انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  

فانتزی های زیبای من و خانوم خوشگلم


مرد

 
فانتزی های زیبای من و خانوم خوشگلم


تم داستان فانتزی کاکولدی هست و مثلا با
فانتزی اول : شیطونی های ویژه کلاب شبانه
فانتزی دوم : دورهمی سه نفره ( من و خانومم و شریکم )
فانتزی سوم : تجربه تماشای سکس همسر با مرد آفریقایی...


سلام
بعنوان مقدمه لازمه یه چیزهایی رو‌بگم‌ . من مهران ۴۲ و خانومم رویا ۳۴ سال داریم . وقتی ۲۸ سالم بود ازدواج کردیم رویا یه هات وایف به تمامی معنی هست . با اندام عالی بدون شکم و کون خیلی خوش فرم و می می های سایز ۷۵ پوستش سفیده ولی کسش کمی تیره هست و کمی تپل وقتی لگ میپوشه فرم کسش خیلی عالی دیده میشه ضمنا کسش بوی خاص ‌‌و خیلی خوبی میده همیشه ، البته شاید فقط برای من اینطور بنظر میاد با اینکه پوستش سفیده معمولا میره سولار و دوست داره شورت و سوتین بپوشه تا بعد سولار ردشون مشخص باشه و این بیشتر سکسیش میکنه .موهاش رو اغلب مد روز رنگ میکنه و موهاش میشه گفت بلنده . ساکن ایران نیستیم ولی فانتزی هامون از زمانی که ایران بودیم و شاید فقط ۲ سال از ازدواجمون میگزشت شروع شدن . اسامی ( چه مکان ‌ چه اشخاص)واقعی نیستن ولی تمامی اتفاقات کاملا واقعی هستن . من و خانومم مدت زمان زیادی هست به این توافق رسیدیم که با اطلاع همدیگه یه سری فانتزی های هیجان انگیز و لذت بخشی رو تجربه کنیم . تصورات زیادی داشتیم همینطور نگرانی های زیادی ولی در مقابل وسوسه انجام این فانتزی ها هم نمیتونستیم مقاومت کنیم . با اینکه از خیلی وقت پیش تجربه های زیادی داشتیم ولی من از آخرین تجربه هامون که اخیرا اتفاق افتادن شروع میکنم ‌این داستان هم همین چند هفته پیش اتفاق افتاده . ضمنا چون دوست دارم همه چی برای خواننده واضح باشه داستان ها رو با جزییات کامل مینویسم پس شاید بعضی ها حوصله خوندن کاملش رو نداشته باشن ولی میدونم که اگر داستان رو کامل بخونید لذت مضاعفی از تصور تمامی لحظات داستان خواهید برد
     
  
مرد

 
قسمت اول : یه شب فراموش نشدنی توی کلاب شبانه

چند روزی بود رویا هی میگفت بریم کلاب و متاسفانه با اینکه من خودم هم خیلی دلم میخواست بریم ولی فرصتش پیش نمیومد . رویا معمولا برای کلاب تیپ‌های خیلی سکسی و بازی میزنه و خوب بلده آرایش کنه منم خیلی خوشم میاد وقتی میرقصه نگاه های پسرا و مردای دیگه رو بهش ببینم . تا اینکه شنبه شب قرار شد بریم قبل رفتن بهم گفت مینا هم قراره باهامون بیاد ( مینا دوست صمیمی رویا هست که از همسرش طلاق گرفته و تنها زندگی میکنه ولی اخیرا با یه نفر وارد رابطه جدی شده البته چون طرف ساکن یه کشور دیگه هست هر چند ماه یک بار میاد پیشش و قراره کاراشون رو بکنن که مینا هم مهاجرت کنه بره پیشش ) گفتم مشکلی نیست و ساعت ۱ شب قرار شد سر راهمون مینا رو هم برداریم و بریم . رویا یه شورت چرمی کوتاه پوشیده بود که وقتی میرقصید هم بالا میرفت و پایین کون خوشگلش دیده میشد و هم میرفت لای کونش . یه تاپ مشکی که کلا پشتش باز بود ولی از جلو کمی پوشیده تر بود و پوتین های بلند براق و زیبایی که تازه از برشکا خریده بودیم و چون هوا سرد بود یه نیم پالتو کلاه دار طوسی رنگ . در کل رویا می درخشید و مثل همیشه یه سر و گردن از همه دخترای دیگه توی کلاب سرتر بود . رسیدم دم خونه مینا و انگار قبلا باهم هماهنگ بودن و مینا هم کمابیش یه تیپ نزدیک به رویا زده بود. مینا چند سال از رویا بزرگ‌تر بود ولی بخاطر اینکه لاغر بود و قدشم کمی کوتاه بود والبته شاید بخاطر ژن خوبش خیلی کمتر نشون میداد و کنار هم بنظر میومد باهم خواهر باشن . رسیدیم کلاب و بعد از کنترل دم در رفتیم پایین . خیلی شلوغ بود . طبقه اول کلاب دور تا دور طبقه ی پایین یه محوطه داشت که میشد پایین رو تماشا کرد . طبقه اول یه بار داشت با کلی میز ‌‌صندلی که میشد نشست . نصف طبقه اول رو با نرده بسته بودن و اون نصفه یه در داشت که همه نمیتونستن وارد بشن و چند نفری بیشتر اونجا نبودن و یجورایی وی ای پی حساب میشد و دید بهتری به جلوی استیج جایی که پسر دخترا میرقصیدن داشت . البته چون کلاب نور کمی داشت به هر حال نمیشد خوب تشخیص داد افراد رو مگر وقتایی که سیستم رقص نور کلاب بسمت افراد میچرخید . بعد با یه پلکان نسبتا عریض میرفتی پایین و که اونجا هم یه بار خیلی بزرگ‌تر داشت که خیلی هم شلوغ بود . اول رفتیم پالتو ها رو طبقه اول قسمت‌امانات دادیم و رسید گرفتیم و بعد رفتیم پایین . بلافاصله سه تا جک دنیلز سفارش دادم تا دخترا بخورن و یواش یواش شروع کنن رقص و شیطنت . رویا معمولا پیش دوستاش و کلا آشنا ها به هیچ عنوان کاری نمیکنه که باعث ایجاد حاشیه و صحبت های خاله زنکی بشه پشت سرش ما با اینکه پایتخت زندگی میکنیم و شهر بزرگی هست ولی خیلی زود حرفا توی جامعه ایرانی های اینجا می پیچه. ولی ظاهرا با مینا مشکلی نداشت شاید هم تاثیر سومین جک دنیلزی بود که خورده بودن و باهم وسط جمعیت میرقصیدن و چند باری که نزدیکشون شدم و چسبیدم‌به رویا گاهی که دستم میرفت پایین و کونش رو لمس میکردم متوجه میشدم فقط دست من نیست که داره لمسش میکنه ‌و توی اون شلوغی که همه بهم چسبیده میرقصیدن مردای دیگه هم از فرصت تماس با یه الهه سکسی و هات و بدن نرم و زیباش لذت کامل رو میبردن . از اینکه میدیدم رویا کاملا طبیعی رفتار میکنه و هیچ عکس و‌العمل بدی به این اتفاق نشون نمیده خوشحال بودم حتی چند بار پسرها به رقص دعوتش کردن و اونم در حد شاید یک دقیقه باهاشون همراهی کرد ولی احتمالا هیچکدوم اونی نبود که رویا بخواد و دوباره با دوستش مینا رفتن جلوی بار تا دوباره مشروب سفارش بدن . مینا هم دست کمی از رویا نداشت و حسابی باهم شیطونی میکردن و لذت میبردن ولی مینا هنوز بخاطر حضور من کاملا راحت‌نبود . جلوی بار رویا ازم خواست به‌هوای سیگار کشیدن ازشون فاصله بگیرم تا بتونن راحتتر شیطونی کنن . طبقه پایین سیگار کشیدن ممنوع بود و من رفتم طبقه بالا سعی کردم جایی بایستم که دید خوبی به دخترا داشته باشم ولی نتونستم جای خوبی پیدا کنم و رفتم جلوی بار طبقه بالا و ترجیح دادم یه مشروب بگیرم و روی مبل راحتی دم بار بشینم و سیگارم رو بکشم و زمان بیشتری رو به رویا بدم . کمی‌بعد دیدم رویا پیغام داده که با دو تا پسر دارن صحبت میکنن و تا‌وقتی‌ بهم نگفته نرم سمتشون منم اوکی دادم و منتظر موندم . حدود ده دقیقه بعد بهم پیغام داد که برم پیششون کنار بار . رفتم و دیدم هنوز با پسرا هستن و‌دارن میگن و میخندن .حالا دیگه کاملا مست بودن و مستیشون روی رفتارشون هم کاملا تاثیر گزاشته بود .دیدم مینا با یه لحن کنایه آمیزی میگه کجایی اقا مهران چرا تنهامون میزاری همچین جایی پیشمون بمون لطفا ، رویا هم با خنده اومد سمت من و همینطور که یه جرعه ی دیگه از مشروبش رو‌ میخورد بهم گفت با پسرا آشنا شو و احوالپرسی کن تا اونا هم با حضور تو احساس ناراحتی نکنن. دو تا پسر جوون حدودا ۲۵-۲۶ ساله بودن . هم جوون بودنشون و هم چهره زیبا و هم اندام ورزشکاریشون که بعدا فهمیدیم هر دو فوتبالیستن و توی تیم جوانان یکی از باشگاه های پایتخت بازی میکنن باعث شده بود دخترا بهشون جذب بشن .ولی پسرا ظاهرا تازه کار بودن و بیشتر قدرت شهوتشون بود که هلشون میداد سمت دخترا تا اینکه از روی حرفه ای بودن و یا لاشی بودن یا هر چیز دیگه ای باشه . برآمدگی کیرشون از روی شلوار کاملا تو چشم میزد و‌دخترا هم متوجه‌شده بودن . رویا کمی فاصله گرفت و آروم جوری که فقط من بشنوم گفت مینا سوتی داده و گفته من شوهر رویا هستم و برای همین پسری که با رویا بود جرات نمیکرد زیاد نزدیک بشه به رویا و بهم گفت که به مینا گفته من با مهران یه قراری داریم که توی کلاب آزاد باشیم و هر کس هر شیطونی خواست بکنه( با اینکه میدونست فانتزی من فقط تماشای اونه و هیچ تمایلی به رابطه با دختر دیگه ای ندارم ولی بازم بهم هشدار داد که حواسش بهم هست 😄) و گفته بود به مینا که اونم راحت باشه پیش من و هر کار میخواد بکنه .همه دوستای رویا تقریبا میدونن که من آدم حرافی نیستم و رازهاشون پیش من میمونه برای همین دیگه مینا راحت میرفت بغل دوست خودش و از هم لب میگرفتن و حسابی مینا رو میمالید ولی مشکل رویا کماکان پابرجا بود و باید فکری میکردم . گفتم رویا چیکار کنم آخه من الان و اونم با یه اخم گفت نمیدونم یا یه راهی پیدا کن یا برو تا من تنها باشم و با پسره حال کنم . من که نمیخواستم از لذت تماشای رویا توی بغل یه پسر دیگه محروم بشم بسرعت شروع کردم سناریو های مختلف رو توی فکرم مرور کردم و یه راه حلی برای این مشکل پیدا کردم .رویا رو در جریان گزاشتم تا نه خودش نه مینا دوباره سوتی ندن و رویا هم که از فکرم خوشش اومده بود یه بوس خوشگل ازم کرد و گفت آفرین شوهر بی غیرت خودمی و رفت سمت مینا. اونا که رفتن جلوی استیج پسرا هنوز جلوی بار بودن رفتم سمتشون و یه مشروب برای خودم و دو تا برای اونا سفارش دادم و شروع کردم باهاشون صحبت کردن پسری که با رویا بود و اسمش گئورگ بود برگشت سمت من و با کمی استرس پرسید شما واقعا زن ‌شوهر هستین که منم فرصت رو از دست ندادم و فکری که آماده داشتم رو بهش گفتم : گئورگ راستش من اینجا زندگی میکنم و این دخترا مهمون من‌هستن و چند روزی من میگردونمشون و فقط حواسم بهشون هست ولی اینا یه تاکتیکی دارن ، برای اینکه کسی مزاحمشون نشه یا اگر با یکی رابطه گرفتن و بعد پشیمون شدن و خواستن راحت طرف رو از سرشون باز کنن معمولا میگن من شوهر یکی از دخترا هستم گاهی میگن برادرشون هستم و از این حرفا وگرنه واقعیت اینه که من فقط میزبانشون هستم و اونم در حد اینکه با ماشینم این ور اون ور ببرمشون و حواسم باشه مشکلی پیش نیاد براشون ...

پایان قسمت اول
     
  ویرایش شده توسط: mehranfakher   
مرد

 
عالیه لطفاً زودتر قسمت بعد بزار
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
aram26z
دارم امادش میکنم اگر بازخورد خوبی داشته باشه قسمت های بعدی رو مرتب میزارم
ممنون‌بخاطر کامنت
     
  
مرد

 
mehranfakher
قسمت اول ( بخش دوم ) : یه شب فراموش نشدنی توی کلاب شبانه

بعد از گفتن این حرف ها پسرا با کمی شک و تردید به هم نگاه کردن و بدون اینکه به من چیزی بگن رفتن سمت دخترا ولی نمیدونستم میخواد چه اتفاقی بیافته پس کمی صبر کردم و بهشون زمان دادم و بعد از سمت دیگه سالن و از پشت پله ها دور زدم و رفتم سمتی که‌حدس میزدم دخترا اونجا باشن . پشت پله ها و سمت دیوار یه ردیف مبل و جلوشون میز گزاشته بودن که توی تاریکی بعضی ها تنها نشسته بودن و مشروب میخوردن و به جماعتی که میرقصیدن نگاه میکردن و بعضا هم دختر پسرا توی تاریکی اون گوشه نشسته بودن و داشتن عشق بازی میکردن و همه جوره همو میمالیدن و لب میگرفتن . همونجا یه جای خالی پیدا کردم و نشستم و سعی کردم دخترا رو توی جمعیت پیدا کنم زیاد طول نکشید و دیدم که پسرا هر دو از پشت چسبیده به دخترا دارن میرقصن و دستاشون رو هم دور کمر دخترا حلقه کردن و دارن هر از گاهی از شونه های لختشون و گردنشون بوسه میکنن و در گوش هم چیزایی میگن ولی چون پشتشون به من بود نمیتونستم همه چی رو راحت ببینم . تصمیم گرفتم جام رو عوض کنم پاشدم و از پله ها بالا رفتم و از اون‌ارتفاع راحت میدیدم که خانوم خوشگلم داره ازش هی لب میگیره و دستای پسره هم از بغل تاپش رفته داخل و داره می می هاشو میماله . روی پله ها اجازه نمیدادن بایستی پس رفتم بالا ولی طبقه بالا دید خوبی نداشتم . سمت وی ای پی رو نگاه کردم و دیدم یکی از کارمند های کلاب اونجاس صداش کردم و یه ۱۰ دلاری بهش دادم و گفتم میخوام چند دقیقه اینجا باشم خوشبختانه قبول کرد و در رو باز کرد و گفت سریع وارد شو و یه گوشه پیدا کن بایست و سعی کن زیاد این ور اون ور نری . یه ستون بود که رفتم پشتش و تکیه دادم و یه سیگار در اوردم ، شروع کردم دنبال دخترا گشتن که زود هم پیداشون کردم فاصله زیادی نداشتم تقریبا ۵-۶ متر و از اینکه اومده بودم این قسمت خیلی راضی بودم . از اینجا دید خیلی خوبی داشتم و اونها هم نمیتونستن منو ببینن . هر دوشون مست و‌پاره بغل پسرا ولو شده بودن روی مبل ها و انگار هیشکی رو نمی دیدن و راحت داشتن لب میگرفتن و دست پسرا وسط پاهای دخترا بود . رویا انگار دیوونه شده باشه دیگه توی یه عالم دیگه بود و حتی گاهی دستشو از روی شلوار میبرد روی کیر پسره و محکم فشارش میداد گاهی که نور کلاب اون گوشه رو روشن میکرد کامل میدیدم که دست پسره کامل رفته زیر شورت رویا و داره کسش رو میماله . یکم دیگه پا شدن لباساشونو درست کردن رفتن سمت بار وسط راه رویا و دوستش برگشتن سمت دستشویی برن که منو دیدن کجام و دارم دید میزنمشون و در گوش هم یه چیزی گفتن و قاه قاه خندیدن و رفتن . برگشتن دیدم آرایششون رو درست کردن دارن میرن پیش پسرا . دیدم رویا رفت از پشت چسبید به پسره و شروع کرد با گوشیش ور رفتن . پیغام اومد برام از رویا دیدم نوشته مهران میخوایم با پسرا بریم . گفتم کجا نوشت که بیا پیشمون بگم . با یه هیجان و استرس در حالی که کیرم هم از حشر شق شده بود رفتم سمتشون . همینطور که میرفتم دیدم رویا باز پیغام داد که رسیدی به من دست نزن بوسم نکن با فاصله بایست که پسره خیالش راحت باشه ما زن و شوهر نیستیم . البته وقتی رسیدم توی اون حال مستیشون دیگه فکر نمیکنم برای هیچکدومشون این چیزا اهمیتی داشت . رسیدم بازم مینا با عشوه گری گفت اقا مهران بازم که رفتی ما رو تنها گزاشتی و با رویا زدن زیر خنده . رویا اومد سمتم و آروم بهم گفت پسرا میخوان ما رو ببرن یکم دیگه اماده باش ما رو برسونی فقط اعتماد نمیکنیم بریم خونشون بهشون گفتیم هتل بگیرن . توی اون حال مستی و اینکه کامل از قیافش و چشماش حشر میبارید واقعا هنگ کردم که حواسش به این چیزا هم هست . گفتم باشه و هر وقت اماده بودین بهم بگین . اینکه یکی از دوستای صمیمی رویا هم دیگه میدونست من با کس دادن و حال کردن رویا با مردهای دیگه مشکلی ندارم برام حس خوبی داشت . بازم با اشاره رویا ازشون فاصله گرفتم تا راحت باشن و رفتم سمت دیگه روی مبل نشستم توی تاریکی . یکم دیگه متوجه شدم گئورگ داره سمت من میاد اومد نشست پیشم و بی مقدمه گفت اگر من و رویا بخوایم کاری کنیم تو مشکلی نداری ؟ انگار هنوز مطمعن نبود ما زن‌و‌شوهر نیستیم و یا میدونست زن‌و‌شوهریم و هنوز مطمعن نبود که تا کجا میتونه پیش بره با یه زن شوهر دار پیش شوهرش . بلافاصه بهش گفتم نه مشکلی ندارم چه کاری مثلا که گفت هر کاری . گفتم رویا یه دختر آزاده و هر کار خودش دلش بخواد میتونه بکنه با این حرفم پاشد و رفت سمت دخترا ‌و دیدم که رفت سمت رویا و این بار بدون مقدمه موهاشو از پشت گرفت و محکم کشید سمت خودش و لباشو چسبوند به لباش و چند لحظه همینطور موندن بعدش که گئورگ رهاش کرد انگار نفس کم آورده باشن یه نفسی کشیدن و با یه لبخند همو نگاه کردن. بعدش هر چهار تایی به همدیگه نگاه کردن و بعد به من و زدن زیر خنده . دیگه متوجه شدم همه چی اوکی شده و وقت رفتنه ...
پایان قسمت دوم
پی نوشت اول : بزودی قسمت دوم رو آماده میکنم .
پی نوشت دوم : دخترا دو هفته بعد با پسرا قرار گزاشتن ولی این بار یک کلاب دیگه و قسمت وی ای پی و اتفاقای خیلی جالبی افتاد که اونم بزودی آماده میکنم
     
  
مرد

 
عالی لود
     
  
مرد

 
Abiiii
ممنونم
     
  

 
عالی
     
  
مرد

 
joorabzanoone10
ممنونم
     
  
داستان سکسی ایرانی

فانتزی های زیبای من و خانوم خوشگلم

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.


 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA