انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 9 از 13:  « پیشین  1  ...  8  9  10  11  12  13  پسین »

ماجراهای من و عمه هام


مرد

 
abulsexer
سلام دوست عزيز. از اينكه زحمت ميكشي و داستان مينويسي ممنونم. اين رو هم ميدونم كه داستان نوشتن و جذب مخاطب خيلي سخته. اما دوست عزيز منت سر كسي نزار. شما اگر داستان مينويسي و اگر محاطب نداشته باشي به هيچ دردي نميخوره اين داستان. يه سري به بقيه تاپيك ها هم بزن بعضي از روز ها ٣قسمت ميزارن. و مرتب ادامه ميدن. داستانهايي كه بهضياشون ٥٠ يا ٦٠ فسمت داره. ولي شما با نوشتن ١١ قسمت دور ورداشتي فكر ميكني كه ويكتور هگو هستي. عزيز من اگر برنامه داشتي از اول اين اتفاق نميافتاد. بازم تشكر ميكنم ازت
     
  
مرد

 
بسیار عالی ... ادامه بده
     
  
زن

 
عمه گلی است از گلهای بهشت
خیلی دوست دارم سکس گروهی تجربه کنم ٬ میترسم به همسرم بگم ولی یواشکی براتون عکس و فیلم سکس با همسرم میزارم
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
قسمت دوازدهم
بهش مهلت واکنش ندادم چنگ زدم و شلوار و شرتش رو با هم کشیدم پایین و یه تف انداختم لای پاش و بی ملاحظه و سریع انگشت وسطیم رو کردم تو کونش ... با حالت خرناس نفسی کشید و گفت بهت که گفتم کون خط قرمز منه و محاله بزارم بکنی توش گفتم فعلا که زیری و کاری ازت بر نمیاد عمه جون شل کن و سعی کن لذت ببری دستاشو اورد جلوش و پیشونیش رو گذاشت رو دستاش منم امونش ندادم و دو انگشتی کردم تو کونش یجوری پرید که سرش خورد زیر قفسه یه لحظه دلم براش سوحت اما شهوتم زورش بیشتر بود حسابی با کونش بازی کردم و بهدم سریع و با یه حکت کیرمو تا دسته کردم تو کونش لعنتی انگار کیرم تو کوره بود و از حرارتش کیرم شق تر شد با همه ی وجودم شروع کردم به گاییدن کونش اون زیر صدای ناله ی ریزی میومد ازش که انگار شبیه هق هق بود میدونستم بعد از این محاله دیگه بزاره بکنمش حتی از کوس پس کم نیاوردم و با قدرت ادامه دادم از یه جایی به بعد با التماس گفت دیگه نمی تونم واقعا منم خب گفتم حالا که کردمش بسشه بعدم از کونش در آوردم و کردم تو کوسش و کم کم کمکش کردم از زیر قفسه بیاد بیرون اما همچنان به گاییدن کوسش ادامه دادم و از روش بلند نشدم که فرار نکنه اما اون انگار جونی وایه در رفتن از زیرم نداشت و بیحال زیرم بود؛ یه لحظه از سرعت تلمبم کم کردم سرم نزدیک صورتش بردم و خواستم ببوسمش که خیس صورتش بدجوری حالمو گرفت و از خودم بیزار شدم یه لحظه من هر کدوم از عمه هام رو کردم خودشون راضی بودن یا به نوعی وسط سکس راضی شدن اما اینجا انگار تیرم به خطا رفته بود و عمه زیر میرم گریه مرده بود.
دست از تلمبه زدن کشیدم و مشغول بوسیدنش شدم ، گردنش رو میخوردم تا از دلش در بیارم و در گوشش میگفتم عمه جان ببخشید حالمو نفهمیدم بعدم از روش اومدم پاشم که گفت پس بچم چی؟
جا خوردم از حرفش که ادامه داد : بریز اون نژفه ی کویفتو تو رحمم نمیخوام بخطر این نطفه ی کثیف مجبور شم زیر تو و پدربزرگ وحشیت بخوابم.
درست حدس زده بودم انگار اخرین عملیاتمون بود و منم از تموم وانیه ها لذت میخواستم.
به عمه پوزیشن داگی دادم و مشغول تلمبه زدن شدم هرچی می زدم تو کوسش ابم نمیومد انگار کیرم قهر کرده بود، فکری به رهنم رسیدم کیرمو از موسش در اوردم و کردم تو کونش که عمه از جاش پرید اما چیزی جز ناله خفیفی نبود یکبار کیرم می کردم تو کونش و بلافاصله تو کوسش اینقد ادامه دادم تا رعشه افتاد تو پاهاش منم حس می کردم مثل عمه فرشته نزدیکه ابم بیاد برای همین پوزیشن رو عوض کردم و اینبار چشم تو چشم در حالی که لباشو میخوردم تو کوسش می کوبیدم تا اینکه احساس فوران سر کیرم ظاهر شدم و با چندتا تقه محکم تموم ابمو تو کوس عمه فرشته خالی کردم و بیحال روش ولو شدم جفتمون نای بلند شدن نداشتیم.
به یختی از روی عمه پاشدم و کیر نیمه شقم رو از کوسش بیرون کشیدم. چند قطره اب هم همراه خروج کیرم خارج شد اومدم دوباره عمه رو ببوسم از دلش در بیارم صورتمو بردم نزدیک صورتش ...
شپلق .... انچنان سیلی از بهم زد سرم درد گرفت بعدم پا شد و پوشید و با همون وسایلی که در اوردم که ببره؛ لنگان لنگان و گشاد گشاد راه میرفت عمه ناراضی بود اما به من خوش گذشت چون چالش جدیدی رو تجربه کردم.
از انباری اومدم بیرون که دیدم عمه فریبا و عمه فرناز از تو تاریکی اومدن جلوم و گفتن خاک تو سرت خواهرمون رو چیکار کردی گشاد گشاد راه میرفت؟ تو به فرشته هم رحم نکردی؟ منم کم نیاوردم و گفتم : مکان محیّا،کون محیّا،کیر هم محیّا که یه ندایی از درون گفت بیا تا برویم زدم زیر خنده که جفتشون افتادن دنبالم که بگیرنم و منم فرار می کردم رو حیاط تا گوشه ی دیوار دوتایی گیرم اوردن ، چون ته خونه بود و تاریک بود کسی نمی دیدمون عمه فریبا اومد جلو دستی از رو شلوار به کیرم کشید و بعدم لباشو رو لبام گذاشت و خودشو جدا کرد و گفت من همین الان کیرتو میخوام بعدم دامنش رو گرفت بالا شورتش رو در اورده بود از قبل انگار بهم گفت باید اتیش این کوره رو خاموش کنی داره له له میزنه واسه جرعه جرعه ی آب کیرت و منتظر حرف من نموند و با دستش کیرمو اینقد مالید تا باز شق شد
من واقعا دیگه نای سکس نداشتم تازه کوس و کون عمه فرشته رو یکی کرده بودم اما خب دیگه به هر حال اینقد عمه فریبا حشری بود و با حرفاش تحریکم کرد بازم کیرم بلند شد. نکته ی جالب برام سکوت عمه فرناز بود که هیچی نمی گفت و با قیافه مظلوم مشغول تماشای معاشقه ی ما بود.
عمه فریبا زیپمو باز کرد و کیرمو ازاد کرد بعد نشست و یکم ساک زد و سریع پاشد گفت کافیه بزارش تو کوره ی کیر سوزی !!!
کیرمو در حالت ایستاده فرو کردم تو کوس عمه فریبا جلوی دامنش بالا بود و کیرم تو کوسش بود عمه فرناز هم اومد کنارم و منو تکیه داد به دیوار و مشغول لب گرفتن شدیم تو همین حال عمه فریبا همچنان داشت تلمبه می زد با کوسش به کیرم.
بد جوری نفس نفس میزد و حشری بود تو همین حین یدفعه مامانم از بالا صدامون کرد سریع کیرمو کشیدم بیرون و زیپمو دادم بالا مامان اومد کنارمون و گفت چرا اینجا خلوت کردین سه تایی که گفتم خلوت نیست از سر و صدای بچه ها پناه اوردیم اینجا. دیگه نمیشد گنار عمه ها باشم و یجورایی ضایع بود بعدم با مامان خدافظی کردیم از همگی و رفتیم خونه ی خودمون و قرار شد عمه فرناز روز بعد بیاد دنبالم و با هم بریم شهر.
شب خوابیدیم و طبق برنامه عمه فرناز اومد دنبالم و رفتیم سمت شهر تو مسیر مدام دستم یا تو کوسش بود یا سینه هاشو میمالیدم و می بوسیدمش که گفت تو چرا سیر نمیشی این همه می کنی بازم میخوای؟ که گفتم عمه من هلاک تو ام که گفت تو هلاک همه ای لعنتیه حشری ...
رسیدیم شهر و منو در مغازه ام پیاده کرد و خودش سریع رفت سر شیفتش و قرار شد ظهر بیاد دنبالم بریم خونش. خلاصه ظهر شد و اومد دنبالم و گفت بزار یه زنگ‌به فریبا بزنم قرار بوده با فرزانه بیان امروز اینجا که بریم خرید و بعد زنگ زد عمه فریبا گوشیش به ضبط ماشین وصل بود و همزمان جفتمون صداش رو می شنیدیم همین که جواب داد معلوم بود داره نفس نفس میزنه و وسطاشم ناله می زد عمه فرناز گفت فریبا کجایی چته چرا نفس نفس میزنی. از اونور خط گاهی صدای مرد هم میومد. که گفت دارم به دوتا کیر همزمان سرویس میدم عمه فرناز با تعجب گفت به کی؟ که گفت هادی و حشمت دارن منو وسط بیابون جر میدن و بعدم قطع کرد. عمه فرناز گفت این فریبا اخرش کار دست خودش میده با این حشری بازیاش.
بعد زنگ زد عمه فرزانه عمه جواب داد در عین نا باوری عمه فرزانه هم داشت نفس نفس می زد و بد جوری هم ناله میزد عمه فرناز گفت فرزانه تو دیگه داری به کی سرویس میدی؟ که گفت خدا لعنت کنه فریبا رو فرشاد فک کرد بیاییم خونتون جلو فریبا نمی تونه کاری کنه برا همین اومدیم توبیابون منو بکنه اما یهو از زیر پل صدایی شنیدیم شبیه ناله که یکم رفتیم جلو تر دیدیم بله فریبا خانوم پاک دامن داره به حشمت و هادی کوس کون میده چه جیغایی هم میزد جنده خانوم حالا هم داداش فرشاد جونت به جای غیرتی شدن حشری شده و داره کوس و کون منو یکی می کنه.
عمه فرناز عصبی شد گفت هر سه تاتون کصخولین بیایین همینجا تو خونه ی من هیشکی نیست ابرو برامون نگذاشتین.
بعدم قطع کرد و رفتیم خونه و عمه فرناز رفت لباس عوض کرد و اومد و عجب چیزی شده بود یه لباس مشکی کاملا تور پوشیده بود و زیرش هیچی نپوشیده بود و کوسش معلوم میشد گفتم:

-اوووووووف چیکار کردی عمه جان فکر کیر صاب‌مرده ی منم باش
+نبودم که برات اینجوری نمی پوشیدم
-ای جوووووووونم قربون اون سینه های نازن برم من
+اول ناهار بخوریم بعدش با شکم گرسنه که نمیشه

بعدم مشغول شدیم با عمه به ناهار و وقتی مه داشتیم جمع می کردیم صدای ایفون اومد که دیدم عمو فرشاد و عمه فرزانه هستن و در رو براشون زدم.چند دقیقه ی بعد وارد خونه شدن و با قایفه ی خشمگین عمه فرناز روبرو شدن که غر میزد چرا هرچایی سکس می کنین و ابرو ریزی می کنین که عمو فرشاد به جای جواب دادن یه جوووووووووون بلندی کشید و گفت اووووووووف فرماز ه کوسی شدی
که دیگه عمه فرناز هم نتونست جلو خندش بگیره و عمو فرشاد لحت شد و افتاد دنبالش عمه فرناز هم فرار می کرد و اخر سر هم دوتایی رفتیم تو اتاق خواب و در رو قفل کردیم عمه از پشت در بهش گفت فرشاد خان!! فرهان تو نوبته هروقت اون سیر شد نوبت تو میشه. اونم گفت پس تا من کیرمو با کون فرزانه تیز می کنم کارتون تموم کنین.
با عمه فرناز مشغول لب گرفتن شدیم و بد همو میمالیدیم عمه داگی شد لبه ی تخت و منم مشغول لیسیدن کوسش شدم و بعدم با یه فشار کیرمو کردم تو کوسش و شروع کردم دیوونه وار تلمبه زدن بعد از چند دقیقه خسته شدم و عمه رو محکم از پشت گرفتم و کیرمو تا ته تو کوسش فشار دادم بعد درش اوردم نگام افتاد به سوراخ کونش و دلم خواست اروم دم گوشش گفتم بهم اجازه ی فتح کونت رو میدی عمه خانوم؟ برگشت و یه نگاهی بهم کرد و گفت تا حالا به هیشکی این اجازه رو ندادم اما تو عزیز دلمی فقط به شرطی که اروم بکنی و نزنی روده هامو پاره کنی گفتم قول میدم بعدم عمه رفت دستشویی که تو اتاق خوابشون بود و پشتش رو تمیز و تخلیه کرد و اومد. از کشوی میز ارایشش بهت ژل لوبریکانت داد و گفت با این روون تر میشه. حالت داگی گرفت عمه و منم با انگشتام افتادم به جون سوراخش و حسابی گشادش کردم تا درد نکشه بعدم به عمه گفتم دراز بکشه رو تخت که من بخوابم روش و اینجوری اروم اروم کونش رو فتح کنم. همین که خوابید و ژل رو دوباره ریختم رو سوراخ کون صدای در اتاق اومد که عمو فشاد عمه فرزانه رو چسبونده بود به در و داشت عمه فرزانه رو جر میداد ناله میزدن بیا و تماشا منم کیرمو گذاشتم دم سوراخ کون عمه فرناز و یواش یاوش کردم توش تا جایی که کاملا چسبیدیم به هم همینجوری نگه داشتم چند دقیقه و مشغول خوردن گردنش بودم ازش پرسیدم حسش چیه که گفت درد کمی داره کم کم شروع کردم خودمو تکون دادن واقعا کونش تنگ بود و اصلا کیرمو بدجوری مکش می کرد.
کم کم سرعت دادم عمه فرناز میگفت ای جانم بکن کونمو جووونم فرهان بزن بزن منم حشری تر شدم و محکم تر میزدم که یهو در اتاق باز شد و عمه فرزانه و عمو فرشاد افتادن تو اتاق از بس که عمو محکم زده بود تو کوس عمه فرزانه قفل در شکسته بود. عمه دید دارم کون عمه رو می کنم با ناراحتی گفت فقط مال من خار داره بعدم منو از رو عمه کشید کنار و بی ملاحظه و یهویی کیر کلفتشو کرد تو کون عمه فرناز عمه بدجوری شوکه شد و سرش رو کرده بودتو تخت و جیغ میزد ومدام به عمو فرشاد فحش میداد عمو هم گفت که شتر در خواب بیند پنبه دانه؟؟ حالا ببین دارم کونتو جر میدم خواهر جون و بعدم محکم میزد عمه فرزانه اومد جلوم زانو زد مشغول ساک زدن شد منم مشغول دیدن گاییده شدن کون عمه فرناز توسط عمو فرشاد بودم عمه فرزانه پاشد و رو زمین داگی شد منم از پشت گذاشتم تو کوسش مشغول شدم تا اینکه دیدم عمه فرناز داره به عمو میگه جون بکن بکن جرم بده انگار تازه داشت از کون دادن لذت می برد و ناله میزد منم حواسم اونور بود اما کیرمو در میاوردم و دوباره می کردم تو کوس عمه فرزانه که یهو احساس کردم کیرم رفت جای تنگ تری که یهو عمه فرزانه پرید جلو و گبت روانی خشک خشک کون من میزاری چرا گفتم ببخشید اشتباهی رفت اونجا بعد بارثز مشغول شدم عمو فرشاد داشت همچنان میزد تو کون عمه که گفتم وقتشه تو کیره خدمتتون برسیم و اولم نوبت عمه فرناز شد ...
     
  
مرد

 
عالی بود منتظر ادامه داستانتم
👍👍👍👍👍👍
     
  
مرد

 
پیشنهاد میکنم داستان بعدی از کون دادن مرد یا پسر بزار
بازخوردش بیشتره
من بی می ناب، زیستن نتوانم
     
  
مرد

 
javadcom
پیشنهاد میکنم داستان بعدی از کون دادن مرد یا پسر بزار
بازخوردش بیشتره

منم موافقم
مثلا از پسر عمه بگو
جالب میشه حتما
ممنون
zigurat
     
  
مرد

 
قسمت سیزدهم
با عمو فرشاد دوتایی رفتیم سراغ عمه فرناز ، عمو فرشاد بدجوری گشادش کرده بود و عمه فرناز نالش می کرد.
اول من خوابیدم روی تخت بعدم عمه فرناز کوسش رو تنظیم کرد رو کیرم و صورت به صورتم شد و لبامون رفت رو هم و مشغول لب گرفتن و تلمبه بودیم که یهو عمه ایست کرد و نفسش و حبس شد و یهویی دادش بیرون اونجا بود که فهمیدم همو برشاد کرده تو کونش تا دسته. کم کم تامبه میزد و مدام از عمه می پرسید حست چیه دوتا کیر داره بهت میرسه عمه هم ناله میکرد و مدام می گفت من گوه خوردم دیگه محاله بزارم دستت به کونم برسه عمو فرشاد انگار از این خرف عمه حرصش گرفت و لج کرد و تند تند تلمبه میزد تو کونش و به قدری محکم میزد که منم زحمت تلمبه نمیدادم به خودم به هر ضربه ی عمو فرشاد عمه فرزانه یه تکونی میخورد و پرت میشد جلو‌ و کیر منم تو کوسش عقب و جلو میشد تا اینکه عمو فرشاد کیرشو محکم کوبید تو کون عمه و گفت بسه دیگه اذیتت نمی کنم بیشتر از این و بعدم رفت سراغ عمه فرزانه و افتاد به جون کوسش و بدجوری می لیسیدش. منم همینطور که عمه فرناز روم خوابیده بود اروم اروم تو کوسش میزدم و لباشو میخوردم رعشه افتاده بود به بدنش و نزدیک ارضا شدنش بود منم تند تند کردم سرعتمو و دم گوشش گفتم کونت رو پر اب می کنم عمه و بعد از زیرش اومدم بیرون عمه به شکم رو تخت افتاده بود از پشت کردم تو کونش ، عمه اوووفی کشید و گفت سوخت فک کنم کیر عمو فرشاد دیواره های کونش رو زخمی کرده بود منم چندتا تلمبه اروم زدم و نخواستم درد بکشه بعدم ابم خالی شد تو کون عمه فرناز و کنارش دراز کشیدم و مشغول لب بازی شدیم عمه ناله می کرد. با هم مشغول صحنه گاییده شدن عمه فرزانه توسط عمو فرشاد بودیم عمه فرزانه داگ استایل بود و بدون هیچ ناله ی بلندی چشماشو بسته بود و عمو فرشاد تو کوسش ضربه میزد که عمو کشید بیرون و ابشو ریخت رو کمر عمه فرزانه و اونا هم کارشون رو تموم کردن. بعد از اتمام کارشون سریع لباس پوشیدن و رفتن روستا چون زن عموم شک کرده بود که اینا این مدت چیکار می کنن. عمه فرناز با فحش دادن به عمو فرشاد سکوتش رو شکست و گفت کثافط بیشعور هیچ بویی از انسانیت نبرده نمی فهمه منم ادمم درد دارم عوضی دیگه نمیزارم حتی دستش بهم بخوره ؛ ازش بدم اومد.
منم که واقعا بخاطر درد کشیدن عمه ناراحت بودم و تو دلم میخواستم رقیبمو از میدون خارج کنم و دل به دلش دادم و گفتم :
-آره بابا فک کرده تو هم مث عمه فرزانه به همه میدی و زبونم لال جنده ای، منم ناراحتم عمه جان
+اره میدونم عزیزم مشخصه ناراحتیت الهی خودم قربونت برم عشق عمه، کیرت تو کوسم عمه کیرت تو حلقم به تو باشه من حاضرم تا ابدفقط زیر تو بخوابم اینقدری که کیر تو به کوسم حال میده کیر شوهرم نداده دوست دارم عزیز عمه

تو کونم عروسی بود که دارم هر روز بیشتر و بیشتر خودمو تو دلش جا می کنم، اخه همیشه از این ترس داشتم که نکنه یوقت از اینکه باهام سکس داره پشیمون بشه اما خداروشکر تا اینجا
پشیمون نشده که هیچ مشتاق ترم شده.

وسط افکارم غرق بودم که یهو عمه گفت واااای فریبا کجاست هنوز نیومده.
گوشیمو برداشتم و زنگ زدم به عمه فریبا گوشی رو با تاخیر برداشت تقریبا نزدیک بود قطع بشه که جواب داد. با صدای پر از انرژی جواب:
+جونم ؟
- عمه کجایی هنوز داری کوس وکونت رو حراج میکنی؟
+درست حرف بزن حراج چیه دادم کوس و کونمو برام پر آب کنن خخخخ
-چرا همچین حرف میزنی عمه نکنه مستی؟
+آره دیگه مستی و راستی
-غیر حشمت هادی و حشمت دیگه کی کوستو گاییده
+به جون خودت هیشکی همین حشمت گور به گوری سوراخ کونمو اندازه یه سکه باز کرده زن جنده البته خوب بلده بکنه یجوری کونمو می گایید اگه سه تا کیر تو کوسم میکردن اینقد حال نمیداد
-اینا رو ولش کن عمه کی میایی خونه
+بزار حشمت میگه یه راند دیگه میخواد از کون منو بکنه همشم میگه کون من از کون فرزانه بهتره ذوق می کنم.
-عمه دییوونه بازی در نیار خواهشا نمی فهمی اون داره خرت میکنه تا بازم بتونه تو رو بکنه؟

تو همین حین بود که عمه فرناز با عصبانیت گوشی رو از دستم کشید و به عمه فریبا گفت :

-اینقد خر بازی در نیار فریبا حشمت حتما نقشه ای برات داره میخواد تو رو هم مثل فرزانه کونیه خودش کنه بهش بگو دیگه نمی تونی ادامه بدی
+آخخخخخخ اوووووووف جووووونم حشمت خان

عمه فرناز با عصبانیت گوشی رو پرت کرد و گفت فریبا از فرزانه جنده تره فقط میدون نمی بینه جندگیش رو نشون بده. گفتم چی بگم والا عمه فریبا فوق حشریه و سیری نداره تو سکس تو همین احوالات بودیم که صدای اه و ناله به گوشمون خورد نگو تافن رو قطع نکرده بود عمه فریبا و صدای حرفاشون میومد.
عمه فریبا :
-حشمت بسه بسه نمی تونم آییییییی اوووووووف چقد تو بی رحمی جر خوردم
+جووووون جر خوردی؟ دارم تو رو به نیابت از فرنازتون میکنم اوووووووف چه کوس نابیه خانوم دکترتون. فعلا واسه دست گرمی تو رو می کنم خانوم پرستار ، راستی تب کنم میای پرستارم بشی و با کوست اتیشمو بخوابونی یا باید مستقیما برم پیش دکتر فرناز...

از این حرفاش حرصم گرفت گوشیو پرت کردم سمت دیوار هرچی بلد بودم بار حشمت کثافط.

عمه فرناز با تعجب بهم نگاه کرد‌ و بعدم گفت الهی من قربون تو برم که اینقد رو من غیرتی میشی منم گفتم عمه اینقد دوست دارم که نمی خوام دست احدی بهت برسه و حتی فکر بقیه هم واسه کردنت ازارم میده.

لبامون با عمه چفت هم شد و لخت تو بغل هم داشتیم دوباره معاشقه می کردیم که باز شق کردم و همینجوری بی هوا کیرم و کردم تو کوسش و گفتم فرهان کوچولو به شما سلام میکنه و بعدم کشیدمش بیرون و به عمه کمک کردم یواش یواش بره سمت حموم اخه بخاطر کاری که عمو فرشاد به کونش کرده بود لنگ میزد و می ترسید راه بره.
عمه رو به حموم رسوندم و خودم برگشتم لباسامو پوشیدم و رفتم سمت مغازه ...
     
  
مرد

 
اولا عرض پوزض بابت دو روز تاخیر
و ثانیا خیلی ممنونم از دوستانی که ایده دادن به داستان اما خواهشمندم اگه ایده یا فانتزی ای دارین پیام شخصی بزارید
راجب پسر عمه من هنوز خیلی کار ها دارم اندکی صبر کنین قراره داستانمون از این بی هیجانی در بیاد و وارد فاز های هیجان انگیزی بشیم
ممنونم از همراهی بی نظیرتون
     
  
مرد

 
قسمت چهاردهم
داشتم میرفتم مغازه که تلفنم زنگ خورد دیدم عمه فریباست با صدایی منطقع از گریه بهم می گفت بیا دنبالم بعدم گوشی رو قطع کرد. برگشتم تو خونه عمه فرناز هنوز حموم بود من صبر نکردم برگرده با ماشین عمه فرناز رفتم به جایی که میدونستم حشمت پاتوقشه و اونجا زنای مردم رو از دم کیرش می گذرونه.
وقتی رسیدم عمه فریبا رو دیدم با چشمای گریون دلم هری ریخت و پیاده شدم دویدم سمتش چی شده عمه مدام داد میزد بریم فقط بریم ... حرفشو گوش دادم و سوار شدیم موقع سوار شدن یه نمه لنگ میزد و با درد سوار ماشین شد.
بردمش خونه عمه فرناز و رفتیم تو همین که عمه فرناز چشمش به عمه فریبا افتاد اومد فحش بده و سرزنشش کنه که حال و وضعش رو دید و منصرف شد. رفت براش شربت اورد تا یکم حالش جا بیاد بعدم پرسیدیم که چی شده که دوباره بغضش ترکید و گفت :
-همچی تقصیر اون رفیق کثافط دهن لقت هادیه! اگه اون نمی رفت واسه ی اون مرتیکه حرومی تعریف کنه که منو کرده هرگز این مرتیکه به خودش جرات نمیداد بیاد سمت من.
+ اخه تو که داشتی از کیرش تعریف می کردی و میگفتی حال میده.
-حالش بخوره تو سرم مرتیکه ازم فیلم گرفته موقع گاییدنم و گفته اگه هفته ی دیگه اگه کاری که ازم میخواد رو انجام ندم فیلم رو میفرسته واسه شاهرخ. بیچاره میشم
+چه کاری ؟
-بهم گفت با رفیقاش دورهمی داره و میخواد منو فرزانه رو ببره تو جمع به یه مشت مفنگی مثل خودش سرویس بدیم دوتایی
+عجبببببب یه خواهری ازش بگام تو کتابا بنویسن صبر کن تو عمه
-خر نشی کاری ازت بر نمیاد تو حریف اون نمیشی بعدم گفت اگه بری واسه کسی تعریف کنی فیلمت رو میدم تو سایتا.
+من کارمو بلدم عمه صبر کن باید فکر کنم فقط ...

با عمه فرناز کمکش کردیم بردیمش تو حموم و من هم باهاش رفتم توو و کمکش کردم لخت بشه مانتوش رو در اوردم زیرش یه تاپ نارنجی داشت که پاره و پوره شده بود به نظر زیر تاپش سوتین نداشت گفتم عمه سوتینت کو که گفت اون بیشرف شرت و سوتینم رو برده و گفت میخواد به عنوان مدرک بفرسته واسه شاهرخ بغلش کردم و دلداریش دادم. کمکش کردم بشینه و بعد شلوارش رو در اوردم. کوس بدون موش نمایان شد که قرمز شده بود بس توش تلمبه زده بودن.
اومدم جو رو یکم عوض کنم دستی کشیدم لای کوسش و گفتم :
-حالا بالاخره سیر کیر شد این یا نه
+ یچیزی میگم شاید باور نکنی سیر نشدم اما دلم سکس نمیخواد و ذهنم درگیره حشمته که ازم فیلم داره.
-غصه ی اونو نخور تازه تو مگه بدت میاد؟ با چندتا کیر می کننت
+من از سکسش نمی ترسم بحث عزت نفسمه من تا حالا به هرکی دادم به خواست خودم بوده اما این میخواد مجبورم کنه و این برام اصلا لذت بخش نیست و تازه ممکنه چند وقت دیگه کارای زدتری رو هم ازم بخواد
-اصلا نترس عمه من نفسه ی خوبی براش دارم فقط امیدوارم تا قبل از اینکه حشمت برنامه بچینه عملی بشه و مجبور نباشی بری بهشون بدی
+نقشت چیه بگو بدونم خب
-دختر حشمت رو که میشناسی
+نصرت؟
-آفرین خودش. چند وقت پیشا بهم ابراز علاقه می کرد و دم از عاشقی میزد اما کن زیر بار نرفتم حالا میخوام به حشمت نعل وارونه بزنم و فیلم سکس دخترش رو با فیلم سکس تو تاخت بزنم
+واااااای واقعا تو خیلی مخی فرهان اخیییش... اما به نظرت کار درستیه اون دختره که بهت ابراز علاقه کرده رو اینجوری دلش رو بشکنی؟
-عمه این دختره جندس به رفیق خودم کوس داده فیلمشم نشونم داد برا همین من دست رد زدم به سینش
+فرهان چرا مخت کار نمی کنه مگه رفیقت فیلم نداره از دختره؟
-آره
+ خب تو مگه دیوونه ای که می خوای خودتو در گیر کنی از همون رفیقت بگیر
-آخ اصلا حواسم نبود الان بهش زنگ میزنم و از حموم رفتم بیرون و گفتم تو خودتو بشور من زنگ میزنم بهش

اومدم بیرون قضیه رو برا عمه فرناز گفتم و خیلی خوشحال شد. زنگ زدم رفیقم و ازش خواهش کردم اون زیر بار نرفت و گفت برا چی میخواییش قرار شد شب حضورا برم ببینمش و توضیح بدم. عمه فریبا از حموم صدا زد که براش لباس ببریم عمه فرناز رفت و برای عمه فریبا دامن اورد و یه تاپ.
دیگه عصر مغازه نرفتم تو خونه با دوتا عمه که کون شون پاره شده بود نشسته بودم.عمه فرناز پا شد لنگ لنگان رفت یه کرم از اتاقش اورد و گفت فریبا بیا پشتت رو چرب کنم یکم وضعت بهتر بشه که منم گفتم عمه تو خودتم باید چربش کنی بخواب واسه جفتتون بمالم. عمه فریبا با شیطنت نگاه کرد بهم گفت تو کونشو پاره کردی؟ گفتم من نه اما اونی که پاره کرده غریبه نیست فقط امیدوارم به تورت نخوره از حشمت ویرانگر تره بعدمزدم زیر خنده عمه فرناز هم چشم ابرو اومد که یوقت لو ندم منم حواسم بود چیزی نگفتم عمه فریبا هم انگار خودش میدونست دیگه چیز بیشتری نپرسید.
رفتیم تو اتاق خواب عمه فریبا و فرناز به شکم خوابیدن رو تخت.
اول شلوار گشاد عمه فرناز رو کشیدم پایین و سوراخ کونش که حالا یکم بهتر شده بود رو چرب کردم. بعدم دامن عکه فریبا رو زدم بالا سوراخ کونش باز مونده بود اندازه یه سکه شده بود دلم براش سوخت خلاصه کرم رو مالیدم براش و موقع مالیدن کرم عمه فریبا گفت یچی بگم نمی خندین؟ با عمه فرناز گفتیم اول بگو چی تا ما ببینیم بخندیم یا نه. که گفت من دلم کیر میخواد میشه منو بکنی البته از کوس فقط
از حرفش خندمون که چه عرض کنم قهقهه میزدیم با عمه فرناز اخه طرز گفتن اینکه میشه منو بگنی هم خیلی باحال بود. با حالتی ملتمسانه گفت حالا اگه خنده هاتون تموم شده میشه بیای منو بکنی؟ گفتم من اختیار کیرم دست یکی دیگست و با دست عمه فرناز رو نشون دادم که گفت وااااو خدای من چه لاوی می کونین حسودیم شد فرناز بهش بگو بخوابه روم دیگه. یه نگاهی به عمه فرناز کردم که با سرش تایید کرد منم شلوارکمو در اوردم و خوابیدم روش و کیرمو اروم فرستادم تو کوسش و خیلی اروم تلمبه میزدم و لذت میبردم عمه فرناز هم گفت منم میشینم کنارتون نگاه می کنم خودم راستش کشش ندارم واسه امروز دیگه. تلمبه هامو با همون پوریشن ادامه دادم و عمه فریبا مدام میگفت ای جونم منو بکنخواهش می کنممنو بکن ... آبت نیاد یهو من هنوز ارضا نشدم کیییر میخوام بزن بزن ...
با حرفاش حشری ترم کرد و با تموم وجودم شروع کردم به تلمبه زدن شالاپ شلوپ کوسش تو اتاق پیچیده بود که سرشو کرد تو بالش و جیغ زد و می لرزید منم ادامه دادم اما ابم نمیومد هرچی میزدم تا اینکه امه فریبا واسه بار دوم ارضا شد اما من نمی شدم و خسته بود از تلمبه زدن که عمه منو خوابوند مشفثغول ساک زدن و جق زدن برام شد حس کردم میخوام ارضا شم که با همه ی وجودم تو دهن عمه فریبا ارضا شدم و بیحال افتادم رو تخت.
اصلا نفهمیدم کی خوابم برد و ساعت ۷ بود که عمه فرناز بیدارم کرد و گفت من دارم میرم بیمارستان فردا صبح شیفتم تموم میشه با اژانس میرم که تو فریبا خواستین برین پیش دوستت راحت باشین.
ساعتای هشت بود که با عمه فریبا رفتیم پیش رفیقم و طبق هماهنگیم با عمه قرار شد نگیم عمه ی منه تا یوقت اگه مجبور شدیم یچیزایی رو بگیم واسمون بدتر نشه.
رسیدیم دم خونه ی دوستم، از دانشگاه با هم رفیق بودیم بچه با مرامی بود فقط تنها بدیش هیز بودنش بود پ همین مساله یکم منو واسه بردن عمه فریبا دو پل می کرد اما به هر حال دل و زدم دریا و زنگ زدم دوستم اومد پایین و سوار شد عمه عقب نشسته بود و دوستم که اسمش رامین بود نشست جلو. قضیه رو جوری برای رامین گفتم که عمه فریبا یه زن بیوه هست و شوهرش فوت کرده و حالا حشمت خامش کرده و صیغش کرده اما الان ازش فیلم گرفته و داره تهدیدش می کنه رامین با دقت حرفامونو گوش میداد و ما ازش فیلم رو خواستیم واسه اینکه حشمت رو خلع سلاح کنیم.
رامین یکم فکر کرد و بعد گفت فرهان اگه واسه خاطر خودت میخواستش یکاری برات می کردم اما برای ایشون من نمی تونم کاری کنم براتون. عمه به حرف زدن اومد و ازش خواهش کرد و گفت هرجور بگی برات جبران می کنم خواهش می کنم کمکم کن اون بیشرف میخواد منو زیر خواب همه ی دوستاش کنه و میخواد ازم هرزه بسازه کمکم کن. رامین انگار منتظر همچین حرفی بود و برگشت سمت عمم و گفت اخه چه کاری رو میتونی برام انجام بدی من از نظر مالی هیچ نیازی ندارم می بینی که خودت. من فقط تماشاچی بودم ببینم چی پیش میاد. رامین نگاهی به من کرد و گفت جلوی فرهان نمی تونم بگم. که من گفتم رامین من و تو این حرفا رو نداریم فوقش اینه تو هم میخوای ایشون رو صبغه کنی و استفاده ببری که به نظرم همینطورم هست عمه فریبا یه لحظه جا خورد از حرفم و گفت من هنوز عده دارم صبغه نمی تونم بشم رامینم خیلی راحت گفت صیغه چیه بابا اصل دله که دل من میخواد دل شما رو نمیدونم.
هنگ بودم داشتم عمه رو مجبور می کردم به رفیقم بده اما چاره ای نبود. عمه گفت به یه شرط گوشیت رو بدی به فرهان فیلم رو هم اول بفرستی براش منم تو همین ماشین و همین عقب هرکاری خواستی میزارم باهام بکنی. رامین اوکی داد و فیلم رو برام فرستاد و گوشیش رو هم تحویل داد و رفت صندلی عقب پیش عمه نشست خودشو چسبوند بهش مشغول بر انداز مالیدن عمه شد منم راه افتادم و رفتم تو جاده ی روستا و یه گوشه کناری نگه داشتم تا رسیدم رامین عمه رو لخت کرده بود و عمه مشغول ساک زدن براش بود بعد رامین عمه رو داگی کرد فضای بزرگ عقب ماشین عمه فرناز بهشون اجازه ی سکس با انواع پوزیشن ها رو میداد .
رامین کیرش رو دستش گرفت تقریبا هم اندازه ی کیر خودم بود از خب کلفتیش از من کمتر بود. تف زد سر کیرش و کیرشو کرد تو کوس عمه فریبا و مشغول شد عمه هم داشت ناله میزد انگار بدش نمیومد چون خیلی حشری ناله میزد. رامین پوزیشن رو عوض کرد و عمه چرخوند و رفت وسط پاهای عمه کیرشو چندبار کرد تو کوس عمه و بعد درش اورد و کرد تو کون عمه که عمه به تقلا افتاد و زجر می کشید و گفت درش بیار نمی تونم رامین خندید و گفت ادای تنگا؟ کونت اینقد گشاد بود کیرم راحت رفت توش ناله میزنی که من نتونستم تحمل کنم و گفتم رامین عصری بهش تجاوز کردنا اذیتش نکن. رامین کیرشو در اورد و معذرت خواست و دوباره کیرشو کرد تو کوس عمه فریبا و با همه ی توانش تو کوس عمه میزد خیلی از عمه خوشش اومده بود همش میگفت بهترین کوسیه که کردم من همش دخترای جوون رو می کنم اما کوس میانسال یه چیز دیگس. این حرفا رو میگفت تند تند میزد تو کوس عمه که عمه نالش بلند شد و میگفت بزن بزن انگار روش باز شده بود.
رامین کیرشو کشید و مشغول جق زدن شد و چند ثانیه بعد روی شکم عمه فریبا پر از اب کیر رامین بود. دستمال دادم بهشون خودشون رو پاک کردن بعدم حرکت کردم سمت خونه ی رامین تو مسیر رامین دایم عمه رو می بوسید و ازش تعریف می کرد. وقتی رسیدیم به عمه گفت اگه باهام باشی از نظر مالی تامینت می کنم خیلی بیشتر از اون چیزی که بکرشو بکنی بعدم پیاده شد و رفت.
عمه اومد جلو نشست پرسیدم :
-خب فریبا خانوم چخبر خوب این چند روز کوست کیر میخوره ها
+اره اصلا نگم برات عالیه این رامین خیلی باحالیه خوشگله خوبم بلده بکنه وحشی نیست تازه پولم میده بهم
-جووووون پس پسندیدیش نونت تو روغنه عمه تا میتونی بهش بده راضی نگهش دار ببین دنیا رو به پات میریزه وضع مالیشون عالیه توپه توپ پدرش تو صادرات فرش هست.
+عه پس تموم تا بتونم تیغش می زنم البته حالی هم به کوسم میده دیگه بالاخره

رسیدیم در خونه عمه فرناز و رفتیم بالا عمه زنگ زد به شوهرش شاهرخ و گفت من امشب خونه ی فرناز میمونم فردا تو شهر کار دارم...
     
  
صفحه  صفحه 9 از 13:  « پیشین  1  ...  8  9  10  11  12  13  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

ماجراهای من و عمه هام


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA