انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 11 از 26:  « پیشین  1  ...  10  11  12  ...  25  26  پسین »

پر از زندگی


مرد

 
jems007
شما که اینقدر تیز و بز بودی چرا نویسنده خاطرات بهرام و مادرش وقتی بهش توهین شد طرف رو فورا بلاک نکردی که اون بنده خدا هم وقتی دید شما کاری نمی‌کنید حتی گزارش هم کرد شما کاری نکردید طرف داستانش رو یعد سه سال ناتموم گزاشت حتی شما حاصر نشدید دلجویی کنید برای نرفتن و برگشتن به ادامه داستان دادنش
     
  
مرد

 
قسمت ۱۴
روی مبل دراز کشیده بودم یه شورت آبی تنم بود با سوتین ، تازه با سامان تلفنی حرف زده بودم، هروقت باهاش حرف میزنم حشریم می‌کنه. خیلی دوستش دارم عاشقشم، یجورایی از وقتی دیدمش این حس بینمون به وجود اومد خیلی خوشحالم که تو زندگیمه. رو شکم دراز کشیده بودم چشامو بسته بودم که بخوابم اما دست فرهاد روی کونم خوابمو بهم زد، فرهاد آروم دستشو برد لای پام شروع کرد به مالوندن کسم چشامو بسته بودم کونمو قمبل کردم تا راحت تر کسمو بماله داشتم دوباره حشری میشدم، کسم خیس شده بود برگشتم فرهاد بالا سرم وایساده بود داشت با کسم بازی میکرد از روی شلوارش کیرشو نوازش کردم اخخخ کیر بزرگ هیجده سانتیش کلفت و خوشگل بود بلند شدم شروع کردیم به لب گرفتن کشوندمش سمت آشپزخونه نشستم کف زمین کیرشو از تو شلوارش درآوردم داغ شده بودم کیر کلفتش جلوی چشمم داشت خودنمایی میکرد سر کیرشو بوسیدم شروع کردم به ساک زدن یه دل سیر واسه آقام ساک زدم بزرگترین کیریه که تو زندگیم دیدم یا تو کسم حسش کردم  بلندم کرد به میز تکیه دادم کونمو قمبل کردم تا بکوبه تو کسم اونم مثل جنده ها منو میگایید کیر کلفتش توی کسم بهترین حس دنیا رو برام داره.
همیشه عاشق سکس یهویی ام وقتی اصلا انتظارشو نداری ولی چند دقیقه بعد یه کیر داره جرت میده خیلی عالی میشه.
صحبت با سامان برام خیلی لذت بخشه خیلی دوست داره جندگی کنم زیر کیرای مختلفی منو ببینه آخرین بار منو برد زیر کیر پسرش یادم میافته حشری میشم خیلی خوب گاییدنم. سامان هر اتفاقی افتاده باشه رو بهم میگه واسه همین کامل از همه چیز خونشون خبر دارم از این که پسرش و دخترش با هم سکس دارن یا اینکه سه نفری با هم سکس کردن اخخخخ سکس خانوادگی باید خیلی جالب باشه کل خانواده لخت تو بغل هم دارن از هم لذت میبرن.
نهار رو خوردم و چرت زدم حوصلم تو خونه سر رفته بود شب مهمون داشتم بی حوصله از روی مبل بلند شدم رفتم توی آشپزخونه نگاه کردم ببینم چیا داریم در کابینت پایینی رو باز کردم ته کیسه یکم برنج مونده بود در یخچالو باز کردم میوه هم نمونده بود وااای هیچی نداریم تو این خراب شده با ناراحتی در یخچالو بستم رفتم لباس بپوشم در کمدو باز کردم یه مانتو برداشتم بپوشم با یه شلوار جین تنگ خوشگل. پوشیدم از خونه اومدم بیرون نزدیک غروب بود عاشق حالو هوای نزدیک غروبم بخصوص اگه پسر همسایه از روبرو بیاد. پسر خیلی هیزیه منم خوشم میاد واسش قر بدم اون سر کوچه داشت میومد منم از این سر کوچه شروع کردم به قرو ور دادن مانتو جلو بازم انداممو خوب نمایش میداد شالم روی سرم بود و روی گردنم ولی تابم بازتر از اونی بود که بتونه کامل پوشش بده، یکم از سینم تو دیدش بود اونم با هیزی تمام چشماش لای پاهام و لای ممه هام میگشت اصلا خودمو جمع نکردم راحتو آزاد اجازه دادم چشم چرونیشو بکنه از کنارم گذشت با لبخند سلام داد منم جوابشو دادم از پشت برگشته بود داشت بهم نگاه میکرد، منم خوشم میاد یجورایی جالبو هیجان انگیزه مثل چاشنی غذا. فرهاد بهم زنگ زد گوشیو برداشتم سلام عزیزم خوبی فرهاد.
سلام خانومی خوبی خوشگله کجایی؟
بیرونم اومدم خرید شب مهمون داریم هیچی تو خونه نداریم این چه وضع خونه داریه... و شروع کردم به غر زدن تو کوچه راه میرفتم آخرشم فرهادو عصبانی کردم پشت تلفن سرم داد کشید یهو دیدم یه ماشین سریع جلوی پام ترمز کرد یه جیغ کشیدم دیدم فرهاده هم ترسیده بودم هم خندم گرفته بود سوار ماشین شدم فرهاد هم داشت می‌خندید سلام کردم فرهاد جوابمو داد برگشت گفت آدم نمیشی تو نمیشه غر نزنی بخدا میزنم تو دهنت منم جوابشو دادم جنگو دعوای زنو شوهری بینمون شروع شد دور زد رفت برای خرید پشت چراغ قرمز بودیم دعوامون تموم شده بود واسه اینکه دلشو به دست بیارم دستمو بردم لای پاش آروم کیرشو مالوندم یکم عصبانی بود راستش درسته فرهاد باید کمک میکرد و الان باید عجله کنیم تا بتونیم سر وقت خونه باشیم اما ناراحتی الان تقصیر من بود بی مورد داشتم باهاش بحث میکردم سر هیچی. از روی شلوار کیرشو گرفتم تو دستم آروم فشار دادم فرهاد هنوز عصبانی بود کیرشو مالوندم کیرش حتی تو حالت خوابیده هم خیلی بزرگه آروم آروم کیرش شق شد پشت چراغ قرمز بودیم آروم داشت بارون می‌بارید هوا تاریک شده بود گفتم کیر میخوام.
صبر کن برسیم خونه اونجا جرت میدم.
نخیر همینجا تو ماشین میخوام، تا حالا منو تو ماشین نگاییدی.
خونه به اون خوشگلی و راحتی صبر کن برسیم خونه چشم عزیزم.
فرهاد تا حالا تو ماشین کسی رو گاییدی؟
آره خیلی، دوست دخترامو بیشتر تو ماشین میکنم.
همین حرفش کافی بود تا حشریم کنه پرسیدم چطور تو ماشین میکنیشون؟
همینجا پشت ماشین شلوارشونو میکشم پایین میکوبم تو کسشون.
منم میخواااام فرهااااااد منم سکس تو ماشین می‌خوام.
نه عزیزم شبه وسایل بخریم برسیم خونه بازم دیر میشه نگه دار واسه آخر شب.
من این حرفا حالیم نبود خیلی حشری شده بودم کیر فرهاد تو دستم بود کیرش کاملا شق شده بود
گفتم می‌خوام فرهاد الان تو ماشین. اونقدر اسرار کردم که قبول کرد ماشینو یه جا نگه داشت شروع کرد به بوسیدنم خیلی داغ شده بودم داشتم کیرشو درآوردم رفتم سراغ کیرش، کیرشو گرفتم تو دستم کردم تو دهنم یه آه کشید که بیشتر حشریم میکرد فرهاد حواسش به اطراف بود که کسی نیاد ولی من برام مهم نبود من کیر میخواستم. یه دل سیر برای فرهاد ساک زدم منو بلند کرد گفت برم عقب رفتم خودشم اومد شلوارو شورتمو کشید پایین کیرشو گذاشت جلوی کسم فشار داد کیرش تا ته رفت تو کسم، یه آخ محکم گفتم چشامو بستم فرهاد خیلی حشری شده بود داشت جرم میداد پنج دقیقه منو گایید آبشو پاشید تو کسم بیحال افتاده بودم ولی ارضا نشده بودم فرهاد دوتا انگشتشو کرد تو کسم اومد لبامو خورد یه دقیقه بعدش با یه لرزش عالی ارگاسم شدم فرهاد گفت خانومی نمیدونی وقتی چشمات خمار میشه چی میشی. آخه من تو سکس چشام خمار میشه و فرهاد اینو خیلی دوست داره لبای همو بوسیدیم برگشت گفت عزیزم ببخشید زود ارضا شدم خیلی هیجان زده شدم. تو چشمای فرهاد نگاه کردم من سامان رو خیلی دوست دارم عاشقشم اما هیچ کس هیچ کس هیچ کس و هیچ کس برای من فرهاد نمیشه هیچ کس نمیتونه اونقدر که فرهاد عاشقمه عاشقم باشه هیچکس نمیتونه برام به اندازه فرهاد تکیه گاه باشه فرهاد مرد همیشه منه. لبامو گذاشتم رو لباش گفتم دوستت دارم عشقم.
بلند شدیم وضعمونو مرتب کردیم واقعا دیر شده بود فرهاد غذای آماده گرفت رسیدیم خونه هنوز یکم وقت داشتم یکم خورشت درست کردم یکم از برنج رو زعفرونیش کردم یکم ادویه زدم در کل به غذا رنگو طعم خونگی دادم. مهمونا خانواده فرهاد بودن غذا رو خوردیم فرهاد یه علامت لایک برام فرستاد منم فهمیدم کارم خیلی درست بوده. شب خیلی عالیی بود کلی گفتیمو خندیدیم بچه ها بازی میکردن.
فرداش با یه انرژی عالی از خواب بیدار شدم وقتی به سکس توی ماشین فکر میکردم حس خیلی خوبی بهم دست میداد باید بازم انجامش بدیم. گوشی رو برداشتم یه پیام صبح بخیر از سامان اومده بود شروع کردم به چت کردن باهاش یکم بعد زنگ زد، سلام سامان جون چطوری عشقم .
سلام جنده خانوم خوبی کیفت خیلی کوکه چخبر شده.
آره حالم خیلی خوبه دیشب منو فرهاد با هم سکس کردیم اونم کجا تو ماشین شب یه گوشه نگه داشتیم داشت تو ماشین جرم میداد خیلی باحال بود توأم باید با سارا امتحان کنید.
ای جونم نوش جونت خانومی خوشگل من، من بیشتر خوشم میاد با تو توی ماشین سکس کنم کونت بزارم.
خب چخبرا از سعیدو سمانه بازم با هم سه نفری سکس کردین؟
نه هنوز نشده فقط اون یه بار شد البته این چند روز چندبار سمانه رو مالوندم و کسشو خوردم ولی نشده سکس کنم باهاش دیروزم تو شرکت با سعید سکس کردم.
تو از کون دادن سیر نمیشی.
نه اینبار من کردم سعید زیرم داشت جر میخورد.
خوشت میاد پسرتو میکنی؟
آره چرا خوشم نیاد خیلی هم عالیه. یه حس جدیده اونی که زیرمه پسرمه.
ای جونم نوش جونت.
خب نیلو خانوم دیگه چه خبرا.
هیچی تو چه خبرا؟
من که کار شرکت ریخته رو سرم دارم با اینا کلنجار میرم .
و با بچه هات سکس میکنی. این حرفم باعث شد سامان کلی بخنده وسط خندش گفتم اینقدر نخند منم کیر میخوام.
خب عزیزم دیروز فرهاد گاییدتت خب.
اولا دیروز نبود دیشب بود دوما کیر فرهاد طعمش با کیر سامان جونم فرق داره من کیر تو رو میخوام.
باشه عزیزم چیزی نیست که امشب شام بپز میام اونجا یا نه صبر کن امشب رویا و محمد میان شام خونمون امشب نمیشه فردا شب، آره فردا شب شام رو حاظر کن که اونجام جنده خانوم حشری.
باشه منتظرم بیایی.
تا این دو شب بگذره کلی فکر کردم چی بپوشم چی بپزم اولش گفتم بزار کاملا لخت شم بعد منصرف شدم بعد گفتم بزار یه ساپورت بپوشم آخرش با یه تابو دامن کوتاه رضایت دادم. دامن اونقدر کوتاه بود که حتی کونمو کامل نمیپوشوند تاب از بالا کاملا باز بود و فقط دوتا بند داشت از پایین هم شکممو انداخته بود بیرون و فقط یکم از ممه هامو پوشونده بود تو آینه به خودم نگاه کردم خوردنی شده بودم شورتو سوتین نپوشیدم عکسم تو آینه یجورایی می‌گفت بیا جرم بده میخواستم سامانو همون دم در حشریش کنم فرهاد مثل همیشه یه شلوار راحتی و یه تیشرت تنش بود در خونه رو زدن با هیجان رفتم درو باز کردم یه لحضه ساکت وایسادم سامان و سارا هردوتاشون دم در بودن از شوق یه جیغ کشیدم پریدم تو بغلش سارا مثل یه اسباب بازی سبک منو تو بغلش گرفته بود اصلا نمیشد فهمید تو این بدن نرمی که داره چطور اینهمه قدرت جمع شده. محکم به خودم فشارش دادم دیگه کلا سامان یادم رفته بود، سارا لباشو چسبوند به لبم شروع کرد به خوردن لبام خیلی دلم براش تنگ شده بود هم برای خودش هم برای لبای داغو حشریش یه ساله ندیدمش محکم به خودم فشارش دادم ازش جدا شدم با هم یکم احوال پرسی کردیم سامان و فرهاد با هم احوال پرسی کردن، سامان برگشت گفت سارا رو دیدی کلا منو فراموش کردی پریدم تو بغل سامان لبامو چسبوندم به لباش سارا و فرهاد همو بغل کردن و شروع کردن ب

ه بوسیدن همدیگه جلوی در من تو بغل سامان بودم سارا تو بغل فرهاد، سامان گفت بچه ها بریم که یکمم طولش بدیم کارمون به سکس کشیده میشه هممون خندیدم رفتیم نشستیم رو مبل به سارا گفتم عزیزم بیا بهت لباس راحتی بدم سارا گفت نمی‌خواد عزیزم مانتو و شالشو درآورد یه ساپورت تنگو نازک با یه تاب تو تنش بود فرهاد اونجوری دیدش گفت جوووونم کس خانومو گرفتش نشوندش تو بغلش دستشو انداخت به ممه هاش ، سارا هم کونشو رو کیر فرهاد میچرخوند و باهاش لب گرفت من رفتم شربت آوردم بعد نشستم رو پاهای سامان مثل قدیما منو سامان تو بغل هم، فرهادو سارا تو بغل هم. کلی باهم گفتیمو خندیدیم از گذشته و الان می‌گفتیم فرهاد دستش همش لای پای سارا می‌چرخید سامان هم همینکارو با من میکرد خیلی حال خوبی داشتیم بعد کلی صحبت داشتیم میز رو چیدیم و غذامونو خوردیم من کنار سامان نشسته بودم سارا کنار فرهاد یجورایی دوتا زوج جدید بودیم سامان یه قاشق از غذاشو برداشت گذاشت دهنم منم یه قاشق از غذای خودمو گذاشتم دهن سامان، به سامان نگاه میکردم یه لبخند خوشگل و عاشقانه بهم داد مثل زنو شوهرایی که تازه با هم ازدواج کردن بودیم چند بار دیگه با قاشق غذا دهن هم دیگه گذاشتیم سارا با یه حالت جدی برگشت گفت بچه ها غذاتون با هم فرق نداره میتونین از بشقاب خودتون بخورین. این حرفش باعث شد خندم بگیره دهنم پر غذا بود غذا از دهنم پرید بیرون همه جای سفره رو کثیف کرد دیگه نمی‌تونستم جلوی خندمو بگیرم فرهاد زود یه لیوان آب بهم داد خوردم ولی بازم یهو خندم گرفت اینبار آب از توی دهنم پرید بیرون همه غذا رو ول کرده بودیم داشتیم میخندیدیم کل سفره رو به گند کشیده بودم چند دقیقه بکوب خندیدیم خندمون تموم میشد یکیمون بازم خندش میگرفت و بازم هممون میخندیدیم دیگه واقعا دل درد گرفته بودم هیچ حرفی نمیزدیم فقط داشتیم میخندیدیم خندمون تموم شد سارا از روی شوخی یه تیکه بهم انداخت که باعث شد بازم خندمون بگیره، کلا شام نابود شد. شام رو با چه بدبختی تموم کردیم منو سارا سفره رو جمع کردیم سامانو فرهاد داشتن بحث سیاسی میکردن کار تموم شد خودمو انداختم بغل سامان لبامو چسبوندم به لباش اوممممم اوووومممم داشتم لباشو می‌خوردم سارا بغل فرهاد بود داشتن به ما نگاه میکردن فرهاد داشت ممه های سارا رو میمالوند دستشو برد زیر تاب سارا ممه هاشو میمالوند. من قلبم داشت تند تر میزد تو بغل عشقم داشتم ازش لب میگرفتم یکم بعد ازش جدا شدم داشتیم تو چشمای هم نگاه میکردیم سامان موهامو پشت گوشم گذاشت چشم تو چشم با عشقم سامان، سارا تو بغل فرهاد برگشت گفت بخدا اینا یه روز با هم ازدواج میکنن. من خندیدم برگشتم گفتم خب چیه مگه خیلی هم عالی و دوست داشتنی میشه، اصلا می‌خوام باهات ازدواج کنم دوست دارم باهات ازدواج کنمممم همین الان. سامان داشت می‌خندید یه نگاه به فرهاد کردم اونم گفت نه که تا الان زنو شوهر نبودین با هم، دو برابر من به سامان میدی.
نخیر می‌خوام عقد کنم باهاش.
فرهاد خندید گفت باشه نیلو خودم عقدتون میکنم الان پاشین روبروی هم وایسین.
من و سامان دست همو گرفتیم ایستادیم رو در روی هم مثل دوتا عروس و داماد، فرهاد و روبروی ما ایستاده بود سارا هم کنارش مثل کشیش های مسیحی.
آقای سامان آیا با اینکه میدانید نیلو جندس بازم میخوای باهاش ازدواج کنی؟
بله با عشق و افتخار می‌خوام که با نیلو ازدواج کنم.
نیلو خانوم آیا با اینکه میدونید سامان کسکشه بازم می‌خوابید باهاش ازدواج کنید؟
بله کاملا با عشق و افتخار می‌خوام با سامان کسکش ازدواج کنم.
پس من شمارا زنو شوهر اعلام میکنم الان میتونین همو ببوسین.
با خوشحالی پریدم تو بغل سامان لبامو چسبوندم به لبش شروع کردم به خوردنش، سامان محکم منو بغل کرد کونمو چنگ زد. سارا و فرهاد تو بغل هم بودن داشتن لبای همو میخوردن. الان شهوت سلطان ما بود شهوت مارو کنترل میکرد و به زندگیمون جهت میداد سارا نشسته بود جلوی فرهاد کیرشو از روی شلوارش می‌مالید کیرشو درآورد کرد توی دهنش من نشستم روی مبل سامان اومد لای پام صورتشو چسبوند به کسم اول کسمو بو می‌کشید زبونشو بیرون آورد کرد توی کسم چشمام خمار شده بود آه می‌کشیدم صدای ناله های منو فرهاد صدای کس لیسی شوهر جدیدم سامان صدای ساک زدن سارای جنده یه سمفونی از شهوت بود فرهاد سارارو بلندش کرد نشوند کنارم ساپورتشو درآورد سرشو کرد تو کس سارای جنده منو سارا شروع کردیم به لب گرفتن فرهاد بلند شد سارا رو بلند کرد سارا دستاشو به مبل تکیه داد کونشو قمبل کرد فرهاد کیرشو تا دسته چپوند تو کس سارا صورت سارا فقط یکم با صورتم فاصله داشت شروع کردم به لب گرفتن اما سامان منو بلند کرد خودش نشست روی مبل من نشستم روی کیرش شروع کردم به بالا پایین شدن داغو خیس بودم با فرهاد چشم تو چشم شدم عشقم داشت کس دادن منو تماشا میکرد منو فرهاد چشم تو چشم بودیم سارا و سامان هم چشم تو چشم بودن دستمو دراز کردم فرهاد دستمو گرفت دستم تو دست عشق اول

زندگیمه مهم ترین آدم کل زندگیم درحالی که دارم کیر عشق دوممو تو کسم جا میدم. آه و ناله های هر چهارتامون کل خونه رو پر کرده بود فرهاد سارا رو بلند کرد نشست کنار سامان، فرهاد سارا رو نشوند رو کیرش دو نفری داشتیم کیر سواری میکردیم یکم بعد من خسته شده بودم حالت سگی نشستم روی زمین سامان شروع کرد به گاییدنم چشمامو بسته بودم داشتم از گاییده شدن لذت می‌بردم رفتو آمد کیر عشقم تو کسم داشت دیوونم میکرد سامان داشت خشن تر میشد موهامو کشید گفت جنده من کیه منم گفتم منم نیلو جنده توعه تو کونم سیلی میزد دیگه داشتم از حال میرفتم. سارا و فرهاد پوزیشنشونو عوض کرده بودن سارا به پشت خوابیده بود فرهاد پاهاشو گذاشته بود رو شونش داشت کیرشو میچپوند تو کسش فرهاد خم شد باهاش لب گرف من دو بار ارگاسم شدم آخرش سامان آبشو با فشار پاشید تو کسم فرهاد هم توی کس سارا ارضا شده بود. خیلی حس خوبی داشتم کونم سرخ شده بود سارا لخت بیخیال افتاده بود روی فرش زیر فرهاد پاره شده بود سامان رو به سارا گفت خوش گذشت عشقم سارا با یه لبخند گفت دو تا کیر میخوام خیلی وقته دوتا کیر جرم نداده. نیم ساعت داشتیم با هم حرف می‌زدیم همش هم در مورد سکس بود آخرش فرهاد دوتا انگشتشو کرد توی کس سارا تا دور دوم سکسمون شروع شه اینبار منو سارا رو نوبتی دو کیره گاییدن هیچی مثل دوتا کیر نمیتونه ادمو جر بده و از نفس بندازه.
     
  
مرد

 
دوستان معذرت
که طول کشید
مشکلی داشتم که رفع شد
طبق نظریه یکی از دوستان کاربر تصمیم گرفتیم که قسمتها رو
روزهای سه شنبه و جمعه آپلود کنیم
که دوستان بی جهت منتظر نمونن
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 

ممنون

مگه نیلوفر و فرهاد یک دختر 9 ساله نداشتن؟ اون کجاست؟
     
  
مرد

 
👍👍👍👍خیلی عالی منتظر ادامه داستانتم
     
  
مرد

 
ایول داری عالی بود
سکس بدون محدودیت
     
  
مرد

 
Samasaraali
درود بر شما
خوش باش دمی، که زندگانی این است.
     
  
مرد

 
عالیییییییییی مثل همیشه
     
  
زن

 
ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩ اﻳﻦ ﻗﺴﻤﺖ
     
  

 
بزار دیگه
     
  
صفحه  صفحه 11 از 26:  « پیشین  1  ...  10  11  12  ...  25  26  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

پر از زندگی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA