صفحه 10 از 11: « پیشین 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 پسین »

فانتزی های زیبای من و خانوم خوشگلم

mehranfakher

کاربر

ارسالها: 106

#91 Posted: 3 Feb 2025 18:14

farshadsafa
حق با شماست ولی حقیقتا هنوز نتونستم راهی پیدا کنم تا تصویر اضافه کنم به داستان

farshadsafa

کاربر

ارسالها: 201

#92 Posted: 3 Feb 2025 19:49

mehranfakher
زنده باشی مهران عزیز.. بازم ادامه بده.. فقط لطفا فاصله ارسال رو کمتر کن و زودتر بنویس و ارسال کن

mehranfakher

کاربر

ارسالها: 106

#93 Posted: 5 Feb 2025 10:02

ماجرای خانوم خوشگلم و دوستش با دوست پسرای جدیدشون توی قسمت وی ای پی کلاب شبانه
‏‎ قسمت هشتم
برای منی که دائم مشروب نمیخورم و گاه بگاه و با فاصله زیاد اونم نه زیاد ، مشروب میخورم حتی در حد چند شات هم کافی بود تا مست بشم . حتی همراه رویا کلاب رفتنی هم همیشه بهم میگه تو مست نشو تا حواست بهم باشه چون خودش خیلی مست میکنه کلاب . منم شاید یه شات بریزم و تا صبح همونو مز مزه کنم ولی رویا تنهایی یه نیم لیتری رو تموم میکنه و مست و پاره میبرمش خونه یا گاهی اگر دوست داشت خونه یکی از دوست پسراش . ولی این شب خاص خود رویا ازم میخواست که مست کنم و همین هم منو بیشتر و بیشتر هیجان زده میکرد چون حدس میزدم با این درخواستش از من ، قطعا یه فکرای شیطانی و غیر معمولی داره . اونم بیشتر از همیشه مست بود ، مست خوبی هم بود چون گاهی که زیاد مست میکرد حالش بد میشد و همیشه بهش سفارش میکردم بیش از حد مست نکنه که حالش خراب نشه . توی افکرام غرق بودم و همش تصورات مختلفی از اینکه احتمال داره چه اتفاقایی بیافته و منظور رویا از اینکه اون حرفا رو بهم زد توی پیغام آخرش چی بود توی مغزم میومد و میرفت تا اینکه دوباره یه پیغام از رویا اومد برام و پشت بندش یه تک زنگ زد . متوجه شدم میخواد سریع پیغامش رو بخونم . سریع باز کردم و دیدم نوشته ما داریم میایم پایین مهران فقط خوب حواست رو جمع کن ببین چی میگم اومدیم اونجا هر چی من گفتم باید بگی چشم و اطاعت کنی دوست دارم سگی بشی که همیشه میگفتی دلت میخواد باشی اگر هر چی بگم انجام بدی و خوب اطاعت کنی قول میدم تو هم به لذتی که میخوای برسی . وگرنه ... و با این سه نقطه جای هیچ اعتراض و سوالی رو نزاشته بود برام . ضمنا تا الانش هم کلی سوال بی جواب داشتم و مغزم استاپ کرده بود ، با این پیغام رویا کلی سوال بی جواب دیگه آوار شد رو‌سرم . منظورش چی بود از این پیغام . مگه من قرار نبود نقش راننده رو بازی کنم برای دخترا !؟ مگه قرار نبود فقط در حد امکان بیننده وقایع باشم و باقیش رو از دهن رویا بشنوم ؟ الان قرار بود نقش من چی باشه ؟ رویا یه حرف میزد و بدون توضیح منو وسط کلی ابهام و کلی سوال بی جواب تنها میزاشت . میخواستم یا نمیخواستم مجبور بودم فقط صبر کنم و ببینم چی میشه. پیش خودم تنها چیزی که برام قطعی و بدون شبهه بود این بود که فقط و فقط باید از رویا اطاعت کنم و تمام .
کمی صبر کردم تا نهایتا متوجه شدم در باز شد و همشون با خنده و یه صحبتایی که نامفهوم بود دارن میان پایین . تمام سعیم این بود که حال خودم رو طبیعی و نرمال جلوه بدم ولی نمیدونم تا چه حد موفق بودم چون مغزم بزحمت همراهی میکرد باهام . برگشتم و دیدم همینطور که از پله ها پایین میان شاهین با رویا گرم گرفته و کامران با مینا و هی دخترا رو میبوسن و در‌گوششون چیزایی زمزمه میکنن و دخترا هم قاه قاه میخندن ، لباساشون مرتب و همون لباس های کلاب بود .انگار هیچی نشده باشه اون تایمی که بالا بودن . مینا رو با اینکه کمی قبل نمیه لخت دیده بودم اونم خیلی نرمال و با لباس مرتب داشت خنده کنان پایین میومد . مینا هم انگار در جریان همه چی بود و بی خبر این جمع من بودم فقط .
مینا برگشت سمت من و با یه لبخند گفت : مهران جان دست پر اومدی انگار ببینم چیا خریدی و نشست روی مبل و شروع کرد به تنقلات روی میز ناخنک زدن . پسرا هم از اون احترام و توجهی که توی کلاب بهم نشون میدادن خبری نبود دیگه و انگار خرشون از پل رد شده بود دیگه و توجهی بهم نمیکردن فقط شاهین بابت خرید ازم تشکر کرد . خدا خدا میکردم که بازم منو نفرستن برم که بالاخره رویا شروع به صحبت کرد : با یه عشوه و صدای کشدار و یه حالت چهره که بچه ها وقتی میخوان از بابا مامانشون یه چیزی بخوان و نه نشنون بهم گفت : مهرااااان ! گفتم جانم . گفت مشروب بچه ها رو بریز و بیا بشین باهات کار داریم .
مغز من : 😳🤔😳🤯 کار داریم ! چرا جمع گفت !؟ چی میخواد ازم !؟ چه فکری تو سرشه !؟ در حد چند ثانیه یخ کردم و بی حرکت همین فکرا تو سرم بود .
رویا با یه اخم بچه گانه و صدای نسبتا بلند : نشنیدی چی گفتم !؟ به خودم اومدم و با دستپاچگی : چشم چشم‌الان . لیوان هر سه تاشون رو یخ ریختم و به درخواست خودشون برای همشون خیلی کم انرژی زا اضافه کردم و جوری که لیوان هر کی نزدیکش باشه روی میز چیدم . رویا : پس خودت چی ؟ گفتم من زیاد خوردم .
رویا : خفه شو حرف اضافی نباشه زود باش برای خودتم بریز ☹️😲 گفتم چشم و برای خودم بدون انرژی زا ریختم و یخ اضافه کردم .
رویا : آفرین پسر خوب حالا بیا بشین پیش خودم . با دو دلی رفتم نشستم کنارش ولی یه فاصله خیلی کم باهاش رو رعایت کردم . شاهین اومد اون سمت و کنارش نشست روی دسته کاناپه و دستش رو کرد لای موهای بلندش و شروع کرد گردنش و شونه های لختش رو لمس کردن اصولا باید از دیدن این صحنه لذت میبردم ولی اونقدر فکرم درگیر بود که نمیدونستم چی داره اتفاق میافته . مینا و کامران هم روی اون یکی کاناپه و سمت دیگه نشسته بودن و مینا ولو شده بود بغل کامران . بعد رویا یکم جابجا شد و چرخید سمت من و شات خودش رو بلند کرد و بقیه هم به تبعیت از اون شات های خودشون رو بلند کردن رویا با اشاره چشم و سر بهم فهموند که منم باید شاتم رو بلند کنم بعد خطاب به شاهین گفت سلامتی اول امشب رو تو بگو .
شاهین : بسلامتی آقا مهران که این لحظات خوش امشب رو مدیون ایشون هستیم . همه یه جرعه سر کشیدن و منم با تردید کمی مزمزه کردم و منتظر شدم .
دوباره رویا : سلامتی دوم هم به سلامتی شاهین و کامران که قبول کردن امشب جوری که من‌میخوام پیش بره ! دوباره همه نوشیدن .
این بار مینا : بعدی به سلامتی دو تا جنده خانوم خوشگل و ناز جمع که اصل کاری این دورهمی و متریال اصلی این شب نشینی هستن . همه خندیدن . سلامتی بعدی رو کامران بعد یه بوسه طولانی از لبای مینا گفت : سلامتی همه امون که قراره تا صبح باهم خوش بگزرونیم و دنیا به یه ورمون هم نباشه و دوباره خنده . اوضاع داشت هر لحظه دارکتر میشد تا تیر خلاص رو رویا به مغز پکیده من زد .
رویا با یه شیطنت و لحن بچه گانه : سلامتی بعدی رو‌ من میگم ، سلامتی شوهر بی غیرت خودم که قراره امشب حسابی اذیتش کنیم !!!! 😮
پایان قسمت هشتم

↓ Advertisement ↓

mehranfakher

کاربر

ارسالها: 106

#94 Posted: 10 Feb 2025 11:09

ماجرای خانوم خوشگلم و دوستش با دوست پسرای جدیدشون توی قسمت وی ای پی کلاب شبانه
‏‎ قسمت نهم
وقتی رویا با اون چشمای خمار و لحن شیطانی اش اون جملات رو میگفت ناخودآگاه صحنه های فیلم هایی که باهاش همیشه تماشا میکردم تو ذهنم مجسم‌ می کردم . شوهرای بی غیرتی که مردای دیگه رو برای سکس با همسرشون دعوت میکردن و بعد همسرشون رو با دقت برای این قرار آماده میکردن و توی انتخاب لباس و آرایش کمک میکردن از لاک ناخن تا رژ لب و لباس زیر و ... کمک میکردن خانومشون رو و مثل یک‌ خدمت کار مطیع خودشون رو در‌اختیار همسرشون میزاشتن . با ورود نفر سوم به صحنه شوهر توسط همسرش به روش‌های مختلف تحقیر میشد و تقاضا های مختلفی ازش میشد و این بار در نقش سگ همسرش و یک خدمتکار برای نفر سوم و در حقیقت مردی که قرار بود با همسرش در‌حضور خودش سکس کنه ظاهر میشد و همه اینها ظاهرا برای شوهر لذت زیادی داشت . با تماشای اینها و بسیاری فانتزی های دیگه که زن و‌شوهر ها باهم توی این فیلم ها انجام میدادن همیشه توی گوش رویا میگفتم که دوست دارم لذتی از این جنس رو من هم تجربه بکنم . و حالا به احتمال زیاد چند تایی از این فانتزی ها توی فکر رویا بود و قصد داشت انجامش بده ولی اینکه قرار بود چه کارایی ازم بخواد یا باهام بکنه و تا کجا میخواد پیش بره سوال اصلی بود و همین سوال هیجان عجیب و لذت بخشی برام داشت . ظاهرا بازم توی افکارم غرق بودم چون این بار رویا با یه اخم و لحن بدی که جدا انگار با نوکرش صحبت میکنه و در‌حالی که شونه ژاکتم رو توی مشتش گرفته و جمع کرده بود و منو محکم تکون میداد گفت : هووووووی کجایی با توام پاشو بشین یه جای دیگه اینجا جای شاهین جونمه . یه چشم گفتم و تکونی خوردم و پاشدم و نشستم روی مبل تکی که اون سمت میز بود و رویا رو نگاه میکردم . رویا : آفرین سگی ( خودمون که خونه حشری میشدیم و شروع میکردم کسش رو لیس زدن همیشه اینجوری صدام میکرد و منم خیلی خوشم میومد) بعد بلند شد و برگشت سمت شاهین و همونطور ایستاده خم شد سمتش و لباش‌ رو گزاشت رو‌لبای شاهین و شروع کردن از هم لب گرفتن یه دست شاهین روی کمر لختش بود و یه‌دستش داشت آروم آروم روی صورتش و گردنش جابجا میشد . با اینکه دامن چرم رویا خیلی کوتاه بود و حتی توی حالت ایستاده هم افرادی که نشستن میتونستن تا حدی لمبرای خوشگل کونش رو ببینن ولی توی این حالت که کامل خم شده بود ( شاید تعمدا اینجوری میکرد که من و بقیه هم براحتی بتونیم کون خوشگلش رو ببینیم ) دیگه تقریبا کونش کامل بیرون بود و اون کون بزرگ و خوش فرم و خوشگل‌ رو میشد از نزدیک تماشا کرد . بعد مینا همینطور که داشت اونا رو تماشا میکرد دست کامران رو‌گرفت و نزدیکتر رفتن کامران از پشت چسبیده بود به مینا و مینا هم دستش رو گزاشته بود روی کون رویا و داشت نوازشش میکرد و گاهی هم بهش چنگ میزد و ولش میکرد . کامران همینطور که داشت از پشت خودش رو به مینا میمالید دستش رو دراز کرد و سمت دیگه کون رویا رو‌لمس کرد . الان دیگه رویا داشت با شاهین عشق بازی میکرد و لباشون از هم جدا نمیشد و از پشت هم توسط مینا و کامران کونش لمس میشد . صحنه زیبایی بود که لذتش قابل وصف نیست . احساس ضعف میکردم احساس میکردم توی اون جمع همه توی دلشون منو تحقیر میکنن ولی با این همه از شرایط ناراضی نبودم . همون چیزی داشت اتفاق میافتاد که همیشه آرزوش رو داشتم . مینا لاغر بود و اندامش پیش رویا هیچ حرفی برای گفتن نداشت به داشتن همچین زن سکسی و جنده ای توی دلم افتخار میکردم و خوشحال بودم . کمی بعد اون یه ذره از دامنش که بالای کون رویا رو پوشونده بود توسط کامران بالا برده شد و رویا هم کمی پاهش رو از هم باز کرد الان همه کونش و برجستگی کسش از زیر شورت چرمیش توی دید بود . دوست داشتم برم جلو و کسش رو بلیسم ولی نه جایی بود برای من و نه حالش رو داشتم پاشم پاهام ریز میلرزیدن و شاید اگر بلند میشدم زمین میخورم . یه سیگار برداشتم و روشن کردم و شاتم رو هم دستم گرفتم و شروع کردم تماشا کردن و از سیگارم کام میگرفتم . همینطور که مینا کونش رو نوازش میکرد رویا هم کونش رو آروم آروم تکون میداد و مینا هم یواش یواش دستش رو برد پایینتر وسط پاهش و کس نرم و برجسته اش رو میمالید و نیشگون میگرفت ( رویا خوشش میاد با دو تا انگشت لبه های کسش رو بگیرم و فشار بدم و بکشم و ظاهرا مینا هم اینو میدونست ) با این کار مینا ، رویا یه آهی کشید و برگشت و با خنده یه نگاهی به مینا کرد و چشمکی زد و با کون خوشگلش یه شیک زد ، نمیدونستم اینقدر خوب میتونه کونشو بلرزونه . مینا زانو زد و شروع کردن دوباره کونشو وسط پاهاشو لمس کردن و در‌عین حال همه جاشو بوس میکرد همه جای کون رویا اثر رژ لب مینا بود هم صحنه خنده داری بود هم بشدت تحریک کننده . شاهین که انگار فرصتی پیدا کرده بود بلند شد و رویا رو روی کاناپه نشوند و خودشم نشست وسط پاهاش و شروع کرد آروم آروم از پایین تا بالای پاهای خوشگل و نرمش رو بوسیدن و میرسید بالا از روی شورت چرمیش لباش رو‌میچسبوند به کسش و فشار میداد به کسش و تکون میداد همینجوری . کامران و مینا هم بیکار نبودن و روی اون یکی کاناپه افتاده بودن به جون همو دستاشون رو کس و کیر همدیگه بود و مثل وحشی ها لب میگرفتن از هم و پیچ و تاپ میدادن به خودشون ولی همه حواس من به رویا و شاهین و البته به حرفای رویا بود . بی تاب بودم تا ببینم قراره چی بشه . اگر مثل ویدیو دور تند داشت دوست داشتم سریعتر بشه یکم اتفاقات تا ببینم از کجا نقشی که رویا برام در نظر گرفته قراره شروع بشه . همینطور که رویا رو تماشا میکردم خودش رو از اون زیر کمی بالا کشید و به من نگاه کرد و در خالی که با انگشت اشاره اش که خم میکرد و اشاره میکرد برم نزدیکتر گفت : سگی بدو بیا 😍 سریع پاشدم و تازه سر پا که شدم متوجه شدم چقدر مست شدم و یه کوچولو تلو تلو خوردم و ایستادم . رویا ندید ولی مینا و کامران که حالم رو دیدن دست از کار کشیدن و شروع کردن خندین با خنده اونا رویا و شاهین هم برگشتن سمت من ولی نمیدونستن جریان چیه اونها هم دست از کار کشیدن و رویا گفت : بچه ها برقصیم . بقیه هم موافقت کردن و شاهین کانکت شد روی تلوزیون و از یوتیوب آهنگ کل دنیامی معین رو پلی کرد و دست رویا رو گرفت و شروع کردن هماهنگ با ریتم آروم آهنگ رقصیدن . برگشتم نشستم و انگار رویا هم یادش رفت که منو صدام کرده بود . مینا و کامران هم باهم بودن ولی دخترا با شیطنت گاهی جاشون رو عوض میکردن و هر کدوم با یکی دیگه از پسرا میرقصیدن . رویا همیشه میگفت که وقتی مست میشه اگر نرقصه حالش بد میشه واقعا هم همینطور بود . الانم ظاهرا عجله ای برای سکس نداشت و میخواست برقصه و حسابی حالش خوش بود انگار ، منم بدم نمیومد . من بیشتر از تماشای سکس رویا از رقصیدنش توی کلاب و دورهمی ها و تماشای دید زدن اندام سکسی رویا توسط پسرای دیگه و تلاش پسرا برای لمس اون بدن بی نقص لذت میبرم . الانم دوست داشتم بشینم و ببینم رویا بغل یه مرد دیگه داره میرقصه و میخنده و لمس میشه و با لذت از دوست پسرش لب میگیره . کمی بیشتر ولو شدم تا راحتتر انحنای زیبای پایین کونش رو ببینم شاهین هم هی دستش رو میبرد پایین و کونش رو لمس میکرد و همینم باعث میشد بتونم کونش رو راحتتر ببینم و از این کار شاهین هم خوشم‌میومد و توی دلم ازش تشکر میکردم ( یه بار با یکی از دوست پسرای رویا که سه نفری و خونه پسره دورهمی داشتیم و بار اول بود سه نفره قرار داشتیم رویا و دوست پسرش کلی رقصیدن ، رویا هم یه پیراهن گل گلی خیلی کوتاه پوشیده بود و با هر تکونش کونش دیده میشد ولی تا اخر شب که رفتن اتاق خواب تنهایی سکس کنن و منم تنها گزاشتن هر چی منتظر شدم جلو چشم من وقت رقصیدن کس و‌کون رویا رو بماله و منم ببینم خبری نشد و پسره خیلی نرمال و طبیعی رقصید با رویا و همش تو دلم فحش میدادم بهش 😁 هر بار دستش کمی از کمر رویا پایینتر میرفت دستم میرفتم روی کیرم و میگفتم الان دیگه اون کون خوشگل رو پیش خودم میماله و ... ولی !) همینطور که میرقصیدن گاهی با رویا چشم تو چشم‌میشدیم و یه لبخند و بوس سهم من میشد کمی که رقصیدن آروم آروم شاهین رو جوری هدایت کرد که نزدیک من بشن . نزدیکتر که شدن پای راستش رو بلند کرد گزاشت روی میز و خطاب به من با اشاره سر و چشماش گفت : سگی !!!! منظورش این بود که پاشو ببوسم . خم شدم و چند بار پاشو بوسیدم با دیدن این صحنه مینا و کامران و شاهین با صدای بلند جیغ و هورا کشیدن و رویا هم پیروزمندانه با صدای بلند خندید . میدونستم رویا از این کارا احساس خوبی میکنه بخصوص که پیش مینا بود .
پایان قسمت نهم

extract5069

کاربر

ارسالها: 73

#95 Posted: 12 Feb 2025 13:28

ازجایی که موضوع تحقیر شوهرتوسط همسرش مطرح شد دیگه به خوندن ادامه ندادم

mehranfakher

کاربر

ارسالها: 106

#96 Posted: 12 Feb 2025 18:20

extract5069
سلام دوست عزیز
شاید شما این فانتزی رو ندارید یا تا الان تجربه اش رو نداشتین .
شاید هم این فانتزی رو دارین ولی از این قسمتش خوشتون نمیاد ولی من تکلیفم با خودم روشنه و خانومم هم توی این فانتزی کاملا با من موافقه . من میدونم که این حس کاکولدینگ رو دارم و خانومم هم از این شرایط راضی هست و اونم دوست داره این نوع زندگی رو و این نوع رابطه رو . هر دو کاملا باهم اوکی هستیم و من بعنوان یه شوهر کاکولد دوست دارم فقط و فقط توی این فانتزی این حس تحقیر شدن رو هم تجربه کنم .

farshadsafa

کاربر

ارسالها: 201

#97 Posted: 16 Feb 2025 12:35

چقدر عالی ترسیم کردی آن فضای هوس انگیز و رویایی رو.. انگاری تمامی لحظات هیجان انگیز رو در کنارتون بودم و با تمام وجود اونو لمس کردم. لذت بردم از نوع نوشتار تون.. و آفرین به شما و همسرتون و همچنین سه نفر دیگر ماجرا که مکملی دلچسب برای یکدیگر بودید.. شاد و تندرست باشی 🌹 🌹 🌹

mehranfakher

کاربر

ارسالها: 106

#98 Posted: 16 Feb 2025 15:48

farshadsafa
ممنون از کامنت های زیباتون و اینکه پیگیر قسمت های بعدی داشتان هستین ولی ظاهرا فقط ۴-۵ نفر این داستان رو دنبال میکنن و نمیدونم ادامش رو نوشتن ارزشی داره یا نه!؟

farshadsafa

کاربر

ارسالها: 201

#99 Posted: 17 Feb 2025 09:11

mehranfakher
در ژانر خود بنظرم یکی از بهترین داستانهاییست که خوانده ام.. کاملا عالی موقعیت و فضای درونی داستان رو ترسیم میکنید.. لطفاً ادامه بدید

Shabgardpaiy

کاربر

ارسالها: 1

#100 Posted: 18 Feb 2025 22:27

جالبه داستانت منتظر ادامشم

صفحه 10 از 11: « پیشین 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 پسین »

داستان سکسی ایرانی /

فانتزی های زیبای من و خانوم خوشگلم

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا