انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 21 از 27:  « پیشین  1  ...  20  21  22  ...  26  27  پسین »

بی آبروترین خانواده دنیا


مرد

 
عالیییی ،یاد همه چی افتادم لعنتی جذاب ،، خیس کردم
زندگی زیباست
     
  
مرد

 
لیسیدن پاهای هستی
میتونی شروعی برای لیس زدن پاهای مادرشم باشه

چ خوب میشه اگه تحقیر هاشون بیشتر شه و مث پت باهاشون رفتار کنن و یا موقع سکس بانداژ باشن
     
  
مرد

 
اگر میتونی یه عکسی شبیه مامان وهستی ونازی بزار یه تصویری ازشون تو ذهن داشته باشم
Kingshahin
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
اگ نت داری قسمت جدید رو بذار دمت گرم
     
  
مرد

 
pacxxxx
pacxxxx:
اگ نت داری قسمت جدید رو بذار دمت گرم

سلام دوست عزیز. بله من نت دارم ولی فک نمیکنم الان زمان خوبی برای نوشتن و خوندن داستان اروتیک باشه. ممنونم که دنبال میکنید و انرژی میدید ولی برای هم بستگی با دوستانی که داخل ایرانن و به احترام حال مردم این هفته داستان اپلود نمیشه.
     
  
مرد

 
Cuckduck69:
سلام دوست عزیز. بله من نت دارم ولی فک نمیکنم الان زمان خوبی برای نوشتن و خوندن داستان اروتیک باشه. ممنونم که دنبال میکنید و انرژی میدید ولی برای هم بستگی با دوستانی که داخل ایرانن و به احترام حال مردم این هفته داستان اپلود نمیشه.

وای عشقم واقعا بهت دروود میفرستم، چقدر این حرفت به دلم نشست، درسته که ما بیغیرت هستیم و از دنیای بیغیرتی لذت میبریم ولی به هر حال اون بیغیرتی در دنیای سکس و فتیش هست و به معنای بی تفاوتی در خصوص امور دیگه زندگی نیست.
من بیشتر عاشقت شدم که
sepehrjam2002
     
  
مرد

 
Cuckduck69:
سلام دوست عزیز. بله من نت دارم ولی فک نمیکنم الان زمان خوبی برای نوشتن و خوندن داستان اروتیک باشه. ممنونم که دنبال میکنید و انرژی میدید ولی برای هم بستگی با دوستانی که داخل ایرانن و به احترام حال مردم این هفته داستان اپلود نمیشه.

بله درسته
     
  
مرد

 
قسمت 14با 15خیلی بد بود من خوشم نیوحد
     
  
مرد

 
قسمت بیست و پنجم

خلاصه اون سفر شمال اولین باری بود که مامانم برا سکس پول گرفت و اشکان جندش کرد تا ازش درامدزایی کنه ولی اخریش نبود. اون سفر شروع جنده شدن تمام عیار مامی بود. فردای برگشتنمون از شمال که مامان داشت تلفنی با اشکان صحبت میکرد و گذاشته بود رو اسپیکر بش گفت "اشی جونم هنوز هیچی نشده دلم برا کیر نازت تنگ شده. کی میای کسمو بکنی؟" اشکان گفت "جوووننن کس خانوم من که دیگه خودم نمیرسم هر روز بیام این کون گندتو بکنم. روزایی که سرم شلوغه رفیقامو میفرستم اونجا یه حالی بت بدن. هم کس و کونت یه ورزشی میکنن و از فرم نمیفتن هم یه پولی درمیاریم" مامانم گفت "عزیزم مگه تو منو دوس نداری؟ ینی مشکلی نداری جنده شم؟" اشکان گفت "عزیزم تو همیشه جنده خودمی. این فقط یه کاره که هم خودت حال میکنی هم برا جفتمون پول در میاری. بعدم کونت همیشه برا منه و حق نداری به کسی کون بدی" مامی با عشوه گفت "ینی مواظبمی عشقم؟" اشکانم گفت "معلومه خوشگلم. من همیشه مواظبتم. کسی نگاه چپ بت بکنه یا پولش یه ذره دیر بشه خودم میرم بالا سرش. پسرتم میذارم کنار دستت هر کاری داشتی در جا برات انجام بده" مامان افسانه که حس میکردم خودشم خوشش میاد جندگی کنه و کیرای مختلفو مزه کنه دیگه مخالفتی نکرد و همین جا تموم شد. بله دیگه باید قبول میکردم که از اون به بعد رسما مادرجنده بودم. اشکان و نازی میخوتستن مامانمو اجاره بدن و ازش کلی پول در بیارن و منم کاراشو بکنم و مشتریاشو راس و ریس کنم.

پس فرداش نازی زنگ زد گفت اولین مشتریو برا مامانم پیدا کرده. گفت طرف یه پولدار خیلی کله گندس که راحت نیست مامانم صورتشو ببینه چون نمیخواد بعدن کسایی که باشون سکس میکنه بشناسنش و مشکلی پیش بیاد. این بود که قرار شد من مامانمو ببرم به هتلی که طرف به اشنا هاش سپرده بود رزرو کنن و برا مامانم چشم بند بزنم تا اون فقط بیاد باش سکس کنه و بره. مامانمم گفت اونم این طوری براش راحت تره و استرسش کم تر میشه. واقعنم وقتی رفتیم تو هتل و کارکنای هتل که معلوم بود پول گرفتن بردنمون سمت اتاق خیلی استرس داشت. درسته مامی من همیشه هرزه بود و دلش میخواست کس بده و با مردای کیر کلفت و هیکلی سکس داشته باشه ولی هیچ وقت جنده واقعی نبود و عادت نداشت به خاطر پول با هر کسی سکس کنه. این اولین باری بود که مامی میخواس با یه غریبه سکس کنه که حتی قرار نبود صورتشو ببینه. وقتی رسیدیم تو اتاق و لباساشو عوض کرد و تاپشو پوشید من بش پیشنهاد دادم بدنشو ماساژ بدم تا استرسش کم تر بشه و اونم قبول کرد. نشست لب تخت و من رفتم زانو زدم رو تخت پشت سرش. شروع کردم شونه هاشو ماساژ دادن. مامی شونه های پر و ورزشکاری داشت به نسبت زن بودنش. خیلی اروم گردن کشیده و شونه هاشو با دستام میمالیدم و با انگشت فشار میدادم. بعد که دیدم خوب جواب داده و اروم شده به پشت خوابوندمش رو تخت و دستاشو باز کردم. شروع کردم بازو هاش و سر شونه هاشو با دست میمالیدم. معلوم بود داره کیف میکنه و نمیخواد تموم شه. خیلی دلم میخواست دستمو یکم ببرم پایین تر سمت اون سینه های گوشتی و حجیمش ولی میترسیدم عصبانی شه. راستش خودمم دوس نداشتم با مامانم کارای سکسی کنم با این که چن بار بکناش مجبورم کرده بودن.

یکم که از مالیدنم گذشت مامانم گفت "عزیزم پشتمم ماساژ میدی؟ کمرم از شمال تا حالا گرفته" منم از خدا خواسته کمکش کردم به شکم دراز بکشه و تاپشو کامل در بیاره. حالا دیگه مامانم با شرت و سوتین رو تخت هتل دراز کشیده بود و اون کون قلمبش جلوم بود. شروع کردم پشت شونه هاشو ماساژ میدادم و میومدم پایین تر. رو بند سوتینش و مهره های کمرشو دو دستی و حرفه ای میمالیدم، اونم صورتشو گذاشته بود رو بالش و با چشای بسته و لبخند فقط داشت لذت میبرد. اروم اروم دستامو باز تر میکردم و سعی میکردم هی به کنار بدنش و سینه هاش نزدیک شم. اولاش جواب داد و حرفی نداشت ولی تا دستم خورد به کنار سینه هاش گفت "بسه دیگه زیاد پایین تر نرو" منم گفتم چشم و اومدم دوباره رو پشتش. این بار گودی کمرشم میمالیدم و به قوس فوق العاده کونش نزدیک میشدم. واقعن سخت بود همچین کون معرکه ای با شرت جلوت خوابیده باشه و تو مجبور باشی خودتو کنترل کنی. داشتم کم کم طوری که یهو تو ذوقش نخوره میومدم رو کونش که تلفن زنگ خورد. شماره ایرانسل طرف بود. بم گفت من پایین تو لابی هتلم و شما میتونی بری دیگه. من که برنامه مالش کون مامانم به هم خورده بود و دیگه مجبور بودم برم برش گردوندم و چشم بندی که نازی داده بودو براش زدم و دستاشم با طنابایی که اورده بودم بستم به اهنای کنار تخت. وقتی داشتم دستاشو میبستم و چشم بندش رو صورتش بود گفت "نوید این طوریم باحاله ها. الان چون نمیبینم میخوای چی کار کنی اگه به بدنم دس بزنی خیلی تحریک میشم" من دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم و دستمو از رو شرت گذاشتم رو کسش و گفتم "مثلن این طوری؟" که یهو پاهاشو جمع کرد تو شیکمش و گفت "بی ادب نگفتم تو بکنی که. من مامانتم" من گفتم ببخشید و چیزامو برداشتم که برم. مامانمو با دستای بسته و چشمای بسته ول کردم رو تخت هنل و اومدم پایین تا بکن پولدار و ناشناسش بیاد هر طور دلش میخواد ازش برا ارضا کردنش استفاده کنه و بره.

خلاصه رفتم پایین تو ماشین منتظر موندم تا طرف بره بالا و عشق و حالش با مامانم تموم شه و بتونم برش گردونم خونه. یه ساعت گذشت و کم کم داشتم نگران میشدم که دیدم مامانم زنگ زد به گوشیم و گفت "عزیزم فک کنم ما شب این جا بمونیم. این طور که این میگه انگار میخواد تا صب منو بکنه. نمیخواد منتظر من بمونی. تو برو خونه من خودم میام" هر چیم گفتم میمونم تا تموم شه گفت نه تو فقط برو. منم که چاره ای نداشتم برگشتم خونه و همون طور که مامانم تو هتل زیر یه پولدار کله گنده بود، منم نشستم تو خونه و داشتم پیش خودم تصور میکردم ینی الان داره باش چیکار میکنه. یکی دو ساعت که گذشت مامانم برام یه سلفی فرستاد که همون طور که داشت میخندید صورتش با اب کیر سفید و غلیظ پوشونده شده بود. زیرش نوشته بود "نوید باورت میشه این یارو چقد اب داشت؟ این بار دومه میاد" من بش گفتم "چشم بندت کو مامان؟" که اموجی خنده فرستاد و نوشت "راضیش کردم برش دارم. خودش فهمید من از اون جنده ها نیستم... اگه همین طور منو بکنه فک کنم به جای اشکان یه بابای جدید پیدا کنی" خلاصه من اون روز دو بار با عکس مامانم و خیالات خودم جق زدم و شب که شد خوابیدم. فردا صبح با صدای زنگ تلفن گوشیم از خواب بیدار شدم که مامانم بود و میخواست برم دنبالش. وقتی رسیدم و اومد نشست تو ماشین بوی ترکیب اب منی و ادکلن مردونه میداد. لپمو بوس کرد و گفت "خوبی عزیزم؟ وای نمیدونی چقد حال داد. عااالیییی بوووددد... باورت نمیشه نوید. بم گفت اگه شرت و سوتینمو بذارم تو هتل براش بمونه بم یه تومن اضافه تر میده" و پولای نقدی که از طرف گرفته بودو از تو جیبش اورد بیرون و تو صورتم تکون داد. بش گفتم "ینی الان واقعن شرت و سوتینتو گذاشتی براش بمونه مامان؟" مامانم هیچی نگفت. فقط یه خنده شیطون کرد و همون طور که رو صندلی شاگرد نشسته بود شلوارشو کشید پایین ببینم زیرش هیچی نیس. کس قلمبش افتاد بیرون. دست کشید لای شیار خیسش و انگشت چسبناکشو اورد جلو صورتم و بم گفت "میبینی؟ اینم از اولین مشتریمون که حسابی راضی رفت و گفت حتمن برمیگر‌ده. خودتو اماده کن کلی بابا پیدا کنی" و خندید.

خلاصه اینم از اولین جندگی پولی مامانم بدون حضور اشکان. کلن اشکان دیگه از اون به بعد خیلی نمیومد پیشمون. فقط وقتی میومد سراغ مامانم که جنده بهتری نبود و میخواست فقط ابشو خالی کنه. مامان منم عادت کرده بود و باش کنار اومده بود و همین که اشکان به جا جق زدن میاد ابشو تو کسش خالی میکنه و ولش نمیکنه بره ممنون بود. به جز این دیگه اشکان فقط یه کانال تلگرامی زده بود که برا مامانم مشتری جور کنه و مدیریتشو داده بود دست من و خودشم به جز گرفتن پولای مشتریا از من کاری نداشت. نازیم بعضی وقتا از اشنا های خودش مشتری پیدا میکرد ولی بازم وظیفه اصلش با من بود. مردای زیادی هر روز پیام میدادن و من باید بشون جواب میدادم و عکسای مامانمو میفرستادم و شرایط سکس با مامانم و قیمت و این چیزا توضیح میدا‌دم. هر روز ساعت ها درگیر این بودم که تشخیص بدم کی میتونه خوب مامانمو بکنه و مشتری خوبی برا کسشه. وقتی مطمئن میشدم طرف واقعن مشتریه برا مامانم قرار ست میکردم. یا میومد خونمون یا تو ماشین کارشونو راه مینداخت یا اگه خودشون مکان داشتن براش اسنپ میگرفتن میرفت خونه هاشون بشون میداد و پولشو میگرفت و میومد. یک سوم پولش مال ما بود، یک سوم پولش مال اشکان یک سومشم برا نازی، ولی خب چون مامانم هیکل و قیافه خوبی داشت و پول گرونی میگرفتیم برامون بازم صرف میکرد. زندگی منم این وسط خیلی عوض شده بود. خیلی جقی تر از قبل شده بودم و نمیتونستم از فکر مامانم بیرون بیام. شب و روز داشتم با تصور دادنش یا پیامایی که بش میدادن جق میزدم. ابرو هم که از همون اولش نداشتم ولی دیگه به حدی بی ابرو شده بودم که تو محل هیشکی تفم تو صورتم نمینداخت. وقتی از تو کوچه و خیابونا رد میشدم بچه های شر محل حسابی بم تیکه مینداختن "نوید دیروز مامانتو دیدم وسط کوچه تو روز روشن داشت رو صندلی عقب ماشین یه یارویی کیرشو ساک میزد" یا "نوید قیمت مامانت چنده؟ چن نفری پول رو هم بذاریمم قبوله؟" و از این حرفا. منم دیگه بی رگ شده بودم و برام مهم نبود.

تا این که یکی دو ماه بعد شروع شدن جندگی مامانم یکی از بچه های مدرسمون به اسم پویا به اشکان گفته بود میخواد مامانمو بکنه و پول خیلی خوبیم میده. پول خوب در این حد که بعدش اشکان فقط سه میلیون پول به مامانم داد که معلوم بود پولی که طرف به اشکان داده بود خیلی بیشتر بود. تنها شرطش این بود که منم باید موقع سکس اون جا باشم که با همچین پول زیادی معلوم بود اشکان به من میگه حتمن باید برم و هر چی میگن گوش کنم. من طرفو خوب میشناختم. پویا از بچه های مدرسمون بود که اونم از همون اول بام خوب نبود و تو تیم فوتبال اشکان بود. البته همیشه از نگاهش و رفتاراش معلوم بود به اشکان حسادت میکنه و وقتی از مامانم حرف میزد میفهمیدم حس بدی پیدا میکنه و دوس داره جاش باشه. بالاخره به لطف جنده شدن مامانم و پول باباش به ارزوش رسیده بود. وقتی مامی قشنگ حاضر شد و ستای خوشگلشو پوشید و یه ارایش بمب سکسی کرد مث یه پسر خوب با ماشین بردمش خونه مجردی طرف. وقتی رفتیم تو دیدم هیکلش ورزیده تر از زمان مدرسه شده. معلوم بود دوره بدنسازی میره. بام دست داد و گفت "چه طوری نوید؟ تو هنوز همینی که. پس کی ریشات در میاد پسر؟" و خندید. بعد رفت سمت مامانم و گفت "ولی ماشالا مادر ده برابر پسر خواستنیه. چه طوری خوشگله؟" لبای مامانمو ماچ کرد و در حالی که عشوه های مامانم معلوم بود باعث راست شدن کیرش شدن، دستشو انداخت دور گردنش و گفت "بیا بریم ریلکس کنیم عزیزم" و بدون این که به من نگاه کنه یا حتی تعارف بزنه مامانمو برد نشوندش رو مبل. وقتی نشستن بطری شرابو برداشت به مامانم نشون داد و گفت "شراب که میخوری عزیزم نه؟" مامانم با عشوه گفت بله و اونم جامشو پر کرد. من که خیلی احساس اضافه بودن میکردم از پویا اجازه گرفتم برم دستشویی. تو ذهنم این بود که تا اینا شراب میخورن و یکم طبق معمول اشنا میشن من میرم دستشویی و میام شروع میکنیم.

ولی وقتی از دستشویی برگشتم دیدم یکی دیگم هست. وقتی بش نگاه کردم گرخیدم. طرف یه پسر جدی و بی اعصاب بود که قیافشم خیلی خلاف میزد. دستاش و گردنش پر تتو بود و چن تا جای قمه رو بدنش و صورتش داشت. معلوم بود بچه پایین شهره. وقتی من اومدم وسط هال ایستاده بود و دستشو گذاشته بود دور کمر مامانم که مث ساعت شنی بود و همون طور که کونشو این طرف اون طرف میکرد و از رو شرت میکشید رو کیرش گفت "حاجی اینو از کجا پیدا کردی؟ این که فقط ممه و کونه" بعد دستشو کشید لای شیار کس تپل مامی جونم و گفت "اوف چه کس پف کرده ایم داره. جون میده کیرتو بتپونی توش" مامانم داشت با خنده کونشو رو کیرش تکون میداد که من اومدم تو هال و گفتم "پویا این کیه؟ ما قرارمون فقط خودت بود" پسره خندید و با اون چشمای شرورش گفت "غصه نخور. میبینی که مامانت با کیرم حال میکنه" من که ترسیده بودم بخوان بامون کاری کنن و نقششون باشه گفتم نه خیر نمیشه و رفتم دست مامانمو گرفتم تا ببرمش. پسره یهو محکم زد رو دستم و گفت "دستتو بکش ریقو. مامان جندت داره پولشو میگیره کسشو میده، دیگه این مسخره بازیا چیه؟ گم شو تا با لگد نزدم تو تخمات بترکن" من که ترسیده بودم یکم رفتم عقب و گفتم "اگه نذارین بریم زنگ میزنم به پلیس" که پویا پا شد با پوز خند اومد سمتم منو با یه حالت خشن برد نشوند رو مبل و گفت "زر نزن پسر خوب. بشین این جا صدات در نیاد وگرنه بعد این که دو نفری تا سر مرگ کتکت میزنیم با اشکان طرف میشی" و رفت سمت مامانم و رفیقش. همون طور که اون پسر خلافه مامانمو از پشت گرفته بود تو بغل و داشت سینه هاشو میمالید پویا شروع کرد از جلو کسشو مالیدن و گفت "خب داداش این جنده خانومو اول چه طوری بکنیم؟" مامی با عشوه گفت "بچه ها من که جنده نیستم. من فقط کیر کلفت دوس دارم. شما دارید بم بدید؟" پویا گفت "معلومه جنده خانوم" و شلوارشو کشید پایین. کیرش معمولی بود ولی مامانم طبق عادتش الکی از تعجب دهنش وا موند و گفت "وای چه کیر بزرگی داری عشقم. دردم میاد منو با این بکنی که" یهو رفیقشم شلوارشو کشید پایین و کیرشو انداخت بیرون و گفت "تازه کجاشو دیدی پتیاره. بیا کیر منو ببین" اونم کیرش خیلی کلفت نبود ولی دراز بود واقعن. به هیکل لاغر و خلافش میخورد.

مامانم کیرای جفتشونو گرفت تو دستاش و همون طور که برا جفتشون جق میزد گفت "جون کیر کلفتای من. دوس دارم امروز همه سوراخامو پر کنید. میخوام جلو پسرم هر چی میخواید بتون بدم" پویا یه نگاه انداخت به من و گفت "میبینی مامانت واسه این که پول دربیاره و بریزه تو حلق توی بیغیرت چه کارایی میکنه؟ باید قدر همچین مادریو بدونی" مامانم شروع کرد با ناز و عشوه کونشو تکون دادن و گفت "شمام تازه کجاشو دیدین. امروز طوری ارضاتون میکنم که تا حالا تو زندگیتون ارضا نشدید" پویا گفت "میبینی کونی؟ مامانت کونشو برا پول کثیفمون تکون میده. اگه امروز خوب بمون حال بده دیگه هر موقع هوس کس و کون تپل و حشری کنیم به خودش میگیم" و دو نفری مامانمو بردن نشوندن رو مبل وسط خودشون. اون رفیق ترسناکش مامانمو خم کرد رو کیر خودش و پویا زانو زد رو مبل پشت مامانم و کاندومو باز کرد تا قمبلشو بکنه. مامانم شروع کرد مث یه جنده کارکشته به هر دو نفرشون سرویس دادن. واقعن ندیده بودم هیچ جنده ای به جز مامانم بتونه دو تا کیرو انقد خوب مدیریت کنه. یه پا استاد بود برا خودش. پویا وقتی کیرش تو کس مامی جا افتاد، همون طور که داشت تو کل هیکلش تلمبه میزد بم گفت "راستی دودولی هفته دیگه قراره بریم مسابقات کشوری. من به اشکان پیشنهاد دادم مامان جونتم ببریم تا بین دو نیمه خستگی بچه های تیمو در کنه. اگه انقد بی عرضه نبودی و بلد بودی بازی کنی الان تو هم میتونستی بیای کس دادن مامانیو ببینی" بعد با دست محکم زد رو کون مامانم و گفت "دوس داری جنده خانوم؟ همون طور که کیر داداشیم تو دهنته جواب بده. درش نیاری که عصبانی میشم" تا مامانم اومد جوابشو بده اون پسره کیر درازشو تا ته کرد تو دهنش و نذاشت مامانم حرف بزنه. مامانم سعی کرد عق نزنه و به پویا بگه دوس داره ولی پسره بازم با کیرش خفش کرد و دو تایی از تلاش کردم مامانم خندیدن.

اون خلافه وقتی خوب مامانمو اذیت کرد به من گفت "کونی بیا این جا مث یه نوکر خوب پاهامو لیس بزن ببینم. بدو وگرنه پا میشم دهنتو سرویس میکنم" منم با ترس و لرز رفتم جلوش. مامی خم شده بود رو کیر دراز و لاغر اون بچه لاته و داشت با جون و دل براش ساک میزد و پویام دو دستی کونشو گرفته بود و تو کسش تلمبه میزد. من وقتی این صحنه ها و بی ابرویی و مادر جندگی خودمو دیدم توان مقاومت کردنمو از دست دادم و صورتمو برد جلو. یه بوسه اروم و نرم زدم رو پاش. بم گفت "افرین. حالا لیسش بزن" منم شروع کردم روی پا های سیاه و زمخت و مردونش که از مبل اویزون بودو لیس زدن و کم کم انگشتای پاشو میکردم تو دهنم. مامانم تو همون حالت دستشو میکشید رو تخمای پسره و همون طور که با شهوت میمالیدشون گفت "جون قربون این تخمای پر ابت برم. خالیشون کن تو دهنم. دوس دارم تا قطره اخر اب کیرتو بچلونم تو دهنم... اخ پویا تو هم بزن تو کسم. بزن تو کسم بترکونش. اخ تو بهشتم مننن" واقعن که مامان جندم خوب بلد بود چه طور مشتریاشو راضی نگه داره. پویا همون طور که تو کس مامانم تلمبه میزد بم گفت "هنوزم میخوای به پلیس لومون بدی کونی؟" و جوری که کیرش نیفته بیرون سرشو برد نزدیک صورت مامانم و بش گفت "پسرت عذرخواهی نکردا، ما بریم پس؟" مامانم در حالی که دوباره کیر دوست پویا تا ته تو دهنش بود سعی کرد یه چیزی بگه ولی نمیتونست. دوستش گفت "اقا پویا ازت سوال پرسید، جواب بده جنده خانوم. اگه تو و پسرت دوست ندارید و قراره پای پلیس اینجا وا شه خب میریم" مامانم معلوم بود داره کیف دنیا رو میکنه و حاضر نیس هیچ جوره با هیچی عوضش کنه. از صورت خوشحالش و چشمای خمارش میشد فهمید نزدیک ارضا شدنه، ولی به این جا که رسید پویا و دوستش کیراشونو دراوردن و پا شدن و پویا گفت "باشه پس بی مالش گایش بی گایش" مامانم داد زد "نه بچه ها صبر کنین تو رو خدا. این یه حرفی زد. خواهش میکنم من داشتم ارضا میشدم" دوستش گفت "پسر کونیت قبل این که همچین زری بزنه باید فکر ارضا شدن مامانشو میکرد"

مامانم رفت دو دستی چسبید به خایه هاش و همون طور که با دست میمالیدشون گفت "مگه پسرم پاهاتو بوس نکرد عشقم؟ بش دستور دادی خوابید زیر پاهات دیگه ببخشش" پسره گفت "نه بس نیس باید قشنگ عذرخواهی کنه" مامانم همونطور که لخت با لبای خیس از ساک زدنش نشسته بود با عصبانیت به من نگاه کرد و گفت "نوید ازشون خواهش کن نرن. ازشون عذرخواهی کن" اونام دوتایی با پوزخند بهم نگاه کردن و انگار منتظر بودن ازشون عذرخواهی کنم. انگار خودشون میدونستن من همچین کاری میکنم. باید بهشون میگفتم برن درشونو بذارن و با مشت میزدم تو صورتشون، ولی به جاش طبق معمول کل خانوادمون حشر عقلمو تعطیل کرد و گفتم "بچه ها ببخشید. هر کاری بگید میکنم. فقط میشه مامانمو بکنید؟" پویا گفت "چی گفتی؟ بچه ها؟" سریع متوجه اشتباهم شدم و گفتم "ارباب اگه میشه مامانمو بکنید، به کیرتون احتیاج داره" خندید و گفت "باشه حالا که مث یه پسر خوب خواهش کردی میکنیمش. از این به بعد هر جا رفتی فقط خفه شو زبونتو بکن تو کونت و دادن مامانتو ببین" خلاصه این بار مامی خم شد رو کیر پویا و دوستش کیرشو از پشت کرد تو کسش. جوری تیز و فرز تو کس مامانم تلمبه میزد که مامی سی ثانیه طول نکشید دپباره اهش بلند شد. پویا همون طور که ارنجشو گذاشته بود رو کمر مامی و موهاشو با دستش گرفته بود بش گفت "همیشه دوس داشتم همین طور کیرمو بخوری و پستونات مالیده شه رو پام و پسر کسکش و مادرجنده و بیغیرتتم ببینه. باید زودتر میومدم سراغت" مامانم یه مک از بغل به کیرش زد و گفت "با این کیری که تو داری هر موقع میومدی جندت میشدم" بعد به دوستش گفت "اجازه هست بلند شم؟" که اونم یکی محکم زد در کونش و اجازه داد.

مامی که انگار فهمیده بود چی باعث میشه پویا حشری شه پاشد اومد سمت من و چونمو محکم با دست گرفت و گفت "دوس داری مامی جنده پتیاره باشه نه؟ دوس داری ببینی این همه کیر بزرگو میکنم تو سوراخام؟" با این که ترسیده بودم و حس بدی پیدا کرده بودم ولی هنوزم حشر تو وجودم بیدار بود. سر تکون دادم و تایید کردم. مامانم با لحن مهربون بم گفت "دوس داری سوراخ تورم بکنن؟" چیزی نگفتم. گفت "شلوارتو در بیار قمبل کن اقا پویا ببینه کون پسرمو" منم قمبل کردم رو زمین پایین مبل و هیچی نگفتم. مامانم سوراخمو با دست مالید و یکی محکم زد در کونم و گفت "پویا واقعن میگما نه چون پسرمه. همچین کونیو تو هشتاد درصد دخترام پیدا نمیکنی. راستشو بگو واقعن وقتی با هم مدرسه میرفتید از کون نکردیش؟" پویا خندید و گفت "نه چون از همون اول که دیدمش تو فکر کردن مامانش بودم" مامانم یهو اومد همون طور که من قمبل کرده بودم رو کمرم سوار شد. کس و کونشو گذاشت رو کونم و گودی کمرم و بدنشو انداخت رو مبلی که جلومون بود. بعد چند تا محکم زد در کون خودش که دقیقا بالای کون من بود و به پویا گفت "بیا عزیزم. من و پسرم اماده ایم. بیا هرکدومو دوس داری بکن انتخاب خودته" اونم گفت ای به چشم و اومد جلو کیرشو کرد تو کس مامانم. مامانم گفت "جونننن مچکرم که منو انتخاب کردی سکسی. با اون کیر گندت کونمو پاره کن... همین طور که کون منو میکنی تصور کن داری کون پسرمو میکنی. کونشو پاره کن تا دیگه جلوت بی ادبی نکنه پسر بد" بعد دستشو از رو کمرم برد پایین سمت سوراخ کونم و همون طور که رو کمر من کون میداد شروع کرد سوراخ کون منو با دست مالیدن و میگفت "اها همینه. تصور کن داری بازم کون میدی پسر کونی من... چه کونی داری نویددد... اخ اب کسم ریخته رو کونت. مطمئنم وقتی کارشون بام تموم شه جای کونم رو هیکلت میمونه"

خلاصه پویا مامانمو رو کمر من داشت میگایید و دوستشم ایستاده بود کنار مبل با کیر شق و درازش نگاه میکرد و جق میزد. مامانم یکم که گذشت و سختی کشیدن منو دید انگار دلش برام سوخته باشه با دست زد در کونم و بم گفت "بخواب رو زمین ببینم. کامل بخواب کف زمین" منم از خدا خواسته همین کارو کردم. بعد به پویا گفت "عشقم بشین رو مبل تا خسته نشی. مشتری مخصوصی مث شما باید باش مث یه سلطان واقعی رفتار بشه" پویا نشست رو مبل بالا سر من و پاهاشو گذاشت جلو من. مامانم رفت نشست رو کیرش و شروع کرد بالا پایین پریدن و به من گفت "پاهای پویا جونو بوس کن عزیزم. ازش تشکر کن که کیر بزرگش و پولاشو به مامی داده" پویام پاهاشو چسبوند به دهنم و گفت "یالا شروع کن دیوس. پاهای حسینو که خوب ماچ میکردی" منم همون طور که رو زمین پایین پاهاش دراز کشیده بودم بوسه زدم به پاش. مامانم گفت "جونننن همینهههه. بوس کن پاهای سلطان منو. لیسشون بزن. میخوام قشنگ بش نشون بدی چه مرد برتریه" منم حرفشو گوش کردم. با این که خیلی برام تحقیرامیز بود و اصلن مث خوردن پاهای نازی لذت جسمی نمیبردم ولی لذت ذهنی عجیبی داشت. انگار با لیس زدن پاهای زمختش از مادرجندگی و حقیر بودن خودم لذت میبردم. وقتی خوب به پاهای این یکی بکن مامانمم خدمت کردم سرمو بالا کردم و دیدم مامانم داره کس و کون با عظمتشو با تمام قدرت میکوبه رو کیر پویا و بالا پایین میپره و دوستشم رفته رو مبل ایستاده و کیرشو کرده تو دهن مامانم.

من یه لحظه از دیدن اون صحنه یهو دیوونه شدم و همون طور که پویا دو دستی کون مامانمو گرفته بود رو کیرش بالا پایین میکرد بی اختیار رفتم سمت خایه هاش و شروع کردم خایه هاشو مک زدن. با اشتیاق کامل زبونمو میکشیدم زیر اون خایه های بزرگ و اویزونش و بوسشون میکردم. اونم معلوم بود داره حسابی حال میکنه ولی چیزی نگفت. کافی بود سی ثانیه مامانم رو کیرش بالا پایین بره و من خایه هاشو مک بزنم تا با حشر تمام داد بزنه "کیرم تو کس ننت مادرجنده" و ابشو خالی کنه تو کس مامانم. مامانم انگار جای مهمیو فتح کرده باشه توقف نکرد. همون طور موقع ارضا شدن پویا رو کیرش بالا پایین میرفت و اب کیر از تو کسش میپاشید رو صورت من. منم گفتم کم نیارم و مث مامانمم بعد ارضا شدنش خایه هاشو ول نکردم. تا یه جایی اوکی بود ولی وقتی ارضا شدنش تموم شد با دست زد تو صورتم و همون طور که هلم میداد اون طرف گفت "گم شو ببینم کونی مادرجنده" و پا شد رفت. دوستش حسین که تازه میدون بش رسیده بود مامانمو نشوند رو مبل و شروع کرد تو دهنش تلمبه زدن ولی اونم خیلی طاقت نیورد و یه دقیقه بعد داد زد "جندههه" و کونشو تا ته داد جلو و سر مامانمو با دوتا دستاش گرفت و ابشو ریخت تو دهنش. مامانم داشت با کیرش خفه میشد و ابش از گوشه دهنش اومده بود بیرون. فوق العاده سکسی بود. من دیگه جونی برا ارضا شدن نداشتم وگرنه مطمئن بودم با اون صحنه یه بار دیگه ارضا میشدم. خلاصه حسینم پا شد رفت و مامانم پاره و خسته در حالی که مث یه جنده دوزاری همه جاش اب کیر و عرق ریخته بود خودشو انداخت رو مبل. بش گفتم "چه طور بود مامان؟" چشاشو بست و انگار تو فضا باشه گفت "عالی بود عزیزم" و منو گرفت تو بغل خودش سرمو گذاشت رو سینه هاش. اولین بار بود سرمو میذاشتم رو سینه های بزرگ و نرم و سکسی مامانم ولی کاش اب کیر روشون نریخته بود و چسبناک نبودن. یکم تو همون حالت تو بغلش دراز کشیدم تا پویا از دستشویی برگشت. مامانم پا شد و داشت شرتشو میکشید بالا که پویا اومد جلو چن تا تراول به عنوان انعام گذاشت بغل بند شرتش و یکی زد در کونش بم گفت "اینم پولتون". من و مامانمم جفتمون ازش تشکر کردیم و بقیه لباسامونو پوشیدیم. یه سال قبل اگه بم میگفتن مامانت قراره به دست یه پسر هم سن خودت این طور جنده محل بشه باورم نمیشد ولی الان خودمم دستیارش شده بودم و همه طوری بهش کمک میکردم. واقعن زندگی خیلی عجیبه.
     
  
مرد

 
به به دمت گرم
     
  
صفحه  صفحه 21 از 27:  « پیشین  1  ...  20  21  22  ...  26  27  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

بی آبروترین خانواده دنیا

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA