انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 24 از 26:  « پیشین  1  ...  23  24  25  26  پسین »

سکس مامانم با دوست داییم


مرد

 
سلام من منتظرم دوست عزیز
     
  
مرد

 

داستان سکسی: ادامه از نسرین



بعد از اونشب و اون جشن تولدی که برای سعید گرفتم دیگه مرتب می رفتم سرکارم. یکی از روزهای کاری سعید شروع کرد از اون دختره فروشنده سوتی و بهانه گیری و در نهایت اخراجش کرد. من که خیلی کیف کرده بودم . انگار یه سرخر کم شده بود از زندگیم. خیلی دختر پررویی بود . تا اون روز خیلی رفته بود رو مخم . روزهای آخر علنا داشت از حرص من با سعید لاس میزد. وسطای هفته بود که این اتفاق افتاد و بعد از اینکه دختره بند و بساطشو جمع کرد و رفت دیگه نزدیکای ظهر شده بود. بقیه رفتن استراحت و منم رفتم بالا. البته قبلش جلوی فروشنده ها به سعید گفتم من امروز زودتر میرم خونه و سعید هم موافقت کرد اما من در واقع میخواستم برم بالا تو آپارتمان و تا شب با سعید وقت بگذرونم و جایزه اخراج کردن اون دختره جلف و عوضی رو میدادم. رفتم تو خونه از اون جا به فستفودی که سعید اشتراک داشت ، دو تا پیتزا سفارش دادم. تا قبل از رسیدن سعید ، پیتزاها رسید. پولش رو حساب کردم و رفتم یه لباس فوق سکسی پوشیدم و یه آرایش های جنده وارمو کردم . سعید اومد بالا و کلید انداخت و وارد شد. منو دید و یه سوت کشدار زد.
ن : چیه بازم تعجب کردی که ؟ خوبه من همیشه اینجا ، همینجوری جلوی تو می گردم.
س : آره اما امروز انگار بیشتر به خودت رسیدی؟
ن : میخوام به خاطر اخراج کردن اون جنده خانم بهت جایزه بدم
س : یعنی اینقدر رو مخت بود که میخوای به خاطر اخراجش بهم جایزه بدی؟
ن : اون که آره اما امروز میخوام یه کار جدیدتر برات بکنم.
س : چه کاری؟
ن : بیا رو این مبل بشین تا ببینی
سعید نشست و منم رفتم پیتزاها رو آوردم و گذاشتم کنار سعید.
س : اینا رو کی گرفتی ؟ پر رو میشم اینقدر بهم میرسیا
ن : کو حالا ؟ هنوز مونده. پیتزا تو بخور تا سرد نشده.
س : تو چی ؟ چرا نمیخوری؟
ن : اول بخور تا بهت بگم. کار دارم
سعید با تعجب و کمی حالت شک شروع کرد به خوردن پیتزاشو و با هم حرف میزدیم و خاطره تولدی که براش گرفتم رو مرور میکردیم. پیتزای سعید که تموم شد من جعبه پیتزا مو برداشت گذاشتم زمین و پاهای سعید رو باز کردم. زیپ شلوارشو کشیدم پایین. اینقدر از تولد و کارهایی که اون شب با هم کرده بودیم حرف زدیم که سعید کمی کیرش سیخ شده بود. کیرشو کشیدم بیرون و شروع کردم به بوسیدن کله کیرش . بعد با احساس مالیدم به صورتم و شروع کردم به خوردن کیرش . سعید تو فضا بود و منم داشتم حسابی کیرشو که حالا حسابی شق و گنده شده بود ، میخوردم. گه گاهی کیرشو در میاوردم از دهنم و رگهای تنه کیرشو میبوسیدم و تخماشو یکی یکی میبوسیدم و میخوردم. بعد دوباره کیرشو میخوردم. تو حین ساک زدن بهش نگاه میکردم و وقتی چشمهاشو باز میکرد به نگاهش خیره میشدم. خیلی ازش راضی بودم و باید بهش حال اساسی میدادم. اینقدر براش ساک زدم که خودش به صدا دراومد و گفت که آبش داره میاد. فوری دستمو بردم سمت جعبه پیتزا و آوردمش بالا . تو همون حین به ساک زدن ادادمه دادم تا سعید گفت اومد اومد سر کیرشو گرفتم رو پیتزا و آبش که پاشید بیرون ریخت رو پیتزا. چقدرم ازش آب اومد. نصف پیتزا آب کیری شده بود. کله کیرشو کردم تو دهنمو بقیه آبشو مکیدم تا دیگه آبی تو کیرش نمونه. بعد نشستم جلوش و در حالی که با تعجب نگام میکرد شروع کردم اسلایس های پیتزا که آب سعید روش بود رو با ولع تمام هوم هوم کردن خوردم.
ن : هوم هوم واییییی چقدر خوشمزه شده با این سس سفید. خوردن داره
سعید خندش گرفته بود از کارای من. اما من با لذت تمام داشتم میخوردم. واقعا خیلی بهم حال میداد. تقریبا نصف پیتزا که آب کیری شده بود رو خوردم.
ن : سعید جون پاشو برو رو تخت تا منم اینا رو جمع کنم بیام پیشت
سعید بدون حرفی پاشد رفت تو اتاق و منم اونجا رو جمع کردم و رفتم دستشویی دهنمو آب کشیدم و رفتم تو اتاق. آرایشمو جلوی آینه درست کردم و رفتم رو تخت پیش سعید جونم. شروع کردیم همدیگه رو بوسیدن. منم با دستم کیرشو میمالوندم. بعد رفتم یه مقدار دیگه براش ساک زدم تا کیرش بلند بشه . بعد که به اندازه ایده آل رسید رفتم بالا و دوباره لب خوری رو شروع کردیم.
ن : سعید جونم ، چجوری میخوای منو بکنی عزیزم؟
س : امروز باید قمبل کنی که فقط میخوام از کون بکنم.
ن : باشه عزیزم. قربون اون کیر کلفتت بشم
براش قمبل کردم . کمرمو دادم پایین و کونم رو به مست بالا. سعید رفت پشتمو شروع کرد کس و کونمو لیسیدن. لذت تمام وجودمو گرفته بود. حسابی بهم حال داد و بعد پشت سرم رو زانوهاش نشست و لپهای کونمو دستش گرفت و از هم بازشون کرد. بعد کیرشو احساس کردم که گذاشت رو سوراخ کونم. بعد از بالا یه تف انداخت رو کیرشو و سوراخ کونم و فشار داد کیرشو تو کونم. منم آخ و اوخ رو شروع کردم. یه مقدار درد داشتم همراه با لذت. با صبر و حوصله و کم کم کیرشو تا خایه جا کرد و شروع کرد تلمبه زدن. با دستشم بالای کوسم و چوچولمو میمالید. کون دادن و مالیده شدن کوسم منو به ارضا نزدیک کرد و در نهایت شدم. سعید هم که متوجه ارضای من شد ، از کوس مالی دست برداشت و پهلوهامو گرفت و تو کونم تلمبه میزد. بعد از چند دقیقه گاییدن کونم احساس کردم تلمبه هاش سریعتر شد و در نهایت سه تا تلمبه آخر رو با سرعت زد و کیرشو تا ته فرو کرد در نهایت ریخته شدن آبشو تو کونم حس کردم . هر دو بی حال افتادیم به چلو رو تخت و نفس نفس میزدیم.

     
  
مرد

 
سلام دوست عزیز خواهش میکنم ازت یه مقدار سریعتر بذار این قسمت از قسمت قبلی خیلی بهتر بود دمت گرم
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
     
  
مرد

 
بذار دیگه خواهش میکنم منتظریم دوست عزیز
     
  
مرد

 
دوست کی قسمت بعد رو اپلود می کنی؟
     
  
مرد

 
یکم سریعتر آپلود کن دا منتظریم
     
  
مرد

 
تو هم رفتی که رفتی
     
  
مرد

 
ادامه از نسرین

اون روز بعد از سکس با سعید هر دو استراحت کردیم و بعدازظهر بود که آماده شدم برم خونه . سعید زودتر از من از آپارتمان خارج شد که بره مغازه . منم بعد از سر و سامون دادن به
وضع اونجا راه افتادم رفتم خونه . روزهای بعد هم برنامه روتینمون ادامه داشت و منم شب ها بعد از کار به خونه و زندگیم می رسیدم. رابطه سکسیم با حمید که تقریبا تعطیل بود و عطش خاموش نشدنی سکسم فقط با سعید بر طرف میشد. چند روزی همینطوری گذشت تا اینکه یه روز صبح که سعید نبود اون دختره یعنی سحر برای تسویه حساب با سعید اومد مغازه . حال و احوال پرسی کرد با بقیه و به من که رسید زیاد حوصله صحبت کردن باهاش رو نداشتم اما سحر اومد سمتم و اول خیلی گرم باهام حال و احوال کرد و ازم خواست یه گوشه خصوصی باهام صحبت کنه. تعجب کردم که با من چه صحبت خصوصی میتونه داشته باشه.
ن : خوب گل دختر بگو ببینم چی میخواستی بگی به من که اینقدر خصوصیه و دیگران نباید بشنون
س : ببین نسرین خانم .زیاد نمیخوام وققتتو بگیرم. میخوام یه جایی با هم قرار بزاریم و در مورد مسأله مهمی باهات صحبت کنم.
ن : خوب هینجا بگو ببینم چی میخوای بگی.
س : اینجا نمیشه . باید بیرون همیدیگه رو ببنیم. مسأله خیلی مهمیه.
ن : راستش میبینی که زیاد وقت ندارم . مسیولیتم اینجا زیاده و نمیتونم بیام بیرون
س : ببین نسرین خانم بهتره وقت بزاری و بیای. اگر نیای میتونه واست گرون تموم شه
ن : ببینم داری منو تهدید میکنی؟ اگر نیام؟
س : بهتره بیای . چون چیزی که میخوام بگم به تو و سعید مربوطه و واسه جفتتون بد میشه اگر نیای. منم الآن دیگه باید برم. خوب فکراتو بکن. اگر عاقل باشی میای.اینم شمارمه.
یه کاغذ بهم داد که شماره موبایلشو روش نوشته بود. من تو فکر فرو رفتم و متوجه خداحافظیش نشدم. داشتم فکر میکردم این چه حرفی داره که باید خصوصی بهم بگه و من نرم هم واسه من بد میشه و هم سعید. نکنه این دختره متوجه رابطه منو سعید شده؟ ولی نه . از کجا میخواست بفهمه. منو سعید ، هر دومون حواسمون بود جلوی دیگران سوتی ندیم. یعنی اینقدر از ما آتو داشت که میخواست هر جور شده منو بیرون از اینجا ببینه و بهم بگه؟ نه. فکر نکنم. شاید میخواد منو بکشونه یه جای خلوت و به خاطر اخراجش ازم انتقام بگیره. ولی اون از کجا می دونست من باعث اخراجش شدم؟ شایدم میخواست یه دستی بزنه و الآنم داشت بلوف میزد که چیزی در مورد منو سعید می دونه. باید با سعید در مورد این مسئله صحبت کنم. اون همیشه فکرش خوب کار میکنه و مشکلو حل میکنه. آره باید به سعید بگم . بالاخره اونم پاش گیره و میتونه واسه اونم دردسر بشه.
نزدیکای ظهر بود که سعید از بازار برگشت و بعد از اینکه خستگیش در رفت کشیدمش کنار و قضیه این دختره پتیاره رو بهش گفتم. سعید گفت برو بالا ناهار رو آماده کن تا ببینم چی شده. با هم صحبت میکنیم ببینیم چیکار میتونیم بکنیم. نگران نباش حل میشه.
سعید که اینطوری گفت دلم آروم شد. اون دو تا فروشنده دیگه تو باغ نبودن و نفهمیده بودن . من رفتم بالا و ناهار رو گرم کردم . سعید هم بعد از نیم ساعت اومد بالا. ناهار رو خوردیم و من چای ریختم برای جفتمون و رفتم تو هال پیش سعید نشستم. شروع کردیم در مورد حرفای سحر با هم مشورت کردن. من دوباره تمام قضیه رو مفصل واسه سعید تعریف کردم و چی گفتم و چی شنیدم.
س : باید باهاش تماس بگیری ببینیم چی میگه
ن : خوب اگر یه دستی زده باشه و چیزی ندونه واقعا، من اگر بهش زنگ بزنم فکر میکنه واقعا چیزی هست و من از ترسم بهش زنگ زدم.
س : در هر حال هر کسی جای تو باشه بهش زنگ میزنه . اونم اینو میدونه . در هر حال باید سر دربیاریم دقیقا چی میدونه. اگر بلوف باشه متوجه میشیم. ولی اگر بازم اصرار کرد باهاش قرار بزاری حتما یه جای شلوغ و بیرون باشه. خونه یا جای خلوت باهاش قرار نذار که اگر واست برنامه چیده باشه بفهمیم.
ن : سعید جون من میترسم تنها برم . این دختره امروز خیلی باهام محکم صحبت کرد. میترسم باهاش قرار بزارم واسم نقشه کشیده باشه.
س : نترس . من که نمیزارم تنها بری .خودمم میام. فقط حتما جای شلوغ باشه و تو هم خیلی محکم باید باهاش برخورد کنی. نباید بزاری بفهمه که ترسیدی. قوی باش من باهاتم
هیچ غلطی نمیتونه بکنه. اصلا واسه چی باید بترسی ؟ تو که کاری نکردی. اونم از کجا میخواد متوجه رابطه ما شده باشه؟
ن : می ترسم واسه اینکه اخراجش کردی ، فکر کنه من باعثش شده باشم و بخواد انتقام بگیره
س: گفتم که نترس. اون موقع که بهت میگفتم بهش گیر نده حرفمو گوش نکردی. حتی یک درصدم متوجه نمیشد که تو زیرآبشو زنده باشی
ن : خوب خیلی پر رو بود. همش خودشو میچسبوند به تو. من دوست ندارم هیچ زن و دختری به تو اینقدر نزدیک بشه
س : خوب واسه چی؟ من که خودم نمیزاشتم بخواد خیلی بهم نزدیک بشه. تو زیادی حساسیت به خرج دادی.
ن : خوب سعید من دوست دارم. قبلا هم گفتم که رابطه منو تو فقط سکس نیست. من عاشقتم. حسودیم میشد این عوضی کس پاره همش بهت محبت میکرد و باهات لاس میزد. تو هم که بهش چیزی نمیگفتی. بدم اومده بود ازش
س : عزیزم منم تو رو دوست دارم. من که فقط به فکر کس کردن نبودم . منم اگر بهت نزدیک شدم به خاطر علاقم به تو بود. اگرم آوردمت اینجا سر کار واسه این بود که همیشه پیشم باشی و بهت اعتماد کامل داشتم . میخواستم بیشتر باهات وقت بگزرونم
تو چشمای هم نگاه می کردیم و این حرفا رو می زدیم. بی اختیار رفتم به سمتش و در حال از چشمام اشک سرازیر بود لبامو چسبوندم به لباش. شروع کردیم لب گرفتن. بعد از چند دقیقه که لبامون قفل بود از هم جدا شدیم و سعید اشکامو با دستش پاک کرد. یه مقدار نوازشم کرد و منو بوسید. پاشدیم رفتیم تو اتاق خواب و لباسامون رو درآوردیم و رفتیم رو تخت. شروع کردیم دوباره لب گرفتن و مالوندن همدیگه . من حشری شده بودم و رفتم پایین کیرشو خوردم و سعید هم منو خوابوند و همه جای بدنم لیسید و مکید. بعد اومد رومو پاهامو گذاشت رو شونشو و کیرشو تنظیم کرد. آروم آروم کیرشو کرد تو کسمو شروع کرد تلمبه زدن. اینقدر کرد که ارضا شدم. بعد من پاهامو دور کمرش حلقه کردم و سعید به گاییدنم ادامه داد و بعد از چند دقیقه اونم ارضا شد و کل آبشو طبق معمول ریخت ته کوسم.
     
  
مرد

 
آقا چه عجب بلاخره گذاشتی بازم بذار ادامه رو خواهشا نذار یک ماه طول بکشه حداقل هفته ای دو قسمت بذار ممنون خسته نباشی ولی سعی کن تو چند قسمت از نسرین تو ترکیه هم بنویسی ممنون عالی بود
     
  
صفحه  صفحه 24 از 26:  « پیشین  1  ...  23  24  25  26  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

سکس مامانم با دوست داییم


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA