ارسالها: 7
#4
Posted: 22 May 2020 11:57
قسمت اول:
داستان: آشنایی با سکس
خاطراتمو میخام از دوران مجردی شروع کنم که چجور شروع شد.
افرادی که دهه ۶۰ هستن میدونن دوران ما هرکاری سخت بود وانجام دادنش خطرناک و باریسک زیاد و مثل امروز همه چشمو گوششون باز نبود و این همه علم پیشرفت نکردو مردم آزاد نبودن و اکثر یسری از کارارو از فامیل و دوستا یاد میگرفتن
تومدرسه شوخی های جنسی داشتیم و یواش یواش با خودارضایی آشنا شدم طوری که هرشب این کارو انجام میدادم با کشیدن ماژیک بین پاهام و دستمالی کردن خودم میگذشت.
دختر خالم زهرا که خونشون نزدیکمون بود دوسال ازمن بزرگتربودو۱۹سالش بود تو دوره خودش از خیلیا جلوتربود.دختری نترس شجاع وه رو مد و به روز.
پدرش اهل شمال بود و خانوادش میرفتن مسافرت شمال.یروز زنگ زد گفت مینا تنهام بیا پیشم این چندروزو اینجا خوش بگذرونیم.نمیدونستم اونشب چه اتفاقی قراره بیفته و مسیر زندگیم کلا عوض بشه.
همه میدونید اولین اتفاقاها همیشه لذت بخش و تو ذهن آدما مزش میمونه.
اکثر اون زمان تا خونه خالی میشد فیلمهای صحنه دارمیدیم مثل درامتداد شب گوگوش.ماه عسل.وفیلمهای خارجی ک صحنه داشتن و لذت میبردیم.
زهرا سیگار میکشید و قلیون و مشروب منم ک پاستوریزه در حد دوتا کام قلیون و بعدش سردرد و آب قند.
شب جلو تلویزیون دوتایی خابیده بودیم ی پتو انداخته بودیم رو خودمون و فیلم طالع نحس و میدیدیم.بعد ازچنددقیقه فیلم دیدن من ترسیده بودم اونم میخندیدو من و تو بغلش گرفته بود.
خیلی ترسیده بودم هرجور که بود فیلمو تا آخر دیدیم.
گفت حالا ی فیلم میزارم که ازخنده روده بر بشی منم خوشحال گفتم بزار ببینیم.
گفت فیلم تارزان جدید بازی کردن خنده داره.!!!
فیلم شروع شد ماهم تو بغل هم بودیم.
برای اولین من کیر ی آدم بزرگسالو دیدم اونموقع سینه زن یا کیربچهای فامیل که۵سال یاکوچکتربودو دیده بودم.اما این کیر یچیز دیگه بود.
به زهرا گفتم این واقعیه گفت اره نترس نمیخورت تو فیلمه.
خیلی تحریک شده بودم و شورتم همش خیس شده بود.
این فیلمو زهرا از دوس پسرش گرفته بود که ببینیم.
سکانس اول فیلمو که دیدیم زهراگفت بخابیم بسه دیگه اما من هیجان داشتمو بیشتر میخاستم ببینم
کسم داشت نبض میزد نوک سینهام سفت شده بود و زودتر میخاستم ارضابشم اما روم نمیشد بگم بزار بقیشم ببینیم.جلو تلویزیون خابیدیم.چنددقیقه نگذشت که دیدم زهراچسبید بم.لبشو گذاشته بود رو گوش و گردن من لیس میزددستشم گذاشته بود روسینهام منم غرق شهوت.
میگفت مینادوست داری اما من جرات حرف زدن نداشتم.یواش یواش دستشو برد زیرسینهام صدای آهههههههههه من بلندشد.
تابخودم امدم لب تو لب باهم بودیم. چقدر لذت داشت@ چه شبی بود.
گفتم من بلد نیستم زهرا چکارکنم گفت تو چشماتو ببندو لذت ببر.
ازلب و گردن شروع کرد تا رسید ب سینهام دونه ب دونه میکرد تو دهنشو مک میزدولیس میزدو فشار میداد منم فقط آخخخخ و آههههه میکردم میگفتم زهرا جون دوست دارم میخام بیشتر میخام.
امد رسید به نافم و وایساد لیس زدن.
گفت میخای بیشتر لذت ببری ب آرومی گفتم اره.گفت پس امشب مال منی.میخام ی خانوم بشی میخام بزرگ بشی.
کلا من بدنم کم مو و همیشه با ژیلت میزدم الان ک کاملا لیزر کردم.
اول یکم بالای نازمو مالید یهوسرشو گذاشت رونازمو شروع کرد ب خوردن و لیس زدن
من مث مار ب خودم میپیچدم این چ حسی بود چ لذتی بود چندبار ک زبونشو جلو عقب کرد لرزیدم و ارضا شدم
هیچکدوم از ارضاهای قبلم اینجور نبود چقدر آب ازم امد تا چند دقیقه تو حالت خلسه بودم ی حس عجیب و غریب
ب خودم ک امدم دیدم زهرا داره لبامو بوس میکنه روم نمیشد تو چشاش نگاه کنم گفت مینا آبجی جونم امشب تو خانوم شدی خوشت امد با تکون دادن سر بهش فهموندم که خوب بود.رفتم توالتو امدم تو بغل هم خابیدیم.