انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 4 از 4:  « پیشین  1  2  3  4

عاشق عمو شوهرم شدم


زن

 
لذت بردم
     
  

 
قسمت ٢٥
ساعت ١١ اينا بود بيدار شدم و امير هم بيدار كردم منم مستقيم رفتم حموم ,بدنم ديگه بوي ابكير گرفته خودمو شستم و امدم بيام بيرون چشمم به وان افتاد حوس وان حموم كردم، اب وانو پر كردم و دراز كشيدم توش همينجوري ريلكس بودم كه در حمومو زدن ،گفتم بله رعنا بود گفت ميتونم بيام تو كار دارم ، گفتم بيا، رفتم قفلو باز كردم ديدم لخت اومد ، تو گفتم بغيه كجان، گفت رفتن ، پيچوندمشون كه عليو بگيم بياد، منم گفتم بزار يكم ريلكس شم بعد بيام بيرون، گفت بيا بريم دوتايي تو وان، منم ميخوام اب به تنم بخوره، گفتم اوكي رفتم دراز كشيدم اونم اومد روم گفتم تروخدا نه گقت يه خورده اصرار كرد، گفتم باشه پاموانداختم دورش و قفل كردم و لب تو لب شديم شروع كردم لباشو خوردن، يكم كه خورديم رفت رو گردن و پشت گوشم، از بس خورد من حشري شدم و اه و ناله ميكردم منم با دستام كمرو سينه هاشو ميماليدم حال ميكردم ، بعد از چند دقيقه گفتم بسه پاشو نشستم لب وان كسمو دادم بيرون گفتم بخور شروع كرد با زبونش كسمو ليس زدن ، منم سرشو فشار ميدادم و اونم كسمو با لباش ميخورد، گفتم انگشتم هم كن ، اونم شروع كرد همونجوري كه ميليسيد انگشت ميكرد تو كوسم بالا پايين كرد ، كه ديدم ابم داره مياد سرشو فشار دادم رو كسم بدنمو تكون ميدادم تا اينكه ابم اومد ،گفتم بخور جنده اونم بيشتر زبون زد تا اروم شد ، رفتم پايين لباشو خوردم ديدم با يه دست داره كوسشو ميماله گفتم جلوم قمبل كن،اونم از خدا خواسته قمبل كرد و شروع كردم به كوسشو خوردن با انگشتم هم سوراخ كونشو ميماليدم اونم اهو ناله ميكرد، خيلي دوست داشت ، دستمو از رو سوراخ كونش برداشتم گذاشتم رو چوچولش انقدر خوردم و ماليدم كه بعد از ٦_٧ دقيقه اب اونم اومدو جيغي زد و اروم شد برگشت دوباره امد بغلم و درازكشيديم تو وان، گفتم مگه ديشب ندادي گقتم نه بابا ، صبح هم صداتون اومد حشري شدم هرچي با كير اشكان ور رفتم كه سيخ كنه ولي سيخ نكرد و منم بيخيال شدم گقتم عيب نداره علي جون مياد تو بيشتر بهش بده من سير سيرمممم ، گفت كثافت جنده كلي خنديديم يه نيم ساعتي باهم تو وان باهام ور رفتيم و عشق بازي كرديم اومديم بيرون ، ساعت ١٢ بود زنگ زدم به علي باسه ساعت ٢ قرار گذاشتم، غذا هم سفارش دادم از بس گشنم بود باسه خودم ٢ پرس لقمه سقارش دادم به شوهرم هم زنگ زدم اصلا نپرسيد كجا بودي چيكار كردي گفتم ساعت ٧-٨ ميام خونه گفت مهم نيست من كه سركارم تا ١ هرموقع خواستي بيا گفتم اوكي، تو دلم گفتم خاك تو سرت كه فقط تو زندگي پولو ميشناسي ، قطع كردم غذا اومد، ١ پرس و نيمشو خوردم داشتم ميتركيدم ولي خوب خيلي گشنم بود
غذا رو كه خورديم رعنا با يه بسته اومد و داد بهم گفت اينو بپوش ديدم واي يدونه از اين بادي هاست كه جورابيه خيلي سكسي بود جلوي كوسو كونن باز بود ولي خيلي چسبون بود خوراك خود علي بود به رعنا گفتم تو چي ميپوشي گفتم لنگه همينو باسه خودمم گرفتم ، گفتم دمت گرم بابا، گفت كوس كونتو جمع كن حاضر شيم الان مياد علي. رفتيم تو اتاق و شروع كرديم لوسيون زدن باهم كلي هم شييطوني ميكرديم باهم كه رعنا يه قطره كوچك داد بهم، گفت دوتا ليوان اب ولرم بيار تو هركدوم ٢٠ قطره بريز، انجام دادم يكيشو خودش خورد يكيشم داد به من گفتم چيه گفت اشكان از خارج اورده ، هي به خوردم ميده حشري ميشم ، اسمش اسپانيش فلاي هست ، خلاصه موهاي همو سشوار كشيديم ارايش كرديم و لباسامونو بدون شرط كرست پوشيديم ، احساسا كردم دارم داغ ميشم يه لحظه خودمونو تو اينه ديدم واي چه كوسي شده بوديم همون لحظه رعنا رو هول دادم رو تخت ، پريدم لاي كسش كه ميخنديد ميگفت جنده نكن، الان علي مياد گفتم من كه زنم تو اين لباس ديدمت حشري شدم چه برسه به علي ، ميخوام خودم جرت بدم ، به زور خودش از زيرم دراورد گفت لباستمون پاره ميشه، راست هم ميگفت مكن بود خيلي راحت پاره شه ، ديگه چيزي نمونده بود علي برسه منم بدنم گر گرفته بود نميدونستم چيكار كنم رفتم تو حال نشستم رو مبل پامو باز كردم و گذاشتم رو دستگيره هاي مبل شروع كردم با كسم ور رفتن ،رعنا اومد گفت بيجنبه رو ببين، با خنده گفتم خدا لعنت كنه چي بود دادي به خوردم، اونم گفت تازه نيم ساعت طول ميكشه عمل كنه الان كه هيجي نيست منم ميماليدم كسمو ناله ميكردم ، رعنا اومد نشست جلوم تا اومد كسمو ليس بزنه صداي مو بايلم اومد علي بود گفت دررو باز كن
     
  

 
قسمت ٢٦
رعنا گفت همينجوري بشين تا بيام رفت ايفونو زد و در واحد هم باز گذاشتو برگشت، دوباره شروع كرد به خوردن كسم ، واي كه داشتم ديوونه ميشدم ،زبونشو گذاشته بود لاي چاك كوسم و هي بالا پايين ميكرد از بس حشري بودم نميدونستم چيكار كنم فقط ناله ميكردم كه يهو در باز شد و ديدم عشقم علي اومد تو ،گفت جونننن صبر ميكردين من بيام بعد ،با ناله گفتم عشقم ترو خدا بيا منو بكن كه دلم باست لك زده، اونم گفت اومدم در بست شلوارو شرتتو همون جلو در اورد منو رعنا حمله كرديم بهش ،من از جلو بغش كردم بودم لباشو ميخوردم رعنا هم از عقب چسبيده بود بهش و گردنو گوششو ميك ميزد، انقدر خورديمش كه ناله و داد علي در اومد ،گفت يالا بريم تواتاق رفتيم تو اتاق و علي دراز كشيد رعنا كيرشو شروع كرد ساك زدن به منم گفت بشين رو صورتم كه دلم لك زده باسه كست جنده كوچلوي من ،نشستم رو صورتشو شروع كرد به خوردن ليس زدن كوسم واي كه چه حالي ميداد ،كسمو ليس ميزدو منم روي صورتش خودمو تكون ميدادم، كل صورتش خيس شده بود از ابم ، رعنا هم با تموم وجودش كير علي ميخورد و با يه دستش هم كسشو ميماليد، انقدر كسمو خورد كه ابم پاشيد رو دهن علي تا حالا اينجور نشده بودم فكر كنم يا به خاطر قطره بود يا بخاطر اينكه خيلي وقت بود عشقمو نديده بودم ، با اينكه جنده خيلي ها بودم ولي واقعا عاشق علي بودم، گفت پاشو بسته پاشدم با رعنا ٦٩ شد منم نشستم جاي رعنا خايه هاي علي و ميخوردم و با دستام با كسم ور ميرفتم كه يهو جيغ رعنا در اومد و گفت علي كونم پاره كن يالا جرش بده، كونيم كن،
نگو علي انگشتشو كرده تو كون رعنا داره عقب جلو ميكنه، انقدر ناله كرد كه ابش اومد جيغي زد و ولو شد رو علي، علي خودشو از زير رعنا اورد بيرون ، منو كشوند رو خودش شروع كرد لبو گردنمو خوردن ، ميگقت جنده من دلم باست تنگ شده ،منم گقتم منم همينطور كير طلاي من ، بكن منو ، بكن عروس داداشتو ، گفت چشم دراز كشيد ،منم با دستم كيرشو لاي چاك كوسم گذاشتم كيرش تا ته رفت تو كوسم ،شروع كردم بالا پايين كردن رعنا هم حالش جا اومد دوباره نشست رو صورت علي ، علي هم شروع كرد به خوردن كسش ، منو رعنا هم لب تو لب بود ، اخ كه خيلي خوب بود بعد از ٥ دقيقه رعنا گفت ترو خدا بزار منو بكنه گفتم باشه، بغل علي دراز دراز كشيدم رعنا هم اومد روم ، علي هم از پشت كرد تو كوس رعنا ، رعنا هم جيغ زد و گفت جونننن ، بكن علي منو جرم بده شروع كرد محكم تلمبه زدن ، منم گردن و گوش رعنارو ميخوردم ، رعنا هم داشت حال ميكرد ،يه ٤-٥ دقيقه اي گذشت كه گفت علي بكن تو كونم ،علي هم كيرشو با يه كرم از رو ميز ارايش چرب كرد و يهو تا دسته كيرشو كرد تو كون رعنا، چنان جيغي رعنا زد كه گوشم كر شد ، زدم تو پشتشو گفتم گوشم پاره شد جنده اونم فقط گريه ميكرد و مبگفت پاره شدم جر خوردم و ناله ميكرد همينجوري كه ميكرد علي هم محكم ميزد تو كونش انقدر زد تا رعنا ارضا شد جيغي زد و ولو شد ولي علي ميزد ول نميكرد وگفت ترو خدا بسه دارم ميميرم علي هولش داد اونور ، رعنا امد كنارم دراز كشيد و اه او ناله ميكرد ، علي هم اومد روم گفت هيچكس مثل تو نميشه ،گفتم جونم عزيزم و شروع كرد به لبامو خوردن كيرشو لاي چاك كسم بالا پايين كردن قربون صدقم رفتن ، گفتم علي چرا تنهام ميزاري ميري نميايي پيشم؟! گفت ميترسم بدجوري عاشق شم ، نتونم دوريتو تحمل كنم، گقتم من كه عاشقت شدم علي، علي گفت جونم عزيزم منم عاشقتم گفتم حداقل به كاري باسم بكن گفت چي گفتم بچه ازت ميخوام گفت الان ،گفتم الان نه دستگاه دارم تو دستم،ميخواستي بيايي گذاشتم حاملم نكني گفت جونمممممم، همينجوري كه باهم حرف ميزديم كيرشو ميماليد لاي كوسم واي كه چقدر خوب بود وايييي عاشق سكسهاي رومانتيك با علي بودم ، دستم گذاشتم رو كيرشو و كردم تو كسم شروع كرد اروم زدن ، علي هم يدونه زد به رعنا كه يالا بيا از پشت خايه هامو بخور اونم رفت پشت علي شروع كرد به خوردن خايه هاي علي، علي هم اروم تو كسم تلمبه ميزد و قربون صدقم ميرفت گردنو سينه هامو ميخورد بعد از ٤-٥ دقيقيه از بس خوب بود و انقدر عاشقانه كه باسه بار دوم ابم اومد، همينجوري ميلرزيدم علي پاشد منو بلند كردو گفت بشين جلو پام، رعنا هم اومد منو رعنا كير علي گرفتيم به دهن انقدر خورديم كه اب علي هم پاشيد رو لب و دهن منو رعنا ماهم شروع كرديم به خوردن لبهاي هم با ابهاي علي بازي كردن، يكم بازي كرديم باهم ، من و رعنا رفتيم تو حموم سرو صورتمو شستيم امديم بيرون رعنا گفت من ميرم يه ساعتي تو اون يكي اتاق ميخوابم ، كونم خيلي درد ميكنه شما هم اينجا باهم تنها باشين، گقتم اكي پريدم بغل علي كيرش نيم سيخ بود، نشستم روش كيرش دوباره رفت لاي كوسم يكم لب بازي كرديم گفت چيكارا ميكني خونه ما هم ديگه نميايي مشكوكي گفتم اگه كاري كرده باشم ناراحت ميشي؟! گفت اگه ازم قايم كني ناراحت ميشم ولي اگه بگي نه، همينجوري كه روش بودم شروع كردم اول جريان فري و رضا رو تعريف كردم كه خيلي هم با ذوق و شوق ميگفتم علي هم با كيرشو لاي چاك كوسم بالا پايين كردم به شوخي به رضا و فري فحش ميداد كه تنهايي منو كردن ، ميخنديد كه ديدم كيرش دوباره سيخ سيخ شدشروع كردم جريان اميرو اشكان و پارتي و راننده اسنبو شروع كردم گقتم اونم فكش افتاده بود وسطاش بود كه كيرشو از لاي كوسم برد طرف كونم منم يواش تا ته كردم تو كونم ، منم ادامه دادم به تعريف كردن جريان اونم خيلي اروم كيرشو بالا پايين ميكرد تو كونم ناله ميكرد تا حالا اينجور حشريش نديده بودم تا اينكه كل جرياناتو گفتم و يهو منو برگردوند رو تخت شروع كرد با تموم وجود تو كونم تلمبه زدن كه جيغم درامد با تموم وجود ميزد كه يهو ابش اومددددد و خالي كرد تو كونم افتادم بغلش (برعكس قبلا خيلي زود ابش اومد نگو سر جريانهايي كه گفتم حشري شده بود) و شروع كردم لباشو خوردن گفت خوب به برادرزادم خيانت ميكنيها گفتم خوبه خودت منو جنده اين و اون كردي، گفت نه كه تو بدت اومده؟! گفتم من تازه بعد از تو فهميدم سكس جيه شوهر بيقم كه اصلا بلد نيست بكنه....
     
  ویرایش شده توسط: homah   
↓ Advertisement ↓

 
خوب بود
     
  

 
قسمت ٢٧
بغلش دراز كشيده بودم ،گفتم ميشه عكساتو ببينم گفت عكسهايي كه ميخواهي تو فولدر هايدن هست ،رفتم تو فولدر هايدن ،ديدم واييييييي پر از عكس و فيلم از مامانمه، در هر حالتي كه فكرشو كنيد عكس و از مامانم داشت مثلا يدونه بود لنگاي مامانم رو شونه علي بود علي هم كيرشو كرده بود تو كوسش يا مامانم كير عليو مثل ميكروفون گرفته بود دستش زبونشو گذاشته بود روش و كلي عكسهاي تكي و حالتهاي مدلينگ كه علي از مامانم گرفته بود، ازش پرسيدم ندادي ديگران بكننش مثل من ، اونم گفت مامانت زندگيمه نميذارم كسي نگاش كنه چه برسه بدم ديگران، خودم جرش دادم به اندازه كافي. اونجا بود كه فهميدم واقعا علي دوستش داره و رابطشون فقط سكس نيست، خلاصه كلي خورد تو ذوقمو با اينكه خودم با چندين نفر بودم ،دوست داشتم علي اگه قرار بود كسيو انتخاب كنه من باشم نه مامانم، علي فهميد من ناراحتم منو كشوند بغلشو شروع كرد لبامو خوردن گفتم نكن حال ندارم اشكم داشت ميمود، گفت حشودي كردي؟! گفتم علي من قرار بود جاي مامانم باشم، علي هم منو گرفت بغلشو گفت بابا تو اگه طلاق هم بگيري من نمي تونم بگيرمت ولي مامانت فرق ميكنه كسي روش حساس نيست،گفتم اتفاقا همه فاميلتون براي مامان من كلي حرف درميارن، پرسيد قرار نيست كسي بفهمه من با تو نه ميتونم مسافرت برم نه مهموني، نه يه شب بدون استرس ميتونم پيشت بخوابم،چون شوهر داري ولي مامانت هيچكسيو نداره ،خودمم و خودشيم ، گفتم پس من چي؟! مرده شور شوهرمو ببرن كه از بس بهم توجه نكرد شدم جنده اين و اون،دستشو گذاشت رو كوسم شروع كرد به ماليدنو با خنده گفت حالا از كدومون بيشتر خوشت اومده، گفتم خفه بابا حوصله ندارم بزاريكم بخوابم، گفت باشه ،فكر كنم بهش برخوردو رفت بيرون ،گفتم كجا گفت گشنمه يه چيزي بخورم ، گفتم اوكي منم خوابم برد ،فكر نميكنم بيشتر از نيم ساعت بود كه با يه صدايي بيدار شدم گنگ بود صداهه ، پاشدم درو باز كردم رفتم تو حال ديدم صدا از اون يكي اتاق مياد رفتم دم درش رعنا رو تخت تو بغل علي هم كيرشو كرده تو كسش و داره ميكنتش و لب ميگيرن ازهم، علي منو ديد،وگفتم بازمم؟! گفت بيا توهم گفتم عمرا با حالت ناراحتي رفتم، اونها هم اصلا تخمشون هم حساب نكردنو ادامه دادن ، منم لجم گرفت سرو صورتمو شستم لباسهامو پوشيدم و رفتم نزديك اتاق اونها جوري كه بشنون زنگ زدم به يارو اسنپيه، بعد از حالو احوال بعد از اينكه مطمعن شدم دورو برش كسي نيست و ميتونه حرف بزنه با صداي بلند و حشري گفتم ميايي دنبالم منو ببري با اون كير كلفتت بكني؟! اونم از خدا خواسته گفت نزديكم بهت ،تا ١٠-٢٠ دقيقه ديگه اونجام، منم ادرسو باهاش اوكي كردم و خداحافظي كردم ،رفتم جلو اينه يكم ارايش كنم كه صداي جيغهاي رعنا در اومده بود فكر كنم علي عصباني شده بود و محكم ميزد منم محل نميدادم تا اينكه علي ابش اومد و اومد تو اتاقي كه بودم همونجوري لخت منو بغل كرد از پشت گفت ميخواهي بري بدي؟! گفتم واقها مهمه باست؟موقعي ناراحتم به جايي اينكه بهم محبت كني به بهونه غذا ميري دوستمو ميكني؟! منو بوسيد گفت خوبه يكي دو ساعت پيش سه تايي سكس ميكردم زدم بهش گفتم خودتو اون راه نزن، كه من بغل كرد لبامو خورد منم همراهيش ميكردم كه يهو موبايلم زنگ خورد جدا شدم ،جواب دادم و راننده اسنپه بود گفتم الان اومدم و قطع كرد لب عليو بوسيدم و رفتم علي اصلا فكرشو نميكرد كه برم ، ولي جلو چشماش رفتم كه به يكي ديگه بدم، حرص و حسوديو تو چشاش ديدم.... رفتم سوار ماشينش شدم و باهاش سلام عليك كردم و اونم منو بوسيد و راه افتاديم گفتم خونت كجاس گفت سيد خندان، بدم نيمد چون نزديك خونه خودمم بود زود ميرسيدم خونه ،فقط گفتم امروز زود كارتو تموم كن چون زود بايد برم خونم ، اونم گفت چشم. تا خود خونش دستشو كرد تو شورتم مالوند تا رسيدم دروباز كرد و ماشينشو گذاشت تو پاركينگ رفتيم تو خونش، خونش بهتر از اون جيزي بود كه فكرشو ميكردم، منو از بس ماليده بود حشري بودم تا رسيديم تو خونه بغلش كردم لباشو ميخوردم اونم شروع كرد لبامو به معناي واقعي خوردن خيلي خوب بود لباسامو در اورد فقط با يه شرت و كرست تنم موند خواستم اونها در بيارم گفت صبر كن يه چيزي باهم بزنينم بعد،گفتم چي؟ گفت بيا تو اشپزخونه رفتم ديدم دو تا سيخ در اورد با يه لوله خودكار گفتم ترياككككك؟! گفت يه پوك باهم بزنيم بريم سر اصل كاري شروع كرد به كام گرفتن هر كامي كه ميگرفت پشتش لبامو ميخورد كه ٤-٥ تا كام گرفت گفت حالا نوبته توه، كمكم كرد اولين كامي كه گرفتم خيلي تلخ بود ولي بدم نبود دومي هم كه كمكم كرد زدم ،رو سومي رفت جلوم نشست گفت تو بزن منم كستو ميخورم شورتمو زد كنار شروع كرد با با اون لبهاي گندش كسمو گذاشت شروع كرد لاي كسمو خوردن منم ٢-٣ تا پك ديگه زدم ...
     
  

 
قسمت ٢٨
منم ٢-٣ تا كام ديگه گرفتم اونم مشغول كسخوري بود كه ديگه نتونستم رو پام وايسم حولش دادم رو زمين همينجوري نشستم رو صورتش اونم شروع كرد به خوردن كسم وايييي نميدونين چه حالي ميداد، اونم قشنگ بلد بود چيكار كنه منم خودمو تكون ميدادم اونم با دستاش رو رونم رو ميماليد و با تموم وجود ميليسيد قشنگ معلوم بود خيلي وقت كس نكرده، شرتمو بيشتر زدم كنار گفتم كونمم بليسسسس اونم مثل يه برده گوش ميكرد ، منم با تموم وجود كسو كونم روي صورتش حركت ميدادم كه احساس كردم ابم داره مياد منم شروع كردم بيشتر تكون دادن كه ابم اومد، باسم عجيب بود كه انقدر زود ابم اومده حالم جا اومد بلند شدم يه لحظه چشم افتاد به كيرش كه از روي شلوارش معلوم بود بد جوري سيخ كرده، نزديك بود شلوارش پاره شه بلندش كردم بيچاره قرمز شده بود گفتم خوبي ؟!گفت تاحالا به ابن خوبي نبودم.
رفتيم تو حال شلوارو شرتشو دراورد رو نشست رو مبل ديدم واي چه كير كلفتي منم نشستم جلوشو شروع كردم به خوردن كيرش واقعا كلفت بود ولي ديگه عادت كرده بودم با تموم وجود ميخوردم، اونم هي با دستش سرمو فشار ميداد رو كيرش خيلي خوب بود ،منم تو چشماش نگاه ميكردمو ميخوردم ،كسم خيس شده بود ٢-٣ دقيقه خوردم ،گفتم بسه ديگه بيا بكن منو ، يه پشتي مبل رو انداخت رو زمين، منم روش دراز كشيدم پامو دادم بالا و كيرشو شروع كرد ماليدن رو كوسم يه توف گنده انداخت و يواش كيرش و كرد تو كوسم ،يواش يواش شروع كرد كردن ،با اينكه خيلي گنده بود ولي خيلي راحتر از اوني كه فكر كنيد كيرش تو كوسم جا شد منم خدايي خيلي حال كردم اونم شروع كرد تلمبه زدن قشنگ كسم قالب كيرش بود راحت بالا پايين ميكردو منم حال ميكردم خيلي خوب بود همونجوري كه ميكرد پامو انداختم دو كمرش و اونم دولا شده بود روم و لبامو ميخورد تلمبه ميزد ،منم اه و ناله ميكردم و قربون صدقش ميرفتم ميگفتم جرم بده پارم كن اونم فقط قربون صدقم ميرفت حال ميكردم انقدر كرد كه داشتم ميمردم ، خيلي خوش سكس بود شايد هم بخاطر ترياكه بود نميدونم ولي رو فضا بودم، بعد از چند دقيقه گفتم تو دراز بكش منم نشستم رو كيرش و با دستم كردمش تو كوسم (حالتي كه رو توالت ايراني ميشنن) پشتم هم كردم بهش شروع كردم بالا پايين كردن واي كه چه حالي ميداد ، وحشي شده بودم و كلي داد و بيداد ميكردم اونم قربون صدقم ميرفت با دستاش كونمو بالا پايين ميكرد يا بعضي موقع پهلوهامو ميگرفت منو بالا پايين ميكرد، همينجوري ادامه ميداديم تا اينكه احساي كردم ابم داره ميادسرعتمو زياد كردم تا ابم اومد، قشنگ پاشيد و همينجوري مثل بيد ميلرزيدم، ديگه پام جون نداشت كه يهو منو بغل كرد كشيد طرف خودشو شروع كرد به گردنمو خوردن ولي هنوز لرز تو بدنم بود اونم سريع من بگردوند يه دونه گز از رو ميز برداشت و بهم داد خوردم يكم حالم جا اومد ، تاحالا سابقه نداشته اينجوري ابم بياد اينجوري بلرزم، يكم حالم جا اومد بوسش كردم جلوش قمبل كردم گفتم بكن اونم از پشت دوباره شروع كرد به كردن واي كه خيلي حال ميداد منم ناله ميكردم كه گفتم انگشتتو كن تو كونم و بازش كن اونم يه جون گفت و انگشتشو كرد راحت رفت توش يه جون گفت يه انگشت ديگه كرد، منم سرمو گذاشتم رو زمين و فقط ناله ميكردم اونم فقط جون جون ميكرد و قربون صدقه كونم ميرفت تا اينكه گفتم بكن تو كونم كونمو جر م بده اونم يه جون كرد پاشد رفت يه روغن مايع از اشپزخونه اورد من برگردوند رو كمرم خابوند پاهامو برد بالا برگردند كنار صورتم جوري كه كوس و كونم رو هوا بود پامو با دستم گرفته بودم، نفسم بالا نميومد ولي تاحالا اين مدلي تجربه نكرده بودم، قشنگ سوراخ كس و كونم رو هوا باز بود اونم روغنو ريخت رو چاك كصو كونم باديتش شروع كرد ماليدن و ماساژ دادن ،مخصوصا سوراخ كونم موقعي كه قشنگ ليز شد كيرشو اروم كرد تو كونم يه جيغ زدم و دوباره بيحال شدم، خيلي درد داشت اما حس خوبي هم بود و اونم نامردي نميكرد و با ريتم خاصي ميزد درسته سنش بالا بود ولي قشنگ معلوم بود اينكارس و كلي تجربه داره منم فقط اه ناله ميكردم كه يهو محكم و تند شووع كرد تلمبه زدن تا كيرشو كشيد بيرون ابش پاشيد رو كل شكم و سينه هام صورتم شد اب كيرش ، خيلي اب داشت منم جلوش شروع كردم با ابهاش بازي كردن اونم فقط جون جون ميكرد قربونم ميرفت ...
     
  ویرایش شده توسط: homah   

 
قسمت ٢٩ و آخر
موقعي كه ابش اومد ولو شدم رو زمين اون پاشد رفت تو اشپزخونه كه دوباره خودشو بسازه، منم پاشدم رفتم تو حموم ابكيرها رو پاك كردم و گردن به پايينمو اب كشيدم اومدم بيرون، گفتم گشنمه اونم زنگ زد يه جا غدا سفارش داد تا غذا بياد وايسادم بغلش يكم باهاش كشيدم ولي زياد نه، رفتم لباسمو پوشيدم منتظر بودم غذا بياد كه بعدش منو برسونه كه يهو موبايلم زنگ خورد مامانم بود خيلي سرو سنگين باهاش حرف زدم و گله كردم كجا بودي و خبري نميگيري ،گفت فردا ناهار بيا اينجا بهت توضيح ميدم قطع كردم، خلاصه غذا اومد و خوردم خيلي گير داده بود شب پيشش بمونم ولي نميشد منو رسوند نزديكهاي خونه از اونجا هم پياده رفتم خونه رفتم دوباره زير دوش خودمو قشنگ شستم يه جورايي عذاب وجدان داشتم ، نميدونستم به كجا كارم كشيده ميشه از يه طرف ميترسيدم يهو يه جا سوتي بدم يا بلايي سرم بياد ابروم بره، مونده بودم چيكار كنم خلاصه كمي خودمو شستم، اومدم بيرون لباسامو پوشيدم يكم عطر به خودم زدم كه بوي ترياك ندم، يه ساعت بعدش شوهرم اومد خونه يه حال و احوال معمولي كرد اصلا نگفت كجا بودي و چيكار كردي ، هيچي انگار نه انگار كه ٢ روز خونه نبودم، رفت تو اتاقش گرفت مثل خرس خوابيد، منم لجم گرفت احساس ميكردم سر اونم ميجنبه قبلا ٢-٣ روز يه بار گير ميداد بكنه، الان خيلي وقته كه اصلا به روش نيورده، پيش خودم گفتم شرط ميبندم اينم سرش ميجنبه، حرصم گرفت رفتم يه بالشت پتو اوردم رو همون مبل خوابيدم،صبح كه بيدار شدم رفتم دست و سورتمو شستم اومدم ديدم هنوز خوابه، بيدارش كردم گفتم ميرم خونه مامانم، اونم گفت اوكي اصلا به روش نيورد، منم رفتم خونه مامانم، مامانم دروباز كرد كلي خوشكل كرده بود، موهاشو هايلايت كرده بود كلي به خودش رسيده بود، گفتم چه خبره گفت بيا بهت ميگم، گفت من دنبال ويزا شينگن هستم ميخوام خودمو برسونم المان اونجا پناهنده شم و بمونم اينجا ديگه كاري ندارم ، كلي باهم بحث و اين چزا كه چرا يهو تصميم گرفتي بري يه كشور ديگه، چرا المان حالا؟! گفت راستشو بخواهي بخاطر علي، من و اون عاشق هم شديم نميتونيم علنا ازدواج كنيم هم خانواده او مخالفت خواهند كرد، هم باسه تو خوب نيست ، من ميرم اونجا دور از چشم ديگران باهم زندگي ميكنيم... مونده بودم چي بگم يهو درو زدن گفتم منتظر كسي بودي گفت عليه؟! علي اومد تو منم باهاش سرو سنگين بودم ولي با مامانم جلوم روبوسي كرد و لباشو بوسيد داشت گريم ميگرفت غذامونو خورديم، اون دوتا هم مثل تازه عروس دامادها همش لاي هم بودن و يا قربون صدقه هم ميرفتن يا همو ميماليدن از يه طرف هم خوشحال بودم چون تو زندگيم انقدر مامانمو خوشحال و با روحيه نديده بودم ولي بهش حسودي ميكردم ، علي سهم من بود ولي خوب رسيدن من و علي بهم بخاطر شرايط فاميلي كلا افسانه بود، منم خودمو جمع جور كردم كه يهو علي گفت هفته ديگه دارم برميگردم المان گفتم به سلامت مامانم اونجا بود چيزي نگفت بهم، اونها رفتن تو حال منم حال و حوصلشونو نداشتم شروع كردم ظرف شستن به ٢ دقيقه نرسيدعلي به بهونه قيلون اومد منو از پشت بغل كرد از گردنم منو بوسيد گفتم مباركه گفت تو عشق اول و اخر مني مطمعن باش گفتم باشه و ازم جدا شد و گفت پس فردا بيام خونت دو نفري؟! گفتمچيه دلت خواسته؟! گفت اخرين سكسه بعدش ميره تا ساله ديگه ،گفتم اوكي، ولي هرموقع شوهرم رفت بيا، اونم قيلونو درست كرد البته هي وسط كارش سراغم ميومد يه كامي ازم ميگرفت و منم همراهيش ميكردم كه كار من تموم شد رفتم تو حال، علي هم يكي دقيقه بعد اومد نشست كنار من به مامانم هم گفت بياد بشينه رو پاش مامانم هم از خدا خواسته نشست بغلشو شروع كرديم ٣ تييا قيلون كشيديم باهم اونها هم يه پك از قيلون ميگرفتن يه پك از هم ، بعد از نيم ساعت من ديدم اينها خيلي حالشون بده خودمو جمع جور كردم بعد از خداحافظي رفتم به سمت خونه وقتي رسيدم خونه يه نيم ساعت نگذشته بود كه ديدم علي يه فيلم فرستاده ،باز كردم ديدم رو همون جايي كه قبلا نشسته بودم، مامانم قمبل كرده علي هم ميكردش و قربونون صدقه كون من ميرفت ،هي هم اسم منو ميورد و مونا مونا ميكرد ،مامانم هم ميگفت مونا رو جرش بده ، پارش كن و از اينجور حرفها، كلا مامانم همراهيش ميكرد ،كل فيلم ١ دقيقه هم نبود ولي خيلي حشريم كرد جوري كه با اون فيلم دو بار جق زدم و ابمو اوردم، رفتم دستشويي فرنگي كه جيش كنم درشو باز كردم ديدم يه كاندوم استفاده شده تو توالته انگار يكي انداخته سيفون زده ولي نرفته، منم كه اصلا كاندوم استفاده نميكردم، سريع زنگ زدم شوهرم داد زدم گفتم بيا اينجا گفت چي شده؟! گفتم فقط بيا اونم ترسيد و سريع اومد گفتم اين چيه؟ گفت من چه ميدونم....گفتم ميرم ميدم دادگاه از روي دي ان اي در بيارن مال كيه ابروتو ميبرم، الان با زبون خوش بگو كاريت ندارم اونم يهو شروع كرد به دعوا با من كه تقصير خودته هروز هروز پا ميشي از خونه ميري، نه محلي ميدي به آدم نه سكسي نه هيچي من مردم دلم ميخواد ، خودت معلوم نيست چه غلطي ميكني همش ميگي با رعنايي فكر ميكني من خرم من به خاطر ابروم به روت نميارم؟! منم گفتم تو همش به پول فكر ميكني اصلا به من فكر نميكني؟! اونم گفت اگه كار نكنم تو خرجو ميدي؟! چجوري با جنده بازي؟! زدم تو گوشش، اونم منو زد لت و پارم كرد منو با يدونه ساك از خونه مون انداخت بيرون ،منم ميخواستم برم خونه مامانم ولي نرفتم ،حال و حوصله اونو عليو نداشتم به جاش رفتم خونه مهدي(راننده اسنپه) چون فقط اون ميتونست حالمو جا بياره اونم از خدا خواسته اومد دنبالم ،منم به علي و مامانم زنگ زدم جريان گفتم و گفتم خونه دوستامم ولم كنيد بزاريد تنها باشم، اون روز هم با مهدي مثل عروس دامادها يا در حال سكس بوديم باهم يا تو حموم بوديم يا در حال كشيدن ترياك و عشق بازي بوديم تنها كسي بود كه ميتونست حال منو جا بياره و منو از اون شرايط بيرون بياره . پس فرداش صبح به شوهرم مسيج دادم گفتم بيا دوستانه و توافقي جدا شيم اونم جواب داد حتما برو كاراشو بكن من ميام باسه امضا، بعد از حرف با شوهرم رفتم خونه مامانم ،طبق معمول علي هم اونجا بود علي و مامانم ميخواستن اشتيمون بدن كه گفتم اصلا حرفشو نزنيد. فرداش علي مامانمو پيچوند به بهونه خريد رفت خونه ارش منم از خونه زدم بيرون رفتم پيشش اونروز دوبار منو كرد، عين دوبار فقط گريه ميكردم نه از درد، ازناراحتيم كه هم زندگيمو از دست دادم هم عشقمو، ميدونستم اين سكس اخر با عليه، خلاصه تا تونست منو كرد خيلي حال داد تو سكس دوم هم گفت اگه بخواههي بگم ارش بياد دو طرفه بكونيمت منم باسم فرقي نميكرد و مهم نبود گفتم بگو بياد خلاصه سكس دوم نوبتي يكي ميكرد تو كوسم يكي ميكرد تو كونم انقدر كردن كه ابشون اومد ريختن توم. سكس منو علي از يه سكس عاشقانه تبديل شده بود به يه سكسي صرفا فقط براي لذته،
٢-٣ روز بعد علي رفت المان، منم كاراي طلاقمو كردم و رفتم خونه مامانم، قرار بر اين شد شوهرم ماهييبدونه سكه بهم بده البته مهرم انقدر زياد نبود، فك و فاميل هم هركاري كردن نه من راضي به اشتي شدم نه شوهرم البته بعد از مدتي فهمديم زير سرش همون موقعي كه ٢٤ ساعته مغازه بود بلند شده بود با حساب دار مغازه بوده به خاطر همين هم بود كه هيچوقت خونه نبود همش مغازه بود. لجم گرفت ولي گفتم وجدانا خودمم همين بودم اون با يكي بود ولي من حداقل با ٧-٨ نفري بودم، مامانم هم ٣ ماه بعد رفت المان، پيش علي موندگار شد ، البته اين مثل يه راز بود فقط من ميدونستم ، منم خونه مامانم زندگي ميكردم و امير تو دفترش بهم كار داد البته كار سختي نبود حقوقش خوب بود ولي بيشتر كارم به اميرو اشكان سرويس دادن بود ولي امير از جريان اشكان و من خبر نداشت ولي من به جز اون با اشكان، رضا و مهدي(راننده اسنب) بودم، بعضي ٥-٦ بار هم شد كه اوتو زدم و باهاشون فقط يكبار سكس كردم ولي در كل زندگيم شده بود سكس با اين ٤ نفر و البته خيلي هم بهم ميرسيدن شايد ١٠ برابر از حقوقي كه ميگرفتم اينها خرجم ميكردن ولي هميشه بعد از سكس ى حال و هول با اينها جاي يه نفر پيشم خالي بود جاي كسي كه با هيچ چيز نميشد پرش كرد چيزي كه واقعا اگه خودم بيشتر بهش توجه ميكردم بيشتر بهش ميرسيدم هيچوقت از دستش نيمدادم، شايد اين ٤ نفر از هر لحاظ منو ارضا ميكردن ولي هيچوقت نميتونن روحي منو ارضا كنن و اگه به سازشون نرقصم ديگه ساپورتم نيمكنن .....
اون كسي كه هميشه جاش خاليه تو قلبم اون كسي نيست جز محمد، شوهرم.
پايان

دوستان عزيز اين بود داستان من اميدوارم لذت برده باشين.
مواظب زندگیهاتون باشید
مونا
     
  
صفحه  صفحه 4 از 4:  « پیشین  1  2  3  4 
داستان سکسی ایرانی

عاشق عمو شوهرم شدم


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA