انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 3 از 4:  « پیشین  1  2  3  4  پسین »

عاشق عمو شوهرم شدم



 
قسمت18

منم تا تونستم قربون صدقش ميرفتم ، هم ميخواستم ارومش هم واقعا عاشقش بودم و اين همه لذتي كه تو اين چند روزه بردم عمرا ميتونستم بدون اون به دست بيارم خدايي هم ديگه اونروز پيش دوستاش يكم زياده روي كردم، سعي هم ميكردم كوسمو بمالم كه حشري شم و كمتر دردم بياد يهو منو ول كرد گفت تكون نخور تا بيام رفت بيرون ديدم صدا مياد از اشپزخونه برگشت ديدم واييييييي يه با يه بادمجون اومد تنها حرفي كه زدم گفتم علي خشك نه پاره ميشم ابروم ميره از كشو بغل تخت ژل سكس و بردار بزن اونم يه لحظه دلش رحم اومد ژل زد و منو دوباره به حالت سجده دراورد،د ستم گذاشتم رو سوراخم التماسش ميكردم ترو خدا علي بيخيال شووو من كه معذزت خواهي كردم، گفت نترس تو كونت نميكنم دستتو بردار ، برداشتم زارت كرد تو كوسم عربده اي زدم كه خودم گوشهام پاره شد گفت خفه شو جنده گفتم علي درد داره كه محكم زد تو كونم گفت زررو نزن شروع كرد عقب جلو كردن انقدر تند اينكارو كرد كه كسم اب انداخت قشنگ قطر بادمجونه دوبرابر كير كلفتش بود، انقدر با اون كرد كه ابم اومد اه يلندي كشيدم گفتم تروخدا بادمجونو بزار كنار خودت بيا منو بكن ،مثل قديمها عاشقونه يهو برگشت گفت خفه بابا دراز بكش، دراز كشيدم رو كمرم، موهامو گرفت منو كشوند اورد دم تخت جوري كه سرم از روي تخت اويزون بود ديگه بد جوري هم گريه گرفته بود، كيرشو تا ته كرد تو حلقم جوري كه خايهاش رو چشمم بود شروع كرد همينجوري تلمبه ميزد و منم گريه ميكردم و اوق ميزدم جوري كه كل صورتم خيس شده بود همينجوري اب از دهنم ميومد بيرون انقدر زد كه اونم ابش اومد سعي كردم تف كنم و نزارم بريزه تو حلقم كه دماغمو گرفت مجبور شدم كل ابشو بخورم ، خوردم اونم خودشو انداخت رو تخت گفتم خيلي بيشتوري و رفتم تو حمومً لخت شدم رفتم زير دوش شروع كردم گريه كردن ديدم علي اوم تو گفتم برو بيرون ،اومد جلو ى شروع كرد منو شستن و قربون صدقم رفتن ، منم يكم اروم شدمو لباشو بوسيدم كلي همو مالونديم بوسيديم دوباره مثل روز اولي كه باهم حموم رفتيم نشست جلو پامو انقدر كسمو خورد و ليس زد تا ابم اومد از شدت حشر نشستم رو زمين گفتم بيا باست بخورم تا ابت بياد، ديگه با بلايي كه سرم اوردي عمرا بتونم بهت به اين زوديا بدم ،منو بلند كرد گفت باست يه سوپرايز عالي دارم بيا بريم رو تخت ولو شيم
رفتيم رو تخت پرسيد ديروز صبح كجا بودي؟! گفتم خودت ميدوني كجا بودم چرا ميپرسي؟! گفت نه بگو؟! گفتم خونه مامانم بودم و توم داشتي با مامانم با موبايل مسيج بازي ميكردي خنديد و گفت در چه مورد حرف ميزديم؟! گفتم در مورد كس و كون مامانم ديگه حتما؟! گفت نه خره گفتم پس چي؟! گفت وايسا گوشيشو اورد، رفت تو واتساپش تو پيغاماي مامانم ديدم واييييييييي يه عكس مامانم ازم انداخته فرستاده باسه علي، موقعي كه داشتم تو خونه مامانم كمك ميكردم دولا شده بودم از كابينت زير دستشويي يه چيزي بردارم كونم قمبل زده بود بيرون، انقدر قمبل شده بود كه شورت زردم از زير لگي كه پام بود معلوم بود، علي هم زيرش زده جونننن چه كوني،،، مامانم زده بود كونش به خودم رفته علي هم گفته بود نه كون تو بهتره رفتم بالا ببينيم چي شده كه حرف از كون من شده ديدم به به .....
     
  

 
داستان جذابیه و خوبم آدم رو حشری میکنه. اما قسمت ها خیلی کوتاهه. بجای اینکه هر روز قسمت جدید بذاری یجا چند قسمت رو هر دو سه روز یکبار بذار. مرسی
     
  

 
قسمت ١٩
علي: بيام بكنمت و بعدش بريم گردش؟
سهيلا:خونم بهم ريختس گفتم مونا بياد كمكم، كارش تموم شه ميفرستمش بره ميگم بيايي(ديدم موقعي كه كارم تموم شد سهيلا هي ميگفت پاشو برو خونه شوهرت گناه داره مياد خستس ، در صورتي هرموقع ميرفتم تا اخر شب منو نگه ميداشت)
علي؛جونننننن كي ميشه جلوي اون ترو بكنم؟!
سهيلا:زرنگيا منو جلوش بكني كه اونم بياري تو بازي؟!
علي: نه ديگه جوني باسم نذاشتي بمونه كه بخوام اونم بكنم؟!
سهيلا:گفت خدا لعنتت نكنه يعني عروس داداشتم اگه جون داشتي ميكردي؟!
علي:تقصير خودته؟! ميخواستي همچين كسي رو پس نندازي؟!
سهيلا:اره خدايي خيلي بانمكه به خودم رفته
علي:كاش قبل شوهرش من ميديدمش
سهيلا:غلط كردي عمرا ميدادمش به تو ، نگهت ميداشتم باسه خودم
علي: جون كاش مادر زنم ميشدي چه حالي ميداد
سهيلا: به جاش الان خود زنتم كير طلاي من
علي:زود زنگ بزن مونا بگو نياد، خودم ميام كمكت،نميتونم صبر كمك
سهيلا:اره حتما سوراخامو بازميكردي جاي كمك بهم
علي:صد در صد شك نكن ولي يه كار باسم ميكني
سهيلا:جونم بگو
علي: ميشه يه عكس يواشكي از كونو هيكلش بندازي ببينم
سهيلا: برو بابااااااا خوبه حالا تو عمو شوهرشي وگرنه اونم تا الان جندتت شده بود
علي:اره ميفرستادمش يواشكي از كونو كوست عكس بگيره بفرسته باسم
سهيلا: بيشرفي ديگههههههه
علي:جوننننن من؟!
سهيلا:ميترسم فردا بگيري بكنيش
علي:نه بابا چه خبره ؟! من همين سهيلا به اين كوسيو دارم بسمه
سهيلا:خرم نكن... يه بار خرم كردي كوس وكونمو پاره كردي بسههههه
علي: من خرت كردم يا تو؟! يادت رفتهههههه چجوري تو اشپزخونه با اون شلوارت جلوم راه ميرفتي و كونتو تكون ميدادي
سهيلا: بيشرف بيايي اينجا كشتمت
( موقعي هم كه من داشتم ميخوندم علي هم رفت پايين پام شروع كرد كوسمو ليس زدن و عوضي ميخواست حشريم كنه كه البته حشري هم بودم با حرفهاي اينا،خوشم اومده بود با مامانم در مورد من حرف ميزنه)
علي: ميام چرا نيام، ميام كه منو بكشي؟!
سهيلا:چي دوست داري بپوشم باست؟!
علي: هر چي به نظر خودت سكسي تره؟!
سهيلا: امشب پيراهن خوشكل ميپوشم برات
( همين جوري كه ميخوندم ناله ميكردم ميگفتم علي تندتر بخور)
علي: جونمييييي ميشه تا مونا بياد يكم كوستو بماليييي
سهيلا: نه الان مياد تو راهه خودت هم ميدوني ابم نياددد سگ ميشم و سر درد ميگيرم عجله نكن زود دكش ميكنم، بيايي خودت ابمو بياري
علي:چشم به شرطيييي كه عكس بديااا
سهيلا: باسه، مونا اومد خودم بهت مسيج ميدم فعلا
(كه پيغام بديش عكس من بود)
علي: جونننن چه كوني
سهيلا: كونش به خودم رفته
علي: نه كون تو بهتره
سهيلا: ميدونم دستت بهش برسه جرش ميدي
علي: واييي ميشهههههه يعنيييي
سهيلا: بيشرففففففففف كشتمتتتت
كه گوشيو پرت كردم كنار با دستام سر علي فشار دادم رو كسم پامو دور گردن علي انداختم اونم شدت خوردن كسامو زياد كرد محكم ميكم ميزد تا يهو ابم اومد پام شل شد اونم ول نميكرد ميخورد باسم منم گرفتش اوردمش بالام كيرش لاي چاك كسم بود گفتم منو ميكني؟! گفت حشري شدي در مورد كونت با مامانت حرف ميزدم؟! گفتم اره خيلي، تروخدا بكن گفت صبر كن پس ،دست كرد گوشيو برداشت داد بهم و گفت برو ويدو اخر رو ببين، اخرين ويديو رو باز كردم ديدم مامانم به حالت سجده خوابيده كونشو قمبل كرده بود علي هم داره تو كونش تلمبه ميزنه، علي گفت صداشو زياد كن ببين چيا ميگه،
سهيلا: عمو محكمتر جونننن بزنننن
علي: مونااااااا اين كون مال كيه
سهيلا:مال توه مال توه نه اون شوهر كسكشم
علي:جونننن مال خودمهه مال خودمههههه
(همينجوري كه داشتم فيلم ميديدم علي هم كيرشو لاي چاك كوسم بالا پايين ميكرد منم همراييش ميكردم و ناله ميكردم خيلي وسوسه انگيز شده بود كه مامانم حاضر شده بود خودشو جاي من برنه و اداي منو در بياره خيلي وسوسه انگيز بود خيلي حشريم كرده بود)
سهيلا: بكن منو بكن عروس دادشتو جندش كن
علي:اره دارم جرت ميدم كونيت كردم شوهرت كه نميتونه بكنه
سهيلا:اره تو بكن تو بكن مامان سهيلام هم تو بكن
علي:جون جفتتونو ميكنم جفتتونو جر ميدم مونا جونمممم
سهيلا: علي جونننننم بيشتر بكن كونم پاره تر كن بيشتر ميخوام
علي:اي كونت خيلي داغه ابم داره مياد مونااااااااا جونم
سهيلا:اره كونمو پر از اب كن بريز توشششششش
فيلم قطع شد و گوشيو گذاشتم كنار كلا ١ دقيقه و نيم بود ولي خيلي سكسي بود به علي گفتم همين اونم گفت اره بابا يواشكي گرفتم وگرنه اون حرفهارو نميزد، لبشو بوسيدمو با دستم كيرشو كردم تو كسم اونم شروع كرد ملو تلمبه زدن، قشنگ روم دراز كيده بود و لباش و گذاشته بود رو گوشمو گردنم من ميخورد و منم اه و ناله ميكردم قربون صدش ميرفتم با دستام داشتم كمرشو ميماليدم و برشگردوندم و نشستم رو كيرش همينجوري كه كيرش تو كوسم بود خودمو تكون ميدادمو با دستم موهامو گرفته بودم باسش ناز و اشوه ميكردم، اونم با سينه هام ور ميرفت و حرفهاي عاشقانه ميزد قربون صدقم ميزفت تا اينكه گفت ابم داره مياد منم سرعت زياد كردم تا ابش اومد ريخت تو كوسم از بس ابش داغ بود كوسم تا رحمم سوخت، افتادم روشو شروع كردم به خوردت گردنش در گوشش گفتم حالا من بهترم يا مامانم؟! اونم گفت معلومه تو ، تو عشق مني گفتم خدايي اگه زنت ميشدم بازم حاضر ميشدي با ديگران بخوابم و به دوستات بدم؟! گفت معلومه كه نه گفتم عوضييييييي ولي خدايي تا كي با من و مامانم ميموني گفت تا هر وقت زنده بوديم پرسيدم چرا حرف منو پيش مامانم پيش كشيدي؟! گفت حال ميده خوب فكر كن بزاري تو كون مامان يه دختر و وانمود كني داري دخترش ميكني و اونم همراهيت كنه... ميدوني بيشتر از خود سكس از با اين جور فانتزيها حال ميكنم تو چشام نگاه كردم گفتم واقعا عاشقتم گفت منم كاش شوهرت اشنا نبود و طلاقتو ميگرفتمو با مامانت ميرفتيم المان باهم زندگي ميكرديم...
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn

 
قسمت ٢٠
چندروزي از سكس من و علي تو خونم گذشته بود منم پريود شده بودم بخاطر همين هم سعي ميكردم بيشتر به زندگيم برسم و يه دستي به روي خونم بزنم و كاراي عقب موندمو انجام بدم علي هم امارشو داشتم همش پيش مامانم بود, چون هرموقع ميخواستم برم پيش مامانم ميپيچوند منو. زنگ زدم به رعنا( يه ارايشگاه كوچك داشت) وقت اپلاسيون بگيرم گفت فردا صبح بيا خونم باست انجام ميدم ارايشگاه رو دارم تعمير كنم گفتم اوكي فردا صبحش رفتم ... رفتم تو اتاق خوابش شروع كردم لباس در اوردن و دراز كشيدم رو تختت اونم كاراشو شروع كرد وقتي كارش تموم شد يهو لباشو گذاشت رو كوسم، شروع كرد به خوردن كوسم . گفتم چيكار ميكني؟ گفت دارم سرويس رايگان ميدم بهت از خداتم باشه، گفتم باشه بخور ، شروع كرد به خوردن و ليس زدن گاز گرفتن با يه انگشت هم كوسمو كردن از بس خورد كه ابم اومد بيحال شدم يكم باهام ور رفت و لبامو خورد و گفتم دراز بكش دارز كشيد شلوار شرتشو در اوردم شروع كردم خوردنش انقدر خوردم كه شروع كرد حيغ زدن كه من كير ميخوام ، يالا پارم كن جرم بده ، من شروع كردم به انگشت كردن كوسش انقدر خوردم كه ابش امد منم پام جون نداشت نشستم كنارش گفتم هنوز سير نشدم كير ميخوام گفت پايه اي يكاري كنيم گفت اگه منظورت عليه نههه، گفت علي كيه، يه دوست پسر جديد پيدا كردم تو همين ساختمون زندگي ميكنه چند روز پيش باهاش رفتم رفتم بيرون شريكش هم اومده بود داشتيم حرف ميزديم كه حرف تو شد و عكس ترو بهشون نشون دادم كه شريكش چشمش ترو گرفته، گفتم شوهر داري گفت مهم نيست، ميخواهيي زنگ بزنم بيان هم من دلم كير ميخواد هم تو، گفتم الان سركار مگه نيستن، گفت بگم اينجايي با كله ميان ولي سكس گروهي خبري نيستا من با اين پسره ميخوام فاب شم دوسشم دارم گقتم باشه بابا خودت يادت رفته همون روز علي رو ادد كردي تو اينستا، اونم زد تو سرم گفت خاك تو سر كينه ايت البته با شوخي و خنده بود كلي هم خنديديم ..زنگ زد به اشكان (دوست پسرش)گفت مونا هم اينجاس به امير (شريكش) هم بگو بياد، معلوم بود با هم بودن كه گفت: امير بدو كه ميخوام دامادت كنم ، به يه ساعت نرسيد كه اومدن منو رعنا عم كلي به خودمون رسيديم و يه لباس سرو سنگين هم از مونا گرفتم كه امير فكر نكنه من جندم. اونها اومدن امير قدش زياد بلند نبود يه ١٠ سانت ازم بلدتر بود ولي خيلي خوشكل و جذاب بود هيكلشم قشنگ بود، كلي هم گفتيم و خنديديم مشروب هم بود كه من نخوردم چون شبش ميرفتم خونه ، نميخواستم شوهرش بفهمه مشروب خوردم..امير هم كلي بهم ميرسيد و باهام حرف ميزدم ميخنديدم خيلي جذاب شوخ بود، مرده بودم از خنده كه اشكان يه چيزي تو گوش رعنا گفت و رعنا گفت من و اشكان ميرم واحد خودش شما هم اينجا راحت باشين و حرفاتونو بزنيد منم يه چشم قره رفتم بهش ولي اونها رفتن.
امير: خيلي جذابي
مونا:واقعا؟!
امير:كاش جاي شوهرت بودم
مونا:اگه جاي شوهرم بودي الان پيشت نبودم كه.
امير:دوسش نداري
مونا:ميشه درمود اون حرفي نزني
امير:چشم ولي ميخوام باهات باشم خيلي خوشم اومده ازت
مونا:اگه پاتو از گليمت درازتر نكني مشكلي نداره، منم بدم نيمده ازت
امير:يعني چيكار نكنم؟!
مونا:اين كه بدوني من شوهر دارم و نميخوام زندگيم بپاشه و به اين موضوع احترام بزاري و بدوني كه من ازادي رعنا رو ندارم پاپيچم نشي و بچه بازي درنياري.
امير:قول ميدم قول مردونه
تا گفت قول ميدم، صورتمو بردم جلو و لباشو بوسيدم اونم يه لحظه جا خورد ولي بعدش خودشو جمع و جور كرد و حمله كرد بهم ، شروع كرد لبامو خوردن واي كه خيلي شيرين بود و منم چند روز نداده بود خيلي حشري بودم گفتم بيا بريم رو تخت رو مبل سختمه، دستشو گرفتم و بردم رو تخت درازش كردم(ميخواستم بهش بگم رييس كيه) رفتم روشو شروع كردن گردن و گوشو خوردن دكمه پيرهنشو باز كردم شروع كردم به سينهاشو خوردن ميرفتم رو شكمش ميمدم بالا اونم با دستش سرو گردنم و مي ماليد كه يهو منو بزور پرتم كرد رو تخت اون امد رومو شروع كرد به لبهامو گردنمو خوردن ، تا اينكه پيراهنمو در اورد شروع كرد به خوردن سينه هام شكمم كه آه و نالمو در اورد و با دستش دكمه اي شلوارمو باز كرد و كشيد پايين و شروع كرد از روي شرت خوردن كسم واي كه چه حالي ميداد كه گفتم امير كيرتو ميخوام ، بيا ٦٩ شيم ، گفت چشم عشق من، كيرشو از شلوارو شرتش و در اورد كه اومدم منم شورتم درارم نذاشت گفت نكن كار دارم خوابيد و رفتم رو صورتش نشستم كيرشو به دهن گرفتم شروع كردم خوردن كيرش اونم ميخورد هي قربون صدقم ميرفت خيلي حال ميكردم و قربون صدقم ميرفت منم كيرشو خايهاشو با تمام وجودم ميخوردم خيلي حال ميداد، تا اينكه گفت ميخوام بكنم گفتم باشه درازم كرد خواستم شرتمو در بيارم گفت نهههه شرتت بايد تو تنت باشه تا اخر سكسمون من دوست دارم، پاهامو رو شونش گذاشت شروع كرد به كيرشو تو كوسم كردن اولش خيلي ملايم بود با ناز ميماليدش سر كوسم، بعد يواش كرداز كنار شرتم كرد تو كوسم ، گفتم ايييي گفت جونم عزيزم ، شروع كرد به كردن گفتم بيا بغلم اومد ،بغلم پامو انداختم دور كمرش و تلمبه زدنشو ادامه داد كه ابم اومد ولو شدم رو تخت اونم تلمبه زدنشو يواش كرد و گفتم كون دوست داري؟! گفت ميميرم مخصوصا اگه كون تو باشه، از بس ذوق كرد كه انگار به خر تيتاپ دادن ، گفتم پامو بيشتر بده بالا اول خيسش كن بعد بكن كه بالاخره رضابت داد و شرتمو در اورد با انگشتش شروع كرد سوراخمو انگلك كردن كه گفتم بازه بازه يواش بكن توش گفت جون (البته كيرش از علي و ارش كوچكتر بود) اون كرد توم و گفتم با دستت با كوسم ور برو، شروع كرد به زدن و ماليدن كوسم منم فقط ناله ميكردم و حال ميداد كيرش زياد بزرگ نبود خوراك كون كني بود خيلي حال ميداد انقدر زد كه اصلا جون باسش نموده بود
گفتم دراز بكش نشستم روش كيرشو با دستم گذاشتم رتو كونم ، هي روش تلمبه ميزدم و بالا پايين ميكردم انقدر زدم كه ابمون تو فاصله ١٠ ثانيه از هم اومد اونم خالي كرد توم، همونجوري كه كيرش توم بود بغلم كرد شروع كرد به بوس كردن قربون صدقم دروغ نگم بعد از علي ، امير دومين مردي بود كه واقعا به دلم نشسته بود، گفتم امير گفت جونم گفتم باهات ميمونم ولي نه حق داري بهم خيانت كني نه فكر كني من جندم گفت من جيگرتر از تر كجا ميتونم پيدا كنم منم لبشو بوسيدم ... تو دلم گفتم علي هم از حرفها زياد ميزد تا پاش رسيد ايران تو يه هفته هم رعنا رو جلو چشام كرد هم مامانمو.
     
  ویرایش شده توسط: homah   

 
قسمت ٢١
من و امير باهم اوكي شديم دو روز يعد اولين سكس يكبار ديگه تو خونه خودش باهاش سكس كردم ولي يه سكس معمولي بود و چيز خاصي باسه تعريف نداشت فرداش فري زنگ زد و گفت دلش باسم تنگ شده ميخواد باهام قرار بزاره گفتم تنهايي يا با كسي گفت اگه بخواهي رضا هم ميگم بياد گفتم باشه كي؟! گفت فردا گفتم باشه باهاتون يه جا قرار ميزارم بيايين دنبالم، گفت اوكي. نميخواستم به امير خيانت كنم ولي گفتم من به علي و شوهرم هم خيانت كردم اين كه ديگه هيچكس نيست... ديگه علنا جنده شده بودم ولي جنده اي كه پول نميگرفت فقط دوست داشتم بدم و اين اتش رو علي تو من روشن كرد و خاموش هم نميشه هروز بيشتر غرق ميشدم...
فردا شد حاضر شدم رفتم سر قرار و اومدن دنبالم رضا و فري بودن سوار شدم اونا جلو نشسته بودن من عقب، حركت كرديم كلي گفتيم و خنديديم، رضا گفت زنگ بزنيم علي هم بياد بفهمه شايد ناراحت بشه گفتم نه ميخوام دوتايي باشيم گفتن علي ناراحت ميشه گفتم خوب نگين اونا هم گفتن اوكي، تا رسيديم تو ويلاي لواسون رضا درو زدن و رفتيم تو، تا رسيدم پارك كرد رضا دوبازه منو كولش كرد گفت جون عشق من اومدو ميزد در كونم ، فري گفت زياد نزن تموم ميشه، منو برد تو اتاق ويلا انداخت منو رو تخت گفتم جونم كير ميخوام جررررررم بدين يالا شلوارو شرتمو فري دراورد صورتشو گذاشت رو پام و رضا هم كير گندشو اورد جلومو منم شروع كردم به خردنش ، واي كه واقعا خر كير بود با اون يكي از دستاش هم شروع كرد دست كردن تو يقعه ام و چنگ زدن به پستونام، واي كه چقدر خوب بود، ديگه عاشق سكسهاي گروهي شده بودم مثل يه باتلاق بود، واردش بشين ديگه خروجش امكان نداشت، به فري گقتم بسه ديگه كيرتو بده بخورم رضا تو برو بكن منو رضا هم نامردي نكرد شروع كرد منو كردن كير فري هم تا ته تو حلقم بود ،واي كه داشتم با كير رضا جر ميخودم شروع كرد ، بهش گفتم محكم بزن اونم شروع كرد كير خركيشو تو بدن من فرو كردنم، انقدر محكم زد مه كه ابم اومد ولو شدم ، فري گفت من چي پس نوبت منه كه رضا هم منو بلند كرد دستاشو گذاشت پشت زانوهامو منو بلند كرد رو هوا و كيرش كرد تو كوسم واي كه عالييييي بود انگار رو يه تاب بودم و رو هوا هم معلق شروع كرد مثل وحشيها زدن منم به معناي واقعي از خوشي داشتم ميمردم كه دوباره ابم اومد جيغ زدم ديگه رضا خسته شد منو گذاشت زمين، فري سريع من رو تو هوا زد انداخت رو تخت منم قمبل كردم از پشت كرد تو كوسم منم به رضا گفتم بده كيرتو بخورم خيس بشه بدم كونمو جر بدي ، اونم نشست جلوم منم شروع كردم خوردن كيرش همشو نميتونستمبكنم تو دهنم از بس گنده بود ولي خوب تا وسطاشو ميكردم تو دهنمو ميخودم باسش فري هم داشت فقط تلمبه ميزد بعد از ٧-٨ دقيقه گفتم حالا نوبت اصل كاريه و رضا رو خوابندم رفتم روش كيرشو كردم تو كسم فري هم گفتم كيرشو چرب كرد گرد تو كونم از بس داده بودمكونم گشاد شده بود ، شروع كردن تو ٢ سوراخم تلمبه زدن از بس تلمبه زدن كه ديگه نا نداشتم تكون بخورم و فقط جيغ ميزدم ، كل سكس به يه طرف و دو طرفه كرده شدن هم يه طرف، خيلي خوب بود انقدر زدن كه ديگه داشتم ميمردم كه رضا گفت حالا نوبت منه كونش، جاشو با فري عوض كرد و اول فري كرد تو كسم وقتي رضا كرد تو كونم كلا چشمم سياهي رفت و از حال رفتم با اينكه كونم باز باز بود ولي كير اون باسه سوارخم خيلي كلفت بود، نميدونم چقدر بي حال بودم كه احساس كردم كسم داغ شد نگو فري خالي شده توم از زيرم خودشو كشيد بيرون من با شيكم رو تخت دارز كشيدم رضا دوباره كرد توكونم انقدر درد داشتم كه اثلا نتوستم داد بزنم فقط ناله ميكردم اونم جون جون ميكرد و ذوباره شروع كرد محكم تلمبه زدن، انقدر تند و پشت سر هم زد كه ابش اومد و ريخت لاي كونم و كمرم همينجوري اب كير از لاي كونم و كوسم ميامد بيرونو ميريخت به دستمال گذاشتم روشو همونجوري خوابم برد. نميدونم چقدر خواب بودم( بعدا فهميدم ١.٥ ساعت) كه فري منو بيدار كرد گفت بيا غذا بخور رفتم كسو كونمو اب گرفتم و همينجوري لخت رفتم تو حال ، دوتايي يه جون گفتم رضا گفت بيا بشين رو پام نشستم رو پاي رضا( نشسته بود رو صندلي ميز ناهارخوري) و شروع كرديم غذا خوردن اونم يه گاز از پيتزا ميگرفت يه گاز هم از من، از رضا هم خيلي خوشم اومده بود تو سكس عالي بود ولي خوب خيلي خر كير بود خلاصه غذارو هم خورديم ساعت ٤ شده بود فري گفت من ميرم كار دارم گفتم منو برسون رضا گفت يه ساعت وايسا باهم ميريم گفتم رضا نميتونم بهت بدم كوسو كونم پاره شده، گفت باشه پس فقط يه بار بخور با اكراه قبول كردم و رفتم زير ميز شروع كردم خوردن تا تونستم تند تند خوردم كه ابش بياد و ببره منو خونه ، خلاصه انقدر خوردم تا اينكه ابش اومد و هموشو مجبور كرد بخورم.
سوار شديم برگشتيم تو راه بهم گفت ازم خوشش اومده ، گفتم منم همينطوره ولي ديگه سكس گروهي رو نيستم ، گفت تو كه دوست داشتي گفتم اره ولي نه با كسايي كه عليو ميشناسن ، نميخوام فكر كنه من جنده شدم ،من عليو دوست دارم ، اونم گفت به چشم ازاين به بعد تنهايي ولي اگه سكس چند نفرو خواستي كسايي ميارم كه عليو نشناسن بوسيدمش و گفتم عاشقتم. حالا ٣ تا دوست پسر داشتم (علي، رضا و امير)و يه شوهر هم كه فقط باسه رد گم كني و پول بود، خدا بگم علي چيكارت نكنه كه اتش جندگي رو تو من روشن كردي وجندم كردي خودتم چسبيدي به در كون مامانم ٢٤ ساعته پيش اون بودي.
     
  

 
قسمت ٢٢
فرداي اون روز امير زنگ زد گفت اخر هفته يه مهموني دعوتيم ميتوني بپيچوني بيايي ،گفتم بايد ببينم قول نميدم ، گفت اوكي سعيتو كن، گفتم حالا چه نوع پاريتي هست؟! گفت تولده ولي خيلي لاكچري و مفصل گرفتن شبش هم دوتايي... گفتم اوكي سعيمى ميكنم ولي قول نميدم گفت خبرش بده بعد از كلي فكر كردن ه اين نتيجه رسيدم كه به شوهرم ميگم ميرم پيش رعنا اونم چون كه اخر هفتس تا ١-٢ مغازس زياد گير نميده.... با رعنا هماهنگ كردم قرار شد روز تولد من امير بريم خونه اشكان( دوس پسر رعنا) اونها بيان خونه رعنا، بد شانسي هم علي گير داده بود كه بياد پيشم مونده بودم چيكاركنم، به رعنا گفتم گفت بيا با اينها بريم پارتي فرداش ابنهارو ميپيچونيم ميريم با علي، منم علي ميخوام گفتم رعناااااا اشكان پس چي؟! گفت ادا تنگارو درنيار خودت با ٢٠ نفري، خلاصه كمي كل كل كرديم قرارامونو گذاشتيم،به علي هم گفتم بهت خبر ميدم بيايي هم منو هم رعنا رو جر بديييي،،،،
روز مهموني رسيد تا شوهرم از خونه رفت منم كلي لباسو وسايل برداشتم ، يه بادي سرهمي تنگ تنگ پوشيدم رفتم جلو اينه ديدم واي چه كوسي شدم ،كون گندم تو اون سرهمي خيلي به چشم ميومد ، خودم حشري شدم چه برسه به ديگران .... خلاصه استب گرفتم وقتي سوار شدم ديدم يه مرد ٥٠-٥١ ساله راننده بود سن بالا بود ولي خوشتيپ و خوشكل بود كرمم گرفت وقتي پشت نشستم مانتمو جلوشو باز كردم ، نشستم پامم انداختم رو هم اونم نامردي نكرد و از اينه فقط به من نگاه ميكرد ولي حرفي نميزد كلافه شدم دوست داشتم مخمو بزنه ، بدجوري هم هوا خيلي گرم بود، كرمم گرفت گفتم خودم بايد دست به كارشم ، بهش گفتم هوا خيلي گرمه ميشه كولرو بزنين منم بيام جلو گفت باشه، زد كنارو منم پريدم جلو مانتمو كلا باز كردم سرهمي تنگو براقم بد جوري چشمشو گرفته بود هي داشت ديد ميزد منم تا ميتونستم كاري ميكردم كه تو ديد باشه، يه نگاه به شلوارش كردم ديدم بيچاره خيلي سيخه تو ترافيك هم گير كرده بوديم، گفتم بزار يه حال بهش بدم، پرسيدم شما ازدواج كردين؟! يهو از سوالم جا خورد انتظار نداشت يهو هميچين سوالي كنم و گفت بله ولي جدا شدم ٤-٥ ساله، گفتم اخي حيف شما نيست؟! گفت شما چي؟! كفتم من شوهر ندارم، گفت حيف با خنده گفتم چيه؟! گفت حيف نيست همجين مالي رو زمين بمونه؟! جا خوردم از حرفش نه به اون كم حرفيش نه به اين كه يهو اين حرفو ميزنه؟! منم خنديدم و گفتم خوب تو برش دار، يه نگاه بهم كردو دستش گذاشت روي رونم، شروع كرد به ماليدن رومنم منم گقتم جونننننن حالاشد، انقدر داستشو بالا پايين كرد رو رونو كوسم كه بدجور حالم خراب شده بود منم دستمو گذاشتم رو كيرش ديدم وايييييي چه كيرييييييي زبپشو باز كردم دست كردمو و كيرشو دواوردم، كيرش بلنديش خوب بود ولي خيلي كلفت بود توف انداختم روش و شروع كردم جق زدن باسش اونم رون و بدنمو ميماليد خيلي دوست داشتم تو همون ماشين بهش بدم ، اوني اهو اوهي ميكرد انقدر تند تند باسش جق زدن كه داشت ميومد، از داشبور يه لنگ بهم داد گفت بهت گفتم بزار رو كيرم ، خلاصه تا تونستم زدم وابش اومد منم لنگو گذاشتم رو كيرش . نزديك خونه رعنا شده بوديم راه ٢٠ دقيقه اي رو ١ ساعت تو راه بوديم، خيلي حال كرده بود ولي من به خاطر لباسام نتوستم زياد حال كنم اينجا بود قدر دامنو فهميدم ،بهش قول دادم باهاش تماس بگيرم تو هفته ديگه برنامه بزارم يه حال اساسي بهش بدم با اينكه سن بالا بود ولي خيلي باحال بود كيرش هم عالي بود..
رسيدم منم طيق قراري كه گذاشته بوديم رفتم واحد اشكان و اشكان هم رفته بود پيش رعنا ولي كليد داده بود به امير، رفتم تو منو ديد بغل كرد و لب تو لب شديم انگار سالهاس همو نديديم ، خيلي حشري بودم تو تاكسي هم ارضا نشده بودم داشتم ميمردم كسم هم خيس خيس بود ، بالاخره بعد از كلي لب خوردن جدا شديم وقتي مانتومو دو اوردم منو تو اون سرهمي ديد فكش افتاد و گفت وايييي جونننننننننننن تو كجا بودي ، دوباره حمله كرد بهم و من پرت كرد رو مبل پامو داد بالا و شروع كرد به خوردن كسم روي لباسم قسنگ هم جلوي لباسم خيس بود گفت جوننننن معلومه به ياد من خيلي حشري بودي بنده خدا نميدونست راننده اسنپ تا اينجا داشته منو ميماليده ابمو اون اورده ، يهو دست كرد به دوخت جلو لباسمو جرش داد از وسط جوري كه كسم افتاد بيرونننن گفتم رضااااا اين لباسم خيلي گرون بود ، گفت ميخرم برات و شروع كرد به ليسيدن كسم بهش گفتم حداقل ٦٩ شيم منم كيرتو بخورم ٦٩ شديم و شروع كرديم به خوردن هم و اون ميخورد منم ميخوردم انقدر همو خورديم كه ابم اومد و ولو شدم بعد از ٢-٣ دقيقه گفتم بكن منو ، جلوش به حالت داگي شدم اونم كيرشو خيس كرد و كرد تو كونم واي كه چه حالي ميداد اول كيرو بكنن تو كونت ، شروع كردم با دستم كوسمو ماليدن اونم كيرشو تا خايه هاش ميكرد تو كونم ، بعد از ١٠ دقيقه كردن كونم قربون صدقم رفتن انقدر محكم ميزد كه ابش اومد ريخت تو كونم كه اب منم هم باهاش اومد منم فقط جيغ ميزدم البته همش فكرم به كير راننده اسنپه بود ولي سكس خوبي بود كلا عاشق سكس شده بودم، خلاصه رفتيم حمومو خودمونو شستيم يكم هم باهم ور رفتيم ولي كاري نكرديم ، امديم بيرون رعنا زنگ زد گفت تا ١ ساعت ديگه كاراتو كن دوستم مياد موهامو سشوار بكشه توام بيا موهاتو قشنگ كنه گفتم باشه ، خلاصه تو اون يه ساعت غدا خورديمو قيلون كشيديم و يكمم عشق بازي كرديم تا رعنا دوباره زنگ زد گفت يارو اومده بيا اشكان و امير هم رفتن ارايشگاه ، دوست رعنا موهامونودرست كرد و ارايش لايت هم كرديم اماده شديم كه بريم مهموني
     
  

 
قسمت ٢٣
رفتيم تو مهموني كه تو يه باغ خيلي بزرگ تو كردان بود، من يه لباس تنگ خيلي كوتاه كه يقش هم باز بود پوشيدم روش كلي نگين داشت با يه كفش پاشنه بلند پوشيدم، ولي ديگه جوراب شلواري نپوشيدم واي كه چه كوسي شده بودم با اون كون و رون گنده با اون لباس بدون رودربايسي كوسترين دختر اون مهموني بودم، با اينكه كلي داف عملي اونجا بود ولي من اصلا هيچ كجام عمل نداره، موقعي كه با علي وارد شدم يه ٧-٨ نفري دورمون كردن و باهام سلام عليك كردن و كلي هم تحويلم گرفتن، البته فقط مردها ، زنها اونجا هم از ترس شوهراشون با حسادت همش بهم چشم قره ميرفتن، منو رعنا امير اشكان رفتيم نشستيم پامو انداختم رو پام جوري كه كل رونام بيرون افتاد همه هم داشتن پرو پاچه منو ميخوردن همه مردها هي از جلمون رد ميشدن تابلو بود كه ميخواستن منو ديد بزنن منم به روم نمياوردم و با امير لاس ميزدم انگاري خوشش اومده بود كه همه باسه من سيخ كردن ، منم به روم نميوردم و ميزاشتم رونو پرو پاچمو ديد بزنن ، داشتم حشري ميشدم يكم مشروب باسمون سرو كردن و گرم شدم پامو از رو پام برداشتم و از قصد لاي پامو باز نگه داشتم قشنگ شرت صورتيم معلوم بود امير هم دستش رو رونم بالا پايين ميرفت راحت ٧-٨ نفر جلمون وايستاده بودن و الكي حرف ميزدن ولي در اصل لاي پامو ديد ميزدن واي كه چه حس خوبي بود اين حسسو زنها ميفهمند، زني اگه مومن هم باشن از اينكه چند نفر تو نخشون باشن لذت ميبرن، رعنا گفت بيا يالا بريم برقصيم گفتم چشم ، رفتيم قسمت رقص كلي هم چراغ و نور زده بودن كسي كسي نميديد، منم هر چي بلد بودم ريختم وسط جوري كون و سينه هامو ميلرزوندنم كه خودم حشري شده بودم از وضعم البته جلف و خز وخيل بازي در نميوردم ولي هم قشنگ ميرقصيدم هم قشنگ دلبري ميكردم.. امير و اشكان هى اومدن وسط كلي با امير رقصيدم و كلي لاش وول ميخوردم ، امير هم يا دستش رو كمرم بود يا روي كونم قشنگترين و سكسيترين رقص زندگيم بود، كير امير قدر گرز شده بود هي ميماليد بهم ، تو گوشش گفتم امير كير ميخوام ،گفت اينجا كه نميشه صبر كن شب بريم خونه تا صبح ميكنمت، گفتم تا صبح؟! گفت اره ،گفتم قول داديا گفت مرد و قولششششش ، منم كيرم ترو ميخواد، تو تمام زنهاي اينجا مونا من كوسترينه ،وقتي اينو گفت لباشو جوري بوسيدم كه روش ميشد تو همون وسط منو ميكرد. دوستهاي امير و اشكان هي باسمون پيك مشروب مياوردن چهارتايي ميخورديم داشتيم ميرقصيديم كه امير و اشكان رفتن (فكر كنم رفتن اون پشت چيزي بزنن)
منو رعنا هم ميرقصيديم خيلي شلوغ بود منم گرم بودم كه احساس كردم يكي از پشت هي داره بهم ميماله واي كه چه حس خوبي داشت ، برگشتم يه نگاه كردم بهش و يه چشمك زدم و به رقصم با رعنا ادامه دادم همونجوري كه قر ميدادم اين يارو هم دستش رو كونم بود منم به روم نمياوردمو ميلرزوندم باسش خيلي حشري بودم كه يواشكي در گوشم گفت بيا تو حياط پشتي سمت راست يه زير زمينه ١٠ دقيقه ديگه اونجا منتظرم يه چشمك زدمو گفتم اوكيييي.... وعنا مست مست بود اصلا نميفهميد فكر كنم اونم داشتن ميماليدن ، يواشكي پيچوندم رفتم پايين يهو ديدم يارو منو از پشت بغلم كرد ، فقط گفتم زود تمومش كن دوست پسرم نفهمه ، گفت جوننننننن از پشت بهم چسبيده بودو داشت كيرشو به كونم ميماليد با دستاش ممه هامو ميماليد، منم ناله ميكردم اومد لبمو ببوسه گفتم نه ارايشم بهم ميخوره گردنمو بخور، اونم شروع كرد ليس زدن گردنم و منم حشرييييي دامنمو دادم بالا شورتمو زدم كنار گفتم زود باش اتيش گرفتم، اونم گفت جون زيپشو باز كرد كيرشو دراورد كرد توم، خوب بود كيرش كلفت و دراز شروع كرد به تند تند زدن منم فقط اه و ناله ميكردم گفتم تروخدا ابت داشت ميومد بكن تو كونم بريز تو كونم معتاد ابكيره ،گفت جون قربون كونت بشم دراورد كيرشو كرد تو كونم گفت اوففففف بازه ،كونت گشاد كي بودي ،گفتم خفه زود بزن تمومش كن... شروع كرد تند زدن كه يهو ابش اومد جيغي زدمو گفتم جووووووووننممممم منم ارضا شدم ابش خيلي زياد بود همينجوري ابش داشت پمپاژ ميشد تو كونم ، اونم قربون صدقم ميرفت كيرشو ميخواست بكشه بيرون نشستم رو زمين كلي اب از كونم ميريخت بيرون يه دستمال از جيبس دراورد داد بهم منم گذاشتم رو سوراخم و شورتمو پوشيدم ولي هنوز ابكيرش توم بوددد كارتشو داد بهم و گفت زنگ بزن ، منم گرفتم رفت ولي كارتشو انداختم دور حال نكردم باهاش، خودمو جمع و جور كردم رفتم بالا كل سكس فكر نكنم ١٠-١٢ دقيقه شده بود ولي جيگرم حال اومد. تا رفتم پيش رعنا كه خنديد گفت دادي؟! منم خنديدم ، گفت صاحب مهموني تور ميكني نگو ناغلا از اول حواسش بهم بوده ، گفت هواسم بهت بود لو نري ، منم بوسيدمش گفتم عاشقتم، ٢-٣ دقيقه بعد هم سرو كله اميرو اشكان پيدا شد كلا دوتايي رو هوا بودن از بس كشيده بودن، منم چسبيدم بهشو تا اخر مهموني دوروبرش بودم كلا شارژ شارژ بودم...
انقدر رقصيديم تا اخر مهموني كه ديگه پام داشت جرز برز ميكرد ، خسته شده بودم . امير و اشكان هم مست و رو هوا بودن دوست اشكان به اشكان گفت من ماشين نيوردم ماشينتو بده من ميبرمتون هم شمارى ميرسونم هم ماشين هم ميزارم تو پاركينگ ...
     
  
مرد

 
لذت بردم از داستانت . بجز بخش سکس خودت از کس دادن مامانتم بیشتر لذت بردم چون خودم مامانم کس میداد و تک پری میکرد یه بار بچه بودم سکسشو تو مطب با دکتره دیدم که تا دسته توش کرده بود ...زودتر ادامه شو بنویس
همه عمر برندارم سراز این خمار مستی
     
  

 
قسمت ٢٤
امير جلو نشست و من عقب وسط نشسته بودم، اشكان سمت راستم و رعنا هم چپم بود، (اشكان گير داده بود كه اونو رعنا كنار پنجره بشينين كه اگه بالا اوردن ماشينو به گند نكشن) خلاصه راه افتاديم به سمت تهران هم تاريك بود هم همه به جز منو راننده خواب بودن، منم چرت ميزدم كه يهو اشكان تكون خورد دستش اومد رو پام فكر كردم خواب داره ميبينه يه نگاه كردمش ديدم بيداره و داره نگام ميكنه ، منم اومد دستشو پس بزنم ديدم زورم بهش نميرسه نگاش كردم با عصبانيت، اروم گفت تروخدا ، منم اروم شدم شالمو انداختم رو بدنم كه معلوم نشه اونم يه جون ريز گفت و روشو كرد طرفمو دستشو كرد زير شال و گذاشت لاي پام شروع كرد با كسم ور رفتن منم سرمو گذاشته بودم اونطرف و داشتم حال ميكردم،دستشو كرده بود لاي دامنمو شرتمو داده بود كنار ، با كوسو چوچولمو قشنگ بازي ميكرد ،بعضي موقع هم انگشت ميكرد تا ته تومممممم ،انقدر منو ماليد تا آبم اومد منم دستم گاز گرفتم كه صدام درنياد البته بعيد ميدونم راننده نفهمبد كه اشكان منو با انگشتاش كرده, رسيديم خونه همگي رفتيم واحد رعنا، من و اشكان از اون دوتا سرحال تر بوديم خوابمون پريده بود ، اشكان رعنا رو برد تو اتاقش منو امير هم رفتيم تو اتاق مهمون كه امير گير داد منو بكنه گفتم دراز بكش برم يه اب بخورم بيام رفتم سر يخچال كه اشكان خفتم كرد منم كه بدم نميامد، گفتم بزار برم اميرو خالي كنم بيام ،گفت چقدر طول ميكشه ؟! گفتم تموم شد در دستشويي رو دوبار باز و بسته ميكنم بيا، اونم گفت باشه منم برم سراغ رعنا تا تو كارتو كردي بگو بيام ولي تروخدا لباستو درنيار ، بوسش كردم و گفتم اوكي رفتم تو اتاق پريدم بغلش و شروع كردم به لباشو خوردن ، اونم تو خواب بيداري يه كارايي ميكرد ، منم تو دلم گفتم كس ننت الان ابتو ميارم ميرم سراغ اشكان ، شلوارو شرتشو كشيدم پايين يكم خوردم باسش كه سيخ بشه ، سيخ شد دامنمو دادم بالا و نشستم روش شروع كردم بالا پايين كردن همينجوري كه بالا پايين ميكردم يه لحظه ياد دستمالي افتادم كه رو سوارخ كونم گذاشتم ديدم سرجاش نيست اب اون پسره همش رفته به خورده شورتم (بعدا ديدم شورتم شده بود پر از لكه هاي ابكير خشك شده )ولي هر چي بالا پايين ميشدم ديدم خبر ارضا شدن امير نيست احساس كردم يكي داره از پشت در نگاه ميكنه ،توجه كردم ،ديدم اشكانه فهميد دارم نگاش ميكنم بهم اشاره كرد كه زود باش منم لبامو باسش غنچه كردم و بوس فرستادم، هيجاني شدم شروع كردم هرچي بلد بودم و هنر داشتم روش انجام دادم بلند اه و ناله ميكردم، خيلي حال ميده موقعي كه داري سكس ميكني يك دزدكي ديدن بزنه و جق بزنه ، خلاصه ١٠-١٥ خودموبالا پايين ميكردم و تلمبه ميزدمو اخرش ابش اومد همش خالي شد تو كوسمممم، امشب سوارخ كون و كوسم پر اب شده شورتمو كشيدم بالا و پاشدم با همون لباسهاي مهموني رفتم بيرون مطمعن بودم امير اونشب اصلا نفهميد باهاش سكس كردم فقط ناله يه ريزي موقع اومدن ابش كرد اشكان و بغل كردم بوسيدم، اومد باهام وربره گفتم وايسا الان ميام رفتم دستشويي كوسمو شستم شورتمو دراوردم امدم بيرون تا امدم بيرون امان نداد منو برگردوند وايساده منو دولا كرد جوري كه كونم بالا بود سرم نزديك پام كيرشو دراورد زرت كرد تو كوسم منم با اينكه حيلي دردم گرفت صدام درنميومد ولي اون وحشي مثل گاو ميكرد انقدر فقط هم قربون صدقه كونم ميرفت و چك ميزد به كونم كه ميزد با اينكه چهارومين سكس اونروزم بود ولي هنوز سير نشده بودم اما پوزشين باحالي بود، اشكان هم هيكلش هم كيرش بهتر از امير بود ديگه كمرم درد گرفت نشستم جلوش سينه هامو از پيراهنم دراوردم و كيرشو گذاشتم لاي سينهامو شروع كردم بالا پايين كردن و ساك زدن كيرش گفت بسهههه كون ميخوام ميدي ؟! گفتم من عاشق كون دادنم دراز كشيدم رو كمرم گفتم بيا رومو بكن تو كونم ، اونم اومد روم و شروع كرد گردن لب و لوچمو خوردن يواش يواش هم كيرش كرد تو كونمشروع كرد كردن كونم و لب و گردنمو خوردن و انقدر تو كونم تلمبه زد گفت ابم داره مياد گفتم بده بخورم باست اونم داد تا ته كردم تو حلقم انقدر خوردم يهو نزديك ١ ليتر اب كير ريخت تو حلقم همشو با اينكه بد مزه بود قورت دادم. سريع خودمو جمع جور كردم پريدم بغل امير خوابيدم.
نميدونم چقدر خوابيده بودم كه احساس كردم يه جيزي رومه چشام از كردم ديدم امير رومه و داره مثل وحشيا گردنمو ميخوره، منم شروع كردم همراهيش كردن، وقتي فهميد بيدارم ،گفت عاشقتم گفتم ديشب بهت دادم، كوسم درد ميكنه فقط زود ابتو بيار گقت چشم عشقم كيرشو كرد تو كسم شروع كرد زدن منم از قصد كه اشكان بشنوه شروع كردم تا ميتونستم جيغ و داد ميكردم، امير هم حال كرده بود احمق فكر كرده بود بخاطر اونه تا اينكه گفت يواش يواش ايم داره مياد سريع برگشتم قمبل كردم گفتم بكن تو كونمو ابتو بريز توكونم ،اونم يه جون كيرشو تا ته كرد توش ،منم شروع كردم به داد و بيداد و جيغ زدن، گفتم محكمتر بزن اونم با تموم وجود ميزد كه به ٢ دقيقه نرسيد اب كيرش شروع كرد به اومدن، همونجوري ولو شد روم ازش پرسيدم ديشب يادت نيست كردي منو؟! گفت نه؟! گفتم خالي نبند ٢ ليتر اب كير خالي كردي توم؟! گفت نه بهخدا؟! گفتم قول دادي تا صبح بكنيم؟! گفت امشب ميكنمت؟! گفتم بيخود شب بايد برم خونم...
ساعتو ديدم هنوز ٨ نشده بود گرفتم خوابيدم
     
  
زن

 
جالب بود
     
  
صفحه  صفحه 3 از 4:  « پیشین  1  2  3  4  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

عاشق عمو شوهرم شدم


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA