انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 10 از 14:  « پیشین  1  ...  9  10  11  12  13  14  پسین »

خاطرات اولین سكستون در دوران كودكی را اینجا بیان كنید


مرد

 
من ۷ سالم بود البته اسمش سکس نبود در حد نشون دادن به هم و مالش
     
  
زن

 
<br>
صادق وارد آب شد و منو بقلش گرفت چون عمق آب زیاد بود و من قدم نمیرسید وقتی رفتم بقلش پاهامو دور کمرش حلقه کردم دستامم دور گردنش و لب تو لب شدیم صادق دستاش رو کونم بود و داشت کونمو میمالید و انگشت یکی از دستاش داشت سراخ کوسمو میمالید که خیلی بهم حال میداد صادق لبامو ول کرد رفت زیر گردنم و شروع کرد به لیسیدنش و رفت رو ممه هام و میخوردشون و حرکته انگشتش رو سوراخ کوسم بیشتر شده بود و میترسیدم تو کوسم بره ولی اینقدر داشتم حال میکردم که ترسو گذاشته بودم کنار صادق گذاشتم لبه استخر و پاهامو از دور کمرش باز کرد و و رفت پایین و سرشو کرد لای پاهام و شروع به خوردن کوسم خیلی خوب میخورد و من ناله میکردم هم کوسمو میخورد و هم با دستش کوسمو میمالید دیگه طاقت نداشتم نمیتونستم دیگه بشینم لبه استخر داراز کشیدم با دراز کشیدنم متوجه ساعت مچیه صادق شدم که روی لباساش بود دیر شده بود تا ۱ ساعت دیگه پدر مادرم میومدن خونه (پدر و مادرم هر دو شاغل بودن و من ظهر که از مدرسه میومدم تا ساعت ۶ خونه تنها بودم ) و من باید میرفتم بلند شدمو به صادق گفتم که پدر و مادرم تا ک ساعت دیگه میان خونه باید بریم گفت شوخی نکن گفتم به خدا سریع در اومد و لباسامونو پوشیدیم و رفتیم سمت ماشین و راه افتادیم سمت خونه صادق تند و باعجله میروند میترسیدم از رانندگیش تو ۴۵ دقیقه رسیدیم نزدیکیای خیابونمون من یه جای امن پیاده کرد و رفت منم سریع خودمو رسوندم خونه ماشینش جلو در خونشون بود سریع کلید انداختمو رفتم خونمون به موقع رسیدم متوجه صادق شدم لب پنجرشون ایستاده بود رفتم کنار پنجره نمیدونم زنش کجا بود براش بوس انداختمو اونم برام بوس انداخت و رفت داخل گوشیمون زنگ خورد صادق بود گفت از این به بعد اون پنجره برات بازه فقط مراقب باش زنم بازم متوجهت نشه گفتم باشه و ممنون و قطع کردیم
     
  
زن

 
داستانم فعلا بخش اولش تموم شد ولی ادامه داره امیدوارم درخواست تاپیکم موافقت بشه و بتونم داستانمو اونجا ادامه بدم
     
  
↓ Advertisement ↓
زن

 
باز هم میگم داستان من واقعیه و داستان زندگی خودمه و این داستان تا زمان ازدواج من ادامه داره و نمیدونم چند بخش و قسمت بشه چون قبلا ننوشتمش و اولین باره دارم مینویسمش
و اگه دوستان میخوننش دوست دارم نظرتون رو در موردش بدونم چه خوب و چه بد ممنون میشم
     
  
زن

 
بخش دوم داستانم دلم نیومد ننویسمش اگه تاپیکم راه افتاد انتقالش میدم اونجا

رابطه منو صادق گرم شده بود و من بهش وابسطه تر میشدم دیگه به سنه ۱۵ سالگی رسیده بودم و نزدیکه ۲ سال بود که با صادق رابطه داشتم با تمام سختیها و مشکلات یا توخونشون یا تو باغ و یا تو ماشینش با هم حال میکردیم و هم من ازصادق راضی بودم و هم صادق از من هر دومون به لذت میرسیدیم.
یه روز بعد سکسمون صادق گفت باید یه دو هفته بدون من بمونی گفتم یعنی چی گفت دارم با زنم میرم شهرستان یه دوهفته ای اونجاییم (قبلاهم میرفتن ولی ۴ روزه برمیگشتن ) ولی این سری بیشتر قرار بود بمونن فردای اونروز اونا رفتن و تنهایی من شروع شد . یه روز تو خونه بودم که زنگ خونرو زدن جواب دادم یه دختر بود گفت منزل زمانی گفتم بله بفرمایید گفت سارا خانم هستن گفتم خودمم گفت سارا میای جلو در گفتم شما گفت بیا میفهمی یه روسری سرم کردمو رفتم دم در وقتی دیدمش خشکم زد پریسا بود همون دوست زمان بچگیم که توسطش با سکس آشنا شدمو باهاش لز میکردم دستشو کشیدمو آوردمش تو خونمونو بردمش تو اتاق خودم .
     
  
زن

 
وارد اتاق شدیمو رو تختم نشستیم بدون کلمه ای حرف زدن لبامون چسبید بهم و هم دیگرو بقل کردیم دکمه های مانتوشو باز کردمو اونم پیرهنمو در آورد و کم کم همو لخت کردیمو لخت روی تخت بودیم پریسا منو رو تخت دراز کردو خودش اومد روم با لیسیدنه گردنم شروع کرد و رفت پایین رو سینه هام اینقدر خوب سینه هامو میخورد که حشری شدم با خوردنه سینه هام دستش رفت رو کوسمو شروع کرد به مالیدنه کوسم بعد از چند دقیقه سینه هامو ول کرد و ازم یه لب گرفتو رفت بلند شد بالا سرم ایستاد میدونستم میخاد چی کار کنه کوسشپ درست جلو صورتم بود نشست رو صورتمو کوسشو گذاشت رو دهنم منم شروع کردم به خوردن کوسش از ناله هاش معلوم بود حشری شده اونم خم شد رومو کلش رو کرد لای پاهامو
     
  
زن

 
شروع کرد به خوردن کوسم با خم شدنش تازه تونستم کوسشو ببینم حالت کوسش عوض شده بود و با قبل فرق کرده بود یه دفعه پریسا گفت سارا چیکار میکنی بخورش دیگه دوباره مشغول خوردنه کوسش شدم به جفتمون داشت حال میداد و نالمون در اومده بود سارا دهنشو از رو کوسم برداشته بود و فقط ناله میکرد و بدنشو تکون میداد یه دفعه کوسشو رو صورتم فشار داد و بدنش لرزید فهمیدم ارضا شد بیحال افتاد روم
     
  
زن

 
دوستان من دارم میرم شهرستان و تا یک هفته نیستم این قسمت داستانمو گذاشتم بقیشم بعد برگشتم
     
  
زن

 
سلام به دوستان به تازگی برگشتم به زودی قسمت جدید داستانمو مینویسم
     
  
زن

 
سلام اینم قسمت جدید داستانم ببخشید طول کشید

پریسا حسابی حال کرده بود و ارضا شده بود اومد کنارم دراز کشید و از لبام یه بوسه گرفت بهم گفت ممنون سارا جون خیلی حال داد بهم دستت درد نکنه. گفتم پریسا یه سوال دارم گفت بپرس گفتم کوست چرا این شکلی شد قبلا این شکلی نبود گفت آخه من دیگه دختر نیستم و الان زنم قبلا دختر بودم گفتم یعنی چی یعنی سکس داشتی گفت آره گفتم با کی مگه شوهر کردی گفت نه بابا دیوونه من که هم سن خودت هستم به سن قانونی نرسیدم که شوهر کنم گفتم پس چی گفت که دوست پسرم پردمو زده گفتم دیوونه دوست پسر داری فردا بخوای شوهر کنی میخوای چیکار کنی میخوای بهش چی بگی گفت دوست پسرم منو دوست داره می خوایم با هم ازدواج کنیم برا همین خودش پردمو زده گفتم اون گفت دوست داره و تو هم باور کردی گزاشتی پردتو به همین راحتی بزنه گفت خودت چی دوست پسر داری گفتم آره منم دوست پسر دارم ولی دوست پسر من متاهله و بچه هم داره
با تعجب پرسید با مرده زن دار دوست شدی گفتم آره گفت چه جوری دوست شدید تمام قضیه را براش گفتم وقتی فهمید صادقه خیلی تعجب کردمیگفت خیلی مرد خوشتیپیه خیلی دوست داشتم باهاش دوست شم بهم گفت باهاش خوابیدی سکس داشتی گفتم بهش گفتم باهاش خوابیدم ولی سکس تا الان نداشتیم فقط در حده لاپایی زدن بوده گفت کجا باهم می خوابید بهش گفتم تو خونه شون یا تو باغشون گفت خوش به حالت ای کاش من جای تو بودم میتونستم راحت باهاش سکس کنم و اونو مال خودم بکنم گفتم اگه دوست داشته باشی میتونی باهاش سکس کنی گفت دیوونه چی میگی گفتم جدی میگم الان که شهرستانه وقتی برگشت یه روز جور می کنم میریم باغشون و سه تایی حال میکنیم گفت دمت گرم مرسی من همین الانشم اومدم اینجا بخاطر این بود که پدرم اینوراکار داشت منم باهاش اومدم ازش اجازه گرفتم که چند ساعت بیام اینجا تو رو ببینم الان هم میاد دنبالم و باید برم گفتم چقدر بد بازم باید بری گفت آره ولی اگه تونستم بازم میام پیشت میبینمت مراقب خودت باش و با صادق حسابی خوش بگذرون زنگ خونمون به صدا درآمد آیفون جواب دادم پدر پریسا بود تا جلوی در با پریسا رفتم با بوسه از لبای هم از هم خداحافظی کردیم پریسا سوار ماشین پدرش شد و رفت
دوباره تنها شدم ولی این تنهایی زیاد طول نمیکشید چون تا دو سه روز دیگه صادق از سفر برمیگشت ومن ازتنهایی در میومدم
     
  
صفحه  صفحه 10 از 14:  « پیشین  1  ...  9  10  11  12  13  14  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

خاطرات اولین سكستون در دوران كودكی را اینجا بیان كنید

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA