ادامه از نسرینشام خوشمزه ای آماده کرده بودم و یه میز مفصل چیده بودم . سعید بعد از عوض کردن لباس و شستن دست و صورت اومد سرمیز . س : به به خانم خانما چی کار کرده . ن : نه بابا . کاری نکردم س : کاری نکردی؟ دیگه چیکار باید میکردی؟ غذای خوشمزه ، سفره رنگارنگ ، لباس سکسی ، آرایش خفن. چه عروسگی شدین : شامتو بخور .اینقدرم زبون نریزس : شام چیه ؟ من میخوام تو رو بخورم نون خامه ای من.ن : یعنی اینقدر خوب شدم.؟ س : حوب شدی ؟ جیگر شدی .خوردنی شدی. لیسیدنی شدی . مالیدنی شدی ن : یه دفعه بگو کردنی شدم خیال خودتو راحت کن دیگه.س: اون که بله. اما اون مال مرحله آخره. منو که میشناسی تا اول نخورمت و نمالمت ، نمیکنمت. ن : اوفففففف بسه دیگه . حشریم نکن نمیزارم شام بخوریا. کوسم خیس شد اینقدر حرف سکسی میزنی. س : جوووووون . قربون کس پر آبت بشم مننننننبشقابشو برداشتم و براش برنج کشیدم. س : خانمی شبه کمتر برام بکش . سنگین میشم خوابم میگیره . امشب تا صبح باهات کار دارم.ن : من که از خدامه . عمرا بزارم بخوابی . خلاصه اینکه شام رو خوردیم و بعدش هم سعید نشست تلویزیون دیدن و منم رفتم ظرفا رو بشورم. بعد هم یه قهوه آماده کردم و رفتم پیش سعید. دیدم نشسته رو مبل دو نفره منم رفتم سینی فهوه رو گذاشتمس رو عسلی و نشستم بغل دست سعید رو همون مبل . سعید کمی جابجا شد تا من راحتتر بشینم. شروع کردیم صحبت کردن و سعید از ترکیه می گفت. اینکه کجاها رفته و چه جنسایی خریده . اما چیزی که جالب بود این بود که داشت یه آپارتمان تو ترکیه اجاره میکرد. میگفت میخوام به زودی به یه بهانه ای ببرمت ترکیه تا یه مقدار بچرخی و حال کنی. البته کی گفت تو برنامشه که یه آپارتمان بخره اما فعلا نمیتونست . پولش کم بود. همزمان که صحبت میکردیم ، قهوه مونم خوردیم. دیگه فضای بینمون داشت سکسی میشدو بهم نگاه میکردیم و لبخند میزدیمن: وااااا چرا اینطوری نگام میکنی؟س : داشتم فکر میکردم اولین باریه که قراره تو این خونه با هم بریم رو تخت.ن : آقای حواس پرت یادت رفت یه بار منو از حموم کشیدی بیرون و روی تخت ترتیبمو دادی؟س : نه یادم نرفته اما اون دفعه فرق میکرد. اولین باره قراره شب رو تو این خونه با هم بگذرونیم. مثل شب زفاف عروس و دامادهان : آره راست میگی . فقط فرقش اینه که تو اون شب عروس خانوم به دست آقا دوماد اپن میشه اما من قبلا اپن شدم و شما هم که بارها تو خونه خودمون کوس و کونمو یکی کردی.س : اما تو از صدتا عروس برام تازه تری.کی دو دقیقه بهم نگاه کردیم و لبامون رفت رو هم. حسابی همو بوسیدیم و پاشدیم رفتیم به سمت اتاق خواب . البته نه آروم . خیلی هم با عجله . چون جفتمون حشری بودیم و نیازمون به سکس داشت میزد به مخمون. بعد از ورود به اتاق شروع کردیم به سرعت لخت شدن و پریدیم رو تخت . دوباره لب و لب بازی و مالوندن و خوردن . سعید طبق معمول از لبام و گوشم گردنم شروع کرد تا رسید به کوسم . اینقدر حشری بودم که اصلا احتباجی به خوردن نداشت کوسم. خودش خیس بود. یه بار ارضا شدم. سرشو آوردم بالا و غلطیدم روش . شروع کردم براش سکس زدن . وااااای که چقدر این کیر خوردن داشت. دلم میخواست حسابی بمکم و بخورم. بادم نمیاد از وقتی سکس رو تو زندگیم شروع کردم اینقدر از خوردن کیر و ساک زدنش اندازه کیر سعید لذت برده باشم. قدرت و صلابتش منو مقهور خودش میکرد. بعد از ساک زدن حسابی رفتم رو کیر سعید و با کوسم تنظیم کردم و آروم آروم خودمو بردم پایین تا کیر به گندگی رو کامل تو خودم جا بدم. احساس میکردم یه هفته سکس نداشتن باعث شده کوسم جمع و تنگ بشه. ذره ذره ورود کیرش به داخل کوسمو حس میکردم . تا این که دیدم کامل نشستم روش . یه چند دقیقه دست نگه داشتم تا بهش عادت کنم. سعید هم حالت نشسته به بالشت پشتش تکیه داده بودم و لبا و پستونامو به تسخیر لباش در میاورد. بعد که دیدم به کیرش عادت کردم شروع کردم روش بالا پایین رفتن و تلمبه زدن. این بار برخلاف گذشته وظیفه تلمبه زدن با من بود. دوباره تحریکم داشت به اوج میرسید. هم چوچولم مالیده میشد به بالای کیر سعید و هم اون از بالا پستونامو میمکید. قوس کمرو بیشتر کردم و سعید دستاشو دور کمرم حلقه کرد. پستونامو به خودش نزدیکتر کرده بود و چشماشم بسته بود . انگار اونم نزدیک بود . سرعت بالا پایین کردنو بیشتر کردم و یه دفعه تو اوجش هردومون باهم ناله ای کردیمو و ارضا شدیم. البته ارضای من شدیدتر هم شد وقتی گرمی آبشو تو کوسم حس کردم. هر وقت با هم ارضا میشدیم و من دل دل زدن کیرش و تخلیه آبشو تو خودم حس میکنم ارضام با لذت بیشتری اتفاق میفته. خلاصه افتادم تو بغلش. حسابی با هم عشق بازی و لب بازی کردیم. هیچکدوم خسته نبودیم. رو تخت می غلطیدیم و همدیگه رو میخوردیم. بعد یه مقدار استراحت کردیم و نوبت راند دوم رسید. دیگه نوبت گاییده شدن کونم بود. من چهار دست و پا بودم و سعید داشت کوس و کونمو لیس میزد که یه دفعه موبایلم زنگ خورد. موبالمو آورده بودم تو اتاق و رو دراور بغل دست تخت بود. سعید از خورد دست کشید و منم داشتم نگاه میکردم کیه زنگ میزنه . دیدم شوهرمه. به سعید گفتم تو به خوردنت ادامه بده. موبایلمو جواب دادم.ن : الووووووو بلهههههح : سلام نسرین جون .خوبی ؟ چه خبر؟ن : چه عجب یادت اومد زن داری؟ یه هفته نباید زنگ بزنی ببینی کجام و چیکار میکنم؟ح : اولا سلام کردم . دوما خیالم راحت بود که جات خوبه و شبا میری خونه سعید.سعید پاشد پشت سرم قرار گرفت و کیرشو تنظیم کرد با سوراخ کونم . همزمان که اومدم جواب شوهرمو بدم سعیدم نامردی نکرد و کیرشو فشار داد تو کونم. آخ که داشتم جر میخوردم. تمام تنم تیر کشید.ن : آخخخخخخخخ .امشبم . خیالت . راحت جام خوبه و راحتم. آخخخخخخ ح : چرا آخ و اوخ میکنی؟ چیکار داری میکنی؟ ن : چیکار میکنم. هیچی دارم میدم. خوب اوسکول خانم دارم آشپزی میکنم . یه لحظه روغن داغ پاشید و دستم سوختم. اصول دین مپرسی؟سعید دوباره یه فشار داد و یه مقدار دیگه از کیر هیولاش رفت تو کونمح : دستت چیزی شده ؟ خیلی سوخته؟ ن : آخخخخخخخ آییییییی دستم نه اما کونم بد پاره شد. ح : معلوم هست چی میگی؟ دستت سوخته بعد میگی کونم پاره شده؟ ن آره آخه همزمان با آشپزی حشرم زد بالا و اجازه دادم یه خیار کلفت بره تو کونم. ح : آخه خر خدا .آدم موقع آشپزی این مسخره بازیا رو درمیاره. همین کارها رو میکنی دستت میسوزه. ن : فعلا که دستم چیزی نشده . کونم داره میسوزه.سعید دوباره فشار داد و اینبار همزمان که میخندید ، کیرشم تا دسته جا کرد تو کونم. ن : آحخخخخخ اوففففف ح : چته باز؟ ن : هیچی خیار رو از کونم درآوردم و کردم تو کوسمح : معلومه حالت خرابه ها. زشته تو خونه سعید این مسخره بازیا. فردا سعید از سفر میاد شب بیا خونه خودم مشکلتو برطرف میکنم.رومو برگردوندم و به سعید نگاه میکردم که شروع کرده بود تلمبه زدن . ن : اولا که فردا سعید نمیاد . زنگ زده سه روز دیرتر میاد. دوما تو خیلی بکنی که الآن داری لاف میزنی؟ سعید شدت تلمبه زدنشو بیشتر کرد و بعد از اینکه جمله آخرم تموم شد گوشی رو از دستم گرفت ، قطع کرد و بعدم پرت کرد گوشه تخت. بعد شروع کرد به حمیدم بد و بیراه گفتن. نمیدونم چرا وحشی شد یه دفعهس : مرتیکه کسکش قرمساق خیلی بکنه زر هم میزنه. دیوث اینقدر زنشو ارضا نکرده ، طرف اومده از حشر زیاد به ما میده بعد این زنگ زده لاف میاد. کجایی کس کش ببینی چجوری دارم زنتو میگام . آخ اگه بودی . حسابی زنتو میکردم و آبمم میچاشیدم تو صورتت مادر کونی زن جنده . اینا رو می گفت و کونمو جر میداد. تلمبه های محکمش داشت پارم میکرد. به التماس افتادمن : سعید جان آخ سعیدم . آرومتر . جر خوردم. کونم پاره شد. آیییییی س : ببند دهنتو جنده خانم با اون شوهر کس کش و جاکشتاز این حرفاش باید ناراحت میشدم . چون انطوری خشن و توهین آمیز باهام رفتار نکرده بود اما نه تنها ناراحت نشد یه دفعه حشرم زد بالا و به ارضا نزدیک شدمن : شوهر من کس کشه؟ پس حالا که تنطوریه زنشو بگا . جر بده آِیییی دارم میشم دارم میشم یه دفعه از دفعه قبل شدیدتر ارضا شدم. سعید چند دقیقه بعد اینقدر کرد و کمر زد که اونم ارضا شد و فلکشو تو کونم باز کرد.
سلام عالی بود این قسمت خواهشا قبلا از اتمام فصل اول از رفتن سعید و نسرین به ترکیه هم بنویس ممنون میشم
حداقل بگو کی میایی یه برنامه ریزی کن بگو مثلا هر هفته پنج شنبه یه قسمت میزارم این که نشد خودتو ک... گیر اوردی
ادامه از نسریناون سه روز از بهترین روزهای زندگیم بود. روزها که سر کار بودم و با سعید تو محل کار لاس میزدم و هر وقتم که بقیه دورمون نبودن بمال بمال داشتیم. شبم می رفتیم خونه و بکن بکن داشتیم. سعیدم که حسابی حال میکرد. حسابی کوس و کونم رو میگایید . آبشو هدر نمیداد . یا می ریخت تو سوراخام یا میداد بخورم. کلا میدونست از کیر خوردن خوشم میاد . اون اتاقک طبقه بالای مغازه رو داده بود به اون سه تا فروشنده که ظهرها اونجا ناهار بخورن و استراحت کنند. منو سعید هم ظهرها می رفتیم بالا تو آپارتمان سعید. البته واسه اینکه بقیه شک نکنن ، من می رفتم تو خونه و سعید هم به بهانه اینکه میره بازار پیش دوستاش از مغازه میزد بیرون و کرکره مغازه رو میکشید پایین ، بعد از چند دقیقه میومد بالا پیش من. چون اونا میدونستن من متاهلم و سعید هم دوست خانوادگی مونه. واسه همین جوری رفتار میکردیم که کسی شکی نکنه. روز دومی که سعید اومده بود ، واسه ناهار رفته بودم بالا تا ناهار رو گرم کنم. غذا رو گذاشتم رو گاز و زیرش رو روشن کردم. هوس شیطونی به سرم زده بود. لباسامو در آوردم و یه استرج براق قرمز که قبلا تو خونه خودمون واسه سعید پوشیده بودم رو تنم کردم و یه آرایش غلیظ جنده وار کردم و لنز سبزمم گذاشتم و منتظر شدم تا سعید بیاد بالا. بعد از چند دقیقه سعید اومد . صدا کلید انداختنش رو شنیدم ،زیر غذا رو که گرم شده بود خاموش کردم و رفتم یه استقبالش. س : به به میبینم بازم تیپ زدی. چه خبره؟ن: نمیدونم چرا هوس کردم. گفتم بعد از ناهار یه کارهایی با هم بکنیم.بعد از گفتن این حرفا رفتم میز ناهار رو چیدم و سعید هم بعد از شستن دست و صورتش اومد سر میز. رفتم سمتش و صورتمو بهش نزدیک کردم و یه لب ازش گرفتم. سعید هم با دستش منو نشوند روی پاهاش. دوباره شروع کردیم لب بازی. هر یه دقیقه یه بار لبامو جدا میکردم و میگفتم دوست دارم و دوباره لبامو میچسبوندم به لباش. نیم ساعت فقط کارمون همین بود. احساس کردم کیرش زیر کونم داره بزرگ میشه. جفتمون اشتهای سیری ناپذیری تو سکس داشتیم. تا فهمیدم کیرش شیخ شده لبامو جدا کردم و یه لبخندی بهش تحول دادم. از رو پاس بلند شدم و سس مایونزی که برای سالاد رو میز بود رو برداشتم و از یه نزدیکترین قسمت به سعید رفتم زیر میز. سعید گفت چیکار میکنی. از زیر میز رفتم سمتش و در هر حالی که زیپشو میکشیدم پایین گفتم میخوام خیارمو با سس بخورم.آرایشم که مثل جنده ها بود ، دوست داشتم جنده بازی در بیارم. دست انداختم کیرشو از شلوارش در آوردم . یه میک به کیرش زدمو و رو بالا نگه داشتم و سس ریختم رو کیرش. سس از بالای کیرش به سمت پایین روونه شد. از تنه کیرش شروع کردم به لیسیدن سسها . خیلی حال میداد . تجربه خوبی بود. بعد کیر سعید رو کردم تو دهنمو و بقیه سسها رو مکیدم. وقتی حس کردم سس تموم شد از دهنم در آوردم و دوباره کار قبلی رو تکرار کردم. دو بار دیگه اینکار رو تکرار کردم و دیگه وقتی دیدم سس تموم شد به ساک زدنم ادامه دادم. اینقدر ساک زدم و زدم تا اینکه یه دفعه سعید گفت نسرین نسرین داره میاد . کیرشو از دهنم دراوردم و کله کیرشو گرفتم پایین و با دستم کیرشو مالیدم تا آبش اومد و پاشید تو دهنم و صورتم و لای سینه هام. ن : عجب سسی . خیارت از خودش سس داره میده بیرون. سعید هم فقط از سر شهوت فقط آه میکشید. از زیر میز اومدم بیرون و تو چشمهای سعید نگاه کردم و با انگشتم آبهای ریخته شده رو صورت و سینمو جمع میکردم می ریختم تو دهنم. بعد همه آبهای تو دهنمو جمع کردم و رو زبونم نگه داشتم و به سعید نشون دادم و بعد هم قورش دادم. تو حالت معمولی وقتی کسی اینکارها رو بکنه طرف مقابل حالت تهوع بهش دست میده اما منو سعید هر وقت با هم تنها میشدیم فقط شهوت بینمون حاکم بود. بعد رفتم روی صندلی نشستم و شروع کردیم با هم غذا خوردن. اون روز غذامون فسنجون پر ملات بود و انرژی بخش. خیلی بهمون چسبید. بعد از ناهار رفتم صورتمو شستم و تجدید آرایش کردم غلیظ تر از قبلی. سعید هم رفته بود رو تخت دراز کشیده بود. رفتم تو اتاق و به سمت تخت.رو تخت دراز کشیدم و پشتمو کردم به سعید.اونم از پشت بغلم کرد. ن : سعید جون میدونی هوس چی کردم؟س :چی ؟ن : هوس کردم مثل قبلنا که خونه ما بودی ، رو تخت خودمون باهات سکس کنم . ای کاش یه روز میومدی خونه ما و شب پیشمون میموندی.س : حتما دلت میخواست میومدم رو تختتون میکردمت و بهدحمیدم میگفتم وایسه ما رو نگاه کنه ، آره؟ن : آخ اگه میشد که عالی بود. خیلی دلم میخواست یه بار جلوی اون برات جنده بازی در نیاوردم و اونم نگاهمون میکرد. چه حالی میداد. حمیدم یاد میگرفت گاییدن واقعی چجوریه و کیر واقعی به چی میگن. س : خوب واسه خودت فانتزی میسازیا. جنده ای شدی.ن : آره جنده شدم. جنده تو . تو منو جنده کردی. با این کیر کلفتت. هر زنی کیرتو ببینه وحشت میکنه.س : توچی ؟ تو وحشت میکنی؟ن : عمرا. من حال میکنم باهاش. دلم میخواست کیرت همیشه همینطوری شق باشه و یکی از سوراخام پر کنه. بعد از این حرفا برگشت سمتشو شروع کردیم همدیگه رو بوسیدن. من دوباره رفتم پایین و شروع کردم کیرشو خوردن. وقتی کامل شق شد ، پاشدیم لخت شدیم و بدون تشریفات خاصی خوابیدم زیر سعید واونم کیرشو کرد تو کوسم و حسابی منو کرد. طبق معمول آه و اوهمون هوا بود. نزدیک ارضا شدنم پاهامو دور کمرش حلقه کردم و بعد از دو دقیقه با یه جیغ بلند ارضا شدم. سعید هم حسابی داشت کمر میزد. اینقدر زد و زد تا ارضا شد و آبشو توکوسم خالی کرد. یه مقدار لب بازی کردیم و دوباره من پشتمو کردم به سعید و تو بغلش خوابم برد. در واقع بیهوش شدیم.
سلام دوست عزیز ممنون که ادامه داستان جذابت رو نوشتی میخواستم بگم لطفا یه چند قسمت هم واسه ترکیه بنویس که نسرین اونجا با لباسای سکسی میگرده دمت منتظریم لطفا ادامه داستان رو بذار