انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 23 از 27:  « پیشین  1  ...  22  23  24  25  26  27  پسین »

بی آبروترین خانواده دنیا


مرد

 
سلام
اگه میشه داستان بگو از اینکه اب رو‌تن نازی لیس زدی
یا اینکه ارتباط خودت و مامانت نزدیک تر بشه
مثلا با دستش برات جق بزنه و خاطره دادنشو بگه بهت
     
  
مرد

 
کجایی سکسی ؟؟
     
  
مرد

 
سلام.نمیخای ادامشو بزاری؟
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
قسمت بیست و هفتم

بهتون گفتم که اشکان منو چن بار مجبور کرده بود از سکساشون با مامانم فیلم بگیرم تا بذاریم تو سایت اونلی فنز و از دیده شدن ویدیو های مامانم پول در بیاره. دیگه خیلی وقت بود مامانم جنده اینترنت بود و منم از فک کردن به این که کلی ادم از کشورای مختلف با کس دادن مامانم جق میزنن و ابشونو میریزن رو تصویرش هر بار کیرم به مرز انفجار میرسید و باش هیچ مشکلی نداشتم. فقط یه مشکل که داشتیم این بود که اشکان چن وقت بود سرش گرم بود و هی میپیچوند. هم میگفت سرش شلوغه و فعلن نمیتونه بیاد مامانمو بکنه فیلم بگیریم هم اصرار داشت یکی از مشتریامونو راضی کنیم موقع سکس با مامان بذاره ازش فیلم بگیرم. مامانمم چون اشکان شرط گذاشته بود اگه هزار دلار از اون سایته در بیاریم هم پول عمل سینشو میده هم پول تزریق کردن چربی به کونشو اصرار داشت زود تر انجامش بدیم. کم هیکلش مث پورن استارا گوشتی و جاافتاده بود میخواست خودشو بیش ترم سکسی کنه. خلاصه خیلی جفتمون به مشتریا اصرار کردیم و سعی کردیم راضیشون کنیم. مثلن مامانم یه بار به یکیشون که اومده بود خونه بکنتش گفت "اگه پول اضافه بدی پسرم میتونه بیاد برات هر طور خودت بگی فیلم بگیره ها... خوشتیپ تو دوس نداری از کیرت تو کون گنده من عکس داشته باشی که بتونی به دوستات نشون بدی؟... من دوس دارم منو جلو دوربین بکنی که همه ببینن" من که تو اتاق بودم و از پشت دیوار شنیدم ابم پاشید بیرون نمیدونم طرف چه طوری قبول نکرد. عجیب بود که هیشکی قبول نمیکرد. البته حق داشتن میترسیدن براشون مشکل بشه ولی کسی که بدون کاندوم جنده میکنه نباید انقد ترسو باشه.

اخرش خودم دس به کار شدم رفتم تو گروها و سایتای اینترنتی دنبال بازیگر برا فیلم پورن مامانم. بعد کلی گشتن و حرف زدن الکی با ادمای بی ادب و مریض یه پسر گولاخ و سیاه از جنوب پیدا شد که گفت میاد تهران و مامانمو میکنه. شرطش این بود که خرج شام و نهار و جای خوابشو ما بدیم و حسابی بش برسیم. کلیم مدرک گرفت تا مطمعن شه. چون هیچ کس حاضر نبود پول بده و بازیگر فیلم پورنمون بشه مجبور شدیم به خود اشکان بگیم. اخرش اشکان قبول کرد ولی گفت از پولای خودمون باید خرجش کنیم. مامانم چون خیلی از طرف خوشش اومده بود در جا قبول کرد. وقتی اولین بار بش عکساشو نشون دادم گفت "اخخخ بگو بیاد نوید. اگه پولم بخواد بش میدیم. نمیدونی من چقد کیر سیاه دوس دارم. هر بار تو فیلما میبینم هوس میکنم... هر بار با بابات رفتیم جنوب نشد به یکی از این جوونای قبراق و ورزیدشون کس ندم. کیراشونم همه درازه ماشالا بزنم به تخته... قبول داری خیلی جذابن؟ حتمن خارجیام تو نت خیلی خوششون میاد... اخخخ نوید یه بار که رفته بودیم با بابات بندر عباس اون هتل خوبه. یکیشون منو تو حموم دستشویی اتاقمون کرد. بابات رفته بود به کاراش برسه تو هم توی اتاق تو گهواره بودی که اون پسره منو بلند کرده بود گذاشته بود رو سینک دستشویی و داشت کسمو میکرد... هنوزم که یادش میفتم داغ میکنم. عاشق هیکلا و کیراشونم" تازه فهمیدم مامانم جنده کیر سیاهام بود و نمیدونستم. هر روز یه چیز تازه از این جنده خانوم میفهمیدم. البته حق داشت طرف خیلی خوب بود. از اون بدنسازای خفن بود که هیکل عضله ای و تیکه ای بزرگ داشت و کیرشم تو عکسا خیلی بزرگ بود. من خودم داشتم نقشه میکشیدم یه شب که خوابیده برم پیشش راضیش کنم کیرشو یکم بخورم. واقعن خوب بود اخه.

خلاصه شبی که قرار بود بیاد بعد از ظهرش با مامان رفتیم مغازه لباس بخریم که مامانم حسابی سکسی باشه برا مشتریش و تو فیلم سوپرش. چون منو راه نمیدادن و زشتم بود برم مامانم از تو ایینه اتاق پرو برام سلفی میفرستاد و منم میدیدم نظرمو تو چت میگفتم. خیلی حس خوبیه به مامانت کمک کنی برا سلیقه بکنش لباس جذاب خرید کنه. اخرشم همونی که من بیش تر خوشم میومد ینی یه کرست کمری مشکی تنگ و یه جفت چکمه بلند خریدیم و برگشتیم خونه. تا برگشتیم مامانم رفت تو اتاق پوشیدشون و تیپ کرده شدنشو زد اومد بیرون. وقتی نشست رو مبل گفت "تیپ مامی چه طوره؟" گفتم "عالی. کوفتش بشه که مجانی میخواد با همچین تیکه ای بخوابه" خندید و گفت "نوید تو منو دوس داری نه؟" من که نفهمید یعنی چی فقط با شک نگاش کردم. گفت "میخوای قبل این که پسره بیاد یه دست کس مامیو بکنی براش گرمش کنی؟" من که حسابی از این پیشنهادش جا خورده بودم گفتم "چی میگی مامان؟ تو مامانمی" با بی حوصلگی چشاشو چرخوند و گفت "بس کن نوید. جفتمون میدونیم چرا انقد دوس داری منو تو این لباسای سکسی منتظر پسرا و مردای کیر کلفت ببینی. تو رو مامانت کراش داری، درست نمیگم؟ به خاطر همین از تحقیر شدن لذت میبری. وقتی بدن سکسی منو میبینی به این فک میکنی که چه طور بکنام میتونن هر طور دلشون میخواد از هر جای بدنم استفاده کنن و تو نمیتونی" وقتی دید من هیچی نمیگم لحنش عصبانی تر شد و گفت "اشکان یه پسره هم سن تو ولی من پاهامو براش باز میکنم و کیرشو تا ته تو هر سوراخی دوس داشته باشه جا میدم. بقیه بکنامم همین طور. چون اونا مردای واقعین. چیزی که دلشون میخوادو به دست میارن. نه مث تو که زن سکسی ای مث من بهش پیشنهاد بده کسشو در اختیارش بذاره و بگه نمیخواد. واقعن کونی هستی" من خونم خواب رفته بود از حرفاش. تا حالا سابقه نداشت بام این طوری صحبت کنه.

بعد همون طور که با کرست و شرت و چکمه هاش نشسته بود رو مبل پاشو گرفت سمت من و با عصبانیت گفت "بیا چکمه هامو در بیار ببینم. بدو" منم که حسابی ناراحت شده بودم هیچی نگفتم و نگاشم نکردم و فقط رفتم جلو دروردم. مامانم که انگار از توجه نکردن من بیش تر عصبی شده بود داد زد "بوشون کن ببینم. یالا... برا اون نازی کثافت خوب همه کار میکردی، به من که میرسی بلبل زبونی میکنی اره؟ از خداتم باشه این پا های منو بخوری. از خداتم باشه به یه زنی مث من نزدیک شی. میدونی چن تا مرد حاضرن همین الان پول بدن تا کفشای منو در بیارن و پاهامو بو بکشن؟" گفتم "مامان چرا عصبی میشی؟ خب تو مامانمی نمیتونم خودمو راضی کنم بات کاری کنم. وگرنه شما از نازی خوشگل تری عزیزم" انگار این حرفم یکم ارومش کرد چون برا این که کم نیاره گفت "خفه شو. فقط پا شو از جلو چشا گم شو برو فرودگاه دنبالش. الان میرسه" منم سعی کردم خودمو کنترل کنم و فقط گفتم چشم و رفتم که برم. وقتی رسیدم و تو سالن فرودگاه دیدمش اولین جمله ای که اومد تو ذهنم این بود "چه جری بخوره مامانم زیر این غول بیابونی" طرف خیلی گنده بود. اسمشو نمیتونم بگم چون چن نفر بیش تر با اون مشخصات تو ایران نیستن و حتمن میشناسید ولی من همچین گولاخی تو زندگی ندیده بودم. اشکان و ابی و هر کی دیگه دیده بودم هیکلشون از یه نظرایی خوب بود ولی این لامصب از همه نظر خوب بود. وقتی تو چت بم گفت بدنساز حرفه ایه باورم نشد ولی الان میدیدم با این هیکلش واقعن میتونه قهرمان جهان شه. خودشم میدونس چقد خوبه چون از همون اول بام خیلی تحقیرامیز برخورد میکرد. ساکشو داد من بیارم و خودش عقب میومد و تا ماشین با گوشیش کار میکرد. بعدم رفت صندلی عقب نشست و پاهاشو وا کرد لم داد. منم عین شوفر و راننده شخصیش تا خونه رسوندمش و به خاطرات تهران اومدناش و خانوم بازیاش گوش دادم. خیلیم بی غیرتی من براش عجیب بود و راجبش ازم سوال میپرسید. منم با حوصله همه چیو براش توضیح دادم.

وقتی رسیدیم خونه مامانم بی توجه به قرارمون و خریدامون لخت مادرزاد اومد درو برامون باز کرد. کرست و شرتشو درورده بود و فقط چکمه هاش پاش بود. اون وقتی اماده بودن و جندگی مامانمو از همون اول کار دید جا خورد ولی مامانم حسابی گرم بوسش کرد و بغلش کرد و بش خوشامد گفت. خیلیم خریدارانه بش نگاه میکرد و تا دو تایی نشستن رو مبل همش دستشو میکشید رو جا های مختلف بدنش و عضله هاشو لمس میکرد. وقتی نشستن مامانم گفت "اخیییششش مردم تا ببینمت. چقد هیکلت سکسی تر از عکساته" اونم با همون لهجه جنوبیش گفت "ولی شما قد عکسات سکسی هستی" مامانم که معلوم بود این مدت که من رفتم همش داشته فانتزی درست میکرده و جق میزده و دیگه طاقت نداره دستشو از رو شلوار کشید رو کیرش و گفت "اخخخ درش بیار دیگه نمیتونم" طرف یه نگاه انداخت به من و گفت "این جا؟" مامانم گفت "اره عزیزم چیه مگه؟" طرف به من اشاره کرد و گفت "بریم تو تخت درو ببندیم" مامانم گفت "از پسرم خجالت میکشی؟ نترس عزیزم این که عادتشه. نوید یه دودول کوچیک داره و نمیتونه خودش سکس کنه، به خاطر همین دخترا نمیخوان باش دوست شن. من بش گفتم بیاد کمک من که حداقل سکس مردای واقعی مث تو رو ببینه" من واقعن ناراحت شدم از این حرفش. بعضی وقتا برا حشری کردن طرف همچین چیزایی میگفت ولی این بار معلوم بود هنوز از این که من گفتم نمیکنمش ناراحته و میخواد تلافی کنه. پسره گفت "نمیدونم اخه این طوری راحت نیستم واقعن" مامانم گفت "غصه نخور عزیزم. من دو برابر حالت عادیم بت حال میدم. انقد بت حال میدم که اصن نفهمی پسرم تو خونس یا جلو دوربینی" و سر من داد زد "برو دوربینو بیار این جا. وایساده منو نگاه میکنه" منم گفتم چشم و سریع رفتم تو اتاق دوربین قرضی دوست اشکانو اوردم.

وقتی با دوربین برگشتم مامانم همون طور لخت نشسته بود تو بغلش و داشت با حشر زیاد بش لب میداد. صحنه خورده شدن لبای تزریقی مامانم و لبای سیاه و برجسته اون پسره روشون برام خیلی حشری کننده بود. از رفتار مامانم معلوم بود حسابی جنده مردای سیاه پوسته و اگه امریکا بودیم همه بکناش سیاه بودن و شاید الان یه داداش دورگم برام ساخته بودن. وقتی حسابی لبای همو اون طوری شهوتناک خوردن و منم دوربینمو روشن کردم، مامانم با دستای خودش تی شرتشو درورد و رفت سراغ بدنش و شروع کرد دست کشیدن و مک زدن و لیس زدن بازو هاش و نوک سینه هاش و عضله های سفت شکمش. با جون و دل همه رو مک میزد و میومد پایین تر تا رسید به شلوارش و کیرشو ازاد کرد. وقتی انداختش بیرون دیدیم طرف کیرش هنوز خوابه. خوابشم خیلی بزرگ نبود و اصن به عکسایی که فرستاده بود نمیخورد. مامانم یه نگاه اعتراضی با تعجب به من کرد و منم فقط شونه هامو بالا انداختم و سرمو تکون دادم. مامانم با لحن جنده فیکش گفت "با هیکل لخت من تحریک نشدی عشقم؟ عیب نداره الان با دهنم برات راستش میکنم" و کیر خوابیدشو گذاشت تو دهنش شروع کرد خوردن. یکم که خورد و دید تو دهنش راس نمیشه درش اورد و همون طور که با دست کیرشو میمالید بش گفت "کیرت بدنمو دوس نداره یا اضطراب داری؟ چرا راس نمیشه؟" طرف گفت "به خاطر این قرصا و داروهای بدنسازیه کیرم چن وقته خوب راس نمیشه" مامانم گفت "عیب نداره عشقم من وظیفم همینه این جا" و رفت پایین مبل زانو زد زیر کیرش. سرشو برد زیر خایه هاش کردشون تو دهنش و شروع کرد مث اب نبات اون خایه های سیاهشو مک زدن.

یکم که خایه هاشو خورد و با دست براش زد و دید فایده نداره رفت پایین تر. بالاخره مامانم حسابی جنده بود و همه جور مردیو دیده بود. همون طور که طرف نشسته بود رو مبل و پاهاش باز بود مامی رفت پایین تر از خایه هاش رو سوراخ کونش و شروع کرد لیس زدن جانانه. قشنگ سوراخ کونشو با زبونش برق انداخت و کلی با اشتها مک زد. اونم خودش دستشو برد و همزمان با کون خوری مامانم کیرشو میمالید تا بالاخره راست شد. فک کنم طرف گی بود چون تا قبل این کار مامانم کیرش اصن راست نمیشد. وقتیم راس شد خیلی بزرگ نبود. ینی کیرش نسبت به هیکلش اصن بزرگ نبود و کاملن معمولی بود. بعدن که رفتم عکساشو دیدم فهمیدم عکس فیک نداده ولی همشونو از یه زاویه های خاصی گرفته تا کیرش بزرگ تر به نظر برسه. ولی خب انگار مامانم مشکلی نداشت و بی این که اعتماد به نفسشو از دس بده ادامه میداد. وقتی دید بالاخره کیر طرف راست شده سریع رفت بالا تر یه لیس جانانه به خایه هاش زد و کیرشو کرد تو دهنش. شروع کرد به ساک زدن تند و عالی مخصوص خودش و همزمان با دستش خایه هاشم میمالوند. طوری ابدار و با عشق ساک میزد که مطمئن بودم این ویدیو میترکونه. به قول مامانم خارجیا هم که عاشق مردای سیاه پوست و زنای سفید بودن. البته فک نکنم هیشکی قد مامان من کیر و خایه سیاه دوس داشت. تا حالا ندیده بودم انقد ابدار برا هیچ مرد دیگه ای ساک بزنه. در حدی موقع ساک زدن اب دهنش میریخت بیرون که طرف وسطاش دستشو اورد اب دهن مامانم که ریخته بود رو کیرشو برداشت مالید به صورت مامانم. خیلی حشری کننده بود که میدیدم مامانم داره مث یه جنده کثیف نفس نفس میزنه و به کیر سیاش سرویس میده. همون طور که کیرشو با اون لبای گوشتالوش میخورد دستشو میکشید به عضله های سینه ها و شکمش. اونم لم داده بود و با دست بازو های سفید و ناز مامانمو میمالید و با پوزخند نگاش میکرد. به خودم گفتم "وقتی یه زن خوشگل و گوشتی مث مامانم به یکی مث این بگه بیاد تهران فقط بکنتش معلومه پر رو میشه دیگه"

خلاصه حسابی که کیرشو خورد مامی قمبل کرد رو مبل و بش گفت "خوشتیپ بیا کیرتو بذار توم" طرف با همون لهجه بش گفت "قحبه حتی اسم منم بلد نیستی نه؟" مامانم گفت "چه فرقی میکنه عزیزم؟ اسمتو میخوام چه کار؟ اسم مشتری قبلیمم نمیدونستم. اسم کسایی که بعد تو میانم نمیپرسم. من فقط دلم میخواد منو با کیرای کلفتتون بکنید" اینو که گفت طرف با اون هیکل گندش مث یه خرس وحشی رفت پشتش و کیرشو کرد تو کسش. کل کیرش تا خایه رفت تو کس مامی ولی مامان خانوم جندم یه اخ نگفت. دیگه این کیرای معمولی چیزی نبودن برا مامی من. فقط خیلی سکسی سرشو گذاشته بود رو مبل و کونشو قمبل کرده بود تو هوا تا اون هر چقد میخواد تو بدنش تلمبه بزنه. کنترل کونش کامل تو دستای قوی اون بود و مامانم فقط با لبخند سرشو چسبونده بود به مبل و داشت لذت میبرد. منم فقط فیلم میگرفتم و سعی میکردم قشنگی این صحنه رو نشون بدم. ترکیب کون بزرگ و سفید مامانم و کیر سیاه و بدن ورزیده بکنش کیر هر مردی این ویدیو رو میدید راست میکرد، چه برسه به بی غیرت درجه داری مث من. تنها مشکلش این بود که مامانم خیلی مصنوعی اه و ناله میکرد. پسره خیلی نفس نفس میزد و تلاش میکرد و زورشم خوب بود ولی نه کیرش بزرگ ‌بود نه کردنش در اون حد خوب بود. تازه داشتم میفهمیدم پورن استارا هم چقد الکی ناله میکردن. ناله های مامانم زیر اشکان و ابی کجا الان کجا. بعدش بم گفت اولش خیلی حشری شده ولی بعد از کردن بدش حشرش خوابیده و فقط میخواسته زود تر تموم شه.

وقتی دوربینو تو همون حالت بردم رو به روی صورت مامانم با دست بم اشاره کرد گفت "بیا کنارمون بشین فیلم بگیر" من اروم گفتم "حالا اینو برش میدارم ولی دیگه فارسی حرف نزن مامان" مامانم بی حوصله گفت "خفه شو بشین این جا" باورم نمیشد چقد داشت بد بام حرف میزد. تحقیر شدن به دست بکناش کار همیشگیم بود و لذت خالص بود برام ولی عادت نداشتم مامانم بام انقد بد حرف بزنه و ناراحت میشدم. بازم هیچی نگفتم و فقط زانو زدم رو زمین نشستم بغلشون. شروع کردم از فاصله نزدیک از کیر پسره فیلم میگرفتم که از پشت میرفت تو کس مامانم و درمیومد. همین طور یکم از ریتم زدن کیرش تو کی مامی فیلم گرفتم تا یهو یه ایده عالی به ذهنم رسید. رفتم سرمو با دوربین چسبوندم به مبل و شروع کردم از زاویه پایین از کس دادن مامانم فیلم میگرفتم. کیر وقتی از پایین میره تو کس و در میاد یه چیز دیگس. طرف وقتی نگاه انداخت پایین پاهاش و منو دید گفت "دوس داری؟ صب کن" و یهو مامانمو با دستای قویش بلند کرد و گرفت رو هوا. مامانم یه جیغ زد و گفت "وااای" معلوم بود خیلی با زور زیادش حال کرده. طرفم بیش تر اعتماد به نفس گرفت و همون طور که بالا سر من و دوربین ایستاده بود و جفت دستاشو انداخته بود زیر رونای تپل مامانم، شروع کرد رو هوا تو کسش تلمبه میزد. مامانم تا اون موقع با کردنش و کیرش تحریک نشده بود ولی الان معلوم بود از این که مث پر کاه بلندش کرده و رو هوا کسشو میکنه خیلی حشری شده چون شروع کرد چن تا اه کشیدن و سرخ شد و یکم بعدم کامل ارضا شد. همون طور که مامانمو رو هوا بین دستاش گرفته بود و میکرد مامی جیغ میزد و میلرزید ولی اون پسره فک کنم اصن این چیزا حالیش نبود چون یه ثانیم کردنشو قطع نکرد. منم با هر تلمبه ای که اون میزد یکم از اب کس مامانم میپاشید تو صورتم و لنز دوربینم و تحقیر و لذتم هی بیش تر میشد.

حیف که وقتی مامی ارضا شد از پسره خواهش کرد بذاره از رو کیرش بیاد پایین و دستشو گرفت برد نشوندش رو مبل. من کیرم از شق بودن زیادش درد گرفته بود و دوس نداشتم اون صحنه هیچ وقت تموم شه. بعدش طرف اون هیکل گندشو ولو کرد رو مبل و مامانمم با کس نشست رو کیرش و دوباره تلمبه زدنای پر قدرتش شروع شد. کون مامیو گرفته بود بین بازوهای بزرگش و توش محکم تلمبه میزد. تو این حالتم تفاوت رنگ پوست کون سفید و بزرگ مامانم و پوست سیاه بکن عضله ایش واقعن دیوونه کننده بود. دوس داشتم برم تک تک عضله هاش و تخماشو ماچ کنم ازش بابت همچین فیلم پورنی تشکر کنم. میدونستم قراره تا یه ماه با این فیلم جق بزنم و کلی ادم دیگم قراره با جندگی مامیم بزنن. هیکل مامانم به کنار، این حشری بودن و مایه گذاشتنش از همه چی سکسی تر بود. مثلن همون موقع که نشسته بود رو کیرش هر جا اون کم میورد خودش شروع میکرد رو کیرش بالا پایین میپرید. البته کیرش انقد بزرگ نبود که بتونه خوب مث کیر اشکان روش بالا پایین بپره چون ممکن بود در بیاد و خطرناک بود. منم که دیگه حسابی حشری شده بودم دوربینو برده بودم جلو از زاویه نزدیک خوردن کیرش تو کسشو میگرفتم. اون داد میزد "بلرزونش رقاصه. کون گندتو رو کیرم بلرزون" مامانمم داد میزد چششششمممم و بیش تر به کونش قر میداد موقع بالا پایین پریدن رو کیرش. همین وسطا بود که بالاخره بکن گولاخ و خوش بدن مامی ارضا شد و کیرشو کشید بیرون. با کل قدرت دستای بزرگش کمر مامانمو گرفت از رو کیرش بلندش کرد و کیرش از تو کسش پرتاب شد بیرون و ابش اومد. من با اون صحنه ای که همزمان با بیرون کشیدن کیرش از کس مامانم ابش ریخت رو مبل صد بار جق زدم ولی هنوزم حشریم میکنه. خیلی صحنه نابیه.

وقتی سکسشون تموم شد و حالشون یکم جا اومد من که دیگه نمیتونستم تحمل کنم بیش تر از اون ارضا نشم ازشون اجازه گرفتم برم رو ادیت فیلمه کار کنم و رفتم تو اتاق. فقط دو بار تا اخر شب با اون فیلم جق زدم. مامانمم بعد دادن به مهمونمون و خوش امد گویی مخصوص خودش شروع کرد باش حرف زدن و با هم یکم اشنا شدن. حتمن اسمشم پرسیده بود چون اخر شب که اومدم بیرون بهم اسمشو گفت. ازم پرسید "دوس داشتی از مامی فیلم گرفتی؟ من عاشق اینم که پورن استار پسرم شدم" بعد لپمو گرفت و گفت "دیدی چه طوری منو بلندم کرد؟ اخخخ خیلی خوب بوددد... نوید فیلمشو ده بار ببین تا یاد بگیری یه مرد واقعی چه طور میکنه. بعدش که خوب یاد گرفتی باید بیای کسمو بت بدم بکنی" من دوباره سعی کردم به این حرفش چیزی نگم تا از فکرش بیاد بیرون. راستش بعد دیدن کیر پسره انتظارام خراب شد و خیلی دوس نداشتم باش کاری کنم وگرنه حتمن شب میرفتم کیرشو با خواهش و التماس میخوردم. مطمعن بودم دوس داره و از گی خوشش میاد. واقعن حیف اون بدن که کیرش بزرگ نباشه. شایدم بقیه بکنای مامانم انتظارمو برده بودن بالا ولی هر چی بود دیگه دوس نداشتم کیرشو مزه کنم. این شد که ولش کردم و رفتم اون شب کلن رو ادیت کردن و اپلود کردن پورن مامانم کار کردم. حتی دوس نداشتم اون جاهایی که فارسی حرف میزدیم یا دستم لرزیده بودم حذف کنم. انقد این فیلم زیبا بود که دوس داشتم همه از ثانیه به ثانیش لذت ببرن و کیرشونو حواله کس مادرم کنن.

اون ویدیومون تو پورن هاب خیلی خوب عمل کرد نسبت به این که هیچی فالوور نداشتیم و کلی اومدیم بالا ولی تو اونلی فنز که ویدیو های دیگه مامانمو دیده بودن اون طور که فک میکردم خوب عمل نکرد. اکثرن تو کامنتا میگفتن قبلی بهتر میکرد و طرفدار برگشتن اقا اشکان بودن. من فرداش خریدای خونمونو انجام دادم و از بکن مامانمم لیست خریدای ویژشو گرفتم و بعدش برا خودم رفتم بیرون. اونم انگار دو دست دیگه کس مامانمو کرده بود و حسابی حال کرده بودن. وقتی حسابی عشق و حال کردن و کارشون تموم شد مامانم به من زنگ زد گفت طرف امادست برم دنبالش ببرمش فرودگاه. اونم تا خود فرودگاه از بدن مامانم و حشری بودنش تعریف کرد و گفت هر وقت دعوتش کنیم میاد تهران مامانمو میکنه. گفت فیلمم براش بفرستم تا به رفیقاش نشون بده که چون نمیخواستیم کسی بفهمه مامی تو ایران زندگی میکنه الکی گفتم باشه و نفرستادم. وقتی رسیدیم زد پشت کمرم به من گفت "بچه باحالی بودی خیلی بات حال کردم" و رفت. منم برگشتم خونه. تو راه برگشت زنگ زدم به اشکان گزارش دادم. اونم وقتی فهمید من براش سوغاتی خریدم ببره جنوب عصبانی شد و گفت "از این به بعد هر وقت بیام مامانتو بکنم باید بم پول بدین. من از اون عرب کیر سیاه چیم کمتره که از اون جنده خانوم پول نگیرم؟ بش بگو اگه کیر خوب میخوای هزینه داره" حس میکردم کار بدی کردم بش گفتم ولی همزمان از حرفاش و حسودی کردنش خیلی حشری شدم. فکر این که پسری که مامانمو جنده کرده و داره همه طور ازش پول در میاره مجبورمون کنه بابت کردن مامانم بازم از پولای خودمون بش پول بدیم خیلی خوب بود. چه کار میشد کرد؟ قلق مامانم دست اشکان بود و فقط اون بود که هر بار میومد با کیرش سه چار بار مامانمو ارضا میکرد و کامل از نظر جنسی تامینش میکرد. باید هر چی اون میگفت انجام میدادیم.
     
  
مرد

 
خوب بود
     
  
زن

 
     
  
مرد

 
چرا اینجوری میذاری
بابا بذار دیگه همه عاشق داستانت شدن
دوست دارم بیغیرت ترین مرد دنیا باشم
     
  
مرد

 
قسمت بیست و هشتم

بالاخره به اندازه کافی پول دروردیم و اشکان راضی شد اجازه بده مامانم سینه ها و کونشو عمل کنه. نصف بیشتر پولشو اشکان داد بقیشم مامانم از پس اندازی که برا اینده من کرده بود برداشت و خرج سکسی تر کردن هیکلش کرد. چون سینه هاشو پیرسینگم کرده بود حسابی سینه های جدیدش محشر و شهوتناک شده بودن. انقد بزرگ شده بودن که وقتی لخت بود و از پشت نگاش میکردی از کنار بدنش گردیشون معلوم بود. کونشم که عالی بود عالی تر شده بود. کاملن گرد و تپل و سفید. دیگه بهترین جنده ای بود که میشد کرد. از دوران بعد عملش نگم براتون که خیلی سخت بود. همش بهونه میگرفت و بداخلاق شده بود. بعضی روزا دو سه بار با صدای بلند پورن میدید و خودارضایی میکرد ولی جواب نمیداد. یه بار بم گفت "این کس من که با مالیدن حال نمیاد نوید. باید کیر کلفت و جوون بره توش... اخخخ نوییید مامی کیر میخواد. برو برام بیارررر" منم هی سعی میکردم باش حرف بزنم و ارومش کنم ولی فایده نداشت. اخرش دکترش که یه مرد کرواتی میان سال و هیز بود و حسابیم هیکلشو جلو من دسمالی میکرد وقتی دید هی سوال میکنه و اصرار میکنه بش اجازه داد یه هفته زود تر از اون وقتی که بش گفته بود سکس کنه. مامانم وقتی برگشتیم خونه عین قحطی زده ها سریع زنگ زد به اشکان و گفت "سلام عشقم چه طوری؟ مژدگونی بده... دکترم گفته میتونم دیگه سکس کنم. دوس داری بیای این جا سینه های جدیدمو خودت افتتاح کنی؟" اشکانم گفته بود حال نداره بیاد و کار داره. مامانم کلی اصرار کرد و بعد این که با خواهش و التماس راضیش کرد بیاد سریع با ذوق رفت تو اتاق لباسای سکسیشو دوباره بعد یه ماه بپوشه. وقتی از اتاق اومد بیرون اون تاپ مشکیشو پوشیده بود با پا بند و ساپورت ولی خیلی تنگ بود. وقتی یکم نشست گفت "عزیزم این لباسم دیگه اندازم نیست. سینه ها و کون جدیدم تو این جا نمیشن. انقد رو سینه هام تنگه که دارم خفه میشم. با اجازت تا اشکان میاد من سینه هامو از بالا تاپم میندازم بیرون" و سینه هاشو از بالای تاپش انداخت بیرون. من سعی میکردم زیاد نگاش نکنم ولی نمیتونستم و ازت شدت سکسی بودن اون صحنه کیرم داشت شلوارمو پاره میکرد. سکسی ترین سینه های دنیا شده بود.

بالاخره اشکان اومد. وقتی مامانمو تو اون سر و وضع دید گفت "جون جنده خوب کردی گذاشتیشون تو ویترین. چه پستونایی ساخته دکترت دستش درد نکنه" و خم شد دو دستی گرفتشون و گازشون گرفت. مامانم دردش میگرفت ولی جرات نداشت شکایت کنه. همون طور که یه ماه بود از سنگینی سینه های جدیدش کمردرد گرفته بود ولی بازم خوش حال بود که اشکان قراره این طوری بخنده و با سینه های بزرگش بازی کنه. اشکان عین بچه ها ذوق کرده بود. همون طور که بشون چک میزد و این طرف اون طرف پرتشون میکرد میگفت "جون پستون دوست دارم. پستون بزرگ دوست دارم" و میخندید. مامانمم عین جنده ها الکی خندید و گفت "سینه های جدیدمو دوس داری اشی جونم؟ بهترین عمل سینه بازاره ها... درسته مجبور شدم شهریه دانشگاه پسرمو بدم تا بذارمشون ولی من برا تو هر کاری میکنم عشقم" گفت "شنیدی کونی؟ کیر من برا مامانت از اینده تو مهم تره" من که دیدم راست میگه هیچی نگفتم. اونم وقتی حسابی سینه های مامیو چلوند نشست رو مبل کمربند و زیپ شلوارشو باز کرد و کیرشو انداخت بیرون. مامی همون جا وسط هال چار دست و پا شد و عین سگ با زبونش که بیرون بود رفت طرف کیرش. اشکان یه پوزخند تحقیرامیز به من زد و گفت "نوید امشب تا صبح کیرمو میذارم لای ممه های بالشتی جدید مامانت. خوشت میاد؟" گفتم "بله اقا اشکان خیلی" خندید و دستشو گرفت جلوم گفت "پس زود باش دستمو ببوس تا نشون بدی مث مامانت مطیع کیرمی پسرم" منم سریع رفتم جلو و خم شدم دستشو بوس کردم. خیلی حال کرد و با خنده گفت "ببین من تا دلت بخواد با پسرای بی خایه و تو سری خور رفیق شدم و مامانشونو کردم. اصن کارم اینه. اولش رو دوس دخترای رفیقام کار میکردم ولی فهمیدم مامان اینا بهتره. چون هم برا خایه مالی سریع میبرنت تو خونشون هم اگه بفهمن داری مامانشونو میکنی خایه نمیکنن چیزی بگن"

بعد مو های مامانمو با دست جمع کرد که موقع ساک زدن نیاد تو صورتش و گفت "یکیشون بود بعد کتک زدن تو فهمیده بود من مامانتو میکنم انگار خوشش اومده بود و واس مامانش دنبال بکن میگشت. یه بار که منو دعوت کرده بود کافه بم گفت من تو رو جا پدر خودم میدونم و فرداش منو برد خونشون. منم سه ساعت طول نکشید مامانشو کردم. پسره تو اتاقش بود مطمئنم صدای زجه زدن مامانش زیر کیرمو میشنید... مامانای همشونم عین مامان خودت کیر لازم بودن و انقد با کیرم حال میکردن که میذاشتن هر کاری دلم میخواد باشون بکنم و حسابی تخمامو میخشکوندن. ولی از تو انقد بدم میومد که نمیتونستم بات رفیق شم. با این مامی جندت احتیاجم نبود" و زد تو گوش مامانم و گفت "مگه نه جنده خانوم؟ جواب بده با توام احمق" مامانم کیرشو از دهنش اورد بیرون و گفت "اره عشقم تو اگه پسرمو تو بیمارستانم بستری میکردی جندت میشدم" بعد همون طور که نشسته بود پایین مبل رو زمین ساعد اشکانو بوس کرد گفت "من یه جنده احمقم که فقط باید کس بده. من هر چی شما بگی گوش میدم چون احمقم. میشه شما بم یاد بدی چه طوری احمق نباشم؟ من انقد ارزش دارم که شما استادم بشی؟" بعد همون طور که اشکان با لبخند و اون نگاه مغرورش نگاش میکرد کاری کرد که نزدیک بود اب اشکان از حشر بیاد. رفت پایین خم شد رو پاهاش و پاشو ماچ کرد و گفت "خواهش میکنم. حداقل به خاطر پسرت نوید به این جندت رحم کن. کسمو بکن ارباااابببب" اشکان هیچی نگفت و فقط خندید و به من نگاه کرد. من با اون کیر شق شدم دیگه خجالت نمیکشیدم و فقط دوس داشتم مامانمو جر بده. اروم گفتم "اقا اشکان لطفا کس مامانمو بکنید به کیرتون احتیاج داره"

مامانم که دید اشکان داره حال میکنه برگشت قمبل کرد جلوش و پاهاشو باز گرفت. همون طور که کیر اشکان نزدیک چاک کونش و دم سوراخش بود کونشو جلوش بالا پایین میکرد. برگشت با قیافه لوس بش نگاه کرد و با لحن بچگونه گفت "ددی خواهش میکنم کسمو بکن. من و پسرت دلمون برا کردنات تنگ شده" همون طورم که اینا رو میگفت بالا پایین انداختن و لرزوندن کونشو متوقف نمیکرد تا بیش تر حشریش کنه. اشکان یکی با کیرش محکم زد وسط چاک کون مامانم و همون طور که با دستش یکی از لپای کون مامیو چنگ زد به من گفت "میبینی مامانت چه طور التماس کیرمو میکنه؟" منم دوباره گفتم "بابایی خواهش میکنم مامانمو بکن. کیرتو میخواد" اشکان پا شد تو یه حرکت دستاشو انداخت زیر رونا و کمر مامی و بلندش کرد گذاشتش رو مبل. بعد همون جا به بغل خوابوندش رو مبل و خودشم رفت پشتش کونشو گرفت تو بغلش. بعد این که که یه کشیده محکم زد روش و اسپنکش کرد گفت "جوووونننن کون سکسی خودممم" مامانمم خودشو رها کرده بود تو دستای اشکان و مث بچه ها شستشو کرده بود تو دهنش و اه میکشید. اشکان کیرشو گذاشت تو کس مامانم و شروع کرد تلمبه زدن. به منم گفت "همین طور که دارم مامانتو میگام سرتو بذار رو زمین کونتو بده بالا. دوس دارم به من و کیرم سجده کنی" منم گفتم چشم و همین کارو کردم. با این که هیچی نمیدیدم و فقط صداشونو میشنیدم ولی خیلی حشری کننده بود. راستش وقتی تو اون موقعیت بودم دوس داشتم بیاد پشتم کون منم یه حالی بده. با تعطیل شدن کاسبی مامانم منم ضد حال خورده بودم و خیلی وقت بود هیشکی کونمو نکرده بود. حیف که اشکان حاضر نمیشد کس و کون و سینه های جدید مامانمو ول کنه بیاد کون من داغونو بکنه.

اشکان بعد این که حسابی با کیر بزرگش مامیو تو اون پوزیشن کرد به پشت خوابوند رو مبل و پاهاشو با دست باز کرد. داد زد به من گفت "گم شو تن لشتو بیار این جا ببینم" وقتی رفتم پشت مبل پای مامانم که رو هوا بودو داد دستم گفت "نگهش دار تو هوا تا خوب مامانتو بگام" منم گفتم چشم و ساق پای سکسی و گوشتی مامانو با دس بالا نگه داشتم. وقتی چن تا تلمبه زد انگار راضی نبود و دوباره داد زد "درست نگه دار مادرجنده وگرنه میام با همین کیرم میزنم تو صورتت" مامانم همون طور که خوابیده بود زیر کیرش گفت "عزیزم این که تنبیه نیست این کیرتو دوس داره. ولش کن لیاقت کیرتو نداره. لیاقت کیر تو فقط کس منه که برات این طوری پر اب شده" اشکان دوباره داد زد "درست نگه دار وگرنه یه کاری میکنم دوباره شب تو خیابون بخوابی. این دفعه نازیم رات نمیده... صاف بالا نگه دار تا کیرم تا ته بره تو" منم عذر خواهی کردم و همه تلاشمو کردم راضیش کنم ولی یکم بعد زد تو سرم و گفت "خاک تو سرت. گم شو بیا این جا رو کیرم کار کن. دوس دارم ابمو با دستا و دهنت بیاری تا بریزمش رو سینه های مامی جونت" من که ارزوم براورده شده بود از خدا خواسته رفتم نشستم رو مبل. مامی معلوم بود دوس نداره ولی مجبور بود هیچی نگه و همون طور بشینه رو زمین سینه هاشو با دست نگه داره تا من اب اشکانو بیارم و بریزمش رو سینه های جدیدش. دو دستی کیر کلفت و بزرگشو گرفتم و لبامو گذاشتم سرش. کیرشو کامل با زبونم و دهنم خیس کردم و وقتی روون شد شروع کردم با دست زدن. مامی سینه هاشو بالا پایین مینداخت و همون طور که از زیر با دست خایه های اشکانو میمالید بش گفت "عشقم ابتو میخوام. بریزش رو سینه هام" یه دستشم میکشید رو سر من و دستا و سرمو رو کیر اشی هدایت میکرد.

من با تمام احساسم لبامو دور کیر اشکان حلقه کرده بودم و میخوردم و اونم اه و نالش بلند شده بود. یکم دیگه که خوردم یهو سرمو محکم گرفت و کیرشو با یه حرکت تند کشید بیرون و خودش شروع کرد جق زدن. یهو ابش با فشار پاشید‌ بیرون و یه گوله سفید بزرگ ریخت رو لبم و دماغم. بعدسریع کیرشو کشید طرف سینه های مامانم و گوله بعدیو ریخت رو اونا. مامی سینه های نازشو دو دستی گرفته بود و میگفت "جون. همشو بریز روش. سینه هامو ابیاری کن" وقتی اشکان خوب ارضا شد و کیرشو ول کرد مامانم کیرشو با دست گرفت گذاشت تو دهنش و شروع کرد مک زدن تا بقیه ابشم بکشه بیرون. منم رفتم جلو شروع کردم تنه کیرشو میک زدن و تا وقتی کیرشو ازمون بگیره با مامانم یه مدت کوتاه دو نفری بش سرویس دادیم. کیر خوردن همزمان با مامانم حسش عالی بود. دوس داشتم از لباش بوس کنم تا مزه اب اشکانو بچشم و با زبونم ابشو که مث مروارید سفید ریخته بود رو سینه هاش تمیز کنم ولی روم نشد. این بود که با زبونم دور لبم و زیر دماغمو پاک کردم و ابشو این طور خوردم. اشکان وقتی یکم حالش جا اومد گوشیشو برداشت و با افتخار از سینه های جدید و بزرگ جنده شخصیش که با اب خودش تزئین شده بود عکس گرفت. من و مامی جفتمون ازش تشکر کردیم و سه تایی رفتیم خودمونو تمیز کنیم بیایم نهار بخوریم. برا نهار غذایی که مامانم مخصوص اشکان درست کرده بودو خوردیم. اشکان بی شعور موقع غذا با خنده گفت "امروز چرا انقد کیریه غذات افسانه؟" مامانم گفت "مشکلش چیه عشقم؟" گفت "چه میدونم کیریه" مامانم گفت "ببخشید عزیزم قول میدم بار بعد بهتر باشه" اشکانم با حالت مغرور گفت "افرین. اگه میخوای دفعه بعدیم در کار باشه رو دستپختتم مث ساک زدنت کار کن" واقعن پر رو بود و داشتم از رفتارش دیوونه میشدم ولی میدونستم مامانم داره حال میکنه از تحقیر شدن به دست بکنش با اون رفتار مردونش.

بعد از اون روز دوباره مامانم برگشت به جنده بودنش و بازم مشتری قبول میکرد. همه تو محل میدونستن اشکان مامانمو مجبور کرده این سینه های بادکنکی گنده و مسخره ر جای سینه های هشتاد پنج خوش فرم خودش بذاره و جفتمون بیشتر از قبل تو محل سوژه خنده بودیم و اذیت میشدیم ولی مهم این بود که اقا اشکان از بازی کردن با اسباب بازیای جدیدش حال میکرد و حسابیم از مامانم پول درمیورد. شنیده بودم بچه های محل به خونمون میگفتن شهر بازی. اون طور که همه از پیرسینگ و عمل سینه های مامانم خبر داشتن فک کنم دیگه کسی نبود که خودش یا یکی از رفیقاش مامانمو نکرده باشه. ولی یکیشون که خیلی خوب یادم موند یکی از بچه های مدرسمون بود که سه سال از خودمون کوچیک تر بود و بم گفت با مامانم بریم در مدرسه دنبالش سوارش کنیم تا مامانم تو ماشین خودمون کیرشو ساک بزنه. هر چی گفتم خونه هس میتونه بیاد گفت نه میخواد تو ماشین باشه. اصرارم داشت منم باشم و خودمون بریم دنبالش در مدرسه. وقتی گفتم چرا گفت جاوید براش تعریف کرده چقد حال داده و اونم میخواد لذت گاییدن مامانم جلو چشای منو تجربه کنه. طرف از اون بچه پولدارای ناز نازی بود که تیپای لش میزد و دوس داشت هیپ هاپی و لاتی باشه ولی قد و هیکلش هنوز مث بچه ها بود. حیف که چون خیلی پول خوبی میداد نمیتونستم ردش کنم چون هم مامی شاکی میشد هم اگه میرفت به اشکان میگفت دهنمو سرویس میکرد. این شد که مجبور شدم قبولش کنم. میدونستم میخواد برا همه تعریف کنه و عکس و فیلم بگیره تا خودشو بالا ببره ولی چاره ای نداشتم. وقتی به مامانم گفتم گفت "جون دوس دارم که خیلی متفاوته. همیشه فانتزی همچین چیزیو داشتم" من براش توضیح دادم طرف چه طوریه و اونم خندید و گفت "نترس اونش با من. من بلدم چه طور با اینا رفتار کنم" منم وقتی دیدم خودش دوس داره و مشکلی نداره به طرف اوکی دادم.

وقتی اون روز با مامانم رفتیم در مدرسه با چن تا رفیقاش ایستاده بود. یه کلاه کپ رو سرش بود و یه تی شرت گشاد پوشیده بود و کیف مدرسشم با بنداش انداخته بود رو دوشش. وقتی ما رو دید ماشینو با دس به دوستاش نشون داد و با خنده با مشتش زد به مشت اونا خداحافظی کرد و اومد سوار ماشین شد. وقتی در عقبو باز کرد نشست پیش مامانم بش سلام کردیم و من سریع راه افتادم تا بیش تر ابرومون نره. مامی بغلش کرد و یه بوس از لبش کرد و با خنده بش گفت "خوبی عزیزم؟ تو چن سالته؟ خیلی بچه سال میزنی" اونم که معلوم بود حسابی جوگیر شده با پوزخند گفت "بزرگی به کیر است نه به سال" مامانم یه خنده زورکی کرد و بش گفت "تا حالا سکس کردی؟" اونم دوباره یه پوزخند زد و گفت "اندازه پشمای کست کس کردم" مامانم که دیگه استاد روانشناسی شده بود فهمید باید باش چه طور رفتار کنه و سریع بش گفت "اگه راس میگی فیگو‌ر بگیر ببینم" اونم بازوشو سفت کرد. مامانم دو دستی بازوی لاغرشو گرفت و الکی گفت "اوم نه بابا قوی هستی" اونم حسابی حال کرد و از اینه به من نگاه کرد ببینه واکنشم چیه. منم خودمو زدم به بیخیالی و اصن نگاه نکردم تا بیش تر از این حال نکنه. به مامانم گفت "خب اقای راننده جای کرایه کیر بدم قبوله؟" مامانم دوباره یه خنده الکی کرد و لباشو با دستش جمع کرد و بوسشون کرد و گفت "عاشقتم که من بچه. معلومه که قبوله بیا ببینم" اونم دستشو انداخت دور گردن مامانم و از دو طرف بدنش سینه هاشو گرفت و شروع کرد مالیدن. با پررویی بش گفت "اوففف چه ممه هایی داری" مامی چشاشو بست و خودشو داد عقب و گفت "مانتومو در بیار. حسابی فشارشون بده" اونم شروع کرد دکمه های مانتوی مامانمو باز کرد و بعدم تاپشو کشید پایین و سینه هاشو انداخت بیرون.

مامی همون طور که اون داشت با سینه هاش بازی میکرد کمربندشو باز کرد و شلوارشو اندازه ای کشید پایین که کیرش بیفته بیرون. بعد خم شد رو کیرش و شروع کرد خوردن کیرش. اون که معلوم بود داره خیلی حال میکنه سر مامانمو با دست گرفته بود و گفت "خوب بخورش" مامانم که معلوم بود دیگه بیش تر از این حوصله ژست بکن الکی اینو نداره و نمیخواد تمرکزش به هم بخوره گفت "ساکت. بشین فقط تا کیرتو بخورم" اونم انگار از این رفتار مامانم حساب برد چون دیگه هیچی نگفت. ولی انقد داشت حال میکرد که نمیتونست جلوی اه و نالشو بگیره. یکم که مامانم خورد کیرشو از دهنش کشید بیرون و گفت "میخوای بریم لواسون ویلای ما؟ میتونیم تا هر وقت دوس داشده باشید اون جا بمونیم. اونجا بی ام وم داریم سوار میشیم میریم دور دور" مامانم گفت "مرسی عزیزم ولی من برنامم پره نمیتونم بیام مسافرت" و کیرشو دوباره گذاشت تو دهنش. اونم که دیگه کامل اداش تموم شده بود و قشنگ داشت التماس میکرد گفت "خب من پول همشونو میدم. بیا دیگه اذیت نکن تو رو خدا. خیلی دوس دارم کستم بکنم" مامانم با قاطعیت گفت "نه خیر از کس خبری نیس. این دفعه برا شما فقط ساک داریم" عشق کردم از این قاطعیت مامانم. اون که ضایع شده بود دیگه فقط نشست و هیچی نگفت. خیلی طول نکشید که بی اختیار ارضا شد و شروع کرد داد زدن و با مشت تو شیشه ماشین و در میکوبید. مامانم کیرشو از دهنش کشید بیرون و ابشو ریخت زیر شکم خودش. وقتی کامل ابشو اورد همون طور که با دستمال داشت دستاشو پاک میکرد بش گفت "مطمئنی ابت اومد؟ همش همین بود؟" اون که معلوم بود خیلی حس بدی پیدا کرده و اصلن اونی نشده که دلش میخواسته هیچی نگفت و فقط گفت "منو خونمون پیاده کنید" من عشق کردم از رفتار مامانم و ضایع شدن این بچه پررو. تا خود خونشونم هر چی مامانم خواس باش حرف بزنه دیگه درست جواب نمیداد.

البته لازمه بگم این یه بار استثنا بود که مامی یه مشتری کیر کوچیک و بچه سالشو ادب کرد و خوب رفتار کرد ولی همیشه این طور نبود. متاسفانه مامانم کم کن مث ساقی ای شده بود که خودش معتاده و جلوی پسرای جوون کیر کلفت نمیتونست مقاومت کنه. به خاطر همین هر چی میگذشت کنترل کردن خودش و مدیریت کردن کس دادناش داشت خیلی سخت تر میشد. مخصوصن بعضی وقتا که شبا خودش گوشیو ازم میگرفت و همون طور که کسشو با دست میمالید شروع میکرد با مشتریا حرف زدن. اونام اکثرن با عکس کیرشون و هیکلاشون یا پولشون خرش میکردن و کاری میکردن هر چی میگن انجام بده. مثلن یکیشون که من کلی زحمت کشیده بودم بیاد خونه و یه پول تپل بده وقتی خود مامانم باش صحبت کرده بود حسابی ندیده و نشناخته جندش شده بود و تو چت براش نوشته بود "عزیزم ما برا خوش تیپایی مث تو اسنپ کس داریم. هر جا بگی میام به این کیرت حال میدم" فرداشم رفته بود مغازش تو اتاق پرو کیر طرفو ساک زده بود و به جای پولش یه تاپ برداشته بود. اشکان عوضی که هر بار پولشو کامل از ما میگرفت و ضرر این کاراش فقط برا خودمون بود. فقطم پول دروردنش نبود. خرج خودشم خیلی زیاد بود. هیچ وقت باشگاه و ارایشگاش تعطیل نمیشد. همیشه باید ارایش کامل داشت و موهاشو حالت داده بود و ناخناش بلند و لاک زده بود. ستای گرون میخرید و عاشق تنوع بود. اون بدن سکسی و گوشتیش همیشه پوست کنده و خوش بو و نرم و لطیف بود. واقعن گرون ترین و باکلاس ترین جنده ای بود که میشد پیدا کرد و از سر اون مشتریای عوضیش خیلی زیاد بود.

تا این که یه بار طاقتم تموم شد و بش گفتم اگه میخواد برا حال کردن خودشم کنار کارمون کس بده باید حداقل خرجاشو کم تر کنه. بعد یکم جر و بحث سر خرجاش دستشو گذاشت رو شونم و بم گفت "ببین عزیزم اسون نیست ادم بخواد تو پنجاه سالگی پسربازی کنه. الان دیگه کلی دختر خوشگل و سکسی همه جا ریخته. برعکسش کیر خوب کمه، ادم باید سرش بجنگه. به همین خاطره که من سینه هامو عمل کردم و هرروز میرم باشگاه. به خاطر همینه کون که سهله، هرجور بخوان بهشون حال میدم... من باید از این دختر جوونا کس تر و جنده تر باشم. برای نگه داشتن کیر خوب فقط خوشگل بودن و بدن خوب داشتن کافی نیست نوید، باید قشنگ حسابی کیراشونو ساک بزنی و بذاری سوراخاتو پر از اب کنن. باید حسابی جنده باشی" گفتم "خب چرا تو این سن میخوای انقد جنده باشی مامان؟ ما که وضعمون بد نیس" گفت "فقط که پول نیس عزیزم. من این طوری زندگی کردنو دوس دارم. تازه فهمیدم خودمو از چی محروم کرده بودم... بهترین سالای جوونیمو با بابای بی بخارت بودم که هیچی منو نمیکرد و من احمقم میخواستم بش وفادار بمونم. وقتی شروع کردم خیانت کردن کم کم دوباره یادم اومد سکس چه لذتی داشته ولی وقتی اشکان جونم منو جنده کرد تازه فهمیدم لذت واقعی سکس چیه... این چن ماهه واقعن حس میکنم زنم نوید. از وقتی با علی بودم همچین حسی نداشتم. تازه دارم همه کیرای جوون و سر حالی که نخوردمو جبران میکنم. هر روز یه کیر با طعم و مزه و شکل متفاوت... بعضی وقتا حس میکنم هدف من تو زندگی ارضا کردن این جوونای خوش تیپ ایرانیه" من میفهمیدم وضعیت جندگی مامانم داره خطرناک میشه و شبیه بیماری میشه ولی کاری از دستم برنمیومد. حس میکردم مامانم با حرف درست نمیشه و باید یه کاری کنم ولی نمیدونستم چی. اخرشم چن وقت گذشت و همین جندگی مامان کار دستم داد و باعث شد یه کتک مفصلم بخورم.

جریان این بود که نازی یه مشتری پولدار معرفی کرده بود که قبلن دو تایی با مامانم رفته بودن باغش مهمونی. قرار شده بود طرف خودش با ماشین بیاد در خونمون مامانمو سوار کنه برن باغش تو کردان ولی برگشتنی من برم مامانمو برگردونم. من حس خوبی نداشتم و شک داشتم ولی وقتی نازی گفت طرف مطمعنه دیگه دخالت نکردم و گذاشتم بره. یه صبح تا شب باغ طرف بود و قرار بود من فردا صبش برم بیارمش. اون روز صبح وقتی رفتم دنبالش تا وقتی برسم دیگه ظهر شده بود. وقتی رسیدم هر چی زنگ زدم دیدم کسی جواب نمیده. هرچیم در زدم فایده نداشت. خیلی نگران شدم و هزار تا فکر و خیال از سرم گذشت. اخرش دلمو زدم به دریا و به هر سختی ای بود از در رفتم بالا پریدم تو باغ. هر چی رفتم جلو دیدم خبری نیس. تو خود ساختمونم بساط قلیون و مشروب و مزه پهن بود ولی کسی نبود. رفتم پشت باغ تو درختا ببینم اون جا خبریه یا نه که یکم جلو تر دیدم صدای اه و ناله های مامانم میاد. رفتم جلو دیدم مرده مامانمو تکیه داده به جعبه ها و خرت و پرتایی که یه گوشه باغ رو هم چیده بود و داشت از پشت تو کس و کون قلمبش تلمبه میزد. سینه های گرد و بزرگ و عملی مامی از تاپ سفیدش افتاده بودن بیرون و دستشو گرفته بود به دسته تانکر ابی که اون بغل بود تا نیفته. مرده هم بعضی وقتا دستشو میکرد تو دهن مامی دهنشو میکشید انگار بخواد جرش بده. بعضی وقتام مو ها و گردن مامیو اروم با دست میگرفت میورد عقب و خیلی رمانتیک ازش لب میگرفت. اونم با جون و دل بش لب میداد. از طوری که لباشو میخورد معلوم بود مامی این مشتریشو واقعن دوس داره و دیشب کلی عشق بازی کردن. من دیگه تو این مدت همه چیزاش دستم اومده بود.

همون طور که طرف سینه های بزرگشو با دست گرفته بود فشار میداد و موهاشو ناز میکرد و با احساس ازش لب میگرفت، مامی جونمم کون تپلشو رو کیرش تکون میداد و بش میگفت "جون من جنده کثیفتم. دیگه هر وقت زنت نبود بگو بیام کیر گندتو بکنی تو کسم... من بهترم یا زنت؟" طرف که معلوم بود حشریه و اصلن حوصله نداره بدون این که جواب سوالشو بده فقط نشست رو جعبه های کنارشون و هیکل گوشتی مامانمو بلند کرد گذاشت رو کیرش و دوباره شروع کرد تلمبه زدن. همون طور که پستونای بزرگ مامانم تو صورتش بالا پایین میشدن و سرشو کرده بود لای اون همه ممه، کونشم محکم با دست فشار میداد و از اون کس معرکش برا ارضا کردن کیرش استفاده میکرد. صدای برخورد کون مامی با تخماش تو باغ پیچیده بود و مامانم فقط اه میکشید و بعضی وقتا موقع بالا پایین پریدن رو کیرش مو های پریشونشو با دست از تو صورتش میزد کنار. دو سه بارم به خاطر شدتی که رو کیرش بالا پایین میپرید کیرش که خیلیم بزرگ نبود از کسش درومد ولی هر بار طرف سریع با دست دوباره گذاشتش تو کس تپل مامانم و به کردن ادامه داد. بار اخر دیگه عصبی شد و مامانمو گذاشت پایین و کیرشو کرد تو دهنش. مامی همون طور که نشسته بود کف زمین و زانو هاشو خم کرده بود که خاکی نشه با همه وجودش کیرشو میخورد. با حشر تمام دستشم برده بود اون پایین و کس خودشو میمالید. اونم با با یه دست مو های مامانمو از تو صورتش میزد کنار و با یه دستشم سرشو محکم گرفته بود و رو کیر کلفتش عقب جلو میکرد. با هر بار عقب جلو شدن مامان موفع ساک زدم کل گوشتای هیکلشم تکون میخورد و یه منظره خیلی سکسی به وجود میورد. مامی مث یه گاو شیرده با اون سینه ها و کون بزرگش و هیکل گوشتیش جلوش لای خاکا و درختا زانو زده بود و داشت همه انرژیشو برا ارضا کردنش میذاشت و هرزگاهیم تو چشاش نگاه میکرد تا مطمعن شه داره حال میکنه.

خیلی طولی نکشید که ابش اومد و موقع ییرون کشیدن ریخت رو صورتش. وقتی پا شدن انگار تازه متوجه من شدن. مامانم همون طور که اب طرفو از سر و صورتش پاک میکرد گفت "سلام نوید. ببخشید عزیزم ما اومدیم میوه بخوریم از درختا یهو حشری شدیم" با خنده گفتم "اره دیدم ماشالا جفتتون خیلی اتیشتون تند بود" مامان دستشو کشید به بازو های مرده و با لبخند گفت "وای نوید تازه تو هیچیشو ندیدی. این اقای شیطون دیشب سه بار پشت سر هم ابشو خالی کرد تو کسم. این از منم اتیشش تند تره. میخواستم برات فیلم و سلفی بگیرم ولی مگه مهلت میداد؟" طرفم با غرور پوزخند زد و گفت "شرمنده داداش. دیروز هر موقع بعد کار مادرت شلوارشو میکشید بالا، من بالا پایین افتادن کونش تو اون شلوار جینشو میدیدم و دوباره کیرم سنگ میشد کس میخواستم. مامانتم دمش گرم نه نمیگفت" مامانم گفت "دم خودت گرم که منو انقد خوب کردی" مرده خندید و گفت "با اون بدن نازی که تو داری کی از کردنت بدش میاد؟ اگه هر دفعه مث این دفعه پول نگیری خودم مث شوهرت میشم" من که فهمیدم دوباره جندگی مامانم عقلشو تعطیل کرده گفتم "ببخشید درست متوجه نشدم پول چیو نگیره؟" طرف جا خورد و با اخم گفت "پول کردنشو دیگه" گفتم "نه اقا نمیشه کار حساب کتاب داره. مامانم اگه چیزی گفته اشتباه کرده" حسابی اخماش رفت تو هم و گفت "خودش بعد دفعه اول گفت پول نمیگیره و فقط بکنمش وگرنه من نمیخواستم بکنم" من که از پر رو بودنش عصبانی شده بودم گفتم "حالا که کردید باید پولشم بدید" اونم گفت برو بابا و پا شد رفت. من رفتم دنبالش و دستشو گرفتم گفتم "کجا؟ وایسا ببینم پولمونو بده" اونم برگشت یکی محکم زد تو سینه من و گفت "گم شو ببینم بچه. مامانت خودش زبون داره" مامانم سریع دوید اومد جلو جدامون کنه و گفت "بچه ها زشته دعوا نکنید" ولی من با طرف دس به یقه شدم. چشتون روز بد نبینه اونم خیلی قوی تر از چیزی بود که فکرشو میکردم و یه کتک حسابی خوردم. مامانم هی سعی کرد جدامون کنه ولی طرف چن تا ضربه کاری بم زد که اش و لاشم کرد.

وقتی خوب جلو مامانم کتک خوردم با وساطت و خایه مالی اون طرف بس کرد و رفتیم وسایلشو برداشتیم و رفتیم سوار ماشین شدیم. مامانم تو ماشین هی میخواست زخمای صورتمو پانسمان کنه و دلداریم بده ولی سرش داد زدم و بش گفتم خیلی احمقه و دیگه نمیخوام باش زندگی کنم. خودمم ته دلم میدونستم حرفم الکیه و من عاشق زندگی کردن با مامان جندمم ولی دیگه نمیشد اون طور ادامه داد. باید یه کاری میکردم. تقصیر خودم بود که از اول این نقشه افتضاحو ریختم. فک میکردم اگه مامانمو از چش اشکان بندازم دیگه نقش بابامو نداره. نمیدونستم قراره به جاش صد تا آدم مختلف بابام بشن. اشکان از مامانم یه جنده تمام عیار ساخته بود و اونم که دیگه تو زندگیش هیچی به جز این نداشت هر کاری میشد میکرد. ولی من میدیدم که این طور زندگی کردن داره بش فشار میاره و واقعن از ته دلش جنده بودنو دوس نداره. مامانم زنی نبود که هر روز بدنشو زیر ده نفر بذاره. دوس داشت کامل جنده یه نفر باشه و خودشو وقف اون کنه. الانم موقع دادن به هر مشتریش سعی میکرد اون مشتریشو تبدیل به اون ادمه کنه که جواب نمیداد. گفتم از نازی کمک بخوام ولی اونم دیگه قشنگ ادم اشکان بود. از باباش و خودش پول میگرفت و کاملن دنبال سود خودش بود. همین طور سردرگم بودم و دنبال راه حل میگشتم که یه فکر خوب به ذهنم رسید. چرا یه بکن جدید برا مامانم پیدا نکنم؟ اگه میتونستم یکیو مث ابی براش پیدا کنم یا دوباره راضیش کنم به ابی بده همه چی خوب میشد. اون لحظه مطمئن بودم راه حلو پیدا کردم ولی خیلی زود فهمیدم بازم اشتباه میکردم.
     
  
مرد

 
الان وقتشه یه بکن سن بالا حشری و خشن وارد داستان بشه که با کیره کلفت دراز و سیاهش کوس کون افسانه جون رو پاره کنه دمت گرم این قسمت عالی بود فقط خواهشا سریع تر بنویس حالا حالا ها هم تمومش کن این داستان پتانسیل ادامه دار شدن داره اگه نوید با مادرش دبی هم برن عالی میشه کاشکی میشد یه جوری باهم ارتباط داشتیم نا بهت ایده بدم
     
  
مرد

 
حس میکنم برام مث قسمت های قبل جذاب نیس سعی کن روند رو یکم تغییر بدی
یه قسمت اوج لازم داره ریتم داستانت تا از یکنواختی در بیاد
     
  
صفحه  صفحه 23 از 27:  « پیشین  1  ...  22  23  24  25  26  27  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

بی آبروترین خانواده دنیا

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA