ارسالها: 2517
#3
Posted: 13 Oct 2010 12:35
سکس یا عشق؟ (۳)
صبح با بوسه های نرم و خیسش بیدار شدم . نمی دونستم کجام فقط چشمای اونو می دیدم که داشت تو چشام نگاه می کرد .
آخی بیدارت کردم گلم . سلام کردم و صورتشو زدم کنار . ازش بدم می اومد یه شبه اون همه عشق جاشو عوض کرده بود . پا شدم رفتم حموم یه دوش گرفتم و اومدم بیرون که دیدم نیست . رفته بود شرکت . نشستم صبحونه امو خوردم که صدای گوشیم بلند شد . دینگ دینگ دینگ دینگ . اس ام اس زده بود که می دونم از چی دلخوری ببخشید من فقط خواستم باهات صادق باشم . عاشقتم .
رفتم میزو جمع کردم و نشستم رو مبل سکوت خونه آرومم می کرد . صدای در اومد گلنار بود اومده بود احوالی بپرسه ببینه چیزی لازم ندارم . گفتم تنهایی لازم دارم وبا پر رویی ردش کردم . بلاخره تونستم یه وقتی گیر بیارمو بشینم و یه خورده به چیزایی که سرم اومده بود و دو رو برمو گرفته بود فکر کنم . آخرشم به این نتیجه رسیدم درسته که هر کسی گذشته ای برای خودش داره اما اون گفت که اخرین تجربه اش مربوط می شد به زمانی که منو دیده بود و عاشقم بود . خوب پس منو که دیده دست از کاراش کشیده .
اما تصمیم گرفتم یه کم براش ناز کنم . رفتم سراغ آشپزی و یه کم خونه رو مرتب کردم . تو فکر بودم که چی بپوشم تا حسابی کفیش کنم . یه شلوار توری پوشیدم از اونایی که تو فیلمای سکسی پاشونه . وسط پاش بازه وتور نداره . یه شورت سکسی سیاه هم پوشیدم . خطش رفت بین خ کونم خودم حالی به هولی شدم . یه تاپ سیاه تا روی نافم هم انتخاب کردم . موهامو جمع کردم و با یه کلیپس پشت سرم بستم و اطراف صورتمو شلخته کردم . صندلی رو کشیدم جلو نشستم واسه آرایش کردن . هرچی سکسی تر باشم کمتر بود . تو چشامو مداد سیاه کشیدم و سایه سیاه زدم دور چشام . یه رژ لب صورتی هم کشیدم رو لبام آخه بهم گفته بود این رنگ و رو لبام دوست داره و گونه هامو کاملاً سرخ کردم . دیگه نزدیک بود برسه . ساعت به 1 رسیده بود . رفتم زیر گازو خاموش کردم براش سبزی پلو پخته بودم . نشستم جلو ماهواره یه کم آهنگ گوش کردم و پاشدم با قرو رقص میزو چیدم . صدای آهنگو زیاد کرده بودم و می خوندمو می رقصیدم . نفهمیدم کی اومد . داشتم دیس برنجو جلو گاز پر می کردم که هرم نفساشو پشت گردنم حس کردم بعدم آروم دستش اومد رو شکمم تو یه لحظه رخ داد . خانومم خسته نباشه کو سلامت ؟
برگشتم دستش رفت رو کونم . گفتم سلام . دوباره برگشتمو دستشو زدم کنار و سر قابلمه رو گذاشتم رو میز . گفت اوه چه کارا کردی خانوم . دستت درد نکنه . حالا چرا دلخوری؟ اومدو از پشت بغلم کرد . چانه اشو گذاشت رو شونه ام و فشار می داد . سرش کج شده بود و داشت نگام می کرد . نمی تونستم جلو خنده امو بگیرم . گفت دیشب که حلت خوب بود چی شدی یهو ؟ گفتم هیچی برو کنار . دستشو کشید رو سینه ام که نوک زده بود . گفت إإ بمیرم توم سیخ کردی ؟ گفتم فرید مسخره نشو برو به من دست نزن . تا اینو گفتم عصبانی شد و با یه حرکت سریع منو چرخوند طرف خودش . داشتم سکته می کردم . گفت تو زن منی هرکاری که دلم بخواد باهات می کنم . این لباسارو واسه من نپوشیدی که مثه منگ از کنارت رد شم و سیخ نکنم . دلنار تو همینجوریشم منو می کشی . خواهشاً اون جریانو فراموش کن . من فقط خواستم بدونی . حالام نمی خوام زندگیمو بهم بریزی دختر . فهمیدی ؟ خیلی ترسیده بودم . با لرز خودمو از آغوشش کشیدم بیرون ورفتم اون ور میز نشستم و گفتم باشه . غذای خوب شده بود اما به کام هردومون زهر شد . با غذا بازی می کردم وسرمو پایین گرفته بودم حرفاش مثه تیر رفت تو قلب عاشقم . تپشای قلبمو بیشتر کرده بود . می دونستم داره نگام می کنه . pmc داشت یه آهنگ رمانتیک پخش می کرد . بلند شد و اومد طرفم دستشو گذاشت رو دستم سرمو بلند کردم و نگاش کردم . خیلی سریع لبمو بوسید و بلندم کرد مثه یه پر تو بغلش بودم . رفتیم تو سالن و گذاشتم زمین . گفتم فرید نمی خواستم عصبانیت کنم . گفت منم نمی خواستم دلنارمو ناراحت کنم . دستشو گذاشت رو کمرمو به حالت تانگو شروع کردیم به رقصیدن . خوب بلد نبودیم . یه کم گذشت آهنگ تموم شد اما ما هنوز تو همون حالت بودیم . فشارشو بیشتر کرد و خودشو بیشتر بهم می چسبوند . دیگه داشت کیرشو می مالید به کسم . دستشو از رو کمرم برد تو شلوار توریم . گفت این چیه ؟ گفتم کدوم ؟ سرشو برده بود لای گردنمو می مکید برام منم چنگ زدم تو موهاش . گفت اینو با دست زد رو کونم . گفتم کونه . اما........ گفت اما چی؟ گفتم نمی دمش بهت . گفت ماله خودت نمی خوام . گفتم فرید تو گناه کردی زنا کردی . می فهمی یعنی چی ؟ گفت می دونم . گفتم چه طور تحمل کنم . گفت فراموش کن . نمی تونستم زدم زیر گریه و سرمو چسبوندم به شونه اش . گفت روز به این قشنگیو خراب نکن خانومم . سعی کردم آروم باشم اما مگه می شد . وقتی حرکات دستشو سریعتر کرد . بغضم تموم شده بود . یهو ولم کرد و رفت رو مبل نشست صدای ماهواره رو بیشتر کرد و گفت بیا برام برقص می خوام خوب نگات کنم . منم رفتم و جلوش شروع کردم به تکون دادن بدنم . این رقص رو خوب بلد بودم . پشت به فرید وایسادمو دستامو بلند کردم و کونمو تکون تکون می لرزوندم براش . اونم قشنگ لای کس و کونمو نگاه می کردو چشماش خمار شده بود . رو شلوارشو نگا کردم دیدم کیرش بلند شده باور نمی کردم . سینه امو می لرزوندم نگاش از رو سینه ام می رفت رو پاهام و بعد کونم . دیگه خسته شده بودم .رفتم کنارش نشستمو سرمو تکیه دادم به شونه ی پهنش . گفتم فکر می کنی کی وقتشه؟گفت این چه حرفیه مگه من ازدواج کردم که فقط باهات سکس داشته باشم؟ گفتم نمی دونم . گفت نه خانوم من . این جوری نیست هر وقت که تو آمادگیشو داشتی می کنمت . گفتم یعنی اگه این چند روزه نشه؟
گفت ببین تو داری به خاطر گذشته من ازم دوری می کنی . نمی ذاری مثه بقیه زن وشوهرا باشیم . اصلاً نخواستم . یهو دیونه شد . ترسیدم و لبم رو گذاشتم رو لبش . می دونستم چون کیرش باد کرده حواسش سر جاش نیست و عشق و فداکاری سرش نمی شه . همینجوری که ازش لب می گرفتم دستم کردم زیر شلوارش . خودش کمربندشو باز کردو من زیپشو کشیدم پایین . لبمو از لباش جدا کردم و رفتم رو زمین کمرشو یه کم داد جلو گفت چیه می خوای بخوریش؟ هیچی نگفتم و شلوارشو کشیدم پایین . دستامو از کنار ران پاش بردم تو شرتش . یه شرت اسپرت پوشیده بود . اول تخماشو لمس کردم و بعد دستمو کشیدم رو کیرش داغ و سفت شده بود . از رو شرت لبمو گذاشتم روشو سرشو بوسیدم . بعد آروم شورتو دادم پایین تا زیر سرکیرش. گذاشتم تو دهنمو آروم آروم همراه با پایین کشیدن شرت می کردم تو دهنم . از تو دهنم زبونمو کشیدم سر کیرش که یه آهی گفت که تا ته دلم رفت . سرمو بلند کردم نگاش کنم . که سرشو به مبل تکیه داده بود و سقفو نگاه می کرد و دهنشو باز کرده بود . دستاشو گذاشت رو شونه ام . یه کم دیگه کیرشو مکیدم و از تو دهنم درش آوردمو زبونمو کشیدم زیرش و تا رو بیضه هاش روفتم و مابین بیضه ها و کیرشو لیس زدم . خیسش کردم و گرفتم تو دستم . کیرش مثه خودش هیکلیه بزرگ ودراز . درست مثه ماله مردای تو فیلم سکسی . خودش دست انداخت و بلندم کرد نشستم رو کیرش . کسم خیس بود و کیر اون داغ . دستمو گذاشتم رو سینه اش . گفتم فرید می خوامش . گفت چی می خوای . هردومون نفس نفس می زدیم . دیگه طاقتم تموم شده بود . گفت بگو دیگه . گفتم اینی که زیرمه داغ و محکمه می خوامش گفت اسمشو بگو . نمی تونستم بگم خجالت کشیدم .سرمو تکیه دادم به سرشو چشامو بستم . گفت خانومم نباید ازم خجالت بکشی من شوهرتم . بگو . گفتم کی ... کیر... کیرتو می خوام فرید . گفتم می خوای چی کارش کنی؟ گفتم می خوام بذاری توم . تو کسم . اما با چشای بسته اینا رو می گفتم . یهو جدی شد و چشامو با بوسه باز کرد و گفت جدی می گی ؟ وقتشه ؟ گفتم اره .
دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
ارسالها: 2517
#4
Posted: 15 Oct 2010 11:35
سکس یا عشق (۴)
دیگه داشتم اتیش می گرفتم وای چقدر کیرشو دوس داشتم دلم می خواست بزاره تو وجودمو حسش کنم . می خواستم دختربودنمو بهش تقدیم کنم . تو چشمای هم نگاه می کردیمو نفسامون تندتر شده بود . چیزی مابین عشق و شهوت تو چشماش موج می زد که تپش قلبمو بیشتر هم می کرد . دستشو برد زیر کونم و یکم جابجا شدم دستشو کرد تو شلوار توریم و انگشتشو از سوارخ کونم می کشید تا وسط کسم . انگشتش رو با آب کسم لیز می کرد و می مالید رو سوراخ کونم . با این کارش حس می کردم یه چیز داغی تو کونم می ره . بعد از کمی شرتمو زد کنارو سر کیرشو گرفته بود و از سوارخ وسط شلوارم می مالید به سوراخ کسم . کاملاً سرشو حس می کردم . چون قبل از عقد رفته بودیم پیش دکتر و نوع پرده مو می دونستیم حلقوی ارتجاعی بود یعنی بعد از هر بار پاره شدن می اومد سرجاش اصلاً پاره شدنی در کار نبود . سرکیرشو اروم اروم می کشید رو کسم و از آب کسم خیسش کرد . حالا دیگه حسابی سوراخم باز شده بود . داغی کیرشو حس می کردم اینقد اینکارو تکرار کرد که دیگه اهم در اومد . گفتم فرید زود باش . گفت عجله ای نیست خانومم می خوام درد نداشته باشی . حسابی واژنتو باز کنم . زل زده بودم تو چشاش اما چیزی نمی دیدم تو فکر این بودم چطور و کجا دارم زن می شم . زن تنها عشق زندگیم . یه لحظه شاید کمتر طول نکشید که یه دردی تو وجودم پیچید حس می کردم یکی داره پاهامو محکم از هم باز می کنه و دارم جر می خورم . از ته دل جیغ زدم . که فرید لبمو گرفت تو دهنش . گفت اروم باش نازکم . فقط سرشو گذاشتم توش بعد اروم اروم بیشترش کرد و تا نصفه رفت توش . خیلی درد داشتم . اشکم دراومده بود . یه اخی گفتو کیرشو دراورد . سرمو گذاشتم رو شونه اشو زدم زیر گریه . همه شهوتم یادم رفت و فقط دلم می خواست گریه کنم . شروع کرد به نوازش موهام . گفت دیدی گفتم درد داره دلم نمی آد دردت بدم . بعد دستمو گذاشت رو کیرشو با دستم شروع کرد به مالوندن کیرش اون یکی دستشم گذاشت رو سینه امو زبونشو کرد تو دهنم . هنوز اشک تو چشام بود که حرکت اب کیرشو حس کردم و نفس نفس زدناش شروع شد و ابش ریخت رو شکمش .
بعدش بلندم کرد و رفتیم رو تخت دراز کشیدیم . رفت پایین که کسمو معاینه کنه . گفت خانومم تکون نخورده . گفتم خوبیش به همینه دیگه .گفت قربون این خوبی هات .
بعدش کنارم اومد و یه دستشو گذاشت زیر سرمو و با اون یکی دستش صورتمو نوازش می کرد . گفتم فرید فک نمی کردم اینقدر درد داشته باشه . نکنه کیر تو زیادی گنده اس . خندید و گفت نخیر کس جنابعالی زیادی تنگه . و بعد سرشو چسبوند به پیشونیمو وگفت زن شدنت مبارک و کمی بعد خوابش برد . اما من از درد و سوزش نمی تونستم اروم بگیرم حتی خون هم نداشتم . دستمو کشیدم تو موهاشو لمسش کردم . هیچ وقت فکر نمی کردم به این روز با این فاصله کم برسم . نمی دونم کی ساعت 4 شد که صداش کردم فرید پاشو دیرت شد . مثه آدمای مست چشماشو بازکردو لبمو بوسید و گفت قربونت دلنارم . بعدش بلند شد و یه دوش گرفت و رفت شرکت با یه بوسه از هم جدا شدیم . وقتی رفت خیلی احساس تنهایی کردم . یه دوشی گرفتمو رفتم پایین پیش گلنار . امیدوار بودم از دستم ناراحت نشده باشه . که با خوشرویی اومد به استقبالم . مثه همیشه که همه حرفامونو برا هم می گفتیم همه چیزو براش تعریف کردم و کمی از تجربه هاشو در اختیارم گذاشت . خب هرچی باشه دو تا برادرند و علایقشون مثله همه . گرم حرف زدن بودیم که دیدم شب شده و نزدیکه فرید برگرده . شوهر خواهرم که برگشته بود و گلنار گفت واسه شام که کاری نکردی بیاین پایین شامو باهم می خوریم . گفتم باشه . نشستم تو آشپزخونه و سالادو من درست کردم . صدای در اومد . فرید بود که داد می زد دلنارم . خانومم ...
خونه شون یه جوری بود که طبقه پایین خونه دری به حیاط می خورد . رفتم جلو در . داشت از پله ها می رفت بالا . گفتم فرید شام نداریم مهمون گلناریم بیا پایین . چرخی خورد و اومد پایین وایسادم تا رسید بهم . سلام کردم و سلامم رو با یه لب محکم جواب داد . بعدش گفت سلام خانومی حالت چه طوره ؟ گفتم بد نیستم و دستمو دور کمرش حلقه کردم و باهم رفتیم تو . رو مبل ها نشستیم و فرید و داداشش کمی در مورد کارشون حرف زدن که من پاشدم برم کمک گلنار . تا آشپزخونه رفتم و با کمک هم میز شامو چیدیم . سوزش کسم نشستنو برام سخت کرده بود . موقع شام کنار گوشم گفت : شامتو خوردی میریم می شینی تکون نمی خوری از جات . گفتم چرا؟لحنش خیلی تند بود و جاخورده بودم . گفت همینکه گفتم . بغض کرده بودم یکی دو ساعت بعد رفتیم بالا باهاش قهر کرده بودم . از پله ها داشتیم می رفتیم بالا دست انداخت زیر پامو بلندم کرد رو دستاش غافلگیر شده بودم و یه جیغ بلند کشیدم . گفتم نکن . چرا اون حرفو زدی . گفت اخه وقتی راه می رفتی از راه رفتنت قشنگ معلوم بود که کیر خوردی دوس نداشتم داداشم بفهمه چی کارت کردم .
همینکه گفت کیر خوردی یه جوری شدم . بی اختیار برگشتم و دستمو حلقه کردم دور گردنش . سرشو برد عقب و زیر چشمی مثله همیشه نگام کرد . لباشو آورد جلو شروع کردم خوردنش . وقتی داشتم لبشو می خوردم دماغ من با دماغش برخورد می کرد یا دندونام به دندونش م یخورد و دردم می اومد . خندید و گفت خودم یادت می دم .
رفتیم تو اتاق بلوز دامنمو در اوردم با شرت و سوتین . جلو اینه موهامو شونه می کردم که اومدو از پشت سینه هامو گرفت . تو اینه نگاش کردم . کیرشو وسط کونم حس می کردم . گفت خانومم بازم کیر می خوای ؟ گفتم چطور مگه ؟ گفت اخه من کس می خوام کس تنگ و دست نخورده تو رو . چیزی نگفتم . که گفت اها فهمیدم ترسیدی؟ گفتم اوهوم . گفت روشمون واسه اولین بار بد بود . قول می دم اینبار درد نداشته باشی . گفتم قول می دی . گفت اره . بعد دستشو کرد تو شورتم خیس بود یه چشمکی زد گفت توم که خیس کردی . می خواستی و چیزی به من نگفتی . بعد اروم لبمو گرفت تو دهنشو همزمان با لب گرفتنش دستشو رو کسم تکون می داد و می مالوند . وای چه حس داغی . بعد یه انگشتشو کرد تو کسم و اورد بیرون گذاشت تو دهنش . وقتی داشت انگشتشو می مکید نگام می کرد . با لذت میک می زد مثه شب اول . گفت عاشق این ابتم می خوام امشب حسابی انگشتت کنم . بعد بکنمت . گفتم ماله توم هرکاری می خوای باهاش بکنی بکن .
بغلم کرد خوابوندم رو تخت . موهام رو بالشش پخش شد . از پیشونیم شروع کرد به بوسیدن و رفت تا به خط سینه ام رسید روم خم شده بود طوری که یه پاش وسط پام بود و شکمش رو شکمم . سوتینمو از پشت باز کرد و درش اورد . با دستاش بازومو گرفتو کشید با اینکارش سینه هام یه کم ازاد تر شد و شهوتم رفت بالا . یه زبون کشید رو سینه ام که نوکش سیخ و سفت شد . بعد هردوتاشو بوسید و سینه سمت راستمو گذاشت تو دهنشو چپی رو با دست می مالوند . کاملاً شهوتی شده بودم . خودم و پیچ و تاب می دادم و اه و ناله می کردم اینقد دستمو محکم گرفته بود که می خواستم ازادش کنم اما نمی تونستم . بعدش بلند شد . کمربندشو باز کرد . نفسام تند شده بود ترسیدم گفتم م یخوای کتکم بزنی خندید و با سر اشاره کرد که نه . دستامو با کمربندش بست به میله های بالای تخت . بعدش اومد روم کیرشو از رو شلوار می کشید رو کسم . منم خودمو باهاش هماهنگ کرده بودم و تو چشای هم خیره نگاه می کردیم . گفتم فرید امشب می خوام تا ته بکنی تو کسم . واقعاً جرم بدی . چقدر عاشقتم واااااااااااااااااااااااااای . اخ اه
گفت جونم . منم عاشقتم و رفت پایین شرتمو کشید پایین . وقتی شرتمو از کسم جدا کرد گرمای تنشو حس کرد لباساشو در اورد و کیرشو که سیخ شده بود وسرش ورم کرده بود با دست گرفت و روم خوابید . حالا هردوتامون لخت مادر زاد بودیم وقتی تنش بهم خورد احساس کردم بیشتر عاشقش شدم . تو تاریکی هردومون از سفیدی برق می زدیم .
چراغ کنار تخت رو خاموش کرد و آباژوری رو که لامپ قرمزداشت روشن کرد . رنگ قرمز تو سکس شهوت رو بیشتر می کنه . چشماش برق می زد برق قرمز .
کنارم خوابید چون تختش یک نفره است جامون خیلی تنگ می شد و چسبیده بودیم به هم . کون من چسبیده بود به دیوار . سرشو تکیه زد به دستش روی آرنجش خوابیده بود . نگام می کرد و دستشو اروم از روی سینه ام می برد پایین تر به حالت دایره ای سر انگشتاشو می کشید رو پوستم . نمی تونستم یه لحظه پلک بزنم . بوی عطرش مستم کرده بود . دستاش گرماش یه حسی بهم می داد . اون موقع ها که هنوز نداشتمش تو شرکت وقتی نزدیکش می رفتم هاله ی گرماشو حس می کردم . الان داشتم تو اتیشش می سوختم . چقدر قشنگ بود یکی شدنمون .
همین طور پایین رفت تا کف دستش رفت رو استخوان کسم . انگشتاشم رفت جلو سوراخم . انگشت وسطش و کشید بین لبای کسم و از هم بازشون کرد . بعد اروم اروم شروع به دایره کشیدن رو کسم کرد وقتی دایره می کشید مچ دستش چوچوله امو می مالید . حسابی خیس کرده بودم . انگشتشو کرد تو کسم و اون تو یه کم چرخوند . انگار می خواد یه چیزی رو پیدا کنه خیلی وسواسی و حساس انگشتشو می چرخوند . بعد انگشت اشاره اشم اضافه کرد و به کسم فشار اورد . گفتم اخ و چشامو بستم . دیگه نمی خواستم چیزی ببینم . حرکت انگشتاش تو کسم بیشتر کرد و مالیدن مچش رو چوچوله ام هم بیشتر شده بود دیگه داشتم ارضا می شدم . از تند شدن نفسام فهمید . صدای اه اه هم در اومده بود . که اومد روم خوابید . کیرش رفت لای کسم سر کیرشو می مالید به کسم و تحریکم می کرد . به نفس زدن افتاده بودم و دیگه طاقتم تموم شده بود . هنوز درد ظهر تو کسم بود اما اینقد شهوت داشتم دلم می خواست منو بکنه با اون کیر داغ و کلفتش .
دستمو که بسته بود لبمو بردم جلو یه کم سرم بلند شد تا بتونم ببوسمش . زبونشو کشید رو لبمو سرشو اورد جلو من افتادم رو تخت . همینکه زبونشو کرد تو دهنم کیرشم رفت تو کسم . یه اهی کشیدم که تو دهنش خفه شد . سر کیرشو حس می کردم فشارشو بیشتر کرد اما نمی رفت تو . دستشو آورد رو سینه هامو می مالوندو تند تند زبونشو تو دهنم می چرخوند . خودشم نفساش تند شده بود . گفت پاهات یکم بیشتر باز کن . بازم داشت بهم فشار می اومد . سعی کردم به بزرگی و داغی کیرش تو کسم فکر کنم . به گرمای بدنش . به این لحظه ی یکی شدن تا شهوتم بیشتر شه . کیرش رو بی حرکت تو کسم نگه داشته بود و لبمو می مکید خودمو رها کردم و منم لب پایین اونو مکیدم . کم کم کیرش رفت تو و بیشتر جا خوش کرد . لبشو از لبم جدا کرد . سرشو برد لای گوشم و نجوا کنان تو گوشم حرف می زد . حرفای قشنگ از همونایی که هر زنی عاشق شنیدنش از زبون شوهرشه . عاشقتم وای چقدر کست تنگه . دارم منفجر می شم . دلنار من می خوام تا ابد با تو باشم تو بغل تو اروم بگیرم . ارضات کنم و بکنمت تا اونجایی که جر بخوری ...
منم همه اش اه اوه می کردم و سرم و به سرش فشار می دادم . گردنش رو سینه هام بود و نفس کشیدنم سینه ام بهش می خورد . هر لحظه بیشتر کیرشو می کرد تو کسم . درد داشتم اما لذت داشت . دوست داشتم به خاطرش درد بکشم و جیغ بزنم .
وقتی سرکیرش به انتهای کسم خورد . حسش کردم و یهو داغ شدم و جیغ بلند زدم که فرید تو گوشم گفت جونم و یه گاز از روشونه ام گرفت . درد تو کسم یادم رفت و بعد تو دهنش شروع کرد به لیس زدن سر شونه ام . شروع کرد به کمر زدن . پاهامو دور ساق پاش قفل کرده بودم و با هر کمر زدنش جیغ می زدم . نمی دونم چقدر اما زیاد طول نکشید که یه حسی بهم دست داد . مثه برق گرفتن یه رعشه ای به تنم افتاد . همه وجودم می لرزید تو یه لحظه شایدم کمتر محکم گرفتم تو بغلش و داغی آبش رو تو وجودم حس کردم . باهم ارضا شدیم . وقتی درش اورد تو کسم خالی شد و یهو بغض کردم . گفتم فرید کیرتو بزار تو کسم . گفت آی قربونت برم چشم حالا چرا دلخوری .
دستمو باز کرد هنوز نفس نفس می زد . دستمو دورش حلقه کردم و کیرش که هنوزشل نشده بود گذاشت تو کسم بازم سخت رفت اما دیگه این سوزش رو دوست داشتم . کاملاً چسبیدیم به هم و دستمو گذاشتم رو بازوش .
یه کم حرف زدیم و در مورد مسائل جنسی صحبت کردیم . گفتم بریم دوش بگیریم باهم .
که خستگی رو بهانه کردو گفت باید می خوابیم فردا صبح زود پاشیم می ریم حموم یه صبحونه مفصل می دی بهم و می رم شرکت . گفتم باشه . غافل از اینکه صبحونه مفصل دادن منظورش کس دادن بود . تو همون حالت با صدای اروم و گرمای نفساش خوابم برد .
دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
ارسالها: 2517
#6
Posted: 19 Oct 2010 11:46
سکس یا عشق - ۶
با صدای زنگ گوشیم از خواب پریدم . نمی دونستم کجاست . گیج شده بودم از جام بلند شدم همه جام درد می کرد موهام هنوز خیس بود . صدای زنگ قطع شد و بعد از 1 دقیقه بازم شروع کرد به سروصدا کردن پاشدم از کیفم شروع کردم به گشتن فهمیدم تو آشپزخونه است دویدم سمت گوشیم .
جانم ؟
خانومی بیدارت کردم ؟
سلام .
سلام خوبی؟
نه تموم بدنم درد می کنه کجایی فرید . بیاخونه لازمت دارم .
صداش نگران شد : چی شده دلنارم ؟
چیز مهمی نیست . چون لخت بودم و خیس سردم شده . دلم برات تنگ شده .
نمی تونم مرخصی بگیرم کارا خیلی زیاده بخصوص که تو نیستی اما سعی می کنم زودتر بیام
باشه عزیزم
بوس بده
بووووووووووووووووووووووووس
آی قربون اون لبای قشنگت
...
ارتباط که قطع شد ساعت گوشیمو نگاه کردم 10 صبح نشون می داد . ای خدا الان من چیکار کنم تا ساعت 1 بیاد .
خودمو نگاه کردم خنده ام گرفت . لخت مادر زاد تو آشپزخونه تکیه زده بودم به میز ناهارخوری . یاد مادر شوهرم افتادم اگه بفهمه این جوری تو آشپزخونه اش ایستادم پوست سرمو می کنه . باخنده رفتم تو اتاق و از لباسام یه بلوز و شلوار انتخاب کردم تا بلکه گرمم بشه و یه کم حالم سرجاش بیاد . بقیه لباسامو با لباس چرک های فرید گذاشتم تو لباسشویی و مشغول خشک کردن موهام شدم . بد حالت گرفته بود . اتاق رو مرتب کردم و جارو برقی کشیدم و خلاصه کدبانویی هامو به خرج گذاشتم . گوشیمو برداشتمو شماره فرید رو گرفتم و بهش گفتم که از بیرون پیتزا بگیره ناهار چیزی تو خونه نداریم .
رفتم پای ماهواره و چندتا کانال پایین و بالا کردم تا فرید برگشت . دروکه باز کرد از تو حیاط دادش بلند شد دلنار جون . زن خودم ؟ دویدم درو براش باز کردم داشت از پله ها می اومد بالا پریدم تو بغلشو یه لب اساسی ازهم گرفتیم . نایلون پیتزا رو از دستش گرفتم و با اون یکی دستم دستشو گرفتم کشیدم دنبال خودم . سرووضعم خیلی نامرتب بود و خودم خجالت می کشیدم . فرید با یه عشق خاصی داشت نگام می کرد و محبت تو چشاش وجودمو گرم می کرد . گفت بیا تو بغلم بشین . رفتم رو زانوهاش نشستم و دستمو حلقه کردم دور گردنش . لباسمو زد بالا سوتین که تنم نبود سینه ام نوک زده بود . یه قاچ از پیتزا رو برداشت و کشید رو سینه ام . گرمای پیتزا یه حس خوبی بهم داد . تو چشام نگاه می کرد و می کشید رو سینه ام . گفتم دیونه شدی ؟ گفت اره دیونه ام دیونه این سینه های تو که همیشه نوکش سیخه . گفتم تو رو که می بینم سیخ می شه .
پیتزا رو گذاشت رو میز و سینه امو گرفت تو دهنش . منم شروع کردم به نوازش موهای سرش . و با دستم اون یکی سینه امو می مالیدم . دستمو زد کنار و خودش مالیدن رو به عهده گرفت . کسم رو پاهای داغش بود و خیس کرده بودم . سینه امو از تو دهنش در آوردو گفت به به تا حالا سینه پیتزا نخورده بودم . قاچ پیتزا رو گرفت جلو دهنم یه گاز ازش گرفتم و بقیه اشو خودش خورد . هردومون صبحونه نخورده بودیم و گرسنه بودیم همه اشو خوردیم .
همزمان با ناهار خوردن و سینه مالوندن من یه حالی هم کردیم . خواستم میز رو جمع کنم که دستمو کشید و گفت بزار برای بعد خیلی خسته بیا بریم بخوابیم . گفتم تو برو منم الان میام . وقتی رفتم تو اتاق طاق باز خوابیده بود و ساعد دستشو گذاشته بود رو چشاش . باهاشو جمع کرده بود کیرش خواب خواب بود . رفتم کنارش . دستمو کشیدم رو کیرش و گونه اشو بوسیدم . خوابش برده بود . دستشو از رو چشاش برداشت و با چشای نیمه باز و مست خواب نگام کرد .
لباشو بوسیدم و چرخید طرفم تا جا برای منم بازشه . دستمو گذاشتم رو بازوشو با اون یکی دستم سینه اشو می مالیدم . تا خوابش برد و منم خوابیدم .
فرید خیلی خوابش سبکه . شوهر خواهرم صداش کرده بود و بیدار شده بود وقتی از بلند شد و از رو من رد شد تا از تخت بره پایین بیدار شدم گفتم کجا داری می ری ؟ هنوز که زوده . گفت داداشم صدام زده ببینم چی کارم داره . رفت پشت پنجره و باهم حرف زدن . منم دمرو خوابیده بودم رو تخت وقتی فرید از پشت پنجره اومد کنار . اومد کنارمو رو تخت نشستو یه دستشو گذاشت رو پشتم . خیلی خوشم اومد و بهش گفتم که برام بماله . اونم خوشش اومده بود تا رفتنش 1 ساعت وقت داشتیم . اومد رو کونم نشست کیرشو تنظیم کرد بین کونم و دستاشو گذاشت رو پشتم و ماساژ می داد . محکم و گرم . یه کم که از رو لباس مالید . بلوزم رو زد بالا از گردنم در آورد . دستشو دایره ای می کشید رو پشتم خیلی نرم و اروم پوستمو لمس می کرد . شونه هامو می مالید و وقتی می رسید به پهلوم دستشو می زد به سینه هام که از زیر بغلم پریده بودن بیرون . بعد خم شد روم شروع کرد به بوسیدن پشتم از پشت گردنم می رفت تا نزدیک کمرم . دستاشم گذاشت بود زیر سینه هام . خیلی خوب این کارو می کرد و آب کسم سرازیر شده بود و همه تنم داغ شده بود با صدایی که خفه شده بود گفتم فرید جون ادامه بده . دوستت دارم . کیرش کم کم داشت وسط کونم راست می شد . شرت شلوارمو تا زانوم کشید پایین و منم چشامو بستم می دونستم می خواد منو بکنه با اون کیر بزرگ و کلفتش . شرت و شلوار خودشو که درآورد گرمای تنشو بیشتر حس کردم . یه کم پاهام رو از هم باز کرد و کیرش رو گذاشت دم کسم با سر کیرش یه کم کشید وسط لبای کسم و با آب کس خیسش می کرد . گفتم فرید زود باش دیرت می شه ها . گفت صبرکن خودت که بهم لب ندادی دارم با کیرم از لب کست لب می گیرم .
اینو با خنده گفت و منم همراش خندیدم که یهو سرکیرش رفت تو کسم و خنده ام به جیغ تبدیل شد . با پاهاش پامو بست و خوابید روم کامل . سرشو گذاشت رو سرم طوری که گونه اش رو گونه ام بود . خیلی درد داشتم اما شهوتم بیشتر بود گفتم فرید تکون نخور . گفت می دونم درد داری اما اینجوری واسه من خیلی حال می ده .
گفتم همه تنم برات همه چیزم فدات . اروم شروع کرد به کمر زدن . چون تو این حالت کسم تنگ تر شده بود و دستشو گذاشته بود زیر سینه ام خیلی زودتر از همیشه ارضا شد . نفساش تند وتندتر می شد و داغی ابش ریخت تو کسم . منم همراش آه آه می کردم . دیگه کمر نزد و کیرشو تو کسم نگه داشت . و بی حرکت خوابید روم . گفت خانومی باید برم .
گفتم دلم می خواد روم بخوابی . یه کم دیگه خوابید روم و چون رئیس شرکت برادرشه . دیر رفتن و اومدنش مهم نبود . یه کم دیرتر از همیشه رفت و منو لخت تو خونه اش تنها گذاشت .
دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
ارسالها: 2517
#7
Posted: 22 Oct 2010 07:43
سکس یا عشق - ۷
وقتی که دختر بودم همیشه نظرم رو این بود که سکس پایه اصلی زندگی مشترکه و آدم باید خیلی مواظب رابطه جنسی اش با شوهرش باشه . اگه زنی مواظب زناشویی نباشه حتماً شوهرش زندگیش از دستش می ره یعنی کلاً مردا زنارو واسه سکس میخوان و اگه از سکس زنشون از ظاهر زنشون راضی نباشن متوجه زنای دیگه هم می شن . اینو از زندگی مادرو خاله و عمه و... تجربه کردم که اونا زنای قدیم بودن و از این چیزا سر در نمی اوردن . واسه همین هم مطالعه ام رو رو علایق مردا و سکس و رابطه جنسی بالا بردم . تا هم تو زندگیم موفق بشم و هم بتونیم خودمم یه لذتی ببرم .
بعد از رفتن فرید مونده بودم تو خونه چیکار کنم . منی که همیشه شرکت بودم و اگرم نبودم کلاسی جایی بودم الان تو خونه موندن برام سخت بود .اما باید عادت می کردم . با فرید تصمیم گرفته بودیم بعد از عروسی مون یا کارم رو ول کنم یا نیم وقت برم سر کار . چون رئیس شرکت شوهر گلنار خواهرم بود مخالفتی با این موضوع نداشت .
تصمیم گرفتم یه شب عاشقانه برای هردوتامون بسازم . جون تا یکی دو روز دیگه مادر فرید از شهرستان برمی گشت و من باید می رفتم خونه بابام . و تا عروسی و یا موقعیتی دیگه مثله الان صبر می کردم . رفتم حموم و سریع یه دوشی گرفتم . رختایی رو که لباسشویی شسته بود رفتم رو طناب حیات پهن کردم و یه سری به گلنار زدم و ازش خواهش کردم بیاد موهامو سشوار بکشه و یه مدل قشنگ بهش بزنه . گلنار دانشجو بود و درساشو بهانه می کرد که با اصرار من راضی شد بیاد بالا .
رفتم جلو آینه نشستم و گلنار نزدیک 1 ساعتی مشغول موهام شد . اول با سشوار خشکشون کرد و بعد با اتو موهامو صاف کرد و از جلو کجش کرد و و کنار صورتم با یه پاپیون قرمز بست . ازش تشکر کردمو و بهش گفتم که می خوام یه شام عالی بپزم و باید هرچی که خواستم بهم بده می خواستم جوجه درست کنم و مرغ نداریم . که گفت صبر کن برات بیارم .
مرغ رو تیکه تیکه کردم و کشیدم به سیخ چوبی و گذاشتم تو روغن زیتون تا یک ساعتی بخوابه .
بعدش به سیخ چوبی کشیدم و آماده کردم . میز رو هم با سلیقه چیدم . دوتا شمع قرمز از تو اتاق فرید آوردم که شکل قلب داشت و خودم براش خریده بودم . گذاشتم رو میز . تو تا شراب خوری پایه بلند و قاشق و چنگال و خلاصه هرچیزی که می شه یه شب رمانیتک رو بسازه اوردم رو میز. تموم این چیزارو از تو کتاب چراغ دل شوهرت را روشن کن یاد گرفته بودم و توصیه می کنم شماهم بخونین .
هوا کم کم داشت تاریک می شد و چون پاییزه زود شب شد . به موبایل فرید اس ام اس زدم و گفتم فکر کن یه پری تو خونته و وقتی تو برگردی آماده یه سکس داغ و عاشقانه است .
جواب داد : خب؟ نوشتم من همون پری ام که ازت یه کیر داغ و کلفت می خواد . زود برگرد .
نزدیک خونه ام الان می آم . گفتم چی دوس داری بپوشم ؟ گفت یه لباس تو کمدم گذاشتم برات اونو بپوش .
تعجب کردم که چطور تا حالا بهم نگفته . رفتم تو کمدش و همه لباساشو ریختم بهم . دستم می لرزید چون گفته بود که نزدیکه باید تا رسیدنش خونه و خودمو اماده می کردم .
یه نایلکس پیدا کردم و درش آوردم وقتی بازش کردم یه لباس خواب توری بنفش کم رنگ که جلو سینه هاش سوتین داشت و رو شونه هاش بندی بود . دیوونه کننده بود . لباسامو در آوردم و فوری تنم کردم . اتاق رو مرتب کردم و رفتم چراغارو خاموش کردم وضبط صوت رو که یه آهنگ لایت ملایم روش بود روشن کردم . ادکلن هم زدم و آباژور تو اتاق خواب رو هم که نور قرمز داشت روشن کردم . آرایشم هم که کامل بود یه کم دیگه پن کیک زدم و تو اتاق خواب رو تخت نشستم . صدای در رو شنیدم تپش قلبم زیاد شد . صدای پای فرید وبعدش داد هوارش که می گفت کسی خونه نیست ؟
در رو باز کرد و یه سوت کشید . دلنار ؟ دلنارم؟
تو خونه رو گشت و اومد پشت در اتاق خواب . گفت اینجایی ؟ گفتم آره .
دروباز کرد و اومد تو نفس نفس می زد در رو بست و تکیه زد به در . همینجوری داشت نگام می کرد . زیر نور کم هم می شد تشخیص داد که کیرش باد کرده . بلند شدم و رفتم سمتش . سرتاپامو نگاه می کرد . زبون هردومون قفل شده بود و نای سلام کردن هم نداشتم . وقتی نزدیکش رسیدم . دستامو تکیه زدم به سینه اشو سرمو گرفتم پایین . بدنم هم که از بدنش فاصله داشت . دست انداخت دور کمرم و شکمم رو فشار داد رو کیرش . دستمو رو نوازش کنان از رو سینه اش که همیشه عاشق برآمدگی خاصش بودم بردم تا کنار گوشش و شروع کردم به نوازش گوش و پشت گردنش سرشو خم کرده بود روم و تو چشاش نگاه می کردم . گفت چی کار کردی چه قدر محشر شدی؟
گفتم توهم مثه همیشه خوش تیپ و خواستنی هستی . تیشرت قهوه ایش که خیلی بهش می اومد رو بازوهای گرمش دست کشیدم و لبامو گذاشتم رو لبش و ازش لب گرفتم اون هیچ حرکتی نمی کرد . صدای قلبش رو می شنیدم که با صدای قلب خودم هماهنگ شده بود . زانوهاش شل شد بود و نشست رو زمین . پاهاشو باز کرد و من نشستم رو کیرش لباش هنوز تو دهنم بود و با تمام وجود می مکیدم براش . گرمی لباش و سبیلش که تازه سرش در اومده بود بیشتر حشریم می کرد . نفساش می خورد رو لبم . تا لبمو ازش جدا کردم یه آه بلند کشید و سرمو محکم گرفت و لبمو گرفت بین لباش . من به خوبی اون لب نمی گرفتم . یه دست دیگه اشو گذاشت زیر کونم و که شرت پام نبود شروع کرد به مالوندن .
دوباره و چندباره لبمو رها کرد و سرشو تکیه زد به دیوار و دستش از نوازش باز موند . چشماشو بستو منم سرم رو گذاشتم رو شونه اش . دستمو گرفت تو دستشو گذاشت رو لباش و بوسید . کسم که خیس کرده بود . آبش ریخت رو شلوارش .
دستمو از رو لباش کشیدم پایین و از تو یقه تی شرتش بردم تو و سینه اشو نوازش می کردم . گفت کیر می خواستی خانومی ؟
گفتم اره خودتو ارضا می کنی و می زاری می ری منو تو حشر جا می زاری ؟
گفت دیگه داغونم نکن قول می دم امشب تا صبح بکنمت . فردا که جمعه استو خونه ام الان پاشو خوب نگات کنم ببینم سلیقه ام خوبه به اندامت می آد .
از رو پاهاش بلند شدم و چراغ رو روشن کردم . نور لامپ چشامونو اذیت می کرد . یه چرخی زدم و کونم افتاد بیرون . پایین لباس تا زیر کونم می اومد و رفتم پشت به فرید دستمو گذاشتم رو تخت و پاهامو جفت بستم و کونم رو به فرید گرفتم و براش تکون می دادم . پاشد اومد سراغم و کیرشو از رو شلوار چسبوند به کونم . گفت اینقدر دیونه ام نکن . می خوای بکنمت ؟
شرت و شلوارشو کشید پایین و سر کیرش رو گذاشت دم کسم . داشتم از شهوت می مردم . نمی تونستم دیگه صبرکنم تا خودش کیرشو بزاره تو کسم و بکنه . از وسط پام دستمو بردم و تخماشو گرفتم و شروع کردم به مالیدن . و کمرمو دادم عقب و کیرش تا ته رفت تو کسم . نفسم ودادم بیرون و با انگشتم شرو کردم به مالوندن چوچوله ام .
فرید هم تند تند کمر می زد . خم شد رو کنار گردنم رو گرفت تو دهنشو دستمو از رو چوچوله ام زد کنار و گفت ماله خودمه تو دست نزن و خودش شروع کرد به مالیدن . آه آه هردوتامون فضای اتاق رو پر کرده بود . داشتم لذت می بردم و خیال ارضا شدن نداشتم که فرید از روم بلند شد و منم با خودش راست کرد . و بندای لباسمو از رو شونه ام کشید پایین و لباسم افتاد پایین رو کمرم .
کیرش کاملاً رفته بود تو کسم و داشتم چوچوله ام رو به طرز دیوونه واری می لرزوند . اون یکی دستشم گذاشته بود رو سینه ام و نوک سینه امو می کشید . و فشار می داد . درد و شهوت تموم وجودمو گرفته بود . نمی دونستم از درد جیغ بزنم یا از شهوت . سرم و تکیه دادم به شونه اشو موهام رو شونه اش پخش شد . احساس می کردم کیرش تو کسم بزرگ و بزرگ تر می شه و حرکت دستش ر چوچوله ام سریع تر می شد . واسه یه لحظه نفسش قطع شد و وجود منم به لرزه در اومد و آبش رو تو کسم حس کردم . صدای ناله هاش با حرکت کیرش کمتر می شد و منم دستمو گذاشته بودم رو پشت گردنش .
تو همین حالتی که از پشت تو بغلش بودم افتادیم رو تخت . نفسای گرمش پشت گردنم بود و شروع کرد به بوسیدن گوشم .
کیرش هنوز تو کسم بود و بهش فشار اومده بود . هنوز داغ و کلفت بود و شل نشده بود .
گفتم فرید خیال نداری از روم پاشی؟ بریم شام بخوریم .
دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
ارسالها: 2517
#8
Posted: 27 Oct 2010 04:39
سکس یا عشق - ۸
یه چرخه کوچیکی طوری که نیفته رو زمین زد و جا برام باز کرد که بلند شم . طاق باز افتاده بود روتخت و نای حرکت نداشت . گفتم پاشو دیگه . گفت نمی شه شام نخوریم من حسش روندارم . گفتم مگه گرسنه ات نیست . گفت چرا ؟
گفتم نخیر یه ساعت میز چیدم حالا می گی نخوریم . پاشو تازه امشب برنامه مشروب داریم.
تا نیم تنه بلند شد و در حالی که آرنجش رو به زمین تکیه زده بود گفت جون من ؟ تو چه طور حاضر شدی با من مشروب بخوری؟
گفتم عشقه دیگه هر کاری می کنه . راستش من خودم تا حالا مشروب نخورده بودم و با خوردن فرید مخالف نبودم . اما دلم می خواست یه بار سکس با مشروب رو امتحان کنم .
دستشو گرفتم کشیدم که از رو تخت بلند شدو از پشت بلندم کرد تو هوا گرفت و تا رسیدن به میز طبق معمول من جیغ زدم از ترس .
گفتم مگه آزار داری ؟ گفت آره می خواستم یه شکی بهت وارد کنم تا لذت ارضا شدن از سرت خارج بشه امشب بتونی دوباره یا شاید چندبار ارضا بشی . گفتم اره عزیزم کمری که تو داری تا صبح می تونه کس سیری ناپذیر منو ارضا کنه .
راستی یادتون نره تا می تونین از کیر و توانایی جنسی مردتون تعریف کنین . البته فرید من واقعاً تعریفی . با اون هیکل و قد مناسبش حتی خودم شاهد بودم چندتا دختر و زن بهش پیشنهاد می دادن .
یه صندلی کشید عقب نشست روش و منم نشوند رو پاهاش مثه یه بپه تو بغلش بودم . بندای لباسم رو گرفت با اون دستشم که از پشتم دورم می زد . دستم و گرفت و گذاشت تو بند و از رو بازوم کشید بالا تا رو شونه ام . اون بند بازوی دیگه ام رو هم به همین ترتیب . الان دیگه لباسم مثله اولش درست تو تنم بود . آشپزخونه تاریک بود وباید پا می شدم شمعا رو روشن می کردم همین که خواستم جابجا شم مانع شد وگفت کجا ؟ گفتم شمعا رو روشن می کنم . مثه پرنده رهام کرد و رفتم فندک آشپزخونه رو آوردم و شمعارو روشن کردم . فضا کمی روشن تر شد و بازم نشستم رو پاش . دستامو دور گردنش حلقه کردم و سرشو چسبوندم به سینه ام . اونم دستشو رو پشتم می کشید و گرمای دستش یه حسی خوبی بهم می داد . چشاشم تو نور کم مثه اون شبی که هیچ قید وبندی بینمون نبود و سکس داشتیم حشری کننده بود . انگار می دونست چه جوری نگام کنه تا میلم رو به با او نبودن بیشتر کنه . بعد از اینکه نوازشمون تموم شد . با صدای اروم گفت برو شامتو آماده کن . صدای مردونه اش وقتی پچ پچ می کرد قلبمو می لرزوند و همیشه ارزوی شنیدنشو دارم و داشتم .
سیخ ها رو گذاشتم تو مایکروفر تا گرم شه و شام تو 10 دقیقه اماده شد . خودشم پاشد یکی از ویسکی ها خوبش رو که حتی من مارکش رو نمی دونم آورد پیک هارو پر کرد و برای م که بار اولم بود خوردنش کمی سخت بود می ترسیدم بهش لب بزنم پیک رو تا لبم می بردم و می آرودم پایین . فریدم قاه قاه می خندید . اون چندتا پیک خورده بود و من هنوز لب نزده بودم . پیک منو گرفت و سر کشید . اما قورت نداد چونه امو که هنوز تو بغلش بودم گرفت و لبش رو چسبوند به لبم و همه شو خالی کرد تو دهنم . منم چشامو بستم و قورتش دادم گلوم سوخت وبا پایین رفتنش جاش سوزش داشت . یه آییییییییییی از سر تلخی گفتم و فرید یه تیکه جوجه داد دستم تا بخورم . بوی مشروب همه جا رو پر کرده بود و اهنگ لایت تو ضبط صوت همین جوری داشت می خوند صداش تو گوشم بلند و بلندتر می شد . به همین ترتیب تونستم 2 تا پیک دیگه بخورم . که فرید گفت برای بار اولم خوبه . سرم داشت گیج می خورد . سرم رو تکیه زدم به سر فرید و پیشونیشو بوسیدم نفهمیدم اون چندتا دیگه خورد اما من کاملاً داغ شده بودم و تو حال خودم نبودم . فرید گفت حالا مسابقه بدیم ببینیم کی می تونه رو پاش وایسه ببینم من بیشتر مستم یا تو .
از رو پاهاش بلند شدم و اونم پشت سرم از جاش بلند شد . الان که اینو می نویسم خودم دارم می خندم و فرید هم داره نگام می کنه و می خنده . واقعاً خنده دار بود چون هر دو باهم افتادیم رو زمین . تا خواستم برگردم و بهش بگم که من بردم افتادم رو زمین و فرید هم پخش شد رو من . و شروع کرد به لب گرفتن لباش داغ بود نفساش بوی ویسکی می داد .
دستمو بردم و لبه پایین تی شرتش رو گرفتم و کشیدم بالا و لبامون برای چند لحظه از هم جدا شد تا تی شرتو از گردنش در بیارم و دوباره افتاد روم و به جون لبام . صدای نفسای بلندمون تو فضای موسیقی و تاریک گم شده بود و شهوت منو بیشتر می کرد . یادم نیست چه حسی دشاتم فقط اینو یادمه که می گن مستی و راستی و فرید رو برگردوندم و کیرشو با تمام اشتها گذاشتم تو دهنم . وای چقدر داغ و کلفت بود . یه عق محکم زدم و دوباره گذاشتم تو دهنم فرید دستاشو گذاشته بود زیر سرش و چشاشو بسته بود . با همه وجودم می مکیدم و از تو دهنم بهش زبون می زدم . زبونم رو از وسط تخماش تا سر کیرش می کشیدم و سرشو می بوسیدم . یه گاز کوچولو از سرش گرفتم و داد فرید بلند شد و گفت نکن ناقلا . و نیم خیز شد و منو کشید رو خودش و لبمو بوسید وقربون زبونم رفت هردوتامون تو حال خودمون نبودیم و نفس نفس می زدیم .
یه کم همدیگه رو نگاه کردیم و بعدش مثه دیوونه ها زدیم زیر خنده . الان که فکر می کنم اصلاً نمی دونم به چی م یخندیدک . فقط سرخوش بودیم و مست .
از رو فرید پاشدم تکیه زدم به کابینت و فرید اومد روبه روم و دستشو برد لای پام و پاهامو از هم باز کرد و کس خیسم رو می مالید و ازم لب می گرفت دست دیگه اشم تکیه زده بود به کابینت کنار من . بعد از کمی مالوندن کسم دستاشو گذاشت زیر کونم و بلندم کرد گذاشتم رو کابینت . آااااااااااااااااااااااااااخ . - چی شد گلم ؟ - سرده . – چی ؟ - کابینت .
حرفامونو کش دار ادا می کردیم حتی زبونم به سختی می چرخید . گرمای تو کسم و سرمای زیر کونم یه حس خوبی داشت و بهتر از همه بودن فرید و گرمای تنش کنارم بود . برگشت بطری رو از رو میز برداشت و چند قطره مشروب ریخت رو سینه ام و سینه امو گذاشت تو دهنشو با ولع تمام شروع کرد به مکیدن . اینقد محکم میک می زد که حس م یکردم الان جونم از نوک سینه ام در می آد . سینه هام حسابی نوک زده بود و دیگه آه وناله ام به جیغ تبدیل شده بود .
همزمان که سینه ام رو تو دهنش گرفت بود دستشم کرده بود تو کسم . و کیرشو کنار زانوم حس می کردم . مثه فنر تکون تکون می خورد . دستامو تکیه زدم به سنگ روی کابینت و سرمو گرفتم عقبو پاهامو بیشتر باز کردم . فرید دست از خوردن سینه ام کشید و بطری ویسکی رو گرفت و ریخت رو کسم و رفت پایین و همه اشو از تو کسم خورد و به جیغ و ناله های منم اعتنا نمی کرد . دیگه تو حال خودم نبودم که یه چیز سردی رو تو وجودم حس کردم . آااااااااااااااااااه فرید داری چیکار می کنی . با چشای مست و حشری کننده اش از پایین داشت نگام می کرد . گفت جونم می خوام کستو ویسکی بدم . بطری رو تا گردن کرده بود تو کسم با این کارش چون سر بطری قطره چکان داشت مقدار خیلی کمی ویسکی تو کسم ریخت و بعداً بهم گفت که می خواسته کسم رو بی حس کنه تا دیرتر ارضا بشم .
یه شوکی بهم وارد شده بود و ازش خواستم که درش بیاره می ترسیدم که دردو مرضی بگیرم و فرواً درش آورد . و ویسکی رو که از تو کسم سرازیر شده بود بیرون خورد و اومد بالا وسط پام ایستاد وکیرشو گذاشت بود وسط کسم . دست انداخت دور کمرم و من کشید سمت خودش طوری که کسم بیرون از کابینت مونده بود . کیرشو آروم اروم داد تو کسم . و با یه ملایمت خاصی تو چشام نگاه می کرد و کمر می زد . گفتم فرید سریعتر . گفت صبر کن تا صبح کلی وقت داریم . صدای موسیقی هنوز ادامه داشت و به یه آهنگ دیگه رفته بود و خیلی ملایم و سکسی بود .
کم کم سرعتشو زیاد می کرد و موهای سرم که اومده بود توصورتم رو زد کنار و لبمو گرفت تو دهنش . منم پاهامو دور کونش حلقه کرده بودم . کابینت هم دیگه سرد نبود و بدتر از ما گرم کرده بود . اینبار یا مست بودم یا به دلیل ریختن ویسکی تو کسم بود که بی حس شده بود هیچ دردی حس نمی کرد و فقط لذت بود که تو وجودم موج می زد و می اومد و می رفت . سرعت تلمبه زدنای فرید دیوونه وار شده بود . لبمو از لبش جداکردم و سرمو گرفتم عقب و سینه هام اومد جلو فرید گرفت تو دهنش . و محکم تر از قبل می مکید . بوی شمع و ویسکی و بدن من وفرید تموم آشپزخونه رو گرفته بود و کمی بعد بوی منی هم بهش اضافه می شد . شوهرم داشت ارضا می شد که بهم گفت : خانومم خیلی مونده تا بیای ؟ گفتم آره هیچ خبری نیست هنوز فقط بکن . فرید بغلم کرد و رفتیم تو اتاق خواب خودش طاق باز خوابید و منو نشوند رو کیرش که حسابی باد کرده بود . وقتی بغلم کرد تا تو اتاق کیرشو از تو کسم در نیاوردو من حریصانه خودمو چسبونده بودم به سینه اش . گفت رو کیرم بالا پایین کن تا هر وقتی که دلت خواست ارضا شدی . بلد نبودم دستامو تکیه زدم کنار فرید و موهام ریخت اطراف سرم و دور صورت اون . زانوهام رو هم چسبوندم به پهلوش و خودش شروع کرد به کمر زدن .
گفتم فرید دارم می ام و گفت بزار بیاد خانومم منم دارم می آم . و بعد از کمی تلمبه زدن هردوتامون ارضا شدیم و با هر آه گفتن همو می بوسیدیم و می گفتیم جون . آب کیر شوهرم تو کسم خالی شدو از کنار کیرش سرازیر شد و اومد رو تخماش . چقدر داغ و گرم بود . دیگه نمی تونستم چشام وباز کنم و افتادم روشو گوشم رو چسبوندم به گوشش . موهامو نوازش می کرد و تو گوشم می گفت از اون حرفای همیشگی و با اون صدای قشنگ و بم و مردونه اش همین صدای که عاشقم کرد .
بعد از کمی که حالمون سرجاش اومد رفتیم حموم و تو حموم هم یه کم دیگه شیطنت کردیم و وقتی اومدیم بیرون خونه رو مرتب کردیم و پنجره ها رو باز کردیم تا هوای تو خونه عوض شه .
بعدش رفتیم تو تخت و در حالی که همو نوازش می کردیم و می بوسیدیم در مورد سکس داغمون و جزئیاتش حرف زدیم . فرید بر خلاف هم مردای دیگه وقتی مست می کنه پر حرف می شه . اون شب اینقدر تو گوشم خوند که خوابم برد .
دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash