انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 9 از 13:  « پیشین  1  ...  8  9  10  11  12  13  پسین »

فانتزی های زیبای من و خانوم خوشگلم



 
میگم لگر داستان دیگه ای داری بگو بریم اونو بخونیم تا قسمت بعدی رو آپلود کنی
     
  
مرد

 
‎ماجرای خانوم خوشگلم و دوستش با دوست پسرای جدیدشون توی قسمت وی ای پی کلاب شبانه
‎قسمت ششم
همینطور که حواسم به رویا و مینا بود که برن بالا شاهین و کامران همینطور صحبت میکردن ولی اصن حواسم به اونها نبود و نمیدونستم چی میگن. داشتم با خودم فکر میکردم که الان دقیقا دارم چیکار میکنم و به اتفاقاتی که افتاده بود و قرار بود بیافته فکر میکردم . اینکه الان دارم دو تا پسر برای خانومم و دوستش ردیف میکنم و خودم دارم خانومم رو بسمت یه رابطه جدید هدایت میکنم که احتمالا پایانش به همبستری و‌سکس خانوم خوشگلم با یه مرد غریبه ختم میشه . با این تصورات دوباره قلبم بشدت شروع به تپش کرد و حس کردم کیرم دوباره سفت شده خیلی خوشحال بودم و در‌عین‌حال نیمتونستم خودم رو آروم کنم و یه هیجان و استرس شیرینی رو داشتم تجربه میکردم . همینطور که غرق تصوراتم بودم متوجه شدم رویا و مینا از دستشویی اومدن بیرون ولی بجای اینکه برن سمت راه پله مستقیم بسمت من اومدن . رسیدن پیشم و رویا بی مقدمه رو بمن و با یه لحن کشدار و پر عشوه گفت مهران جان ما رو با دوستات آشنا نمیکنی ؟! شاهین منتظر من نشد و دستش رو بسمت رویا دراز کرد و گفت شاهین هستم و ایشون دوستم کامران هر چهار تا باهم دست دادن و احوال پرسی کردن . رویا خودش پسرا رو دعوت کرد سر میز خودشون و شاهین هم که از قبل میدونست همه چی رو از دعوت رویا تشکر کرد و گفت باعث افتخاره همنشینی با دو تا خانوم زیبا ولی گفت اگر اجازه بدین میهمان ما باشید و هزینه میز و کلاب رو ما پرداخت کنیم . دخترا با خنده های طولانی از پیشنهادش تشکر کردن و پیش افتادن و پسرا هم دنبالشون دیگه کسی به من توجهی نمیکرد انگار کارشون با من تموم شده بود . بالا که رفتیم رویا انگار تازه متوجه حضور من شده بوده برگشت سمت من و کمی آروم (مثلا جوری که فقط من بشنوم ولی احساس میکنم خودش تعمدا جوری گفت که بقیه هم متوجه بشن ) بهم گفت که شما میتونی پایین منتظر باشی و اگر کاری داری برو انجام بده زنگ میزنیم بیا 🤨😠😳 . از این برخوردش ناراحت شدم ولی اطاعت کردم و بدون هیچ حرفی رفتم پایین جلوی بار و هونجا نشستم . یکم بعد پیغام داد که ازم ناراحت شدی ؟ چون خودش پرسید گفتم اره کمی . گفت مهران خودت مگه اینو نمیخواستی فکر میکردم خوشت میاد اینجوری باهات رفتار کنم و اگر میخوای پسرا رو میپیچونم خودت بیا پیشمون . دیدم راست میگه و از رفتارم پشیمون شدم و گفتم درست میگی و ازش معذرت خواهی کردم . گفت آفرین پسر خوب اگر میخوای زنت یه جنده تمام عیار باشه و تو هم به لذتی که میخوای برسی باید بزاری جوری پیش بره که من دوست دارم . یه بوس براش فرستادم و گفتم قبول و بازم ازش معذرت خواهی کردم و یه بوس جواب گرفتم . چاره ای نداشتم واقعا اگر میخواستم به چیزی که میخوام برسم دقیقا همینی بود که رویا داشت انجام میداد و واقعا نمی فهمیدم چرا ازش ناراحت شده بودم و به اون حالت چند دقیقه قبل خودم میخندیدم. دوباره پیغام اومد از رویا که نگران نباش و حواسم بهت هست . خوشحال بودم و اعتراضی نداشتم . یه سیگار دیگه روشن کردم و با اینکه برخلاف همیشه که زیاد مشروب نمیخورم تا همین الانشم زیاده روی کرده بودم یه ویسکی دیگه خواستم و منتظر موندم . جام‌خوب بود و هم راحت داشتم از محیط لذت میبردم هم میتونستم در صورت نیاز سریع برم پیش رویا . حدود بیست دقیقه گزشت و همش چشمم به گوشی بود که پیغام بیاد برام و گاهی با فیلم هایی که رویا قبلا برام فرستاده بود سرمو گرم میکردم و گاهی پیغام هاشو از اول شروع میکردم میخوندم .زیاد طول نکشید تا رویا بازم پیغام داد : کس کش قراره رانندگی کنی برامون حالت خوبه ؟ مست نیستی ؟ پسرا اصرار کردن یه مقدار خوراکی و مشروب بخریم و بریم ویلاشون ما هم قبول کردیم . قرار شد تاکسی بگیریم که ما گفتیم راننده داریم و تو میرسونیمون . از حال خودم خبر نداشتم ولی سریع نوشتم که خوبم و خودم می رسونمتون . گفت پس ماشین رو بیار نزدیکتر زنگ بزن بیایم سوار شیم . مشروب و سیگار رو نصف و نیمه گزاشتم و یه قهوه تلخ و غلیظ گرفتم از بار و سریع رفتم سمت ماشین . قهوه‌رو خوردم و ماشین و رو حرکت دادم و نزدیک در ورودی کلاب منتظرشون موندم . کمی بعد دخترا هر کدوم دست تو دست یکی از پسرا داشتن میومدن سمت ماشین .از همین فاصله هم خیلی خوب میشد فهمید که الانشم خیلی مست شدن ‌و توی حال خودشون نیستن . رویا وقتی مست میشد کلا تو یه عالم دیگه ای میرفت و بی حیا تر و‌دریده تر حرف میزد و رفتار میکرد و منم از این حالتش خیلی خوشم میومد. رسیدن و رویا و شاهین و مینا عقب نشستن و کامران پیش من . پسرا خودشونم ادرس رو خوب بلد نبودن لوکیشن زدن و راه افتادیم ولی من ادرس رو یه بار دیگه پرسیدم و گفتم میشناسم ادرس رو و از یه مسیری میرم پلیس نباشه . یه نیم ساعتی فاصله داشت و زود میرسیدیم. توی راه همش سعی میکردم از اینه ببینم عقب چه خبره ولی توی تاریکی چیزی نمیدیدم ولی از سر و صدایی که میشنیدم معلوم بود شاهین و رویا دارن شیطونی میکنن و مینا هم گاه گداری به شوخی بهشون میگفت خجالت بکشید و توی ماشین آخه و میخندید . داشتم رانندگی ماشینی رو میکردم که صندلی عقبش زنم بغل یه مرد دیگه مست و پاتیل ولو شده بود و داشتن همدیگه رو میمالیدن . اینکه همه اینکارها رو زن خوشگل و جندم در حضور دوست صمیمیش مینا داره انجام میده برام یه حس خیلی بهتری داشت و پیش خودم این کارش رو حد اعلای جندگی رویا معنی میکردم .کمی از شهر خارج شدیم و توی یه مسیر کوهستانی که به یه دریاچه میرسید پیش رفتیم و جلوی یه ویلای مشرف به دریاچه گفتن نگه دارم . ویلا استخر هم داشت و منم با خودم فکر میکردم اگر تابستون بود از استخر هم استفاده میکردیم و به بهانه نداشتن مایو هممون لخت میرفتیم استخر . همه که پیاده شدن رویا اومد سمت من و گفت اقا مهران شما زحمت میکشی یکم خوراکی بخری از مارکت برامون ؟ رسما داشت منو میفرستاد دنبال نخود سیاه ولی اعتراضی نداشتم الان دیگه من فقط رانندشون و راهنماشون بودم نه شوهر رویا . کامران در حد تعارف پیش اومد که منم باهات میام تنها نباشی که مینا گفت چه کاریه مهران همه جا رو میشناسه زود میره و میاد . کامران هم گفت باشه پس من پول میدم شما زحمتش رو بکش اقا مهران و به زور ۲۰۰ دلار چپوند تو جیبم . سریع راه افتادم که زود برگردم و چیزی رو‌از دست ندم . سر راه یه مارکت دیده بودم همونجا خوشبختانه هم ‌ویسکی خوب داشت هم تنقلاتش کامل بود . زود حساب کردم و برگشتم . توی راه همش داشتم با خودم فکر میکردم تا الان تا کجا پیش رفتن پسرا و دارن چیکار میکنن فکرای مختلفی میومد سرم و لحظه به لحظه که نزدیک میشدم کیرم سفت تر و سفت تر میشد . دم در ویلا که رسیدم اول خواستم یواشکی برم داخل یه سرک بکشم ببینم چه خبره ولی منصرف شدم اگر متوجه میشدن خیلی بد میشد . ماشین رو پارک کردم و وسایل رو برداشتم و در باز بود رفتم داخل . ورودی ساختمان هم با یکم سر و صدا رفتم داخل ورودی یه در فلزی داشت و یه در دیگه بود تا وارد پزیرایی بشی . در رو هم یکم محکم بستم که بفهمن رسیدم . خدا خدا میکردم رویا بازم نگه آوردی ممنون برو بهت زنگ میزنیم و اینا . کلی فکر توی سرم میچرخید و از استرس و هیجان یخ کرده بودم و قلبم بشدت میزد . آروم در ورودی پذیرایی رو باز کردم و رفتم داخل ولی کسی نبود اولش جا خوردم ولی فکر کردم شاید رفتن طبقه بالا و احتمالا از اونی که فکر میکردم سریعتر پیش رفتن . با اون وضع رویا و دوستش و اونقدر که مست بودن و گئورگ و دوستش حسابی حشریشون کرده بودن بعید نبود رسیده نرسیده دخترا رفته باشن روی تخت و الان زیر دو تا کیر حسابی حال میکنن . شاید هم برنامشون همین بوده و برای همین منم فرستادن برم !!! با این فکرا حالم بد شد و احساس کردم کلا کنار گزاشته شدم و هیچ توجهی بهم نمیشه ، کاریش نمیشد کرد مجبور بودم صبر کنم و ببینم چی میشه . رفتم سمت آشپزخونه و خوراکی ها رو چیدم داخل بشقاب ها و یخ آماده کردم و کنار وسیکی و انرژی زاها گزاشتم ( رویا ویسکی رو با انرژی زا مخلوط میکنه و میخوره ) و بردم چیدم روی میز بزرگی که وسط پزیرایی بود . نشستم روی کاناپه و یه سیگار روشن کردم و برای رویا نوشتم که من رسیدم و ویلا هستم . خیلی منتظر شدم ولی نه سین کرد نه جوابی اومد . کمی بعد با صدای باز و بسته شدن در به خودم اومدم و برگشتم سمت راه پله و دیدم مینا در حالی که لخت بود ‌و فقط یه ملافه به خودش پیچیده بود اومد پایین و بدون اینکه متوجه من بشه رفت سمت دستشویی کمی بعد وقتی اومد بیرون میخواست برگرده بالا منو دید و کمی ترسید انگار ، با یه حالتی که مشخص بود کمی شوکه شده از دیدن من گفت : آقا مهران کی اومدی ؟ این پسرای عوضی حتی در ویلا رو هم قفل نکردن ؟!؟ انگار با خودشون حساب کرده بودن که اگر منم بیام نمیتونم بیام داخل و کسی مزاحمشون نمیشه . با اینکه میدونست رویا زنمه و همه این اتفاقات با اطلاع من داره رخ میده ولی شاید اونم مثل پسراکه فکر میکردن من راننده دخترا هستم منو امشب در نقش راننده شخصی خودشون میدیده . گفتم در باز بود هم ورودی ویلا هم ورودی ساختمون منم اومدم دیدم نیستین میز رو آماده کردم . بعد با کمی مکس و حالتی که متوجه بشه ناراضیم از رفتارشون گفتم : شما هم که معلومه چیکار میکنید . با این حرفم بلند خندید و گفت ما کاری نمیکنیم آقا مهران و بدون هیچ حرف دیگه ای راهش رو کشید و رفت . پشت سرش نگاه کردم و دیدم کدوم اتاق رفت . نتونستم بیشتر از این منتظر بشم و رفتم بالا پشت در اتاق و گوش وایسادم ببینم چه خبره . با خودم گفتم فهمیدن هم فهمیدن کار دیگه از این حرفا گزشته . خوب که گوش دادم صدای خنده های رویا رو هم تشخیص دادم باورم نمیشد هر چهار تاشون توی یه اتاق بودن و اونطور که از سر و وضع مینا دیدم حتما همشون لخت هستن و توی یه اتاق دارن سکس میکنن. یعنی دارن گروپ سکس میکنن!؟ یا هر کدوم با یکی از دخترا ؟! شایدم دخترا رو عوض میکنن! شایدم نوبتی و دو نفره با دخترا سکس میکنن ! با این فکرا بدنم داغ شد و هر لحظه میتونستم در رو باز کنم و برم داخل . یه حس قویی بهم میگفت الان بری داخل چیزایی رو از رویا میبینی که تا الان ندیدی و همیشه آرزوش رو داشتی تو اون حالت ها ببینیش . خیلی سعی میکردم به خودم مسلط بشم و یه تصمیم درست بگیرم . شرایط خیلی سخت و پیچیده ای بود ...
پایان قسمت ششم
     
  
مرد

 
sallar555
سلام دوست عزیز
من قسمت ۵-۶ داستان رو همین ۶ روز اخیر اپلود کردم شاید شما دقت نکردین
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
ماجرای خانوم خوشگلم و دوستش با دوست پسرای جدیدشون توی قسمت وی ای پی کلاب شبانه
‏‎ قسمت هفتم
صدای نفس هام رو که بسختی بالا میومد و حتی شاید ضربان قلبم رو میتونستم بشنوم و دهنم خشک خشک شده بود. انگار یه سارقی بودم که دزدکی اومدم توی خونه ای و از ترس دیده شدن و گرفتار شدن منجمد شده و نمیتونه تکون بخوره . یه فکرم میگفت برگرد پایین و صبر کن ببین چی پیش میاد و رویا برات چیکار میکنه و تسلیم تصمیم های اون باش و یه فکرم میگفت حقته بری داخل و از تماشای بدن لخت زنت توی بغل یه مرد دیگه لذت ببری . هرچقدر بیشتر با خودم کلنجار میرفتم بیشتر سردرگم میشدم و نمیتونستم تصمیم درست رو بگیرم . تو همین احوال گوشیم که هنوز توی دستم بود ویبره خورد و یه آن به خودم اومدم که گوشی از دستم روی پارکت افتاده بود و صدای تق و تقش بلند شد . سریع گوشی رو برداشتم و دو پله یکی و پاورچین رفتم پایین نزدیک بود لیز بخورم و با سر برم طبقه اول . نشستم رو کاناپه و با دستای لرزون یه سیگار دیگه روشن کردم و تو دلم به این فکر میکردم که آیا صدا رو داخل اتاق شنیدن !؟ متوجه حضور من پشت در شدن !؟ تازه یادم افتاد که گوشیم پیغام اومده و ویبره زده . دستام جوری میلرزید که نمیتونستم گوشی رو درست دستم بگیرم گوشی لعنتی هم وقت پیدا کرده بود فیس آی دیش کار نمیکرد به هر مکافاتی بعد از دو بار رمز رو وارد کردم و رفتم واتساپ . رویا بود . نوشته بود : ببخشید عزیزم الان دیدم پیغامت رو . آفرین کس کش من . پسر خوبی باش و منتظر باش . امشب میخوام یه بلایی سرت بیارم که یا آخرش از اینکه همیشه میگفتی میخوای جنده باشم و دوست داری کس کشی منو بکنی و سگم باشی پشیمون بشی یا اینکه ازم تشکر کنی و اعتراف کنی به آرزوی همیشگیت رسیدی . میخوام کاری کنم که پرنده های آسمون به حال شوهر کسکش من زار بزنن. نگران نباش و منتظر باش . شاید امشب همه اون فانتزی های عجیبی که توی فیلمهای کاکولدی بهم نشون دادی انجام بدم . بهت گفته بودم که اگر حسابی مست باشم و از کسی که برام پیدا کردی خوشم بیاد هر کاری میکنم ؟ الان هم حسابی مست شدم هم از این پسرا خوشم اومده . یکم مشروب بخور و تو هم مست شو و خودت رو آماده کن سگ من .
هر کلمه از پیغام طولانی و عجیب رویا رو که میخوندم لرزش دستام و طپش قلبم بیشتر میشد . حال عجیبی داشتم . از همون قسمت که نوشته بود امشب میخوام یه بلایی سرت بیارم بدنم کرخت و بی حس شده بود و موهای روی بازوهام سیخ سیخ شده بود . از اینکه این حرفا رو بهم زده بود خیلی خوشحال بودم چون کاملا حق داشت و همیشه توی سکس هامون توی گوشش میگفتم که چه کارایی رو دوست دارم . همیشه فیلم های کاکولدی که میدیدیم باهم ، بهش میگفتم که توی این فانتزی هیچ محدودیتی ندارم و دوست دارم همه اون کارها رو باهم امتحان کنیم . دوست داشتم نهایت لذتی رو که میشه از این فانتزی تجربه کرد با رویا امتحان کنم . از اینکه خودم رو بسپرم بدستش و اختیار کامل اتفاقات توی این فانتزی دست رویا باشه خیلی برام خوشایند بود و لذت منو صد برابر میکرد . اینکه رویا توی این فانتزی خودش پیشنهاد دهنده باشه و با میل خودش انجامش بده برام خوشایند تر بود تا اینکه حس کنم به درخواست من و برای لذت من میخواد انجامش بده . حتی بیشتر از این و اگر میدونستم که میخواد با یکی بره توی رابطه و صد در صد برای لذت خودش و نه من ، میخواد با یه پسر دیگه وارد رابطه بشه بهترین حالتی بود که دوست داشتم پیش بیاد. شاید برای خیلی ها عجیب و غیر منطقی بنظر بیاد ولی بنظر من حد اعلای این فانتزی همینه که خانومت صد در صد با میل خودش بسمت یه رابطه از این نوع بره .
کمی توی ذهنم مرور کردم که چه کارهایی ممکن بود باهام بکنه و احتمال داره کدوم یکی از کارهایی که توی این فانتزی صحبتش رو کردیم و توی فیلم ها دیدیم رو بخواد انجام بده . لیست بلند بالایی از کارایی که احتمال داشت انجام بده و تا الان انجام نداده بودیم توی فکرم میچرخید . آیا میخواد برای اولین بار جلوی چشم‌های من با دو نفر همزمان سکس کنه . آیا میخواست بعد از سکس همونطور که چند بار توی فیلمها دیدیم و خودم بهش پیشنهاد دادم ازم درخواست کنه کسش رو لیس بزنم ! یا اینکه کیر شاهین یا هر دو نفر پسرا رو بعد یا قبل از سکس براش لیس بزنم و آماده کنم ! شایدم میخواست بعد از سکس آب منی پسرا رو از کسش با جاهی دیگه بدن نازش براش لیس بزنم و تمیز کنم ! ... در هر حال خودم رو آماده کرده بودم که هر خواسته‌ای داشت بدون اعتراض برآورده کنم و به خودم میگفتم خودت خواستی و باید تا هر جا رویا دلش میخواد پیش بری و اگر اعتراضی کنی یا خواسته اش رو انجام ندی شاید دیگه نتونی باهاش دوباره این لذت ها رو تجربه کنی و کلا از ادامه این نوع فانتزی منصرف بشه و یا شاید پنهانی وارد رابطه هایی بشه و مشکلات بزرگ‌تری پیش بیاد . یکبار دیگه پیغام رویا رو خوندم و داشتم فکر میکردم که پس الان دارن چیکار میکنن و این مدت بالا چه اتفاقایی میافته که من خبر ندارم . چاره ای نداشتم جز اینکه صبر کنم . برای خودم داخل لیوان یخ ریختم و روش تا لبه لیوان رو با ویسکی پر‌کردم و تقریبا نصف بیشترش رو یه جرعه سر کشیدم . انگار ریه هام داغ شد و سست تر شدم ته مونده ویسکی رو هم یه جرعه سر کشیدم و دوباره پرش کردم . امشب باید حسابی مست میشدم...
     
  

 
ببخشید شاید درست منظورم را نرساندم در واقع میخواستم بدانم آیا داستان های دیگری هم دارید؟ پوزش میخواهم برای خوب ادا نکردن منظور
     
  
مرد

 
باز هم مثل همیشه عالی و هیجان انگیز و رویایی.. بینهایت لذت بردم.. سپاس از اینکه وقت میذاری و تمامی اتفاقات رو با همان حس و حال و فضای هوس آلود برامون به رشته تحریر در میاری.. نوش جانت مرد دوست داشتنی.. ارزشش رو داشت که اینهمه منتظر نوشته های جالبت باشم
f2
     
  
مرد

 
هرچند که به اون قولی که دادی در رابطه با تصویر گذاری بدون چهره در کنار متن قشنگت عمل نکردی ❤️❤️❤️🌹🌹🌹😍😍😍
f2
     
  
مرد

 
آنوقت تلفیق تصویر و نوشتار زیبا، بسیار جالب‌تر هم می‌شد البته اگر از نظر امنیت تون موردی نباشه و صلاح می دانی
f2
     
  
مرد

 
sallar555
خواهش میکنم دوست عزیز
هر داستانی داشته باشم در همین پست و به مرور خواهم نوشت . من قبلا چند مورد در یک سایت دیگر داستان نوشتم ولی اکانتم بلاک شد . اینجا و‌در این پست به مرور داستان های جدید و سعی میکنم اگر وقت داشتم از داستان های قدیمی بنویسم
     
  
مرد

 
farshadsafa
ممنونم
کامنت های زیبای شما دوست عزیز باعث میشه ادامه بدم و بقیه داستان رو با جزییات بنویسم .
     
  
صفحه  صفحه 9 از 13:  « پیشین  1  ...  8  9  10  11  12  13  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

فانتزی های زیبای من و خانوم خوشگلم

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA