انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 3 از 3:  « پیشین  1  2  3

سكس با جنده


مرد

 
پزشکان کاردرست

سلام به همه
من این داستانو برا این مینویسم که از همه خواهش کنم داستانهای واقعی بنویسند.قبل از هر چیز اگه غلط املایی داشتم معذرت میخوام آخه زیاد به فارسی نوشتن عادت ندارم.
اسامی رو مستعار مینویسم.

اسم من امیر و اسم دوستم فرید هستش(ای کاش اسمهای واقعیمون بود).منو فرید تازه پزشکی رو تموم کردیم و اهل تبریز و دانشجوی همین جا هستیم.ما دو تا همدیگرو بیشتر از برادر دوست داریم.فرید تو یکی از بیمارستانهای تبریز استخدام شد و من از دوره تخصصی قبول شدم.دوره پزشکی عمومی بخصوص انترنی دوست دختر زیاد داشتیم (چه بسا قیافه هامون معمولی بود) ولی هیچ کوسی نکرده بودیم آخه خونواده هامون مذهبی و ماشا... هیشکی هم خونه نباشه حداقل 3 نفری باز هستش(همه بیکارن و از پول پدر مصرف میکنن).فرید با استخدامش یه خونه واسه خودش گرفت و بله دیگه دوران بی عرضگی به سرآمد.
دوستان بی خانمان میفهمن که چی میگم. یه روز داشتم از خونه میرفتم بیمارستان(گفتم که رزیدنتی میخونم) که تو تاکسی یه کوسه توپ دیدم.انصافا درسته تبریز دخترا زیاد به خودشون نمیرسن ولی ناز و خوشگل توش زیاده.هی میخواستم بهش پیله کنم نمیشد آخه تبریز باید 5 ساعت دنباله دختره بدویی تا خانم راضی شنو شمارتو بگیرن.ساعتو ازش پرسیدم مثه برج زهر مار گفت 8:15.دیگه داشتم نا امید میشدم که آفتابه سکسم طلوع کرد.
تاکسی پیش یه پیرمرد نگرداشت تا سوارش کنه.خانم رفت پایین تا پیرمرده سوار شه.تعجب نکنید تبریز این چیزا عاددیه.همین که نشست گفت به به آقای دکتر، حال شریف؟آقای دکتر چند ماهه دارم دنبالت میگردم واسه تشکر و این مزخرفاتو کلی پیش اونا بهم حال داد نگو داروهام اساسی بیماریشو درمان کردن.بله دیگه کوسه از این رو به اون رو شد.هی از اون ور ایما و اشاره میکرد(10 دقیقه قبلش تخمکش هم حساب نمیکردااااا).بعد کوس خانم گفت آقای دکتر مادر من هم همین بیماریو داره چی کار کنیم گفتم این شمارم هست بیارین بیمارستان امام رضا بهم زنگ بزنین بیام ویزیتش کنم.

2 ساعت بعد گوشیم زنگ زد و دیدم بله خودش هستو کلی لفظ قلم صحبت کردیم و از کارش پرسیدم که گفت دانشجوی زبان فرانسه توی مجتمع دروازه تهران دانشگاه آزاده.ارتباط ما شروع شد و من به خاطر عادتی که دارم روز 3 بحثو کشیدم به سکس و این حرفها که خودتون میدونین جنده از زیرت پا میشه بهت میگه من تا حالا این کارو نکردم، ایشون هم کلی ادای شیخ واسم آورد که فقط به خاطر تو میخام سکس کنم و تو رو دوست دارمو ....
1 هفته بعد از فرید کلید و گرفتم و رفتیم خونه اش.همین که با هزار تا بدبختی دور از چشم همسایه ها رفتیم تو (باز تعجب نکنین تبریز این چیزا عاددیه) بهش گفتم ژورنال داریمو زود باید برم کلاس پس سریع کارمونو بکنیم بریم.سر پا از پشت چسبیدم بهش.انصافا کون خیلی نازی داشت خودمو هی میمالیدم به کونش.از صحبتهای قبلیمون میدونستم خیلی حشریه برا همین با کمترین مالیدن تحریکش کردم.ببخشید7 ماه قبل بود برا همین خیلی از حرفامون یادم رفته.برگشت و لب تو لب شدیم.لبهای نازی داشت گفتم که کلا خیلی خوشگل بود.آروم آروم اومدم طرف گردنشو دیگه کارو یکسره کردم.حشرش زده بودبالا، سریع لباساشو درآوردم. گفت میخام کیرتو بخورم.منم گفتم مال خوده خوشگلته.بعد اینکه یکم ساک زد دیدم بابا این از اون 7 خطهاست که روزی زیر 3 تا کیر میخابه.خیلی حرفه ای ساک میزد.بلندش کردمو دوباره لب تو لب شدیم.یکم سینه هاشو مالیدم و لباساسی خودمم دراوردمو دوباره شروع کردم به خوردنه سینه هاش. گفت دارم میمیرم کوسمو بخور منم با اکراه شروع کردم به خوردن. بعد 2 دقیقه دیدم یواش یواش میخاد ارگاسم شه آخه آآآآآآآآآههههههههههشش رفته بود هوا. گفتم میخام بذارم تو کونت گفت اصلا راه نداره و فقط لا پایی.عجب گیری کردیم وقت کمو خانم کوسه داره ادا درمیاره.خدا برکت بده به این ژل لیدوکائین(البته از فرید هم به خاطر پیشنهادش ممنون).آوردم گفتم بابا من دکترم همچین میکنمت که هر روز زنگ بزنی ازم بخوای بیام بذارم تو کونت.با 1000 بدبختی راضیش کردم.ژل و زدم دوره سوراخه قهوه ای کونشو با انگشتام افتادم به جونه کونش.5 دقیقه ای طول کشید تا اینکه دیدم بله الان دیگه وقتشه.خودشم ازم میخاست بکنم چون هم زمان داشتم کوسشم میمالیدم و حسابی G-Spot رو هم تحریک کرده بودم.آروم کیرمو گذاشتم جلوی کونشو فرستادم تو.دیدم بله ایشون داره آه اوه میکنه.گفتم که این کاره بود و سکس زیاد داشت فقط واسه ما پزشکا مومنه میشنو دروغ میگن که شاید روزی بخایم باهاشون ازدواج کنیم.آروم آروم تلمبه میزدم کیرمم به خاطر ژل کمی بیحس شده بود دیدم بلند شدو نشست رو کیرم دیگه راحت میرفت تو.مثل lanny barbi شده بود ستاره پورنو و منم فقط حال میکردمو یاد اون لحظه ای که ازش ساعتو پرسیدمو ضایعم کرد از زیر براش تلمبه میزدم.2 بار ارضا شد و حالی دیگه براش نموند.پا شدم قنبلش کردمو تلمبه زدم تا اینکه دیدم آبم داره میاد فوران ابم بودو قلیان احساس سکسیم که به ثمر نشست.آبمو تو کونش که خالی میکردم کلی قربون صدقم میرفت،اونقدر که آخرش داشتم به خودم امیدوار میشدم.

ببخشید اگه نتونستم سکسشو کامل بنویسم.این داستانو نوشتم که از ماجرا خبردار شید چون میخام بهترین سکس عمرم رو که با همین خانم کوسه با همراهی فرید داشتیم براتون بذارم.اگه موافق بودین نظر بدین که بذارم یا نه!!!!!!
در ضمن انصافا هر کسی نظر خودشو بنویسه نه اینکه نفر اول هر چی گفت(خوب یا بد) بقیه ازش طرفداری کنن.
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
سکس کثیف با جنده

من دوسالى بود كه واسه پزشكى رفته بودم ارمنستان و بعد از دو سال يه سرى اومدم به خانواده بزنم.حدود يك ماه و نيم .10 روز از اومدنم گذشته بود كه بد جورى كف كردم.يكى از دوستام خيلى اسرار ميكرد كه يه خانم هست بريم بكنيمش.راستش يه بار هم رفتيم جاشو ياد گرفتم ولى گفتم من خانم نميكنم.خيلى بهم فشار ميومد.شبش تصميم گرفتم فرداش برم سمت خانومه بدون اين كه كسى بفهمه بكنمش كه ابروم هم جلو دوستم نره.فرداش رسيد و با داداشم هماهنگ كردم برام خونشو خالى كرد و ماشينش رو هم بهم داد.رفتم پاتق بيتا خانم كه بهش ميگفتن بيتا جون.از دور ديدم يه پاترل وايساده همون جا.رفتم پشتش ديدم بيتا از دور داره ميره طرف ماشين.با خودم گفتم اين همه راه اومدم نامرديه دست خالى بر گردم.از ماشين پياده شدم دويدم طرف بيتا.يهو جا خورد منو اونجورى ديد.سلام كردم گفتم من از مشترياى قديمتم الان هم مسافرم امروز به من يه حالى بده جبران ميكنم.گفت مشتريامو چيكار كنم.گفتم هرچى اونا ميدن من دو برابر ميدم تا شب هم فقط با خودم باش.قبول كرد رفتيم سوار ماشين شديم كه يارو پاتروليه شاكى شد.از بغلش رد شديم كه افتاد دنبالمون.منم كه ريده بودم تو خودم.اخه سه تا ادم نخراشيده سيبيلو تو ماشين بودن و گيرشون ميفتادم هم بيتا رو ميبردن يه دست هم كون منو ميزاشتن.كلى گاز و ويراژ دادم تااز دستشون فرار كرديم و رفتيم طرف خونه داداشم.تو ماشين يه بوى بدى ميومد.گفتم لابد تند رفتم چسيده.ولى بو چس نبود.بى خيال شدم رسيديم خونه.رفتيم داخل و نشست رو كاناپه.منم رفتم لباسامو در اوردم و فقط با يه مايو پاچه دار اومدم بيرون.همش ميترسيدم يه چيزى بلند كنه.اخه داداشم عتيقه زياد داره.نشستم پيشش و بهش نزديك شدم.باز هم همون بو ميومد.دستم رو انداختم دور گردنش كه ببوسمش ولى نزديك تر كه شدم حالت استفراغ بهم دست داد.بيتا بود كه بو ميداد.اينقدر عرق كرده بود و يه عطر كيرى به خودش زده بود كه بوى لاشه سگ ميداد.با خودم گفتم اينجورى نميشه بكنمش.گفتم پاشو پاشو بريم تو حموم كارت دارم.ميدونستم اگه يه جورى بگم ناراحت بشه بهم نميده.راضى شد بريم حموم.من كه مايو داشتم ولى بيتا رو بايد لخت ميكردم.اول مانتوش رو خودش در اورد.يه تاپ ابى زيرش نش بود.سينه هاش خيلى گنده بود و اويزون.شلورش رو هم در اورد.پوستش گندمى بود.كون خيلى بزرگى داشت.تاپش رو كه در اورد دوتا پسون گنده افتاد بيرون.بعد نوبت شورتش شد.كشيد پايين يه كون سياه داشت كه حالم رو به هم ميزد.رو به من كرد كه نگام افتاد طرف كسش.چشمتون روز بد نبينه رم داشت به ضخامت سيبيل بابابزرگم.لباساش بوىتعفن ميداد.رفتيم تو حموم.اول ميخواستم فقط تنش رو با صابون بشورم ولى چشمش افتاد به كيسه و سفيد اب حوس كرد كيسش بكشم.يه خورده كه بخار جمع شد كيسه رو برداشتم شروع كردم كيسه كشيدن.من هى سفيداب ميزدم اونم از تنش كثافت ميومد.كف حموم شده بود پر از چرك سياه.با كف پام احساستون ميكردم.بعد نوبت رم زنى شد.ژيلت داداشم رو برداشتم افتادم به جون موهاى پا و كس و كونش.حالا هرچقدر ميزدم تموم نميشد كه.به داس نياز داشت.با هر بدبختى بود موهاشو زديم و سرش رو هم با نصف شامپوى گرون داداشم شست و ليف هم زد و رفتيم بيرون.با حوله داداشم خودم و خشك كدم همون حوله رو دادم بهش.اومديم تو اتاق خواب و سشوار رو روشن كردم و خشكش كردم.تنش كه خشك شد خواست بره لباساشو بياره نزاشتمش.حالا كه لازمش ندارى.باشه واسه بعد.رو تخت خوابيديم منم به خاطر خيس شدن مايو درش اورده بودم.رفتم ازش لب بگيرم .مشغول شدم ولى دهنش هم بو پياز ميداد.خدايا حالا اينو چيكارش كنم.بى خيال شدم رفتم طرف سينه هاش كه نصفش رو نوك احاطه كرده بود.شروع كردم به ليسيدن و خوردن.كلم وسط سينه هاى گندش گم ميشد.وقطى سرم رو وسطشون فشار ميداد نميتونستم نفس بكشم.خلاصه با فشار سرم رو برد طرف كسش.نميخوستم بليسم ولى يه دفعه دهنم رو جلو كسش ديدم.يه بوى عجيبى ميداد با اين كه شته بودمش.دل رو زدم به دريا و شروإع كردم خوردن.اولش مزش ترش بود يه خورده كه ليسيدم و با دستم كس گنده سياهشو ماليدم دهنم تند شد.اون موقع بود كه به اين فكر افتادم كه يه روزى كير سه تا پاتروليه رفته اين تو.يهو حالم به هم خورد و خودمو انداختم اونور تخت.بيتا گفت چت شد؟گفتم معدم خاليه حال تهوع بهم دست داده.كلى تف كردم روى تخت و دهنم رو ماليدم به رختخواب كه مثلا تميز بشه ولى فكرش حالم رو به هم ميزد.گفتم حالا تو بيا جلو.شروع كرد با كيرم ور رفتن كه يه كم بلند شد و كرد تو دهنش.موهاش هنوز خيس ببود و ساك كه ميزد خيسيس با تنم برخورد ميكرد و چون سرد بود حال رو از سرم ميپروند.بى خيال ساك شدم .ميخواستم بكنمش كه گفت من برم جيش كنم و بيام.كفرم در اومده بود گفتم نميخواد من كمرم شله زود ابم مياد تا برى برگردى كيرم دوباره ميخوابه.كاندم رو گذاشتم رو كيرم و رفتم وسط لنگش و كيرم رو كردم تو كسش.خيلى گشد بود مثل اين كه دوتا كيسه فريزر اب ولرم رو به كيرت فشار بدى.شروع كردم به تلمبه زدن ولى هرچى بيشتر و تند تر ميردم كيرم بى حال تر ميشد.واسه اين كه بيشتر حال بده بالشت داداشم رو گذاشتم زير كونش تا كسش بياد بالا تر.چشمام رو هم بستم و رفتم تو خيال انجلينا جولى.همينجورى كه تلمبه زدن.بيتا هم كه داشت سر و صدا ميكرد يهو شروع كرد فحش دادن ولى من اعتنايى نكردم و كار خودمم رو ميكردم.انجلينا بهم خوب حال ميداد.يه دفعه با مشت زد تو دلم كه ريدم به خودم.كيرم رو در اوردم يهو ابش اومد.دو سه ليترى اب داشت شاخم در اومده بود خدايا اين همه اب كجاش بوده.بالشت زير كونش خيس خيس شد. همين طور محو تماشاى ابشار بودم كه بيتا گفت كثافت چرا نزاشتى برم بشاشم.تو يه لحظه كيرم خوابيد.بيتا شاشيده بود رو بالشت داداشم.وقتى ميكردمش و فحش ميداد فكر كردم چون دهنش هرزه سبك دادنش با فحش همراهه.غافل از اين كه داره ميشاشه تو خودش.گه شد تو روحياتمون.نشستم رو زمين و فكر ميكردم اخه اين چه كسى بود كه ما داريم ميكنيم و تو دلم به رفيقم فحش ميدادم.بيتا خودش هم خيلى خجالت كشيده بود و ميخواست جبران كنه.اومد طرفم و روى زمين شروع كرد ور رفتن با تخمم.يه كم كه حالى به حالى شدم دوباره رفتيم رو تخت.بالشت شاشى رو انداختم اونور و افتادم روش.كاندم رو در اوردم و بش گفتم ميخوام بدون كاندم بكنم قبول كرد.به من كه نميخورد ايدزى باشم اونم كه ........خلاصه كيرمو دوباره كردم تو كسش و شروع كردم تلمبه زدن.هر كارى كردم انجلينا حال نميداد و كيرم دوباره داشت ميخوابيد.گفتم ميخوام كونتو بزارم .گفت نميشه.كلى التماس كردم تا راضى شد.برش گردوندم و كيرم رو تف مالى كردم بردم در سوراخش و فشار دادم.رفت تو.واقعا از كسش بهتر بود.درد داشت ولى تحمل ميكرد.شروع كردم به تلمبه زدن و اين بار جنيفر رو تصور ميكردم.تو همين حس ها بودم بازم بو اومد.اينبار بو گه ميومد.كير بدون كاندمم رو كرده بودم تو كون گهيش.بو كون همه فضاى اتاقو پر كرده بود.كيرم رو كشيدم بيرون يه تيكه گه بهش چسبيده بود.داشتم خودم رو لعنت ميكردم و كيرم رو با دستمال كاغذى پاك ميكردم.احساس ميكردم يكى با بيل دهنمو رويس كرده.كيرم دوباره خوابيد.ريده بودم با اين سكس كردنم.افتادم رو تخت.بيتا دلش سوخت و دوباره شروع كرد ساك زدن و همون كير گهى رو كرد تو دهنش.فكر كنم تميز ترين جاى بدنش بود.ربع ساعت ساك ميزد و با تخمام ور ميرفت كه ابم اومد.اولين قطره ابم كه اومد تو دهنش كيرم رو ول كرد.داشتم ميمردم زود شروع كردم جق زدن كه بازم ريدم و گه شد تو حالم.احساس ميكردم شيره جونم از كمرم اومده بيرون.كمرم داشت ميشكست و بيضه هام ورم كرده بود.جون نداشتم بلند شم.بيتا رفت سمت حموم منم نميتونستم تنهاش بزارم به زور بلند شدم رفتم دنبالش.لباساشو همونجا تنش كرد.شورتش اندازه شورت بيگ ماما بود.اماده شو وباره رفت رو كاناپه.دوست داشتم بكشمش.الكى زنگ تلفنم رو در اوردم و گفتم بايد برم جايى و كار دارم بيا برسونمت.بردم تا يه جايى رسوندمش و 100 تومن تيغم زد و رفت.برگشتم خونه و حموم و اتاق خواب رو تميز كردم و بالشت شاشى رو هم گذاشتم صندوق عقب كه بشورمش و بيارمش.فردا صبحش از خواب بيدار شدم ديدم دهنم پر افت شده و باز نميشه.همش يادم به مزه تند كس بيتا مىافتاد و دلم اشوب ميشد.طرف ظهر بود كه داداشم اومد ماشينشو ببره ديدم صورتش يه جوشاى وحشتناكى زده كه ادم دلش ريش ريش ميشد.گفتم صورتت چى شده.گفت شيو كردم فكر كنم ژيلت كثيف بوده.تو دلم گفتم ريدم به قبر پدر بيتا.داداشم گفت بالشتم رو كجاگذاشتى؟يادم اومد تو صندوقه گفتم ازش خوشم اومد برش داشتم واسه خودم.از تو صندوق اوردمش و بردم اتاقم.بعدش هم باقى تعطيلاتم رو با فحش دادن به خودم گذروندم.بعد ازيك سال كه دوباره برگشتم ايران شب اول كه رفتم تو اتاقم بخوابم چون تابستون بود و هوا هم گرم موهام عرق كرد.نصف شب بود كه ديدم يه بويى مياد.نگا كردم ديدم بالشت داداشم كه تو اتاق گذاشته بودم زير سرمه و بو همون بوى شاش بيتا بود.اميدوارم از اين داستان زياد حالتون به هم نخورده باشه.
دوستون دارم حتى اگه فحش بديد.
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
آغاز جندگی

اسم من انسیه هست
این اولین واقعه برای من هست که منجر شد به یه جنده تمام عیار تبدیل بشم...


سال 89 تو یه شرکت بعنوان حسابدار استخدام شدم..بعد 6ماه تمام کارای شرکت با من بود.تو شرکت کلا 4تا زن بودیم.مدیر عامل و یک کارمند مرد و آبدارچی که یه پیرمرد بود.نزدیکای عید بود که یه روز مدیرعامل اومد گفت خانم ... یکی از دوستام تو شمال یه شرکت داره و کاراش بهم ریخته یکی رو میخواد به اوضاعش سرو سامون بده....میتونی 4 روز بری اونجا و با حقوق یک ماه اینجا کاراش رو انجام بدی؟...منم گفتم باشه...راستی بگم که من طلاق گرفتم بخاطر نازایی و تنها زندگی میکنم.
خلاصه رفتیم و اون بابا هم اومد دنبالمون و رفتیم شرکتش.4تا کارمند زن داشت.تو یه ساعت اول فهمیدم این کارمندا همه از اقوام مدیر شرکت هستند و همه گاگول تشریف دارن.واسه همین اوضاع اینجوری شده.منم یه برنامه ریختم و گفتم که به دوتاشون آموزش میدم.خودم هم کارا رو براش ردیف میکنم..شب شد و محل اقامت من همون شرکت ولی تو طبقه دومش بود.مدیره یکی از همون دخترا رو گذاشت که شب پیش من باشه و رفت و ما هم در رو از پشت قفل کردیم. من یه دوش گرفتم و شام خوردیم و رفتم خوابیدم.خواب من خیلی سنگینه...


صبح که بلند شدم دیدم تنهام.متوجه شدم یه کم لباسام نامرتبه....بی خیال شدم و لباس عوض کردم و رفتم بیرون دیدم صبحانه حاضر کرده.. خوردیم و رفتیم پایین.دوباره تکرار روز قبل.....شب شد.. مدیره شام اورد ... و رفت..ما شام رو خوردیم و یکم حرف زدیم و بعد خوابیدم.فردا دیدم وضع لباسام مثل دیروز نامرتبه... مشکوک شدم....شب شام نخوردم و به بهانه سر درد رفتم و خودمو به خواب زدم...یه 2 ساعت گذشت دیدم یکی اومد تو اتاق....کنارم خوابید...بعد از چند دقیقه دیدم یکی صدا میزنه انسی خانوم...انسی خانوم...منم جواب ندادم.....دیدم داره با دست تکونم میده....دیدم زنگ زده به یکی میگه خوابید بیا....بعد چند دقیقه یکی اومد تو اتاق...دو تایی داشتن لباسای منو در میاوردن.....نمیدونستم چیکار کنم....وقتی رفتن سمت شورتم ..دیگه بیدارشدم..دیدم..بله....جناب مدیر (مهران) به اتفاق فامیلشون(سودابه) منو لخت کردن و میخوان ازم عکس بگیرن....در ضمن بگم که جفتشون لخت شده بودن.....مهران تا این صحنه رو دید....سریع اومد و منو چپوند رو تشک تخت و جلوی دهنمو گرفت....و در گوشم گفت.: اگه داد نزنی و همکای کنی که هیچ ...وگرنه تیکه بزرگت گوشته.....





یکم مقاومت کردم ولی دیدم فایده نداره .گفتم باشه...ولم کرد ..گفتم باسه چی این کارو با من میکنی....؟ که دیدم گوشش بدهکار نیست...گفت شنیدم طلاق گرفتی و نازا هستی...پس خوب به پست من خوردی.....سودابه....برو بلیس خانوم رو....سودابه اومد و شروع کرد لیسیدن گردن و سینه هام....من دیگه نمیدونستم چیکار کنم.مهران هم همش عکس میگرفت....رفت سمت کسم و حسابی لیسید.....که من ارضا شدم....2سالی بود رنگ کیر ندیده بودم....بعد 20 دقیقه مهران اومد و سودابه رفت عکس گرفت...مهران منو به شکم خوابوند و یکم گردنمو خورد...بعد یه تف انداخت در کونم و به زور سر کیرشو داد تو....دهن منو هم به بالش فشار میداد که صدام در نیاد....بعدا که عکسا رو دیدم..خودم وحشت کردم..مثل لبو سرخ شدم....5دقیقه وحشیانه منو گایید...بعد در آورد و کرد تو کسم. اونم یه 5 دقیقه تلنبه های وحشیانه زد....و آبشو همونجا خالی کرد.....





بعد بلند شد از روم و رو تخت نشست....کمی سینه هام رو مالوند...گفت: واسه امشبت بسه....فردا از غروب شرو میکنیم...باهات کار دارم....نای تکون خوردن نداشتم...آب بود که از کسم میریخت بیرون.....همونجوری خوابیدم.صبح با درد شدید بیدار شدم و لنگ لنگون رفتم بیرون...سودابه با خنده منتظر من بود....گفت: چه کس و کونی دادی دیشب تو...من 3 ساله دارم به مهران میدم نتونستم اینجور ارضاش کنم. یه چایی خوردم و رفتم پایین دیدم مهران انگار نه انگار...یه سلام خشک و خالی کرد و رفت پی کارش....همه ترسم از غروب بود.ساعت 5 کار تموم شد.همه رفت.من موندم و سودابه...بردم بالا. دیدم مهران با مدیرمون لخت رو تخت نشستن. خجالت کشیدم....دیدم میگه :خانوم موسوی این دوست ما از کارت خیلی راضی بود.تازه بعضی از توانمندی های شما هم اینجا آشکار شده که ما میتونیم تو شرکت ازش استفاده کنیم...


سودابه تو این حین مانتو و شلوار منو د آورده بود ... بعد هم کلا لختم کرد. خودش هم لخت شد.رفت و یه ست سکسی برام آورد و پوشیدم...تا صبح این دو نفر از کس و کون منون 3 بار گاییدن....صبح که شد به اتفاق مدیرمون رفتیم به سمت تهران...توی راه مجبورم کرد براش ساک بزنم.کلی هم انگشتم کرد. رسیدیم تهران گفت : از امروز جنده منی....تو شرکت..تو خونت ..یا هرجا دیگه بگم میای کس میدی . منم چاره ای جز موافقت نداشتم.فردا که اومدم شرکت زنگ زد گفت بیا تو اتاقم...رفتم گفت صبحا از این بعد 10 دقیقه زودتر بیا..الانم بیا یه ماچ از سرش بکن و برو.





رفتم یه ساک براش زدم و اونم انگشتم کرد و رفتم. عصر هم منو رسوند خونه ...تو خونه سر پایی منو کرد و رفت.فردا اومد گفت واسه عید یه تور دبی گرفتم.... واسه تو هم یه بلیط گرفتم... تو هم میای اونجا...زنم میره خید با بچه ها..منم با تو هستم...5 روز تو دبی من از اتاق بجز واسه شام و نهار بیرون نرفتم..فقط روز آخر منو برد یه چیزایی واسم خرید که بیشترش لباس زیر و لوازم آرایش بود...الان من 3 ساله زن دوم غیر رسمی رئیس هستم...چون میدون نازا هستم..خیالش راحته....منم زیاد نا راضی نیستم..حقوقم که 2 برابر شده...خرج خونه منم که میده.....بدیش فقط اینه بعضی وقتا باید به مهران هم بدم....اون هم منو مثل سگ میگاد.....وحشیانه
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
دوست دختر جنده


سلام به همگی .اسم من سامانه من یک دوست داشتم به نام نوید که یک دوست دختریبه نام سمانه داشت .من خیلی دوست داشتم اون دوست دختر خوشکلشو بکنم ولی روم نمیشد به نوید بگم چون زیاد باهاش رو باز نبودم تا این که یک روز فهمیدم که این دو تا به حال چند باری با هم سکس داشتن بعد از چند هفته من شماره ی سمانه رو از تو گوشی نوید برداشتم وبهش زنگ زدم خودم رو معرفی کردم و بهش گفتم به نوید چیزی نگه اونم قبول کرد بعد از چند هفته که باهاش اس بازی و بهش زنگ میزدم تصمیم گرفتم که آبروی نویدو پیش اون ببرم کم کم شروع کردم از بد گفتن از نوید البته نوید چند تا دوست دختر هم داشت بعد یک مدتی دیدم که سمانه خیلی با من خوب شده و منم از این موقعیت به دست آمده نهایت استفاده رو کردم وبهش همه چیز رو درباره ی نوید گفتم که اون چه کار هایی میکنه بعد سمانه این حرفها رو باور کرد واومد با من شد ولی با نوید هم کم و بیشی بود ولی نه مثل من تا این که یک روز من به سمانه زنگ زدم وبهش گفتم که خونمون خالیه و بیاد پیشم اونم قبول کرد و اومد قبل از اومدنش من کاندوم و اسپری تاخیری رو خریدم تا کاش رو تموم کنم بعدسمانه اومد خونمون و من با اون یک ساعتی با هم حرف زدیم که اون پیشنهاد داد بریم تو اتاق منم قبول کردم وقتی رفتیم تو اتاق یک صندلی بیشتر نبود من روی صندلی نشستم بعدش اون اومد روی پای من نشست تا نشست کیرم شق شد دیگه کنترل خودم رو از دست داده بودم بعد از ده دقیقه سمانه بهم گفت که فیلم سکس نداری منم از خدا خواسته براش فیلم آوردم تو کونم عروسی بود داشتیم فیلم نگاهمیکردیم که دیدمسمانه خیلی حشری شده بود و خودش رو میمالید و رو به من کرد که و گفت که بیا منو لخت کن منم هول شده بودم و سریع لباسشو دراوردم کرستش هم قرمز بود وقتی کرستش رو دراوردم و وقتی سینه های قشنگشو دیدم داشتم از حال میرفتم بعد دو تا سینه هاشو با دستام گرفتم و فشار دادم ومیخوردمشون وایییییی چه حالی میداد بعد سریع شلوارشو بیرون آوردم ودیدم که یک شرت صورتی خوشکل داره از روی شرت کسشو میخوردم و حال میکردم بعد شرتشو یواش یواش دراوردم و کس خوشکلش رو دیدم خیلی صاف بود منو دیوونه کرده بود بعد اونو درازکشوندمش و اون با دست سرم رو برد جای کسش و هی میگفت بخور منم کسشو زبون میزدم و کیف میکردم بعد از چند دقیقه ای دیدم اومده سراغ کیرم و هی با زبونش اونو لیس میزد منم هی کیرم رو تودهنش عقب و جلو میکردم بعد اونو دراز کشوندم و با یک اشتیاق خاص کیرم رو تو کونش کردم یواش یواش کیرم رو جلو میبردم و اون کونشو از شدت درد جلومیبرد و نمیذاشت من تا آخر ببرم بعد با دو تا دستم کونشو محکم گرفتم و یک تلمبه محکم زدم بعد یک جیغ از ته دل کشید و عادت کرد به دردش و بهم میگفت که بیشتر بزن منم ول نمیکردم با تلمبه های متوالی کونشو بدجور پاره کردم بعد کیرم رو دراوردم واونو به پشت دراز کشوندم و پاشو باز کردم و کیرم رو تو کسش کردم وای چه حالی داد
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
اولین سکس با جنده

سلام من سعید هستم و22 سال سن دارم و این خاطره هم مربوط به حداقل 5 سال پیش میشه تو زندگی تقریبا جزء اون دسته از آدم های هستم که دوست دختر زیاد دارن ولی هیچوقت با هیچ کدوم از سکس حرفی نمیزدم و یه حدو حدودی رو همیشه رعایت میکردم واسه همین بد جوری تشنه سکس بودم اخه نمیدونی هر شب فیلم سکسی ببینی آخرش خود ارضایی کنی چقدر دردناکه؛ همیشهدوست داشتم که یه دختر خوب گیرم میومد و زباونمولای کس صاف و بدون موش میکشیدمو و اون همهمزمان کیر من و بخوره یعنی یه 69 به تمام عیار ولی حیف که نه هیچ وقت خونه داشتم ونه دوست دختری که باهاش تو سکس طبعیی باشم وهر وقت اراده کنم بیاد یه حالی بده یه حالی بگیره و بره ولی شکر خدا الان تمام این ها جور شده و من هر وقت بخوامیعنیخونه خالی باشه بیاد یه حالی به سعید بده بره ... خو ب بهتره از اون شب خاطره انگیز بگم
تقریبا 5 سال پیش بود و من 17 سالم بود تو یه روز داغ تابستونی که تو اوج شهوت بودم از خونه زدم بیرون تقریبا هوا تاریک شده بود رفتم سر کوچه چندتا دختر دید بزنم که حسن دوستم امد و طبق معمول همیشه بحث رفت سر دختر وکس و..... که یه دفعه حسن بهم یه پیشنهاد داد (حتما حدس میزنین چه پیشنهادی داده) گفت : بیا بریم کس بکنیم اولش خندیدم گفتم کی میاد به من و تو کس بده که جدی شد و گفت خوب معلومه خانوم محترم و شخیص جنده !!!!
گفتم کسی رو سرغ داری یه دفعه با خنده گفت نه تازه فهمیدم منو سر کار گذاشته بود ولی من بدجور هوای کس کرده بودم واسه همین گفتم جدی جدی بیا بیریم جوینده یابنده است (که واقعا هم هست !!!)
رفتیم سراغ یکی از دوستان که اونم سر کوچه ما یه سوپرمارکت داشت ولی خودش بچه یه محله جنده خیز شهر بود که اتفاقا چندتا آدرس توپ هم داشت که یه مورد انتخاب کرد که باید میرفتیم خونه ش طرف و میگایدیم پول و اِخ میکردیم و میرفتیم
ساعت تقریبا 9 شب بود که راه افتادیم تو مسیر حسن جند نخ سیگار خرید ولی منی که همیشه پایه ثابت سیگار بودم گفتم نمیکشم آخه دوست نداشتم جنده محترمه از بوی سیگاری که از دهنم میاد رنجیده خاطر بشه و حالش بهم بخوره خلاصه حسن خودش با اون یکی دوستم که سید صداش میکنیم کشیدن وقتی رسیدیم در خونه دیدم یه خونه کلنگی با یه در کوچلوی چوبی اولش یکو ترسیدم گفتم بیا برگردیم این دخمه دیگه کجاست که منو آوردی و لی یه ثانیه بعد پشیونشدم اخه شهوت لامذهب دخمه مخمه حالیش نیست
سید رفت زنگ درو زد که یه زنگ مخفی بود و از زنگ اصلی خود خونه بود یه چند دقیقه واستادیم کسی نیومد ناامید و مایوس خواستیم برگردیم که یه دفع در باز شد ویه زنی که یه حوله سرش بود امد و با دیدنش به سمتش رفتیم و و با نگاه اول خودم لعنت کردم که این دیگه چه عجوزه ایه ولی امان از دست شهوت و شهوانی شدن
با طرف وارد مذاکره شدیم که گفت باید یکی یکی بیاد تو و نفری دقیق یادم نیست 3 هزار گرفت یا پنچ تومن (دوستان عزیز لطفا به من نخندیدن آخه جریان پنج سال قبل و کسش هم تعاونی و ارزان قیمت بود)
در ضمن یادم رفت از اول وقتی که رسیدم در خونه ش یه استرس شدیدی داشتیم که چند تا دلیل داشت:
1- اینکه واسه اولین بار میخواستم یه حالی به سعید کچولو بدم(منظور کیرمه)
2- به خاطر ترس از پلیس و عقد شدن با یه زن همسن ننم و کسی که هزارتا کیر به تنش خورده
3- دلیل آخرش هم نمیدونم کلا چه مرگم بود شاید تلفیق دو دلیل بالا بود
خلاصه اول به حسن گفتم تو برو تو من یکم میترسم اگه همه چیز خوب پیش رفت منم بعد تو بیام بعد بیسیت دقیقه حسن خروسی کس و کرد امد ولی جندهه عصبانی بود و برگشت بهم گفت اصلا نمیخواد توبیایی اون لحضه غم عالم ریخت تو دلم دیگه داشت گریه م میگرفت که سید گفت بذار بیاد گناه داره و تو پولتو بگیر مثل آدم کستو بده
رفتم داخل خونه رو بست که یه دفع از تو کوچه صدایه یه ماشین امد که از قضا در خونه نگه داشت از صدای موتور ماشین معلوم بود که ماشین مدل بالاییه که یهوو یاده بنزهای پلیس افتادم خود جندهه هم یه ترسی تو صورتش پیدا بود گفت پلیس نباسه عقد کنن ... از سوارخ در رفت ببینه که این ماشین کیه
باورتون نمیشه تمام قلبم داشت از جا کنده میشد مخصوصا لحظه ای که چند تا از درهای ماشین هم زمان بازشد و محکم بسته شد با خودم گفتم خاک بر سر بدبختت شد سعید هنوز هیچ گوهی نخورده پلیس امد بگیرتت وسط حیاط خشکم زده بود از ترس پاهام سست شده بود و تنها کاری که تونستم اون لحضه بکنم به در دیوار ها یه نگاهی انداختم که از کجا میشه فرار کرد و چون اطراف اون جا ساختمان های بلند بود و این خونه وسط اون های گیر افتاده بود تقریبا هیچ راهی نبود ناامید شدم ونفسم از شدت ضربان قلبم بند امده بود (کاش جلی من بودین تا میفهمیدین چه حالی داشتم اون لحضه)
تمام اینها تو چند ثانیه طول کشید که جندهه امد گفت پلیس نبود که یه نفس عمیق کشیدم و به دور و برم یه نگاهی انداختم یه حیاط خاکی داشت که دوتا اتاق چسپیده بهم داشت معلوم بود که تو یکیش ادم هست و احتمالا بچه های زنه داخل اون اتاق بودن که منو به اتاق بغلی راهنمای کرد که تقریبا به جز یه دست رختخواب چیز دیگه ای نداشت که رختخواب پهن کرد زیرمون نرم باشه
یه دفعه بی مقدمه شلوارشو کشید پایین از زیر شرت نداشت و انصافا کس تمیزی داشت یا من از شدت هیجان حالیم نبود
خلاصه رفت کاندم بیازه که یه دفعه با یه پلاستیک فریزر تو دستش برگشت با تعجب گفتم نکنه اینو میخوای بکشی سر کیرم که عصبانی جواب داد نه احمق جون این اوردم که اخر کار کاندم و که پر کردی بندازم داخل پلاستیک
خیالم راحت شد یه نفس عمیق کشیدم که گفت اول پول !!! بعد یه ساعت شمردن و دسته کردن اسکناس ها کل موجودی جیب مبارک و به خانم محترمه مکرمه .....جندهه تحویل دادیم و مجوز ورود وگرفتیم
طرف فقط از پایین لخت کرد منم اول شلوارو نصفه در اوردم و خود جندهه برام کاندوم گذاری کرد و درازکشید پاهاش و از هم باز کرد کیر کردم داخل کسش مشغول شدم که دیدم فایده نداره باید کامل لخت بشم و درعرض سه وت کامل لخت پتو شدم پریدم رو کسه مشغول تلمبه زدن شدم که بعد چند دقیقه که حس میگرفتم که برم تو اوج لذت یهدفعه پارازیت ول میکرد میگفت زود باش که این کار خودش باعث بهم خوردن تمرکز من میشد و به تاخیر مینداخت ولی به هر صورت حسابی دق و دلی مو خالی کردم و گایدم تا آبم امد و بلند شدم
بعد یادم افتاد طرف عصبانی بود از دوستم که دلیلشو پرسیدم که گفت دوستت بوی بد سیگار میداد که حالمو بهم میزد و با این حال همشش ازم لب میگرفت وهمچنین لحظه آخر مثل وحشی ها کاندوم پاره کردده بود وتمام تن و کس جندهه رو آب حیاط (شما بخوانید آب کمر) کشیده بود و میگفت کلا کثیف بود
ولی در عوض ازمن تعریف کرد و گفت تو خیلی تمییز و خوش بدن هستی ولی وقتت رو با جنده های مثل من تلف نکن شنیدن اون جمله ها از دهن اون زن برام خیلی عجیب بود
که گفت من به فکر پولش نیستم وگرنه این حرفو نمیزدم آخه روزی صد نفر میاد و من مجبورم که خوذ فروشی کنم حتی اگه به پولش نیازی نداشته باشم وگفت این حرفها روبرای این بهت میگم توهنوز سنت پایینه و بهتره با یهدختر هم سن و سال خودت دوستت بشی و با همون عشق باز کنی
بعد اون حرفها از خونه زدم بیرون و به دوستام ملحق شدم سید خودش نرفت پیش کسه و همون جا ازما جدا شد رفت خونه و من موندم با حسن و جیبی خالی که تا خونه مجبور به پیاده روی شدیم
این بود خاطره تلخ و شیرین من از اولین سکس
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
مهندس و فروشنده جنده

سلام سینا هستم .
من مهندسی علوم دارم با حدود بیست سال سابقه کار 43 سال سن وضع مالی ام هم بد نیست شکر خدا متوسط رو به بالا
داستان از اونجایی شروع شد که برای تعمیر خونه ام نیاز به کاشی و سرامیک و توالت فرنگی پیدا کردم رفتم نزدیکای میدان مادر او طرفا ( چون بچه تهران نیستم آدرسا رو دقیق بلد نیستم ) ( شهرستانمون هم با تهران نیم ساعت فاصله داره ) یه خیابون بود کلا لوازم بهداشتی منزل میفروختن خلاصه تو یکی از همون فروش گاه ها یه زنی حدود 46 ساله فروشنده بود . که از همون نگاه اول دیدم شدید میخواره . من قدم 181 وزنم 90 . خلاصه رفتم تو کار شیرین کاری و شوخی سفارش هارو دادم قرار شد که با وانت بفرستن منم پشت کارت ویزیتم شماره تلفن همراه خصوصی خودمو نوشتم گفتم که این شماره هارو تو ساعت کاری جواب میدم و این شماره هم برا ساعت که کار ندارم میدم به شما خلاصه خانومه شماره منو گرفت تا دم در برا بدرقه اومد منم سوار ماشین شدم یه 206 تیپ 2 سفید دارم .


بارها اومد و دیدم یکی از خط های کاری ام زنگ میخوره جواب دادم : بفرمایید
سلام جم هستم خواستم ببینم بارها رسیده به دستتون
- سلااااااام خانوم خانوما ( کلا کونده پرو هستم بخصوص پشت تلفن ) گفتم به اون خطم زنگ میزنید منتظرتون بودم
خلاصه کمی کس شعر گفتم و بعد دو روز دیدم یه اس ناشناس رو همون خط غیر کاری دارم گفتم شما
- شیوا هستم
- سلام خانوم خشگله ..
یه دوروزی تلفنی حرف زدیم و قرار گذاشتم باهاش کجا ؟
بهش گفتم به علت فشار کاری که دارم جمعه ها میتونم بیام اونم خوشحال که فقط جمعه ها تعطیله . خلاصه بهش گفتم 5 صبح میدون ونک ( چه کونی ازم چاره میشد برا صبح با شدن ) گفت چرا 5 صبح گفتم بخاطر اینکه بیشتر با هم باشیم
خلاصه 5 صبح میدون ونک رسیدم و خانوم خانوم ها سوار ماشین شد گفت کجا بریم گفتم بریم پیست آبعلی گفت باشه تو را هم دستاشو گرفتم و گفتم از خودت بگو گفت یه دختر دارم 24 ساله مجرده خودمم که طلاق گرفتم با پول مهریه که گرفتم همون دورو بر یه خونه خریدم . اون گفت تو از خودت بگو گفتم مهندس علوم دامی هستم متخصص جیره نویسی از مجرد از صبح تا بوق سگ هم کار میکنم خونه بابا م هستم و یه خونه دارم که دست مستاجر بوده دارم تعمیر میکنم بدم دست مستاجر بعدی .!


خلاصه نزدیکای آب علی بودیم دیدم خوابه رسیدم آبعلی ساعت حدود 6 صبح بود صداش زدم دیدم جواب نمیده یکم صورت نازشو با پشت انگشت اشارم لمس کردم گفتم خانومی رسیدیم نمیخوای بیدار شی . روسری اش از سر کامل افتاده بود چشماشو باز کرد و با خمیازه گفت چه زود رسیدیم یه کم دورو برو نگاه کرد گفت هوا هنوز تاریکه ( اخه زمستون بود ) بزار بخوابم گفتم میخوای سوپرایزت کنم . خندید خودشو یکم جم و جور کرد و گفت بکن گفتم صندلیتو بخوابون .
- با تعجب : وا چرا
- گفتم بخوابون کاریت نباشه
خوابوند و تو همون حالت دراز کش کتم انداختم روش گفتم بخواب قشنگ من یه بوس کوچولو از لپش کردم گفتم فعلا همین جوری میچرخم تا خواب شما تموم شه خندید گفت دیونه . یه کم طول کشید تا بخوابه وقتی خوابید یه فکری به سرم زد سریع سر خر و کج کردم و راه افتادم ساعت حدودای 9 بود یه جا وایسادم تا یه هوایی به کلم بخوره .
وایییی چه حال میداد بعد چند ساعت رانندگی تو سکوت نسیم ملایم دریای بابلسر
دیدم یه دفه صدای جیغش در اومده از ماشین پیاده شد منو بغل کرد تو همون حالت که داشت بوسم میکرد گفت عجب سوپرایزی داشتی .
خلاصه چند تا کیک و شیر کاکائو خریدم رفتیم دنبال ویلا یه ویلا اجاره کردم و رفتیم برای ناهار . ناهار و خوردیم برگشتیم ویلا رفتم تو اتاق خواب اونم پشت من اومد سریع بقلش کردم با هم افتادیم رو تخت گفتم موافق یه چرت کوچیک هستی گفت چرا که نه شروع کردم به لخت شدن گفت چیکار میکنی گفتم عادتمه لخت بخوابم ( البته شرت پام بود ) گفتم تو هم راحت باش اونم مانتوشو در اورد روسریشو هم در آورد مون با یه بافت و شلوار جین گفتم میپزی که اینجوری خودم بافتشو در آوردم و موند با یه تاپ و شلوار .رفتم رو تخت و دستمو باز کردم گفت بیا انجا بخوابیم . اومد بغلمو تا خواست حرف بزنه یه لب عمیق ازش گرفتم فکر کنم حدود 30 ثانیه ای شد .
نوک بینیمو رو نوک بینیش اینور اونور کردم گفتم خوشگلیا خندید تا خواست حرف بزنه دوباره یه لب دیگه گرفتم دوباره با نوک بینی این بار به لپش زدم گفتم و تو مال من میشی امروز دوباره تا خواست حرف بزنه انبار هم محکم بغلش کردم هم لب گرفتم جوری که نفس کشیدن براش سخت شده بود . آمپر جفتمون زده بود بالا دیگه دیدم وقتشه شروع کردم مثل دیوانه ها خوردن لب و گردن و چاک سینه هاش . تاپشو در آوردم بعد مثل وحشیا افتادم به جون شلوارش . شلوارو در آوردم و از نوک پا تا شکمشو شروع کردم به بو کردن گفتم حاضری تا اومد بخودش بجنبه با دندون و دست شرو کردم به پاره کردن شرتش یه شرت توری سیاه بود واقعا پاهای جذابی داشت بخصوص کون و روناش دیونه میکرد آدمو عجیب به هم میومد و رو هم سوار بود انصافا انگار قسمت کمر به پایین شو تراش داده بودن . بقلش کرد بلندش کردمو نشنودمش رو پام تا اومد چیزی بگه گفتم هیس دست انداختم سوتینشو پاره کردم سینه هاش ولی عجیب شل بود بزرگ و شل ولی مهم نبود تو اون آمپر بالا هرچی بود میچسبید با دستام سینه هاشو جمو جور کردمو شرو کردم به خوردن دوباره از گردن تا کسش و خوردم انصافا نمیخورد به کسش و باهاش که 46 ساله باشه سر مو آوردم بالا دیدم چشماش خماره و اشاره کرد که بلندش کنم بلند کرد دیدم زد تخته سینه ام ولو شدم رو تخت افتاد به جون شرتم کیرم شرتم و با دندون تا سر کیرم کشید پایین یه دفعه گرفت تو دستشو شروع کرد به خوردن منم گفتم بچرخ که منم بیکار نباشم پدرسگ خیلی حرفه ای ساک میزد منم همون زیر شرو کردم به خودن کس و کونش انگشتم و تا ته تو کسش میکردم کس خوبی بود نه تنگ بود نه گشاد . انقدر خوردم که زبونم سر شده بود یه گاز از لپ کونش گرفتم جوری که درجا کبود شد
سریع بلند شدم انداختمش رو تخت بدون خیس کردن کیرم با آب دهن کردم توش یه دو دقیقه ای تلنبه زدم دیدم آبم داره میاد در آوردم شروع کردم دوباره بخوردن کسش سه چهار دیقه خوردم و دوباره کردم کارم شده بئد این تا حس میکردم آبم میخواد بیاد در میاوردم و میخوردم و انگشتش میکردم تا نیم ساعت چهل دقیقه کارم این بود تو پوزیشن ها مختلف میکردم حتی با وجود 75 کیلو وزنش سر پا شدم بقلش کردم گاییدمش باز دیدم آبم داره میاد دیگه گفتم هر چه بادا باد خالی کردم توش جفتمون از نفس افتاده بودیم جوری که بدون اینکه دستشویی بریم خوابیدیم نیم ساعت بعد بلند شدم دیدم ابم از لب کسش راه افتاده دوباره راست کردم تو همون حال خواب بی وقفه تلنبه زدم اینبار 5 دقیقه کشید تا ابم بیاد بازم خالی کردم تو ش بلند شدیم رفتیم دستشویی وقتی دیدم نشست که خودشو بشوره دوباره راست کردم وقتی بلند شد برشگردوندم و دستاشو تکیه دادم به دیوار و کردم توش وای که چه حالی میداد یه کیر داغ بره تو یه کسی که با آب یخ شسته شده اینبار ده دقیقه طول کشید آبم اومد و جالب بود که اونم پا به پای من بدون مخالفت میومد رفتیم حمام در حین اینکه میشستمش دواره نیمچه راست کردم بهش گفتم اجازه هست از عقب که دیدم به شدت مخالفت کرد و با اینکه تو ذوقم خورده بود گفتم قنبل کن که بازم کستو بگام بعد 3 بار آب ریختن اینبار دیگه آبی نداشتم که بیاد یعنی میخواست بیاد اما نبود که بیاد
نمیدونم چند دقیقه شد جوری شد که دیگه پاهام شل شده بود بدنم التماس میکرد بسه دیگه اما م دوست داشتم یه قطره آبم که بشه از من خارج بشه خلاصه اونم که تو اوج لذت بود حدود 1 ساعتی زیر دوش انواع اقسام پوزیشن هارو رفتم باز آبم نیومد دیگه خسته شدم در آوردم و شروع کردم به جق زدن که بازم نیومد کف دستم درد گرفته بود دیگه اونم فهمیده بود اومد سوراخ کونش و گذاشت دم دهنم وای چه مزه ای میداد زیر دوش وقتی سوراخشو میک میزدم دیدم داره آبم میاد تو همون حالت گفتم داره میاد من دیگه کف حموم ولو شده بود دیدم که کیرمو کرد تو دهنش همون یه آبمو هم خورد اومدیم بیرون ساعت حدودای 7 شب بود با همه بی حالی نشستم پشت فرمون و ساعتای 11 – 12 رسیدیم تهران .
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
جنده ی دو تا جنده شدم

سلام به همه دوستان
اسم من پیمانه ، سه سال پیش یه شب تو خونه مجردی خودم بودم ، داشتم تو سایتا میگشتم . چند تا داستان سکس خوندم و حالم بدجور خراب شد . ، چند روز قبلش از یه دختر تو خیابون شماره گرفته بودم ، بهش زنگ زدم ، گفتم هوس کس کردم ، اونم گفت من با دختر خالم تو خونه تنهاییم ، اگه بخوای میتونی بیای ، ولی 200 تومن می خوایم ، منم داغ بودم ، کس خل شدم گفتم باشه. آدرس گرفتم و رفتم


آژانس گرفتم ، نزدیک پل چوبی بود ، سر کوچه که رسیدم زنگ زدم ، دیدم یه دختره از در یه خونه داره دست تکون میده ، رفتم طرفش ، منو کشید تو خونه و درو بست ، تاریک بود راه پله ، رفتیم بالا دیدم یه دختره ناز با سینه سایز 80 جلوم وایساده ، دختر خالش بود
اونم که کنارم بود . 180 سانت قدش بود و سینه هاش کوچیک بود
دختر خالش فقط یه تاپ و شورت تنش بود ، اون دختره هم تاپ و شلوار
رفتیم تو اتاق اون دو تا لخت شدن و منم لخت شدم .
دختر اومد شورتمو کشید پایین ، کیرمو در آورد ، کلی کیف کرد . دختر خالش گفت یعنی این خوابیده الان ؟؟


سریع کیرمو گرفت تو دهنشو ساک زد . ، دختر خالش گفت بیا پیش من ، منو خوابوند ، کاندومک شید سر کیرم و از رو کاندوم کلی ساک زد ، خیلی بهم حال داد ، نشست رو کیرمو جیغ و داد و بالا و پایین
اون یکی اومد لبامو می بوسید و تنمو میلیسید
دختر خاله آبش اومد با چند تا جیغ بلند . ، کوسش واقعا تنگ بود.



نوبت اون یکی شد ، خوابید ، خوابیدم روش و کیرمو کردم تو کوسش ، تند تند تلمبه میزدم و از دختر خاله لب می گرفتم ، اونم آه و اوه می کرد . می گفت کیرت خیلی کلفته ، جر خوردم . گفتم تازه کجاشو دیدیی . کون می خوام . دختر خاله که گفت من نیستم ، جر می خورم . از اتاق فرار کرد . اون یکی گفت باشه ، به پهلو خوابید و گفت بکن
کردم تو کونش و تند تند تلمبه . بر عکس کوسش ، کونش تنگ بود ، آبم داشت میومد ، کاندوم رو قبل از کون کردن در آورده بودم ، گفتم بریزم توش ، گفت کشتی منو ، بریز توش و ولم کن . با چند تا ناله آبمو ریختم توش .
به کمر خوابیدم ، اونم کنارم دراز کشید گفت با کیر 20 سانتیت جرم دادی ( قطر کیرم 6 سانته )


دستاشو خیس کرد و کیرمو میمالید ، گفت باید آب منو بیاری ، گفتم کاندوم بکش کوستو بگام ، گفت نه ، گفتم شرمنده ، پاشدم لباس پوشیدم و گفتم بدون کاندوم نمی کنم . پولو گذاشتم رو میزو رفتم بیرون ، اومدم زنگ بزنم آژانس که دیدم موبایلمو جا گذاشتم ، با سنگ زدم تو شیشه ، همونجوری لخت پنجره رو باز کرد گفت چیه ، گفتم گوشیم رو میزه ،گفت‌ بیا بالا .رفتم جلو در که گفت گوشیت رو میزه برو بردار، تا پامو گذشتم تو یه چیزی محکم خورد تو سرمو دیگه هیچی‌ نفهمیدم ....



وقت چشامو باز کردم دیدم دست و پامو بستن چهار گوشه‌ تخت و به من نگاه می‌کنن. تا دیدن به هوش اومدم شروع کردن به ساک زدن کیرم ،منم نمی‌تونستم جلوی شق شدن کیرمو بگیرم . هر دو تاشون با کس روی کیر بدون کاندوم من نشستنو آبشون اومد. بعدش بهم گفتن همه شماره‌های موبایلتو برداشتیم اگه بخوای کاری کنی‌ با فیلمی که ازت داریم آبروتو می‌بریم. بعدش بهم یه فیلم نشون دادن که وقتی بیهوش بودم با کیر مصنوعی کونمو می‌کردن. میخواستم گریه کنم ... لباسامو که پوشیدم گفتن که هر موقع میخوان باید بهشون حال بدم پولم بدم . الانم سه‌ ساله که جنده دو تا جنده شدم.
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
ویدا، جنده شوهردار

سلام به دوستان باحال و علاقه مند به خاطره سکسی
من کارم نصب آنتن ماهواره هستش از پاساژ دانشکده کرج. یه روز یکی از دوستام زنگ زد و گفتش که یه خانومی دنبال نصاب ماهواره بود که من شمارتو بهش دادم راست کار خودته زنگ زد امون بهش نده وخیلی تعریفای دیگه فردای اونروز من با موتور از سمت شهریار که واسه خرید ماشین از یکی از نمایندگیها رفته بودم داشتم بر میگشتم که موبایلم زنگ خورد جواب که دادم دیدم بله همون خانومه که شمارمو بهش داده بودن بود به من گفت که تازه اسباب کشی کردن وکه من برم ماهوارشون رو وصل کنم منم با کمال میل پذیرفتم و آدرس رو واسم اس کرد آدرسش تو فاز 4 اندیشه بود منم که سر رام بود کمتر از 20 دقیقه رسیدم اونجا خلاصه رفتم سمت خونه و آیفون رو زدم و در رو باز کرد و رسیدم دم در واحد در رو که باز کرد دیدم یه زن خوشگل گوشتی حدودا 24 25 ساله سفید رو با چشای درشت و ازهمه مهمتر هیکل نازش از زیر چادر سفید نشون میداد که چه چیز لوندیه





جلوم که چند قدمی راه رفت و من از پشت سر متوجه کون ردیفش شدم که عین ژله میلرزید زیاد به رو خودم نیاوردم من که دست خالی بودم و وسایلم همرام نود رسیور رو با بشقاب و بندو بساطش آورد و من از بشقابش ایراد گرفتم و قرار شد که غروب یه بشقاب نو ببرم و نصبش کنم بهد یه استکان چای خداحافظی کردمو رفتم حول و حوش ساعت 6 عصر زنگ زدم که دارم میام تشریف دارین که گفتش مشکلی نیست راه افتادم با ماشین پدرم وسایلو لوازم رو بردم درخونشون رو که زدم ایندفعه یه آقایی در رو واکرد و کمک کرد وسایل رو بردیم تو بوی تریاک توخونه موج میزد معلوم بود که طرف معتاده و تازه از پای بساط بلند شده بود شروع کردم به بستن و نیم ساعتی از این خانوم خبری نبود که کم کم پیداش شد رفته بود بیرون خرید از در که اومد تو سلام و احوال پرسی و...





رفت تو اتاق و مانتوشو در آورد با همون چادر سفیدش اومد بیرون ویه ادکلن خیلی خوش بو هم به خودش زده بود که خیلی حال کردم بوی شهوتناکی داشت خلاصه یه ساعتی طول کشید تا راه ادازی کردم و داشتم کانالهارو میچیدم که آقاهه رفتش بیرون بعد رفتنش یکم نفسم باز شد و شروع کردم به سوال و... که این مرده کیه که گفتش شوهرمه اسمش محمود بود زنه اردبیلی بود و به من گفتش که میشه ترک روهم واسم بگیری که گفتم یه بشقاب دیگه میخاد بشقاب کهنشون رو یه جورایی سرهم کردم و ترک روهم راه انداختم و یه دفعه بهم گفت که خونه یکی از دوستام بودم که یه کانال 24ساعته سکسی دارن میشه واسم بگیریش که من بهش گفتم : اولا باید آبگرید بشه که باید ببرم دسگارو خونمون یزنم بیارمقبول کرد و من دستگاه رو بردم خونمون کاراش رو کردمو ساعت 11 قبل از ظهر بردم در خونرو که زدم در باز که شد دیدم به خودش عجیب رسیده بای شلوارک و تاب که از زیر چادرش کاملا معلوم بود





رفتم تو وسلش کردموشبکه اسپایس رو تحویلش دادم و واسه اینکه دستمزدو پول وسایل نپره خودم رو بیخیال جلوه دادم خلاصه حساب کتاب کردمو خداحافظی کردم و اومدم خونه واقعیت یه کم بیخیالش شدم . چند روزی گذشت که زنه دوباره زنگ که شبکه هامون قط شده واسه فردا صبح قرار گذاشتم و رفتم رسدم اونجا دیدم شوهره هم هستش بسط تریاکش زمین بود به ماهم یه تعارفی کرد و منم که اهلش نبودم چند دقیقه ای گذشت که شوهره رفت بیرون دوباره این بار دیگه با زنه سر حرف باز شدو اسمش رو ازش پرسیدمو گفت که ویدا هستش تلفنش هم تند تند زنگ میخورد یا رد تماس میکرد یا اینکه میگفت بعدا زنگ میزنم و مهمون دارم و از این حرفا یه جورایی متوجه قضیه شدم و دیدم بببببببببللللللللههههههه خانوم اهل برنامست و کارش اینه شوهره هم که واسش بکشی میکرد و قصدا میرفت بیرون که ما راحت باشیم ویدا خیلی روک بهم اصل قضیه رو گفت و به من گفت که اگه اهلشی برو تو اتاق خواب و ...
من یه کم مشکوک شدم ولی نمیشد از یه همچین موقعیتی استفاده نکرد خلاصه رفتم تو اتاق و یکی دو دقیقه بعد اومد تو چادر رو که از سرش برداشته بود دیدم که چه جیگریه اومد کنار من و گفتش که اگه میشه معطلش نکنیم پسرم از مدرسه کم کم میاد و رفتیم سر اصل مطلب بشمار سه لخت شدو منم همینطور حیرون موندم واییییییییییی چه بدن سفید و بی مویی داشت منم لباسامو کندمو بغلش کردمو شروع کردم به خوردن گردن و با سینه هاش بازی کردن از روی سوتین واونم از روی شورتم با کیرم که نیم خیز بود داشت ور میرفتش که خابوندمش رو تختو سکسمون کم کم شروع شد سینه های نسبتا گندشو داشتم میخوردم و گاهی هم لب تو لب و... چشاش دیگه خمار شده بود و از زیر شورتش دستمو بردم روی کسش با نوک کوسش که داشتم ور میرفتم مثل مار به خودش میپیچیداخ و اوخش اتاق رو برداشته بود معلوم بود که خیلی شهوتیه کسش به قدری خیس شده بود که امونش ندادم و چون کمی عجله داشتیم شورتش رو سریع کشیدم پائین چه کوسی تراشیده و خوش فرم کیر من هنوز کاملا الم نشده بود کمیش واسه استرس بود خلاصه بلند شدم رفتم رو سینش نشستم کیرمو بردم سمت دهنش سریع گرفت تو دهنش جووووووووون یکم که واسم خوردوآمادش کرد
بلند شدم به پشت چرخوندمش کون گندش بد جورداشت حشریم میکرد کیرمروگذاشتم لای پاش نم نم جلو عقب میکردم وسط کوسش که قمبل کونشو بالا پایین میکرد که کیرم یه دفعه رفت توی کوس نسبتا تنگ و داغش شروع کردم به تلنبه زدن باهر عقب جلو کردن من اونم عقب جلو میکرد ریتممون سرعت گرفت دوسه دقیقه ای که به اون حالت زدم دیدم که بلند شد منو خابوند به پشت سریع اومد بالا و کیرمو داد تو کوسش به قدری قشنگ بالا پایین میکرد که پستوناش بالا پایین میپرید واین صحنه داشت دیونم میکرد که زیاد طول نکشید یه آخی کشید و لرزید آبش اومد بعده این که آب ویدا اومد بلندش کردم سرپا به حالت قمبل به قدری کونش خوش نما بود که اگه دوران 14 15 سالگیم با دیدن عکس یه همچین صحنه ای خودمو خراب میکردم گذاشتم تو کوسش تند تند با سرعت زیاد دو سه دقیقه ای که زدم آبم داشت میومد کیرمو کشیدم بیرون و تموم آب کیرم رو ریختم رو کون و کمرش بیحال رو تخت هردومون افتادیم.
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
جنده زرنگ


من پارسال تو یه شرکت تبلیغاتی کار می کردم اوتجا برااینکه همه کار مشتریان خدمون انجام بدیم با دفتر نیازمندی قرارداد داشتیم و با اینکه کار اصلیمون نبود ولی اگهی نیازمندی هم میگرفتیم.منم هم تبلیغات دوست دارم هم ادعا زیادی تو این زمینه دارم اخر وقت ها هم گزارش عملکرد روزانه را برای مدیریت تنظیم می کردم.یه پنج شنبه ساعت 1 داشتم گزارش تهیه می کردم و پنج شنبه ها سرما خلوت بود متن اگهی های روزنامه که به ما دادشده بود نگاه می کردم یکیش این بود« 206 البالویی ،093****»تو دلم گفتم 206 زیر پای آدمی یه هیچ چیز از فروش و تبلیغات نمی فهمه (حالا نمی خوام دلایل فنی شو توصیح بدم اما بدترین روز و بدترین اگهی برای تبلیغ ماشینی مثل 206 بود)



گذشتو دقیقا هفته بد پنج شنبه این اگهی تکرار شد و رفتم مینوت اگهی رو دیدم مال یه خانوم حسینی نامی بود که یرای پرداخت وجه تو پارک قرار گذاشته بود(معمولا دلال ها برای پرداخت وجه جای مثل قهوه خونه بنگاه این و اون و... قرار میزارن ولی اولین بار بود میدیدم تو پارک قرار میزارن) اگر مشتری بزرگتری بود ماشین یا ملک شاخی داشت بهش زنگ میزدیم و می گفتیم اگر در فروش ملک یا ماشینتون مشکل دارید شرکت ما کمکتون میکنه ولی برای یه دارنده 206 خودمون رو کوچیک نمی کردیم...



تا اینکه هفته بعدم این اگهی تکرار شد فهمیدم کاسه ای زیر نیم کاسه است چون تو اون بازار خوب ماشین هر جقدر اگهیت بد باشه باز با دوبار اگهی دلالها ماشینی مثل اونو رو هوا میزدن خاستم از منشی و تحصیل دار مون امار قصیه رو در بیارم ولی بعد برای تابلو نشدن بیخیال شدم و شمار طرفو سیو کردم ساعت 1 که کار تموم شد تا از در شرکت اومدم بیرون به عنوان مشتری زنگ زدم به طرف
-(با صدایی سراسر شهوت در طول مکالمه) جانم
در مورد اگهی تون وقتتون میگیرم
- در خدمتتون هستم ماشینه خوبیه ببینی عاشقش میشی
- پس چرا میفروشیش
-بدی روزگار دیگه
- پس ادرسو و تایمو لطف می کنی؟
با هم جنب یه پارک خلوت ساعت 3 قرار گذاشتیم فقط توجه کنید نه درباره قیمت و مدل هیچ چیز دیگه صحبت نکردیم دقیقا همون روشی که من به بازار یاب های تلفنیم درس میدم نه من هر مرد دیگه ای با اون تلفون می کند میرفت سر قرار وقتی رسیدم از ماشین افسانه ایش پیاده شد چنان باهم دست داد انگار صد ساله میشناسمش قیافه آسی نداشت ولی کونو سینه ای تو پری داشت و پوست نرمو سفید ، مانتو بلند قهوه ای که ازجلو چاک داشت و شلوار نازک سفید





گفت بشین باید از اینجا بریم من خیلی وقت اینجام مزاحمت میشه وقتی نیشستیم از چاک ماتنوش دیدم شرت قرمزش از زیر شلوار نازکش معلومه و تازه زیپ شلوار بازگذاشته که شرتش قشنگ معلوم بشه
تو عمرم اینقدر حشری نشده بودم
گفت دیدی پسندیدی؟
منم که مطمن شدم طرف جنده است در حالی سیخ کرده بودام رو شرتش گفتم زیبایی های صاب ماشین نمیزاره ماشینو ببینم اونم گفت زیاد اونجا نیگاه کنی 150 رو دست خرج بر میداره و گفتم اگه مکان داری جلوی یه عابر بانک نیگه دار پول بردام وقتی 150 دادم به جنده ای که تو روزتامه کثیر الانتشار این مملکت تبلیغ کرده فهمیدم از من شاخ تر ام تو تبلیغات هست.
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
لاشیترین پسر شهرک

سلام اسممو نمیگم چون نمیشه این داستان و تمام چیزای توش راسته من الان 18 سالمه و چند وقت پیش داستان اینکه چه جوری لاشی شودمو از یک کسی که اجازه نمیداد دوستای دخترش دست بش بزنن چه جوری یهو به این شد
من از بچه های شهرک غربم کسایی که از بچه ها ی شهرکن میدونن که اونجا چه تیریپ شاخ بازی و از این کوسخول بازیاست
من وقتی با سامان اولین دوست پسرم کات کردم تنهاخیری که این مدت از بم رسیده بود پولش بود و اینکه دماغمو عمل کردم قیافم بد نبود ولی وقتی دماغمو عمل کردم ناموسا خودم که صحله هرکی منو میدید میرید تو خودش
افسردگی شدید و قضیه شاخ بازی و مهمونی و عکسام سر زبون همه افتاده بود یکی از داداشیام که بچه امیر اباد بود و همیشه تو ایران زمین پلاس بود اسمشو نمیگم از اسم مستعار سیاوش . منو سیاوش در حد داداشی ابجی بودیم
یه روز حوصلم سر رفتو گفتم بیا بریم بیرون رفتیم کوهسار به درخواست من یه زمانی با خالم پاتوغم اونجابود اولش که از بالا تپه ها به تهران نگاه کردم بغضم گرفت یاد گذشته افتادم سیاوش اومد بغلمو یکم کوس شعر گفت و خندیدیم چند بار دیگه هم با هم بیرون رفتیم کم کم بش حس پیدا کرده بودم و ازش خوشم می امد تو مدرسه به یکی از دوستام که شاخیمو به اون مدیونم درباره اینکه عاشقش شدم گفتم
چرا دروغ بگم من هم پول پرست و هم قیافه پرست و هم موقعیت خونه خیلی مهمه اگه ی پیر مرد کیری هم بیاد مه خونش فرشته باشه با کله حاظرم برم ...


سیاوش پولدار سبزه 175 قدش ماشین هم مزداتری
ی بار که کوهسار بودیم من سردم شدو رفتم پشت ماشین نشستم که اونهم از اونیکی در اومد پیشم نشست بغلش کردم سرمو رو سینش گذاشتم وایییی بالاخره بعد از مدتا بهم ابراز محبت کردو گفت از اون اول که دیدمت دوست داشتم و همیشه به سامانو مهدی حسودیم میشد م.... من خیلی دوست دارم بیا با هم فاب باشیم نگاش کردم و این زبون خرم زود حرف دلشو ریخت بیرون منم گفتم دوست دارم و خیلی وقته دلم میخواست بات باشم نگام کرد گفت من یک مشکلی دارم اگه می خوای باهام باشی باید این مشکلات منم بپزیری گفت خیلی حشریه و روزی کم کم ی با جغو میزنه وقتی حشری میشه بش نزنگم و سربسرش نزارم و گرنه براش بد میشه گفت ظهرا حشرم بالاستو از این حرفا منم که خیلی وقت بود تنم میخوارید قبول کردم...


فرداش ساعت 4 بود که بش اس دادم دیوس کجایی بیا بریم بیرون زود تر ندادم که نگه کرم داشت بعد 5 دیقه اس داد م.. تا بحال چند بار دادی منم گفتم مسخره این چه سوالیه بعد چند دیقه ی فیلم سوپر و بعدش هم حی جک سکسی میداد داشتیم تو وایبر چت میکردیم هاهاها خودتون هم خبردارید که پول شارژ خریدن زیاده بعد گفتم بش مثل اینکه بعد موقعی مزاحم شدن بای زود تکس داد نه با کوسخل کاریه که شده الان راستم بدجووور باید ابشو بیاری اینو که گفت کوسو نک سینه هام بدجور ویجی ویجی رفت بش دادم بروبا اسکل
گفت میخوای از خودم عکس لخت بفرستم برات گفتم والا بخدا رددادی گفت عکس کیرمو بفرستم بعد همون دیقه فرستاد واییی باورتون نمیشه ی کیر 17 سانتی صورتی کلفتیشم 5 سانتی بود وایی بدجور داغ کردم اگه داستان قبلیمو خونده باشید میدونید که نقطه زعفم کیره
گفت چه طوره گفتم کوس نگو با عکس کیر مردمو میفرستی گفت به خدا مال خودمه بعد عکس جغ زدنشو فرستاد صورتشم معلوم بود


تنم بدجور میخوارید گفتم شرط میبندم این مال خودت نیست
گفت به خدا مال خودمه اگه بود چی کار میکنی گفتم هیچکار گفت نشد باید بخووووورییییش
واییییییییی بدجور داغ کرده بودم گفتم قول میدم مابل تو نیست اگه نبود منم این عکسارو میزارم اینستا تا ابروت جلو همه بره گفت اما بود تو هم باید برام ساک بزنی گفتم اکی
گفت تاکسی بگیر بیا خونم همین الان منم گفتم اکی
چند سال پیش لیزر کرده بودم کل تنممو اونم تنها با بابای مشهدی کون گشادش که مامان باباش طلاق گرفته بودن زندگی میکرد صبح تا شبم کارخونش تو کرج میرفت واسه همین مشکله خونه نبود
ی تاکسی گرفتمو 2 ساعت بعد با این ترافیکه کیری رسیدم خونه ما ایران زمین اونا هم امیراباد
درو زدمو واز کرد با یه شلوار لشی بودو بالا تنه لخت همون دم در بودیم گفت اکی می خوای ببینیش خندیدمو گفتم قسم میخورم دروغه دست کرد تو شلوارو کیرشو کشید بیرون خدارو شکر همون بود که میگفت الکی خودم زدم به خولوچل بازی گفتم غیر ممکنه عمرن فکرشم نکن برات بخورمش من مطمءام کلک زدی گفت دست بزن ببین الکی نی وایی مثه بخاری داغ بود یکم دستمو عقب جلوکردم الکی تلاش کردم اشکم بیاد نگاش کردمو گفتم باورم نمیشه من باور کن اگه میدونستم اینطوری میشه نمیومدم برگشت از پشت بغم کردو گردنمو بوس کردو دم گوشم گفت دیگه من حالیم نیست باید بوخوریش


منم برگشتم به طرفش با مظلومیت نگاش کردم و خم شدم جلوش همون دم در ایستاده نشستم و کیروشو گرفتم یکم باش وور رفتم بعد کردم دهنم چشامو بستمو با تمام وجود خوشالو حشری می خوردشم مثه وحشیا داشتم میخورم اونم تن تن نفس میکشید دیگه کم کم صدا اههههههههههاشو حرفاش شروع شد میگفت جووون بخور که داری خوب میخوری ....دوست داریاااا
منم سرموبردم بالا تو چشاش نگاه میکردم همین جوری با لذت میخوردم 2 دیقه بعد بلند شدمو دستمو دور گردنش گرفتم و با تمام وجود لب دادم بش ی دستشو تو کمرم یکی هم دم سوراخ کونم برد و باهم تو اون بوسه رویایی همراهیم میکرد دیگه بدجور داغ کرده بودم همینجوری برد منو اتناقشو پرتم کرد رو تخت منم مثه این جندهای فیلم خیره و لبامو جم میکردمو نگاش میکردم خم شد رو تخت با بوسو لیس اومد تا گردنم یکم خوردو بعد دوباره لب بازی اصلا نمیخواستم تموم شه من وقتی حشری میشم دیگه هیچی حالیم نی


یکم که لب بازی کردیم گفت لباستو درار منم مانتو دراوردم داشتم لباسمو در میاوردم که مثه شیر گشنه نفس نفس به تنم نگاه میکرد تیشرنموئ در اوردم دیگه سوتینمو در نیاوردم خجالت کشیدم سینهام اگه یادتون باشه گفته بودم تو داستان قبلی که خیلی کوچیک بود و اونقدر سامان باش ور رفت تا گنده سفت سربالایی شد سینم 65 70 بود و از سوتینم بالاش زده بود بیرون یکی شو با انگشت شست مالید و اون یکی رو بو کرد جفت دستشو حلقه کرد پشتمو بازش کرد سوتینمو در اوردم منو خولبوند خواست بخوره که نزاشتم نمیدونم چرا ولی اصلا خوشم نمیاد بعد کلی اصرار گفت کوس ننت با یهویی دست کرد تو شلوارم انگوشتشو از لمبر کونم تا کوسو چوچولم کشید ناخاسته اه کشیدم نگام کردو گفت جووون چه اهی میکشی بعد با حاله گوشم گازو بوس میکرد و با دندون میکشیدش منم مث کسخولا بیحرکت مونده بودم گفت شلوارو شورتتو بکن منو اول شلوار و بعد با ناز شرتو دراوردم به طوری که خم شدم و کونم دقیقا تو صورتش بود با دستش یکی شو میمالوند حواسم نبود کی کرد توش مث وحشیا افتاد رومو مث سگ تلمبه میزد صدا جیغم همه اتاقو برداشته بود محکم میزد رو کونم از قس یه کاریب میکرد بلند تر جیغ بزنم ی دستشو برد زیر سینمو میمالوند و بلند بلند میگفت جنده جونم خوش میگذره با اون یکی دستشو کوسمو میمالوند واییییییییییی هم درد داشتم و هم تو فضا بودم بعد از نیم ساعت طاقت فرسا ابش اومد وای کمرم داشت میشکست اصا بدجوری درد داشتم کسکش ابشم نمیومد


لونروز تموم شد و 2 3 با دیگه همین جوری با هم بودیم تا یه با داشت لاپایی میرفت منم سرم به بالا چشم بسه تو فاز بودم که یهو درد وحشتناکی تو کوسم حس کردم کیرشو تا ته کرد بود تو کوسم روم خوابید و هر دوتامون اهوناله میکردیم من که ناخاسته داشتم گریه میکردم و با تمام وجودم بش فش میدادم ولی بعد از مدتی بم خیلی کیف میداد صدا تلاب تلاب خایه هاش به کسم و صدا اه اه جفتمون کله اتاقوبرداشته بود که همون لحظه تمام زندگیم گاییده شد باباش در اتاقو باز کردو ماتو محبوت عصبانی داد زد دارید چه غلطی میکنید یهو سیاوش با ترس برگشت و گفت وای شما اینجا چیکار میکنید گفت حرومزاده من اینجارو به تو امانت گذاشتم که هرجاییارو بیاری تو خونه من میخوای ابرو چندیلو چند سالمو ببری من زود لباس پوشیدمو رفتم شب تکس داد از رفیقم قرص زد بارداری گرفتم فردا میام ایسگاه اتوبوس دم مدرست بت میدم شرمنده واسه اتفاق دیروز...


ما باز هم با هم بودیم تا بخاطر تنوع خواهی جفت مون حی با هم کاتو با سیکی دیگه دوست میشدیم تا اینکه دوباره فاب شدیم که یه یارویی رو دیدیم که بش گفت خلیل جان چه طوری بابات چطوره شنیدم اومدی اینجا با داییت زندگی میکنی حی سیاوش بحث عوض میکرد باش منم مات و مهبوت نگاش میکردم مرده گفت شنیدم باباتو از حرم انداختن بیرون گفت اقای نمیدونم چیچی (یادم نی فامیلیش چی بود) من بعدا باهاتون تماس مکیگیرم دستمو گرفتو برد از اونجا سکوت بدجوری بین مون افتاده بود نگاش کردمو گفتم نمی خوای بگی غضیه از چه قراره گفت من بابام از نظافت چیای حرم امام رضاست داییم و دخترش چند سال پیش اومده بودن خونمون مشهد منم که بدجوری هات بودم به دختر داییم تجاوز کردم اونا واسه ابروشون اونو نامزدم کردن دایی منو اورد پیشش درس بخونم که حد اقل وارس خوبی براش باشم اما زنش قهر کردو با دختر داییم الان مشهدن من چند با میخواستم بت بگم اما نشد خیلی وقت پیش داییم پسرش مرد اسمش سیاوش بود من برا اینکه با شماها و از اکیپ بچه پاف بشم مجبور شدم حویت پسرداییمو مال خودم کنم خاستم از ماشین پباده بشم که گفت اسسم هم خلیله


بعد با ی یارو دیگه دوست شدم و بعد از چند ماه برگشتم پیشش الان هم هنو باهاشم و خیلی همو دوست داریم البته من بیشتر اها راستی اینو بگم بعد از اینکه فهمیدم همه چیزو بم دروغ گفته یه شب با چند تا از داداشیمام رفتیم خونشونو همه لباس زیرامو اطکلناشو وسایل گرونشو دزدیدم و زنگ زدیم بیاد پارک سدروس کلی زدنش و بعد منو خفت کرد و هرکاری خاست بام کرد سر این قضیه دوباره باش دوست شدم چون دوباره عاشقش شدم
عاشق وحشیبازی و لاشی بازیاش
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
صفحه  صفحه 3 از 3:  « پیشین  1  2  3 
داستان سکسی ایرانی

سكس با جنده


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA