد مرد اینقدر لاشی باشه که آدم بهش میچسبه فورا آنتنش تکون بخوره. دوباره لبامون بهم گره خورد. لبا و زبون همو میمکیدیم. آهنگ که تموم شد لبامون هم همینطور. سعید رفت نشست سر جاش. منم با آهنگ شاد دیگه براش هنرنمایی کردم و بعد رفتم نشستم تو بغلش. کون گندمو کمی بلند کردم و گذاشتم رو کیرش. یه مقدار تو بغلش نشستم و باهاش لاس زدم، بعد رفتم تو آشپزخونه برای درست کردن ناهار . بعد از اون هم خونه رو مرتب کردم و ظرفا رو شستم. دیگه تا بعد از ظهر اتفاق خاصی نیفتاد به جز اینکه طبق معمول هر روز ، پسرم از مدرسه اومد و ناهار خوردیم و یه چرت خوابیدیم. بعد از خواب ، سعید رفت بیرون. شب هم بعد از شوهر و داداشم اومد خونه.
فرداش سعید صبح با بقیه رفت بیرون و دم ظهر اومد خونه. منم همون لباسای دیروزی رو پوشیدم با یه آرایش غلیظ. سعید داشت از ماهواره یه فیلم میدید . تو فیلم زنه با شوهرش مشروب خوردن و رفتن سکس کردن.چقدر هم حرفای سکسی و عاشقانه بهم میزدن. اینو از زیرنویس فیلمهای فهمیدم. طبق معمول تو بغل سعید نشسته بودم و با هم فیلم می‌دیدیم و تنقلات می‌خوردیم.
س : یه فکری به سرم زده
ن : چه فکری؟
س : ببینم حمید اهل مشروب هست یا نه؟
ن : قبلنا آره. بعضی از مهمونیا یا عروسیا که می‌رفتیم با هم میخورد. چطور مگه؟
س : می‌خوام فردا از یکی از دوستام که مطمئنه و چیزای خوبی تو دست و بالش داره ، یه مشروب خوب بگیرم تو شب نشینیمون بخوریم. برای برنامه ای که داری جواب میده.
ن : آخه مشروب که میخورد ، اینقدر زیاده روی میکرد ، شب که میرسیدیم خونه ، ولو میشد و رو تخت و می‌خوابید. لباساشم در نمی‌آورد.
س : اونم راه حل داره. مشروب خوردن مون که تموم شد ، میفرستیش دستشویی ، بعد اون قرص ویاگرا رو به خوردش میدی. البته نیم ساعت قبل از خواب. موقع مشروب خوردن هم ، خودم هواسم هست زیاده روی نکنه. اینطوری هم تحریک میشه ، هم مسته .
بعد سعید یه سناریو ساخت و برام تعریف کرد که چیکار کنم و چی بگم برای اینکه بتونم فکرمو اجرا کنم.
س : در ضمن فردا صبح که داریم میریم بیرون ، میکشیش کنار و بهش میگی از مدرسه که کارش تموم شد ، دیگه نره شرکت و بیاد خونه استراحت کنه تا انرژی داشته باشه برای شب. باید جوری بگی که حتما انجام بده.
ن : خیالت راحت . رو حرف من حرف نمیزنه. همیشه جوری باهاش حرف میزنم که چاره دیگه ای نداره جز گوش کردن به حرفم.
س : یعنی اینقدر روش تسلط داری؟
ن : پس چی . منو نبین به خاطر اینکه دوست دارم ، جلوی تو تسلیمم. رو شوهر و داداش و پسرم تسلط دارم. خیالت راحت.
س : راستی محمود چی ؟ اونم مشروب خوره یا نه.
ن : داداشم فردا مرخصی داره. صبح می‌ره ترمینال که بره شهرستان پیش مامان اینا. خیلی وقته نرفته
س : عالیه. بهتر از این نمیشه.
ن : قربون هوشت برم که همچین نقشه ای ردیف کردی. لازم شد امروز یه حال خوب بهت بدم.
س : جوووون . چیکار میخوای بکنی؟
ن : پسرم که از مدرسه اومد می‌خوام یه کوس عالی بهت بدم.
همینطور که رو کیرش نشسته بودمو با کون نرمم بهش میمالیدم ، دستامو دور گردنش حلقه کردمو لبامون رفت رو هم. حسابی هم قربون صدقش رفتم. اشکان اومد و ناهار خوردیم. بعد از ناهار با ناز و لوندی رفتم دست سعید رو گرفتم و بلندش کردم در حال لب گرفتن رفتیم تو هال روی کاناپه نشستیم. به پسرم کاری نداشتم چون میدونستم خودش میاد دنبالمون که ببینه چیکار میکنیم. رفتم چای آوردم و خوردیم. دوباره پریدم تو بغل سعید . بعد از کمی لب بازی و مالوندن هم دیگه
ن : سعید جونممم پاشو بریم تو اتاق که کلی کار داریم. بعد از خوردن ناهار ، خوردن کیر خیلی حال میده. می‌خوام پسرم ببینه وقتی منو تو با همیم ، تا منو نکنی ول کنم نیستی.
-----------------
ادامه از اشکان
-------------
مامان و سعید رفتن سمت اتاق. داشتم از پشت مامانو نگاه میکردم. با این استرج تنگو سیاه و براق خیلی سکسی شده بود نمیدونم با این کون گنده چطوری تونسته این شلوار رو بپوشه. مامان نگفت میتونی بیای ما رو ببینی اما با باز گذاشتن در اتاق ، مجوز رو داده بودن. منم رفتم دنبالشون. بعد از اینکه ایستاده کلی لب گرفتن ، مامان نشست رو زانوهاش. شلوار سعید رو کشید پایین. کیرشو در آورد و شروع کرد به ساک زدن. چه با ولع هم میخورد. حسابی که خورد بلند شد و زود لخت شدن و پریدن رو تخت . اینقدر که سعید رو این تخت مامانمو کرده بود، بابام فکر نمیکنم کرده باشه. مامان خوابید و سعید رفت روش. حسابی لب گرفتن و سعید شروع کرد از گردن لیسیدن مامان تا رسید به پستونای گنده مامان. مامانم فقط ناله میکرد. بعد از پستون خوری حسابی ، سعید رفت پایین رسید به کوس مامان. اونجا رو هم حسابی لیسید و مکید که جیغ مامانو درآورد.
ن : سعید جوننننن. زود بیااااا بالاااااا. زود باشششش. بکنننن توشششش که دیگه تحملللل ندارمممم
نمیدونم چرا اینقدر هول بودن. سعید رفت رو مامان کیرشو رو کوس مامان تنظیم کرد و فشار داد تو کوسش. مامان یه جیغ بلند کشید.
ن : آیییییی آیییییی آخخخخخخ. کوسممممم. آرومممممتررررر. بازممم جرممممم دادیییییی. آرومتررررر فردا شبببب میخواممممم به شوهرمممم کوسسسس بدم
سعید انگار نمبشنوه. کار خودشو میکرد. بقیه کیرشم فرو کرد و نگهداشتتتت. بعد از مکث کوتاه شروع کرد تلمبه زدن. محکم و با فشار اینکار رو میکرد. مامانم صداشو نمیتونست کنترل کنه و فقط جیغ و داد میکرد. نمیدونم از درد بود یا لذت یا هر دو. سعیدم کوس مفت گیر آورده بود و بی رحمانه میتپوند کوسو. اینقدر کمر زد که مامان بعد از چند دقیقه با یه ناله و جیغ بلند ارضا شدنشو اعلام کرد. بعد سعید با کمی خشونت مامانو برگردوند. حالت سگی مامانو جلوی خودش قرار داد . کرد تو کوس دوباره و شروع کرد به گاییدن مامانم.دو طرف کون گنده مامانو گرفته بود و بی رحمانه جلو عقب میکرد.
ن : سعیددددد جونننننن. قربونننننن کیررررر گندتتتتت برمممممم. دارممممم کردی. آرومتررررررر
س : جوننننن داری جر میخورییی؟
سعید عکس مامان اینا رو بالای تخت نگاه کرد و گفت
س : حمید جونننن . با اجازتت می‌خوام این زن جندتو جر بدم که جلوی من با لباس سکسی اومد نکنه. جوننننن .چه گوییم داره این زن جندتتتتت
سعید همینطور میتپوند تو کوس و مامانم هم اسم تو چشماش جمع شده بود. بعد از دو دقیقه دوباره سعید سرعتشو برد بالا که مشخص بود داره آبش میاد. کرد و کرد و کرد تا اینکه یه با یه فشار محکم به جلو ، خودشو چسبوند به مامانو محکم کون گنده مامانو بغل کرد. داشت آبشو ته کوس مامان خالی میکرد. جالب بود این همه سعید آب می‌ریخت تو کوس مامان ، چرا این زن حامله نمیشد. چون دیگه میدونستم راه حامله کردن زنا همینه.
ن : واااای واااای . سعیددددد . چیکارررررر کردی باهام. کوسسسسس که براممممم نذاشتییییی به شوهرممممم بدممممم. خوببببب شددددد کوننننن ندادمممممم بهتتتتت. وگرررر نههههه فرداااا شببببب به شوهرممممم کونممممم نمیتونست بدممممم.
دیگه ولو شدن رو تخت. منم تو تمام طول مدت سکسشون نمیتونسم حرف بزنم و فقط نظاره گر بودم .
     
  
مرد

 
عالی بود اندام نسرین منو یاده مامان خودم میندازه معرکه بود داستانت
     
  

 
     
  

 
Benevis zood
     
  
مرد

 
عالی عالی عالی
     
  
مرد

 
سلام به دوستان عزیز
از اظهار لطف شما عزیزان به خودم می بالم. ممنون و متشکرم. از اینکه نتوانستم در این دو روز اخیر قسمت جدید را آپلود نمایم ، واقعا متاسف و شرمنده هستم. در زمینه کاری که انجام می دهم ، در حال راه اندازی یک پروژه بودم که تمام انرژی و تمرکزم را باید معطوف به آن میکردم. الآن که این پیغام را می‌نویسم تازه یه خانه برگشته و در حال استراحت بودم. با این که حتی برای تایپ چند خط هم انرژی لازم را نداشتم اما ، اظهار لطف شما عزیزان ، باعث شد حداقل کاری که همانا جواب دادن به ابراز احساسات و لطف شما دوستان بود ، بر خود واجب بدانم. امیدوارم تا دو روز پیش رو بتوانم ادامه داستان را آپلود نمایم. ممنون از صبر و شکیبایی شما عزیزان
     
  
صفحه  صفحه 11 از 26:  « پیشین  1  ...  10  11  12  ...  25  26  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

سکس مامانم با دوست داییم


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA