ارسالها: 88
#2
Posted: 24 Apr 2022 20:46
قسمت اول
من محمدم پسر خانواده توکلی
۱۹ سالمه ... خانواده ما چهار نفره هستش ... مامانم مریم 43 سالشه و مدیر یک مدرسه دخترانه و پدرم آقا رضا 55هم دبیر علوم هستش و سال های آخر تدریسش رو میگذرونه... من یه خواهر بزرگ تر هم دارم به اسم مرجان که از من 5سال بزرگ تره و دانشجو...
خانواده ما و خالم در یک ساختمان سه طبقه زندگی می کنیم ... طبقه اول ما هستیم و طبقه دوم خالم اینا و طبقه سوم هم مدت هاست خالیه و برای خالم ایناست ،در واقع شوهر خاله خدا بیامرز این ساختمان رو ساخته و مادرم برای اینکه کنار خواهرش باشه به بابام اصرار میکنه که یک واحدش رو بخره ...
خانواده خالم شامل امیر میشه که یه پسر ورزشکار و البته دوست صمیمی من ... در واقع ما باهم بزرگ شدیم و باهم مدرسه رفتیم همیشه در یک میز بودیم. خاله منا هم 3 سال از مامانم کوچیکتر و آرایشگاه داره و بعد از فوت شوهرش کلی باغ و زمین به خاله و امیر رسیده ...
من و محمد باهم رشته روانشناسی دانشگاه آزاد می رفتیم...
هفته اول دانشگاه بود که خاله برای امیر یه 206 خرید و این ماشین شد وسیله دختر بازی و البته رفت و آمد من و امیر به دانشگاه
آخرین امتحان ترم دوم دانشگاه رو هم دادیم و به همراه امیر به سمت خونه حرکت کردیم
در این دو ترم من و امیر تجربه های زیادی کسب کردیم ... خیلی چیزا بینمون دیگه عادی شده بود ... شاید بپرسید چیا ؟ براتون تعریف می کنم...
همون روز های اول من و امیر وارد کلاسی شدیم پر از دختر ... باهم هماهنگ کردیم تا آخر تحصیل حداقل نصفشون رو بکنیم و به زمین بزنیم ... دخترای خوشگلی که انگار اومده بودن عروسی نه دانشگاه ...
امیر موفق تر از من بود و تونسته بود دو نفری رو تا پایان ترم اول زمین بزنه ... هر دو نفر رو هم برده بود طبقه سوم خونه و حسابی کونشون گذاشته بود... امیر عادت داشت از سکس هاش فیلم بگیره... در واقع چون دسترسی آزاد به پول داشت طبقه سوم رو پر کرده بود از دوربین مخفی .... اما من ترسو بودم در واقع از مامانم میترسیدم... چون طبقه اول بودن و اگه لو میرفتم کونم میذاشتن ... جز با یک نفر و اونم چند تا ساک زدن داخل ماشین چیزی نصیبم نشده بود... من برای دیدن فیلم سکس های امیر میرفتم طبقه سوم و اونجا نگاه میکردم و جغ میزدم .. همین باعث شده بود که در چشم امیر بشم یه جغی ..
گاهی شروع میکردم به جغ و امیر میآمد کل شلوارک و شورتم رو در میآورد و شروع میکرد با رون و کون سفیدم ور رفتن و بازی کردن...
کار من شده بود جغ زدن با فیلم هایی که امیر نقش اولش بود و داشت دخترک ها رو جر میداد
امیر هم در این مدت به خودش جرئت بیشتری داده بود دستش رو میبرد لای کونم و با سوراخم بازی میکرد ... منم چیزی نمیگفتم ... در واقع بدم نمیومد
نزدیک عید بود و مدتی از ترم دوم گذشته بود ... اون روز دانشگاه رفتم و رفتم پیش دوست دخترم تا یه سکس مالشی داشته باشیم... وقتی برگشتم از خونه سر و صدا میآمد ... مامان داشت داد و بیداد میکرد ...
+ پسره عوضی ... جنده آوردی به این خونه... نمیگی اینجا خانواده زندگی می کنه ؟؟ هم تورو درست می کنم هم اون جنده خانم رو ...
انگار مامانم مچ امیر و دوست دخترش ساناز رو گرفته بود ... ساناز از دانش آموز های مادرم بود و اون دوران هم میشنیدم که مامانم باهاش مشکل داره
خلاصه مادر من اون چند روزه به خالم گفت و زنگ زد به خانواده اون دختره و بهشون اطلاع داد ... همش پشت تلفن می گفت دخترتون جنده شده ... من بهتون اون موقع هم گفت که سر و گوشش می جنبه و باید جلوش رو بگیرید حالا که جنده شده به فکر باشید
مامانم ول کن قضیه نبود پیش خالم هم این حرفا رو تکرار میکرد و ازش میخواست که حواسش به امیر باشه .... خالم سعی داشت مامانم رو آروم بکنه و بهش میگفت که اینا جوووونن حالا یه اشتباهی کردن .. تو پیگیرش نباش ولش کن ...
امیر بالاجبار چند روزی حبس شده بود و اعصابش تخمی شده بود ... حق نداشت حداقل تا آخر عید از ساختمون بره بیرون ...
این تنبیهی بود که خالم مثلا گذاشته بود تا مامانم آروم بشه ..
سه روز از این قضیه گذشته بود ... امیر با من هم قهر کرده بود به خاطر مامانم ... جواب پیام هام رو نمیداد.
روز چهارم بود که یه پیام برام اومد ... امیر بود ... پیام داده بود که بیا خونه ما ... با دیدن پیامش سریع رفتم بالا ... در خونه خاله رو زدم و امیر در رو باز کرد ... نشستیم روی مبل ... گفتم امیر چی شد ... چه طور مامانم فهمید ؟ + نمیدونم ... چرا اومده بود بالا ... این دختره هم از بس سر و صدا کرد مثل جنده ها ... حتما از صداش فهمید و اومد بالا ... یکی نیست به مامانت بگه به تو چه ... سرت به زندگی خودت باشه ... - خاله چی بهت گفت ؟؟ + مامانم به چپش هم نبود فقط برای اینکه به مامانت احترام بذاره گفته من نرم بیرون و دانشگاه... - اوه خوبه خاله اوکیه... + اره مامانم اوکی ولی نمیدونم مامانت چرا گوه خور شده ... به تمام اشناهای اون دختره زنگ زده و ابروش رو برده .... - میدونم خودم چندتاش رو شنیدم پای تلفن... + سگ توی این وضعیت در هفته حداقل چند تا سکس توپ داشتمااا... مامانت رید به همه چیز ... دیگه هم نمیشه رفت طبقه بالا ... مکانم رو از دست دادم.
- حالا دختره رو خوب گاییدی یا نکرده مامانم زهر مارت کرد... + اره بابا پس چی میگم صداش بلند بود ... کونده خانم انکار بار اولش بود کون میداد ... - جووون بابا ... فیلم هم گرفتی ببینم ؟؟ + اره بیا بریم توی اتاق
توی اتاق امیر رفتم و روی تخت نشستم و مشغول دیدن فیلمشون شدم ... اوووف چه کونی داشت این ساناز ... چه عشق بازی میکردن ... طبق عادت شلوارو شورت در آوردم مشغول زدن شدم ... امیر هم اومد کنار مشغول بازی با کونم شد... این بار از روی شهوت کونم رو میمالید ... نفس هاش عمیق بود ...انگشت به سوراخم رسونده بود و سعی داشت بکنه داخل ... خوشم اومده بود سوراخم به خارش افتاده... حرکت انگشت امیر و دیدن کون ساناز که امیر داشت توش تلمبه میزد و موج هایی که ایجاد میشد ... اینا باعث میشد به اوج شهوت برسم ... آه کشیدم و آبم پاشید روی صفحه لپ تاپ...
+ گند کشیدی به لپ تاپ ... این دستمال بگیر پاکش کن ... خم شدم رو به جلو تا پاکش کنم ... تقریبا داگی بودم که امیر دیگه کامل دستش رو گذاشت لای قاچ کونم ... + اوووف چه کونی داری تو پسر ... دراز بکش لازم نیست تمیزش کنی...
نمی خواستم دراز بکشم اما امیر دستش رو گذاشت رو کمرم و مجبورم که بخوابم ...
+ پسر تو از دخترا هیچی کم نداری ...
امیر شروع کرد به در آوردن تیشرتش ...
- چه کار داری میکنی امیر ...
خوابید روی بدنم و شروع کرد به خوردن گردنم ...+ جوووون پسر ، تو مال خودمی - امیر بخیال شو منم محمداا بذار بلند شم...
تقلا کردم که بلند شم اما هر بار امیر با زور بیشتری مجبورم میکرد توی همون حالت بمونم
-امیر امیر امیر ... نکن این کارووو + اه خفه شو خفه شو ... حالا که مامان جونت نمیذاره دختر بیارم ... پسر جونش باید جای اون دخترا رو پر کنه ... - امیر میخوای چه غلطی بکنی + خفه شو و لذت ببر - امیر تورو خدا.... آخ جرررر خوردم ... درررش بیار + کونی خفه شو فقط سرش رفته - تورو خدا امیر نکن داخل + آه چه تنگی تو پسر - آااااااای پاره شدم
از درد برای چند دقیقه بیهوش شدم ... وقتی بیدار شدم دیدم امیر داره تو کونم تلمبه میزنه...+
بیدار شدی کونی خان ... جرررت دادم ... جووون چقدر تنگی تو پسر ... کیرم داره اون داخل آب میشه
نای حرف زدن نداشتم ... امیر چند تا تلمبه زده و کامل روم خوابید ... + آه آه جووون ... آبم اومد ... خالی کردم تو کونت که مشتری بشی ممد جوووون ...
آب امیر رو توی کونم حس میکردم ... داغ داغ بود ...
امیر از روم بلند شد و رفت دستمال برداشت ... سر کیرش خونی بود ... پارم کرده بود ... خودش رو که تمیز کرد ... دستمال و شورتم رو انداخت توی صورتم + خودت رو تمیز کن کونده
با کلی درد خودم رو تمیز کردم .. اشک تو چشمام حلقه زده بود .. شلوارم رو پوشیدم و اومدم از اتاق برم بیرون که امیر گفت + جنده بازی در نیازی بری به مامان سلیطت بگیااا.. اگه بری فیلم کون دادنت رو داخل دانشگاه پخش می کنم ...
فیلم ؟ وااای نه امیر از سکسمون فیلم گرفته بود ... - تورو خدا امیر چرا فیلم گرفتی ... پاکش کن تورو خدا + خفه شو ... برای دفعه های بعد احتیاج ... بهت پیام دادم میای که رستم جووون رو ( اسم کیرش) آروم بکنی کونده ...
با بغض رفتم از خونه بیرون و توی راهرو نشستم و گریه کردم ... آخه این چه اتفاقی بود افتاد ... پسرخالم بهترین دوستم کونم گذاشت و حالا مجبورم میکنه بازم بهش بدم ...
کسانی که تجربه کاکولدی داشتند ، حتما برای نگارش بهتر داستان پیام دهند