ارسالها: 9253
#52
Posted: 19 Feb 2015 15:22
ارسالی از کاربرهای انجمن
خاطرات کون دادنهای من از بچگی تا حالا
من امیدم و کارم مربوط ميشه به تاسيسات ساختمون . مهندس هستم و الان 35 سالمه
اولين کون دادنم مربوط ميشه به سن ?? سالگيم.يه دايي دارم که تقريبا همسنيم اون موقع من بعد از اتمام سال تحصيلي ميرفتم شهرستان روستاي بابابزرگمينا و با داييم ميرفتيم صحرا براي چراي گوسفنداشون و اولين تجربه هاي سکس من مربوط ميشه به اون موقعها .البته بگم اولين پيشنهاد از طرف اون بود که دودولامونو بهم نشون بديم و به هم بزنيم يا کونامونو به هم بزنيم
من اول قبول نکردم و اون روز گذشت . . . .
بالاخره فردا شد و دوباره ازم خواست و منم قبول کردم فقط گفتم که اول اون بايد شلوارشو در بياره اونم قبول کرد و شلوارشو دراورد من دودولشو ديدم
يه دودول کوچيک و سفيد و راست شده داشت بعد گفت الان نوبت توئه منم شلوارمو کشيدم پايينو دودولمو دراوردم مال منم از روي هيجان راست شده بود
اون روز يکم به دودولا و کون همديگه دست زديمو من يکم پاهاشو که يکم از پاهاي من تپلترو سفيد تر و بيمو بود ماليدم
اينم بگه چون من 8 ماهي از اون بزرگتر بودم دودولم کمي مو در اورده بود ولي مال اون هم کوچيکتر بود هم مو نداشت
بعد از اون روز ديگه کارمون شده بود که توي خونه و باغ و صحرا دودولامونو در بياريمو بماليم . اوايل خيلي هيجان داشت ولي بعدا يواش يواش حس عجيب شهوت هم اومده بود سراغم
بالاخره اوضاع همينجوري ميگذشتو من هم کم کم داشتم به اين کارا علاقه مند ميشدم يه چند سالي که گذشت. من يه سال که کمي ديرتر ميخاستم برم مسافرت ميرفتم پيش بابام که مثلا کمکش کنم
اون يه کارگر داشت که 2 يا 3 سال از من بزرگتر بود و وقتي با هم تنها بوديم همش سعي ميکرد حرفو بکشونه سمت مسايل سکسي از دوست دختراش و کردناش و جق زدناش تعريف ميکرد
و بالا خره يه روزي کيرشو بهم نشون داد که خيلي از مال من بزرگتر بود و يکم سياهتر و گذاشت بهش دست بزنمو بمالمش و خيلي حال ميکرد و از جق زدناش گفت ولي چون من تجربه نداشتم
بهم توضيح داد و من فهميدم يعني چي آب کير چيه و اين جور چيزا
بعد از اون روز يه روزي خونه تنها بودم يه کم با کيرم ور رفتم و اون کارايي که کارگر بابام گفته بود و انجام دادم و براي اولين با آبم اومد و يه حس خيلي خاص و عجيب بهم دست داد
بعد از اون روز من رابطم با داوود کارگر بابام نزديکتر شده بود و با هم راحت بوديم بابام که ميرفت سمت بازار اولين کاري که ميکرد لخت ميشد و اون جوري تو کارگاه ميگشت و منم لخت ميکرد
و با هم ور ميرفتيم اما هيچ وقت منو نکرد و اون تابستونم من رفتم خونه بابابزرگم .داييم که ديگه با هم راحت شده بوديم تعريف ميکرد که چچجوري بچه هاي تهروني رو اونجا به بهانه هاي مختلف کرده
به منم پيشنهاد داد که همديگرو بکنيم منم قبول کردم اون گفت اول تو بکن منم که بلد نبودم ازش پرسيدم چيکار بايد بکنم اونم بهم توضيح داد
گفت اول با کيرت جق بزن و وقتي راست شد سرش تف بزن منم دولا ميشم بکن تو کونم تلمبه بزن تاآبت بياد تو کونم بعد من تورو ميکنم منم همن کارارو کردم و آبم اومد و نوبت اون شد
اومد منو قنبل کرد و تف زد سر کيرش خواست بکنه تو که من درد عجيبي گرفتم و مانعش شدم نذاشتم بکنه . بعدا وقتي بيشتر تجربه پيدا کردم فهميدم اونم خودش اونقدر کون داده بود که باز شده بود که دردش نميومد
ازش پرسيدم من چيکار کنم که منم بتونم به تو کون بدم و دردم نياد اونم گفت که بايد با سوراخ کونت اونقدر بازي کني تا کمي باز بشه بعد راحت بتوني کون بدي
منم چند روزي اينکارو کردمو يه روز بهش کون دادم .اولين کون دادنم بود و به اندازه الان که کون ميدم برام لذت نداشت ولي خيلي حال داد
ديگه کارمون شده بود که جاهاي مختلف همديگرو ميکرديم منم کمکم داشت از کون دادن خوشم ميومد و سعي ميکردم بيشتر بهش بدم تا بکنمش و بعدها فقط اون منو ميکرد
بالا خره دوران راهنمايي و دبيرستان تموم شد و من تو اين مدت ديگه روابطم با داييم کمرنگ شده بود و بيشتر براي اينکه لذت بيشتر و طولاني تري ببرم با خيار خودمو ميکردم و حسابي حشري شده بودم تا دوران دانشگاه
من براي بار اول فيلم و عکس سکسي ديدمو فهميدم کردن اصلي و دادن و ساک زدن چجوريه
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 135
#54
Posted: 15 Mar 2015 13:02
اولین بار قبل از ازدواجم با خانمم .. تو دانشگاه با دختری اشنا شدم واقعا تیکه بود البته هم رشته من نبود .. تعریف نباشه تو دانشگاه واسه خودم قطبی بودم میاوردم سر کلاس خودشون تا پسراشون پاره بشن... کم کم نزدیک شدیم با خونوادم کاملا اشنا بود یه روز با مادرش حرفش شده بود از خونه زده بود بیرون ..رفتم اوردمش خونمون همه خونه بودن .. بابا شب گفت میای پیش من میخوابی تا فردا برم با خونوادش صحبت کنم .. مشکلات داشت واقعا با مادرش.. اونم اتاق من خوابید یادمه اسمش سحر بود .. اومدم شب اب بخورم که صدام زد داخل اتاق با ترس رفتم لباساشو جلوم دراورد بعمرم سینه هایی به این قشنگی ندیده بودم ...ازم خواست پردشو بزنم ولی نکردم میترسیدم شر شه کلا دختر خیلی شری بود.. ازون تیپا که عصبانی میشد قشنگ به مادرش میگفت فلانی منو...نتوستم دووم بیارم واسم سرپا تو اتاق ساک زد..به حدی باعشق میخورد و باهاش لب بازی میکرد .. که نگو..عجیب حشری بود .. ندیده بودم دختر با ساک زدن ناله کنه..اینقدر عالی کارشو کرد که ارضا شدم تو دهنش.. بعد گفت برو یک ساعت دیگه بیا دوباره ...از پشت بکن .. ولی نکردم چون میدونستم اهله ناله کردنه بابام میفهمید جرم میداد ..میگفت امانت این دختر...البته بعدا خوب انجام دادیم ... الان بغض گلومو گرفت ... مادر مادر جندش اینقدر اذیتش کرد تا اخرش خود کشی کرد ..یادمه زمانی ایسی یو بود دوساعت زیر دوش تو حموم گریه کردمبعد از سه روز فوت شد.. زمانی سم خورد . سریع بمن زنگ زد هنوز صداش تو گوشمه پشیمون بود میگفت امیر نجاتم بده و گریه میکرد با مادرم دعوام شده ... بمیرمم نشد... سه ماه افسردگی گرفتم .. خدا رحمتش کنه انشالله بهشته چون خیلی مهربون بود .. خدارو شکر هیچوقت ازم ناراحت نشد .. دوستان بعضی دخترا حساسن مراقب باشید .. اگر ازم ناراحت بود هرگز خودمو نمیبخشیدم .. الان ازدواج کردم ولی باز با خانمم سر خاکش میرم و گریه میکنم .. خدا رحمت کنه پدر مادر همسرم همسرم هیچوقت ناراحت نشد و درک کرد ومیکنه ....
ولی تو کوچه مادرشو گیر اوردم مثل خر زدم بهش ... سه ماهو یک روزم حبس کشیدم سر این جریان...
زندگی مجموعه ای از موفقیت ها وشکست هاست
ارسالها: 3
#56
Posted: 24 Sep 2015 13:28
من از همون بچگيام همه چيرو از ماهواره ياد گرفته بودم،حتي اصطلاحات و پوزيشنهاي مختلف
ولى شيطونيهام بيشتر با دختر خالم بود كه هر چى بلد بودو از من ياد گرفته بود.يه روز كه خونه ي خالم اينا بوديم همه بزرگترا شال كلاه كردن واسه خريد، به ما هم يه تعارف نزدن!ما هم كه از خدا خواسته، از ذوق زياد نميدونستيم از كجا شروع كنيم.آخر قرار شد با هم بريم حموم تا اونجا شيطوني كنيم. اون موقع من٨ سالم بود و اون ٩ سالش.توي حموم كلي لب و بمال بمال كرديم آخر سر قرار شد ٦٩ بريم كه من كس اونو بخورم، اونم كير كه نه، دودول منو .بعد اومديم برون و به زور سشوار خودمونوخشک كرديم و يه فيلم نيمه سكسي درب و داغون كه با اينترنت دايال-آپ گرفته بوديم گذاشتيمو شروع كردم خوردن كسش،انقــــدر خوشبو و خوشمزه بود كه تا حالا مثلشو نديدم خلاصه فيلمه به جايي رسيد كه مرده ميخواست بكنه توي كس زنه ولي اون نميذاشت، آخر برگشت و از پشت كرد تو.خيلييييي خوب شد وگرنه الان به فنا ميرفتيم منم كردم توي كونش، توي فيلم با خشونت كرد تو، منم مثل اون ولي اون دردش نيومد،چرا؟ خب كير پسر ٨ ساله كه كونو جر نميده!
الان دقيقا ٧ سال از اون موضوع ميگذره و من و اون هر روز علاقمون به هم بيشتر ميشه،نه از نظر سكسي،بلکه كاملاعاطفي.بعد از اون بار، ١٠٠٠ دفعه ديگه با هم برنامه داشتيم،ولي چند دفعه نزديک بود متوجه بشن! نازي خيلي حشريه، حتي از منم بيشتر ولي اينجا ايرانه، نميشه كاريش كرد،اگه خارج بوديم فك نميكنم از زير دست سالم بيرون ميرفتم! البته تازگيها فهميدم پردش حلقويه، از خوشحالي دارم بال در ميارم،واسه همين كه خوشحاليمونو قسمت كنيم بهم گفت بيام اينجا و بهترين خاطره مونو بنويسم.مرسي كه بهترين لحظات زندگيمو خونديد
قوي تر از خودم جز خدا نيس تو ديدم، حتي از سينه قبرستون شير دوشيدم!