ارسالها: 330
#31
Posted: 11 Jun 2024 17:49
چنان فشارش داد که دردم گرفت گفت بیخود کردی ! بهش گفتم کژال میدونی ته این رابطه شره ؟ گفت صد در صد امشب تصمیم بگیر که یا با من باشی یا ساناز من رابطه موازی نمیخام ... گفتم من واقعا ساناز رو دوست دارم ولی دیروز صحنه شرتت بد شهوتیم کرد گفت شرتمو کجا دیدی؟!! گفتم وقتی مست بودی چند دقیقه محوش بودم ... گفت خوب دیشب هرچی بوده رو فراموش کن تو هم برگرد شهرت و منم فراموش میکنم ... دستی کشیدم رو رونش گفتم من امشب نمیتونم رانندگی کنم شب رو خونه تو میمونم فردا صبح میرم با سر اکی داد منم به نوازش رونش ادامه دادم گفت باز میخای شیطون بشی بری تو جلدم ؟ گفتم چرا که نه ... گفت بریم خونه حالا تو خیابون یکی نبینه گفتم باشه و رفتم به سمت خونه کژال تو مسیر کمی از بستنیش رو که مونده بود با اشتیاق لیس زد ! بهش گفتم یه چیزی هم بگیریم واسه شام من گشنمه گفت باشه جوجه و کوبیده بگیر هوس کردم .
معیادگاه ما انسان و آبادی !
تاریخ آینده میدان آزادی ...
جانی & واکر
ارسالها: 330
#32
Posted: 12 Jun 2024 18:57
شام گرفتیم و رفتیم سمت خونه کژال تو مسیر به سیگار کشید انگار تمام غم های دنیا رو شونش بود بهش گفتم دپرس شدم چته ؟ گفت هیچی بیخیال بعدا فهمیدم افسرده است و تنها یعنی با کسی نمیتونست سازگار بمونه و البته اون موقعه نمیدونستم اما الان میگم کژال یه هاتوایف بود که خودش رو مقید حد و مرز و تعصب نمیکرد ... دم آپارتمانش پیادش کردم و من چون پارکینگ خونش جا نداشت ماشین رو بردم سمت پارکینگ عمومی نزدیک خونش تا برگشتم بیست دقیقه ایی طول کشید زنگ زدم موبایلش که در رو باز کنه رفتم بالا اومد در رو باز کرد یه کاستوم قرمز توری تنش بود که سینه و شورت لامباداش معلوم بود و کون گندشو به زور توش جا داده بود دست داد و دعوتم کرد تو ؛ راستش فکر نمیکردم اینقدر زود پا بده ... دعوتم کرد سمت میزی که برای شام چیده بود و تا نشستم یه قرص آبی رنگ بهم داد گفت بخور قبل شام گفتم چیه گفت بخور کارت نباشه منم با کمی آب خوردم مزه تلخی تو دهنم احساس کردم شروع کردیم شام خوردن بهم گفت مشروب کم بخور شر ندی دستم ! من نمیدونستم جریان چیه و واقعا تجربشو نداشتم و توصیه هم میکنم دوستان ویاگرا با الکل رو تحربه نکنن بد کوفتیه و خطرناک ...حدود نیم ساعتی شام خوردن طول کشید و من تا تونستم مشروب خوردم سرم یه کم گیج میرفت و یه سر درد کوچولو هم داشتم کژال گفت دم کص خوابت نبره کوچولو ؟! بد جریم کرد گفتم بیا اتاق خواب حالیت کنم و سر تو سینه و دست تو کون کژال رفتیم سمت اتاق خواب ...
معیادگاه ما انسان و آبادی !
تاریخ آینده میدان آزادی ...
جانی & واکر
ارسالها: 330
#33
Posted: 12 Jun 2024 20:06
تا تخت کژال رسیدیم از پشت کص و کونشو مالیدم و اون ناله میکرد برعکس خیلی از خانمها از انگشت کردن کونشم لذت میبرد ! انداختمش رو تخت و افتادم روش تا به خودم اومدم من لخت بودم و اون بدون شرت سرمو فشار داد سمت پائین تا کصش رو لیس بزنم و منم چنان مست و شهوتی بودم که مثل بستنی شروع کردم لیس زدن کصش سرمو فشار میداد تو کصش و با ناله میگفت منو بگا امشب جرم بده میخام جندت شم زیر کیرت ناله کنم و من میترسیدم مقابلش کم بیارم زود ارضا شم ... واقعا هات و وحشی بود نمیذاشت از کص لیسی دست بکشم و سرمو فقط فشار میداد بالاخره اومدم بالا بدون مکث کیرمو بردم سمت دهنش اونم وا کرد و منم آروم گذاشتمش رو دهنش بعد شروع کردم تلمبه زدن زدن کیرم هم سفت شده بود هم ثر و اصلا احساس ارضا شدن نداشتم ۵ دقیقه ایی دهنشو با کیرم سرویس کردم و اونم تو خوردن حرفه ایی بر عکس شب قبل از خوردن لذت میبرد گاهی میذاشت تا ته تو دهنش فرو کنم و اوق میزد که در بیار ... از دهنش در آوردم بدون اینکه چیزی بگم به پهلو خوابید و کونش رو سمتم داد هم بزرگ بود هم سفت و جذاب سوراخ کونش بزرگ و گشاد بود فهمیدم کونم داده ولی چیزی نگفتم سر کیرمو رو کصش فیکس کردم و با فشار دادم تو کصش جیغ زد و گفت آخ جر خوردم آخ ... من که مست و نعشه قرص بودم اصلا حالیم نبود با شدت تلمبه میزدم و شروع کردم انگشت کردن کونش گفت نکن جیغ میزنم گفتم بزنم از ته دل ناله میکرد بهش گفتم داگی وایسا کارشو بلد بود سرشو گذاشت رو بالشت و یه غوص داد کمرشو کون گندشو برام قمبل کرد منم با یه فشار زیاد کیرمو کردم تو کصش و بازم شروع کردم انگشت کردن کونش بهش گفتم جنده خانم کونم بهم میدی گفت آره کونیم کونم میدم دوست دارم آبتو تو کونم حس کنم منم بی اختیار کیرمو که از خیسی کصش لیز بود در آوردم و بردم سمت کونش اول یه کم بازی کردم با سر کیرم و سوراخ کونش اونم داشت ناله ریز میکرد گفت جر بده کونمو درد دوست دارم منم جری شدم و کیرمو که بد سفت شده بود رو فرو کردم تو کونش (اون شب یکی از بهترین سکس های عمرم بود) و شروع کردم تلمبه زدن فکر کنم تلمبه پنجم بود که لرزید و ارضا شد ولی من اصلا احساس ارضا شدن نداشتم حدود ۵ دقیقه تو کونش تلمبه زدم و کژال چون ارضا شده بود سعی میکرد از زیرم در بره ولی من خشن تو کونش داشتم تلمبه میزدم بالاخره لحظه ارضا شدن رسید تمام آبمو تو کونش خالی کردم شاید حدود ۳۰ ثانیه طول کشید و کلی آب تو کونش خالی کردم چنان که وقتی کیرمو کشیدم بیرون از سوراخ کونش آب میومد پایین یه لحظه کژال رو دیدم که داشت اشک میریخت خیال کردم از درده گفتم ببخشید گفت خیلی وقته اینطور ارضا نشدم خدایا شکرت ! و جالبتر اینکه کیرم همچنان راست بود ...
معیادگاه ما انسان و آبادی !
تاریخ آینده میدان آزادی ...
جانی & واکر
ارسالها: 330
#34
Posted: 14 Jun 2024 17:41
با عرض پوزش بعد سکس کیرم بوی گندی میداد حالم داشت بد میشد سریع رفتم به سمت دستشویی و بعد حموم یه دوش گرفتم و حسابی کیرمو کف صابون زدم برگشتم تو اتاق کژال به پهلو دراز کشیده بود و گشادی سوراخ کونش کاملا مشخص بود ازش معذرت خواهی کردم و کمی نوازش بهم گفت امشب هر اتاقی افتاد همین جا چال میشه من و ساناز هم همکاریم هم رفیق نمیخام دوستی چند سالمون بهم بخوره ... با سر تایید کردم ؛ بهم گفت من عاشق سکس و دادنم ولی نمیتونم تو رابطه با هیچ کس بمونم و اصلا به رابطه بلند مدت اعتقادی ندارم با یکی دوستم که داره کارام رو میکنه مهاجرت کنم چون اونم مثل خودمه آزاد گذاشته منو منم تا وقتی نرفتم پیشش اونو تو روابطش راحت گذاشتم من با سر گیجه شدید فقط گوش میدادم اون موقعه ها این چیزا فقط تو سایت سکسی آویزون اونم فقط به صورت فانتزی نوشته میشد مگه میشد دو نفر که همو دوست دارن بهم بگن چون دوریم فعلا هرکاری دوست داری بکن تا بهم رسیدیم بعدا فکری میکنیم ؟! نمیدونم چه ویاگرایی بهم داد ولی همچنان کیرم شق بود هرچند اوج جوانی بود و به قول معروف دیوار سوراخ میکردم ... دوستان عزیز بازم تاکید میکنم مصرف همزمان ویاگرا و الکل خیلی خطرناکه مواظب باشید ؛ مهرداد اولادی بازیکن فقید پرسپولیس با مصرف همزمان الکل و ویاگرا دچار ایست قلبی شده بود ... مراقب سلامتیتون باشید
معیادگاه ما انسان و آبادی !
تاریخ آینده میدان آزادی ...
جانی & واکر
ارسالها: 330
#35
Posted: 9 Jul 2024 20:27
سرم گیج میرفت و به زور تعادلمو حفظ میکردم به کژال گفتم بکنیم ؟ گفت مگه میتونی ؟ گفتم آره یه نگاه به کیرم کرد و گفت خوب شستیش ؟ گفتم آره با دست کمی باهاش بازی کرد و بعد سرشو برد سمت کیرم با زبون شروع کرد لیس زدن سر کیرم؛ چنان مست و منگ بودم که حس نمیکردم داره ساک میزنه بهم گفت انگشتم کن منم شروع کردم با انگشتام همزمان کص و کونشو مالیدن داشت خیس میشد و اونم با ولع بیشتر ساک میزد بعد چند مین کصش حسابی خیس خیس شد بهش گفتم بسه داگی وایسا و اونم برگشت ؛ کونش از مال ساناز گوشتی تر و بزرگتر بود با اینکه سنگین بود ولی کون خوش فرمی داشت بدون شکم و چربی قدش از من بلندتر بود ... تا قمبل کرد گشادی کونش بیشتر نمود پیدا کرد ولی ترجیح داد کص خیسشو بکنم کمی با سر کیرم رو کصش بازی کردم و با یه فشار دادم تو ( نمیدونم به خاطر هیکلش بود یا واقعا کص گشادی داشت ) بدون مقاومت تا ته کیرم رفت تو کصش و شروع کردم تلمبه زدن این دفعه کاملا کیرم بی حس بود و لذت خاصی برام نداشت فقط موج های رو کون کژال و صدای شالاپ شلوپ کردنش رو دوست داشتم سرعت تلمبه هامو ببشتر کردم تو حال خودم نبودم و نمیدونستم دارم چی میگم یادم نیست چه فحش یا حرفی زدم به ساناز که از زیر کیرم در اومد و شروع کرد به فحش دادن و ... من بهت زده فقط نگاش میکردم و از فحش شخصی شروع کرد به فحش ناموسی دادن منم برق از کلم پرید و افتادم روش اصلا نمیفهمیدم دارم چکار میکنم فقط یادمه بهش گفتم جنده خانم و به زور کیرمو کردم تو کصش و با تمام توان سعی میکردم که در نره و بتونم تلمبه بزنم اونم فقط فحش میداد کصش که تا یک دقیقه قبل خیس بود داشت خشک میشد ! ولی من فقط داشتم میکردم و اونم داشت مقاومت میکرد و رو بدنم مشت میزد و بده بیراه ... تمام وزنمو انداختم روش و تا ته کیرمو کردم تو کصش یه لحظه رو بازو یه دردی رو احساس کردم ! کژال مثل سگ وحشی ازم گاز گرفت ولی نمیدونم چرا با گازش حشری تر شدم و با فشار بیشتر کیرمو تو کصش نگه داشتم چند لحظه موندم تو همون پوزشین انگار کژال فهمیده بود ناخوادگاه چرت گفتم و داشت دوباره خیس میشد و رام مثل ماده سگ وحشی که یه نر شکار و رامش کرده بود دوباره رام شد و پاهاشو رو کمرم قفل کرد تا کیرم بیشتر تو واژنش بره ؛ منم با تمام توان تلمبه میزدم این دفعه از بازوی مخالفم گاز گرفت و شروع کرد به لرزیدن چنان از لرزیدنش لذت بردم که ناخوادگاه منم تو اون لحظه تو کصش ارضا شدم و شاید بدون اغراق رویایی ترین و لذت بخش ترین ارگاسمی بود که تجربه کردم اونبار ! کیرمو که تو کصش شل شد تازه فهمید چ غلطی کردم بهم گفت پوفیوز خودتو تو من خالی کردی ؟ چه گههی خوردم من به قرص حساسم و منواز رو خودش برداشت و بدو بدو رفت سمت دستشویی ! من اصلا تو حال خودم نبودم منگ فقط دراز کشیدم کژال که برگشت یه نگاه بهم انداخت و گفت میخام بخابم برو تو حال جلو چشم نباش فقط ... منم هاج و واج رفتم خودمو شستم و رو کاناپه تو حال ولو شدم و نمیدونم کی خوابم برد ...
معیادگاه ما انسان و آبادی !
تاریخ آینده میدان آزادی ...
جانی & واکر
ارسالها: 330
#36
Posted: 9 Jul 2024 20:45
فردا صبح حدود ۱۱ کژال اومد بیدارم کرد گفت پاشو صبحانه تو بخور سانازم چندین بار از صبح داره زنگ میزه بهت خوابو از سرم پروند این کوفتیتو خاموش میکردی خوب ! نگاه کردم دیدم کلی اس داده و زنگ زده ... کجایی رسیدی چرا جواب نمیدی مردم از نگرانی جواب بده ... بهش اس دادم آره قربونت ببخش خواب بودم بهت زنگ میزنم ... پا شدم صبحونه رو خوردم کژال یه نگاه بهم انداخت گفت زودتر جمع و جور کن که بری دیگم نمیخام ببینمت گهه زدی به همه چی دیشب به مامانم که فوت شده فحش دادی ! گفتم بخدا من تو حال خودم نبودم این قرصه نمیدونی چکارم کرد گفت باشه فقط گورتو گم کن هرچی بود فراموش کن اس یا زنگ بزنی نشون ساناز میدم به روح مامانم ... جمع جور کردم اومدم بیرون سمت پارکینگی که ماشین رو پارک کرده بودم تو مسیر به ساناز زنگ زدم گفتم ببخشید دیشب رسیدم خسته بودم تا الان خواب بودم و ... نمیدونم چرا ولی حس میکردم ساناز بهم مشکوک شده بود کلی قربون صدقش رفتم که ماستمالی کنم دیشب رو و بهرحال مکالمون تموم شد و من سوار ماشینم شدم به سمت شهرمون ...
و این شد سرآغاز تمام هرزگی و سیری ناپذیر شدنم تو سکس و دوستی با جنس مخالف !
معیادگاه ما انسان و آبادی !
تاریخ آینده میدان آزادی ...
جانی & واکر
ارسالها: 330
#37
Posted: 14 Jul 2024 12:54
رسیدم خونه تا رفتم تو مامانم نگام کرد گفت چرا زیر چشت گود رفته چرا قیافت اینطوره ؟!! گفتم دیشب خونه دوستم خوابیدم راحت نبودم خوابم نبرد ... ولی انگار والدین اگه پاتو کج بذاری زود متوجه میشن اخماشو تو هم گره کرد و من رفتم سمت اتاقم ... چند روزی تو یاهو با ساناز چت کردم همش میگفت دلتنگتم زود بیا دوست دارم مثل دوست پسر ودخترای دیگه بگردیم خوش بگذورنیم و... دوریت اذیتم میکنه و از این حرفا !
بودن ساناز کمی کمکم کرد که نبود الهه رو هضم کنم ولی وقتایی که تنها بودم بازم دچار نبود و فراقش میشدم ... روزها داشت میگذشت ساناز غر میزد که پاشو بیا و ... یه روز اس داد میتونی بحرفی ؟ گفتم آره و زنگ زدم بعد حال و احوال پرسی بدون مقدمه رفت سر اصل جریان گفت با مامانم صحبت کردم ببین من اینطور نمیتونم ادامه بدم این دوریت منو اذیت میکنه شاید پر رو بشی ولی دوست دارم تا ابد مال من بشی دوست دارم بیای تهران یا کرج باهم زندگی کنیم من وضع مالیم هم اکی هست تو هم آدم سالم و اهل کاری هستی وضع مالیتم خداروشکر اکیه و معلومه خانواده با اصالتی داری من و تو باهم خوشبخت میشیم مطمئن هستم ... هاج و واج گوش میدادم اصلا شوکه شدم بودم غیر رسمی ساناز ازم خواستگاری کرد ! گفتم ساناز ببین من مشکلات خودمو دارم خانوادم خیلی سنتی فکر میکنن چجور بهشون بگم اصلا چجور باهات آشنا شدم و تازه مطلقه بودنت و چند سال بزرگتر بودنت ...( اگه عقل الان رو داشتم حتی به قیمت پشت کردن به خانوادم پیشنهاد ساناز رو قبول میکردم ساناز هم زیبا بود هم خوش هیکل هم بسیار مهربان و تنها کسی بود که من مدی رو تحمل میکرد اگه تو موقعیت من قرار گرفتین این فرصت رو از دست ندین ) گفتم بهم فرصت بده و اونم با ناراحتی خداحافظی کرد شاید انتظار داشت بدون درنگ جواب مثبت بدم ...
چند روزی گذشت نمیدونستم چطور با خانواده در میون بذارم اخلاق والدینم رو میدونستم اگه میگفتم تو یه جنگ میرفتم که پایانش شکست من بود اگه نمیگفتم ساناز رو از دست میدادم ! بعد کلی کشمکش بالاخره به ساناز زنگ زدم و حقیقت رو گفتم اونم گفت حداقل بخاطر من بجنگ همین ! با خواهرم در میون گذاشتم چون فقط یکسال از من بزرگتره درکم میکرد اونم بهم گفت خودت اخلاق مامان و بابا رو میدونی میخای من بگم ولی تهش نه بزرگه همین ! گفت بیخیال شو تو هنوز برای ازدواجت زوده و ... چند روزی دمق بیخیال ساناز شدم تا خودش زنگ زد بهش گفتم والدینم مخالفت کردند و اونم خیلی ناراحت شد بهم گفت چند وقتی پیگیرم نباش خودم باهات تماس میگیرم و ... حدود یکماه منتظر موندم ازش خبری نشد بهش زنگ زدم و اس دادم جواب نداد کلی پیگیر شدم تا بالاخره یه روز عصر شمارش افتاد مامانش بود بعد سلام و احوالپرسی گفت ساناز داره ازدواج میکنه لطفا دیگه مزاحمش نشو ! بهت زده تلفن رو قطع کردم هنوز بعد سالها نفهمیدم مامانش راست گفت یا دروغ بعد مدتی تلفن ساناز خاموش و بعدش واگذار شد و تا به امروز هیچ خبری ازش ندارم به کژال هم که زنگ زدم با عصبانیت بهم گفت نه من خبر ندارم دیگم به من زنگ نزن !
معیادگاه ما انسان و آبادی !
تاریخ آینده میدان آزادی ...
جانی & واکر
ارسالها: 330
#38
Posted: 14 Jul 2024 18:25
فصل بعدی (لیلا)
از الهه اصلا خبری نبود و ساناز هم یهو غیب شد ! به چت تو یاهو مسنجر معتاد شده بودم وهمزمان به هک کردن هم علاقه مند شده بودم این اعتیاد باعث شده بود عصبی بشم و دل به کار ندم ! تو یه چت روم مشغول چت کردن بودم که آی دی به اسم لیلا توجه منو به خودش جلب کرد رفتم تو پیوی و سلام دادم اصل خواستم ؟لیلا ۲۲ تهران مجرد ...شما ؟ خوشبختم منم ۲۴ ...مجرد گفت عه دوری که بیخیال چند از شعرای خیام رو براش کپی پیس کردم ولی جواب نداد بیخیالش شدم گفتم راست میگه اون تهران من اینجا فایده نداره ! فرداش جواب داد عه شاعر کی بودی ؟ گفتم مال خیام هست گفت باریکلا خیام ... چند روزی چت کردیم گفتم چی خوندی گفت مدیریت دولتی ؛ گفتم آها نکنه آزاد تهران جنوب؟ گفت تو از کجا میدونی نکنه منو میشناسی نکنه همکارمی ؟ دیگه پیام نده لطفا گفتم نه بخدا دوست دختر سابقم هم اونجا درس خونده ! گفت کیه ؟ الهه... گفت یا خدا منو اون دوستیم زیاد خونه هم رفتیم ! جلل خالق مگه میشه مگه داریم ؟ دنیا واقعا چقدر کوچیکه ... خلاصه الهه شد فصل مشترک دوستیم با لیلا هرچند چند باری گفت الهه بفهمه منو نمیبخشه و ... حدود دو ماه از دوستیمون گذشته بود و من بالاخره رفتم تهران تو این مدت چند بار سکس چت کرده بودیم و لیلا هم گفته بود خیلی هاته و مشکلی با سکس نداره فقط دوشیزه است ؛ با یه ترفندی کلید دفتر دامادمون که خالی بود رو گرفتم و رفتم به قول امروزی ها اولین دیتم با لیلا ...
معیادگاه ما انسان و آبادی !
تاریخ آینده میدان آزادی ...
جانی & واکر
ارسالها: 330
#39
Posted: 17 Jul 2024 16:27
گفته بود برم نزدیک محل کارش قبلا بهم عکس داده بود ولی اولین باری بود که میدمش اونم فقط عکس منو دیده بود ؛ بعدا بهم گفت دفعه اول که دیدمت پیشمون شدم اومدم سرقرار ولی هم تو کف سکس بودم و هم دلم برات سوخت این همه راه اومدی ... سلام داد و اومد نشست تو ماشین هیکل تو پری داشت صورت گرد و معمولی با لباس رسمی و کارمندی بهش دست دادم از شهرمون براش یه گردنبند طلا گرفته بودم که بهش کادو دادم اونم باز کرد و تشکر و انداخت گردنش ؛ گفت کجا بریم ؟ گفتم بریم دفتر دامادمون بعد بریم یه جا نهار بخوریم و اونم با سر اوکی داد و حرکت کردم به سمت دفتر ... نگهبان داشت با یه دردسری تونستم ببرم تو گیر گیر بود ولی رفتیم نهار بخوریم براش نهار گرفتم دیگه بعدش پاچه مون رو نگرفت ! رفتیم و تو اونم تا اومد داخل گفت مردم از گرما فوری مانتو رو در آورد (تابستون بود) اسپیلت رو روشن کردم ...
معیادگاه ما انسان و آبادی !
تاریخ آینده میدان آزادی ...
جانی & واکر
ارسالها: 330
#40
Posted: 17 Jul 2024 17:59
از اونجایی که دفتر اداری بود هیچ امکاناتی نداشت فقط میز بود و صندلی رفتم از تو ماشین یه رو فرشی آوردم نگهبان یه نگاه معنادار بهم کرد خودمو زدم به کوچه علی چپ و رفتم تو ؛ لیلا رو صندلی نشسته بود تو مسیر که میومدیم آبمیوه گرفته بودم بهش دادم گفتم گرمه بخور خنک شی به شوخی گفت چیز خورمون نکنی به گا بریم ! آبمیوه خوردیم و من رفتم سمتش خودشم مشتاقانه بغلم کرد معلوم بود بدتر از من تو کف سکسه ! از لحاظ قیافه و اندام در حد ساناز نبود ولی خوب مهربون بود و گرم شروع کردیم لب گرفت و من لباسایو در آوردم فقط موندن بود لباس زیراش بدن سفیدی داشت ولی سینه هاش شل بودن سوتینشو باز کردم و شروع کردن دست مالی کردن و بعد بردم به سمت زیرانداز گفت نگهبانه نیاد ؟ گفتم در قفله درم بزنه باز نمیکنم نترس ... شروع کردن خوردن سینه هاش خودش دستمو برد سمت شرتش که در بیارم تا در آوردم و دست کشیدم خیس بود ! چند دقیقه ایی سینه هاشو خوردم و کصشو مالیدم خیس خیس بود ولی خوب آکبند بود و ورود ممنوع بهم گفت کصمو بخور نخاستم بهش ضد حال بزنم ولی کلا آدمی هستم که مگه پارتنرم آس باشه که براش کص لیسی کنم ! چند دقیقه ایی براش لیس زدم ولی با اکراه اونم فهمید گفت خوب اگه دوست نداری نخور ! منم از خدا خواسته بلند شدم و اون شروع کرد ساک زدن با اینکه نه قرص خورده بودم نه مشروب ولی اصلا حس ارضا شدن نداشتم !
بعد چند دقیقه ساک زدن گفت میخای کونمو بکنی ؟ گفتم اگه راضی باشی ؟ گفتم اومدم که بهت بدم دیگه ! به پهلو خوابید و کونشو سمتم قمبل کرد ( معلوم بود که بازم کون داده بود و بلد بود چجور درد کمتری بکشه ) برای اینکه کیرم لیزتر شه رو کصش چندی کشیدم آب دهنش با آب کصش ترکیب لیز خوبی بود یه کم کونشو باز کردم تا سوراخشو ببینم سر کیرمو با سوراخش تنظیم کردم و شروع کردم آروم آروم فرو کردن ...
معیادگاه ما انسان و آبادی !
تاریخ آینده میدان آزادی ...
جانی & واکر