انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 3 از 3:  « پیشین  1  2  3

شاهین و ماجراهای بی نظیر


مرد

 
asan1372
خداروشکر ‌که حالت خوب شده پس دیگه اینقد منتظرتون نذار لایک داری
     
  
مرد

 
5.خلاصه بعد از گاییدن یاور افتاده بودم روش و کیرم که شل شده بود هنوز توی کونش بود که بغض کرد و گفت اذیتم لطفا بلند شو که گفتم وایسا کمکت کنم. از روش بلند شدم راستش یکمی پشیمون بودم از کاری که کردم ولی با این حرفا که خودش خواسته و سو استفاده ازش نکردم خودمو از عذاب وجدان دور میکردم.
یاور رو به زیر افتاده بود و نمیتونست بلند شه که کمکش کردم که بلند بشه که میگفت سوراخم میسوزه دیدم که بدجور بهش فشار اومده که یادم اومد داخل کابینت باغ یکم روغن گیاهی که دقیق نمیدونم مال چی بود داریم که رفتم اوردمش که دیدم همون طوری روی زمین داره سعی میکنه شلوارشو بپوشه که مانع شدم که گفت دیگه نمیتونم و میسوزه و خجالت میکشم که بهش گفتم میخوام ماساژت بدم و سوزشش کم میشه که رو به زیر افتاد و قبول کرد.
وقتی که رو به زیر افتاد اون کون و رون هاش رو با دستام میمالیدم و اون هم چشماشو بسته بود و روبه زیر افتاده بود و کیف میکرد لذت میبرد.
کمرش رو ماساژ دادم و دستمو زیر کش شلوارش انداختم و تا آخر دراوردمش حالا فقط یه شرت قرمز پاش بود و اون رون های تپل و سفیدش بیرون بودن و شرت کون تپلیشو پوشونده بود.
دستمو چرب کردم و از مچ پاهاش شروع کردم به ماساژ دادنش اون ساق های گوشتیش رو توی دستم فشار میدادم و دستامو عقب و جلو میکردم و اون هم کیف میکرد دستمو روی رون هاش بردم و مالش میدادم،رون های تپلش که وقتی از پایین انگشتامو روش میاوردم موج‌میوفتاد و تا نزدیکای لپ های کونش میرفت.
دستامو سمت شرتش بردم که مقاومتی نکرد و کمرشو بالا گرفت تا شرتشو درارم،کون سفید و تپل نرمش روبروم بود و دستامو روش میکشیدم از هم بازشون میکردم و ماساژشون میدادم که یکم روغن روی سوراخش ریختم و انگشتمو داخل کردم،یه آه کشید و خودشو شل کرد.
یکم روغن ریختم روی کمرش و کمرش رو هم چرب کردم و از گردن شروع میکردم تا روی کونش که یکم فشار میدادم لمبه هاشو و موقع پایین اومدن انگشتمو توی کونش میکردم و تا مچ پاهاش شروع میکردم.
منم فقط یه شلوار پام بود که دراوردمش و افتادم روش و خودمو روی اون بدن چربش بالا پایین میکردم و لیز میخوردم و کیرم رو لای اون کپل های تپل و سفیدش میزاشتم و لیز میخوردم و یه حس خیلی خوبی بود و کم کم کیرمو روی سوراخش میاوردم و میمالیدم در سوراخش تا آه و نالش در بیاد.
کیرمو روی سوراخش گزاشتم و فشار خیلی کم میدادم که آهش درومده بود و میگفت شروع کن،ولی من میخواستم به التماس درش بیارم بیشتر میخواستم یاور رو یه پلی برای سکس با زن عموم دربیارم پس موقعش بود که شروع کنم.
میگفتم این کونت به کی رفته؟جوابی نداد منم میخواستم بیشتر دیوونش کنم که فشار میدادم روی سوراخش ولی داخل نمیکردم چندبار پرسیدم که کم کم به حرف اومد گفت نمیدونم.
گفتم شبیه نصیبه خانومه که جوابی نداد منم در گوشش گفتم کونت کپی مامانته جفتتونو میخوام و با یه حرکت تا اخر فشار دادم تو کونش و شروع کردم به تلنبه زدن و شروع کردم سوال پرسیدن که کونت شبیه کیه؟جنده من کیه؟مادرت جندس؟و از این حرف ها که مثل اینکه اون هم کم کم عادی شد واسش و فقط آه و ناله میکرد که گفتم بلند شو و حالت داگی دراوردمش.
وقتی بغلش کردم در گوشش گفتم تا حالا مامانتو لخت دیدی؟که گفت نه لخته لخت نه ولی کونشو دیدم موقع دامن پوشیدن که من داشتم بیشتر حشری میشدم که گفتم چطوریه که گفت سفید و تپله و سوالای دیگه ازش پرسیدم و چشامو بستم و وحشیانه تلنبه میزدم که آبم حدود دو قطره اومد و ریختم روی کونش و چک های محکمی روی کونش زدم که بلند شدیم لباس پوشیدیم و یکم لنگ میزد و راه میرفت خلاصه بهش گفتم میخوام نصیبه رو هم بکنم که خندید و یه چک سکسی در کونش زدم..................
     
  

 
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
6.خلاصه بعد از دو راند دیگه کمر برام نمونده بود و یاور هم دردش یکم کمتر شده بود کم کم راه افتادیم بریم خونه توی راه سوالاتی راجب مادرش میپرسیدم که اون هم جواب میداد و میگفت که آخر شب ها داخل اتاق های بالا(خونشون دوبلکس بود)موقع خواب یه شلوارک بالای زانو با تاب میپوشه که بعضی وقتا وقتی بیرون میاد میبینمش و از سفیدی رون ها و بازوهاش میگفت که بهش گفتم اگه راهی داره یه کاری کنه که منم بتونم دیدش بزنم.
رفتم خونه یه دوش گرفتم و توی اتاقم دراز کشیدم و انقد به زنعمو فکر کرده بودم که خودم نفهمیده بودم و خوابم برده بود.
بیدار شدم دیدم که یه صداهایی از داخل حال میاد یواش درو باز کردم دیدم که عموم از سفر برگشته،رفتم سلام کردم که دیدم باجناق عموم با خانواده هم باهاشون اومدن برای تفریح که چندروز تعطیلات رو اینجا باشن(مادر سوسن دختر خاله ی پدرمه و یجورایی فامیل خودمون بودن و پدرم تعارفشون کرده بود که بیان اینجا)خلاصه نشستم یکم تعریف کردیم و میوه خوردیم حدود بیست دقیقه بعدش به بهونه ی روشن کردن پمپ آب از خونه زدم بیرون و اول پمپ رو روشن کردم و رفتم سمت خونه ی عموم که مطمئن بودم سوسن اونجاست و میدونستم که تنهاست چون بقیه خونه ی ما بودن.
رسیدم در خونشون خواستم از در برم که گفتم ممکنه کسی ببینه و بد بشه و گفتم که از روی دیوار پشتی بپرم تو خونه و یکم هم سوسنو بترسونم و بخندیم.
از دیوار کشیدم بالا وقتی روی دیوار بودم دیدم که لامپ اتاقش روشنه فهمیدم که بیداره و یواش رفتم در خونرو باز کنم که دیدم قفله،تعجب کردم چون همچین اخلاقی نداشت از بالای در نگاه کردم که شیشه بود، دیدم که مسعود(پسرخاله ی سوسن) توی حال نشسته،تعجب کردم چون که خونه ی ما بود نمیدونم کی اومده بود اینجا یلحظه شک کردم ولی نمیخواستم شک به دلم راه بدم و خواستم مطمئن بشم ،حیاط رو نگاه کردم که ماشین عمو رو دیدم،یادم افتاد که دسته کلیدشو همیشه توی کنسولی وسط میذاره و کلید حیاط و بقیه کلید ها هم اونجاست که یکبار هم کلیدو داد به من که برم از خونه وسیله براش بیارم که در قفل بود کلید در خونه هم داخلش بود،یواش رفتم دسته کلیدو ورداشتم و خوشبختانه کلید خونه هم روش بود،دستام داشتن میلرزیدن و پاهام از شدت استرس تکون میخوردن از بالای در نگاه کردم که دیدم مسعود نیستش و سوسن هم از اشپزخونه درومد و با یه شلوارک رفت داخل اتاقش،مطمئن شدم یه خبرایی شده که چند دقیقه صبر کردم، گوشیمو دراوردم روی سایلنت گذاشتم و رفتم روی دوربین،میخواستم که مدرک داشته باشم اگر اتفاقی افتاده داخل اون اتاق.
در رو یواش باز کردم و نفسم بالا نمی اومد یواش رفتم داخل و دیدم که صداهایی از اتاق میاد،گوشی رو روی فیلمبرداری زدم و یواش نزدیک در اتاق کردم،دنیا روی سرم خراب شد تو اون لحظه،سوسن من لخت توی بغل اون پسره کونی بود سوسن به پهلو افتاده بود و مسعود بیشرف هم از پشت بغلش کرده بود و تلنبه میزد و این جنده هم صدای آه و آهش اتاقو برداشته بود،داشتم به فیلم گرفتم ادامه میدادم تا جایی که چهره ی دوتاشون معلوم شد که مسعود داشت گردنشو میخورد و سوسن هم میگفت بکن کیرتو تو سوراخ زنت،عشقت و....
همین برای من کافی بود چون کاری از دستم برنمیومد،من یه نوجوون ۱۳ساله بودم اون موقع و مسعود ۱۷سالش بود و اگه دعوا میشد مطمئن بودم بلایی سرم میاره پس همین فیلم برای من کافی بود تا انتقاممو بگیرم،خواستم از خونه بیرون که گفتم بزار یه ترس پاشون بزارم که قبل در یه میز بود که روش چندتا تزیینی بود تصمیم گرفتم که صدامو کلفت کنم یه داد بزنم و با پا بزنم زیر میز و درو ببندم و فرار کنم که از شانس خوبم چندتا بلوک پای دیوار بود که میتونستم راحت بپرم اون سمت دیوار،کلیدارو سر جاش گذاشتم گوشیو تو جیبم گذاشتم زیپشو بستم رفتم پشت میز و صدامو کلفت کردم یه داد زدم و زدم زیر میز کوچیکه که گلدون و چیزا افتادن و خورد شدن و درو به هم زدم و سریع مثل برق فرار کردم و پشت سرم رو هم نگاه نکردم چون اونا فرصت نمیکردن که لباس بپوشن و بیان توی کوچه دنبال من و اصلا هم نمیدونستن که من بودم.
سریع رفتم خونه پیش مهمونا و زیاد متوجه نبودم نشدن و چند دقیقه بعد مسعود که رنگش مثل گچ بود و دستاش هم میلرزید ولی معلوم نمیکرد اومد خونه منم توی دلم خندم گرفته بود که خلاصه اون شب تموم شد و رفتن خونشون و منم تا صبح نقشه انتقامم رو میکشیدم.
فردا صبحش زنگ زدم به رفیقم که داداشش کافی نت داره توی شهرک و بهش گفتم اگه زحمتی نیست پرینتر داداش رو امانت بده دستم حدود دوساعت و بیا رو کامپیوترمم نصبش کن و سهم میوه هایت هم گذاشتم کنار اونارم ببر که دمش گرم قبول کرد اومد و پرینتر رو نصب کرد روی کامپیوترم و رفت گفتم دوساعت دیگه کارم تمومه زنگ میزنم بهت.
رفتم گوشیو اوردم فیلمو اوردم و از اون صحنه ی دوتا جنده و کونی که داشت گردنشو میخورد و اینم چشماش بسته بود و اه میکشید اسکرین گرفتم و ده تا ازش چاپ کردم و پشت برگه هم نوشته هایی چاپ کردم نخواستم خودم بنویسم که دست خطم ضایع باشه و دوتا صحنه های دیگه هم اسکرین گرفتم چاپ کردم و فیلم رو هم زدم روی یه سی دی.
رفتم دوتا سبد گیلاس و چند سبد میوه های دیگه چیدم واسه رفیقم و زنگ زدم گفتم بیا ببرشون که اومد و تشکر کرد و رفت.
عکس اول با نوشته ی پشت برگه(سکس جنده و کونی) بود که فکرم کار نمیکرد که چطور برسونمش به دستش که یکم فکر کردم که دیدم سوسن جنده کلاس جبرانی توی مدرسه گرفته و میشه اونجا توی کیفش بزارمش و شک هم نمیکنه که کار من باشه،
مدرسه ها که فکر کنم خودتون بدونید یک مدرسه برای دختر و پسر ولی تایم هاش فرق داره پس مدرسمون یکی بود منم زمان زنگ استراحتشونو پیدا کردم و دو دیقه قبل از زنگ رفتم مدرسه و با یکی از معلما توی دفتر حرف زدم مثلا برای کلاس جبرانی و وقتی مطمئن شدم که همه سالن خالی شده خداحافظی کردم و یواش رفتم داخل کلاسش و کیفشو هم میشناختم چون یکبار به شوخی غلط گیر رو چپ کرده بودم روش و میدونستم و قبلش هم دست کردم توی کیف و یکی از کتابارو دراوردم که دیدم اسمش روش نوشته که مطمعن شدم کیف خودشه و برگه رو گذاشتم لای کتابش و دوباره با چندتا سوال برگشتم توی دفتر که وقتی زنگ خورد از مدرسه بیام بیرون.
از اون طرف رفتم شهرک و یه معتاد اونجا بود که گوشی ساده با سیمکارتشو به قیمت کمی میفروخت که ازش خریدم و برگشتم خونه،شب که شد مطمئن بودم که عکسو دیده و گوشی ساده رو اوردم و به گوشی مسعود و سوسن پیام دادم(سکس جنده و کونی).
خلاصه گوشی زنگ خورد شماره مسعود بود منم جواب دادم که داشت فحش میداد منم اصلا حرف نزدم و گوشیو قطع کردم.
تصمیم گرفتم برم پیش جنده و ببینم واکنشش به دستمالی شدن چیه،رفتم خونشون به بهونه سوال از عموم واسه مقدار سم ها توی آب و...... که سوسن رو هم توی حیاط دیدم که اشاره بهش دادم بیا گوشه حیاط،وقتی اومد دستشو کشیدم بردمش توی انباری و لب ازش گرفتم که خودشو ازم جدا کرد که بهش گفتم چرا هیچ‌ خبری ازم نمیگیری و بغلش کردم و دستمو کردم لای قاچ کونش و فشار دادم که هلم داد و گفت گمشو عوضی،منم خودمو متعجب نشون دادم که گفتم سوسن چته چرا اینطور رفتار میکنی باهام که گذاشت و رفت،منم اون روز کاری باهاش نداشتم و رفتم.
عکسارو به روش های مختلف به دست سوسن و مسعود میرسوندم که کم کم روانی شده بودن،قدم آخر این بود که فیلمو بهشون برسونم.
یه سی دی دیگه هم ازش رایت کردم شده بودم دوتا،روی سیدی هم دوتا شکلک 😀😐 کشیدم و سی دی هارو به دستشون رسوندم و یه متن هم روی فیلم انداخته بودم که نوشته بودم اکران فیلم به زودی در تمام سایت ها.
سی دی هارو هم به روشی به دستشون رسوندم و دیگه کلا بیخیالشون شدم و خواستم که همیشه یه ترس پاشون باشه،و با گوشی ساده هم پیام دادم که فلان جا رو نگاه کن یه سی دی هست پلی کن که اولین نفر شما فیلمو ببینید بعدا پخش میشه همه میبینن و مسعود کونی هم دوروز دیگه میره و تو میمونی و این بار از جندگیت و فیلمت که پخش شده.
بعدش گوشیو خاموش کردم و قایمش کردم..........
     
  
مرد

 
دوستان این قسمت زیاد قسمت سکسی نداشت به همین دلیل قسمت بعدی رو خیلی زود در اولین فرصت آپ میشه ممنون که میخونید،نظر فراموش نشه😁
     
  

 
از سن پایینی شروع کردیا
     
  
مرد

 
شروع داستان از سن دوازده سالگی بوده و قصد دارم آخر داستان رو زمانی که شاهین ازدواج کرده و بچه دار شده تمامش کنم
     
  

 
asan1372:
شروع داستان از سن دوازده سالگی بوده و قصد دارم آخر داستان رو زمانی که شاهین ازدواج کرده و بچه دار شده تمامش کنم

فعلا که خیلی وقته نصفه گذاشتی رفتی

مدیران ورود کنید.......................................................................................................................................................................
0000
     
  
مرد

 
abbas70
راستش داستانو ول نکردم،فقط احساس میکنم که دیگه داستانم هیچ‌جذابیتی واسه کاربرا نداره واسه همین ادامه ندادم😀🙂
     
  

Streetwalker
 
asan1372:
abbas70
راستش داستانو ول نکردم،فقط احساس میکنم که دیگه داستانم هیچ‌جذابیتی واسه کاربرا نداره واسه همین ادامه ندادم😀🙂

داستان خواننده داره اما ظاهرا شما حالش رو نداری...
هر کاری تعهد میخواهد. شما به خوانندگان و انجمن لوتی متعهد هستی که داستان را به سرانجام برسانی. شخصا پیگیر حق و حقوق خوانندگان و انجمن هستم.
قطعا عدم انجام تعهدات برای شما پی آمدهایی خواهد داشت.
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...
❤️‍🩹
     
  ویرایش شده توسط: Streetwalker   
صفحه  صفحه 3 از 3:  « پیشین  1  2  3 
داستان سکسی ایرانی

شاهین و ماجراهای بی نظیر


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA