انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 20 از 27:  « پیشین  1  ...  19  20  21  ...  26  27  پسین »

بی آبروترین خانواده دنیا


مرد

 
من که واقعی حسش کردم و لذت بردم و شایدم همین حس باعث شد کونی بشم و الانم دلم میخواد زنم کس بده ،نمیدونم کسای دیگه از کس دادن مادرشون لذت میبرن یا نه ، البته من ، مثل نوید نبودم‌که حاضر باشم سر صحنه ولی دورادور میدیدم‌که میره سرقرار یا برمیگشت میرفت حموم لیفش میزدم آب کیر ازش خارج میشد
زندگی زیباست
     
  
مرد

 
pooryaaa33:
آره منم موافقم عالی میشه با اینکه خودم بی غیرتم اما از کون دادن و تحقیر بدم میاد اما خوشم میاد یه پسر به بکنای کیر گنده ی مادرش کون بده

وای بنظرم لذتی بالاتر از این نیست که که یه پسر بیغیرت بشه ابزار لذت پارترای مامانش، هم از دیدن سکسای متعدد مامانش لذت ببره هم خودش در کنار مامانش کون بده
sepehrjam2002
     
  
مرد

 
معمولا زود قسمتای جدید رو آپ میکنی
اینبار طول کشیده ، امیدوارم حالت خوب باشه
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
به نظر من دیگه وقتشه که افسانه از زیر تحکم اشکان خارج بشه
باید شروع کنه به تضعیف کردن اشکان و خودش قدرت رو به دست بگیره
دیگه وقتشه که افسانه با علنی کردن جندگی خودش و خانوادش افراد جدیدی رو وارد داستان کنه و با یک برنامه‌ریزی حساب شده حال اشکان رو بگیره و اون رو توی عمل انجام شده قرار بده
حتی میتونه بوسیله‌ افراد جدید اشکان رو هم تحقیر کنه
اینجوری هم نوید با دیدن نفرات جدید ارضا میشه و هم با دیدن حقارت اشکان و ریاست مامانش آروم‌تر میشه
single
     
  
مرد

 
قسمت بیست و چهارم

خلاصه پنج شنبه صبح همون هفته همه با دو تا ماشین رفتیم شمال. یه ماشین من و مامانم و نازی و هستی بودیم یه ماشینم اشکان و اردلان و یکی از دوستای دیگشون به اسم حامد. تو کل مسیر خانوما فقط اهنگ میذاشتن و باش با عشوه میخوندن و میرقصیدن و ماشینایی که پسر توشون بود وقتی از کنارمون رد میشدن با ولع زل میزدن بشون. وقتی رسیدیم باورم نمیشد اشکان اینا چه ویلای خفنی داشتن. واقعن خوشحال بودم که حداقل اگه به خاطر تماشای کس دادن مامانمم شده بود همچین ویلاییو تو زندگیم دیده بودم. وقتی وسایلو گذاشتیم تو خونه اشکان پیشنهاد داد تا من همه چیو براشون اماده میکنم اونا همه لخت بشن برن تو استخر و جکوزی. منم فرستاد برم خرید کنم و خوراکی و تنباکو و هر چی نیاز بودو بخرم. تا رفتم همه چیزایی که گفته بودنو خریدم و برگشتم دیگه اونا شناشونو کرده بودن و شیش تایی تو جکوزی بودن و هر کی به یکی چسبیده بود داشت دس مالیش میکرد و لب میگرفت. جکوزی کنار استخر بود رو تپه. هم ویوی خارجش به جنگل و شهر خوب بود هم ویوی داخلش با وجود این خانومای سکسی و پسرای کیر کلفت عالی بود. اشکان تا دید من برگشتم با همون لحن طلبکار همیشگیش گفت "نوید پس اون قلیون چی شد؟" گفتم "ببخشید اقا اشکان الان برگشتم. الان اماده میکنم میارم" و رفتم گوشه حیاط قلیون و ذغالاشو اماده کنم ولی چشمم به اونا بود. نازی با اشکان مشغول بود و اون با اون دستای قویش و حالت ریاستش با سینه هاش ور میرفت. اردلان چسبیده بود به لبای خواهرم خیلی سکسی و با شهوت میخوردشون و مامانمم تو بغل حامد بود و اون از پشت دستشو انداخته بود دورش داشت سینه هاشو میمالید و ازش لب میگرفت. اشکان وقتی نگاش افتاد تو چشای خواهرم، هستی ناخوداگاه سرشو اورد جلو بش لب داد. خیلی شهوتناک بود. انگار همه میدونستن اشکان رئیسه و باید بش احترام بذارن. همون طور که اشکان ازش لب میگرفت اردلان کونشو میمالید و صبر کرد تا کار اشکان باش تموم شه.

بعد نازی اومد جلو گفت "اقا منم میخوام" که خواهرم برگشت سمتش و چسبید بش شروع کرد ازش لب گرفتن. سه تا پسرا دستشون رو کیرشون بود و داشتن نگاه میکردن. مامانم برا این که بیکار نباشه دست حامدو گرفت اونو نشوند لب جکوزی و شلوارکشو درورد شروع کرد کیرشو خوردن. حامد قد و هیکلش از اون دو تا مخصوصن اشکان کوچیک تر بود ولی معلوم بود خیلی حشری و کاربلده. خیلی زود هستی و نازیم وقتی ساک زدن حرفه ای مامانمو دیدن از لب گرفتن دس برداشتن و مشغول سرویس دادن به کیرای مرداشون شدن. حالا دیگه سه تا پسرا نشسته بودن لب جکوزی و خانوما پایین تو اب جلو کیرشون زانو زده بودن و داشتن براشون ساک میزدن. من که دیگه قلیونو چاق کرده بودم اوردمش گذاشتمش کنار اشکان و شیلنگو دادم دستش گفتم "بفرمایید اقا اشکان قشنگ دود اومده" اشکانم همون طور که کیرش تو دهن نازی بود قلیونو از دستم گرفت و لم داد شروع کرد با اون منظره سکسی قلیون میکشید و به منم گفت "افرین خوب خانوادگی از مهمونای من پذیرایی میکنید" و دود قلیونو فوت کرد سمت کیرش و صورت نازی. مامانم اون طرف کیر خیس و سیخ حامدو گذاشته بود لای سینه هاش داشت بالا پایین میکرد و خواهرمم جوری از بالا تا پایین کیر اردلانو زبون میزد انگار اب نباته. اشکان انگار حسودیش شده باشه قلیونو داد دست اردلان و بشون گفت "خانوما سه تایی بیایید این جا ببینم" مامانم گفت "ای جون چشم" و اومد سر کیرشو گذاشت تو دهنش و نازی و هستیم نشستن کنارش شروع کردن بغلای کیرشو لیس میزدن و لباشونو میکشیدن روش و بش سرویس میدادن. واقعن عظمت کیر اشکان این طور جا ها مشخص میشد. سه تا جنده کارکشته و کیرپرست داشتن رو کیرش کار میکردن و انگار بازم بس نبود. خودش همون طور که بیخیال لم داده بود تو جکوزی دستاشو باز کرده بود و هیکل ورزیدشو قشنگ انداخته بود بیرون گفت "اها همینه. به ددی حال بدید. یادتون نره صاحب اصلی همتون کیه"

یکم که همین طور کیرشو خوردن مامانم گفت "بچه ها نظرتون چیه بریم تو سه تامونو بکنید؟" اردلان و حامد که معلوم بود از دستمالی کردن کس و کون اینا خسته شدن و دوس ندارن با کیر شق بشینن حال دادن سه تا زن سکسی به کیر اشکانو ببینن سریع گفتن اره بریم. اشکانم یه نفس عمیق کشید و معلوم بود دوس نداره تموم شه ولی میدونه درستش همینه گفت باشه و پا شدن اومدن بیرون. همون طور که خانوما بیکینی پوشیده بودن جلو میرفتن و کیر اقایون که لخت مادرزاد بودن تو دستشون بود و اونا رو دنبال خودشون میکشیدن. قبل این که برن تو ساختمون همه شرت و بیکینیاشونو دروردن دادن دست من ببرم بندازم خشک بشه. وقتی رسیدن وسط خونه هستی گفت "اخخخ دوس دارم سه تاتون کیراتونو بکنید تو هر چی سوراخ دارم" که نازی یه دستشو گذاشت رو سینش و گفت "نه عزیزم صب کن" بعد با عشوه دست دیگشو گذاشت رو کسش بازش کرد و به پسرا نشونش داد و گفت "پسرا فک کنم وقتشه شمام یکم به ما حال بدید" حامد گفت "ای به چشم" و دست مامانم و نازیو گرفت نشوند رو مبل کنار هم. اونام از خدا خواسته پاهاشونو تا جایی که میشد وا کردن اوردن بالا و اشکان و حامد رفتن لای پاهاشون. هستیم رو مبل تکی قمبل کرد و اردلان رفت نشست پایین مبل شروع کرد کس و کونشو خوردن. اشکان از همه بهتر میخورد یا حالا نازی بیشتر اه و ناله میکرد. اردلانم خیلی تکون میخورد و معلوم بود تکنیکی کس میخوره. ولی کسی که زود تر از همه به نتیجه رسید حامد ‌بو‌د که بعد دو سه دقیقه اروم و بی سر و صدا مامانمو با دهنش ارضا کرد. مامانم پاهاشو انداخت رو شونه هاش چسبوند دور سرش و محکم ارضا شد. نازی انگار خودش بهتر بدونه چه طور ارضا میشه به من گفت برم جلو. وقتی رفتم بم گفت پاهاشو بکنم تو دهنم. منم همون طور که اشکان داشت کسشو میخورد رفتم ایستادم کنار دسته مبل و شروع کردم پاهاش که رو هوا بودنو میخوردم. خیلی حس بهشتی ای داشت. مامانمم سرشو گذاشته بود رو سینه های نازی سینه هاشو میخورد گاهیم ازش لب میگرفت. دیدن این صحنه ها و پاهای سکسی نازی تو دهنم باعث شد خیلی زود تر از چیزی که دوس داشتم ارضا شم و مجبور شم همون جا وسط خنده های دسته جمعی اونا رو زمین بشینم.

وقتی حالم جا اومد و از جام پا شدم دیدم هر کدوم خانومای سکسی دارن یه جا به این سه تا پسر خوش شانس کس میدن. نازی خوابیده بود رو مبل و اشکان داشت تو کسش تلمبه میزد. مامانم کنارش رو مبل زانو زده بود داشت از پشت به حامد میداد. خواهرمم یه وری خوابیده بود رو اون یکی مبل و اردلان تا دسته کیرشو تو کسش جا کرده بود. کیرم با دیدن این صحنه ها دوباره شروع کرد اروم اروم راست شدن. نمیشد تو همچین مسافرتی به کیرت و مغزت استراحت بدی. اصن هنوزم باورم نمیشت تو همچین ضیافت سکسی ای منو راه دادن. واقعن هنوزم که هنوزه ممنونشونم. خلاصه همین طور ادامه دادن تا بعد یکم که کردن اردلان گفت "داداشا عوض کنیم؟" اشکان گفت "عوض کنیم داداش" و پاشد رفت سراغ مامانم به پشت نشوندش رو کیرش. حامدم خودش فهمید باید بره سراغ خواهرم و پاشد رفت اورد گذاشتش کنار مامانم و شروع کرد همون طور مث کارگر تو کسش تلمبه میزد. اردلانم اومد نشست کنار اشکان و مامانم و نازیو نشوند رو کیرش. الان دیگه سه تا خانومای زندگیم کنار هم رو یه مبل داشتن گاییده میشدن و صدای اه و نالشون مث یه سمفونی قشنگ تو خونه پخش میشد و من لذت میبردم. مخصوصا صدای حال کردن نازی رو کیر اردلان که از اون دو تا بلندتر بود. اون وسط از کردن حامدم خیلی خوشم اومد. نه هیکل گنده کرده بود نه پر رو رفتار میکرد ولی خیلی خوب کس میخورد و میکرد. هم مامانم هم خواهرمو بی سر و صدا ارضا کرده بود و جفتشون مشتریش شده بودن. در حدی که بعد این کردن همزمان و کنار هم رو مبل وقتی اون دو تا داشتن کیر بکناشونو میخوردن هستی نمیتونست از حامد دل بکنه و خواهش کرد یکم دیگه بکنتش چون الان دوباره میشه. وقتی حامد حرفشو گوش کرد و کیرشو تپوند تو کسش واقعنم یه بار دیگه ارضا شد. نازی وقتی اینو دید خوردن خایه های اشکانو ول کرد و از زیر کیرش پاشد و گفت "پسرا بیایید منو ارضا کنید ببینم. قبول نیست من این همه کیر خوردم ولی جفت اینا بیشتر از من ارضا شدن" اشکان و اردلانم گفتن ای به چشم و اومدن جلو.

