ارسالها: 3
#6
Posted: 23 Apr 2012 19:11
چند سال پیش بود رفتیم خونه عمم شهرستان ،همه عروسی بودند منم با دخترعمه کوچیکم و مادربزرگم و دادشش و بچه ها زودتر اومدیم خونه بخوابیم منم زده بودم توکار دخترعمم اونهم بدش نمیومد قبلا یکی دوبار ازپشت کرده بودمش .چون خونشون کوچیک بود مثلا جلو تلوزیون خوابیدیم کلی نقشه کشیده بودم ،قبل از خواب رفتم اسپری لیدوکاین از یخچال خونشون برداشتم زدم تا زود آبم نیاد ،اونجا تنها فرصتی بود که حال بکنم خلاصه خوابیدم نزدیکش با فاصله یه متری وقتی برقا خاموش شد بعد مدتی یواش خودم کشوندم کنارشو با بدبختی بیدارش کردم که ضایع نکنه بعد از کش و قوص زیاد شلوارشو کشیدم پایین و بعد از چند بار تلاشو تف زدن آروم کردم تو کونش صداش در نمیومد فقط از شدت دردخودشو کنار میکشید که تو نکم بلاخره اسپری کیرمن کون اون رو هم سر کرد و من آروم کردم تو کونش به پهلو خوابیده بودیم با یدست بازوش رو گرفته بودم با یدست هم کمرشو ،داشت حال میداد آروم آروم میکردمش بیشتر کونشو کشیدم سمت خودم که راحتتر بکنم وسرشو هم فرستادم جلو که سرهامون نزدیک هم نباشه آروم پتو هامون رو پهن کردم که تابلو نباشه، خوب بود بیصدا میکردمش که یدفعه برق خونه روشن شد دنیا رو سرم خراب شد دیدم پسر عمم کورمال داره میاد طرف من .خودمونو زدیم بخواب فایده نداشت شلوارم پایین بود دختر عمم هم داشت سکته میکرد صدای تپش قلبشو میشنیدم خلاصه پسرعمم اومد بالحن بدی به خواهرش گفت که بیاد اونور بخوابه فهیمدم بو برده دخترعمم هم توپید بهش و خودشو یه تکون داد و پتو رو کشید رو خودش من تو همین فاصله شلوارم و سریع کشیدم بالا یه دفعه پسره قاطی کردو خواست پتو رو بکشه که من وارد ماجراشدم و باحالت خواب آلودی بلندشدم و گفتم ولش کن من میام اونور اون گفت که نمیخواد زنا اونور میخوابن این غلط میکنه اینجا بخوابه گم شه بره اونور حالم کمی بهتر شد شلوارم بالا بود اما زیپش باز بود کمربند باز بود کاملا تابلو بودم دختر عمم اوضاعش بدتر از من بود پتوشو پیچید دورشو رفت اونور که یه دفعه مادرم اینا اومدن و خونه شلوغ شد یه جوری خودمو کنار اطاق رسوندمو خوابیدم اما هنوزم تو شک هستم که از این ماجرا پسر عمم چی دستگیرش شده با من که رفتار خوبی نداره
به دلیل توهین به کاربران بن شد.
(مدیریت انجمن لوتی)