انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 7 از 9:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  پسین »

جنده ترین زن جهان


مرد

 
دمت گرم رفیق،خیلی خوب مینویسی
مرسی که تو ایانم عید هوای طرفدارای داستانتو داری و زودتر آپ میکنی 🌹
     
  
مرد

 
قسمت بیست و پنجم

خلاصه ارتین به همین راحتی اومده بود تو زندگی ما و داشت کم کم جفتمونو برده خودش میکرد. هنوز به نوشین بی احترامی نمیکرد یا دستور نمیداد ولی با رفتارای جذاب و مردونش نوشینو دیوونه خودش کرده بود و هرکاری دلش میخواست انجام میشد. تو اداره هم هرجا میرفتم صحبتش بود و همه ازش حسابی تعریف میکردن و دوسش داشتن. حدس میزدم همه میدونن که این پسر زنمو میکنه. یه روز که خیلی جلو همه تحقیرم کرد و دیگه قشنگ همه فهمیدن روزی بود که اومد فایلاشو گذاشت رو میز من تو اداره و جلو همه بم گفت "من باید برم جایی پسر، میتونی اینا رو واسم انجام بدی؟" من که مثلا رئیسش بودم و حس بدی پیدا کرده بودم و دوباره تناقضای بیغیرتیم اومده بود بالا با عصبانیت گفتم "خودت بکن، مگه من ادم توئم؟" که همونجا ارتین ابروهاشو به نشونه تهدید برد بالا و من متوجه اشتباهم شدم و درجا بابت حرفم معذرت‌خواهی کردم و قبول کردم انجام بدم، اونم خندید و گفت "مرسی مرد" و رفت. اونجا همونجایی بود که فهمیدم احترام همه ادمای شرکتمونو واسه همیشه از دست دادم. اون موقع شنیدم که نازی منشی دفتر زیر لب به زن کناریش گفت "عجب مردیم هست والا" و دوتایی خندیدن. اون روز به همینجا ختم نشد. بعدش من رفته بودم یه جایی یه کار اداری‌ انجام بدم که از طرف شماره نوشین واسم عکس اومد. نشسته بود بین پاهای عضلانی ارتین پایین مبل خونمون و داشت ساک میزد. ارتین واسم نوشت "تا دو دقیقه دیگه عکس کیرت که با کرده شدن زنت راست شده رو واسم میفرستی، وگرنه تنبیهت میکنم" من نوشتم "اخه چجوری؟ کیرم قفله اقا ارتین" اموجی خنده گذاشت و نوشت "حواسم نبود... خب همینجوری از رو قفل بمالش و فیلم بفرست، بدو ببینم" منم با هزارتا بدبختی رفتم تو توالت اداره دولتی همچین فیلمی واسش گرفتم و فرستادم.

ولی داستان اون روزی که میخوام واستون بگم فرق داشت. یه روز معمولی بود که طبق معمول ارتین اومده بود خونه و رو مبل نشسته بود داشت با پلی استیشن بازی جنگی میکرد. منم داشتم خونه رو تمیز میکردم. وقتی جلوش زانو زدم که زیر میزو دستمال بکشم، یهو پاشو گذاشت رو کمرم و گفت "همونطور بشین یه خورده پاهام خسته شدن خستگیشون دربره" و شنیدم که دوتایی با نوشین که صدای راه رفتنش با کفشای پاشنه بلند خونگیش میومد بهم خندیدن. منم که به نظرم حشری کننده بود مث یه پسر خوب تا وقتی پاهاشو برداشت همونطوری اونجا نشستم. وسطش ارتین یه نگاه به اشپزخونه کرد و وقتی دید نوشین هنوز اونجاست و حواسش نیست اروم دستشو اورد سمت کون من و شروع کرد مالیدن. لمس دستای پهنش رو کونم خیلی حس خوبی داشت، معلوم بود استا‌د کون مالیه. متاسفانه نوشین با یه کاسه پاپ کورن اومد تو هال که بشینه پیشش و با اومدنش ارتین سریع دستشو کشید و یکی محکم زد در کونم و گفت "پاشو برو تو اتاقت بابایی و مامانی میخوان تنها باشن" منم گوش کردم و با ناراحتی رفتم. ارتین قشنگ با پسرا هم حال میکرد و به کون من چشم داشت ولی انگار دلش نمیخواست نوشین از این موضوع باخبر بشه. شاید به خاطر فکرای قدیمی که تو سرش داشت دلش نمیخواست تصویرش پیش اون خراب بشه.

ولی چند شب بعدش بالاخره به ارزوم رسیدم. اون شب من از رو مبل که جای خواب همیشگیم شده بود رفتم تو هال که برم دستشویی و برقو روشن کردم. در اتاق سابقمون که حالا شده بود اتاق زنم و ارتین باز بود. ارتین بیدار بود و جوری از تو تخت بهم نگاه کرد که گفتم حتما عصبانی شده برقو روشن کردم و الان قراره بیاد دهنمو سرویس کنه. این شد که سریع برقو خاموش کردم و تو تاریکی رفتم دستشویی و بعدم بدون این که برقا رو روشن کنم خواستم برگردم سر جام. تو راه برگشت از دستشویی یهو خوردم به ارتین که داشت برمیگشت سمت اتاق خواب. من خودمو کشیدم عقب که رد شه ولی بکن زنم از جاش تکون نخورد. به ترسم خندید و تی شرتمو گرفت کشید جلو و دستای خیسشو باهام پاک کرد و اروم گفت "بیا اینجا ببینم" بعد منو برد کنار پنجره که از بیرون نورای شهر میومد تو و روشنتر بود. وقتی وایسادیم یهو دیدم شرت گشادشو کامل انداخت پایین پاش ‌و کیرشو جلوم انداخت بیرون. وقتی اون کیر باعظمتو انداخت بیرون همه شکام از بین رفت. باید این کیرو میخوردم. فوق العاده ترین کیری بود که تو زندگیم دیده بودم. تنها کاری که میشد با همچین کیر خوشگل و باابهتی کرد این بود که زانو بزنی جلوش، بکنیش تو دهنت و بزرگ شدنشو حس کنی. من اصلا در مقایسه با این کیر نداشتم. انقد بزرگ و سنگین بود که وقتی با دست میگرفتی و ولش میکردی سرش میفتاد سمت پایین. ازم پرسید دوسش داری؟ گفتم عاشقشم. بهم گفت "یه بار بخوریش دیگه میشه تنها چیزی که کل روز میتونی بش فک کنی... میگی نه از زنت بپرس" من دیگه نتونستم تحمل کنم و کردمش تو دهنم. واقعا حس فوق العاده ای داشت. راستش خیلی وقتا به زنم حسودی کرده بودم که میتونه کیرشو بخوره و من باید فقط نگاه کنم. از خودش و یه سری رفتاراش خوشم نمیومد ولی کیرش خیلی خوب بود... خودتون میدونید بار اولی هم نبود که کیر میخوردم. متاسفانه خیلی طول کشید تا بفهمم من دوجنسگرام و بتونم واقعا از زندگیم لذت ببرم... میدونید من هیچوقت کامل از سکس با زنا ارضا نمیشدم. وقتی همین کیر کوچولومو میکردم تو کسشون و ارضا میشدم خیلی بهم حال میداد، ولی همیشه یه احساس خلا تو زندگی جنسیم بود... شاید باورتون نشه ولی مطمئن باشید اولین باری که کیری به بزرگی و قشنگی ارتین بره تو دهنتون زندگیتون عوض میشه... مزه بهشتیش، عطر قویش و گرمای فوق العادش، اون احساس وصف نشدنی پر بودن دهنتون، یا حتی اخرش که اب داغش میریزه تو دهنتون و نتیجه تلاشاتونو میگیرید... خانوما و پسرای همجنسگرا خوب میفهمن چی میگم...

من داشتم همینطوری با کیرش حال میکردم که یهو تو تاریکی متوجه شدم نوشین وایساده تو در اتاق و داره کسشو میماله. سریع کیرشو دراوردم و گفتم "ببخشید عزیزم به خدا خود اقا ارتین مجبورم کرد" که نوشین اومد سمتم و بدون این که حرفی بزنه فقط دهنمو وا کرد و کیر ارتینو گذاشت تو دهنم. بعدم دستشو از پشت گذاشت دو طرف پهلوهام و در حالی که منو به جلو هل میداد و کمک میکرد درست ساک بزنم، شروع کرد به یاد ماندنی ترین حرفای تاریخ رابطمونو بهم زد "اشکالی نداره عزیزم، من منتظر همچین روزی بودم که دیگه کامل جنده کیر شی... اها همینطوری کیر دوست پسرمو بخور. وقتی کیر تو دهنته خیلی خوشگلتری... تا کی میخوای چیزی که واقعا هستیو از همه قایم کنی و خودتو گول بزنی سعید؟ این یه گرایش طبیعیه که خیلیا دارن، نباید ازش خجالت بکشی... گفتم که، ارتین جون خودش یه مرد کاربلد و کامله که قراره مث یه بابایی دلسوز بهت یاد بده چطور بهتر سکس کنی... ولی خب بعضی چیزا رو فقط میشه عملی نشون داد... امشب قراره ببینی سکس با ارتین چی داره که همه دخترا اینقد دیوونش میشن... خوشحالم که بالاخره جایگاه واقعیتو شناختی. این تنها راهی بود که میتونستی قدرت کیر فوق العادشو واقعا احساس کنی... آها... به کیرش احترام بذار، سعی کن راضیش کنی... جون کیر واقعی رو از دیلدو هم بهتر میخوری. بخور که این ساک زدنت نتیجه اون تمرینای منه" به اینجا که رسید دستمو گذاشتم رو سینه هاش. یهو انگار حالش عوض شد و محکم زد رو دستم و گفت "دستتو بکش پررو. اگه موقع کیر خوردن به سینه های زنت دست بزنی کمتر شبیه کونیا نمیشی... ناسلامتی یه کیر گنده تو دهنته" ارتینم محکم با دست سنگینش چک زد تو صورتم و گفت "مگه نگفتم دیگه به بدن خانوم من بی اجازه دست نمیزنی؟ نه کونی؟" گفتم ببخشید اشتباه کردم. دوباره زد تو صورتم و گفت "غلط کردی اشتباه کردی. از این به بعد کونتو پاره میکنم اشتباه کنی... لازمه هی یادت بیارم من چقد ازت قوی ترم و کیرمم نیستی؟" و دوباره با دست زد تو صورتم و گفت "به خانومم بگو از من ضعیف تری و کیر منم نیستی" منم همونطور که با یه دست جای سیلیاش رو صورتمو با دست میمالیدم و اون یکی دستم به کیر کلفت و نیمه شق شدش بود، همینا رو به نوشین گفتم.

بعدش خوابید رو مبل و بهم گفت قمبل کنم جلوش و شروع کرد با کونم بازی کردن. دو سه تا انگشتشو که باهم کرد تو بهم گفت "معلومه حسابی گشادت کرده نوشین" و بدن لاغرمو گرفت و منو تقریبا نشوند رو کیرش. کل کیرشو یه جا کرد تو کونم که باعث شد دادم بره بالا. کیرش که جا افتاد دیگه همه چی رله شد. ارتین با دست رونمو گرفته بود هدایتم میکرد و منم رو کیرش خودمو جلو عقب میکردم و کیر کوچولوم با قفلش کشیده میشد رو شکم سفت و عضلانیش. ارتین محکم تلمبه میزد و منو مث یه عروسک رو کیرش بالا پایین میکرد. نوشین اومده بود بالا سرمون وایساده بود کسشو میمالید و بهم میگفت "اروم باش الان عشقم ابش میاد... بیا سینه های منو بخور تا ارتبن جون ابشو بریزه روت... دیگه عصبانی نمیشه که به سینه هام دست بزنی... وقتی از زنت زیر کیر محکمتر ناله میکنی و به هیچی به جز لذت بردن از کیر مرد قدرتمندی که داره تو کونت تلمبه میزنه فک نمیکنی دیگه رسما مرد نیستی"یکم که سینه های زنمو خوردم ارتین سریع و محکم برم گردوند و کیرشو تو اون پوزیشن کرد تو کونم. چندتا تلمبه که زد ابش اومد و با فشار ریخت تو سوراخ کونم و رو تخمام. نوشین گفت جون و کون ارتینو گرفت با کف دست فشار داد رو به جلو که کیرش قشنگ تا ته بره تو. ارتین وقتی خوب ارضا شد کیرشو کشید بیرون و به نوشین گفت "گناه داره. کلیدشو بیار بازش کنیم تا ارضا شه" نوشینم بدون این که چیزی بگه سریع همینکارو کرد. ارتین انگشتشو کرد تو کونم و شروع کرد سریع جابجا کردن. انگشتش که تو کونم بود و اب کیرش که رو تخمام ریخته بود باعث شد ابم بعد مدتها قفل بودن کیرم جوری بیاد که یکمش حتی پاشیده شد تو دهن خودم. نوشین سریع گوشی ارتینو از رو میز برداشت و ازم با ابش عکس گرفت و گفت "جون اینم از اولین باری که ابدونی عشق من شدی" بعد به ارتین گفت "عشقم من خیلی حسودی میکنم ابتو به جز من رو کسی میریزیا، ولی نوش جونت. باید بهش نشون میدادی اینجا کی مرد خونست" ارتین بوسش کرد و گفت "کون تپل من معلومه که این کسمغز پشم کس تو هم نمیشه. هیشکی نمیتونه مث تو کیرمو بخوره... من فقط میخواستم به این کونی و تو ثابت کنم اگه اراده کنم میتونم کیرمو بدم دهنش و کونشو پاره کنم. منظورم واقعی واقعیه" و دوتایی خندیدن. نامرد این همه با کون من حال کرده بود و باز نمیخواست قبول کنه.

خلاصه زندگی من اینجوری میگذشت تا رسیدیم به روز ولنتاین. روز قبل ولنتاین با نوشین دوتایی تو خونه بودیم و ارتین خونه خودشون بود. نوشین وویس شایان دوست کامی اون پسره لباسفروشه رو گذاشت که به زنم پیام داده بود "نوشین جون چندبار زنگ زدم جواب ندادی... لباسای خیلی سکسی اوردم واسه ولنتاین مخصوص خودت... یه سر بیا مغازه یا خونه ببین" زنم خندید و بدون این که جوابشو بده پاکش کرد. دیگه ارتین قشنگ تنها بکنش شده بود و انگار به هیچ مرد دیگه ای احتیاج نداشت. راستش یکم حسودیم شد ولی دیگه بعد اون شب کاملا درک میکردم و بهش حق میدادم. بهش گفتم "اینطور که معلومه دیگه هیشکیو به جز ارتین نمیخوای" یه آهی از ته دل کشید و با لبخند گفت "آخ اره سعید واقعا... حس میکنم جدی دارم عاشقش میشم... اولین کسیه که واقعا دوسش دارم و فقط به خاطر پولش یا کیرش نیست... خیلی پسر خوبیه نه؟" من گفتم اره عزیزم حق داری. اونم لپمو بوس کرد و گفت "ممنون که اینقد باشعوری و درک میکنی" هنوز این حرفش درست تموم نشده بود که صفحه چت رئیس یعنی اقا کامرانو اورد و با صدای حشری و گرفته واسش وویس داد "سلام عشقم ولنتاینت مبارک... امروز روز عشقه، نمیخوای برگردی اون کیر عزیزتو بذاری تو کسم که کادو باشه واسم؟ تو رو خدا ددی دیگه نمیتونم دوریتو تحمل کنم" وقتی وویسش تموم شد و دید من دارم همینطور نگاهش میکنم گفت "جفتشونو دوست دارم. مجبورم کامرانم با خودم نگه دارم دیگه. نمیخوای این زندگی راحتتو از دست بدی که؟" منم فقط با سر تکون دادن تایید کردم و چیزی نگفتم.

اون روز بعد نهار بهم گفت "پاشو بریم واسه ارتین کادو ولنتاین بگیریم" گفتم کجا؟ پیش شایان؟ خندید و گفت نه بابا. میریم پیش ترلان. یه دخترست جدیدا میاد باشگاهمون بوتیک داره با شوهرش. معلومه خیلی اهل حال و پایس" منم گفتم چشم و رفتم حاضر شم. شرت زنونمو طبق معمول رو قفل کیرم پوشیدم و به کونم پنکیک زدم و رفتیم. وقتی رسیدیم اونجا سلام تعارف کردن و نوشین به همدیگه معرفیمون کرد. یکم راجب ادمایی که من نمیشناختم و ورزش و اینا حرف زدن و بعد زنم پاشد لباسا رو ببینه. از هر فرصتی استفاده میکرد تا کاری کنه که دختره بفهمه این لباسا رو قراره واسه بکنش بپوشه و من هیچکارم. مثلا همونطور که یه بادی بندی سکسی دستش بود بهم میگفت "فک میکنی ارتین از این خوشش میاد؟" بعد بدون این که منتظر جواب من بمونه گفت "آره فک کنم عاشق کونم تو این بنداش بشه" اینقد اینو بلند گفت که دختره برگشت سمتمون با تعجب نگاه کرد. دلم میخواست از خجالت آب شم برم تو زمین. ولی اشتباه میکردم، اون حرف پیش تحقیرای بعدش هیچ بود. وقتی لباسو گذاشت سر جاش زد به کونم و به شوخی بهم گفت «میخوای یکی از اینا واسه تو هم بخرم؟» من از خجالت هیچی نتونستم بگم. بعد به دختره گفت "ترلان جون یه لحظه میای بهمون یه نظر بدی؟" وقتی دختره که چشاش گرد شده بود و دهنش وا مونده بود اومد نوشین بهم گفت شلوارمو بکشم پایین تا شرت زنونه‌ای که پوشیده بودمو ببینه. بعد بهش گفت عزیزم از این شرتا دارید؟ اونم با خجالت گفت نه تموم کردیم متاسفانه. بعد انگار دیگه نتونسته باشه جلوی فضولیشو بگیره پرسید "ببخشید نوشین جون شوهرتون ترنسه؟" نوشین خندید و گفت "اره اولش شوهرم بود، الان دختر کوچولوی منه" بعد دستشو کشید رو کون سفید و بی موی من از کنار شرت و کونمو گرفت جلو ترلان و گفت "بیا خجالت نکش. خودت اسپنکش کن ببین چقد حال میکنه" دختره که معلوم بود خیلی خجالت کشیده گفت نه بابا زشته. نوشین گفت "نه بابا چه زشتی؟ بزن حال میکنیم" دختره هم گفت باشه خب و خیلی اروم زد در کونم. نوشین از زیر شکمم نیشگون گرفت و من محکم گفتم آخخخخ. نوشین خندید و به دختره گفت "دیدی؟ نگفتم جنده کوچولوی منه؟ حالا میگم یه روز با بچه ها همگی بیایید خونه کامل سرگرمتون کنه" و دوتایی خندیدن. خلاصه نوشین لباسا رو گرفت و رفتیم حساب کنیم. موقع رفتن بهم دستور داد خم شم بندای چکمه های سکسیشو ببندم و برای احترام یه بوسم از جلو چکمش بکنم. خیلی تجربه هیجان انگیزیه که ببینی زنت سکسی ترین لباسا رو امتحان میکنه که بعدا برای لذت دادن به بکنش تو بهترین حالتش باشه، ولی هیچی بهتر از این که جلو فروشنده تحقیرت کنه و یه زن دیگه هم بفهمه چه بیغیرتی هستی نمیشه.

خلاصه نوشین لباسا رو خرید و بعد از ظهر ولنتاین نزدیکای شب بود که ارتین اومد خونه. مث همیشه یه تی شرت چسبون با شلوار جین پوشیده بود که عضله هاشو حسابی انداخته بود بیرون ولی زنم حسابی برای بکنش و شب عشقشون خوشگل کرده بود. یه رستوران گرون رزرو کرده بودن و قرار بود من امشب شوفرشون باشم. وقتی سوار ماشین شدیم اونا جفتشون نشستن عقب. ارتین تا راه افتادیم شلوارشو تا سر زانوهاش کشید پایین و به نوشین گفت یالا. نوشینم خم شد رو کیرش و شروع کرد ساک زدن. باز خدا رو شکر که شیشه های ماشین دودی بود، وگرنه همه تو محل میدیدن که بکن زنم تو صندلی عقب ماشین در حالی که من شوفریشونو میکردم زنمو گاییده. هرچند شک داشتم ارتین تا حالا به همه نگفته باشه. ارتین بهم گفت صندلیمو تا ته بدن جلو تا جا برای زنم باز شه که بتونه راحت تر کیرشو بخوره، منم گوش کردم و تا جایی که دیگه فرمون تو حلقم بود صندلیمو دادم جلو. صدای آه و اوه نوشین از همیشه بلندتر بود. از حد معمول بیشتر با صدا کیرشو میخورد، فک کنم میخواست منو اذیت کنه که تمرکزم موقع رانندگی به هم بخوره یا شایدم واقعا به خاطر تحقیر شدن بیشتر من داشت لذت میبرد. من که دلم نمیخواست صداشونو بشنوم یه آهنگ گذاشتم که ارتین سریع داد زد "خفش کن... میخوام صدا ناله های زنتو قشنگ بشنوی" دائمم بهم میگفت زیاد به کیر خوردن زنم نگاه نکنم و حواسم به جاده باشه. وقتی رسیدیم جلو رستوران برگشتم به ارتین نگاه کردم که متوجه شه رسیدیم. با بیخیالی همونطور که لم داده بود و نوشین کیرشو میمکید بهم گفت "فعلا دور بزن تا بهت بگم... زنت هنوز ابمو نیاورده" منم ده دقیقه دیگه الکی تو خیابون دور زدم و زنم با صدا و ابدار کیرشو خورد تا ابش اومد. وقتی ابش اومد نوشین یه آه از ته دل کشید و گفت "مرسی عشقم که ابتو ریختی تو دهنم... خیلی خوشمزه بود"

خلاصه رفتیم تو رستوران. دختری که مسئول پذیرش اونجا بود گفت میز سه نفره نداریم فعلا و فقط دونفره داریم. زنم بهم گفت "پس عزیزم تو توی ماشین منتظر باش تا ما شام بخوریم و بیاییم" من که لجم گرفته بود با عصبانیت گفتم "منم میام شام میخورم گشنمه" زنم با لبخند گفت "باشه هروقت یه میز دیگه خالی شد برو تنهایی بشین" همینکارم کردم. یه ربع بعد دختره گفت یه میز خالی شده و منو برد تو سالن. رفتم نشستم و با عصبانیت و حسادت کل مدت فقط نوشین و ارتینو نگاه میکردم. کل مدت باهم حرف میزدن و مث دوتا مرغ عشق سرشون قاطی هم بود و زنم حسابی واسش لوندی و دلبری میکرد. ارتین استیک سفارش داده بود و زنم میگو. بعد این که شامشون تموم شد به گارسونه گفت بیاد و دیدم داره به میز من اشاره میکنه. گارسون صورت حسابشونو اورد سر میز و گفت "ببخشید اقا... اون خانومی که با اون اقا نشستن گفتن شما شوهرشونید و شامشونو حساب میکنید، من گفتم اول با شما چک کنم" باورم نمیشد. چه پتیاره ای بود. هرجا میرفتیم یه راهی برای بردن ابروی من و جار زدن بیغیرتیم پیدا میکرد. چیزی نگفتم و مث بچه ادم غذای خودشون و غذای خودمو حساب کردم و پاشدم بریم. وقتی نشستیم تو ماشین نوشین با خنده بهم گفت "خوش گذشت؟" با طعنه گفتم "به شما بیشتر خوش گذشت" خندید و گفت معلومه بهترین ولنتاین عمرم بود. دیدم ارتین از زیر صندلی یه شیشه شراب دراورد و بهم گفت "پسر بپر دوتا لیوان از سوپرمارکت بگیر میخواهیم حال کنیم" من از تو اینه به نوشین نگاه کردم و وقتی دیدم شونه هاشو انداخت بالا و خندید همینکارو کردم. خلاصه تو راه برگشتم دوتایی عقب نشستن و باهم شراب خوردن و من دوباره شوفریشونو کردم.

وقتی رسیدیم خونه زنم حسابی مست شده بود، ارتین که انگار نه انگار. الکل به اون هیکل گندش اصلا اثر نمیکرد. از همون جلو در شروع کردن از هم لب گرفتن و مستقیم رفتن تو اتاق خواب. وقتی من رفتم تو در که رسیدم دیدم نوشین مانتوشو دراورده و زیرش یه شرت و سوتین فانتزی خیلی سکسی قرمز پوشیده بود با هارنس. اون کون سفید و بزرگشو واسه ارتین جلوش میلرزوند و با دست بازش میکرد. ارتین یکی محکم اسپنکش کرد و گفت "این کون مال کیه؟" نوشین گفت مال توئه عشقم. ارتین شروع کرد مالیدنش و گفت "این لباس خوشگلا رو واسه خاطر کی پوشیدی؟" نوشین با چشای خمار کونشو تکون داد و گفت "این تیپو واسه کسی زدم که علت خیسی کسمه... کسی حقشه روز ولنتاینو باهام بگذرونه که با کیر فوق العادش بهترین ارگاسمای زندگیمو بهم داده باشه" اصن متوجه نبودن که منم هستم. دیگه منو رسما ادم حساب نمیکردن،انگار اصلا وجود نداشتم. حس میکردم زنم داره جدی جدی عاشقش میشه. این شد که خودم رفتم مث همیشه کنار تخت بشینم و سکسشونو نگاه کنم، که همونجا وسط اتاق که بودم نوشین نگاهش افتاد بهم و گفت "سعید امشب حوصله سرخر نداریم، ولنتاینه میخوام با عشقم یه جور عاشقونه تنها باشیم" و با دست اشاره کرد برم. تا اومدم حرفی بزنم ارتین یه اخم جدی بهم کرد که حساب کار دستم اومد. بهم گفت "من اگه جای تو بودم میرفتم تو کوچه یه دوری میزدم تا ما کارمون تموم شه" گفتم "باشه چشم ولی..." که نوشین گفت اه و با عصبانیت پاشد اومد در اتاقو تو صورتم بست. همونجا وایسادم پشت در و شنیدم که نوشین داره بهش میگه "اومممم... قربون مزه کیرت برم عشقم... این کیر بهترین کادو ولنتاینیه که تا حالا تو عمرم گرفتم" و صدای ساک زدن شدید اومد.

کل این مدت که صدای ناله ها و جیغای نوشین میومد، ولی بعد یه ربع بیست دقیقه صدای غرش ارتین اومد و فهمیدم ارضا شده. یکم بعد نوشین از اتاق اومد بیرون و مستقیم اومد سمت مبل. دیدم دستش دوتا شرته که یکیشون مردونه بود و یکیشون زنونه. همونطور لخت اومد وایساد جلو مبل و بهم گفت "روز عشقمون مبارک شوهر بیغیرت من... برو اون زیر کادوتو از کسم لیس بزن، ارتین اونجا واست یه کادو ولنتاین کوچولو گذاشته" منم که حسابی حشری بودم اطاعت کردم. دقت کرده بودم از وقتی این قفلو رو کیرم زده بود چون دیگه نمیتونستم ارضا بشم همیشه حشری بودم و خیلی مطیع تر شده بودم. هنوزم عصبی میشدم و حسادت میکردم، ولی کلا هرچی نوشین میگفت گوش میکردم. اون موقع هم صورتمو بردم لای کسش و شروع کردم اب بکن زنمو از کسش لیس میزدم. نوشین سرمو گرفت و گفت "اها همینه... قشنگ لمسش کن، بوش کن، مزش کن... من خوشبخت ترین زن دنیام که شوهر بیغیرتی مث تو و بکن خوبی مث ارتین دارم...عزیزم من کل دوران دبیرستان و دانشگاه خراب ترین دختر بودم و کلی کس دادم، ولی از وقتی زن تو شدم به لطف بیغیرتیت رکورد اون موقع رو هم زدم." بعد که حسابی کسشو تمیز کردم شرتا رو از رو میز برداشت و بهم گفت "این شرت من و ارتینه. امشی با دست بشورشون که تا فردا خشک شه... دوست دارم فردا صبح با صبحانه بیای تو تخت بیدارمون کنیا... یه کاری کن من پیش ارتین سربلند بشم" گفتم چشم و یه بوس از لپ کرد و بهم شب به خیر گفت و رفت تو اتاق. صبحش که بیدار شدم دیدم دوباره صدای سکسشون از اتاق میاد. رفتم در اتاقو باز کردم که گفت "سلام بیغیرت ترین شوهر دنیا. جات خالی دارم کیر ناشتا میخورم. میری واسمون صبحونه درست کنی؟ اوم جون عشقم کیرت انگار صبحا بزرگتر میشه" ارتین با چشای خطش بهم گفت "برو واسم قهوه درست کن بیار لندهور" نوشین با عشوه بهش گفت "من یه کاری بلدم که از قهوه بهتر بیدارت میکنه" و پتو رو زد کنار و مشغول خوردن خایه هاش شد. چه حشری داشت زنم و چه کمری داشت ارتین. تو یه روز سه بار سکس کرده بودن و کیرش از همیشه شق تر و اماده تر بود. تعجبی نداشت که رسما زندگیمو صاحب شده بود و زنم اینطوری خایه مالیشو میکرد.
     
  
مرد

 
فقط ی سوال دارم آخر داستان رو میخوای تا کجا ببری، اول داستان ت خوب بود تا چند قسمت قبل که قسمت گی اضافه شد بازم هیچی ولی دیگ تحقیر شدن بیش از حد توسط چند نفر و بازیچه شدنت
احساس میکنم آخر داستان اینه طرف گی و تحقیر شده میمونه تا آخر عمر، یا کشت و کشتار که فکر نکنم یا آواره میشی نوشین میندازه ترو بیرون
ی گزینه میمونه تینا اونم بخاطر نوشین نزدیک نمیشی
در کل موفق باشی عزیز
احترام و ادب و اخلاق
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
عالی داره جلو میره ، مرسی🌹
     
  
مرد

 
قسمت بیست و ششم

اون شب ولنتاین شبی بود که زنم خودشو رسما جنده ارتین کرد و ارتین فهمید که زنم عاشقشه و میتونه از این موضوع سواستفاده کنه، ولی ارتین به این تنها راضی نبود و میخواست زنمو کامل تصاحب کنه. این شد که کم کم دیگه هرروز یه پودر سفیدی واسه نوشین میاورد که باید با انگشت میکرد تو دهنش یا با دماغش میکشید بالا و نوشین بعد زدنش به شدت میل جنسیش میرفت بالا و با سرخوشی هرکاری ارتین میگفت انجام میداد، کارایی که مطمئن بودم تو حالت طبیعی هیچوقت انجام نمیداد. نمیدونستم دقیقا شیشه بود یا کوکایین یا یه چیز دیگه، ولی میدونستم که زنم داره زندگیشو باهاش خراب میکنه. چندبار که بهش گفتم بهم خندید و گفت به من ربطی نداره و این بهترین دوران زندگیشه. حتی بار آخر تهدید کرد اگه به نصیحتام و ایراد گرفتنام ادامه بدم از خونه میندازتم بیرون و مهرشو میذاره اجرا. منم که دیدم فایده ای نداره دیگه بیخیالش شدم، ولی همچنان نگرانش بودم.

یه ماه بعد ولنتاین، یه روز صبح بود که من بیدار شده بودم و داشتم میرفتم که راه بیفتم سمت شرکت. ارتین و نوشین طبق معمول داشتن رو مبل پذیرایی سکس میکردن. دیگه برنامه روزانه زنم این بود که هرروز صبح یکم از اون موادا بزنه و قبل شرکت رو کیر بکنش بشینه و بهش سرویس بده. بدون این که چیزی بگم وسایلمو برداشتم ‌و از خونه زدم بیرون. ارتین دو سه ساعت بعد اومد شرکت. وقتی اومد بهش گفتم "ساعت یازدهه آقا آرتین" اونم با پوزخند گفت "خوبه پس ساعتم بلدی بخونی" من که مثلا رئیسش بودم و سعی میکردم زندگی شخصی و کاریمونو از هم جدا کنم گفتم "ولی ساعت کاری هشت شروع میشه" خندید و گفت "چیکار کنم؟ زنت مشغولم کرده بود... راستی شنیدی از این به بعد واسه من کار میکنی؟" من بدون این که جدی بگیرم گفتم "حتما وقتی نوشین حسابی بالا بوده و رو کیرت نشسته بوده اینو گفته؟" انگار از لحنم خوشش نیومده باشه با اخم گفت "نه دیگه رسمی شده، همین امروز اعلام میکنه" من حرفاشو جدی نگرفتم، ولی در کمال باوری یه ساعت بعد نوشین همه کارکنای شرکتو جمع کرد و رسما بکن خودشو جلوی همه به جای من که شوهرش باشم ارتقا داد. نه تنها این، بلکه خبر اینو داد که من قبول کردم یکم از حقوقم کم بشه تا افزایش حقوقی که به آرتین قول داده بود انجام بشه. همه دست زدن و جفتمونو تشویق کردن. من که تو عمل انجام شده قرار گرفته بودم و چاره ای نداشتم با آرتین دست دادم و با اسم کوچیکش بهش تبریک گفتم. آرتین خندید و با یه لحنی بین شوخی و جدی گفت "از این به بعد باید رئیس صدام بزنی" که همه خندیدن و با چشمای خودم دیدم که نوشین یه کوچولو به خودش لرزید و پاهاشو جمع کرد، انگار میکروارگاسم شده باشه. خلاصه به همین راحتی ارتین شد رئیس من تو اداره و دیگه انگار همه میدونستن من هیچی نیستم. خودش هیچ وقت هیچ کاری انجام نمیداد و همه کاراشو مینداخت گردن من، اما آخرش همه ‌چی به اسم خودش تموم میشد و با هر کاری تو شرکت از همه محبوب تر میشد. راستش حس میکردم با یکی دوتا از زنای شرکتم رابطه داره، ولی چون مطمئن نبودم به نوشین چیزی نمیگفتم.

خلاصه ارتین داشت مث یه شیر آلفا قلمروشو گسترش میداد و قدرتشو به همه ثابت میکرد، اما اگه قراره از این موضوع صحبت کنم، باید داستان اون روز بعد سینما رو هم واستون بگم. اون روز من و زنم تو خونه بودیم و زنم داشت اماده میشد که بره ارایشگاه تا خودشو واسه شب که قرار بود با ارتین بریم بیرون خوشگل کنه. بهم گفت برم تو حموم موهای کسشو بزنم و کسشو واسه ارتین اماده کنم. وقتی کسش کامل شیو شد و حسابی نرم و سفید شد، سرمو با دوتا دستاش گرفت کرد وسط پاهاش و مجبورم کرد کسشو بخورم. پنج دقیقه ای سر منو رو کسش نگه داشت و مجبورم کرد به قول خودش "عبادت" کنم. بعد که کارش باهام تموم شد و داشت میرفت بیرون بهم گفت همه موهای بدن خودمم بزنم و حمومو تمیز کنم و سریع بیام بیرون. منم طبق روال چند ماه اخیر بدنمو قشنگ پوست کندم و خوشگل و سفید شدم. وقتی رفتم بیرون لخت نشسته بود رو تخت و داشت با گوشیش کار میکرد. تا منو دید بهم گفت لاکو بیارم. لاک قرمزی که دوست داشتو اوردم و بدون این که حرفی بزنم شروع کردم ناخنای دستای خوشگلشو لاک زدن. وسطش بهم گفت "این دستا همون دستایین که خایه های به درد نخور تو رو میمالن و اب بکنمو میارن، قشنگ خوشگلشون کن" وقتی کار دستاش تموم شد و لاکش خشک شد، دستاشو از پایین اورد خایه هامو گرفت و شروع کرد با انگشتاش زیر خایه هامو ماساژ دادن. ماساژ که چه عرض کنم بیشتر قلقلک بود، ولی خب خیلی حس خوبی بود. حیف که نمیتونستم راست کنم. بهم گفت "دیدی گفتم؟ حال میده نه؟" من که تو آسمونا بودم گفتم "خیلی. خیلی... نوشین خواهش میکنم قفلمو باز کن تا بتونم ارضا شم" خندید و یکی محکم زد به کیرم و قفلش و گفت "نه خیر. از این به بعد فقط وقتی ارتین اجازه بده میتونی ارضا شی... فعلا بیا رو پاهام کار کن ببینم... خوب ماساژشون بده و انگشتاشونو بکن تو دهنت و لاک بزن" منم با این که شدید ضدحال خورده بودم اطاعت کردم و مشغول شدم.

همونطور که پاهای گوشتی و قشنگش تو دهنم بود و داشتم سعی میکردم نهایت لذتو ببره بهم گفت "سعید... چطوره شب جمعه که میخواهیم بریم مهمونی عمت اینا ارتینم ببریم؟" پاهاشو از دهنم دراوردم و با تعجب گفتم "چی میگی نوشین؟ اون وقت بهشون بگیم این کیه؟" خندید و گفت "خب بگو بکن زنمه... اگه این واست سخته بگو رئیست تو شرکته" با لحن ملتمسانه گفتم "عزیزم خواهش میکنم. هرجور دلت میخواد منو تحقیر کن ولی ابرومونو پیش فامیلا و اشناها نبر" همونطور که کسشو میمالید گفت "میدونم سعید، ولی یه لحظه بش فک کن. خیلی حال میده... فک کن من یه لباس جنده طور بپوشم که کل شب بابات و عموهات و شوهرعمت و پسراشون منو با چشاشون بخورن، از رفتارامون بفهمن ارتین بکن زنته و بهت با تحقیر نگاه کنن، وقتی هم حواسشون نیست دوتایی غیب میشیم میریم تو یه اتاق خالی یا دستشویی من کیرشو ساک میزنم...خیلی حال میده نه؟" زنم دیگه قشنگ تو دنیای فانتزی زندگی میکرد. تنها چیزی که واسش مهم بود حال کردن بود و حشری بازی. نگران بودم که زندگی منم خراب کنه ولی فعلا نمیتونستم بهش چیزی بگم. وقتی ماساژ پاهاش تموم شد یه لوسیون بدن از کشوی خودش دراورد بهم داد و گفت "بمال به کونت قشنگ، دوست دارم حسابی نرمش کنی" بعدم عطر خودشو واسم زد و گفت "حالا بدو باید بری سوپرمارکت خرید کنی سعیده جونم، تا من نرفتم ارایشگاه باید برگشته باشیا" و منو با اون وضعیت فرستاد برم خرید. وقتی داشتم از سوپرمارکت برمیگشتم شایان در مغازش منو دید. حس کردم داره میاد طرفم باهام حرف بزنه، ولی پا تند کردم که مجبور نباشم باهاش حرف بزنم. راستش اگه از زنم میپرسید نمیدونستم باید بهش چی بگم.

وقتی رسیدم سر کوچمون دیدم آرتین با دوستاش وایسادن. وقتی منو دید با دست بهم اشاره کرد برم نزدیک. بهم گفت "چطوری سعید؟ من و بچه ها خیلی گشنمون شده، نظرت چیه بری واسمون کیک و نوشابه بخری و بیای؟ گفتم "میشه حداقل اینا رو بذارم خونه بعد برم؟" که اخم کرد و گفت "دوتا پلاستیکه دیگه، مرد باش. بدو ببینم" منم با اون پلاستیکای سنگین و زیادم دوباره رفتم سوپرمارکت واسشون با پول خودم کیک و نوشابه خریدم و برگشتم. وقتی بهش دادم محکم زد پشت کمرم و گفت افرین و وقتی داشتم میرفتم جلو همه دوستاش داد زد "به نوشین بگو دو سه ساعت دیگه میام، خودشو حسابی خوشگل کنه" و همگی خندیدن. باورم نمیشد اینقد راحت جلو همه منو تحقیر کنه و زنمو جنده نشون بده. این شد که وقتی برگشتم خونه با عصبانیت جریانو به نوشین گفتم. بر خلاف تصورم نوشین وقتی اینو شنید حشری شد و دستشو برد تو مانتوش شروع کرد مالیدن سینه هاش. گفتم "به نظرت همچین کاری درسته نوشین؟" نوشین خندید و گفت "به اعصاب خودت مسلط باش عزیزم... میدونم من واسه تو مث خداتم، ولی باید بپذیری که پسرای خوشتیپ و سکسی ای مث ارتین منو فقط یه سوراخ میبینن... بعدم طبیعت سنشه. پسرای این سنی دوست دارن پیش دوستاشون خفن به نظر برسن" دیدم دیگه هیچی نمیشه گفت. انگار زنمو با کیر گندش جادو کرده بود قشنگ. اینجور موقع ها قشنگ از حسادت میترکیدم. نوشین خیلی سریع انگار هیچ بحثی نمونده باشه بهم گفت خونه رو قشنگ تمیز کنم و وقتی ارتین میاد ازش پذیرایی کنم و خودش رفت ارایشگاه. به همین راحتی.

دو ساعتی بعد ارتین اومد خونه. تا درو بست با صدای بلند گفت "جنده کوچولوی من کجایی؟ عشق کیرکلفتت اومده" من رفتم استقبالش و گفتم نوشین ارایشگاهه. شونشو انداخت بالا و نشست رو مبل و گفت واسش اب ببرم. وقتی لیوان ابو بهش دادم یه نفس سر کشیدش و منم ازش گرفتم که ببرم بذارم تو اشپزخونه. اومدم رد شم که بهم گفت دولا شم و وقتی اینکارو کردم کونمو محکم اسپنک کرد. با خنده بهم گفت "کونت داره هرروز بهتر میشه، معلومه داریم خوب روش کار میکنیم... نظرت چیه بری اون ساپورت خوشگلای نوشینو بپوشی که بتونم کونتونو قشنگ باهم مقایسه کنم؟" منم اطاعت کردم و رفتم تو اتاق که همینکارو کنم. چند دقیقه بعد لخت لخت در حالی که فقط ساپورت مشکی و توری زنم و همون شرت بنفشی که نوشین واسم خریده بودو پوشیده بودم اومدم جلوش. داشت تلویزیون میدید ولی وقتی منو دید محو کونم شد و انگار خیلی حال کرده باشه بهم گفت برم جلو. بهم گفت جلوش با همون تیپ قمبل کنم و مث کونیا لبامو غنچه کنم تا ازم عکس بگیره. وقتی این کارو کردم و عکس گرفت پاشد اومد سمتم و برم گردوند و یه بوس از کونم کرد و گفت "جون عجب چیزی شدی... دوست داری بکنمت؟" من که دوست داشتم ولی هنوزم دلم نمیخواست اعتراف کنم گفتم "هرجور شما بخواهید" یکی زد در کونم و گفت "باشه بعدا فعلا خیلی گشنمه... پاشو یه نهار خوشمزه واسم درست کن تا بعدش حسابی بکنمت" منم گفتم چشم و رفتم. خلاصه ارتین مجبورم کرد با اون سر و وضع واسش غذا درست کنم، ولی چون حواسم نبود و یکم نهارشو سوزوندم، بعد نهار مجبورم کرد بشینم رو صندلی کنار تخت تو اتاق خواب و دست و پامو با طناب پرده بست به صندلی. هرچی هم التماس کردم و معذرت خواهی کردم فایده ای نداشت. خلاصه به خاطر یه اشتباه ساده از کون دادن رسیدم به طناب پیچ شدن.

یه ساعتی بعد صدای در خونه و صحبت کردن ارتین و زنم اومد. یکم بعدش نوشین اومد تو اتاق بالا سرم و با خنده گفت "سلام سلام... ارتین داره تو هال فوتبال میبینه، بهم گفت پسر خوبی نبودی انگار" گفتم "گور باباش، مرتیکه عوضی" نوشین با عصبانیت گفت "مواظب حرف زدنت باش، نمیخوای که حالا حالا ها ازادت نکنم؟" سریع گفتم ببخشید معذرت میخوام. خندید و اومد شرتمو از لای طنابا داد پایین و انگشتشو کرد تو کونم و گفت "بذار ببینم کس کوچولوت چطوره" و شروع کرد جلو عقب کردن انگشتش تو سوراخم. ازم پرسید "از کی تا حالا اینطوری هستی؟" من که خیلی داشتم حال میکردم فقط آه کشیدم. یکی زد در کونم و گفت "با توام" با زحمت گفتم "از ظهر تا حالا که غذاشو سوزوندم" انگشتشو کشید بیرون و گفت "واقعا خاک تو سرت... چطوری انقد بی رگی؟" و ول کرد از اتاق رفت بیرون. هرچی داد زدم و خواهش کردم برگرده برنگشت. اخر ارتین از تو هال داد زد "خفه شو وگرنه میام تخماتو میکشم کونی". یکم بعد زنم در حالی که دیلدوش دستش بود اومد تو اتاق. بهم گفت "حسابی شلوغ کردی، باید تنبیهت کنم... دوست دارم همینطور که اینو میکنم تو کونت تصور کنی آرتین داره میکنتت" بعد بالشی که شبا میذاشتم زیر سرم و رو مبل میخوابیدمو اورد و قفلمو باز کرد و گفت "همینطور که میکنمت باید دودولتو فرو کنی تو این... دوست دارم همینطور که کونتو جر میدم ابتو با بالش خودت بیاری" و شروع کرد دیلدو رو عقب جلو کردن. وقتی نزدیک ارضا شدن بودم بالشو برداشت انداخت اون طرف و دستامو از پشت گرفت گذاشت رو کمرم و گفت "نه نظرم عوض شد... فقط باید با کون دادن ارضا شی... تو جنده منی" منم انقد حشری بودم که یکم بعد از همون کون دادن به زنم ارضا شدم. همونطور که نوشین دیلدو رو تو کونم جلو عقب میکرد آه بلندی کشیدم و ابم ریخت بیرون. نوشین دیلدوشو دراورد انداخت کنار و طنابامو باز کرد و سرمو محکم با دستش گرفت مجبورم کرد خم شم رو زمین. بهم گفت "تمیزش کن... یالا اب خودتو لیس بزن... اها همینه... سخته بعد ارضا شدن این کارا رو بکنی نه؟ با این سختی کشیدن خوب یادت میمونه که برده منی" خلاصه نوشین حسابی کونمو کرد و من همه ابمو از رو زمین لیس زدم و تموم شد. ولی با خودم میگفتم حداقل خوبیش اینه که ازاد شدم.

وقتی دوتایی از اتاق رفتیم بیرون ارتین با پوزخند پرسید "خوش گذشت؟" زنم با لحن بچگونه گفت اوهوم و رفت نشست رو پاش. کلید قفل کیرمو گذاشت کف دستش و بهش گفت "از این به بعد تو صاحب اختیار دودولشی عشقم. دوست دارم بدون اجازه سرورش نتونه آب بخوره... اگه دلت خواست میتونی هیچوقت بهش اجازه ندی ارضا شه اصلا" ارتینم خندید و کلیدو گرفت گذاشت تو جیبش و یکم از اون موادا زدن و رفتیم بیرون. موقع حاضر شدن ارتین به زنم که حسابی بالا بود گفت از این به بعد هروقت میخواد باهاش بره بیرون باید لباسای سکسی بپوشه و مث جنده ها ارایش کنه تا همه بفهمن جنده اونه، زنمم گفت جون چشم از همین امشب شروع میکنم و رفت یه مانتویی پوشید که حسابی سینه هاشو مینداخت بیرون و کمرشو باریکتر نشون میداد. مطمئن بودم اگه به خاطر آرتین نبود و مثلا من و نوشین تنهایی با این تیپش میرفتیم بیرون جلوی من تو همون خیابون میکردنش. کل مسیر خونه تا سینما چون نوشین گرمش بود و داشت عرق میریخت شیشه های ماشینو داده بودم پایین و اون دوتا تو صندلی عقب باهم وول میخوردن. وقتی رسیدیم سینما سانس اخر بود و فیلمشم از این فیلمای اجتماعی و هنری بود، به خاطر همین خیلی ادم تو سینما نبود. ارتین یه جای تاریک و دنج که کسی متوجهمون نشه انتخاب کرد و نوشین نشست وسط ما دوتا. از همون اولم خیلی بی پروا دستشو برد تو شلوار نوشین و شروع کرد انگشت کردن زنم. نوشین مث مار به خودش میپیچید و دستشو از رو تی شرتش تکیه داده بودبه سینه های پهن ارتین. من حس میکردم هر لحظه ممکنه یکی متوجهشون بشه و ابرومون بره و فقط خدا خدا میکردم زودتر تموم شه. خدا رو شکر خیلی طول نکشید تت ارتین نوشینو با دستش ارضا کرد و کسی متوجهمون نشد و سه تایی نشستیم فیلمو ببینیم. البته من که دیگه هیچی از فیلم نمیفهمیدم.

وسط فیلم گوشیم تو جیبم ویبره رفت و درش اوردم. باورم نمیشد، یه پیام از شایان بود. سریع بازش کردم ببینم چی نوشته. بهم پیام داده بود "حالا دیگه منو میبینی سرتو میکنی اون ور و رد میشی؟ بی ناموس من زنتو هفت مدل گاییدم، حالا شما دوتا پتیاره حشری به من بی محلی میکنین؟ به زن جندت میگی کیرم چندوقته هوسشو کرده، یا زودتر میاد میشینه روش یا ابروتونو تو محل میبرم" وقتی به نوشین نشون دادم گفت ولش کن بابا و با بی خیالی دوباره مشغول فیلم دیدن شد. دوباره خواستم بهش بفهمونم این مسئله مهمه و باید یه کاری کنیم که ارتین گفت چی شده؟ نوشین گفت هیچی بابا ولش کن. ارتین دوباره اصرار کرد "د میگم چی شده؟" من شروع کردم چتا رو بهش نشون دادن و داستانو تعریف کردن. وقتی از اول تا آخرشو خوند گفت "این همون بچه کونیست که سر بلوار بوتیک داره؟" زنم گفت "ولش کن عشقم این سعید یه چیزی میگه واسه خودش". ارتین گفت "نه پاشید همین الان باید بریم مغازش تا بهش حالی کنم" نوشین با عصبانیت رو به من گفت "ببین چیکار کردی احمق" خلاصه ارتین پاشد با عصبانیت از سینما رفت بیرون و ماهم دنبالش رفتیم. تو کل مسیر ارتین که حالت طبیعی نداشت با مشت میکوبید کف دست خودش و فحش میداد. نوشینم سعی میکرد ارومش کنه و به من فحش میداد. وقتی نزدیک شدیم ارتین به من گفت زنگ بزنم به شایان و بگم داریم میاییم مغازش. شایان گوشیو جواب داد و گفت "افرین میبینم که سر عقل اومدید... فقط من مغازه نیستم احتمالا یه بیست دقیقه طول میکشه تا برسم" منم گفتم مشکلی نیست و منتظرش میمونیم. خلاصه یکم دور زدیم تا بیست دقیقه گذشت و رفتیم مغازه شایان. من قلبم داشت خیلی محکم و سریع میزد و انتظار هرچیزیو داشتم. هزارتا سناریوی فرضی تو ذهنم درست کرده بودم و واقعا از صمیم قلب منتظر بودم ببینم چی میشه، ولی چیزی که اتفاق افتاد از همه سناریوهای تو سرم بهتر بود و کاری کرد آرتین خفن ترین و گنده ترین پسر محل بشه و دیگه من و زنمو کاملا تصاحب کنه.

همون اول که رفتیم تو دیدم شایان نشسته رو صندلی چرخدارش و داره با گوشیش کار میکنه. وقتی ما رو دید که داریم میاییم تو و ارتینم همراهمونه با تعجب از جاش بلند شد و اومد سمت در. ارتین ولی یه لحظه هم وقت تلف نکرد، پا تند کرد رفت سمتش و به محض این که رسید به شایان یکی با زانو زد تو تخماش و رفت تو صورتش و انداختش رو زمین. بعد همونطور که افتاده بود رو زمین شروع کرد با لگد بهش کتک زدن. بدون هیچ رحم و مروتی با پا میزد تو سر و صورتش و حتی وایمیساد رو خایه هاش. شایان که هیکل بدی هم نداشت ولی حسابی غافلگیر شده بود افتاده بود رو زمین و خودشو جمع کرده بود تا فقط کمتر دردش بیاد. بعد این که حسابی کتکش زد و عصبانیتش فروکش کرد، ارتین بهش گفت "حالا دیگه میخوای زیرخواب منو بکنی؟ اره بچه کونی؟ فک کردی خبر ندارم بچگیات به صالح رفیق مرتضی کون میدادی؟ تو با این لباسای تنگت جا بوس داری، نبینم دیگه گه زیادی بخوری" شایانم فقط رو زمین از درد به خودش میپیچید و ناله میکرد. آرتین وایساد رو پاهاش که دوباره دادش رفت به آسمون و به نوشین گفت بیاد شلوارشو بکشه پایین کیرشو بخوره. نوشین که معلوم بود هم ترسیده هم حال کرده با احتیاط رفت جلو و همینکارو کرد. زنم کنار تن لش شایان زانو زد و شروع کرد کیر بکنشو خوردن. ارتین با لگد زد به شکم شایان و گفت "میبینی؟ این کس واسه منه. بگو ببینم" شایان با سرفه و صدای گرفته گفت "باشه غلط کردم، فقط برید" آرتین با خنده گفت "د نشد، نباید اصلا همچین غلطی میکردی... با صدای بلند بگو این کس دیگه فقط متعلق به شماست و من نزدیکش نمیشم" و یه لگد زد بهش. شایانم جونش بالا اومد تا اخر همینو گفت. نوشین تو جریان همه این صحبتا همچنان کیر آرتینو میخورد و سعی میکرد سنگ تموم بذاره. تنه کلفت و رگدارشو لیس میزد، سر قارچی شکلشو‌ زبون میزد و خایه های بادکرده و بزرگشو با دست میگرفت. حاضر بودم هرچی تو زندگیم داشتم بدم و اون لحظه جای آرتین باشم.

ولی آرتین خیلی سریع کاری کرد همچین آرزویی نکنم. تو همون حین بهم با دست اشاره کرد و گفت "لندهور بیا اینجا ببینم" منم سریع رفتم جلو. بهم گفت شلوارمو بکشم پایین و دست کرد از تو جیبش کلیدمو دراورد و قفل کیرمو باز کرد. بعد زنمو با دست زد کنار و بدن بی جون شایانو برگردوند. دستاشو از پشت گرفت و گفت "شلوارشو بکش پایین ببینم" منم با ترس شلوار شایانو کشیدم پایین. آرتین خودشم کمک کرد و شلوارشو تا پشت زانوهاش کشید پایین و کونشو اسپنک کرد. بهم گفت "دلم میخواد خوب کونشو بکنی. بدو" من با چشمای گرد و تعجب مفرط بهش نگاه کردم. شایان شروع کرد دست و پا زدن که آرتین یکی با لگد محکم زد پشت سرش و گفت "د یالا چه غلطی میکنی؟ این کثافت میخواست آبروتونو ببره، بدو میخوام آدمش کنیم" من که خیلی میترسیدم و کیرم کامل خوابیده بود بهش وضعیتو نشون دادم، اونم گفت اشکال نداره بمال به کونش تا راست شه. دستای شایانو از پشت گرفت و نشست رو گردنش و گوشیشو دراورد فیلم بگیره. من خوابیدم رو شایان و شروع کردم کیرمو مالیدم به کون عضلانیش. خیلی وقت بود کیرم ازاد نشده بود و خیلی طول نکشید تا راست بشه. کیرمو با زحمت کردم تو کونش ولی خیلی راحت تر از اون چیزی که انتظارشو داشتم جاافتاد. شایان داشت گریه میکرد و آرتین در حالی که با گوشی فیلم میگرفت و میخندید گفت "کونی خانو ببین چه گشادم هست... فقط بلده واسه زن جنده های بی خایه لات بازی دربیاره" من بار اولی بود که تو زندگیم کون میکردم، به خصوص کون پسر. خیلی حس عجیبی بود. تو اون دوره هرجوری که اجازه میدادن ارضا میشدم و چجوریش خیلی واسم فرقی نمیکرد، ولی بعدا فهمیدم دوجنسگرام و به مردا هم مثل زنا علاقه دارم. البته بیشتر دوست دارم باتم باشم و به اصطلاح کون بدم.

آرتین دوباره پاشد دوتا لگد محکم زد تو صورت و کمر شایان و گوشیو داد به من و زنمو با دست کشید جلوش زانو بزنه و کیرشو دراورد گرفت جلو صورتش. به نوشین گفت خایه هاشو زبون بزنه و همونطور دهنشو باز نگه داره. بعد شروع کرد اینقد کیرشو با دست مالید تا ابش‌ اومد و همشو ریخت رو صورت زنم. فرقی نداشت آرتین اون روز چقد سکس کرده باشه، بازم هر بار که ارضا میشد یه آب غلیظ و سفیدی داشت. این پسر اصلا خدای سکس بود. بعد گوشیو ازم گرفت و از نوشین تو همون وضعیت فیلم گرفت. نوشین دستاشو شبیه کره ایا و چینیا رو هم گذاشت و با عشوه رو بهش گفت "ممنونم سرورم" ارتینم بهش گفت "بخند‌ و بگو اقا ارتین صاحب منه، من جندشم" زن منم همینو پشت سرش تکرار کرد و زبونشو اورد بیرون ابشو از دور دهنش با حشر زیاد لیس زد. بعد دوربینو اورد رو شایان و موهاشو گرفت و گفت "دیدی چیکار کردم بچه کونی؟ این جنده جزو املاک منه. اینجا قلمروی منه، حق نداری دیگه بهش نزدیک بشی. اگه دیگه دور و بر این دوتا آفتابی بشی یا هرجوری دست از پا خطا کنی این ویدیو رو تو محل پخش میکنم تا همه ببینن این بی خایه زن جنده کونتو کرده و آبروت بره... شیرفهم شد؟" شایان که دیگه نایی واسش نمونده بود یه صدای ناله از خودش داد که ارتین با شنیدنش قهقهه زد و کم کم جمع کردیم رفتیم سوار ماشین شدیم. وقتی نشستیم تو ماشین من قشنگ هنگ کرده بودم و نمیتونستم حرفی بزنم. خیلی کار عجیب و وحشتناکی کرده بودیم. راستش هم از عواقبش میترسیدم و هم عذاب وجدان داشتم. حتی اگه شایان تهدید به ابروریزی کرده بود کارمون بازم درست نبود. مخصوصا که من این کارو باهاش کرده بودم. ولی این ماجرا یه پیام واضح واسه همه داشت: آرتین واقعا دیوونست و هیچ کاری ازش بعید نیست. تو همین فکرا بودم که نوشین از صندلی عقب لپشو بوس کرد و گفت "مرسی مرد من که امشب مواظبمون بودی... همه وجود من متعلق به توئه" این حرف دروغ نبود. زنم از اون به بعد نشون داد چه به خاطر عشق بود یا مواد یا فانتزیای عجیب ارباب برده ای که داشت، واقعا و کاملا جنده آرتین شده و حاضره برای راضی نگه داشتنش هرکاری بکنه. از منم هیچ کاری به جز حسادت کردن و خودخوری برنمیومد.
     
  
مرد

 
خیلی خوبه ادامه بده

فوت فتیشش کاش بیشتر شه در کنار تحقیر هاش
     
  
مرد

 
قسمت بیست و هفتم

بعد از اون شب دیگه قشنگ میفهمیدم همه چیز عوض شده. رفتار آرتین با نوشین، رفتار پسرا و مردای محل با نوشین و حتی من. اعتیاد نوشین به اون ماده کوفتی هم خیلی زیاد شده بود و دیگه انگار عقلش دست خودش نبود. آرتین از این موقعیت سواستفاده میکرد و برای این که بهش مواد بده مجبورش میکرد کارایی که بهش میگه رو انجام بده و نوشینم کاملا اطاعت میکرد. کل تاریخچه رابطش با کامرانو از زیر زبونش کشیده بود، هرچی پول داشتیم یا میومد به حساب نوشینو ازش میگرفت و علنا جنده خودش و حتی دوستاش کرده بودش. چندبارم که خواستم با نوشین صحبت کنم اصلا انگار نه انگار. یه بارش که حسابی بالا بود و با اون چشمای عجیبش و خنده زیاد بهم جواب داد "عزیزم منم مث تو نمیتونم جلوش کاری کنم... فک کنم جفتمونو صاحب شده" یا یه روز که منو فرستاده بودن برم شرکت و خودشون مونده بودن خونه، وسطای روز بود که نوشین یه عکس از کس و کونش از پشت که داشت ازش آب میریخت بیرون و معلوم بود یکی دیگه گرفته واسم فرستاد و نوشت "اینم یه عکس واسه این که بهتر کار کنی... آرتین همین الان رو تختمون منو کرد. الانم میخواد منو ببره خونه مجردی یکی از دوستاش... بهم گفت ابشو از تخت تمیز نکنم تا وقتی تو برمیگردی خونه هنوز باشه، منم به نظرم خیلی حشری کننده بود..." خلاصه زنم کاملا جنده شخصی ارتین شده بود و حتی بین دوستاش پاسکاری میشد، از دست منم هیچ کاری برنمیومد.

اون روزی که میخوام واستون تعریف کنم ارتین به زنم تکست داده بود که وقتی میاد کامل لخت باشه و پیشبند خدمتکاریشو پوشیده باشه و نوشینم اطاعت کرده بود. البته شرتم پوشیده بود. وقتی آرتین رسید نوشین همونطور لخت رفت درو واسش باز کنه و بهش خوشامد بگه. طبق معمول یه آهنگ هیپ هاپی هم گذاشته بود. کلا هر موقع زنم تو خونه اهنگای هیپ هاپی میذاشت و صداشو زیاد میکرد میفهمیدی ارتین قراره بیاد. خلاصه بکن زنم اومد تو خونه و بهش گفت "خیلی کوفتم نوشین" زنم سریع به من دستور داد برم شونه هاشو ماساژ بدم. منم همینکارو کردم. شروع کردم شونه های پهن و قوی آرتینو از رو تی شرتش ماساژ دادم. وسطاش بهم گفت تی شرتش و شلوارش و شرتشو با دستای خودم برای زنم دربیارم. منم همین کارو کردم. اول تی شرتشو دراوردم و هیکل عضلانیشو انداختم بیرون. بعد جلوش زانو زدم و دکمه شلوارشو باز کردم و با زحمت شلوارشو از رونای کلفتش کشیدم پایین. اخر شرتشو دراوردم که بوی قوی کیرش زد تو دماغم و کیر سنگین و بزرگش افتاد بیرون. من کیرشو با یه دست و خایه هاشو با یه دست دیگه گرفتم و سرشو بوسیدم و بردمش نزدیک دهن زنم. زنم لبای بزرگ و قشنگشو گذاشت رو کیرش و شروع کرد ساک زدن. همینطور که من دوباره رفتم پشت مبل وایسادم و عضلات پشتشو ماساژ میدادم، زنم شروع کرد واسش ساک زدن و جوری خایه هاشو با احساس میخورد که فک میکردی داره ازش لب میگیره. ارتین مث یه پادشاه نشسته بود رو مبل و جنده شخصیش کیرشو میخورد و شوهرش شونه هاشو ماساژ میداد. از این بهتر نمیشد واسش. نوشین وسطاش کیرشو دراورد و بهش گفت "ارتین امروز دوست دارم باهام خشن باشی. حسابی تحقیرم کن عشقم" ارتین یکی اروم زد تو گوشش و گفت "امروز درستت میکنم جنده احمق" نوشین که معلوم بود حسابی حال کرده به خودش پیچید و کونشو داد عقب و گفت "جون، اره من جندتم... خواهش میکنم بهم یاد بده چطوری اینقد احمق نباشم" و بازوشو بوس کرد. بعد شروع کرد خودشو به پاهاش میمالید و میگفت "لیاقت این که شما بهم یاد بدید و برده کوچولوتون باشمو دارم؟ خواهش میکنم بگید اره" و رفت رو زمین و شروع کرد بوسیدن پاهاش. ارتین بهش گفت "حاضری بهم التماس کنی جنده خانوم؟" نوشین همونطور که صورتشو به پاهاش میمالید گفت "من واسه به دست اوردن کیر شما هرکاری میکنم" ارتینم محکم چک میزد به سینه های زنم، جوری که مطمئن بودم داره دردش میاد ولی خب حال میکرد. بعد بهش گفت اگه میخواد بهش مواد بده بشینه رو صندلی کونشو واسش عقب جلو کنه تا حشری شه، وگرنه از مواد خبری نیست. زنمم در نهایت حقارت همچین کاری کرد.

خوب که آرتین جلو عقب شدن کونش مث یه جنده رو دید و راضی شد، با خنده یه پاکت کوچیک مواد دراورد داد بهش و نوشینم کلی خوشحال شد و تشکر کرد و بازش کرد ریخت رو میز و همشو با بینیش کشید بالا. همونطور که داشت ثانیه به ثانیه بیشتر میرفت بالا آرتین وقت تلف نکرد و با دستای قویش کونشو گرفت گذاشت تو بغلش و شرتشو دراورد. بعد شرتشو مث تیرکمون کش اورد و با سرعت زد تو صورت من. نوشین از خنده پاره شد و یه خنده طولانی غیرطبیعی کرد. پیشبند خدمتکاریشو دراورد و فرستادش دوباره اون پایین خایه هاشو بخوره. همونطور که داشت خایه هاشو میخورد رو به من گفت "تا حالا هیشکی قد زنت به خایه هام علاقه نداشته" من واسه خودشیرینی گفتم "آخه خایه های شما فوق العادست" اونم گفت "کیرم دهنت بی خایه" و بیشتر لم داد رو مبل. نوشین مدام کف دستشو میکشید رو عضله های شکمش و سینه هاش و به خودش میپیچید. حالا به خاطر نعشگی مواد بود یا عالی بودن کیرش، معلوم بود واسه نوشین ته حاله. آرتین کیرشو با دست میگرفت و با تنه کلفتش محکم میزد تو صورت نوشین و بهش میگفت "جنده تو لیاقت این کیرو نداری، ارزشت از تخم چپ منم کمتره... تو فقط به درد کردن میخوری" زنمم میگفت جون آره و خایه های بزرگ و افتادشو شدیدتر میخورد. ارتین هی بیشتر با کیر بزرگ و‌ سنگینش محکم میزد رو صورتش و نوشین هی میخندید و با لحن لوس میگفت "آخ یواش عشقم" بعد سر زنمو هل داد پایین و گفت "کونمو بخور جنده... زبونتو بکش زیر خایه هام و سوراخ کونم... بدو وگرنه داغونت میکنم" نوشینم سریع همینکارو کرد. پاهای بزرگ و عضلانیشو داد بود عقب و سوراخ کونشو لیس میزد، آرتینم هی با چک میزد تو صورتش و میخندید. وسطش بهم گفت "عصبانی میشی که با زنت مث یه جنده کثیف رفتار میکنم؟ دوست نداری؟" گفتم "نه اقا خودش دوست داره... زنم دیگه کامل مال شما شده" نوشین گفت "عزیزم من هیچوقت مال تو نبودم" ارتین کشیدش بالا و دوباره کیرشو کرد تو دهنش و گفت "زنت واسه من مث اون جورابیه که توی احمق کل زندگیت باهاش جق زدی و آبتو ریختی توش... شرط میبندم تا حالا جلو هر مردی که یکم کیر داشته زانو زده و ابشو با دهنش اورده، نه؟" همونطور که آرتین اینا رو میگفت نوشین کیرشو تا ته میکرد تو و آب دهنش از گوشه لبش میریخت رو تنه کلفت کیرش و خایه های بزرگش.

وقتی آرتین از ساک زدنش خسته شد بهش گفت پاشو ببینم. زنم یهو سمت من قمبل کرد و بهم گفت "بیا اینجا کونمو اسپنک کن ببینم" من که خیلی تعجب کرده بودم و میترسیدم آرتین عصبانی شه گفتم اجازه هست؟ آرتین گفت "بزن در کونش ببینم زن جندت دوباره چه نقشه ای داره" منم رفتم جلو و با ترس یکی زدم در کونش. نوشین گفت "خجالت نکش محکمتر بزن" منم یکی دیگه زدم. داد زد "محکمتر بزن اشغال" این بار خیلی محکم زدم در کونش که داد زد "همه زورت همینه؟" بعد به آرتین گفت بزنه که جوری زد که صدای شرق داد و کل کونش لرزید و سرخ شد. نوشین بهم گفت "از عشقم یاد بگیر، یه مرد واقعی اینطوری میزنه در کون خانومش" بعد آرتین به مالیدن کونش و اسپنک کردنش ادامه داد. زنم شصتشو کرده بود تو دهنش و همونطور که کونشو واسش تکون میداد با لحن بچگونه گفت "میشه کونمو بکنی ددی؟ دلش واسه کیرت تنگ شده" آرتین برش گردوند و از پشت قمبلش کرد و سر کیرشو کرد تو کسش و رو یه من گفت "کیر گنده من و کون چاق و چله زنت خیلی به هم میان نه؟" گفتم "بله خیلی اقا. کون زنم متعلق به خودتونه" بهم گفت "پس راضیم کنید بکنمش تو. تا راضیم نکنید فقط سرشو میذارم باشه" نوشین که معلوم بود نزدیک ارضا شدنشه و خیلی حشریه گفت "هرچی تو بخوای عشقم... حاضرم هرکاری بگی واست بکنم" آرتین با پررویی گغت "باید منو رئیس شرکت کنی" نوشین گفت "این که نقشه خودم بود، باید یه چیز دیگه میخواستی... باشه قبوله عشقم فقط کیرتو بکن تو" آرتینم خندید و کیرشو کرد تو کسش و در حالی که سر نوشین رو مبل بود و یه لبخند رضایت عمیقی رو صورتش بود از پشت تو کسش تلمبه میزد. دوتا دستاشو گذاشته بود رو کمرش محکم فشار میداد جوری که کون بزرگ و سفید و نرم زنم قشنگ جلوش برجسته شده بود. بهش میگفت "کست همیشه اینطوری خیسه؟ اره؟" نوشین با ناله گفت "نه ارباب فقط شما میتونید با کیر کلفتتون کسمو اینطوری آب بندازید. شما بهترینید"

نوشین وسط اون تلمبه زدنای وحشیانه آرتین بهم گفت برم زیرش دراز بکشم و شروع کنم کس اون و تخمای آرتینو بخورم. منم همین کارو کردم. هرچقد فیلم سوپر و پورن دیده باشید بازم مث این نمیشه که از زیر و زاویه نزدیک ببینید یه کس و کون سفید و تپل داره توسط کیر کلفت و بزرگ یه مرد قوی گاییده میشه. قشنگ میتونستم از اون زیر جلو عقب رفتنای زنم به خاطر تلمبه خوردن از کیر ارتینو حس کنم. تخماش کشیده میشد رو پوست پیشونیم و کیرش مالیده میشد به صورتم، ولی من سعی میکردم دست از خوردن کس نوشین برندارم و زبونمو تا ته بکنم تو. بعضی وقتا هم کیر و خایه های بزرگ آرتینو زبون میزدم. نوشین بهش گفت "جون عاشق وقتی ام که تخمای گندت میخوره به کسم ... دوست دارم صداشو ضبط کنم بذارم زنگ گوشیم... بهترینی عشقم... بکن دارم میشم" آرتینم تلمبه زدنشو سریع تر و محکمتر کرد تا کس زنم شروع کرد آب اومدن و میریخت رو صورت من و خایه های آرتین مالیده میشد بهش. وقتی زنم از ارضا شدن بی حال شد آرتین کیرشو کشید بیرون و زنمو خوابوند رو من و پاشد رفت. یکم بعد دیدم با دیلدو برگشت. بعد به من گفت "امروز میخواهیم یه بازی باحال بکنیم... هربار که من زنتو ارضا میکنم باید سه تا چک بزنم تو تخمات، چطوره؟" نوشین خندید و گفت "وای عالیه، آره آره حتما... اگه بیشتر از سه بار شد باید بشینه رو دیلدو" بعد بدون این که من چیزی بگم آرتین سه تا چک شلاقی زد تو تخمام که دادم رفت به آسمون. وسط خنده هاشون دوباره زنمو بلند کرد و کیرشو کرد تو کسش و همزمان که تو کسش تلمبه میزد دیلدو رو میکرد تو کونش. نوشین دوباره شروع کرد آه کشیدن و جیغ میزد و تو ابرا بود. ارتین پاشو اروم گذاشت رو شکم من و بهم گفت "زنت دوکیره دوست داره... باید کم کم بقیه بچه های محلم بیارم اینجا باهم بکنیمش" یکم دیگه که کرد انگار دستش خسته شده باشه دیلدو رو پرت کرد اون طرف و نوشینو برگردوند از جلو کرد تو کسش. من نشسته بودم این طرف مبل و از پشت تلمبه زدن آرتینو میدیدم. نوشین دستشو میکشید رو عضله های پشت کمر و پاهای قوی ارتین و بهش میگفت "جون... تلمبه بزن عشقم... این دیگه جزو کارای من تو شرکته... باید هرروز کسمو در اختیار کیر رئیسم بذارم"

به اینجا که رسید آرتین بهم گفت برم جلو. پاهای زنمو داد دستم و گفت "بد‌شون بالا" و منو مجبور کرد پاهای زنمو بالا نگه دارم تا کسش واسش تنگ شه و بکنه. وقتی داشت میکرد و اونطور که خودش میخواست نمیشد یکی محکم زد تو گوشم و گفت "زن جنده مگه با تو نبودم؟ احمقی؟" زنمم داد زد "درست نگه دار سعید خاک تو سرت" منم که دلم نمیخواست دیگه اینطوری دردم بیاد همه تلاشمو کردم که تو این وظیفم بهترین باشم و پاهای زنمو خوب واسه بکنش نگه دارم. آرتین شرت نوشینو از رو زمین برداشت چپوند تو دهنش که صداش زیاد نباشه و اون رونش که رو هوا بودو دودستی گرفت و شروع کرد تو کسش با تمام توان تلمبه زدن. حسابی که کسشو کرد شرتشو دراورد انداخت کنار و دستشو گذاشت بالای سینه هاش و انگشتشو کرد تو دهنش، نوشینم شروع کرد انگشتاشو ساک زدن. بهش میگفت "صاحبت کیه؟" نوشین میگفت شما. میگفت "کی با کیرش زندگیتو عوض کرده؟" نوشین میگفت شما. میگفت "بدون کیر کی نمیتونی زنده بمونی؟" نوشین داد میزد شما. بعدش پاشد نشست رو میل و نوشینو نشوند رو کیرش. کیرشو از پشت گذاشت لای رونش که اومد بیرون. نوشین گفت "سر کیرشو ببین از لای رونای من داره دالی میکنه واست... اینقد کیرش بزرگه که میزنه بیرون سعید... سریع بیا اینجا بوسش کن" منم که واقعا دوست داشتم به کیرش احترام بذارم رفتم سرشو که از لای رون زنم زده بود بیرون بوسیدم. بعدش آرتین بهم گفت برم بشینم پایین پاشون زیر مبل و خایه هاشو بکنم تو دهنم. بعد به نوشین گفت "جنده من خسته شدم، خودت به کیرم حال بده" زنمم گفت چشم و شروع کرد با اون انرژی زیادش که بعد مواد زدن پیدا میکرد رو کیرش بالا پایین میرفت. واسه من سخت بود تو اون وضع خایه های ارتینو تو دهنم نگه دارم ولی سعیمو میکردم. نوشین دوتا لپای کونشو دو دستی میگرفت و همونطور که رو کیرش بالا پایین میرفت میکشیدشون به سمت بالا و لمبر میخوردن میفتادن پایین. منظرش از جایی که من بودم فوق العاده بود.

نوشین سر منو گرفت کرد لای کونش و گفت "بو بکش" من شروع کردم نفسای عمیق کشیدن و بی اختیار گفتم "اجازه میدید بلیسمش ؟" که آرتین زد زیر خنده و گفت "کیرم تو مغزت" و با فشار زنم روی سرم فهمیدم اجازه داده و شروع کردم با احساس لیسیدن سوراخ کون گرد و نرم و قشنگش. گفت "چیه عرق کردم؟ دمای بدنم میره بالا وقتی نزدیک کیر عشقم هستم... درز کون خیسمو خوب بلیس. با اون قفل رو کیرت دیگه فقط به همین درد میخوری" با هر کلمه کونشو محکم میکوبید تو صورتم. همونطور که رو کیرش بالا پایین میپرید بهش میگفت "خوبه عشقم؟ داری حال میکنی؟ این بیشعور خایه هاتو خوب میخوره؟" با این که آرتین تایید کرد به من گفت "خایه های عشقمو خوب بخور سعید، اگه راضی نباشه ازت پدرتو درمیارم" و تلمبه میزد. من خوابیده بودم بین رونای کلفت و مردونه ارتین و داشتم بالا پایین رفتن زنم رو کیرشو میدیدم. یهو با دوتا دستاش لمبرای کون نوشینو گرفت و کشیدش بالا که باعث شد کیرش از کسش پرت شه بیرون و بخوره تو صورت من. دوتایی زدن زیر خنده. خیلی تحقیرامیز بود. نوشین دوباره کیرشو با دست خودش گذاشت تو کسش و همونطور که بالا پایین میرفت بهش گفت "جون... دوست داری که اینطوری از کسم کار میکشی و من و شوهرمو جنده خودت کردی؟ جون من جنده خرابتم آرتین... میخوام کس و کون تپلمو فدای کیر افسانه ایت کنم... هرچی دلت میخواد کسمو بکن" آرتین در حالی که با دستای پهن و بزرگش کونشو گرفته بود و کمکش میکرد رو کیرش بالا پایین شه بهش گفت "جنده دوزاری تو ارزش کیر منو نداری، فوقش واسه خالی کردن تخمای بادکردم از کس و کونت استفاده کنم... اره هرروز میام اینجا تخمامو تو کست خالی میکنم تا شوهر کونیت بلیستش... شایدم خونتونو بکنم جنده خونه و کس و کونتو به بچه های محل کرایه بدم..." زنم گفت "جون، به خاطر تو حاضرم به هرکی بگی کس بدم" و یهو گردن آرتینو محکم گرفت و شروع کرد تندتر بالا پایین رفتن و دوباره ارضا شد. جوری اه کشید که فک کنم کل ساختمون شنیدن. اینقد حال کرده بود که همونطور که رو کیرش خشکش زده بود بی اختیار اشک از چشماش میومد و فقط پشت سر هم میگفت "مرسی ارتین... مرسی عشقم... عالی بود، عالی" آرتین هیکل نوشینو گرفت گذاشت کنار و پاشد به من گفت وایسم. دوباره سه تا چک شلاقیشو زد به خایه هام که باعث شد جلوش از درد زانو بزنم. بعد در حالی که میخندید بهم گفت دهنمو وا کنم و شروع کرد تو دهنم تلمبه زدن. سرمو گرفته بود کونشو عقب جلو میکرد و با خنده تلمبه میزد.

نوشین که حالش جا اومده بود پاشد اومد گفت "هوی کسکش کیر عشقمو پس بده" و اومد منو هل داد کنار و خودش زانو زد و شروع کرد واسش ساک زدن. یکم که ساک زد بهم گفت "باشه خب... همینطور که من کیرشو میخورم تو هم میتونی خایه هاشو بخوری" منم رفتم کنارش و سعی کرد همینکارو بکنم. یکم سخت بود جفتمون وسط پاهای آرتین جا شیم، ولی خب بهش میرزید. نوشین برای حل مشکل جا بعضی وقتا که خوب کیرشو ساک میزد از دهنش میکشیدش بیرون و میگرفتش طرف من تا خایه هاشو واسه چند لحظه ساک بزنم. آرتین حسابی از قدرتی که روی جفتمون داشت لذت میبرد و چشاشو بسته بود و اجازه میداد دوتایی خوب به کیرش سرویس بدیم. یکم بعد ولی زد تخت سینه من و بهمون فهموند میخواد فقط نوشین واسش بخوره. نوشینم خایه هاشو کرد تو دهنش و گفت "من عاشق خایه هاتم آرتین، بندشونم... دوست دارم یه دین تاسیس کنم که هدفش عبادت خایه هات باشه و بعد خودم بشم پیامبرش" اینو که گفت آرتین گفت الان میاد. نوشین همونطور که زانو زده بود جلوش دهنشو مث جنده ها وا کرد و گفت "تو رو خدا آبتو بریز تو دهنم تا مزش کنم" ارتینم دستشو حلقه کرد دور کیر کلفتش و شروع کرد با دست زدن. اب غلیظ و گرمش اومد رو زبون نوشین. زنم با یه لبخند از ته دل همونطور که زبونشو بیرون نگه داشته بود به کیرش و چشاش نگاه میکرد و واسش پشت چشم نازک میکرد. وقتی کامل اومد لباشو واسم شکل بوس کرد که باعث شد همراش اب ارتین یکم از لباش بیاد بیرون. با زبونش دور لباشو لیس زد تا یه وقت چیزیو از دست نده. بعد دستاشو دور رونای ورزیده ارتین حلقه کرد و گفت "مرسی عشقم. اینقد ابت شیرینه که دوست دارم هرروز بخورمش" ارتین بهش گفت "بهترین ارایشی که میتونه رو صورتت باشه اب کیر منه جنده" بعدش نوشین سر کیرشو گرفت طرف من که رو مبل نشسته بودم و گفت "تا سر کیرشو بوس نکنی سکسمون تموم نمیشه" منم رفتم جلو سر کیرش که هنوز یه قطره آبش روش بودو بوس کردم و با لبای خیس گفتم "ممنون آقا آرتین، خیلی چاکرتونم" و دوتایی بهم خندیدن. یه پایان عالی برای سرویس دادن دوتایی من و زنم به مرد خونمون و صاحب جفتمون.
     
  
مرد

 
قسمت بیست و هشتم

دیگه آرتین همه کاره شرکت شده بود و حتی اتاق کامرانو هم گرفته بود. من همش نگران بودم که کامران سرزده از امریکا بیاد یا کسی براش خبر ببره، ولی آرتین اینجا هم از من جلوتر بود. فقط یه نفر از آدمای شرکت با کامران در ارتباط بود و به اصطلاح بپای زنم بود اونم نازی منشی شرکت بود. نازی قبلا زیرخواب کامران تو شرکت بود و هرچند با اومدن نوشین از دور خارج شده بود و کمتر بهش توجه میشد، ولی هنوزم بانفوذ بود. آرتین خیلی زودتر باهاش گرم گرفته بود و اونم یه جورایی جنده خودش کرده بود و دیگه به اصطلاح کامل کیرشو گذاشته بود جای کیر کامران. هرچند این شرکت کوچیک ما خیلی برای کامران ابر سرمایه دار مهم نبود، ولی خب حتما ناراحت میشد اگه میفهمید نوشین نه تنها به یه پسری میده، که حتی به جای خودش کردتش رئیس. کامران یه جور علاقه خاصی به زنم داشت و براش فقط یه کس معمولی نبود. رابطه نازی و نوشین تو ظاهر خوب بود ولی جفتشون خوب میدونستن که از هم خوششون نمیاد. تنها کسی که میتونست نازی رو قشنگ حرف گوش کن بکنه آرتین بود با اون کیر جادوییش و زبون چرب و نرمش. همین اتفاقم افتاد و من متوجهش بودم، ولی اون روزی که میخوام بگم دیگه قشنگ علنی شد واسم.

اون روز نازی تو دفتر آرتین بود و من باید میرفتم یه فایلی رو بهش میدادم بفرسته. در زدم و رفتم تو‌. دیدم نازی با مانتوی باز و موهای پریشون نشسته رو مبل و ارتینم پشت میزه. گفتم "ببخشید مزاحم شدم، با نازنین خانوم کار داشتم" آرتین گفت "همینجوری سرتو میندازی میای تو؟" گفتم "در زدم که اقا" که گفت "در زدن به درد عمت میخوره، باید وایسی بهت اجازه بدم بعد بیای تو... ببین من به عنوان رئیس به نظم و ادب خیلی اهمیت میدم. از بحث احترامشم گذشته من یه ادمیم که خیلی سرم شلوغه و شغل مهمی دارم... باید ازم وقت قبلی بگیری" گفتم "ببخشید عذر میخوام، اجازه هست چند دقیقه با نازنین خانوم صحبت کنم؟" که گفت "شانس اوردی من دارم میرم قهوه بخورم، زودی عرضتو بگو بهشون" و یه چشمک به نازی زد و از اتاق رفت بیرون. وقتی رفت بیرون نازی یه تکون به سینه های بزرگش داد و با اون چشمای خمارش بهم گفت "خیلی اذیتت میکنه نه؟" من که نمیدونستم چی باید جواب بدم گفتم "نه خب بعضی اخلاقاش اینجوریه" نازی خندید و بهم گفت برم بشینم پیشش رو مبل. بعد بهم گفت "ببین من از همه چی خبر دارم، نمیخواد واسم فیلم بازی کنی" گفتم منظورت چیه؟ گفت "این که آرتین چرا رئیس شرکت شده و چرا زنت جلوش اینقد حرف گوش کنه و با تو چه کارایی میکنه... خیلی قبل تر از این که شما دوتا بیایید من با کامران اینجا بودم. این چیزا خوب دستمه. آرتینم خیلی چیزا واسم گفته" من که نمیدونستم چی جواب بدم فقط بهش نگاه کردم. وقتی سکوتمو دید خندید و گفت "خجالت نکش عزیزم... من حواسم هست از وقتی اومدی چجوری به کون من نگاه میکنی، خیلی دلت میخواد کونمو بخوری نه؟" من بازم هیچی نگفتم. اینقد شوکه شده بودم که ماتم برده بود. دوتا دکمه بالای مانتوشو باز کرد و ساپورتشو یکم کشید پایین و با انگشتش بهم اشاره کرد گفت "بدو. تا آرتین نیومده بیا حال کنیم یکم. معلومه به جز نوشین هیچ زنیو لخت نمیبینی" من که نمیدونستم باید چیکار کنم همونطور نشسته بودم. داشتم فکر میکردم نکنه این نقشه آرتین و نوشین باشه؟ نکنه اگه آرتین بیاد تو و ببینه به نازی نزدیک شدم تنبیهم کنه؟ این فکرا تو سرم میچرخید تا این که دیدم نازی دکمه های مانتوشو که زیرش هیچی نپوشیده بود و لخت مادرزاد بود کامل باز کرده و با ساپورت و شرت و کفش پاشنه بلندش نشسته رو مبل و پاشو دراز کرده سمت من. گفت "بدو، هیشکی هیچی بهت نمیگه. من مواظبتم"

دیگه دلو زدم به دریا و رفتم جلو. خم شدم و روی پاشو تو کفشش بوسیدم. شرتشو دراورد و لای پاهاشو باز کرد و نشست رو مبل. گفت "بیا جق بزن عزیزم. کیرتو دربیار به کسم نگاه کن و جق بزن" وقتی دید کاری نمیکنم گفت "چیه؟ کیرت قفله نه؟" من چشام از تعجب گرد شد و داشتم فک میکردم از کجا فهمیده؟ با صدای بلند خندید و گفت "آرتین بهم گفته. کلیدشم داده بهم که اگه پسر خوبی بودی بازت کنم... ولی خب فک کنم بهتر باشه اول کونمو بخوری" و پاشد قمبل کرد طرف من. یکی محکم زد در کون خودش و گفت "بیا شلوارمو بکش پایین ببین چی دارم" منم همین کارو کردم. یه کون چاق و چله با یه شرت سفید افتاد جلوم بیرون. بهم گفت "شرتمم دربیار... درش بیار فقط دست و پاگیره" وقتی این کارو کردم دیگه کونش تو بهترین حالت جلوم قرار گرفت. یه ستاره بالای چاک کونش تتو زده بود و انصافا کون بزرگ و قشنگی داشت. رفتم جلو کونشو بو کشیدم. انگار بوی ترکیب پودر بچه و ادکلن تند میداد. سوراخشو لیس زدم و بوسیدم. با دستام کون سفت و بزرگشو میمالیدم و سطح کون برنزه و زیتونیشو میبوسیدم. سرمو کردم تو کونش و شروع کردم کس و کونشو با تمام توانم میخوردم. سرمو تو اون کون عظیمش این طرف اون طرف میکردم و اونم ناخنای بلند و مشکیشو گذاشته بود بالای چاک کونش و بعضی وقتا دماغمو با دستش میگرفت و سرمو ناز میکرد. بهم گفت "مزه کونم چطوره؟ دوسش داری؟" گفتم عالیه نازی خانوم. خندید و بهم گفت بخوابم رو مبل. وقتی این کارو کردم پاشد با کون گندش نشست رو صورتم. وزنش از نوشین بیشتر بود و تحملش سخت بود، ولی اینقد خوردن کون بزرگ و خوش بوش واسم لذتبخش بود که هرجوری بود تحمل میکردم. اروم کونشو بالا پایین میکرد و باهاش میزد تو صورتم و میگفت "دوست داری؟" منم که دهنم پر بود ناله میکردم. کونشو با تمام توان رو صورتم فشار میداد تا جایی که نفسم بند بیاد و داد میزد "خوردنتو قطع نمیکنیا، بخور ببینم" منم تا جایی که صورتم سیاه بشه ادامه میدادم و زیر کونش دست و پا میزدم تا بالاخره دلش به حالم بسوزه و کونشو برداره. در حالی که من نفس نفس میزدم اون میخندید و خودشو اماده میکرد که دوباره این کارو ادامه بده. بالاخره تو یکی از این خفه کردنای من رو دهنم ارضا شد و کونشو همونطور که میلرزید ثابت نگه داشت و همونطور نشست.

وقتی قشنگ ارضا شد بهم گفت پامو جمع کنم و نشست اون طرف مبل. یکم به بدنش کش و قوس داد و با ناز و عشوه بهم گفت "بیا اینجا ازادت کنم حیوونی" و پاشد از کشوی میز کلید کیرمو اورد و بازم کرد. یکم به کیرم دست دست و گفت "نمیگن اینطوری قفلش میکنن از بین میره؟ نگاش کن اخه چقد فشار روش بوده بدبخت" و با دستاش کیرمو ناز میکرد که باعث شد خیلی سریع راست کنم. بعد بهم گفت کفششو دربیارم. وقتی این کارو کردم پاشو گذاشت رو صورتم و گفت "همینطور که پامو بو میکنی واسه کیر کوچولوت جق بزن" منم از خدا خواسته پاشو بو میکردم و بوس میکردم و میکردم تو دهنم و جق میزدم. بهم میگفت "بدو محکمتر جق بزن، دلم میخواد ببینم کیرت قرمز و بنفش میشه" و پاشو میمالید از بالا تا پایین صورتم. بعد خم شد طرف من و با اون لبای ژل زدش از رو هوا بوسم میکرد و سینه های پروتزی و بزرگشو میمالید. من تا جایی که میتونستم به بدن خوشگل و سکسیش نگاه میکردم و محکم و سریع جق میزدم تا این که ابم اومد و با فشار ریخت تو دستم. خندید و پاشد شلوارمو برداشت باهاش کیرمو پاک کرد و گفت "تو منو یاد شوهر سابقم میندازی... اونم مث تو بود. اگه من کاربلدی زنتو داشتم همینطوریش کرده بودم و هنوز باهم بودیم" بعد دوباره کیرمو قفل زد و بهم گفت پاشو برو دیگه الان ارتین میاد. منم سریع شلوارمو پوشیدم و خودمو مرتب کردم و پاشدم برم. موقع بیرون رفتن گفت "بین خودمون میمونه دیگه؟" و یه چشمک قشنگ زد بهم. گفتم "بله بله مطمئن باشید. خیلی ممنون خیلی خوب بود" خندید و گفت حالا تازه اولشه و با دست اشاره کرد برم. منم برگشتم سر کار و شروع کردم کارامو کردن. زنم اون روز رفته بود جلسه جایی و کلا شرکت نبود. جلسه هایی که رئیس شرکت باید میرفتو نوشین میرفت و کلا هنوز کارا رو اون میکرد، ولی مقام ریاست و عشق و حالش واسه ارتین شده بود.

حدود دو ساعت بعد اخرای وقت کاری بود که باید فایلا رو میذاشتم رو میز نازی و میرفتم. در زدم و منتظر موندم ولی کسی جواب نداد. دوباره در زدم بازم خبری نشد. این بار در زدم و پشتش درو باز کردم رفتم تو اتاق. وقتی رفتم تو دیدم آرتین هیکل گندشو انداخته رو صندلی که از وزن زیادش خم شده بود و نازی هم نشسته رو زمین بین پاهاش و داره کیرشو میخوره. وقتی آرتین منو دید عصبی شد و گفت "دیگه حقته بزنم سیاه و کبودت کنم" که نازی سر کیرشو بوسید و گفت "بذار من درستش میکنم عزیزم" و پاشد اومد درو قفل کرد و یقه منو گرفت گفت "زانو بزن ببینم" من که دوست نداشتم جلوی آرتین توسط یه زن دیگه هم تحقیر شم یکم مقاومت کردم که گفت "گفتم بشین دیگه. کار دو ساعت پیشمون نیمه تموم موند" بعد شرت سفیدشو دراورد کشید رو سرم و گفت "همینطور که من کیر رئیسو میخورم تو سرتو میکنی تو کون من میخوریش" و سرمو فشار داد. من که دیدم چاره ای نیست شروع کردم کونشو خوردن. آرتینم همونطور که داشت واسش ساک میزد دکمه های مانتوش رو باز کرد و مانتوشو کامل دراورد. صدای مکیدن و خوردنش میومد. از پشت انگار سرشو میاورد پایینتر و خایه هاشو میخورد هی. به آرتین گفت "من بهتر خایه هاتو میخورم یا زن این ؟" که آرتین گفت "تو جنده خانوم" نازی برگشت چونه منو گرفت بالا و گفت "شنیدی؟ زنتو میگما. بیا اینجا ببینم" نشست رو صورت من و پاهاشو باز کرد و سر منو هل داد طرف کسش. گفت "خوب بخور بهم بگو کس من خوشمزه تره یا کس زنت" وقتی چندتا لیس به کسش زدم داد زد کدوم؟ گفتم راستش زنم محکم با دست زد پشت کمرم و گفت "بهتره به مزش عادت کنی، چون دیگه از این به بعد قراره از اول ساعت کاری تا اخرش کارت این باشه که بشینی زیر میز من بین پاهام کسمو بخوری و پاهامو بلیسی... حسین جون این هدیه رو به کارمند نمونه ماه میدی؟" حسین خندید و وایسا بغلش گفت "بیا کیرمو بخور اینقد این زن جنده رو اذیت نکن" اونم همونطور که شروع کرد ساک زدن کیر حسین که بالاسرش وایساده بود، منو هل داد به سمت پایین که پاهاشو بخورم. وقتی قمبل کردم گفت "چه کون خوبی هم داری، جون" و دوتایی خندیدن.

من که دیدم آرتین از رو صندلی پاشده برای این که تو خوردن کون نازی راحت تر باشم نشستم رو صندلی که یهو آرتین داد زد "کون بی صاحابتو نذار رو صندلی من... اه... میدونی هیشکی تو این شرکت کوچیکترین احترامی واست قائل نیس؟ هیچکدوم حاضر نیستن تفم تو صورتت بندازن... تخم سگ" نازی سرمو گرفت و گفت "دوباره عصبانیش کردی؟ معذرت خواهی کن ازش" من اروم گفتم "معذرت میخوام اقا ارتین" نازی گفت "خواهش کن دوباره کسمو بذارم رو صورتت" گفتم خواهش میکنم نازنین خانوم بشینید رو صورتم. خندید و پرسید چرا؟ من که میدونستم دنبال چیه و دلم میخواست باهاش بازیو ادامه بدم گفتم "چون کستون خیلی خوشمزه و قشنگه" گفت "ولی صورت تو خیلی زشته، نمیخوام نزدیک کسم باشه... حالا فعلا کونمو بخور ببینم شاید دلم به رحم اومد" و دوتایی با ارتین خندیدن. بعد همونطور که کونشو میخوردم و اونم واسه ارتین میخورد و میزد بهم گفت "مردا دو دستن. یه سریا مث ارتین از اولی که به دنیا میان معلومه قراره زنای خوشگل و سکسی ای مث من و زنتو بکنن. بعضیام مث تو از همون اول تو سری خور و رقت انگیزن و باید با دیدن کردن اون مردا ارضا شن... بگو ببینم حتما از وقتی دودولت راس شده داری فیلمای سکسی میبینی اره؟ قبل این که کیرتو قفل کنن چقد جق میزدی؟ هرروز؟" با خجالت گفتم "بله... بعضی روزا دو سه بارم میشد" سر تکون داد و به آرتین گفت "واقعا کار خوبی کردی آرتین کیرشو بستی" آرتین گفت "آره بابا داشت نابود میشد بدبخت" بعد دست کرد از تو کشوی میزش یه اسپری روغن اورد بیرون و پرت کرد طرفم و گفت "بدو بیا اینجا کون خانومو روغن بزن ببینم... حسابی چربش کن. بقیه بدنشم چرب کن. دوست دارم حسابی لیزش کنی واسم" منم اطاعت کردم و همین کارو کردم. راستش همین دست زدن به بدن زن سکسی ای مثل نازی واسم یه دنیا بود. وقتی کارم تموم شد آرتین اومد از پشت بغلش کرد و کیرش رفت لای چاک کونش. من که رو زمین زانو زده بودم از نزدیک میدیدم که قشنگ کیر بزرگش لای اون کون روغنی و لیزش بالا پایین میشد. بهم گفت "افرین بالاخره یه کاریو درست انجام دادی" و دو طرف کونشو با دستاش گرفت و شروع کرد کیرشو بالا پایین کردن.

یکم که این کارو کرد همونطور که دوتایی وایساده بودن و آرتین از پشت بفلش کرده بود و دستای عضلانیشو دورش حلقه کرده بود بهم گفت "بدو ممه هاشم روغن بزن میخوام کیرمو بذارم لاش" من سریع اطاعت کردم و رفتم جلو. همونطور که سینه هاشو با روغن میمالیدم نازی گفت "اه چه دستاش چندشه آرتین... دوست ندارم بیینم این دستش میخوره به سینه هام" آرتینم سریع زد رو دستم و گفت "بسه مگه نشنیدی خانوم چی گفت؟ بدو اون ور" و اومد خودش شروع کرد با دستای بزرگش سینه های بزرگ و عملی نازی رو مالیدن. وقتی خوب چرب شد نشوندش رو زمین و کیرشو گذاشت لای سینه هاش و شروع کرد بالا پایین کردن. نازی هم سینه هاشو گرفته بود و کیرشو بینشون بالا پایین میکرد و از جون و دل مایه میذاشت. بعدش که خوب سینه هاشو با کیرش کرد نازیو به بغل خوابوند و در اسپری روغنو کامل وا کرد و کلی ازش ریخت رو کونش. پاشو گرفت بالا و کیرشو کرد تو کونش. نازی کل کیر غول اسای ارتینو مث یه جنده حرفه ای بدون این که آخ بگه تو کسش جا داد. ارتین شروع کرد محکم تو کونش تلمبه زدن و اونم دستشو اورده بود پایین خایه های اون و کس خودشو میمالید. ارتین گردنشو گرفته بود و خیلی مردونه میمکید. نازی فقط آه میکشید و خواهش میکرد محکمتر بکنه. یکم که گذشت ارتین پاشد نازی رو قمبل کرد و کیرشو تو اون حالت کرد تو کونش و چندتا تلمبه تو کون تپلش زد و آبش اومد. ناری در حالی که عرق کرده بود و موهای بلوندش به هم ریخته بود کونشو کمک ارتین رو کیرش عقب جلو میکرد و میگفت "جون... همشو بریز تو عشقم... این کونمو گنده ترش کن" ارتینم مث خرس خرناس میکشید و همونطور که روش خم شده بود گردنشو فشار میداد. وقتی از روش پاشد من بهش گفتم "خسته نباشید اقا ارتین" یه نگاهی بهم کرد و گفت "برو کیرم دهنت" و همونطور لخت رفت نشست رو مبل و به نازی که داشت خودشو با دستمال کاغذی پاک میکرد گفت "از این به بعد هروقت خواستیم باهم حال کنیم میگم بیای خونم، سعید میاد پیش پسرت میمونه" نازی گفت "فقط به شرط این که نذاره پسرم بفهمه دودولش ازش بزرگتره... دوست ندارم فک کنه همه مردای گنده اینطورین" و دوتایی خندیدن. یکم بعد همه وسایلمونو جمع کردیم و از شرکت زدیم بیرون. من راننده ارتین بودم و باید میرسوندمش. اونم کل مسیر رو صندلی عقب لم میداد و با گوشیش رو ضبط ماشین اهنگای هیپ هاپی پخش میکرد.

چند روز بعد از زبونم در رفت و وقتی نشسته بودیم تو خونه و با نوشین حرف میزدیم وسط صحبتام به رابطه داشتن آرتین و نازی اشاره کردم. من که نمیدونستم پنهانی از زنم رابطه دارن. با خودم میگفتم حتما آرتین با اون کنترلی که رو زنم داره بهش فهمونده قراره با نازی هم باشه و اونم قبول کرده. ولی نوشین خبر نداشت و یه جوری به هم ریخت که سابقه نداشت. دقیقا شبیه اون شبی شد که فهمید من رفتم خونه تینا. زنگ زد با آرتین یه دعوای مفصل کردن و انگار آخرش اون گوشیو روش قطع کرده بود. حسابی عصبانی بود و تو خونه راه میرفت و فحش میداد و میگفت خیلی پرروش کرده و از فردا پاشو از زندگیمون و شرکت میبره. من همش ازش میخواستم اروم باشه ولی فایده ای نداشت. با این که خودش این همه جنده بود ولی خیلی از این که حس کنه بهش خیانت شده بدش میومد. فرداش که پاشد دوتایی رفتیم شرکت. آرتین نیومده بود و نازی هم جوری رفتار میکرد انگار هیچی نشده. حواسم بود تا خود ظهر باهاش چت کرد و بینشون پیام رد و بدل شد. آخرش آرتین نزدیکای ظهر بود اومد دفتر و رفت تو اتاق نوشین باهم حرف زدن. یه ربعی بعد با لبخند اومد بیرون و وقتی از کنارم رد شد اروم بهم گفت "آدمت میکنم لاشی" و رفت تو آبدارخونه. من سریع رفتم دنبالش و هی خواستم توضیح بدم که خبر نداشتم نوشین نمیدونه و فک میکردم اوکیه وگرنه بهم میگفتید بهش چیزی نگم ولی فایده ای نداشت. بدجور از دستم عصبانی بود. نیم ساعت بعد نازیو صدا کرد بره تو اتاق و درو بستن و سه تایی حرف زدن. یکم بعد نوشین و نازی با لبخند از اتاق اومدن بیرون و آرتین پشت میز مدیریتش نشسته بود. ظاهرا سه تایی رابطشون خوب شده بود باهم. همینطور گذشت تا آخر وقت شد و همه کارمندا رفتن بیرون. من رفتم تو اتاق آرتین که از اون و نوشین بپرسم ببینم نمیریم خونه که دیدم سه تایی نشستن رو مبل و دارن یه چیزی میکشن. از بوش فهمیدم ماریجواناس. ازشون پرسیدم "ببخشید نمیریم؟" که آرتین گفت "مادرجنده نمیبینی نشستم دارم با خانومام حال میکنم؟ چیه کونت سوخت خواستی ما رو به جون هم بندازی نشد؟ بیا کیرمو بخور بچه کونی" قبل از این که من حرفی بزنم نوشین گفت "چیکار کنه این کسکش عشقم؟ تو هم جاش بودی حسودیت میشد و میخواستی زنتو با عشقش بد کنی دیگه" من گفتم "به خدا من نمیخواستم..." که آرتین داد زد "خفه شو. فقط خفه شو و گم شو بیرون. در دفترم قفل کن کسی نیاد" نازی همونطور که رول علفو از آرتین میگرفت بهم گفت "من اگه جای تو بودم میرفتم. ما کارمون تموم شد بهت میگیم" منم گفتم چشم و بدون این که در اتاقو ببندم رفتم بیرون. آش نخورده و دهن سوخته که میگن اینه.

همونطور که نشسته بودم تو دفتر اصلی در باز بود و نصف اتاق معلوم بود. دیدم ارتین یه سه کام حبس خفن از علف گرفت و با دست دکمه شلوارشو وا کرد کیرشو انداخت بیرون و گفت "بدویید بخورید خانوما. دوست دارم اولین باری که باهم حال میکنیم رویایی شه" من نازی رو نمیدیدم ولی صداش اومد که به نوشین که اون طرف آرتین نشسته بود گفت "عزیزم شما بفرمایید مال خودتونه" نوشینم گفت مرسی عزیزم و خم شد رو کیر آرتین انگار بخواد ازش لب بگیره سرشو با احساس مک زد و شروع کرد ساک زدن. فقط بعضی وقتا دست نازی رو میدیدم که موهای نوشینو از تو صورتش میزد کنار تا راحت باشه و بعضی وقتا گوشه سرش که همزمان با ساک زدن نوشین از آرتین لب میگرفت. خوب که نوشین کیر آرتینو خورد نازی پاشد نشوندش رو میز مدیریت که دیگه کامل متعلق به آرتین شده بود و همونطور که دستشو میبرد تو مانتوش و ازش لب میگرفت گفت "خودتو شل کن عزیزم میخواهیم امروز حال کنیم... این همه تو کیر منو دزدیدی یه بارم من یه کوچولو کیری که مال تو بودو مزه کردم" اونم گفت "جون عزیزم من فقط ناراحت شدم که چرا از من پنهان کردید وگرنه من که میخوام عشقم فقط حال کنه... کی بهتر از تو سکسی خانوم؟" اونم کامل لباسشو باز کرد و دراورد و خودشم شروع کرد لخت شدن. آرتین که کامل لخت شده بود و فقط شرتش پاش بود اومد دوتاشونو برگردوند و تکیه داد به میز. شرتای جفتشونو کشید پایین و سرشو کرد تو کونشون از کسشون یه بوس محکم کرد و پاشد. جفتشونو قمبل کرده بود گذاشته بود کنار هم و اسپنکشون میکرد. اونا هم دوتایی کوناشونو واسش تکون میدادن و میخندیدن. نازی بعد یه درکونی محکم بهش گفت "آخ عزیزم یواش... ما که جفتمون دخترای خوبی بودیم" ارتین بهشون گفت "نه خیلی شیطون بودید باهام دعوا کردید. باید تنبیه بشید" نوشین با همون صدای لوس گفت "خواهش میکنم به جای تنبیه ما رو بکن. ما دوتا جنده های کوچولوتیم. دلت میاد؟" آرتین خندید و همونطور که شرتشو میکشید پایین گفت "جون دیگه باید کم کم حرمسرا بزنم" و به نازی گفت زانو بزنه.

نازی زانو زد جلوش شروع کرد کیرشو خوردن. کونشو خیلی سکسی داده بود عقب و حسابی با مکیدن و زبون زدن مایه میذاشت. نوشین اول سعی کرد خایه هاشو بخوره ولی چون جاش نمیشد و نازی هم بهش میدون نمیداد رفت بالاتر و شروع کرد شکم آرتین و نوک سینه هاشو میخورد و سعی میکرد هرجور شده بهش حال بده. تا این که یه لحظه نازی کیر آرتینو دراورد تا بره پایین خایه هاشو بخوره و نوشین همون موقع سریع کیرشو گرفت از بغل کرد تو دهنش. رقابت دوتاییشون برای حال دادن به کیر آرتین خیلی حشری کننده بود. تو اون لحظه واقعا هرکسی ارزو داشت جای آرتین باشه: دوتا زن یکی سفید و اون یکی زیتونی و جفتشون موبلوند با سینه های بزرگ و کون و کپلای تپل که کاملا تبدیل به جنده هاش شده بودن و حاضر بودن برای حال دادن بهش هرکاری بکنن. نازی کیر آرتینو از نوشین پس گرفت و یه تف انداخت و گذاشت لای سینه هاش و شروع کرد بالا پایین کردن. بعد برای این که نوشین بیکار نباشه همزمان ازش لب میگرفت یا میذاشت سرشو از لای سینه هاش بکنه تو دهنش. یکم بعد جاشونو عوض کردن. نازی دستشو از دو طرف بدن نوشین اورده بود جلو و سینه هاشو با دست گرفته بود و دور کیر آرتین بالا پایینشون میکرد و گاهی کیرشو از بین سینه هاش لیس میزد و از نوشین لب میگرفت. تو چشای آرتین زل زده بود و میگفت "خوبه عشقم؟ دوست داری؟" آرتینم میگفت "عالیه خانومای من، ادامه بدید که بهترینید" خوب که این کارو ادامه دادن و آرتین حسابی حال کرد پاشدن جفتشون وایسادن. نوشین وایساده بود کنار میز از ارتین خیلی پرحرارت لب میگرفت و نازی کیرشو میخورد. بعضی وقتا هم میومد بالا گردن ارتین که به سمت نوشین خم شده بودم میمکید و دست میکشید رو سینه هاش. همینطور ادامه دادن تا ارتین به نازی گفت دراز بکشه رو میز. همونطور که داشت دراز میکشید به نوشین گفت "نگران نباش عزیزم نوبت تو هم میشه" و خوابید تا ارتین کیرشو بکنه تو کسش. ارتین یه پای نازی رو گرفته بود و از جلو تو کسش تلمبه میزد. نوشین پشت وایساده بود و دستشو اورده بود جلو خایه هاشو در همون حین میمالید. بعضی وقتا هم ازش لب میگرفت و کونشو نوازش میکرد و فشار میداد تا بهتر تلمبه بزنه. وقتی نازی کم کم صداش رفت بالا و انگار داشت به ارضا شدن نزدیک میشد نوشین رفت وایساد کنار میز و شروع کرد کسشو مالیدن. همونطور که ارتین تو کس نازی تلمبه میزد نوشین بالاس کسشو میمالید و رو به ارتین میگفت "خوبه عشقم؟ دختر خوبی ام ددی؟" ارتینم گفت "اره کوچولو بمال" و ازش لب گرفت. وقتی نازی داشت ارضا میشد نوشین سینه های در حال بالا پایین رفتنشو با دست گرفت و سعی کرد بمالتشون. اون در حالی که کاملا از خود بی خود شده بود گردن نوشینو گرفت و شروع کرد ازش لب گرفتن. چنان با حرارت و شدت ازش لب میگرفت که انگار عاشقشه. خیلی صحنه لزبین سکسی ای بود.

اینجاها بود که من فهمیدم بدون این که خودم بفهمم از شدت جذابیت دیگه عملا اومدم تو اتاق و دارم از نزدیک میبینمشون. اونا هم اینقد چت بودن و درگیر سکس بودن که اصلا منو نمیدیدن. خلاصه وقتی نازی کامل ارضا شد از میز اومد پایین و نوشین رفت به جاش قمبل کرد رو میز. آرتین کیرشو از پشت کرد تو کسش و نازی رفت دراز کشید رو میز جلوی نوشین و کسشو گذاشت تا نوشین بخوره، نوشینم همونطور که ارتین محکم تو کسش تلمبه میزد از فشار سرخ شده بود و کس نازی رو میخورد. اونم انگار همه فشار حال کردنشو رو کس نازی تخلیه میکرد و حسابی با ولع کسشو میلیسید. وقتی ارتین شروع کرد با تمام توان تلمبه زدن نوشین سینه های نازی رو محکم گرفت و سرشو گذاشت رو کسش و شروع کرد ارضا شدن. نازی بلندش کرد لباشو بوسید و با خنده گفت "دوباره نوبت من شد" ارتین که انگار از اون همه تلمبه زدن خسته شده بود رفت نشست رو مبل. نازی داشت کیرشو میخورد و خایه هاشو لیس میزد. نوشینم پایین پاش نشسته بود و با خنده زبونشو مث سگ بیرون نگه داشته بود و عرق میریخت. چشاش معلوم بود خیلی پارست. حتما از اون یکی مواده هم زده بود و مغزش تعطیل شده بود. ارتین با پاش سیلی میزد تو صورت نوشین و اونم همچنان میخندید و تلاش میکرد تو همون حین پاشو بخوره. بعد چندتا ضربه ارتین پاشو گرفت جلوش و اونم انگشتای پاهای گندشو کرد تو دهنش. همونطور که زنم انگشتای پاشو مک میزد سر نازی رو با دست محکم گرفته بود و رو کیرش فشار میداد. بعدش نازی دست نوشینو گرفت بلندش کرد اوردش رو مبل. ارتین دستاشو باز کرده بود و لم داده بود رو میل و یکیشون سمت چپش نشسته بود و یکیشون سمت راستش. تنها کسی بود که کیرش اونقد بزرگ بود که دونفرم واسش کم باشه. جفتشون همزمان تنه کلفت کیرشو از بغل میکردن تو دهنشون و خایه هاشو مک میزدن و حال میکردن. وسطش یکیشون کیرشو با دست میگرفت و واسش با دست میزد و از همدیگه لب میگرفتن. واقعا آرزوی هرکسی بود جای آرتین باشه.

بعدش نازی نشست رو کیرش و زنم اومد بین پاهای ارتین و شروع کرد خایه ها و سوراخ کونشو لیس میزد. دیگه کامل نوکر کیرش شده بود. نازی هم داشت رو کیرش بالا پایین میشد. ارتین از نوشین پرسید "جنده بگو ببینم جات کجاست" نوشین با چشای نعشش تو چشاش زل زد و گفت "زیر شما ارباب. تنها جایی که تو دنیا باید باشم زیر شماس. دوس دارم همیشه گرمای خایه هاتون تو دهنم باشه" نوشین خایه ها و کونشو میخورد و اونم تند و محکم با دستاش کون نازی رو گرفته بود و میمالید و توش تلمبه میزد. "اها جنده بخورش، کیرمو ساک بزن... بهم نشون بده ارزش این که به عنوان جنده خودم نگهت دارمو داری... بهم ثابت کن نباید کیرمو ازت بگیرم بدم به یه جنده دیگه مث نازی" نوشین گفت "خواهش میکنم عشقم، من نمیدونم بدون کیرت باید چیکار کنم، بهش معتاد شدم... هرکیو میخوای خودم واست میارم بکنی، فقط کیرتو ازم نگیر" ارتین با شنیدن این حرف کون نازی رو دودستی گرفت از رو کیرش بلند کرد و رو هوا نگه داشت و کیرش افتاد بیرون جلو نوشین. بهش گفت "باشه بخورش، ثابت کن بهتری" نوشینم تو یه حرکت کیرشو گرفت کرد تو دهنش و شروع کرد ساک زدن. یه دقیقه که تند و پرقدرت دارکوبی براش خورد کس و کون نازی رو گرفت جلوش و گفت "کیرمو بکن تو کسش دوباره" زنمم اطاعت کرد. چندتا تلمبه که زد گفت "نه اینطوری فایده نداره" و پاشد نازی رو خوابوند رو مبل. نوشینم خودش رفت خوابید کنارش. نوشین و نازی تو بغل هم خوابیده بودن و همو محکم بغل کرده بودن و از هم لب میگرفتن. ارتینم کون نازی رو کج کرده بود و همونطور تو بغل نوشین محکم تو کسش تلمبه میزد، جوری که سینه های بزرگشون رو هم کشیده میشد و میلرزید. وقتی دید حسابی باهم تو لب و لوبن کیرشو کشید بیرون بهشون گفت جفتشون لیسش بزنن، انگار بخواد قدرتشو بهشون ثابت کنه. بعد نوشین بهش گفت "به کس منم توجه کن دیگه ددی، هیچی منو نمیکنی" ارتینم بهش گفت جون بخواب خب و کیرشو کرد تو کسش. نازی کلا بیکار نمیموند. سریع رفت نشست رو صورت نوشین تا همونطور که کیر آرتین از جلو تو کسشه اونم واسش کسشو بخوره.

خلاصه ارتین و نازی همونطور که کس نوشین تلمبه میخورد از هم لب میگرفتن و نازی با کف دستش کس تپل زنمو میمالید. نوشین دیگه نتونست تحمل کنه و ابش با فشار پاشید بیرون رو شکم ارتین که داشت تلمبه میزد. ارتین تلمبه زدنشو متوقف نکرد و خم شد تو همون وضعیت شروع کرد از نازی محکم لب گرفتن. نازی سینه هاشو رو سر نوشین تکیه داده بود و خیلی آتیشی از آرتین از میگرفت. وقتی نوشین قشنگ ارضا شد نازی دوباره کسشو گذاشت رو دهنش و نشست رو صورتش و ارتینم شروع کرد دوباره همونطور که تو کس نوشین تلمبه میزد اینبار سینه های نازی رو میخورد. این روند دو سه دقیقه ادامه پیدا کرد تا نازی هم شروع کرد نفس نفس زدن و آه کشیدن و ارضا شد. آرتینم که معلوم بود حسابی احساس غرور میکنه از ارضا کردن دوتا زن سوپر سکسی شروع کرد با تمام توان تو کس نوشین تلمبه میزد و هی میگفت "اره شما دوتا جنده های منید... خوب میکنمتون نه؟ کیرم واسه جفتتون روهمم زیادیه، باید یکی دیگم بیارید بکنم... من پادشاه این محلم... اسمم کینگ آرتینه" و هی از حرفای خودش حشری تر میشد. آخر یهو محکم گردن نازیو گرفت و گفت "جنده کونتو بذار رو شکم این میخوام جلوم باشه" نازی هم سریع اطاعت کرد و پاشد برعکس نشست رو شکم نوشین جوری که صورتشون طرف هم باشه و کونش روبروی آرتین. آرتین دو سه تا تلمبه که زد یهو با دستاش محکم دوطرف کون نازی رو گرفت و کیرشو از کس نوشین بیرون کشید و شروع کرد با دست جق زدن. ابشو کامل ریخت رو کون سبزه و بزرگ نازی. اینقد حال کرد که موقع جق زدن همونطور که چشاشو بسته بود دوتا هم محکم زد رو تخمای خودش. نوشین از اون زیر با حقارت میگفت "جون عشقم، جون... آبتو بریز رو کون رقیب عشقیم... ما جفتمون جنده هاتیم" نازی هم فقط کونشو گرفته بود عقب تا آرتین کامل آبشو روش خالی کنه.

وقتی قشنگ ارضا شدن سه تایی ولو شدن رو مبل. آرتین انگار کم کم حالش جا اومده باشه متوجه من شد و با چشای خمار و نیمه بازش بهم گفت "ای تخم سگ بازم اومدی دزدکی نگاه کردیا" نازی خندید. نوشین بهم گفت "دوست داشتی عزیزم؟ خوب بود؟ حسابی حسودیت شد اره؟ دوست داشتی جای آرتین بودی؟" من چیزی نگفتم. نوشین همونطور که دست میکشید رو سینه های لخت آرتین که شبیه سینه های گوریل عضلانی بود گفت "حسودی نکن عزیزم... میدونم من ملکه قلبتم و رو نازی جونم کراش داری و ارزوته بکنیش، ولی من و نازی جفتمون فقط حاضریم به مردایی دونفره بدیم که بتونن دوبرابر مردای عادی بهمون حال بدن، مگه نه نازی جون؟" نازی گفت "بله. من که تا حالا فقط آرتین جونو دیدم که اینطوریه. سعیدم باید حسابی قدردان کیرش باشه و ازش ممنون باشه" آرتین گفت "میبینی؟ دوتا خانوم سکسی دارم. تو یه دونشم نداری لوزررر... از این به بعد کونت پارست. کاری باهات میکنم که آرزوی مرگ کنی... حالا بدو ماشینو روشن کن" منم فقط گفتم چشم و رفتم. اون یکی از بیشترین لحظه هایی بود که دلم میخواست جق بزنم ولی چون کیرم قفل بود نمیتونستم. سکسی ترین سکسی که خودمم توش بودمو بعدا براتون میگم، ولی این واقعا به جرات سکسی ترین سکسی بود که از نزدیک دیده بودم. میدونستم که میتونم عصبانیت آرتینو از بین ببرم، ولی فعلا دوست داشتم از نقش خواجگی حرمسراش لذت ببرم. شاید واقعا یه سریا برای سرویس دادن و توسری خور بودن درست شده بودن، یه سریا هم برای ریاست و حال کردن. نمیدونم.
     
  
مرد

 
ادمبن محترم صفحه چرا کامنتی رو که برای نویسنده پست میکنیم اینقدر با تاخیر منتشر میشه یا حتی منتشر نمیشه
نویسنده داستان زحمت کشیده وقت گذاشته و این حقشه که نظرات خواننده‌ها رو ببینه
     
  

Streetwalker
 
Passionism:
ادمبن محترم صفحه چرا کامنتی رو که برای نویسنده پست میکنیم اینقدر با تاخیر منتشر میشه یا حتی منتشر نمیشه
نویسنده داستان زحمت کشیده وقت گذاشته و این حقشه که نظرات خواننده‌ها رو ببینه

یک نظر داشتی که اون هم منتشر شده.
نظرات هرچند ساعت یکبار چک و اگر قابل انتشار باشند منتشر میشه و انتشار آنی نظر فقط مخصوص کاربران ستاره داره.
💔تو زمستون داره چشمات...❤️‍🩹
     
  
صفحه  صفحه 7 از 9:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

جنده ترین زن جهان


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA