انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 8 از 14:  « پیشین  1  ...  7  8  9  ...  13  14  پسین »

خاطرات اولین سكستون در دوران كودكی را اینجا بیان كنید


زن

 
اولین سکس من مال حدود ۸-۹ سالگی بود یه دختر عمو داشتم حدود شش سالش بود خوشکل و ریزه میزه بود خیلی برام عزیز بود هر موقع میرفتیم خونشون و مشغول بازی میشدیم معمولا بازی های تیمی میکردیم و منو اون تو یه تیم میشدیم عمدا میباختم و کنار می ایستادیمو منم از پشت دستمو میکردم تو شلوار و شورتشو و با کس کوچیک بدون مو و سوراخ کون کوچیکش ور میرفتم و بازی میکردم ولی یه بار هم تنها بودیم مجبورش کردم شلوارو شورتشو کشید پایین و کس و کون کوچیکشو واسش لیس زدم و حسابی انگشت کردم و دست اونم زورکی گذاشتم رو کیر خودم باهاش بازی کنه
     
  

 
من فکر کنم ده سالم بود
     
  
مرد

 
ولی خاطره من مال۶سالگيمه
دخترهمسايمون که اونموقع۲۷-۲۸سالش بود بخاطراينکه من تپل وخوش سروزبون بودم موقعهايى که کسی خونشون نبود منو میبرد باهام ور میرفت بهم میگفت قربون دولت بشم انو میکرد تو دهنش
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
اولین سکسمو با دختر داییم داشتم . ۱۰ سالم بود و یه دختر دایی ۲۱ ساله داشتم که خیلی بهش نزدیک بودم همه دوس پسراشم کرده بودنش. من سکس بلد بودم و یه شب وقتی که خونشون بودم تو اتاق خوابش از جلو و عقب بهم داد بعد ار اون هربار میرم خونشون تقریبا یه بار میکنمش. الانم شوهر داره ولی بازم بم میده
     
  
مرد

 
حدود سال ۷۸ با یه زن حدود ۶۰ ساله
     
  
مرد

 
من کلا سروگوشم از بچگی میجنبید. نه که سکس بابا مامان یا کسی رو ببینم. نه. صدقه سر پسرعموم فهمیدم دنیا دست کیه!
اولین بار خونه بابابزرگم بودیم.۷سالی داشتیم. با همین پسرعموم. شب جای ما رو کنار هم انداختن. نصف شب دیدم یه چیزی رو شکمم داره وول میخوره. اول ترسیدم مارمولکی چیزی باشه. اما دست که گذاشتم دیدم دست پسرعمومه. آروم دستشو کرد تو شورتم و دودولمو گرفت. خیلی ترسیده بودم. هرچی میگفتم نکن ول نمیکرد. از من شر تر بود. منم آروم و سوسول! خلاصه خوب مالیدش.تو مشتش گرفته بود.باهاش بازی میکرد. میگفت دوست داری؟ منم هی رو "نکن" گفتن بودم! اون شب گذشت. تا فرداشب. دوباره همون ماجرای شب قبل، منتها بایه تفاوت. ایندفه دست برای کونم انداخت. دوتا کپل کونمو گرفته بود تو دستاش.میمالید. از عقب ازلای پام دست انداخت دودولمو گرفت. خایه که تقریبا نداشتم انقد کوچیک بود. حسابی مالیدمنو.بعد دستمو گرفت در همون حال کرد تو شورتش. دودولش تو دستم بود. نرم و گرم. واقعا حال میکردم با اون سن. خلاصه اون شبم به مالیدن گذشت. بعد اون هرجا همدیگه رو گیر میاوردیم، یه حالی به هم میدادیم. تو اتاق اون، خونه ما و...
گذشت تا تقریبا کلاس چهارم بودم. خونه مون منتقل شده بود شمال. با سه تا از بچه های همسایه خیلی رفیق شدیم. دیگه همتون میدونید چی میشه دیگه.. رفت و رفت تا بحث به کارای بد! رسید. هیچوقت یادم نمیره. تابستون بود و هوا خیلی شرجی.ساعت ۳بعدظهر احدی بیرون نیست اونجا. ما یه آلاچیق مانند درست کرده بودیم تو جنگل که مثلا مقر فرماندهی!! بود. تو آلاچیق نشسته بودیم که بحث شیرین کارای بد! گل انداخت. عقلمون که نمیرسید مثل بچه های الان. شوخی شوخی لباسای همدیگه رو درآوردیم. اولش مسخره بازی بود و همدیگه رو مسخره میکردیم. یهو یکی از بچه ها به اونیکی چشمکی زد که بعد متوجه شدم چی بود! دوتاییشون، اونیکی دوستمون رو خوابوندن زمین و سریع شورتشو درآوردن. لخت لخت. هرچی دست و پا زد نتونست مقاومت کنه. به شکم خوابوندنش. دیگه اونم آروم شد. لپای کونشو بازکردن. برامون جالب بود مال همدیگه رو میدیدیم. منم بهشون ملحق شدم. باورکنید الان که بهش فکر میکنم، عین فیلم لزبینهای ۴نفره بود! دیگه بترتیب لخت میشدیم و ۳نفر بعدی اکتشاف! میکردن. نوبت من شد. شورتمو درآوردم. خوشگل بودم. واقعا خوشگل. بی هیچ تعریف و تعارفی. فرقی که من با بقیه داشتم این بود که انگشتم گذاشتن. قشنگ هرکدوم انگشت میذاشتن کونم. کمی درد داشت.
به این ترتیب دنیای سکسی ما آغاز شد.
ببخشید طولانی شد. خواستین ماجرای دوره راهنمایی رو هم میذارم که رسما سکس میکردیم.
     
  
مرد

 
دوران کودکی که سکس نداشتم اصلا نمیدونستم چی هست که بخوام انجامش بدم ولی دستمالی کردن تا دلت بخواد یه دختره بود تویه محلمون فکر کنم راهنمایی بود با هم قایم موشک بازی میکردیم میبردمش جاهایی که دید نداره دستمالیش میکردم
زندگی مثل دوچرخه سواری می مونه ... واسه حفظ تعادلت همیشه باید در حرکت باشی ... .((آلبرت انیشتین))
     
  
مرد

 
مرسی از دوستانی که خوندن و نظر دادن.

تقریبا ۲-۳سالی شمال بودیم و بعدش برگشتیم شهرمون. تو این مدت اتفاق خاصی نیفتاد. یعنی امکانش پیش نیومد و منم تقریبا بزرگ تر شده بودم و این مسائل برام قابل هضم نبود. منتها از کلاس پنجم گهگاهی که کسی رو خیلی عادی و از روی علاقه پاک بغل می کردم و دودولم بهش میخورد، یه جوری میشدم. دقیقا مثل وقتی میخوای جلق بزنی و انگار سر و بی حس میشه کیر. خوشم میومد از این اتفاق. منتها دلیلش رو نمیدونستم چیه. البته اصلا تو نخش نبودم. هروقت پیش میومد.
تقریبا اول راهنمایی بودم که بدجوری تو نخ خودم بودم. تو حمام به بدنم دست میکشیدم. یه حس کنجکاوی بود بیشتر. میخواستم تو خلوت حمام یه کاری کنم که اون حسه رو تجربه کنم. موفق هم شدم. اما الگوریتم و روال مشخصی نمیتونستم براش پیدا کنم)گرچه بعدها فهمیدم که هنوز دستگاه تناسلی ام کامل نشده).
اون سال گذشت و من رفتم سال دوم راهنمایی. جریانات تو حمام هم گهگاهی ادامه داشت. تا اینکه یه روز تقریبا تو همین دی و بهمن بود که خانوادم رفتن بیرون و من خونه موندم( با اینکه سنی نداشتم، اما انقدر عاقل بودم که خانوادم تنها بذارنم خونه). بازهم هوس حمام.. رفتم حمام. یه تشت پر آب گرم کردم و نشستم توش. به خودم دست میکشیدم.. تصمیم گرفتم دودولم رو بشورم که هم تمیز بشه، هم حالی بکنم. واقعا نمیدونستم کاری که دارم میکنم اسمش جلق زدنه. صابون زدم و کیرم رو مالیدم. هی مالیدم. کم کم احساس کردم که داره یه اتفاقایی میفته. حسه خیلی قویتر شده بود. بی اختیار فقط میمالیدمش. هی شدید و شدیدتر میشد اون حس قشنگ..به یه جایی رسیدم که احساس میکردم الان بیهوش میشم. سرم گیج میرفت. مثل وقتی که تو مشروب خوردن اوردوز میکنی.یه گیجی باحال.. تقریبا بیحس شده بودم که یهو یه مایع خیلی غلیظی ازم بیرون اومد و ریخت تو تشت. بشدت ترسیده بودم. فکر میکردم الان میمیرم!! باور کنید راست میگم! ولی بعد ۱۰ دقیقه دیدم نه! نمردم!سریع خودمو شستم و اومدم بیرون. این شد شروع زندگی سکسی من..
     
  
مرد

 
دیگه کاملا فهمیده بودم که چیکار باید بکنم. عین اسپایدرمن!! شده بودم. هرجا گیرمیاوردم باید خودمو خالی میکردم. واقعا نمیتونستم خودمو نگه دارم..
یه شب خواب بودم که بیدار شدم آب بخورم، دیدم تلویزیون تو هال روشنه و صداشو بستن. آروم و پاورچین رفتم نزدیک در اتاق که باز بود. خواستم بیرون برم که از لای در دیدم بابا مامانم دارن فیلم سوپر میبینن و هردو لخت لختن. وای چی میدیدم؟؟؟... همونجا نشستم. نمیدونستم بابا مامانمو نگاه کنم یا فیلمه؟! تو فیلمه یه زن و مرد بودن که داشتن سکس میکردن. بعدش یه فیلم ژاپنی بود که دختره رو از کون میکرد. سوراخش باززززز شده بود از بس گاییده بودش. بی اختیار دستمو کشیدم کیرم. باور کنید بی اختیار آبم ریخت تو شورتم. آبم که اومد، به خودم اومدم و برگشتم تو تختم و خوابیدم..
دیگه بکن بکن شبانه مامان بابا سوژه جلقم بود. وای میمردم از حشر. یه کار دیگه هم یاد گرفته بودم. میذاشتم کون خودم. با هرچی که دم دستم بود. دسته برس..خیار..هرچی که میشد بره اون تو. وقتی خونه تنها بودم، آینه قدی میذاشتم تو اتاق، لخت میشدم و پاهامو میدادم بالا و سوراخم رو میدیدم. یه سوراخ قهوه ای روشن. کرم میمالیدم سوراخم و آروم دست برس رو میدادم تو کونم.قشنگ زیر معده ام سر برس رو حس میکردم. وقتی تلمبه میزدم، کیرم سفت و سفت تر میشد تا اینکه آبم پرتاب میشد و میریخت رو شکمم و آینه و...
یه بار رفته بودیم خونه عمم تهران. این عمم خیلی سکسی و خوشگل بود. خیلی. با اون سن کم من حالیم میشد. لباسای باز می پوشید. دوسه باری لخت دیده بودمش و رک بگم، دوست داشتم بهش دست بزنم. بگذریم. وقتی رسیدیم، قرار شد من برم حمام. چون تو مسیر گند زده بودم لباسام انقدر اینور اونور دویده بودم. رفتم تو حمام، طبق معمول کنجکاوی اومد سراغم! یه تشتک بود که چندتا لباس توش بود. ظاهرا چیزی نبود جز چندتا زیرپوش مردانه و پیرهنی و همینا.ولی من قانع نشدم! همه رو برداشتم تا به قسمتای پایینی برسم. واییییییییی. چی میدیدم؟؟؟ سه تا شورت زنانه. دوتا از این ساده ها که سفید و زرد بود. و یه مشکی توری مانند.جووون. توش رو باز کردم دیدم واییییی، ترشحات عمم توش بود. خیلی هم زیاد بود. اصلا نمیدونستم ممکنه ترشحات چرکی باشه یا ترشحات عادی زنانه یا حتی آب کیر شوهرعمم.. اصلا اطلاعی از این چیزا نداشتم(از وقتی زن گرفتم فهمیدم!!) پوشیدمش. پیش آبم راه گرفته بود و مثل چسب رازی! کش میومد. نوک کیرمو میمالیدم ترشحات عمم. جوووون. خوابیدم کف حموم و انقدر مالیدم کیرمو تا آبم ریخت تو شورتش. داشتم از حشر میمردم. بلند شدم شورت رو شستم و گذاشتم سرجاش و حموم کردم و بیرون آمدم...
اینا رو گفتم تا بدونید چجوری وارد دنیای سکس شدم و همه زندگیم تحت شعاعش قرار گرفت.
     
  
مرد

 
سال سوم راهنمایی بودم. یه همکلاسی داشتم تو این سه سال به اسم "فرید". فرید اینا اصالتا آذری یا همون ترک بودن و بخاطر شغل پدرش اومده بودن شهر ما. پدرش از این مهندس مخابرات ها بود و کلا خانواده باکلاسی داشت. نه که ما بی کلاس باشیم!! ولی خب، خونواده جالبی داشت. بگذریم. این فرید، از همون سال اول هی مثلا با من شوخی داشت و شوخی های بدی میکرد. مثلا نشسته بودم که یهو بوسم میکرد! بلند میشدم از سرطبقه، دستشو میذاشت زیرم که وقتی بشینم،دستش زیر کونم باشه و بعد میخندید. من اصلا خوشم نمیومد از این کارا. غرور مردانه ای داشتم که دوست نداشتم کسی متعرضم بشه. اصلا. الحق فرید خیلی خوشگل و ناز بود. سفیییید. مثل برف. موی روشن. لبای قرمز. کلا ناز بود. مثل خودم. خودمم خدایی خوشگل بودم.
این رفتار ها ادامه داشت و من با اینکه بدجور عصبانی میشدم، بروز نمیدادم و میخندیدم و فحشش میدادم که مثلا حساس نشه.
سال سوم بودیم، زنگ ورزش بود. تو کلاس داشتم لباس عوض میکردم که برم توحیاط. آخر نفر بودم. چون دوست نداشتم جلو بچه ها لخت بشم. شلوارمو در آورده بودم که شلوار ورزشی بپوشم، یهو فرید اومد تو. پرسید کجایی؟ نیومدی؟ گفتم چرا. دارم میام. تو برو تا من بیام. پرید جلوم و حرکتی کرد که خشکم زد. فرید بی هیچ تعارف و بی هیچ خجالتی کیرمو از رو شورتم گرفت تو دستش. پوزحندی زد و گفت: باهم میریم. جوش آورده بودم. یعنی جوش ها! گفتم فرید نکن. دستتو بکش. گفت یواش. الان همه میفهمن. گفتم فرید دستتو بکش. گفت دوستش دارم. نمیدونم چرا نمیزدم تو گوشش. چرا تلاشی نمیکردم. خوشم اصلا نمیومد. اما مسخ شده بودم. گفتم فرید بسه. شوخی هم حدی داره. گفت شوخی نیست این. کمی از رو شورت باهاش بازی کرد و گفت بیا بیرون. و رفت..
رفتم تو حیاط. حین بازی زمین خوردم و کمی زانوم خون اومد. رفتم تو دستشویی بشورمش که دیدم فرید هم اومد تو. پرسید حوبی؟ چیزی نشد؟ گفتم نه. برو. دستشو گذاشت رو پام و گفت علیرضا چرا اینجور میکنی؟؟ من از تو خوشم میاد. خواهش میکنم یه کم صبر کن. گفتم بله؟ چی میخوای؟ گفت تورخدا فقط ساکت باش. خواهش میکنم. گفتم بله. چی میگی؟ دیدم دستشو کرد تو شلوارمو دوباره دودولمو مالید. گفتم فرید گمشو. نکن. گفت التماس میکنم هیچی نگو. پررو تر شد.. از تو شلوار ران هام رو میمالید. بیخ کیرم. یهو دستشو کرد تو شورتم. خودم عقب کشیدم. گفتم بروکنار میخوام برم. بدون هیچ حرفی دستمو گرفت و کرد تو شورتش. هنگ هنگ بودم. گفت بمال. خواهش میکنم. بهم دست بزن. یه کیر نرم کوچولو اندازه مال خودم داشت که شق شق بود. دستامو جوری هدایت کرد که تحماشو بگیرم. داغ و نرم. مثل پنبه. یهو آروم چرخید. دستم رو کپلای کونش بود. خودمم حشری شده بودم دیگه.. هیچی نمیگفتم. به سوراخش دست میزدم. اونم بیکار نموند و همینکارو بامن کرد. بدون حرفی رفتیم تو یکی از دستشویی ها. درم بستیم. شلوار و شورتمو کشید تا رو زانوم. کیرم تقریبا شق بود. یهو گفت وای چه نازه. چرخوندم/. کونمو دید. لپاشو باز کرد و سوراحمو دید. انگار مثل دکترها وارسیش میکرد. تو همون خماری گفتم بسه دیگه. بریم. الان یکی میاد. گفت باشه و رفتیم...
این شد شروع ماجراهای من و فرید..
     
  
صفحه  صفحه 8 از 14:  « پیشین  1  ...  7  8  9  ...  13  14  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

خاطرات اولین سكستون در دوران كودكی را اینجا بیان كنید

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA