انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 2 از 7:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  پسین »

خاله مریم، جنده ی مذهبی


مرد

 
loveaunt
داستان خیلی خوبی میشه بشرطی که صبر پیشه کنن اعضای سایت
     
  
مرد

 
صبر پیشه میکنیم
X
     
  
مرد

 
قسمت جدیدش کی میاد?
دم دنیا گرم
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
داداش آپلود کن منتظریم
     
  
مرد

 
سلام دوستان
قسمت جدید رو دو روز دیگه آپلود میکنم درگیر بود نشد بنویسم
     
  
مرد

 
قسمت چهارم
ساعت حدودای ۹ شب لبود که صدای باز و بسته شدن در ورودی خونه خورد نگاه کردم به خاله دیدم از استرس رنگش مثل گچ شده انگار هنوز دودل بود اما دیگه راهی بود که پا توش گذاشته بود و چاره ای نداشت من پرسیدم زندایی مهمون داره خاله با حالت استرسی گفت نمیدونم شاید خلاصه بروی خودم نیاوردم و سرگرم گوشیم شدم تا اینکه یه نیم ساعتی گذشت و زندایی اومد پایین پیش ما مثلا بشینه بدجوری فضولیم گل کرده بود بالا چخبر بوده زندایی ساپورت مشکی جذب پوشیده بود و یه تاپ قرمز خوشگل هم پوشیده بود روش اما با شالش روی سینه هاش رو پوشونده بود و دستاش فقط لخت بود ارایش ملایمی هم داشت گفتم زندایی مهمون داشتی گفت نه خودم یه لحظه سرکی تو کوچه کشیدم ببینم همسایه اومده یا نه اخه ظرفم پیشش بود گفتم اها. احساس کردم میخواد با خاله حرف بزنه اما نمی تونه تو نگاه خاله تردید رو میدیدم من گوشیمو گذاشتم روی صبط و رفتم دستشویی عمدا کشش دادم حرفاشون تموم بشه. وقتی اومدم بیرون زندایی به خاله گفت پس من میرم بالا تو هم هروقت خواستی بیا بالا برات صورتت رو بند بندازم من بیدارم تا ۱۱. خلاصه زندایی رفت و خاله هم استرسی طور داشت خودشو تا آشپزخونه مشغول نشون میداد. هندزفریمو گذاشتم تو گوشم و ویس رو دلی کردم :
-مریم چرا رنگت مثل گچ شده ؟ استرس داری؟ اگه مطمئن نیستی برم بپرونمش
+نه نمیخواد چاره ای ندارم دیگه تو چرا بالا نموندی مگه قرار نشد شیرش رو بکشی عذابم نده
-نمیگذاشت از ما زرنگ تره گفت این فقط قسمت مریم خانومه
+خدا کنه آبروم پیش ارسلان نره خیلی بد میشه -نترس بابا نمیره من میرم بالا تو هم پنج دقیقه دیگه بیا بالا به یه بهونه ای
+باشه ولی اگه ارسلان بفهمه چیکار کنیم
-نترس بابا دعا کن اون نیاد بالا شریک ایرج بشه بکنتت وگرنه خودم یجوری دهنشو میبندم
+باشه پس بزار بیاد بعد برو که شک نکنه

اینا رو که شنیدم ناامید شدم از اینکه سهم من امشب یکی از این دوتا بشه اما کورسوی امیدی داشتم.
خاله چند دقیقه بعد رفت بالا و به من گفت شاید یکم طول بکشه بلخشید تنهات میزارم کار زنونه داریم منم خیالش رو راحت کردم و گفتم نه خاله راحت باشین منم خیلی خستم میخوابم . انگار دنیا رو بهش داده باشن و راحت تر رفت بالا با استرس کمتر انگار نصف بیشتر استرسش بهاطر حضور من بود...
خاله رفت بالا و منم بلافاصله پریدم رو حیاط و پشت شیشه داخل هال رو تماشا می کردم زندایی داشت ظرف میشیت و ایرج مرد میانسال و با موهای جو گندمی و شکم چاق نشیته بود و کانالای. تلویزیون رو بالا پایین می کرد و بی حوصله بود انگار منتظر خاله بود. خاله در رو باز کرد و با دامن مشکی بلند و چادر رو خونه ای گلدار وارد شد ایرج از جاش بلند شد و خاله رو کنار خودش نشوند روی مبل. خاله دیتش رو پس زد و اول راحب قول و قرار آزادی مسعود با ایرج شرطو‌شروط کرد و ایرج هم همه رو پذیرفت و گفت فرشته منو میشناسه من حرفم حرفه زیرش نمی زنم بشرطی با من مهربونتر باشی مریم خانوم بعدم چادر خاله رو از روی سرش انداخت و مشغول خوردن گردن خاله شد ؛ زندایی از توی آشپزخونه زد زیر خنده و گفت چقد هولی ایرج خان اتاق خواب رو برای همین کارا گذاشتن ؛ایرج درحالی که انگار بزور دهنش رو از گردن خاله جدا می کرد گفت من یکی طاقت ندارم تا اتاق خواب ببرم این آهوی وحشی رو و میخوام همینجا ترتیبش رو بدم ؛ زندایی با خنده گفت خب اگه منم هوس کنم چی که ایرج گفت خب ترتیب تو رو هم میدم این کمر پره پره اما راند اولش واسه مریم خانومه...
کیرم تو شق ترین حالت خودش بود و داشتم نهایت لذت رو می بردم ایرج مشغول بود و خاله هنوز یخش باز نشده بود و نا حالت معذب داشت ایرج رو نگاه میکرد ایرج اما با ولع تمام داشت گردن خاله رو کبود می کرد کم کم خودشو جدا کرد و به لبای خاله رسوند حالا خاله هم کم کمک داشت یخش باز میشد و با ایرج همراهمی می کرد زندایی هم یه گوشه نشسته بود و لذت می برد و دستش رو کرده بود توی ساپورتش ... واااای چه صحنه ی سکسی و جذابی بود داشتم یه فیلم پورن زنده رو میدیدم انگار دلم میخواست برم تو اما نمی تونستم و این حسرت بزرگی بود. ایرج روی زمین تو زانو نشست و با دستاش مشغول مالیدن سینه های خاله شد خاله کاملا ساکت بود حرفی نمی زد. ایرج چادر خاله رو ازش جدا کرد و به گوشه ای انداخت و با گفت یک جووووون کشیده یکی یکی دکمه های پیرهن خاله رو باز کرد سوتین جیگری خاله نمایان شد و ایرج گفت ای جونم چه خودشو آماده کرده و خاله از شدت خجالت دستاش رو گذاشت روی صورتش ایرج مشغول خوردن سینه های بشدت سفید و گرد خاله شد و مدام قربون صدقش میرفت ... کم کم دست از خوردن سینه های خاله کشید و سرش رو برد زیر دامن خاله من چیزی نمی دیدم اما خاله یدفعه یه اووووف کشید و خودش رو انداخت رو مبل و شل شد چشماش رو بسته بود و زیر لبش اه می کشید منم مشغول مالیدن کیرم بودم نمیخواستم جق بزنم و آبم بیاد جق رو گذاشته بودم واسه بعد از سکس اینا که راحت خودمو خالی کنم ایرج از کوس لیسی خاله دست کشید و بلند شد خودشو لخت کرد و فقط شرتش پاش بود به خاله گفت زحمتش با خودته خاله با حالت دو دل مانند دستش رو سمت شرت ایرج برد و دو طرفش رو کشید پایین ... عجب کیری بود خود خاله هم تعجب کرد و گفت واای ؛ ایرج خندید و گفت این هنوز شق نشده از فرشته بپرس اون طعمشو چشیده جوری مزش برع زیر زبونت که هرروز بخوای بکنمت ... نگاه کرد سمت مبلی مه زندایی اما ندیدمش یعنی کجا رفته بود تو این مدتی که من حواسم پی صحنه ی خاله و ایرج بود ... لابد رفته بود دستشویی یا جای دیگه ای
خاله مشغول ساک زدن برای ایرج شد و کیر ایرج رو به آخرین حدش رسوند و بعدم ایرج بلندش کرد و دامش رو از پاش در آورد ، شرت و سوتین خاله ست بودن و محشر به پوستش میومدن ... تو همین صحنه محو بودم که یه دست از پشت جلو دهنمو گرفت و با دست دیگش کیرمو نوازش کرد ...
     
  
مرد

 
خوب بود دمت گرم
Arashth
     
  
مرد

 
ادامه بده خوب بود لذت بردیم دمت گرم
Arashth
     
  
مرد

 
ایول عالی بود
سکس بدون محدودیت
     
  
مرد

 
جووووون
پیمان ۱۳۴۴
     
  
صفحه  صفحه 2 از 7:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

خاله مریم، جنده ی مذهبی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA