بی آبروترین خانواده دنیا - صفحه 18

pacxxxx

کاربر

ارسالها: 35

#171 Posted: 2 Sep 2022 14:42

خووب بود دمت گرم

pooryaaa33

کاربر

ارسالها: 84

#172 Posted: 3 Sep 2022 11:45

عالی بود این قسمت آره جندگی افسانه و دختراش باید بیشتر بشه منم از گی بازی خوشم نمیاد اما حشری کنندس نوید کیری رو که مادرشو گاییده لیس بزنه یا بهش کون بده

mamanomid98

کاربر

ارسالها: 62

#173 Posted: 3 Sep 2022 18:23

گی نباشه ولی بی غیرتی و قاطی شدن نوید تو کارا بیشتر بشه

زندگی زیباست

marchobe

کاربر

ارسالها: 396

#174 Posted: 3 Sep 2022 20:30

داستان عالی بود اره گی منم خوشم نمیاد در کل داستان عالی بود اونجا هم که پدرت اومد مادرت باید لخت مادرزاد از تو اشپزخونه بایخ پیش بند میود فعد تو دعوا پیش بندش باز میشو لخت جلو پدرتو اشکا وایمیستاد
یه جا هم بجای اشکان اسم ابی رو بردیا شیطون
اره بنظز منم با ید چنده بازی مامانت بیشتر بشه مخصوصا پیشنهاد اشکان که گفت لخت سوار ماشین کنه مامانتو
اونجای داستانتم عالی بود که مامانتو اشکان لخت رو مبل نشستن تو براشون چیزی بردی بخورن

grandgun2

کاربر

ارسالها: 36

#175 Posted: 7 Sep 2022 06:39

عالی بود خیلی حال کردیم داستان خیلی عالی شده منتظر ادامشم

♥️ali eshqi♥️

mamanomid98

کاربر

ارسالها: 62

#176 Posted: 7 Sep 2022 11:52

از خدا میخوام‌کسی دچار این جریانات نشه ولی ننیشه زندگی همه جوره آدم‌میخواد ، واقعیتش من جنده بازی مامانم رو دیدم و لمس کردم البته نه اینکه بدونه ولی از کاراش خبر داشتم و این حس خوشاینده کس دادن مامان منو کونی کرد و تا زمان دانشگاه ادامه داشت و الان که متاهل شدم بعد سالها بعضی وقتا هوس دادن میکنم با وجودیکه بچه هام بزرگن ، با خوندن این داستان همه اون‌کارها میاد جلو چشام و تصویرسازی میکنم و لذتشو میبرم

زندگی زیباست

pacxxxx

کاربر

ارسالها: 35

#177 Posted: 8 Sep 2022 21:36

کجایی سکسی ؟؟

Cuckduck69

کاربر

ارسالها: 103

#178 Posted: 8 Sep 2022 23:10

قسمت بیست و سوم

اشکان بعد اون روز یکی دو هفته نیومد خونمون. اون موقع گفتم حتمن یه جنده دیگه پیدا کرده یا با نازی داره حال میکنه ولی بعد فهمیدم برا این بوده که مامانمو تحت فشار بذاره تا حتمن کارایی که میخوادو انجام بده. اشکان برا جنده کردن مامانم جدی بود چون هنوز مشکل مالیش حل نشده بود و معلوم بود کم کمم داره علاقشو به مامی از دست میده. البته این طور که نازی برا مامانم تعریف میکرد انگار نازی بالاخره تونسته بود مخ باباشو بزنه و باش دوس شده بود ولی خب طول میکشید تا نقششون عملی شه. اشکان خودش میدونس مامانم از جنده شدن بدش نمیاد و خیلی نمیتونه جلو اون چون عاشقشه مقاومت کنه ولی عوضی میخواس مامانمو تشنه بذاره و مطمئن شه. برنامشم جواب داده بود. یه روز تو همون هفته دوم من صب که از خواب پا شدم صدای مامانمو از اشپزخونه شنیدم که داش پشت تلفن بش میگفت "عشقم تو رو خدا خواهش میکنم بیا این جا دیگه. دلم برا کیرت لک زده. به خدا هر کاری بگی میکنم... چشم تو جون بخواه عشقم... چشم همین کارو میکنه. باشه عشقم... اوففف عاشقتم. خدافظ" و دیگه صدایی نیومد. جلو تر که رفتم دیدم مامانم دراز کشیده رو سنگ کف اشپزخونه و گوشیشو گذاشته رو شکمش. انقد گرم مشغول خودارضایی بود که اصن نفهمید من دارم نگاش میکنم. دستاشو جمع کرده بود اون سینه های بزرگ و تپلش چسبیده بودن به هم و همون طور که چشاشو بسته بود داشت یه خیار بزرگو میکرد تو کسش درمیورد و اسم اشکانو صدا میزد. بوی کس خیسش کل اشپزخونمونو پر کرده بود. خیلی شهوت ناک بود. من یه اهم کردم و گفتم "صب به خیر... اشکان بود پا تلفن؟" مامانم همون طور که دستش به خیار بود چشاشو وا کرد و گفت "صب به خیر عزیزم. اره" گفتم "چی میگه؟" گفت "همون حرف قدیمش دیگه. کیرش گندس و پول داره میخواد منو اذیت کنه" و دوباره بی خیال این که من اونجام ادامه داد.

من که محو هیکل سکسی مامانم بودم و از دیدن همچین صحنه ای و پررویی و راحتی مامانم کیرم کامل شق شده بود پرسیدم "چی میگه خب؟" اونم گفت "میگه از این به بعد باید به رفیقا و اشناهای منم بدی. کلن با هر کی من میگم بخوابی که برام پول در بیاری. برا اولین مشتریمم میخواد یکی از رفقاشو بیاره. بعدم گفته باید هستی و نازیو راضی کنم با دوستاش بریم شمال اونجام سه تایی به کیرشون سرویس بدیم تا بمون پول بدن" کیر شق شدمو با دس تو شلوارم جا به جا کردم و گفتم "حالا میخوای همین کارو بکنی مامان؟" گفت "اره عزیزم. اون فقط بیاد کسمو یه بار دیگه بکنه. من هر کاری بخواد میکنم... بدم نیس هم سکس میکنم و عشق و حاله هم پول درمیارم... اشکان گفته به خودمم پول میده بعد هر مشتری که بیاد" من باورم نمیشد مامانم تا این مرحله تو جندگی پیشرفت کرده باشه و داشتم با دهن باز و خشک شده بش نگاه میکردم که گفت "عزیزم میشه از من یه فیلم بگیری بفرستی برا اشکان؟ بم گفت تا تو فیلم نفرستی ازش نخوای بیاد منو بکنه و نگی تو هم شرطاشو قبول داری نمیاد" من قشنگ حس کردم بعد شنیدن این حرف از دهن مامانم کلی خون پمپاژ شد به کیرم چون دیگه تو شق ترین حالت ممکنش قرار گرفت. مامانم یه نگاه به جلوی شلوارم کرد و با خنده گفت "بیا بدو" منم سریع گوشیمو از جیبم دروردم و همون طور که مامانم داشت با یه خیار گنده که البته به بزرگی کیر بکنش نبود خودشو ارضا میکرد، منم مث یه پسر خوب شروع کردم فیلم گرفتن برا اقا اشکان. مامانمم با چشم بسته خیارو تو کسش جلو عقب میکرد و بلند اه میکشید. من فیلمو فرستادم برا اشکان و نوشتم "اقا اشکان مامانم از دوری کیرتون داره تلف میشه. داره ارزو میکنه کاش این خیار کیر شما بود. نمیخواید به ما افتخار بدید به قلمروتون یه سری بزنید؟ من و مامی همه شرطاتونو قبول داریم"

وقتی فیلمو فرستادم و مامانمم خودشو ارضا کرد و رفت دستشویی، دیگه مغزم داشت از حشر منفجر میشد. این شد که بی این که فک کنم رفتم جلو خیارو از رو کابینت اشپزخونه برداشتم لیس زدم و کردم تو دهنم. اب کس مامی هنوز روش بود. خیلی حس عجیبی داشت. همون طور که داشتم جق میزدم شروع کردم برا خیاره ساک زدن و از طعمش و فکر این که اب کس مامانم تو دهنمه حال میکردم. وقتی کامل تمیز شد و دیگه همه اب کسش رفت به خورد دهنم ابم با فشار اومد ریخت کف دستم. وقتی مامی اومد بیرون و منو دید با حالت ناامیدی گفت "بازم خودارضایی کردی نوید؟" گفتم اره. گفت "عزیزم خودت میدونی من چقد دوستت دارم و بات راحتم ولی نگرانتم. دیگه وقتشه یه دوس دختر پیدا کنی باش سکس کنی. نمیشه تا اخرش فقط با مامانت و خواهرت خودارضایی کنی که" گفتم "مامان اخه خودت میدونی که من مث اشکان و ابی نیستم. دخترا نمیخوان بام باشن. همین که مامان و ابجی به این هاتی دارمم شانس اوردم" مامانم گفت "نه عزیزم نگو این طوری" و اومد لپمو بوس کرد. قشنگ معلوم بود حرفمو قبول داره و جوابی نداره. دیگه اون روز حرفی از سکس نزدیم ولی میشنیدم داره با نازی و هستی شمالو هماهنگ میکنه. دو روز بعد بالاخره موقعش شد. اشکان گفته بود من باید با ماشین برم دنبال خودش و دوستش بیارمشون خونه و منم به اصرار مامانم و حشر خودم این کارو کردم و شوفری بکن مامانم و دوستشو کردم تا بیان مامانمو بکنن. اشکان هی تو راه به من تیکه مینداخت و دوستش میخندید. از بدن مامانم و خاطراتشون و کارایی که برا کیرش کرده تعریف میکرد و پسرم با یه لحن حشری هی بش میگفت دمت گرم و معلوم بود کیرش برا مامانم راست تر میشه و بیشتر تشنه میشه کیرشو فرو کنه تو همچین زن سکسی و حشری ای. وقتی داشتیم از پله ها میومدیم بالا اشکان زد پشت کمرم و گفت از کلیپی که براش فرستادم خیلی خوشش اومده و به مامانم گفته وقتی میاد باید همونو براش اجرا کنه.

وقتی درو وا کردیم اومدیم تو دیدیم بله. مامانم با یه ست صورتی سکسی و ارایش غلیظ نشسته رو مبل جلو در و تا اشکانو دید دست به کار شد. با یه دستش یه خیار کرد تو دهنش شروع کرد خیلی سکسی براش ساک زدن و داشت تظاهر میکرد کیر واقعیه. یه دستشم تو شرتش بود داشت اروم با دو تا انگشتش کسشو میمالید. وقتی اومدیم تو اون دو تا زدن زیر خنده. یکیشون سوت زد اون یکم گفت جوووننن. اردلان رفیق اشکان از خودشم پرروتر بو‌د. رفت جلو اون دست مامانم که تو کسش بودو اورد بالا بوس کرد و گفت "چه طوری عزیزم؟ من اردلانم" مامانم با چشای خمارش با عشوه زیاد گفت "خوبم خوشتیپ. خوش وقتم منم افسانم" بعدشم پاشد اشکانو بوس کرد و گفت "خوش اومدی عشقم" اشکان بدون این که چیزی بگه دستشو کرد تو سوتین صورتی مامانم و شروع کرد لب گرفتن ازش و گفت "جون جنده خانوم میبینم خوب خودتو پوس کندیا" مامانم با عشوه گفت "عشقم دیروز رفتم برات وکس برزیلی کردم که پوست بدنم قشنگ نرم باشه وقتی بش دس میکشی" اشکان گفت "افرین عزیزم. به خاطر همینه که هنوزم جنده خودمی و نگهت داشتم" اردلان با تعجب به من گفت "تو واقعن مشکلی نداری پسر؟" گفتم "نه اقا اردلان خیلیم دوس دارم. فقط مامیمو خوشحالش کنید" اونم دستشو اورد جلو بام بزنه قدش و وقتی زدیم قدش گفت "نگران نباش جوری مامانتو میکنیم که کامل جنده کیرمون شه" اشکان که معلوم بود زیاد حوصله نداره سر مامانمو اروم فشار داد بره پایین زانو بزنه جلوش. مامانم نشست جلوش شروع کرد کیرشو از رو شلوار مالیدن. اردلان ایستاد بالا سرش و از پشت دس میکشید به صورتش و سینه هاش. مامانم براش عشوه میومد و همون طور که کیر اشکانو از شلوارش درمیورد سرشو گرفته بود بالا و از اون پایین به اردلان لبخند میزد.

یکم بعد مامانم شروع کرد اروم مک زدن کیر اشکان. اردلانم خودش کیرشو درورد و گفت "ای وای عقب موندم که" کیرش اندازه اشکان بزرگ نبود ولی بازم نسبت به کیرای معمولی بزرگ بود. مامانم وقتی متوجه کیرش شد برگشت سمتش و همون طور که کیر اشکانو گرفته بود گفت "بذا به این اقا هم یکم توجه کنم فک نکنه تنهاش گذاشتم" و شروع کرد ساک زدن برا اردلان. اشکان بش گفت "افسانه اقا اردلان حسابی پول داده تا اولین نفری باشه که کستو میکنه. دلم میخواد حسابی به رفیقم حال بدیا" مامانم گفت چشم و کیر اردلانو تا ته کرد تو دهنش. یکم که دستش به کیر اشی بود و برا اردلان ساک میزد ول کرد و گردنبند ا انگلیسیشو که تازه انداخته بود گردنش به اشکان نشون داد و گفت "عشقم اینو دوس داری؟ برا شما اینو انداختم. این طوری هرکی ببینه میفهمه من جنده کیر شمام" اشکان گفت "افرین جنده من. خوب بلدی چه طور کیرمو راضی نگه داری. حالا به به کیر جفتمون حال بده اردی ببینه چه جنده کاردرستی هستی و پولشو خوب خرج کرده" مامانمم انگار از این حرفش حشری تر شده باشه شروع کرد عین وحشیا کیراشونو خوردن. همین طور بین کیراشون جا به جا میشد و سعی میکرد جفتشونو راضی نگه داره. کیر یکیشونو ساک میزد و با دست برا اون یکی میمالید بعدم برعکس. با هر بار جلو عقب رفتن سرش رو کیرای استثنایی اون پسرا سینه های بزرگش بالا پایین میپریدن و صدای اومممم از دهن مامانم و اه و ناله از اون دو تا میومد. اردلان دست کشید به سینه هاش و گفت "عجب پستونایی داره حاجی حلالت باشه" که اشکان یهو دستشو زد زیر کون مامانم از رو زمین بلندش کرد و لخت لخت انداخت رو شونش. انگار فرش بلند کرده باشه.

همون طور که مامانم عین جنده ها میخندید و رو دوش اشکان دست و پا میزد اون بردش جلو دوستش و گفت "تازه دست بکش به این کونش ببین کونش چه چیزیه" اردلانم دست کشید و گفت "اره حاجی خداییش حقه" اشکان گفت "داداش اینجوری نگاش نکنا. مغزش توخالیه ولی خیلی کردنیه. جنده حشری منه" بعد همون طور که مامانم رو کولش بود بش گفت "خودتو معرفی کن به اقا اردلان. بش بگو کی هستی؟" مامانم گفت "من افسانم عزیزم" اشکان زد تو سرش و گفت "خاک تو سرت به همین زودی یادت رفت چی باید بگی؟" مامانم گفت "وای ببخشید. من جنده اقا اشکانم" اشکان گفت "بکنت کیه؟" مامانم گفت شما. اشکان نشوندش جلوش کیرشو زد تو صورتش و گفت "صاحب کس و کونت و پستونای هندونه ایت کیه؟" مامانم با عشوه گفت "شماااا" اشکان رو کرد به من و گفت "میبینی نوید؟ مامانت قلب بزرگی داره. کونش از اونم بزرگتره. ولی مهمتر از همه مغزشه که خالیه. جنده ایده ال من یه زن پستون گنده قر و فری بی مغزی مث مامانته که میتونی مث سگ باش رفتار کنی و اجارش بدب" اردلان با نگاه تحقیرامیز به مامانم گفت "ناراحت نمیشی اینجوری بات حرف میزنه؟" مامانم گفت "نه اصلا. ارباب اشکان راس میگه. من جنده پستون گنده بی مغزشم. همه حرفاش واقعیته" اردلان پوزخند زد و گفت "به پسرت انقد کسشر میگه برات مهم نی؟" مامانم گفت "به من چه اون دیگه خودش بزرگ شده از خودش دفاع کنه. من تنها چیزی که برام مهمه خوشحالی صاحبمه" اشکان گفت "راستشو به اقا اردلان بگو جنده" مامانم با عشوه و ناز گفت "خب راستش کسم خیس میشه وقتی به پسرم چیزی میگه" بله. واقعیتم همین بود. اشکان میدونست هرچقد دلش میخواد میتونه مامانم و منو تحقیر کنه و بازم بیاد خونمون هرجور دلش میخواد کیرشو بکوبه تو کسش. الانم که میخواست جندش کنه. وقتی یکی رئیسه و مرد واقعیه میتونه همچین کاری کنه.

این جای سکس دیگه اشکان تحقیرو به اوجش رسوند و به مامانم گفت "حالا چار دس و پا شو اردلان ببینه" مامانمم بدون این که حرفی بزنه چار دست و پا رو زمین قمبل کرد. اشکان یکی محکم زد در کونش و سینه هاشو از زیر گرفت و گفت "همین طور که من پستوناتو میدوشم برا اقا اردلان صدا گاو دربیار. میخوام ببینه چه ماده گاو خوشگل و حرف گوش کنی دارم" مامانم گفت جون و واقعا شروع کرد صدای گاو دراوردن. اردلان مرده بود از خنده. اشکانم با پوزخند نگاه میکرد و مثلن از پستوناش شیر میدوشید. خیلی خجالت اور بود. دلم میخواست اب شم برم تو زمین. باورم نمیشد مامانم به خاطر یه بچه هم سن من تا کجا پیش رفته بود ولی تازه نمیدونستم قراره چقد بدتر بشه. مامی دستشو برد زیر سینه هاش حلقه هایی که به نوک سینش اویزون کرده بودو گرفت و بش گفت "میبینی عشقم؟ نیپل رینگایی که دوست داشتیو انداختم. گفتم که من برا راضی نگه داشتن تو همه کاری میکنم" اشکان گفت "جون اره نشونه خوبیه. ولی این گردنبند و پستون بند تازه اولشه. باید بری این پستوناتو عملشون کنی و حسابی گنده ترشون کنی. من دوست دارم وقتی قمبل میکنی و تو کونت تلمبه میزنم حسابی پستونای ماده گاوم تکون بخوره واسه صاحبش. کونتم همین طور. خوشم میاد گوشتات بلرزه" مامانم گفت "چشم عشقم. دیگه چی؟" اشکان گفت "وقتی چن دفعه عملشون کردی و حسابی گنده شدن دوست دارم رو جفت سینه ها و بالا کونت تتو کنی متعلق به ارباب اشکان. دوس دارم زیر هر کیری میخوابی یادش نره صاحبت کیه. این دیگه مث گردن بند نیس بشه درش اورد" مامانم گفت "جون خیلی بچگونس ولی خیلی هاته... چشم عزیزم همه این کارا رو میکنم. هر چی شما بگی"‌ اشکان به من گفت "میبینی نوید؟ مامانت نمیتونه به من نه بگه... وقتی اندازه من هیکلت و کیرت و حساب بانکیت گنده باشه زنا میذارن هر کاری دوس داری بکنی" منم گفتم "اقا اشکان حلال کیرت باشه مامانم. حسابی بکنش مامان جندمو"

