فانتزی های زیبای من و خانوم خوشگلم - صفحه 6

ارسالها: 74

#51 Posted: 14 Dec 2024 17:46

farshadsafa
تشکر از کامنت زیباتون . خیلی کارای دیگه توی این فانتزی جا داره و میشه انجام داد خیلی کارا من و رویا انجام دادیم و همیشه ایده های جدید به فکرمون میرسه . ادامه داستان جذاب تر هست و برای قسمت بعدی یکی از تجربه های قبلی مون رو اماده میکنم .

mehranfakher

کاربر

ارسالها: 74

#52 Posted: 14 Dec 2024 17:49

farshadsafa
از مدیر سایت سوال کردم برای عکس گزاشتن ولی کمی پیچیده هست داخل متن عکس گزاشتن و باید روی یه سرور عکس اپلود کنم و بعد لینک بدم داخل متن که متاسفانه سرورهای عکس هم عکس های اینچنینی رو بعد از مدتی حذف میکنن و متن نامنظم نمایش داده میشه وگرنه عکس های واقعی از شرایط خودمون داشتم و سرگرمی جانبی من عکس و فیلم گرفتن مدام از رویا جونه . خیلی دوست داشتم داخل متن داستان هکس هم استفاده کنم

farshadsafa

کاربر

ارسالها: 172

#53 Posted: 14 Dec 2024 19:40

سپاسگزارم از توضیحات تون 💐 💐 💐

f2

mehranfakher

کاربر

ارسالها: 74

#54 Posted: 15 Dec 2024 11:21

farshadsafaممنون از شما

DMohammadd

کاربر

ارسالها: 1

#55 Posted: 15 Dec 2024 20:07

سلام دوستان فانتزی من نفر سوم بودن هستش
من دوبی زندگی میکنم
زوج های محترم لطفا بهم پیام بدن شماره تلگرامم گذاشتم
ساپورت صد درصد میکنم

Mohammad

mehranfakher

کاربر

ارسالها: 74

#56 Posted: 16 Dec 2024 11:18

DMohammadd
سلام ممنون
پیغام فرستادم براتون

aminba

کاربر

ارسالها: 10

#57 Posted: 16 Dec 2024 15:15

عالی

mehranfakher

کاربر

ارسالها: 74

#58 Posted: 17 Dec 2024 09:56

ماجرای خانوم خوشگلم و دوستش با دوست پسرای جدیدشون توی قسمت وی ای پی کلاب شبانه
قسمت چهارم :
داشتم معجونی از هیجان و استرس و لذت و شهوت رو باهم تجربه میکردم گاهی فکر میکردم تا همین جا کافیه و به رویا بگم بریم خونه ولی بلافاصله فکر اینکه بازم میخوام پیش برم و ببینم چه اتفاقایی میافته جاشو میگرفت . حالا که رویا خودش میخواست بیشتر ادامه بده و هم حسابی مست بود نمیخواستم مانعش بشم . رفتم سراغ یکی از کارکنای کلاب و ازش در‌مورد قلیون پرسیدم پسری که قلیان اماده میکرد رو بهم نشون داد یه قلیون با طعمی که میدونستم رویا خوشش میاد سفارش دادم و گفتم منتظر میمونم بدی خودم ببرم بالا . یه بیست دقیقه طول کشید . داشتم به این فکر میکردم که الان رویا و بقیه نمیتونن زمان اماده شدن قلیون و دوباره بالا رفتن منو درست تخمین بزنن و میتونم این بار از نزدیک ببینم وقتی تنها هستن توی چه وضعیتی هستن و از تماشای جندگی رویا لذت ببرم . قلیون که آماده شد با اضطراب و هیجان رفتم سمت پله ها و این بار از همون پله آخر سعی کردم هم آروم حرکت کنم و هم دقیق نگاه کنم و تشخیص بدم چیکار میکنن . همینطور که نزدیک میشدم اول مینا و دوست پسرش رو دیدم که روی مبل روبرویی تو دل هم بودن و رو حساب اینکه من حواسم هست به همه چی با خیال راحت داشتن از هم حسابی لب میگرفتن و دستاشون تو پرو پاچه هم بود ولی از رویا خبری نبود آروم آروم نزدیکتر شدم و بالا سر مینا که رسیدم تازه رویا و گئورگ رو دیدم که روی مبل بزرگ‌تر سمت چپ که تقریبا به دیوار چسبیده بود ولو بودن . اولش درست تشخیص ندادم چیکار دارن میکنن مثل مینا و دوست پسرش اونها هم اصن حواسشون به اطراف نبود همینطور که قلیون دستم بود کمی نزدیکتر شدم چیزی که میدیدم رو باور نمیکردم . رویا خیلی دختر حشری و شیطونیه ولی همیشه احتیاط رو توی اولویت اولش قرار میداد و مواظب بود براش حاشیه درست نشه ولی این رویا دیگه اون رویا نبود و معلوم بود بد‌جور مست و حشری شده از این وضعیت رویا هم راضی و خوشحال بودم هم متعجب . حالا اگر از وضعیت رویا و گئورگ بگم بهتون با توجه به اینکه توی یه مکان عمومی بودیم هر چند من مواظب شرایط بودم ولی بازم هر لحظه ممکن بود یه اتفاق پیش بینی نشده رخ بده ، شما هم متوجه خواهید شد که چقدر شرایط پیچیده و استرس زا بود برای من . با کمی فاصله از رویا ایستادم و سعی کردم بدون هیچ مزاحمتی و کاملا ساکت تا هر چند وقت که امکانش بود و متوجه حضور من نشدن بایستم و از تماشای اونها لذت ببرم . قلبم بشدت میزد و ناخودآگاه کمی میلرزیدم . رویا چشمهاش رو بسته بود و کمی دمر و پشت به گئورگ روی مبل لم داده بود و گئورگ هم آروم آروم داشت خودش رو جلو عقب و منظم تکون میداد دامن کوتاه رویا بالا رفته بود و کونش کامل معلوم بود دست گئورگ روی کون خوشگلش بود و رویا هم باهاش همراهی میکرد و با هر حرکت رو‌به جلوی گئورگ کونش رو کمی عقب میداد سرش هم عقب خم شده بود و گاهی که فرصت میکردن و میشد ، لبهاشون روی هم قفل میشد و چندین ثانیه از هم جدا نمیشدن . انگار هیچی براشون مهم نبود رویا داشت جلو چشمای خودم و پیش دوستش مینا بدون هیچ توجهی به اطرافش کس میداد اونم توی کلاب . اونقدر نزدیک بودم که میتونستم ناله های ریز و آرومش رو بشنوم . بازم کیرم به حد انفجار شق شده بود و توی یه دستم قلیون بود و با یه دستم کیرم رو فشار میدادم . کاش کمی حواسم سر جاش بود و میتونستم شده در حد چند لحظه ازشون فیلم بگیرم . گاهی سرم رو برمیگردوندم تا انتهای سالن رو ببینم یوقت کسی نیاد و دوباره محو تماشای اون صحنه ی زیبا میشدم . رویا واقعا ناز و سکسی و جذابه و تماشای اون توی همچین شرایطی حس بی نظیر و لذت بخشی بود . توی حال خودم بودم که این مینای فضول متوجه حضور من شد و با صدای نسبتا بلند صدام کرد و گفت : آقا مهران قلیون رو‌ آوردی ؟ به صدای مینا رویا و گئورگ هم جا خوردن و کمی فاصله گرفتن از هم انگار تازه از خواب بیدار شدن و گیج بودن هنوز کیر گئورگ که میشه گفت شل شده بود دیگه و الان میدیدمش که از شیار زیپ شلوارش بیرون آورده بوده دیده میشد رویا هم با اینکه فاصله گرفته بود ولی توی مبل فرو رفته بود و دامنش هنوز بالا بود و براحتی حتی میتونستم اون یه تیکه کوچیک موهای کسش که معمولا نمیزنه رو هم ببینم . وسط پاهاش از ترشحات کسش خیس بود و توی نور کم اونجا برق میزد . هم‌من هم اونها چند لحظه گیج بودیم تا اینکه رویا سر پا ایستاد و اول خودش رو مرتب کرد و بلافاصله گئورگ که تا اون لحظه داشت بر و بر منو نگاه میکرد دست برد و شلوارش رو درست کرد . رویا برگشت بهم که : کس کش کی اومدی چرا ندیدم اومدنت رو . گفتم چند لحظه میشه اومدم و شما هم حواستون نبود و به زور خندیدم مینا سریع پا شد و قلیون رو ازم گرفت و گزاشت روی میز و خودشم نشست . رویا هم برگشت به من که ممنون آقا میتونید برید . موندم چیکار کنم چند لحظه کوتاه گزشت و باز رویا بهم گفت : آقای محترم گفتم ممنون میتونید برید نکنه منتظر انعام هستی !؟ با این حرفش با مینا زدن زیر خنده و قاه قاه خندیدن پسرا با اینکه متوجه نبودن اونا چی گفتن و به چی میخندن ولی اونا هم با دخترا همراهی کردن . منم گیج و‌منگ نمیدونستم چی بگم تا خودم و جمع و جور کردم و گفتم چیز دیگه ای لازم ندارین و رویا گفت نخیر چیزی لازم بود خبر میکنیم . برگشتم رفتم پایین و جلوی بار نشستم و یه ویسکی سفارش دادم . هنوز قلبم میزد . همش اون صحنه ها رو توی ذهنم مرور میکردم از اینکه این کلاب رو انتخاب کردم خوشحال بودم شاید هر جای دیگه بودیم در این حد راحت نبود رویا و هیچکدوم از این اتفاقا نمیافتاد . اینا رو توی ذهنم با خودم مرور میکردم که رویا پیغام داد . نوشته بود : حال کردی کس کش من ؟! و یه شکلک خنده . نوشتم خیلی عالی هستی جنده . ممنونم . نوشت : خواهش میکنم شوهر بی غیرتم و یه شکلک خنده و قلب و بوس ...
پایان قسمت چهارم

mehranfakher

کاربر

ارسالها: 74

#59 Posted: 18 Dec 2024 14:23

پی نوشت : قسمت بعدی یعنی قسمت پنجم قسمت آخر این داستان خواهد بود .

farshadsafa

کاربر

ارسالها: 172

#60 Posted: 18 Dec 2024 17:35

Wooow 👍 بازم مثل همیشه عالی بودید.. چقدر عالیه.. این نوع تعريف کردن و نحوه بیان تون رو دوست دارم و مشتاقانه ماجراهای هیجان انگیز تون رو دنبال میکنم... البته نوشتار تون رو به محض دیدن، خواندنش رو چه عرض کنم بلکه کلماتش رو می بلعم...!!!! 😁 😁 😁 😁 بازم ادامه بدید.. داستان تون از این جهت جالبه که من در کلوپی شبانه و منحصر به فرد مشابه آن را در یکی از بهترين کشورهای اروپایی تجربه کردم با حضور زنان و مردانی با سنین و گرایش‌های مختلف و چون دوماه بود که در آن کشور مجرد بودم آن شب رویایی رو هرگز فراموش نخواهم کرد. بی‌صبرانه منتظر قسمت بعد هستم 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹

f2

ویرایش شده توسط: farshadsafa