Namxxxاینجا پیام نمونه داستان ندارید ... ممکن بقیه دچار اشتباه و سردرگمی بشن ... خصوصی پیام ارسال کنید
ممنون از داستان خوبت هر جا که هستی خوب باشی و پر قدرت و خوب داستان رو ادامه بدی خیلی دوست دارم آریا خاله و شوهر خالش جر بخورند و برده های آریا بشند
قسمت سیزدهمبعد از اینکه به خونه رسیدیم و ناهار خوردیم رفتم کمی استراحت کنم که شهاب پیله کرد که هوی بگو توی استخر و باشگاه چی شد ؟؟ با مامانم سکس کردی؟ + اره شهاب بعد از اینکه آتوسا رفت باهم سکس کردیم - چه جوری مخش رو زدی ؟ + مخش رو نزدم ، خودش داد و البته اون رئیس بود و من میگفتم فقط چشم - هههههه تو هم مثل بقیه شدی چشم بله قربان گو مامانم + نخند توله مامانت برعکس تو خیلی جذبه داره - منم جذبه دارم ولی عاشق شمام آقا آریا + عاشق من؟! چرا من؟ - -من که بهت گفتم حسم چیه و دوست دارم بیشتر مفعول باشم البته گاییدن رو هم دوست دارم ... در ضمن آریا تو خیلی خوشگلی و خوش هیکلی و البته کیرت هم محشره ... اما جدا از همه اینها مهربونی، با محبتی ... من خانواده ای بزرگ شدم که بابت همه چیز دو، دوتا چهارتا می کنند که ببیند سلام کردن به تو براشون منفعت داره یا نه ... تو با اینکه وضع مالیتون خوب بود اما با همه مهربون بودی ... مغرور نبودی ... رفیق بودی برای همه ... نه رفیق من ، رفیق کسایی که فقط یه سلام علیک باهاشون داشتی فقط + سرم و انداختم پایین و گفتم لطف داری شهاب و بعد با خودم فکر میکردم من هنوز همون آریا هستم؟؟- آریا کجایی ؟ چرا یهو رفتی تو فکر؟ +هیچی شهاب ... دیگه بخوابیم و استراحت کنیم که قراره با مامانت عصر بریم تمرین دوباره... تو هم بیا تمرین - من که میدونی حال ندارم ولی به خاطر تو میام وقتی از خواب بیدار شدیم ساعت ۴ بود و شهاب رو بیدار کردمرفتیم سمت استخر و سالن ورزش و مشغول گرم کردن شدیم که بالاخره مریم خانم اومد و گفت به به پسرا چه سرحال ... مشغول وزنه زدن و تمرین شدیم ... که شهاب اومد کنارم و گفتش - کوفتت بشه مامانم رو با اون کیرت حتما خوب جر دادی ... ببین چه کون خوش فرمی داره...چشمم رو بردم سمت مریم دیدم داره روی تردمیل راه میره و لمبرهای کونش اینور و اونور میرن ... وااای من دیروز رو چی بودم و بهش توجه نکرده بودم ... اوووفکم کم براش راست کردم ... دست از وزنه زدن کشیده بودم و با کیر راست مشغول دیدن کون خوشگل مریم بودم ... شهاب دید که راست کردم دستش رو گذاشت رو کیرم و شروع کرد به مالیدن ... داشت کیری رو میمالید که برای مامانش راست شده بود با دستش داشت محکم کیرم رو فشار میداد ... دیگه نمیتونستم خودم رو کنترل کنم... دستش رو زدن کنار و شورتم رو آوردم پایین با اشاره بهش گفتم که بخور ...شهاب شروع کرد به خوردن ... انقدر حشری شده بودم که با دستم سرش رو به خودم فشار میدادم و یه جورایی داشتم تو دهنش تلمبه میزدم و دهنش رو میگاییدم ...