اشکان که معلوم بود حسابی از این حرفا و کارای من و مامانم جلو دوستش حشری شده مامانمو رو سینه هاش خوابوند رو مبل و پاهاشو باز کرد و به من گفت "پس بیا سوراخ مامانتو با زبون واسم امادش کن. کاری کن قشنگ نرم شه... فقط سوراخ کونشو لیس میزنیا کونی. کس مامانت واسه منه. من و رفیقام فقط به کسش دست میزنیم... بدو به یه دردی بخور" منم که کیرم داشت میترکید و از شدت حشر دیگه هیچی نمیفهمیدم بدون این که فک کنم رفتم جلو و بعد مدتها که دلم میخواست سرمو فرو کردم لای کون گنده و سفید مامانم. میدونستم جرات نداره حرفی بزنه چون اشکان دستور داده و میتونم بالاخره کونشو بخورم. وای خدا بو و مزش عالی بود. حتی از نازیم کون تپل تر و سکسی تر و خوشمزه تری داشت. واقعن مامانم زن ایده ال زندگیم بود. پورن استاری که زندگی باش ارزوی هر پسر بیغیرتی مث من بود. یکم که کونشو لیس زدم اشکان اومد نشست رو مبل جلو مامانم و کیرشو گرفت سمتش گفت "یالا" مامانمم بدون معطلی شروع کرد ساک زدن. اردلانم اومد منو هل داد کنار و رفت پشت کون قمبل مامانم و شروع کرد تلمبه زدن. مامانم مث یه جنده کارکشته همزمان کیر اسبی اشکانو با صدا ساک میزد و کسشم داشت سرویس میشد. اشکان بش گفت "تمرکزت به هم نخوره ها. دوس دارم کیرمو همین طور خوب بخوری" مامانم گفت "سخته اشکان خیلی خوب میکنه... اااخخخخ... اردلاااان" اخرم نتونست دووم بیاره و یکم بعد سرشو گذاشت رو رون اشکان و همون طور که دستش به کیرش بود و سعی میکرد با دست زدنش متوقف نشه از شدت تلمبه های اردلان به خودش لرزید و خیلی شدید ارضا شد.

اشکان بدون این که بش وقت بده کس و کونشو بلند کرد گذاشت رو کیرش و شروع کرد تلمبه زدن. مامانم با بی حالی با تلمبه های سهمگین اشکان بالا پایین میشد. اردلان رفت اون طرف مبل کنار دسته ایستاد و کیرشو داد دست مامانم. مامانم همون طور که کون گنده و بادکنکیش رو کیر اشکان بالا پایین میشد و تکون تکون میخورد کیر اردلانو خیلی حرفه ای ساک میزد. منم ایستاده بودم کنارشون شبیه یه احمق مادرجنده ساک زدن مامانمو میدیدم و خودمو میمالیدم. مامانم وقتی متوجه شد بم گفت "دوس داری مامیو انقد خوب میکنن عزیزم؟" گفتم "بله مامان عاشقشم" مامانم گفت "منم عاشق پسر حشری خودمم... اررره کیرتو بمال... دوس داری مامی انقد جندست؟ دوس داری وقتی پسرای جوون با کیرای بزرگشون منو میکنن؟ این دو تا اقا باید برات کلاس بذارن چه طور به زنا حال بدی عزیزم" منم چشامو بستم و داد زدم "عاشقتم مامی" که اشکان گفت "خفه شو به جاش بیا این جا" من رفتم جلو و با اشاره دست اشکان زانو زدم پایین مبل. اونم بم گفت "پاهامو بوس کن اردلان ببینه کونی منی" انقد از فکر تحقیرش حشری شدم که بدون این که فک کنم خم شدم رو زمین و همون طور که مامانم رو کیرش نشسته بود پاشو بوسیدم. اردلان گفت "کیرم تو ناموست واقعن پسر. عجب مادرجنده ای هستی" اشکان گفت "تازه کجاشو دیدی داداش... نوید بیا خایه هامو بوس کن یه لیسم به کس مامانت بزن تا اردی فشنگ ببینه چه توله ای هستی" منم مث یه توله سگ‌ خوب رفتم خایه هاشو همون طور که بالا پایین میشدن بوس کردم و زبونمو کشیدم از پایین تا بالای کس مامی.اردلان اومد پشتم دس کشید به کونم و گفت "تو خودتم کون بدی نداریا پسر" من حس بدی پیدا کردم ولی چیزی نگفتم. مامانم گفت "عزیزم دوس داری از اقا اردلان خواهش کنم کون تو هم بکنه؟" گفتم "خواهش میکنم نه مامی" اردلان شروع کرد با انگشتش سوراخمو مالید و گفت "نگران نباش مردونگیت کم نمیشه قیصر... کاری میکنم کونت حسابی حال بیاد"

وقتی من گفتم "خواهش میکنم نه اقا اردلان" مطمئن شد واقعن دلم نمیخواد کون بدم و به جاش مامانمو خوابوند رو بدن اشکان و کیرشو کرد تو کونش. قشنگ ساندویچش کرده بودن بین هیکلای بزرگ و مردونشون و داشتن سرویسش میکردن. اشکان همون طور که با نفس نفس تو کسش تلمبه میزد بم گفت برم تو اشپزخونه براشون چیپس بیارم. منم سریع اطاعت کردم و رفتم اوردم. همون طور که اون دو تا داشتن با مامانم خودشونو ارضا میکردن بشون چیپس تعارف کردم. اونام جفتشون تلمبه زدنو استپ کردن و دست کردن برداشتن. وقتی مامانمم دستشو اورد برداره اشکان زد رو دستش و بش گفت "تو حق نداری چیپس بخوری چاق میشی" مامانمم خودشو فشار داد به بدن لخت و عضلاتیش و گفت ببخشید. اشکان همون طور که با صدا چیپس میخورد دستشو انداخت دور کون مامانم و به من گفت "میبینی نوید؟ مامانت یکم تپل شده واسه همین میخوام لاغرش کنم. قرار شده از این به بعد فقط اب کیر منو بخوره تا برا مشتریاش خوش هیکل باشه. رژیم خوبیه نه؟" قبل این که من چیزی بگن مامانم گردنشو زیر ریشاش ماچ کرد و گفت "چشم هر کاری شما بگی میکنم. فقط دیگه ولم نکن پادشاه من" اشکان که حشری شده بود زد به اردلان تا پا شه و مامانمو برش گردوند و کیرشو کرد تو کونش جوری که کسش قشنگ جلو اردلان بیفته بیرون. اردلانم خیلی راحت کیرشو از جلو کرد تو کسش و شروع کردن دوتایی دوباره تلمبه زدن. اشی دو تا پاهای مامانمو با دستاش گرفته بود بالا تو کونش تلمبه میزد و اردلانم با یه دست گردنشو محکم گرفته بود و دو تا انگشتای اون دستشم کرده بود تو دهن مامانم. دیدن کیر و خایه های بزرگشون که رو هم مالیده میشد و میرفت تو سوراخای مامانم و اون بدن سکسی و جا افتاده مامی که با حشر زیاد وسط جفتشون ساندویچ شده بود منو به مرز انفجار رسوند، چه برسه به اون دو تا. اردلان خیلی زود خودشو انداخت رو سینه های مامانم و همون طور که وحشیانه لباشو میخورد ابشو تو کسش خالی کرد. اشکانم یکم صبر کرد و بعد شروع کرد با بیشترین سرعت ممکن تو سوراخ کون مامانم تلمبه زدن و خودشو ارضا کرد و منم همزمان باش ارضا شدم.

بعد این که جفتشون ابشونو توش خالی کردن مامان افسانه جونم پاشد کیر اویزون اردلانو یه بوس کوچولوی خوشگل کرد و به اشی گفت "مرسی ددی. مث همیشه بهترین بودی" من که تازه ارضا شده بودم افتاده بودم رو مبل و فقط نگاه میکردم. اردلان به اشکان گفت "میگم داداش این نویدم پسر خوبیه. باید همرامون بیاریمش شمال هم کارامونو بکنه هم از دیدن مامانش و ابجیش جق بزنه" اشکان پوزخند زد و گفت "اره به درد تمیزکاری میخوره. فقط یه شرط داره اگه بخواد بیاد" من سریع گفتم "چه شرطی اقا اشکان؟" خندید و گفت "باید همین طور که مامانت کیر اردلانو بوس کرد کیر منو بوس کنی تا ازت فیلم بگیرم. اون موقع میتونی بیای" من که دیگه حشرم خوابیده بود و دوس نداشتم فقط نگاش کردم. مامی گفت "بدو عزیزم منتظر چی هستی؟ نمیخوای بیای نکنه؟" گفتم "چرا ولی اخه فیلم..." که اشی گفت "بیا میخوام یادگاری نگهش دارم خودم. به کسی نشون نمیدم" گفتم "قول میدی اقا اشکان؟" گفت "اولن هزار بار گفتم منو ددی صدا بزن مث مامانت و ابجیت. بعدشم اره نفله دروغم چیه به تو بگم. بدو" من با شک و تردید رفتم جلوش زانو زدم و کیر کلفت و اویزونشو گرفتم تو دستم و بوس کردم. اشکان همون طور که با گوشیش از بالا فیلم میگرفت با نیش باز بم گفت "اها همینه. حالا بکنش تو دهنت" من گفتم "اقا اشکان گفتی فقط بوس" داد زد "بدو وگرنه مسافرت خبری نی. بدو میدونم دوس داری کیرمو بخوری کونی" یه نگاه به کیر هیولاش انداختم. هر چی فک میکردم نمیتونستم همچین کیریو تو دهنم جا بدم. راستش همیشه دوس داشتم امتحان کنم ببینم چه جوریه ولی داشت فیلم میگرفت و دیگه کامل ابروم میرفت.

دستمو به زحمت رسوندم به هم و دور کیر کلفتش حلقه کردم و گفتم "اقا اشکان اگه میشه الان نه" داد زد "فقط سرش بی ناموس" منم که ترسیده بودم اطاعت کردم م سر کیرشو مک زدم. یکم شور بود ولی خیلی گوشتی و دهن پر کن بود. وقتی ساک زدنمو دید خندید و کیرشو کشید بیرون و گوشیو انداخت رو مبل و گفت "باشه برا امروز بیه کونی ولی تو شمال نمیتونی قسر در بری. باید کل کیرمو تا ته بکنی تو دهنت. دوس دارم مث مامانت و ابجیت ابمو بکشی" و به مامانم گفت "افسانه باید یکم جندگیاتو به پسرتم یاد بدی. دلش میخواد کیر بخوره ولی خیلی خجالتیه" مامانم گفت "چشم کینگ من. بهش یاد میدم. کاری میکنم تو مسافرت زانو بزنه جلو سه تاتون کیرتونو بخوره" و اشکانم پوزخند زد. خلاصه اون دو تا خودشونو تمیز کردن و اماده شدن برن. اردلان موقع رفتن چارتا تراول صدی گذاشت لای چاک سوتین مامانم و گفت "مرسی عزیزم خیلی حال دادی. شمال میبینمت" یه تراولم گذاشت کف دست من و گفت "اینم واسه تو پسر خوب. برو یه شرت زنونه سکسی بخر شمال بات کار دارم" و همه خندیدن. مامانم به جفتشون بوس داد و خداحافظی کردن رفتن. وقتی درو بست برگشت سمت من و گفت "چه طور بود عزیزم؟" گفتم "عالی بود مامان. اگه هر روز مشتریات همین طور باشن که من دیگه هیچی از خدا نمیخوام" لپمو بوس کرد و گفت "همین طورن عزیزم. بابا اشکان مواظب مامیه شک نکن" بعد دست کشید به صورتم و گفت "عزیزم اگه دوس داری کیرشونو بخوری یا سکس کنی از من خجالت نکش. من برام مهم حال کردن بچه هامه. اگه حس میکنی همجنسگرایی میتونی پا به پای خواهرت و من کیر بخوری و کون بدی. من کامل حمایتت میکنم" من که شوکه شده بودم گفتم "نه مامان دوس ندارم. فقط دوس دارم از بکنت حرف شنوی داشته باشم و جلو تو منو تحقیر کنه. میدونم تو هم خوشت میاد" خندید و گفت "تازه کجاشو دیدی. صب کن اگه دستیار من بشی کم کم کلی ادم قراره بت دستور بدن" من اون موقع خندیم ولی نفهمیدم چقد راس میگه. تحقیری که تا اون موقع شده بودم پیش تحقیری که از این جا به بعد میشدم هیچ بود. هفته بعد خودتون میبینید.

pooryaaa33

کاربر

ارسالها: 84

#179 Posted: 9 Sep 2022 01:03

من خودم بی غیرتم رو مامانم اما از کون دادن و تحقیر شدن خوشم نمیاد اما تحقیر شدن نوید خیلی جالب و حشری کنندس دوست دارم قسمتای بعدی کون بده یا ساک بزنه امیدوارم همینجوری بشه این قسمت عالی بود یکی از بهترین قسمتای داستان دمت گرم ممنونم

pacxxxx

کاربر

ارسالها: 35

#180 Posted: 9 Sep 2022 10:22