اردلان دراز کشید رو زمین و نازی رفت نشست رو کیرش. اشکانم از پشت اومد کیرشو کرد تو کون نازی. ابجیمم اومد کنار سر اردلان جلوی نازی و شروع کرد مالیدن سینه هاش و لب گرفتن تا بهتر تحریک شه. فقط مامانم بود که برا خودش قمبل کرده بود اون کنار و داشت کونشو میکوبید به کیر حامد. حامدم معلوم بود نمیتونه دیگه زیاد جلو اون کوبیده شدن لمبرای تپل و سکسی مامی به روناش و فرو رفتن کیرش تا ته کس مامی مقاومت کنه و خیلی زود ابش اومد و خالی کرد تو کسش و خودشو انداخت رو هیکل مامانم. حالا دیگه فقط اردلان و اشکان مونده بودن و سه تا خانوما. مامانم گفت جون و دس کرد تو کسش شروع کرد اب حامدو با انگشت اورد جلو گذاشت دهنش و شروع کرد انگشت خیسشو لیس زدن. اشکان به خواهرم گفت "بیایید با مامانت دو تایی کیرمو بخورید" که هستی گفت "من دیگه نمیخوام اقا سیر کیر شدم" و اومد ولو شد رو مبل اون طرف کنار من. نازی گفت "بهتر کیر بیشتر برا ما" و با مامانم که تازه با بوس و ناز حامدو از رو خودش بلند کرده بود دو نفری برگشتن سمت دو تا پسرا که براشون بخورن. همون طور که مامانم و نازی مشغول ساک زدن بودن خواهرم که سرش رو دسته مبل رو به روی من بود پاشو گرفت بالا سمت من. با پاهاش زد تو صورتم و هلم داد عقب و کف جفت پاهاشو گذاشت رو صورتم. همون طور که داشت پاهاشو میمالید به لبام و صورتم بم گفت "بخورشون ببینم داداشی. میخوام ببینم مگه چه طور میخوری که نازی انقد طرفدارشه" منم گفتم چشم و اروم پاشنه پای لختشو بوس کردم. بعد با مک زدن اومدم بالاتر و انگشتاشو کردم تو دهنم. میدونستم خواهرمه و درست نیس ولی واقعن ترکیب ناخونای لاک زده سیاهش و انگشتای سفید و ساق بلوریش جلو صورتم خیلی سکسی بود. هستی بر خلاف نازی که گوشتی بود پاهای تراشیده و ظریفی داشت.

همون طور که اردلان یه فریاد بلند کشید و ابش تو دهن نازی اومد هستی یه کاری کرد که خیلی حشریم کرد. مامانم هنوز زانو زده بود و قمبل کرده بود جلو اشکان و کیرش و خایه هاشو میخورد و لیس میزد. هستی پاشو از رو مبل دراز کرد رسوند به کسش و شروع کرد انگشتای پاشو کشیدن لای شیار کس مامانم. وقتی خوب با اب کسش و اب حامد که توش بود خیسش کرد اوردش دوباره سمت صورت من و انگشتای پاشو گذاشت رو لبام. همون طور که شیطون بم نگاه میکرد با خنده گفت "لیسش بزن. فک کن بستنیه" منم که خیلی حشری بودم تو اون حالت سریع شروع کردم پاهاشو مث بستنی کردم تو دهنم و شروع کردم ساک زدن برای انگشتای پاش. مزه خیلی خوبی میداد. یه چی بین اب منی و اب کس بود رو یه پای سکسی. تو همین حال نازی دور دهنشو با دست پاک کرد و اومد نشست پشت مامانم و از حالت قمبل به نشسته تغییرش داد. سینه های بزرگشو از پشت گرفت و همون طور که مامی داشت ساک میزد سرشو اورد نزدیک گوشش گفت "افرین عشقم سکسی ترینی" و شروع کرد گردنشو از پشت مک زدن. اشکان وقتی اینو دید حشری شد و مامانمو بلند کرد بش گفت پاشه بشینه رو کیرش. نازی کیر اشکانو گرفت یکم براش زد و بعد با دستای خودش کیر گنده و شق شدشو گرفت تا مامانم بشینه روش. حالا همون طور که مامی کیر سواری میکرد نازی جون خم شده بود بین پاهای اشی خایه هاشو لیس میزد. خواهرمم همون طور که پاهاش رو صورت من بود میگفت "اها بدش تو. همشو بده تو. افرین مامان خوشگلم. بهترین جنده دنیایی" همه این چیزای فوق حشری کننده باعث شد جفتشون نتونن دیگه بیش تر تحمل کنن. وقتی مامانم و اشکان باهم ارضا شدن اشکان دور کمر مامانمو محکم گرفت و شروع کرد با تمام توانش تلمبه زدن در حدی که زانوش اون پایین خورد تو صورت نازی. وقتی قشنگ ارضا شد و ابشو ریخت تو کس مامی، نازی کیرشو کشید بیرون و گذاشت تو دهنش و گفت "اومممم چه خوشمزسسسس" که اشکان فقط گفت "دهنتون سرویس بهترین سکس عمرم بود" و خودشو انداخت رو مبل کنار مامانم. حالا دیگه همه به بهترین شکل ارضا شده بودن و یه شروع عالی برا یه مسافرت عالیو تجربه کرده بودن.

بعد این مردای واقعی یعنی اون سه تا کباب درست کردن و نهار خوردیم و من که خیلی از دو بار ارضا شدنم و رانندگی تو جاده خوابم گرفته بود رفتم تو یکی از اتاقای طبقه بالا بخوابم. وقتی بعد از ظهر بیدار شدم و اومدم تو راهرو اولین صحنه ای که دیدم این بود که تو اتاق رو به رو که درش باز بود حامد خواهرمو قمبل کرده رو تخت و چسبوندتش به پنجره کنار تخت. هستی با لباس یوگاش بود که یه شلوار استرچ بود و یه تاپ نیم تنه ورزشی. حامد شلوار استرچشو پاره کرده بود و دستشو کرده بود تو اون شکاف داشت کسشو میمالید. همون طور که کس و کونشو میمالید از پشت گردنش و بناگوشش بوس میکرد و مک میزد. خواهرم دستش و سینه هاشو چسبونده بود به پنجره در حدی که از نفساش پنجره بخار میگرفت و فقط اه میکشید. انقد گرم سکس بودن که اصن نفهمیدن من دارم نگاشون میکنم. حامد شلوارشو یکم بیشتر جر داد و کیرشو از پشت کرد تو کسش. حالا دیگه کون تراش خورده و سفید خواهرم از شلوار پارش افتاده بود بیرون و حامد داشت تو کسش تلمبه میزد. هستی همون طور که جفت دستاش رو شیشه پنجره بود کونشو میلرزوند و رو کیر حامد عقب جلو میکرد. حامدم یه دستش بین کمر و کون هستی بود با یه دستشم سرشو چسبونده بود به شیشه. یهو به این جا که رسید گفتم بذا ببینم شاید بقیه اتاقا هم خبری باشه و رفتم سر بکشم. دو تا اتاق دیگه خبری نبود ولی یکی از اتاقا که درش بسته بود ازش صدای اه و ناله نازی میومد. من که دوس داشتم ببینم چه خبره درو باز کردم ولی دیدم قفله. یهو اشکان داد زد "ها؟" من با ترس و لرز گفتم "منم اقا اشکان ببخشید" که سریع داد زد "گم شو نمیشنوی دستم بنده؟" منم دیگه هیچی نگفتم و فقط رفتم پایین.

وقتی از پله ها اومدم پایین همون چیزیو دیدم که باعث شد کیرم سریع راس شه. رو به روی پله ها اردلان همون طور لخت با مایو لم داده بود رو مبل تکی بزرگ تو پذیرایی و دو تا دستاشو انداخته بود رو دسته های مبل و پاهاشو از هم دیگه وا کرده بود. مامانم نشسته بود رو دسته مبل و داشت دست میکشید به شیکمش و بازوهاش. هیکلش قد اشکان بزرگ و عضلانی و قدرتمند نبود ولی بازم خوش هیکل و فیت بود. مامانم گفت "بیا عشقم بیا ممه بخور" و سر اردلانو گرفت کرد وسط سینه هاش. همون طور که سر اردلان وسط سینه های مامانم بود همزمانم شروع کرد با دست برا کیرش زدن. یکم که همون طور خورد مامانم سر کیرشو با دست گرفت بالا و گفت "نوید بیدار شدی؟" اردلان انگار ذوق کرده باشه سریع داد زد "بیا این جا به مامانت کمک بده ببینم. اون روز تو خونتون از دستم در رفتی ولی امروز دیگه میخوام کونتو واست وا کنم" من فقط ایستادم نگاشون کردم. مامانم همون طور که هنوز سر کیرشو گرفته بود بالا با خنده به من گفت "بیا بخورش عزیزم. بیا از بزرگیش نترس" من میدونستم داره الکی میگه تا اردلانو بیشتر حشری کنه. دیگه فهمیده بودم این تکنیکشه. مامانم فهمیده بود حتی اگه کیرای بکناش معمولیم باشه باید ازشون تعریف کنه و هیچی قد این که از کیر اینا تعریف کنه بشون حال نمیده. بعدن بم گفت این باعث میشه اعتماد به نفس بگیرن و بهتر بکنن و اخرش خودت بیشتر حال کنی. خلاصه همون طور که مامانم دستشو انداخته بود دور گردن اردلان و سینه هاش تو دهنش بود من رفتم جلوشون. اردلان دستور داد زانو بزنم. منم یه نگاه به مامانم انداختم و وقتی تاییدو تو چشاش دیدم زانو زدم بین پاهاش. مامانم سر کیرشو گرفت طرفم. دو دستی کیرشو گرفتم و تو دستام نگه داشتم و بش زل زدم. خیلی بزرگ نبود ولی برا اولین گی کردنم عالی بود. این شد که چشامو بستم و دلمو زدم به دریا و کیرشو گذاشتم تو دهنم. خیلی گرم و گوشتی بود و حس خوبی داشت. یکمم بزرگ بود و مجبور بودم دهنمو بیشتر وا کنم ولی در حدی بزرگ نبود که دهنم جر بخوره. هر چی بیشتر هلش میداد تو من بیشتر حشری میشدم و دوس داشتم بش حال بدم. وقتی دستشو موقع ساک زدن میذاشت رو سرم و موهامو نوازش میکرد واقعن یه جوری میشدم. همه بیغیرتا فک میکنن دستور گرفتن و خدمت کردن به کیر بکنای ناموسشون در حد فانتزیه، ولی مطمئن باشید اگه به درجات بالا بیغیرتی برسیپ وقتی یه کیر خوشمزه و گنده و کلفت بیاد سمت دهنتون حتی یه ثانیم برا ساک زدنش شک نمیکنید.

خلاصه یکم که خوردم مامانم نشست پایین مبل رو زمین کنار من و همون طور که من داشتم ساک میزدم دستشو گذاشت پایین کیر اردلان و کیرشو از دهنم کشید بیرون. بعد همون طور که با دستش منو هل میداد عقب با عشوه گفت "برو کنار تا یادت بدم چه طور باید همچین کیریو ساک بزنی" و همون طور که تو چشای من زل زده بود سر کیرشو کرد تو دهنش. بعد همون طور که با پررویی تو چشام زل زده بود شروع کرد ساک زدن و هی کیرشو میکرد تو دهنش و درمیورد. یه لیس اساسی از پایین خایه هاش تا سر کیرش زد و بم گفت "وقتی کیر میخوری باید هدف اولت لذت دادن به بکنت باشه. وقتی از پایین تا بالای کیرشو میخوری باید از فکر حال کردنش حشری شی... همیشم یادت باشه خدا بت زبون داده. موقع ساک زدن از زبونت خوب استفاده کن... فرق یه ساک زن اماتور و حرفه ای از اون جایی معلوم میشه که وقتی کیر تو دهنشونه و دارن ساک میزنن زیر کیر و خایه طرف زبون میکشن و دندونم نمیزنن" یکم دیگه که ساک زد موهاش اومد تو صورتش و چون من حواسم به ساک زدنش بود اردلان مجبور شد خودش با دست موهاشو بزنه کنار و جمع کنه. مامانم با عصبانیت گفت "این وظیفه توئه به درد نخور. اگه نمیتونی مو هامو درست جمع کنی موقع سرویس دادن به مشتریام دستیار خوبی نمیشی" من سریع گفتم "معذرت میخوام دیگه تکرار نمیشه" گفت "معلومه که نمیشه... بگو ببینم کیر خوردن دوس داری؟" گفتم "اجازه دارم بخورم دوباره؟" ابروهاشو انداخت بالا یه نچ کرد و خندید و گفت "تا من نگفتم حق نداری. هر موقع من تشخیص بدم کیر میخوری" من به ساک زدن علاقه ای نداشتم ولی رفتار این دو تا به خصوص مامانم انقد حرفه ای بود که واقعن دلم میخواس اجازه بدن کیر بخورم.

همون طور که کیر تو دهنش بود بم گفت "برو پاکت سیگارمو از رو میز بیار ببینم" گفتم چشم و رفتم اوردم. مامانم سیگاری نبود ولی تو مسافرت همه تفریحی میکشیدن دیگه. وقتی سیگارو اوردم و یه نگاه با اخم بهم انداخت فهمیدم باید یه نخ از پاکت براش دربیارم. وقتی دروردم داد زد "روشنش کن بده دستم" منم سریع معذرت خواستم و همین کارو کردم. کیر اردلانو ول کرد یه پک عمیق به سیگار زد و بعد سر کیرشو گذاشت رو لبام و گفت "تا من این سیگارمو میکشم تو کیرشو ساک بزن ببینم" منم شروع کردم خوردن. سعی میکردم همون طور که مامی گفته بود از جون و دل مایه بذارم و مث اون بخورم ولی اون همون طور که سیگار میکشید به ساک زدنم نگاه میکرد و میگفت "یالا بدو. به همین زودی هر چی گفتم یادت رفت؟ درست ساک بزن... وای نوید خاک تو سرت این چه کیر خوردنیه؟" گفتم "ببخشید مامان به خدا دارم همه سعیمو میکنم" که با عصبانیت گفت "سعیت به درد عمت میخوره. اردلان جون مشتری وی ای پی ماست لایق بهتریناست... اردلان جون راضی هستی؟" اردلان همون طور که لم داده بود یه پوزخند زد و گفت "والا راستش نه. خیلی اماتوره پسرت. هیچی ساک زدن خودت نمیشه افسانه جون" مامانم زد پشت کمرم و گفت "پاشو قمبل کن اردلان جون کونتو بکنه... اردی جون قول میدم از کونش بیشتر خوشت بیاد. اولین بارشه کون میده اکبند اکبنده مخصوص خودت" اردلان گفت "به به پس قشنگ همونیه که دوس دارم" مامانم گفت "البته میدونی که هزینش بالاتر میره به خاطر همین" اردلان گفت "غصه نخور عزیزم. شما همین طور به من حال بدین، من کل بدنتو طلا میگیرم کسو خانوم" بعد به من گفت "دوس داری من به جای اشکان صاحب مامیت بشم؟ بابای جدید دوس داری؟" من که میترسیدم اشکان یهو بیاد صدامو بشنوه فقط سر تکون دادم.

مامانم دو تا دستاشو گذاشت رو کون و کمرم منو قمبل کرد و انگشتاشو خیس کرد شروع کرد کونمو مالیدن. همون طور که داشت کون منو برا بکنش اماده میکرد و سوراخ من قلقلک میومد به اردلان گفت "عزیزم پسرمم مث ما سه تاس. از امروز دیگه یکی از جنده های خودت حسابش کن... عاشق کیرته و برات ساکش میزنه. هیچ وقتم شکایت نمیکنه. ابتو بریز تو کونش دهنش یا ر‌و شکمش براش مهم نیس. ما خانوادگی همیشه حشری هستیم و برا خدمت کردن به کیر زنده ایم" اردلان که معلوم بود از این حرفای مامانم حسابی حشری تر شده اومد اونو زد کنار و پشت کونم قرار گرفت. همون طور که کیرش دم سوراخم بود یه تف انداخت و دستشو گذاشت رو کونم و گفت "تکون نخور. همین طور ثابت بمون... اگه تکون بخوری بیش تر دردت میاد" مامانم دست انداخت دو طرف کونمو گرفت و با اخم و حالت تحکم گفت "هرچی اقا اردلان میگه گوش کن نوید. من حسابی خسته شدم امروز تو کامل در اختیارشی و باید ارضاش کنی... اها همینه عزیزم. افرین پسر خوب من... کونتو شل کن قشنگ. دوس دارم با دور سوراخت کیرشو بغل کنی" که همین موقع اردلان کیرشو فشار داد تو. من شروع کردم دست و پا زدن و با ناله و گریه خواهش میکردم دربیاره ولی مامانم بدنمو محکم گرفته بود و میگفت "هیسسس ساکت. تحمل کن الان تموم میشه... به جاش انقد حال میده بت که دیگه هر روز میخوای کون بدی. دیگه از این به بعد میشی رقیب خودم ها؟" من فقط سرخ شده بودم و نفس نفس میزدم و سعی میکردم تحمل کنم. کم کم فشارش کم شد و سوراخ کونم بیشتر عادت کرد. اردلانم تلمبه زدنشو سریع تر و محکم تر کرد. دوس نداشتم پیش خودم اعتراف کنم ولی هم اردلان بکن حرفه ای بود و خوب میکرد هم من داشتم یاد میگرفتم از کون دادن لذت ببرم.

همون طور که از پشت کونمو میکرد و دستش رو کون من و سینه های مامانم بود گفت "جوننن... دوس داری کیرمو؟ حالا فهمیدی چرا مامانت به دادن علاقه داره؟" مامانم همون طور که کمرم و کونمو گرفته بود و رو کیرش عقب جلو میکرد گفت "من عاشق دادن به مردای سکسی ای مث تو ام اردی جونم. پسرمم عاشق اینه که هر چی خانومای سکسی مث من و نازی بهش میگیمو گوش کنه. حتی اگه بحث دادن باشه... اها اره فدات بشم. پسرمو بکن. با کیرت مردونگیشو ازش بگیر و کاری کن مث خودم جنده کیرت بشه" دیگه به این جا که رسیده بود حس میکردم هیچ وقت همچین لذتیو تو زندگیم تجربه نکردم. انگار دیگه دلم نمیخواس هیچ وقت سوراخ کونم خالی باشه. باورم نمیشد من همون ادمی ام که انقد به گی کردن دید منفی ای داشتم. به اون جا که رسیده بود دیگه داشتم قشنگ اه میکشیدم و لذت میبردم. مامانم همون طور که دراز کشیده بود کنارم و کونشو داده بود عقب و اروم دستشو میکشید رو کونش و پاهای گوشتی و سکسیش گفت "اها افرین عزیزم. بهت افتخار میکنم... با این که تجربه نداری ولی معلپمه کون دادنت از خواهراتم بهتر میشه. فک کنم تو بیشتر از همشون به خودم رفتی" اردلانم گفت "شایدم به باباش" و مامانم یه خنده الکی کرد. من تو همون حالت از شدت حشر گفتم "بابایی منو محکم تر بکن. خواهش میکنم" که اردلان دیوونه شد و شروع کرد با توام قدرت کیرشو میکوبید تو کونم و تلمبه میزد. بعد یکی دو دقیقه یهو داد زد "ااااخخخخ" و کونمو چسبید و همون طور که نفس نفس میزد داد میزد "جنده کوچولو تخمام دارن جمع میشن. اماده شو. داره میاااادددد" و با فشار اب داغشو ریخت تو کونم. لعنتی خیلی داغ و لزج بود. قشنگ همه جای کونم حسش میکردم. وقتی قشنگ ابشو ریخت تو کونم کیرشو تا جایی که میشد هل داد تو کونم و گفت "اخخخخ مادرتو گایدمممم... چه حالی داد" مامانم از من پرسید "افرین عزیزم. به تو هم حال داد؟" با خجالت گفتم اوهوم. همون طور که دست میکشید به خایه ها و تنه کیر اردلان که هنوز تو کونم بود گفت "واقعن این بهترین کادویی بود که اردی جون میتونست بت بده. ازش تشکر کردی؟" من که دیگه حشرم ریخته بود و از اتفاقایی که افتاده بود خجالت میکشیدم اروم گفتم مرسی. اردلان کیرشو یهو کشید بیرون که کلی هوا با صدا از کونم خارج شد و جفتشون زدن زیر خنده. همون طور که مامانم به اردلان گفت برن تو اشپزخونه براش یه چیزی بیاره بخوره من با خجالت خوابیدم کف هال و به کاری که موقع حشری بودن کرده بودم فک میکردم. یعنی دیگه قرار بود من کونی باشم؟ خیلی پشیمون بودم و دوس داشتم یه جور برگردم به عقب جلو حشرمو بگیرم ولی متاسفانه چیزی بود که شده بود. این بود که با همون حس بد همون جا دراز کشیدم و فقط امیدوار بودم اردلان ادم خوبی باشه و نخوادم ازم سواستفاده کنه.
     
  
مرد

 
عاااالی بود کون دادن نوید بهترین بخش داستان بود با اینکه از گی بدم میاد اما گاییدن کون یه بی غیرت کناره مادرش خیلی قشنگه امیدوارم اینقدر پولدار بشم که تجربش کنم
     
  
مرد

 
عالیییی بوووود


     
  

 
Cuckduck69
تو این قسمت نوید نسبت به خوردن پاهای خواهرش حساسیت نشون میده و با خودش میگه که درست نیست چون خواهرمه و...
پس اگه یه موقعیتی پیش بیاد و بتونه با هستی سکس کنه، آیا بیخیال سکس باهاش میشه؟ در مورد افسانه چی؟
     
  
مرد

 
داستانت جالبه . بنظرم افسانه و هستی دیگه باید بشن برده ی تمام و کمال اشکان و اشکان بشاشه تو دهنشون به عنوان تحقیر . من خودم شخصا اینکارو با پارتنرم کردم و خیلی حال میده . اگه خواستی بهم پیام بده تا یسری از تجربیاتم رو در اختیارت بذارم تا توی داستانت استفاده کنی . ولی یادت نره که هستی و افسانه‌ رو شاشخور اشکان کنی
     
  
مرد

 
خووب بود دمت گرم
     
  
صفحه  صفحه 20 از 27:  « پیشین  1  ...  19  20  21  ...  26  27  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

بی آبروترین خانواده دنیا

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA