صفحه 17 از 20
Amin19961376
سال جدید مجددا این عید کهن رو به تمامی کاربران لوتی همچین خانواده های محترم و بزرگوار شون تبریک... »»
jems007
نگار یه مدتی بود که میخواست چیزی رو بمن بگه اما روش نمیشد یه روز عصر زنگ زد شرکت... »»
jems007
و سارا تو همون حالت نشسته سرشو گذاشته بود رو سینم ولی پاها و کمرش تو همون حالت بودن... »»
darvack
روزان ابری (قسمت بیست و یکم) روزها از پی هم میگذشت و من هر روز هر روز... »»
Avizoon2
ماجراهای بهراد قسمت چهاردهم و پایانی سكس در خزر شهر 3 نیما : کس خول خوابیدی ؟... »»
Avizoon2
من آذر وسپیده قسمت هشتم و پایانی پشت سر آذر من هم وارد حموم شدم و قبل... »»
shiva_modiri
قسمت آخر: خداحافظ. عاشقان خوب - خانم مدیری؟ - بله. - من اریک هستم. اریک یانسن. - بله.... »»
jems007
قسمت یازدهم قسمت آخر من یه نگاه به کیانا کردم و دیدم داره ما رو نگاه میکنه و... »»
jems007
زير بازارچه – قسمت اخر پاييز کم کم از راه می رسيد و هوا گرفته و نيمه ابری بود.چند... »»
jems007
قسمت یازدهم و پایانی فقط به مادرش خیره شدم با خجالت سرشو پایین انداخت و گفت روز اول... »»
e_h_s_a_n
اشتباه : قسمت پانزدهم و پایانی . صبح که از خواب بیدار شدم مثل آدمای گیج... »»
jems007
- مشكل خروجيم بر طرف شد. - پس فردا شب ميري؟ - آره عزيزم ميرم .اما اونجا كارام درست... »»
drkeyvan
فریب فریبا 10(قسمت آخر) ودقایقی پس از آن ...-من در اختیار توام چی دوست داری ؟/؟-مگه... »»
jems007
یه خورده هم اینجوری کردمش. بعد همونطور توی بغلم بردمش خوابوندمش روی میز پذیرایی. میگفت مگه من دیس غذا... »»
drkeyvan
تصویرزیبای سکس 15(قسمت آخر) عشق من فکر نمی کردم تا این حد جاذبه جنسی داشته... »»
drkeyvan
مرگ و شادي 6(قسمت آخر) مامانو با همون لباس خواب نازک و توري بدن نماش بغلش کرده... »»
sina_jooon
زندگی در خدمت سه الهه قسمت پانزدهم: وداع آن روزها برای عبدی روزهایی غم بار و بغض... »»
Avizoon2
قسمت آخر : عقده سراسیمه و گیج بلند شدمو خودمو مرتب کردم..آبی به دست و صورتم زدمو مثل... »»
mohammadfa
قسمت چهاردهم خلاصه شب عيد سعيد با دو تا اتفاق تلخ و شيرين پي در پي... »»
eshghezarbdari
قسمت بیستم داستان "تحقق آرزوی سکس ضربدری": حدودای ساعت 10 بود که ندا بیدار شده بود و چون محیط... »»
