بی آبروترین خانواده دنیا - صفحه 22

قسمت بیست و ششم

بعد از اون روز که مامانم به دو تا مشتریای ویژه اشکان داد، دو سه روز بعدش خود اشکان اومد خونمون. وقتی براش تعریف کردم وقتی رفتیم خونه دوستاش و دیدم دو نفرن قاطی کردم چه اتفاقایی افتاد خندید و گفت "حالا فعلن تجربه نداری پسرم. کم کم دستت میاد باید چه طور برخورد کنی" بعد همون طور که با زیر پوش لم داده بود رو مبل و همزمان دستشو انداخته بود دور گردن من و مامانم گفت "راستی نوید شنیدم خوب ماساژ میدی. بیا منو ماساژ بده ببینم. همه بدنم گرفته" منم گفتم چشم و دستمو بردم پشتش و شروع کردم همون طور که دستش رو رون مامانم بود شونه هاشو میمالیدم. به مامانم گفت "دوس داری عزیزم؟ خوب پسرتو اموزش میدم؟" مامانم دستشو از رو شرتش گذاشت رو کسش و با عشوه گفت اوهوووممم. اشکان به من گفت "توام حال میکنی نه؟ شرط میبندم همین الان داری پیش خودت به ساک زدن کیرم فک میکنی" من برا این که خوشش بیاد گفتم بله اقا اشکان. اونم طبق معمول وقتی خیالش از خاک بر سری من و قدرت خودش راحت شد رفت سراغ مامانم و شروع کرد ازش لب گرفتن. بعد این که یکم لبای درشتشو خورد و سینه هاشو مالید من برا خودشیرینی گفتم "اقا اشکان راستی پروژه باباتون به کجا رسید؟" خندید و گفت "داره خوب پیش میره. نازی حسابی مخشو زده و چن وقته داره باش میخوابه... چی شد؟ ناراحت شدی؟ خوشت نمیاد بابا بزرگ زنی که عاشقشیو بکنه نه؟" من سعی کردم خودمو کنترل کنم و برا خوشایندش گفتم "اقا اشکان شما صاحب همه زنای زندگی منید. از وقتی شما نازی جونو تصاحبش کردید دیگه به خودم اجازه نمیدم حتی بش فک کنم" خندید و گفت "افرین پسر خوبم. داری کم کم یاد میگیری به ددی احترام بذاری"

من که هم دیدم شرایط مناسبه و الان بام مهربونه و هم حشری شده بودم و دوس داشتم بیشتر خودمو جلوش تحقیر کنم همون طور که به ماساژ دادن عضلاتش ادامه میدادم با لحن خواهشی بش گفتم "راستی بابا اشکان مهر شده دیگه. میشه شهریه دانشگامو بریزی؟" اون دستشو بیشتر وا گرفت و قشنگ انداختش رو شونم و گفت "من فک کردم دو سه ماه دیگه میخوای بری که گفتم برو.هنوز که پول نیومده دستم" من دستامو بردم پایین تر رو سینه های عضلانیش و گفتم "بابایی خواهش میکنم دیگه. اگه این ترم نرم خیلی عقب میفتم" یکم فک کرد و بعد یه لبخند شرورانه زد و گفت "با مامانت پا شین قمبل کنین جلوم. هرکدومتون کونش بهتر باشه پول شهریه واسه اون میشه" من یکم نگاش کردم ببینم جدی میگه یا نه و وقتی اخمشو دیدم فهمیدم باید دستورشو انجام بدم. خلاصه پا شدم تی شرتم و شلوارمو دروردم و جلوش کامل لخت شدم. وقتی شرتمو دروردم بم گفت "نوید تو هم کون خوبی داریا الان که نگاه میکنم. از اون روز که اردلان گفت حواسم جمع شد... من که نمیفمم تا همچین کس ردیفی هس چرا کسی باید به تو نگاه کنه ولی خب یه سریا حاضرن پول خوبی واسه همچین کونی بدن" من چیزی نگفتم و با همون لبخند مصنوعیم لخت زانو زدم رو زمین و کنار مامانم قمبل کردم. واقعن یه مرحله جدیدی از تحقیره که کنار مامانت قمبل کنی و باش چش تو چش شی. مخصوصن اگه مامانتون عین مامان من انقد حشری و جنده باشه که وقتی جفتتون کونتونو برا بکنش دادید هوا فقط بتون نگاه شیطون کنه و ریز بخنده و کونشو برا بکنش تکون بده.

خلاصه اشکان اومد پشت کون جفتمون و شروع کشید دست کشیدن به قمبلامون. انگشتشو کرد تو سوراخ کون مامانم و گفت "خب بذا ببینم... دوس دارم پول بزرگ تر کردن پستونای مامانتو بدم یا پول شهریه دانشگاه تو رو" همون طور که انگشتش تو سوراخش بود با اون دست قدرتمندش کون گنده مامان بی دفاع و مطیعمو میمالوند. از رو کونش میرفت رو گودی کمرش و دستشو تا بالای شونه هاش میکشید. مامانمم دستشو میبرد پایین از زیر انگشتاشو میکشید رو کس تپلیش و حشری ترش میکرد و همون طور که زیر دستش بود بازم کون تپلشو براش میلرزوند و با عشوه میگفت "عشقم خواهش میکنم پولتو خرج سینه های من کن. دلت میاد؟" اشکانم خندید و گفت "جنده خانوم بیا کیرمو ساک بزن که ذهنم روشن تر شه" مامانمم با لبخند و عشوه گفت چشم و برگشت کیرشو گذاشت لای سینه های نرم و بزرگش. همون طور که مامانم شروع کرد به ساک زدن سر کیر اشکان که از لای سینه هاش میومد بیرون به سمت بالا اشکان سرشو گرفت و همون طور که سعی میکرد کیرشو بیش تر فشار بده تو گفت "اها جون. امروز میخوام جفت شما هرزه ها رو حسابی تمرین بدم" و خم شد رو بدن مامانم. همون طور که کیرش تو دهن مامی بود دست میکشید رو کونش رو به من گفت "نوید دوس ندارم ناراحت شی ولی مامی خیلی خوب بلده با دهنش قانعم کنه. منم که میدونی چقد پستون بزرگ دوس دارم... حالا مگه این که تو هم بتونی کیرمو راضی کنی" و کیرشو از دهن مامی درورد انداخت طرف من بیرون.

من که فهمیدم منظورش چیه یکم تو چشاش زل زدم و پیش خوذم فک کردم و بعد بدون این که حرفی بزنم چار دست و پا رفتم جلو و شروع کردم زبونمو کشیدم رو لبام تا بش نشون بدم امادم با دهنم به کیرش حال بدم. اشکان اومد جلو تر و همون طور که کیرش تو صورتم بود، دستشو زد به کمرش و گفت "سرشو بوس کن ببینم" منم سر کیرش که نصفه راس بودو بوس کردم و زبونمو کشیدم زیرش. یهو یه چک زد تو گوشم و گفت "من گفتم اجازه داری کونی بازی در بیاری؟ گفتم فقط سرشو بوس کنی" تو چشاش زل زدم و گفتم ببخشید بابایی. خندید و گفت "اشکال نداره... بگو ببینم حاضری واسه ساک زدن کیرم چه کار کنی؟" گفتم "هر کاری لازم باشه میکنم اقا اشکان" انگار خوشش اومده باشه تنه کیرشو کامل با یه دست گرفت بالا و خایه هاشو با دست دیگش جمع کرد گرفت جلوم و گفت "بذارشون تو دهنت" منم دهنمو کامل وا کردم و رفتم زیرش خایه های بزرگشو یه جا کردم تو دهنم. باورم نمیشد چه حس عجیبی داشت. مث چایی کیسه ای که بداری تو لیوان خایه هاشو گذاشده بودم تو دهنم تا خوب خیس بخوره و بتونه مامانمو بکنه. ولی حیف که وقتی یکم گذشت زد تو سرم و گفت "پا شو ببینم. میخوام ابمو بریزم رو کون و پستون مامانت" منم همون طور که جلوش زانو زده بودم گفتم "ممنونم بابا اشکان" بلند خندید و گفت "افرین پسرم. خوب بلد شدی که باید مودب باشی و تشکر کنی. با این تشکر کردنات کیرمو کامل راس کردی. بیا تف بنداز رو کیرم برم مامانتو باش بگام" منم سرمو بردم جلو اب دهنمو از بالا ریختم رو دهنش تا واسه کس مامیم اماده شه.

مامانم با یه اشاره دست و سر اشکان که نشسته بود رو مبل فهمید باید انجام وظیفه کنه و رفت جلو. یه لب طولانی و هات داد به اشکان و رفت پاهاشو گذاشت دو طرفش رو مبل و با اون کون عظیم و گرد و سفیدش نشست رو کیرش. اشکان از همون اولش جفت دستاشو گذاشت رو اون کون مرمری مامانم و شروع کرد بالا پایین کردنش رو کیرش. همون طور که کیر فوق العادش تو کس مامی بالا پایین میرفت کم کم اه و ناله مامیمم داشت در میومد. اشکان با صلابت و قدرت و مث یه مرد واقعی تو کس مامانم تلمبه میزد. بعضی وقتا باید ناموست بکنای دیگه داشته باشه تا ارزش یه بکن کار کشته و حرفه ای مث اشکانو بفهمی. مطمئنم مامانمم خوب ارزش کیر اشکانو میدونست چون هیچی نگذشته بود شروع کرد به التماس کردن "تند تر بکن اشکان الان میام... وای اشکان کیرتو نگیر ازم. قربونت برم من... عشقم بکن تو رو خداااا" تا این که به این جا رسید و دیگه نتونست خودشو کنترل کنه و بی اختیار از رو کیر اشکان پرید و انگار خیلی شدید ارضا شده باشه یهو پا شد. اشکان زد پشت کمرش و وسط ارضا شدنش از رو کیرش پرتش کرد اون ور. مامانم بلند شد ایستاد وسط خونه و همون طور که میگفت "ببخشید عشقم ببخشید" به خودش لرزید و ارضا شد. اشکان که هم اعصابش خورد بود هم معلوم بود از اون طوری ارضا کردن مامانم مغرور شده بم گفت "میبینی با جنده هام چه طور رفتار میکنم؟ شما کل خانوادتون مادر و دختر و پسر جنده های منین" منم گفتم "بله اقا اشکان حق با شماس" با لبخند اشاره کرد به کیرش که تازه از کس مامانم درومده بود و هنوزم خیس بود و گفت "لیسش بزن ببینم" منم اطاعت کردم. وقتی زبونمو قشنگ از پایین خایه هاش کشیدم تا سر کیرش گفت "مزه چی میده؟" گفتم "مزه کس مامانمو" خندید و گفت "بسه پاشو کیرم تو غیرتت"

وقتی من پا شدم با دست به مامانم اشاره کرد بیاد. مامانم که دیگه کارشو بلد بود مث یه توله سگ مطیع با اشاره اشکان رفت زانو زد جلوش. اونم کیرشو کرد تو دهن مامانم و گفت "قشنگ ساکش بزن افسانه جنده. اگه کیرم از دهنت بپره بیرون من میدونم و تو... اصن اگه ابمو زیر پنج دقیقه نیاری این پسر کونیتو میگیرم زیر مشت و لگد تا ادب شی" مامانمم گفت چشم و شروع کرد حسابی با جون و دل براش ساک زدن. خداییم مراقب بود اون کیر غولش از دهنش نپره بیرون. همون طور حرفه ای کیرشو ساک زد و از همه توانش استفاده کرد تا بیاد. وقتی اب اشکان تو دهنش اومد دیگه واقعن احساس افتخار کردم. هر کی دیگه بود از مادر جندگیش احساس حقارت میکرد ولی من افتخار میکردم مامی انقد دوسم داره که واسه کتک نخوردنم تونسته رکورد ارضا کردن یه گاو نری مث اشکانو بشکنه. وقتی ابشو ریخت تو دهن مامانم و دید از زیاد بودن ابش داره خفه میشه کیرشو کشید بیرون. مامان جنده و درروی منم سریع ابشو قورت داد و یه نفسی تازه کرد و بعد دوباره زبونشو اورد بیرون. همون طور که زبونش و لباشو خیلی سکسی گرفته بود جلو کیر اشکان بش گفت "اها بریزش تو دهنم. بریزش رو صورتم. قلمروتو با ابت مشخص کن سلطان" اشکانم که معلوم بود حسابی خوب ارضا شده اون سوسیس گندشو مالید به صورت و لبا و زبون مامانم و بقیه اب کیرشو با صورت مامانم پاک کرد.

بعد سکس که همه رفتیم خودمونو تمیز کردیم و لباسای عادی پوشیدیم، نشسته بودیم خوراکی میخوردیم و تلویزیون میدیدیم که اشکان بم گفت "نوید تا تو رفتی دستشویی و اومدی من و مامانت صحبت کردیم. به این نتیجه رسیدیم بهتره تو جا این که بری دانشگاه مدرک بگیری بمونی خونه دستیار مامانت باشی" گفتم یعنی چی؟ گفت "یعنی هر کاری داره انجام بدی دیگه. از مهموناش پذیرایی کنی، بری خوراکی و کاندوم بخری، پولشو از مشتریا بگیری... از همه مهم تر برا این سایته که رفیقم گفته فیلم بگیری" پرسیدم چه سایتی؟ گفت "یه سایته که میگن زنا توش عکس و فیلم سکسی میذارن پول در میارن. وقتی رفیقم گفت در جا قبول کردم. گفتم از رفیقای بابام اشنا برا حساب باز کردن دارم، تو هم که به کامپیوتر و اینترنت و این چیزا واردی و از مامانت فیلم میگیری. حسابی پول در میاریم از مامانت. نازیم که داره از بابای من پول در میاره... اصن دانشگاه میخوای بری چی کار؟ اون موقع مامانت مجبوره برا این که خوب پول دربیاره و تو بتونی دانشگاه بری کلی کس بده. به خودتم حال نمیده این طوری. هی فک میکنی باید خرخونی کنی تا نیفتی چون هر درسی بیفتی مامانت باید ده تا کیر اضافه بخوره. الان این پولو خرج پستونای مامی میکنیم و هیکلشو سکسی تر میکنیم پول درمیاریم... شاید اصن قدم بعدی مامانتو مجبور کنم با پس اندازی که واسه تو کرده و سهمی که گرفته واسم یه ماشین بخره... اره خیلی خوب میشه. فکرشو بکن. همونطور که تو روش دستمال میکشی و برق میندازیش، منم کون مامانتو رو صندلی عقبش برق میندازم" من که اختیاری از خودم نداشتم مجبور شدم قبول کنم. ولی پیش خودم گفتم بعدش با مامانم حرف میزنم تا با خایه مالی کاری کنه اشکان اجازه بده برم دانشگاه.

شبش به مامانم گفتم میخوام برم دانشگاه و نمیخوام از این سن کسکش مامانم بشم. اخرشم بش گفتم "شما میخوای فوقش یه سال این طوری باشی بعدش خسته میشی. تکلیف زندگی من چیه؟" وقتی این حرفمو شنید خندید و با افتخار گفت "عزیزم اشتباه نکن. من دیگه میخوام تا اخر عمرم فاحشه باشم" با تعجب بهش گفتم "اصن میفهمی چی میگی مامان؟" با همون لحنش ادامه داد "ببین عزیزم این شغل ایده ال منه. ارزو میکنم کاش وقتی جوون بودم با نازی و اشکان اشنا شده بودم که منو بندازن تو این خط، نه الان که پنجاه سالمه. من عاشق بو و مزه و قیافه کیرای مختلفم. عشق میکنم که هرروز به یه ادم جدید میدم... نوید وقتی این همه پسر جوون کیرشون با هیکلم راست میشه و ابشونو میکشم احساس میکنم هنوزم جوون و خوشگلم... اخخخ دوس دارم تا سال دیگه ۵۰۰ تا کیر مختلفو تو دهنم کرده باشم" من وقتی دیدم بعد ارضا شدن رو کیر اشکان بازم فازش همینه دیگه حرفی نزدم. گفتم حالا فوقش چن ماه دیگه جندگی از سرش میفته و از ترم بعد میرم دانشگاه و از اون به بعد سعی کردم با کسکش مامانم بودن کنار بیام. خلاصه از اون به بعد دیگه هر روز کارم فقط هماهنگ کردن مشتریای مامی و دیدن درخواستای اونلی فنزش بود. اگه نمیدونید اونلی فنز یه سایته برا مدلای سکسی. مردای مختلف از همه جای دنیا میومدن با ویدیو های مامانم جق میزدن و درخواستای مختلف میدادن که بعضیاش واقعن منحرف بود. اولش که داشتم اکانتو درست میکردم فک نمیکردم انقد ازش استقبال شه ولی انگار واقعن هیکل مامانم در سطح جهانی خوب بود و خیلی مشتری داشت. بعضی درخواستاشو فیلم میگرفتیم و بعضی وقتام مشتریایی که کیر و هیکل خوبی داشتن از سکساشون فیلم میگرفتیم تا درامدزایی شه.

ازش خوشم نمیومد ولی واقعن اشکان مغز اقتصادی خوبی داشت. خوب از این که مامانم جندش شده بود و نازی شریکش بود داشت درامدزایی میکرد. اشناهای نازی و مردای محل و رفیقای اشکان میومدن کیرشونو تا دسته میکردن تو کس مامانم و انقد سینه های بادکنکیشو میمالیدن که شکل دستاشون میشد. حسابی برنامش‌ پر‌ بود. وقتی کس نمیدادم اینترنت برامون پول درمیورد. یا باید ویدیو کال و سکس چت تصویری میکرد و ساعتی پول میگرفت یا اونلی فنز خودش بمون پول میداد. بعد عمل سینه و تزریق ژل لب و تزریق چربی کون مامانم یه کسی شده بود که همه جون میدادن فقط لخت ببیننش و پولای گرون حاضر بودن براش خرج کنن چون میدونستن اگه یکم بیشتر پول بدن هر کاری دلشون بخواد میتونن باش بکنن. البته اشکان قانون گذاشته بود که مامانم حق نداره گردنبند ای انگلیسیشو هیچ وقت از گردنش در بیاره یا به مشتریاش کون بده. بش میگفت "همه باید بفهمن تو جنده اشکانی و کونتم فقط مال منه. هیشکی غیر من حق نداره بکنه توش" همون بار اولیم که بعد عمل خودش اومد تا اولین ویدیومونو برا اونلی فنز بگیریم و مامانمو خودش برا اینترنت افتتاح کنه، حسابی اون کون گنده و گردشو جلو دوربین گایید و سوراخشو براش مث غار کرد. اصنم به حرفای من که ازش خواهش میکردم فارسی حرف نزنه توجه نمیکرد. مثلا وقتی سینه های بزرگ و عملی مامانمو با دستاش میچلوند بش گفت "نه هنوزم راضی نیستم جنده خانوم. باید خودم همرات بیام پیش دکتره بش حالی کنم کون و پستونتو چه جوری عمل کنه. باید وقتی تو کست تلمبه میزنم همش بلرزه"

حس عجیبی داشت که هر دفعه میای خونه ندونی کی داره مامانتو میکنه یا مامانت داره پای گوشی و کامپیوتر درخواستای کدوم مرد حشری و منحرفیو انجام میده تا بیشتر پول بگیره. قشنگ رو مردونگیم تاثیر گذاشته بود و حس میکردم انقد ارزش ندارم که اسم خودمو بذارم مرد. این طور موقع ها یا اخر شبا من معمولن میرفتم شرتای پوشیده شده مامانمو از تو سبد حموم برمیداشتم میمالیدم به صورتم و با بو و نرمیش جق میزدم. بعضی وقتا بکنای مامانم اب سفید و غلیظشونو تو شرت مامان برام هدیه میذاشتن، بعضی وقتام شرتاش بیشتر بوی اون کس ناز و تپلشو میدادن. دیگه کامل جقی شده بودم و به جز جق زدن با جندگی مامانم تنها چیزی که یکم میتونست حشریم کنه کیر بود. درسته من بعد اوت کارای اشکان و اردلان دیگه به طعم و مزه کیر علاقه مند شده بودم. راستش اردلان حتی از اشکانم بیشتر توش نقش داشت. شبی که دیگه واقعن فهمیدم به هر دو جنس علاقه دارم یه شب بود که اردلان اومد خونمون به مامانم گفت میخوام بکنمت و شروع کرد مث همیشه پولاشو تو صورت مامان جندم تکون دادن. مامانم گفت نمیشه عشقم پریودم و سعی کرد راضیش کنه. اردلان گفت "من این حرفا حالیم نمیشه افسانه. من کیرم راس شده زده بالا باید ارضام کنی یه جوری. به جاش بم کون بده" مامانم قبول نکرد، چون همون طور که گفتم کون مامانم برا اشکان بود و اردلانم دوستش بود و حتمن میرفت بش میگفت. وقتی دید اردلان داره زیاد اصرار میکنه و حتمن میخواد کیرشو بکنه تو یه سوراخی باش حرف زد و راضیش کرد به جاش کون منو بکنه. اردلان اخر به شرطی راضی شد که مامانمم موقع سکس اون جا باشه و به من کمک کنه کیرشو دو تایی ارضا کنیم.

اردلان پررو کلن با مامانم حرف میزد انگار من هیچ اختیاری ندارم. وقتی قراراشونو با مامانم گذاشتن کیرشو از رو شلوار گرفت دستش و گفت "تو چی میگی؟ میتونی ارضاش کنی؟ تو خودت جنمشو میبینی؟" من که انگار بم بر خورده بود گفتم "اصن بگو یکی دیگه از رفیقاتم بیاد. یکی که چیزی نیس" خندید و گفت "میگم بیانا کونی" من چون میخواستم کم نیارم گفتم "بگو بیان بچه میترسونی؟ فقط کیراشون خوب باشه. دول فندقی نیاری" خندید و گفت "نه انگار باید حسابی ادبت کنم. وایسا نشونت میدم بچه پررو" و گوشیشو درورد زنگ زد به حامد. حامد گفت جاییه و دوره نمیتونه بیاد. اونم که انگار دلش میخواس هر طور شده منو جلو مامانم دو کیره بکنه به جاش زنگ زد به یکی از دوستاش به اسم جاوید و گفت بیاد. پسره قبول کرد و گفت تو محله دو دقیقه ای میاد. اردلان وقتی گوشیو قطع کرد خندید و گفت "ببین کونت پارس. جاوید بسکتبالیسته" من گفتم "بهتر" و شروع کردم لخت شدن. وقتی همه لباسامو دروردم اردلان سوت زد و گفت "جون چه هیکلی عین دختراس" مامانم دستشو گذاشت رو کونم بم گفت "کونتو به اردی جون نشون بده ببینه عزیزم" اردلان با دستش اون سمت کونمو گرفت منو برگردوند و بعد این که یکی محکم زد در کونم گفت "نه کونش که ردیفه خودم امتحانش کردم" مامی وسط هال منو قمبل کرد رو زمین و خودش و اردلان پشتم قرار گرفتن. اردلان کاری نمیکرد ولی مامانم شروع کرد کونمو دستمالی کردن. همون طور که دستشو میکشید رو کونم نازش میکرد یهو یکی با بشکن زد زیر خایه های اویزوونم و وقتی پرت شدم جلو خندید گفت "پسرم امروز میخواد با این کون خوشگلش جانشین من بشه" اردلانم گفت "ولی افسانه جون خدایی کونش به خودت رفته ها. کپی خودته"

وقتی جاوید زنگو زد و اومد تو مامانم رفت سلام کرد و معرفی کرد و خودشو انداخت تو بغلش و شروع کرد ازش لب گرفتن. همون طور که جاوید با قد بلندش و دستای قویش دو طرف کون مامیو گرفته بود مامی حسابی بش لب داد و بعد به اردلان گفت "نگفته بودی دوستت انقد خوشگل و خوشتیپه اردی. عمرن بذارم کیرشو کسی غیر خودم بخوره" و زانو زد جلوش. جاوید که از شدت هات بودن و جندگی مامانم تعجب کرده بود هیچی نگفت و اجازه داد کامل شلوارشو دربیاره. مامانم همون اول برا این که بش نشون بده جدیه تنه کیرشو با دست گرفت و شروع کرد خایه هاشو خوردن و‌با دست براش جق زدن. همون طور که کیرش تو دستش بود گفت "هیکلت منو یاد بسکتبالیستای امریکایی میندازه. کلن بسکتبالیستا خیلی سکسین" پسر خندید و گفت "دوس داری؟" مامانم گفت "اوهوممم خیلییی. همیشه ارزوم بود پسرم شبیه یکی مث تو بشه. حیف که نشد" و به من اشاره کرد که وسط هال کونمو قمبل کرده بودم و اماده بودم اردلان و جاوید بیان منو بکنن. با این حرفش اون دو تا شروع کردن قهقهه زدن. خیلی تحقیر زیادی داشت و اون حس بی غیرتیم داشت فعال میشد. وقتی یکم مامی به کیر جاوید سرویس داد اردلان گفت "بیا این جا بابا جاوید. امروز برنامه اینه این ترتیب این کونیو بدیم" جاوید گفت "داداش مگه دیوونه ایم؟ کس به این نازی داره کیرمو میخوره چرا بیام کون پسر بکنم؟" اردلان گفت "بابا اون که همیشه کیرتو میخوره. امروز پریوده. بیا اینو بکنیم اونم سر فرصت" جاوید گفت باشه و با یکم شک اومد ایستاد جلوم.

اردلان سرمو گرفت و مجبورم کرد همون طور که زانو زده بودم جلوش کیرشو بخورم. همون طور که کیرشو میخوردم جاوید شروع کرد دکمه های پیرهنشو وا کردن. مامی اومد پیرهنشو از دستش گرفت و جورابای اردلانم گرفت ببره اویزون کنه و بذاره تو اتاق. عاشق این بودم که جا هامون برعکس شده بود. من داشتم بین این دو تا کیر کلفت و خوشمزه جا به جا میشم و مامانم خدمتکارمون شده بود تا مشتریا راضی بمونن. اردلانم خیلی دست و دل باز شده بود و هر وقت زیاد رو کیرش میموندم سرمو محکم با دستای قویش میگرفت و میبرد رو کیر جاوید. انگار بخواد به رفیقش بیش تر حال بده. بار اخری که سرمو هدایت کرد به سمت کیر جاوید تی شرتمم از سرم درورد. وقتی بالا تنم لخت شد انگار اردلان تازه توجهش به کونم جلب شد. خم شد و دست انداخت شلوار جینمو کشید پایین تر و نصف قمبلمو از شلوارم انداخت بیرون. حالا همون طور که کیر بزرگ جاوید تو دهنم بود کوم سفید و قلمبمم از شلوار افتاده بود بیرون و اردلان داشت با جفت دستاش باش بازی میکرد و نوازشش میداد. موقع ساک زدنم جاویدم از بالا سرم نگاه کرد و قلمبه کونم که افتاده بود بیرونو دید. همون طور که کیرش دهنم بود به اردلان گفت "خوب کون به اون نازیو ورداشتی واسه خودتا. بیا بینم منم کون میخوام" و منو برگردوند طوری که کونم بچرخه سمت خودش و شلوارمو کامل درورد. بعد انگشتشو تف زد و شروع کرد ماساژ دادن سوراخ کونم تا بتونه انگشتش کنه. البته انگشتش راحت تر از چیزی که میخواست رفت تو چون من قبلن کون داده بودم. تو همین لحظه ها اردلانم کیرشو از جلو کرده بود تو دهنم و دو تایی داشتن به دهن و کونم حال میدادن. انقد کیراشون خوب بود که نمیتونستم بینشون انتخاب کنم. دوس داشتم هی از کیر یکیشون جا به جا شم برم رو کیر اون یکی و دوباره برعکسش. جندگی مامانم داشت به منم سرایت میکرد و داشتم درکش میکردم.

وقتی خوب کیراشونو ساک زدم اردلان همون جا وسط هال منو قمبل کرد. جاویدم اومد ایستاد جلوم و تکیه داد به مبل. قشنگ ساندویچ شدم بین جفتشون. همون طور که اردلان کیرشو میکشید لای چاک کونم و سوراخمو برا کیرش اماده میکرد، من نوک سینه های عضلانی و قدرتمند جاویدو مک میزدم و اونم اون پایین با دست با کیرش بازی میکرد. مامانم اومد ایستاد کنارمون و کونمو دو دستی گرفت و به اردلان گفت "بکن توش عشقم منتظر چی هستی؟ کیرتو فشار بده تو سوراخ پسرم" اونم که معلوم بود از این حرفش حشری شده یهو کیرشو فرو کرد تو سوراخم. هنوز کیر اون جا نیفتاده بود که جاوید کیرشو گذاشت تو دهنم و مامانمم سر منو گرفت شروع کرد جلو عقب کردن و فشار دادن رو کیر جاوید. من همون طور که کیر جاویدو میخوردم دستمم گذاشته بودم رو بدنش و عضله هاشو میمالیدم تا بیشتر به جفتمون حال بدم. دوس داشتم قشنگ قدرتشو با دستام حس کنم و حشری تر بشم. اردلانم موقع تلمبه زدن تو کون تپلم همزمان اسپنکم میکرد و سینه های مامی تو دهنش بود و مکشون میزد. لرزیدن اون سینه های سفید و گنده و عملی مامانم تو صورتش و گرمی و تنگی سوراخ کون من برا کیرش کافی بود تا دیگه نتونه تحمل کنه و همون جا ابشو بریزه تو کونم. مامانم که حسابی از این زود ارضا شدنش حال کرده بود همون طور که دو دستی کونمو گرفته بود بش میگفت "جووونننن جوووونننن ابتو بریز تو کون پسرم. دیدی ابتو کشید؟ این تربیت منه. نویدم جندگیو از مامانش یاد گرفته" اردلان هیچی نگفت و فقط یکی محکم زد در کونم و پا شد رفت. معلوم بود روش کم شده و اعصابش خورده.

وقتی کار اردلان با کونم تموم شد از حالت سگی اومدم بیرون و زانو زدم جلو جاوید تا دیگه همه تمرکزمو بذارم رو کیرش و قشنگ بش سرویس بدم. مامانمم اومد زانو زد کنارم و مث یه معلم دل سوز با یه دستش سر منو گرفته بود با یه دستش ته کیر جاویدو و راهنماییم میکرد. مامی کیرشو با دست فشار داد ته دهنم و گفت "همین طور که کیرشو تو دهنت جلو عقب میکنی زیرشم زبون بزن... جوری کیرشو بخور که بفهمه عاشقشی. همه احساساتتو‌ نشون بده. سرش و تخماش و کل کیرشو لیس بزن" بعد انگار اعصابش خورد شده باشه با دست کیرشو از دهنم کشید بیرون و منو زد کنار و گفت "برو اون طرف تا خودم بت یاد بدم چه طور کیر میخورن" این شد که من نشستم کنار و مامی شروع کرد خوردن کیر جاوید. دستشو حلقه کردخ لود دور کیرش و همون طور که با تشنگی و جندگی خاص خودش خیلی سکسی زل زده بود تو چشای جاوید کیرشو میخورد و با دست براش میزد. تا قبل این وقتی مامانمو موقع کیر خوردن میدیدم دلم نمیخواست ولی الان حتی بش حسودیم میشد. الان دیگه احساس میکردم کیر منو دزدیده. دوس داشتم اردلان اون قد زود ارضا نشده بود که اونم میومد کیرشو میکرد تو دهنم و کنار مامی دو تایی کیر میخوردیم ولی حیف که داشت اون طرف لباساشو میپوشید. متاسفانه جاویدم خیلی کمرش سفت تر از اردلان نبود و کم کم داشت اه و ناله هاش شروع میشد. واقعن این طور موقع ها ادم قدر بکنی مث اشکانو میدونست. خلاصه یکم دیگه که مامی کیرشو با اون حشریت و گرسنگی مخصوص خودش ساک زد اونم ارضا شد و ابشو پاشید تو دهن مامانم. مامانم بر خلاف همیشه ابشو تو دهنش نگه داشت و رفت خالی کرد تو دستشویی. بعدن بم گفت بدمزه بوده. خلاصه وقتی تموم شد و داشتن جمع میکردن برن با خنده به اردلان گفتم "دیدی من بردم؟" همون طور که پول من و مامانمو میذاشت رو میز با اخم گفت "خیلی وقت بود کس نکرده بودم امروز حساب نبود. دفعه بعد به خدمتت میرسم" من گفتم "باشه ببینیم و‌ تعریف کنیم" و رفتن. اون لحظه به خودم اومدم و دیدم با کمک مامانم دو تا کیرو ارضا کرده بودم و انگار دیگه از کیرم خوشم میومد. هرچند وقتی حشرم خوابید حس بدی به این موضوع داشتم و دوس نداشتم گی باشم. احتیاج داشتم یکم با خودم خلوت کنم.