ارسالها: 1437
#81
Posted: 22 Jan 2017 17:45
من ۱۲ سالم بود که یکی از هم از بچه همسایه که ۴-۳ سالی بزرگ بود و شر بود اون گاهی برام تعریف سکس تعریف میکرد و خوشم میومد یه سالی میشد میگفت بریم تو گاراژشون کون و کیرمونو بهم نشون بدیم و قبول نمیکردم بعد که قبول کردم رفتیم تو گاراژ و اول اون شلوار گرمکنشو کشید تا زانو پایین بعد گفت تو هم بکش منم کشیدم اومد نزدیک و دست میزد به کونم و هم خوشم می اومد هم میترسیدم یه تیکه موکت بود اونجا گفت بخواب اول من بزار لای پات قبلشم میگفت نترس درد نداره و میزارم لاش اگه قبول نکنی میرم به همه میگم ناچار قبول کردم و به شکم خوابیدم و کیرشو تف زد گذاشت لای پام و تکون میداد کیرشو گرفت دستشو میخواست بکنه تو سوراخم که هر چی اصرار کردم قبول نمیکرد و زورشو هیکلشم از من بزرگ تر بود به زور سرشو هل داد تو و داشتم از درد میمردم نمیتونستم صدام در بیاد دستمو گذاشتم جلوی دهنم فشار داد و عقب جلو میکرد که دیدم کشید بیرون و ابشو زیخت رو کونم و پاشدم و گفتم حالا نوبت توئه و قبول نکرد و گفت برو از گاراژ بیرون الان میفهمن بزار برا بعد از اون روز چند روز میگذشت و منم کم کم یادم رفته بود تا که یه بار گفت میخوام باهات حرف بزنم گفت پسر عموش اون موقع دبیرستان بود گفت من به اون کون دام خیلی خوب بود اون بلده اصلا درد نداره گفت ماجرای تورو هم گفتم بهش من ناراحت شدم که چرا گفتی ابروم میره گفت نگران نباش به کسی نمیگه فقط گفته یه بار هم اون بیاد اگه دوست نداشتی کار نمیکنه من ترسیده بودم که قبول کنم یا نه یه روز سر ظهر بود گفت امروز تو خونشون کسی نیست و پسر عموش میاد تو هم بیا منم کنجکاو شدم رفتم بعدش رفتیم تو اتاقش اولش گفت استرس نداشته باش شلوارتو در بیار و دراز بکش رو تشک که پهن کرده بود به شکم دراز کشیده بودم اومد با کیرش نشست جلوم و گفت بخور من گفتم نه دوست ندارم سرمو گرفت و نزدیکش کرد اون دوستمم نشسته بود کنارشو نگاه میکرد و میگفت منم میخورم به اجبار سرشو کردم تو دهنم مزه خاصی میداد و یه شوری و تلخی میزد تا نصفه تونستم بخورم بعد پاشد و اومد نشست پشتم تف زد روش و میمالید به سوراخ کونم یخورده فشار میداد و میکشید گفت مثل کون حسینه همون دوستم اونم برای بار اول اینجوری بود گفت حسین برو روغن وازلینتو بیار رفت اورد و با انگشتش میمالید به سوراخ کونم انگشتشو تا یه بند فرو میکرد و میکشید کم کم عادت کرده بودم سر کیرشو یخورده روغن زد و هل داد تو و اشکم در اومد هی میگفت شل کن شل کن با هزار مصیبت تونست تا نصفه جا کنه و عقب جلو میکرد 5 دیقه ای ابش اومد و ریخت رو کاغذ دستمالی منم پاشدم برم که حسین گفت نوبته منه به زور خوابوندم و کیرشو تف میزد و کرد تو سوراخم درد داشتم فقط میخواستم کارش تموم شه و برم اونم ابشو ریخت و رفتم خونه بعد از چند ماه باز گفت بیا و اینبار یخورده راحت بود درد داشت ولی تا اخرش تحمل کردم ولی نزاشتم حسین هم بکنه فقط پسر عموش کرد
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم