ارسالها: 3650
#1
Posted: 14 Nov 2012 16:36
با درود
درخواست ایجاد تاپیک با عنوان
سدهای شکسته ( نوشته ایرانی )
را در تالار داستان ها و خاطرات سکسی دارم
این داستان در ۲۳ قسمت می باشد .
با سپاس
آره داداش
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#2
Posted: 14 Nov 2012 17:15
سدهای شکسته 1
از وقتی که خودمو شناختم یعنی از موقعی که به اصطلاح مذهبیها تکلیف شده و آب کمر خودمو میون دستام دیدم دوست داشتم مامانمو بکنم . نمیدونم چرا همچه احساسی نسبت به او داشتم . شاید به خاطر بیخیال بودن او در طرز لباس پوشیدن و نیمه لخت گشتنش در خونه هوس گاییدنش در من تقویت شده بود . من 19 سالم بود و در رشته پزشکی دانشگاه تهران قبول شده بودم . از بچگی درس خون بودم و دو ست دختر هم زیاد داشتم ولی همه رو از کون می کردم . در مورد کوس کردن هم بگم که فقط چند تا جنده رو از کوس کرده بودم و هنوز با کوس سالم و اختصاصی طرف نشده بودم . خونه ماهم بالاتر از پونک و طرفای اشرفی اصفهانی بود و هست . پدرم پزشک زنان و زایمانه و صبح که از خونه میره بیرون تا شب بر نمی گرده . تازه گاهی وقتا نصفه شبی عمل اورژانسی بهش می خوره و از همون نصفه شب میره معلوم نیست کی می خوابه و به زن و بچه اش می رسه . مادر یک مجتمع 7 واحده 4 طبقه زندگی می کنیم که هر هفت واحدش مال ماست سه طبقه اول هر کدوم 2 واحد 100متری داره و طبقه چهارم که ما درش زندگی می کنیم 200متریه .از 6 واحد یه 4 تاشو اجاره دادیم و شماره 5 و 6 را که زیر واحد ما قرار داره پدر خالی گذاشته و آخرین فرزند خانواده که 16 سالشه شهنازه .مامان جون 38 ساله من که مثل 28 ساله ها می مونه والهی قربون کوس و کونش برم شهین اسمشه و بابای 45 ساله منم دکتر شریفه .اون مثل اسمش شریفه همه دوستش دارن چه مریض و چه سالم . هوس مادرو داشتن کم بود از دو سال پیش به این ور کون بر جسته شهناز هم بد جوری چشامو گرفته بود . مخصوصا وقتی که شلوار لی پاش می کرد . مامان شهین هم یک بوتیک و لباس فروشی بزرگ تو چهار راه ولی عصر داشت که اکثرا خودشو اونجا مشغول می کرد . هر چند ده دوازده تا منشی و حسابدار زن و مرد داشت ولی بی هوا اونجا رو ول نکرده بود با این حساب من و شهناز اکثرا خونه تنها می موندیم . حرفه بابا باعث شده بود که کلی کتاب پزشکی و عکس تشریحی کوس با اسکلت و نمای اون که به واژن مشهوره در یکی از چهار اتاق خونه فراوون باشه . حتی یکی دو تا کیر مصنوعی تشریح شده هم در کنار این کوسها به چشم می خورد . پدر این جا رو با دانشگاه اشتباه گرفته بود . یک بار از گوشه در دیدم که شهناز داره با این کیر گچی ور میره یه دفعه دیگه هم وقتی که فکر می کرد تو خونه تنهاست از لای در اتاقم دیدم که شورتشو پایین کشیده و دراز کش رو کاناپه دستشو رو کوسش کشیده و چه جور هم داره باهاش ور میره و ناله می کنه . خواستم برم کمکش دیدم جاش نیست و وقت مناسبی هم نیست . بیچاره شاید دل دست بده . چند لحظه بعد رفت آشپز خونه یک خیار قلمی آورد و ظاهرا با روغن مایع چربش کرده بود. بعد رو کاناپه قمبل کرد و خبار قلمی رو به زحمت تا سه چهار سانتی فرو کرد تو کونش . از اون طرف یک دستشو به کوسش می مالید و با دست دیگه اش سینه های کوچولوشو مالش می داد . واییییییی عجب کووووووونی با این که تا الان بیشتر از بیست تا کون رنگارنگ کرده بودم ولی کون آبجی شهناز چیز دیگه ای بود . جلق زدن واجب شده بود . چند روز گذشت تا این که یک روز که من و اون تنها بودیم دیدم قصد رفتن به حمومو داره . داره لباس بر میداره بره دوش بگیره . یک حمام بزرگ داشتیم که داخلش هم یک اتاقک شیشه ای بود و به اصطلاح یک حموم شیشه ای هم داشتیم که دو سه متری با در اتاق فاصله داشت . من فوری صابون و شامپو بدن رو از حموم خارج کرده و منتظر نشستم تا ببینم تکلیف چی میشه. چند دقیقه بعد که شهناز جون مشغول آبمالی خودش بود شیر آبو می بنده و میاد پشت در وای می ایسته .-شهرام جون -جون -میشه از داخل کابینت یه صابون به من بدی ؟/؟-چرا نمیشه . الساعه در خدمتم یه خورده طولش دادم . ظاهرا سردش شد و دوباره رفت زیر دوش و منم با خودم گفتم شهرام اگه کلنگو امروز زدی که زدی وگرنه دیگه شهناز بکن نیستی . کار سخت تر شده بود . کاش اون روز روی همون کاناپه ترتیبشو می دادم . خب هر کاری اولش سخته . لااقل میدونم اونم مث هر کس دیگه ای هوس داره و مذهبی بذهبی نیست . بی مقدمه لخت لخت شدم . صابونو گرفته و در ورودی حمومو که شهناز جون برای گرفتن صابون نیمه باز گذاشته بود باز کرده و به طرف حمام شیشه ای با شیشه های تمام ماتش رفتم . در یک نظر هیکل لخت و مات شده شهنازو دیدم خدا کنه که وقتی اونو کیش دادم ماتم نکنه .. با پشت دستم به شیشه زده هول خورد -اینجا چیکار می کنی ؟/؟صابونو بذار برو . صابونو کنار در گذاشتم . و چند صدای پای قلابی با کف دمپایی در آوردم . منتظر موندم . در باز شد و دست دراز. اون دست سفیدو با دستای خودم گرفته و خودمو اونو به به محوطه شیشه ای و زیر دوش کشونده و بدن 60 کیلویی اشو به تن 70 کیلویی خودم چسبونده کیر 18 سانتی من محکم و سفت و سخت به وسط شکمش چسبیده و سر اون با ناف خواهر جونم در تماس بود . تقلا می کرد از دستم در بره . به سر و صورتم می کوبید . با تمام نیروم به اون فشار آوردم .با دستهام کمرشو قفل کرده به خود چسبوندم طوری که سینه های کوچیکش با سینه های ورزشکاری و بر جسته ام در تماس بودند . سرشو هم محکم فشار داده لباشو به لبام نزدیک کردم . مقاومت فایده ای نداشت . تمام این جنگ و گریز ها توی اون محو طه تنگ دو دقیقه هم طول نکشید . دیوانه واربوسیدنشو شروع کردم . هر چه خودشو جمع می کرد و لباشو می بست فایده ای نداشت یه دستمو به کون بر جسته اش رسونده و فقط تونستم با سوراخ کونش بازی کنم . ترسیدم اگه پایین تر برم بر من مسلط بشه و منم مجبور شم بازم خشن بشم . هر چند ثانیه یک بار به لبم استراحت می دادم و براش حرف می زدم .-نمیتونی از دستم در بری میدونم تو هم هوست زیاده . دیدمت بالای کاناپه داشتی با خودت ور می رفتی . مگه داداشت مرده که داری خودتو خسته می کنی ؟/؟-گناه داره زشته . خواهش می کنم برو . به کسی چیزی نمیگم و دیگه هم به روی هم نمیاریم ..... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#3
Posted: 15 Nov 2012 00:03
سدهای شکسته 2
اصلا زشت نیست . نیازیه که هم من دارم هم تو . هر موقع بخواهیم می تونیم رفعش کنیم . خجالت چیه پیشرفته باش . احترام برادری و خواهری به جای خود و سکس و دوست دختری پسری به جای خود . شیر آبو بستم که شعاع کار ما زیاد تر بشه . و کوس پشمالوشو همین طوری که ایستاده بود براش لیسیدم -نهههههههه داداششششششش زششششششته . منم با نوعی طنز بهش گفتم کوسسسسس چربتم داره همینو میگه .-نه نههههه نکن . خب حالا دیگه بسسسسسسسه این قدر ناز نکن .. تسلیمش کرده بودم . حالا دیگه اون دست بردار نبود . کیرمو گرفت و گذاشت تو دهن کوچولوش و با لبای بر جسته و شهوت انگیزش برای داداش جونش ساک می زد . خیلی بی اراده تر از اونی بودم که فکرشو می کردم . دوست داشتم این لذت و خوشی و رفت و بر گشتهای نموداری هوسم از پایین به بالا ادامه داشته باشه که آب کیرم همه ریخت تو دهن آبجی شهناز -داداش حرص نخور کیف کن جاااااااااان چه بامزه هس . منم کییییییفففففف می کنم . نیم وجبی حتی یه قطره از آبمو حروم نکرد و همه رو سر کشید . ای ول من فکر می کردم آماتوره ولی خب می دونستم غوره نشده مویز شده وفکرکنم فیلم سکسی زیاد دیده بود. بعد از نوش جون کردن آب کیرم دوباره ساک زدنو شروع کرد . غیرتم اجازه نداد که آبجی ناز و کوچیکم این قدر خودشو خسته کنه و من تنبل همش فکر خودم باشم . خدا پدر پدرمو بیامرزه که این محوطه رو بزرگتر از استاندارد ساخته بود که میشد راحت داخلش دراز کشید . خوابوندمش و گوشتو به دندون گرفتم . خیلی با ناز آه می کشید . هم هوسمو زیاد می کرد هم غرورمو . حیف که نمی شد کوسشو گایید وگرنه نور علی نور می شد . به جویدن و مکیدن و لیسیدن کوس آبجی سرعت بیشتری دادم .. داداش داداش داداش جونم بیشتر تند تر همین طور با هوس بخوررررررششششش فقط تویی که الان داری به دادم می رسی . وووووویییییییی کوسسسسسسسم از خوشششششی داره می میره ....فکم درد گرفت ده دقیقه ای در حال کوس لیسی بودم .-ادامه بده قربونت آره آره آره یهو جیغ بلندی کشید و آروم گرفت .. به ارگاسم رسیده بود . رفتم رو سینه هاش . البته با هیکلم نه با لب و دهنم . حسابی سستش کردم . نوکشو با ولع و حرص میک می زدم . گاهی قهوه ای و گاهی هم صورتی به نظر می رسید . از پایین هم ول کن کوسش نبودم . اونم با یه دستش کیرمو چسبیده بود. ولی چون هوس زیاد بیحال و خمارش کرده بود زیاد تمرکز نداشت که با کیر من حسابی ور بره که اگه حسابی تر ور می رفت بازم خالی می کردم -شهرام .. شهرام آههههههه سوختم جفت سوراخخخخخخام کیییییییررررررررمی خوان زود باش داره میاد تند تر بخور سینه هامو بخورررر روی کوسسسسسمو بالای کوسسسسسمو جووووووون قربون لبات چقدر کوسسسسسم میخاره . دستمو به سوراخ کونش زدم و متوجه اش کردم که کون میخوام -شهناز جون میدونی که کونت تکه و .... به حرفام ادامه ندادم چون آبجی شهناز سرشو به طرفی برگردوند و به حالت قهر تحویلم نگرفت .-چی شده ؟/؟انتظار نداشتم که هیچی نشده از کون بقیه بگی و بگی که مال من تک و قلمبه تر از بقیه هست . این تعریفت واسه خودت خوبه مگه تو چش چرونی دنبال بقیه ای ؟/؟بی غیرت . راست می گفت سه کرده بودم . آنقدر برایش روضه خوندم تا دلشو بدست آوردم و با کونش مشغول شدم . ده دقیقه تمام با کون قمبل کرده اش ور می رفتم . مثل صورت قشنگش سفید و تپل بود . با صابون نرم کفیش کرده .گفتم شهناز جون مراقب باش که این با خیار لقمه ای فرق می کنه -نمیدونم داداششششش من کیر می خوام اگه می خوای جرررررررم بدی باید سوراخ کونمو بگایییییی . میخخخخوام کییییییررررررتو تو تنم حسسسس کنم . با این حال دلم طاقت نیاورد و نرم نرم رفتار کردم ... اون قمبل کرده بود و منم از پشت بهش فشار می آوردم . دو تا قاچ درشتش طوری به هم چسبیده بودن که من نمی تونستم اون سوراخ کون تنگ و ریزشو ببینم . آخر دو سه سانتی رو به زحمت فرستادم تو مقعدش -اویییییییی درد داره اوووووووووفففففف دندوناشو به هم فشار می داد و با دستاش لوله آب دوش حمومو محکم گرفته بود -ببین خواهر جونم بیرون بکشم ؟/؟-نه نه این کارو نکن . به هیچ وجه این کارو نکن . حالا که این مقدارو فرستادی توش بذار بقیه هم بره تا کوننننن من به کییییییرررررررکلفتت عادت کنه . بذار سوراخم آماده شه من تحمل می کنم . بکن بذار کیر گشایی بشه من و تو باید یک جشن کیر گشایی هم بگیریم . من کیر میخوام اویی درد داره . کیرمو فقط تا حدود هفت هشت سانت فرو کردم تو کونش . همینو هم یواش یواش عقب جلوش می کردم تا سوراخ تنگش عادت کنه . خیلی هم به خودم فشار می آوردم که زود ارضا نشم که یهو به خاطرم اومد کیرم بعد از ریختن آبش بازم می تونه جاشو تو کون و سوراخ کون حفظ کنه و بیرون نزنه . شاید با یه ریزش بتونم نرمترش کنم . با هوسی زیاد در حالیکه من از هوس و شهناز از درد و هوس ناله می کرد به کیرم سرعت بیشتری داده و با لذت و آخرین توان منی رو ریختم تو سوراخ کون تنگ و کیپ خواهر جونم . اوخخخخخخخ شهناز چه حالی کردم سنگینی داشت منو می ترکوند . حالا این آب کیرم باعث شده بود که کیرم راحت تر تو کون آبجی حرکت می کرد نصفش می رفت توی سوراخ و راحت بر گشت می کرد -داداش جون زودتر خیس می کردی دیگه جونم راحت شد خیلی کیف داره و حال میده . آههههههه یه چیزی کلفت تو. سوراخ کونمه هم به من حال میده هم خودش حال می کنه . من بازم سنگین شدم شهرام جون سبکم کن . دیدم فقط با کون کردن نمیشه آبشو آورد همرا با گاییدنش با سینه ها و کوسشم بازی می کردم .-واییییییییی داداششششش لبتم بذار رو سینه هام . منو بسوزون . من کییییییرررررر می خوام -نمیشه فعلا به همین قانع باش . شهناز کیر اگه بره تو کوس فاجعه میشه .. -چیکار کنم هوس دارم . منم دل دارم . پس ارضام کن . زودباش دوباره سنگین شدم . یه دست رو کوس یه دست رو سینه و لب منم رو یه سینه دیگه اش -خوبه خوبه خوبه همین خوبه ولم نکن . فشار و سرعت کف دستمو رو کوسش زیاد تر کردم -آخخخخخخخ شهرام دوستت دارم . داداش عاشقتم داداش واست می میرم من هلاک شدم نمی دونم نمی دونم چیکار کنم ادامه بده بازم چند تا جیغ پشت سرهم کشید و واسه دومین بار به ارگاسم رسید .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#4
Posted: 16 Nov 2012 22:57
سدهای شکسته 3
از آن پس حداقل یک روز در میون سکس داشتیم البته این طور نبود که در طول روز از هم غافل بمونیم مامانی در فروشگاه و بابایی هم در مطب بود و من و شهناز جون داخل رختخواب بودیم . حسابی اتاق خواب بابا مامانو به گند کشیده بودیم . گاهی وقتا تخت خودمونو به هم می چسبوندیم و دو نفره اش می کردیم . با همه اینها هنوز هم آرزوی کردن کوس مامان شهینو داشتم . اونم مث شهناز جون کون توپی داشت . مادر و دختر مث هم بودن . در عوض سینه هاش گنده و روفرم بود . از بغل سوتین معلوم بود . کوسشو دیگه خبر نداشتم . خیلی به خودش می رسید . معمولا پدر پنجشنبه بعد از ظهر کار نمی کرد . و اگه هم اورژانسی نداشت می تونست یکی دو روزی رو کنار ما باشه اما یک شب جمعه ای که عروسی یکی از دوستان خانوادگیمون دعوت داشتیم پدر برای شرکت در سمینار پزشکان که الان ظاهرا بهش میگن همایش رفته بود اصفهان و من و مامان و آبجی خودمو نو درست کرده و رفتیم عروسی به یکی از تالار های بزرگ شهر . بد جوری حرصم گرفته بود . پشیمون شده بودم از این که با این دو نفر اومده بودم . شهناز جون و شهین جون اگه لخت میومدند سنگین تر بودن . البته بیشتر زنا و دخترا همین طور بودن . ولی به خوشگلی مادر و خواهرم نبودند . وقتی مانتوی خودشو نو در آوردن همه دیدن که مادر و دختر ست کرده عین هم لباس پوشیدن . یک دامن چرم مینی به رنگ قرمز متمایل به جیگری با یک بلوز آبی آسمانی نقش و نگار شده که از این جور مدلا سر در نمی آوردم . از آرایش که اگه دیگه نگم بهتره . معلوم نبود که پاهاشون لخته یا یک جوراب توری نازک رنگ پا پوشیده ان . دامن کیپشون کونشونو خیلی کلفت تر و بر جسته تر کرده بود . هردو سینه هاشونو هم بیرون انداخته بودند . بدبختی و بد شانسی بد تر این که مجلس مخلوط بوده و زنا و مردا تو هم می لولیدند . ظاهرا صاحب تالار پول و پله زیادی به اماکن داده و مجوز گرفته بود . مامان چه جوری هم می رقصید سه چهار تا از جوونای لات تو نخش بودن . حتی یک بار هم که رفت طرف دستشویی دو تا از همین لات و لوت ها پشت سرش رفتن تا من برم ببینم چی شده مامان با رنگ پریده بر گشت . شهناز داشت می رقصید که حریف این یکی شده و مثل یک شوهر با غیرت اجازه ندادم که دیگه ادامه بده . سه چهار تا از این جوونای عوضی و مودم اسبی و هیپی بد جوری به مامان کلید کرده بودن . حق هم داشتن . چون اگه سنگ هم مامان شهینو می دید دوست داشت بکندش . هیکل ناز و توپش می خواست لباسشو پاره کنه در آد . عروسی تمام شد و به خونه بر گشتیم . مامان خیلی عرق کرده بود و می خواست دوش بگیره . حمام مامان شهین کمتر از یکساعت طول نمی کشید . همین به من فرصت می داد تا یک سر و سامانی به کیر کلفت و شق شده ام بدم . شهناز بغض کرده و قهر به من پشت کرده حرف نمی زد . وقتی هم که حرف زدنو شروع کرد فقط ازم انتقاد می کرد .-تو آبرومو پیش دوستام بردی این امل بازیها چی بود مگه تو شوهرمی ؟/؟-عصبانیم نکن شهناز من برادرتم . چند نفر بودن که جنبه اشو نداشتن و فکر کنم به مامان متلک هم گفته باشن وگرنه من این جوری که فکر می کنی نیستم . دوست ندارم کسی به تو یا مامان نظر بد داشته باشه . فهمیدی ؟/؟-آره نفهم نیستم .-لجباز نباش . خیلی خوشگل شدی . مامان نیست بیا یه حالی بکنیم -تو که واسه آدم حال نمیذاری -بیا قهر نکن مامان رفته حموم تا یه ساعت دیگه هم نمیاد . به اتاق من رفته و جهت احتیاط دررو از داخل قفل کردم . شهناز خیلی سکسی و هوس انگیز شده بود . آن قدر از هماغوشی با هم لذت بردیم که اصلا متوجه گذشت زمان نشدیم . فقط صدای مامانو می شنیدیم که مارو صدا می زد . از لای سوراخ در اونو با حوله حمومی که دور خودش پیچیده بود می دیدم . خدای من حالا چیکار کنیم . کی خودمونو بپوشونیم ؟/؟کی درو باز کنیم ؟/؟در همین لحظه زنگ در خونه به صدادر اومد . صدای یک زن بود مادر از داخل هال و دوربین اون طرفو دید -خانوم چیکار دارین -ببخشید آش نذری آوردم . مادر درو باز کرد .ناگهان چند مرد مث گله به طرف داخل هال سرازیر شدن و اززنه که همدستشون بود خبری نبود . هریک از آنان نقابی به چهره داشتند . دهن مادرو گرفته محکم نگه داشتند که فریاد نزنه . هر چند طبقه زیری ما خالی بود و داد و بیداد هم راه به جایی نمی برد . صحنه درست روبروی سوراخ کلید بود . چهار نفر بودن . فکر می کنم از مجلس عروسی ما رو تعقیب کرده بودن .چون موهای بلند یکی و موهای دم اسبی یکی دیگه واسم آشنا بود . نقابها هم فقط جای چشم و لب و سوراخ بینیشان باز بود . شهناز تازه متوجه قضیه شده بود . بد جوری هول کرده بود تنش مث بید می لرزید . از بد شانسی موبایل هم داخل اتاق نبود و گوشی تلفن اتاق منم اشکال داشت . نمیدونستم چیکار کنم . مامانو لخت لختش کرده بودن . بیچاره بد جوری دست و پا می زد . شهین جونو با طناب دور یکی از ستونهای گچی هال بستند . بیشتر قسمتهای بدنشو می دیدم اما اون لحظه فقط متعصب شده بودم و غیرتی و حسود . نمی خواستم که چهار تا گرگ مامانو پاره کنن . مامانی که حتی به نگاهها ی التماس آلود و کیر باد کرده زیر شلوارم هم توجهی نمی کرد . شهین جون دست از فریاد و جیغ زدن بر نمی داشت . آخر یک دستمال پارچه ای چپوندن تو دهنش و ساکتش کردن . می خواستم بیام بیرون برای شهناز دلواپس بودم . می خواستم نرم اما عشق فرزند مادری اجازه نمی داد . به شهناز گفتم من میرم بیرون . درو قفل کن می تونی داخل جا رختخوابی هم قایم شی . یه جای دنجی داره که اگه کسی تا چلوت نیاد نمی بیندت . نمیدونم اگرم درو قفل ببینن مشکوک میشن . خودت میدونی . من طاقت ندارم -نه داداش تو رو خدا به خاطر من به خاطر خودت نرو می کشنت .-نه جونم فدای مامان بیا کلیدو بگیر .. درو باز کرده و حمله ای بی نتیجه کردم . با همون مشت اول سر نگون شدم منو به یه ستون دیگه چند متر اون ورتر بستن . وحشت و شرمو تو چشای مامان شهین می خوندم . منم خشمو حسادت و ناامیدی رو با تمام وجودم احساس می کردم . سینه های درشت و کون چاق و تپل مامانی و شکم زیبا و صورت گرد و سفید ش با لبایی ورم کرده و شهوت انگیز اما غنچه ای و بینی کوچیک و قلمی هوش از سر اون چهار کیر کلفت ربوده بود . هر چه زور زدم راه به جایی نبردم . تراژدی شروع شده بود . چهار نفر قصد کردن مادرمو داشته از منم کاری ساخته نبود . درست روبروی هم بودیم . اونم چشاشو بسته بود تا شاهد این ننگ نباشه . منم چشامو بستم تا این ننگو نبینم . اما یکی از اون چهار نفر چاقوشو در آورد نوکشو گذاشت رو سوراخ کوس مامان و به من گفت اگه دوست داری به جای کیر چاقو تو کوس ننه ات فرو کنم چشاتو ببند . من هم از ترس چشامو بازکردم . شهین جونو هم مجبورش کردن که چشاشو باز کنه . چون اگه این کارو نمی کرد جون من در خطر بود . قطرات اشک از چشای مادر جاری بود . منم گریه ام گرفته بود . به این قلچماقها نمیومد که کوس ندیده باشن .. یعنی تن شهین اینقدر براشون خواستنی بود ؟/؟مامان و اون 4 تا نره غول همه لخت لخت بودن و فقط من یکی لباس تنم بود . یکی پارچه رو موقتا از دهن مامان خارج کرد و شروع کرد به بوسیدن لباش . دونفر هم دولا شده در حالیکه پاهاشونو به صورت هشت در آورده بودن یکیشون جفت دستاشو رو کون هوس انگیز مامانی گذاشته و دوتا قاچشو فشار می داد و بالباش پشت سرهم کون مامانو می بوسید .نقر سوم از روبرو لبشو گذاشته بود رو کوس مامان ...ادامه دارد ..نویسنده ...ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#5
Posted: 18 Nov 2012 12:06
سدهای شکسته 4
اوخ جوووووون هرکی این کوسو واسه یه بارم بکنه دهسال جوون می شه . صدام در اومد کثافتا . بی ناموسا به همین راحتی نمی تونین در برین . یه پارچه تو دهن من چپوندن . دیگه لالمونی گرفته بودم . رگا ی سرم داشت می ترکید . یکی رفته بود آشپز خونه روغن زیتون آورده بود تا سوراخ کون مامانو برای گاییدن آماده کنه . رفیقش داشت کوس شهین جون منو لیس می زد و از دست پسر بی عرضه اش کاری ساخته نبود . طنابی رو که با اون دو تا مچ پای مادرو بسته بودند باز کردند و تهدیدش کردن که اگه بخواد لگد بزنه سر پسرش بلا میارن . علاوه بر سوراخ کون تمام باسن و جفت قاچ کون شهینو چربش کرده و اونی که از همه کیر کلفت تر بود با بیرحمی فرو کرد تو کون مامان و یکی هم از جلو کیرشو فرستاد تا ته کوسش . مادر بیچاره ام از درد به خودش می پیچید . با دستاش محکم به ستون چنگ می زد و پارچه داخل دهنش هم صداشو خفه کرده بود و منو مجبور کرده بودند که شاهد صحنه باشم . کون مامانی برق می زد خیلی هوس انگیز و کردنی شده بود . ولی اون موقع اول باید به فکر نجات می بودم . با خودم می گفتم خداکنه شهین جون لذت نبره و خوشش نیاد . چون من حسودیم می شد . چشای من و مامان تو هم افتاد شایدم خوشش میومد و به خاطر من از ناراحتی به خود می پیچید . به کونش و رفت و بر گشتهای کیر نگاه کردم . از این طرف نمی شد چیزی فهمید که آیا لذت می بره یا نه . به کیری که وارد کوسش می شد نگاه کردم یه خورده خیس بود شاید این قدر طبیعی باشه و نباید زود قضاوت کنم . کاش می تونستم چشامو ببندم یا لااقل سرمو بر گردونم . دوتایی داشتند مامانو می کردند و نفر سوم هم صندلی گذاشته بود و خودشو بالا کشیده بود تا کیرشو به دهن مامان برسونه . هوس باعث شده بود که قاطی کنن . همه کاراشون با تهدید بود . نمیدونم چرا بقیه طنابارو باز نمی کردن تا راحت تر بکننش . کثافت هر چی آب داشت خالی کرد تو حلقوم مامان . بی اختیار چند قطره اشک از چشام جاری شد . اونی که داشت کون مامانو می گایید فریاد زد و گفت بچه ها حالا نوبتی بیایین کونشو بگایین چون خودتون خوب می دونین هر کونی که نصیب من بشه چه بخوام و چه نخوام جرش میدم . اون وقت شما نمی تونین حال کنین . آشغال عوضی آبشو ریخت تو کوس شهین جون و این طعمه بهشتی رو به نوبت به بقیه واگذار کرد . آب از اطراف پاهای مامان به طرف پایین سرازیر شده بود مثل این که متوجه حماقت خودشون شده بودندو یک طناب دیگه رو هم باز کردند . حالا فقط یک طناب وسط بدنشو به وسط ستون وصل می کرد که اگه اونو هم بر می داشتند از دست مادر کاری ساخته نبود . فقط خدا خدا می زدم پارچه داخل دهنشو نگیرن چون اگه هوسی می شد و از روی شهوت و ناله و فریاد می کرد من دق می کردم . نوبتی کار می کردند . کوس ووکون .. دهن و نگهبانی . یک بار دیگه مادر جونو روغن مالی کردن . این بار تمام تنشو چرب کردن . خیلی معرکه شده بود . بی انصافا یه تعارف خشک و خالی هم نکردن . شاید این جوری دلم کمتر می سوخت و از سر تقصیراتشون می گذشتم . برق سینه های چرب و خوش فرمش چشامو گرفته بود . پارچه رو هم از دهن مامان گرفته و طناب بعدی رو هم بازش کردن . چشای شهین جون خمار شده بود . فکر کنم حشری شده پیش من روش نمی شد ناله کنه . شایدم اشتباه می کردم . فقط زار میزد . نه ..نهههههه تو رو خدا بس کنین گناه داره .. من شوهر دارم رحم کنین هر چی پول بخواهین میدم . یکی از اونا گفت ما تازه قلقتو گرفتیم . نگو عاشق کیر ما نشدی . هر وقت بخوای در خدمتیم . خسته نشدی از بس یه مدل کیر خوردی ؟/؟حالا چهار تا رو با هم نوش کن ببین چه حالی میده -نههههه بسسسسسسه .. نمیخوام . هر چه ناله می کرد اونا کوس و کونشو با شدت بیشتری می کردند . شهین جونو بغل کرده و رو هوا دوطرفه می کردنش. به نظرم اومد خیسی کوسش زیاد شده بود . دیگه دست و پا نمی زد و التماس هم نمی کرد . اما از روی هوس هم فریاد نمی زد . اونو خوابوندنش رو زمین و تمام تنشو لیسیدن . نوک سینه هاشو گاز می گرفتن . چوچوله هاشو میک می زدن . مامانی به خودش فشار می آورد که فریاد نزنه . یعنی میشه آدم این همه کیر کلفت و رنگارنگ و متنوع بخوره هوسی نشه ؟/؟خداکنه این طور باشه . سد بین من و آبجی شهناز شکسته شده بود و سنگهای سد بین من و مامان جون لق شده و هر لحظه امکان ریزشش می رفت . دلم برای مامان و غرور شکسته اش می سوخت . خدا کنه بعدا خود کشی نکنه . هر مدلی که می شد مامانی رو کردن . یه بار کمرشو گرفته به حالت سگی بالاش آورده و می گاییدنش . در این حالت یه نفر از پشت کیرو کرده بود تو کوسش و یکی هم از جلو کیرشو کرده بود توی دهن مامان تا براش ساک بزنه . اعصابم خرد شده بود . ول کن نبودند . در مدت کمتر از دوساعت داخل سوراخای مختلف هفت هشت آب خالی کردن . نمی دونم شهین جونم تونسته کمرشو سبک کنه یا نه . خدا کنه این طور نبوده باشه . چون من هوس کرده بودم هر طوری شده این سدو بشکنم . شاید این حکمتی بوده تا فرجی بشه که بتونم فرج مامانو بکنم . دیگه دیدن صحنه گاییده شدن مامان برام عادی شده بود . آخر کار هم نگهبانی از بین رفت وچهار نفری افتادن روش . و حسن ختام این که چهار نفری صف وایستاده و در حال جلق زدن به نوبت آب منی خودشونو می ریختن تو دهن مامان و مجبورش می کردن که اونو بخوره . بعد هرکدوم جداگونه لبای مامانو بوسیدن و یه شماره ایرانسل بهش دادن و گفتن اگه هوس این کیرارو داره با این شماره تماس بگیره و زحمتو کم کردن . بنازم به روشون . من و مامان چند لحظه به هم نگاه کردیم . یادش اومد که دست و پای من بسته هس . اومد و بازم کرد و بعد خودشو انداخت تو بغلم و های های گریستنو شروع کرد . اووووووفففففف باورم نمی شد که یه روز مامانی رو لخت بغل کنم . سر و کله شهناز پیدا شد . یه شمد برداشت و انداخت رو مامان تا تن لختش معلوم نباشه . مامان خودشو موقتا پوشوند ولی گریه کردنش ادامه داشت . شهنازو یه گوشه کشیده و بهش گفتم فعلا کارش نداشته باش برو بگیر تو اتاقت بخواب منم امشب کنار مامان می مونم و مواظبش هستم که دست به کارای احمقانه نزنه . اینو یواش گفتم که مامان نشنوه -بچه ها ازتون خواهش می کنم که در مورد امشب چیزی به بابا نگین . به او قول دادیم و شهنازو به اتاق خودش فرستاده و مامانو که نایی نداشت بغلش کرده با همون شمدی که دورش پیچیده شده بود به اتاق خوابش برده روتخت خوابوندمش و خودم پهلوش دراز کشیدم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#6
Posted: 19 Nov 2012 11:52
سدهای شکسته 5
نمی دونستم آیا می تونستم از این موقعیت پیش اومده استفاده بکنم یا نه . برای یک لحظه شمد از روی مامانی کنار رفت . دیدم ناله می کنه . کون قشنگشو دیدم که به من میگه الان اگه منو نگایی دیگه بگا نیستی . نه خدای من خون های خیس و خشکیده اطراف سوراخای مامان .... اوخ نامردا ظاهرا سوراخ کونشو جر داده بودن ونمیدونم حالا عمقی بود یا سطحی ولی مامان از درد وسوزش به خود می پیچید . دوباره سرشو گذاشت تو بغل من و گفت دیدی نامردا باهام چیکار کردن ؟/؟و باز هم گریه می کرد . ناراحت نباش مامان خدا بزرگه بازم شکر که سالمی -برم خودمو بشورم واز این نجاست خودمو نجات بدم -پس بذار منم باهات بیام -نه پسرم زشته بده -چه زشتی از این بالاتر که من امروز خیلی چیزایی رو که نباس اتفاق میفتاد و نباس می دیدم دیدم -نه اصرار نکن شبو اگه دوست داری می تونی همین جا بخوابی ولی بامن حموم نیا . شهناز خونه هس . دختر بچه هست روش باز میشه خوب نیس یه وقت خیالای بد می کنه .-چشم هر چی تو بگی دردل با خودم گفتم اگه امشب که چه عرض کنم این نصفه شبی نکردمت ؟/؟.مامان رفت حموم و من برای آن که یک تیر و دو نشونی کرده باشم رفتم سراغ شهناز . هنوز بیدار بود داشت از واقعه امشب صحبت می کرد که گفتم وقت نداریم زود باش تا مامان از حموم بر نگشته یه حالی بکنیم . می خواستم کمر خودمو سبکی کرده باشم و هم با گاییدن آبجی شهناز و رسوندنش به ارگاسم کاری کنم که با آرامش اعصاب زودتر خوابش ببره و مزاحم سرو صدای احتمالی و یا درددل من و مامان جونم نشه . فوری با لب و دهنم رفتم سراغ کوسش و حسابی آماده اش کردم . حالا نخور کی بخور . دهنشم داشتم تا فریادشو خفه کنم .. خیلی زود دو تا دستاشو به سینه هاش چسبوند . ساکت شد فهمیدم که آبجی شهنازو راضیش کردم . کیر شق شده و آماده به حمله خودمو به طرف سوراخ کون شهناز نشونه گرفته و میدونستنم با این کون زخمی مامان دیگه امشب کونشو بکن نیستم . همون آب و خیسی کوس آبجی کافی بود تا یه خورده راه سوراخ کونشو باز کنه . باز هم کیرمو از نصفه بیشتر فرو نکردم . مدل کون آبجی شهناز تقریبا شبیه مدل کون مامان شهین بود . ولی خب هر گلی یه بویی داره . دیگه نمی تونستم جلوگیری کنم . تازه باید عجله هم می کردم . که یه وقتی مامانی سر نرسه . هرچی زور داشتم زدم و تا اونجایی که می تونستم سوراخ خواهر جون خوشگلمو پر کردم . اووووووووففففف چه کیفی کردم . جاااااااان . کون شهناز خیلی حال داد . حسابی گچ کاری شده بود . خیلی دوست داشت واسم ساک بزنه که گفتم باید برم می ترسم مامان کار دست بده . برم سری بهش بزنم نکنه داخل حموم خودشو با تیغی چیزی خلاص کنه . خوشبختانه از این خبرا نبود به محض این که رفتم طرف حموم دیدم مامان خودش برگشت . یه حوله دور خودش پیچیده بود .-آخیش سبک شدم . موهای سرشو داخل اتاق و پیش من سشوار کشید -میشه ازت خواهش کنم سرتو اونور کنی -مامان ؟/؟-مامان بی مامان حساب امروز فرق می کرد . یه اتفاقی افتاد و تموم شدو رفت باید فراموشش کنی من که از روی عمد نمی خواستم همچه اتفاقی بیفته . تن لختشو بایک شورت و سوتین نازک پوشش داد اینو دیگه دیده بودم یک بلوز نخی خیلی نازک به رنگ آبی ملایم پوشیده بود که با شورت نازک صورتیش اندامشو گاییدنی تر کرده بود -پسرم منو ببخش که امشبو میخوام این جوری پیشت بخوابم . شانس آوردم که امشب بابات نمیاد . یه جای تنم خیلی می سوزه و احساس درد می کنه . میخوام شلوار روش بپوشم ولی بهش فشار میاد -مامان مقعدو میگی ؟/؟-من یه چیزی گفتم تو دیگه ادامه اش نده دیگه . تازه اگه دوست داری می تونی بری اتاق خودت بخوابی من مزاحمت نمی شم .-نه مامان خوبم . امکان نداره امشب تنهات بذارم . وظیفه فرزندی و عشق و محبت من حکم می کنه که پیش تو بخوابم . صورتمو بوسید و از گرمی صورتو بوی صابون و کرم خوشبویی که مالیده بود هوسم بیشتر شد . هردو روی تخت دراز کشیدیم . می خواستم نرم نرم کارمو انجام بدم تا مرغ از قفس نپره . یه شمد نازک روش کشیده بود وپاهاش زده بود بیرون پشت به من قرار داشت . ناله می کرد . سوراخ کونش می سوخت -مامان پماد ضد درد و ضد سوزش آنتی هموروئید تو خونه داریم اون دفعه که یبوست داشتم و بزور دفع کردم دچار درد و سوزش شدید شدم با چند بار استفاده ازش خوب شدم . اگه یادت باشه نمی تونستم حتی روی صندلی بشینم -اگه برام بیاریش ممنون میشم یه لوله پلاستیکی هم باهاشه که از طریق اون اگه آدم این پمادو استفاده کنه بهتره و بهداشتی تره -مامان چی میگی اصلا با لوله خوب نیست . بیشتر حروم میشه و به جاهای حساس نمی تونی بمالی . من چند روز که با لوله استفاده می کردم اصلا اثر نکرد. دوسه بار که با انگشت این کارو کردم خوب شدم .-آخه انگشت میکربیه .آدم بدش میاد .-من حاضرم این کارو برا مامان خوشگله ام بکنم . تو که الان حموم بودی و حتما دورش تمیزه . داخلشم دیگه چاره ای نداشتی با این درد و سوزش نمی تونستی باهاش ور بری . من الان میرم دستمو ضد عفونی می کنم و خودم دارو رو به محل درد می رسونم -شهرام جون حالا درد به کنار خجالتم میاد اگه بخوای انگشتتو فرو کنی داخل مقعدم . مامان بازم از اونحرفا زدی ؟/؟چرا بیخود بین من و خودت یه سد درست می کنی . ما به هم محرمیم موقع مشکلات این چیزارو باید بذاریم کنار . این فاصله هارو باید بشکنیم . دیگه از این حرفا نزن . مگه بابا میره زنارو معاینه می کنه اونا باید خجالت بکشن ؟/؟این همه دکتر زن هم داریم خدای نخواسته باید سوءتعبیر بشه ؟/؟.. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#7
Posted: 21 Nov 2012 04:08
سدهای شکسته 6
با این حرفا شهین جونو نرم کرده آنتی هموروئید ضد بواسیر و ضد سوزش و درد و داروی ضد التهاب مقعدو آوردم . البته اینو راست می گفتم که اثرش با انگشت خیلی بهتره تا مثلا با لوله پلاستیکی بهداشتی . من باید با انگشت میانی دستم این کارو انجام می دادم ولی این حرکت نقشه منو کند کرده یا اصلا بی نتیجه می کرد . با انگشت شست اگه خمیر رو می ریختم توی سوراخ کون مامان شاید اثرش کمتر می شد و به عمق نفوذ نمی کرد ولی در عوض با چهار تا انگشت دیگه می تونستم در همون لحظه که شستم تو سوراخ کون مامانمه روی کوسشم دست بکشم . اگه خوشش بیاد که اعتراض نمی کنه . اگه هم بدش بیاد و اعتراض کنه میگم عمدی نیست و حالت و حرکت شستم ایجاب می کنه که بقیه کف دستم تماسکی با ناحیه ممنوعه داشته باشه .. دلو به دریا زده و پماد سفید رنگ و خمیری را روی نوک شست دست راست ریختم .شورت مامان شهینو پایین کشیده گفتم ممکنه درد داشته باشی نترس . شجاع باش تحمل کن چند بار که برات دوا بزنم خوب می شی . انگشتو آروم آروم فرو کردم داخل . آدم سالم دردش میومد وای به حال اون . به خود تکونی داده جیغ کشید اما خودشو کنترل کرد و ساکت شد . چهار تا انگشت دیگه و کف دستمو به کار انداختم و دیدم با چند تا مالش کمی خیس شد . فهمیدم بدش نیومده . ادامه دادم -اگه می بینی انگشتمو در نمیارم واسه اینه که داخل خوب گرم بیفته و اثر دارو بیشتر شه البته این یکی رو دیگه چرت می گفتم . مامان ناله رو شروع کرده بود .-مادر جون خیلی درد داری ؟/؟تحمل کن درست میشه من بمیرم برات اینقدر ناله نکنی -خدا نکنه پسرم الهی من پیش مرگت بشم . باز هم به ناله های خود ادامه داد ناله هایش تبدیل به فریاد شده بودند -مامان جون خیلی دردت میاد ناله می کنی ؟/؟-درد کون برام قابل تحمله ولی درد واقعی من از جای دیگه هس . پاش یهو خورد به کیر شق شده من . سابقه نداشت که پیش من از واژه کون بگه . همش می گفت باسن .-درد من از اینه که نفهمیدم پسرم یه مرد شده و می تونه بالا سرم باشه پسرم مرد شده و اونوقت یه سری نامرد میان بهم حمله می کنن -منظورت چیه مامان ؟/؟اینا چه ربطی به هم داره ؟/؟-خودتو به اون راه نزن آههههههه اوووووففففففف این قدر دیگه ادا اصول در نیار . مثلا داری منو گول می زنی ؟/؟خودتو که نمی تونی گول بزنی خیلی به خودم فشار آوردم که امروز از تجاوز لذت نبرم و تا حدود زیادی هم موفق شدم اما الان دیگه مجبور نیستم این فشارو به خودم بیارم . من کییییییییررررررررررررمیخوام . کیییییییررررررررر پسرمو می خوام پسسسسسسرم بیا بیا منو بخوررررررو بکککککن .-مامان جدی میگی ؟/؟-مگه باهات شوخی دارم مگه تو همینو نمی خواستی ؟/؟از وقتی که می خواستی باهام بیای حموم اینو تو نگات خوندم -مامان من از خیلی وقتا پیش هوستو داشتم -تو با دستت جادو کردی . کونم یه خورده بهتر شد . کوسم حالا با کیر تو درمون میشه -قربون کوس مامانی -قول میدم وقتی سوراخ کونم خوب شد اونم تقدیمت کنم . روشو به طرفم برگردوند باسنش به تشک فشرده می شد . می دونستم کمی دردش گرفته اما هوس در آغوش کشیدنمو داشت . سرمو به طرف خودش کشید چند لحظه ای رو خیره به هم نگاه کردیم . می دونستم که نیمه شبی رویایی خواهیم داشت . یک شب فراموش نشدنی دریک لحظه لبامونو به هم نزدیک کرده روی هم قراردادیم . با هوس کمر مامان شهینو می مالیدم بند سوتینشو بازکردم لخت لخت شده بود . فقط شورتش تا وسط زانوش پایین کشیده شده بود که اونو هم بعدا در آوردم . پیرهنمو خودم در آوردم ولی شورتمو مامانی دوست داشت در بیاره و این کارو برام انجام داد . دیگه نمی دونستم چیکار کنم با عشق و لذت و هوس لب و زبونمو گذاشتم روی کوس مامان اندازه اش خوب بود گشاد نبود از متوسط کوچیک تر بود با هوس و امید به دقایق آینده براش لیس می زدم و می مکیدم . این بار خودش تو دهن خودش پارچه چپوند که با فریاد هاش شهنازو بیدار نکنه . منم درو از داخل قفل کرده و کلیدو گذاشتم همونجا که اگه یه موقع شهناز جون هوس فضولی به سرش زد خیط شه . سینه هاش دیوونه ام کرده بود . پنج شش برابر سینه های شهناز می شد . فکر کنم وزن هر کدوم به دو کیلو می رسید . نمیدونم چرا پار چه رو از دهنش در آورد ظاهرا نمی خواست خاطرات تلخ چند ساعت قبل براش زنده بشه -شهراممممم منو خوب کردی راممممممم . ادامه بده هوس دارم می خوام فراموش کنم امروز چی شده . چقدر خوب لیس می زنی . خیلی خوشحالم دارم پرواز می کنم . می دونی اگه دعای مادر همرات باشه چقدر برات مفیده . من ازت راضیم راضیم کن . از خوشحالی و تعجب یه جایی بین زمین و آسمون بودم . بین خواب و بیداری . یعنی سد بین من و مامان جونم در حال شکستن بود ؟/؟چی میگم اصلا شکسته شده بود . دوست داشتم اول با نگام بکنمش . به شدت خودشو روی تخت تکون می داد .-پسر این دیگه چه مدلیه همه چی پیشرفته شده این کارا هم تکنیکی شده ؟/؟-بستگی به این داره که آدم این تکنیکا رو رو کی پیاده کنه .-رو من سوار شو و پیاده کن کوس شهین جون با این که گشاد نبود ولی چوچوله پهن و درازی داشت با یه مقدار گوشت اضافه . وقتی میذاشتم توی دهنم و با لذت و هوس می چرخوندم و با لب و زبون و دندون بهش حال می دادم خودش محکم جلو دهنشو می گرفت تا دادش به آسمون نرسه -بازم لیسسسسس بزززززن راضیم کن منتظر کیرتم وایییییی وووووییییی عزیزم عشق من معشوقه من فرشته نجات من دارم تو هوس می سوزم قربون دست و دهنت دو دفعه آبمو آوردی . دو بار آب کوسسسسمو ریزوندی .-راست میگی مامان ؟/؟بار اولو نفهمیده بودم کی به ارگاسم رسیده از بس تو عالم خودم بودم رویایی شده بودم نمی دونم که من بیشتر طالب کوسش بودم یا اون بیشتر کیر منو می خواست روغن کوسشو دیگه پاک نکرده و کیر عزیز و گرسنه و تشنه خودمو فرستادم داخل کوس مامان شهین . گوشت داغ شهین جون گوشت گرم منو می سوزوند -قربون کمرت برم بی طاقت شدی ؟/؟بریز داخل من فعلا سبکم آبتو می خوام به خودت سخت نگیر دوست دارم اوج لذتو تو بدنت احساس کنم کمرمو به طرف پایین فشار داد و منو بیشتر به خودش چسبوند انگار تب کرده بودم سینه هاش که هرکدومش به زور در کف دست و مشت باز کرده من جا میشد به سینه های من چسبیده صورتم روی صورتش قرار داشت ولبام در حال بوسیدن لباش بود . جفت پاهام رو جفت پاهاش قرار داشتند و کیرم توی کوس به آرامی رفت و بر گشت می کرد . مامانی روغن زیادی روی کیرم ریخته بو د گویی می خواست سر خش کنه . با دست چپم بالای رون راست مامانو و یه قسمتی از کونشو می مالیدم حسابی سوخته بودم . آب کیر و کمرم دیگه ازم اجازه نگرفت . جااااااان یهو لذتم منفجر شد آتیشم ریخت تا منو خنک کنه . سد شکست و آب به زمین مامان ریخت . کیف کردم . من به آرزوی چند ساله خود رسیده بودم . میدونستم که مامان مشتری من شده و این تازه اول کاره ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#8
Posted: 22 Nov 2012 05:54
سدهای شکسته 7
بعضی حرکاتش نشون می داد که سوراخ کونش خیلی درد داره . نباید زیاد بهش فشار می آوردم . شهین جونم ساک زدنو شروع کرد . کیر 18 سانتی منو به پنج شش منطقه تقسیم کرده بود هر قسمتو جدا و با یه طرز خاص لیس می زد که من از لذت زیاد به رون پاهای خود چنگ مینداختم بعد از این که به همه مناطق کیر سر کشی می کرد در حرکت بعدی ته آلت تا سرشویکسره لیس می زد بعدشم میذاشت تو دهنش و با سرعت عقب و جلو می کرد منم که دیگه بی پروا شده بودم در یکی از این سرعتهای زیاددهن مامانو پر کرده و اونم با لذت همه رو به معده اش فرستاد . نیمساعتی می شد که قرص کونشو ندیده بودم .-مامان فدات شم . مقعدت درد می کنه ؟/؟قمبل کن زانوهاتو بذار زمین . بهش میگن یه حالت سگی یا نیم سگی . البته قصد توهین ندارم اسم حالت اینه .-شهرام جون هر چی می خوای بگو فکر نکن فقط مادرتم من سگتم . معشوقه اتم کنیزتم سرم جلوی کیر تو خمه فقط منو بکن تا دردمو فراموش کنم .. مامان همونجوری که می خواستم عمل کرد و اوخ جون که از تماشای کونش سیر نمی شدم . قرص ضد حاملگی هم می خورد و نگران نبود .وقتی که خوب اون اندام گوشتالودو تماشاش کردم بدون این که درز وسط کون مامانو به دو طرف باز کنم کیرمو از همون پشت مالیدم به کوسش و از بس خیس بود راحت رفت تو . چشام بیشتر به کون خوشگلش زوم کرده بود . کیرمو تا ته می فرستادم داخل کوسش و تا اول کله می آوردمش بیرون . از تماشای کیر حریص و کوس هوسی مامان لذت می بردم باید هر طوری شده زودتر درمانش می کردم تا بتونم کونشم بکنم -شهرام قشنگم فکر نمی کردم تا این حد به من لذت بدی . شاید تو کار امروز یه حکمتی بوده که من و تو باهم باشیم و از هم لذت ببریم . پدرت هیچوقت نتونسته اونجوری که من میخوام راضیم کنه . هیچوقت نتونسته آتیش هوس منو بخوابونه . تو یک شبه بیشتر از بیست سال اون به من لذت دادی . تازه می فهمم کوس دادن چه لذتی داره . دیگه ولت نمی کنم . تو مال منی شهرام جون . معشوقه منی دوست پسر منی . بزن بزززززن . با کیییییییرررررررت منو بزن وکوسسسسسس منو جرررررررربده . اونو تو پاره اش کن . من مال توام -شهین جون دیگه نمیذارم سختی بکشی کمرت سنگین شده مامان خوشگل و نازم . کیر من کمر بسته در خدمت توهه -پسرم منم مال توام . همان طوری که روحم مال تو بود جسمم به تو تعلق داره . بکن تند تر بکن . بازم دارم خالی می کنم . خدارو شکر که جمعه هست و خواهرت برای رفتن به مدرسه بیدار نمیشه . نمی تونم ازت از این رختخواب و تن لختت دل بکنم . هر چی کیرتو به من میدی هر چی بیشتر میخورمش اشتهام بیشتر میشه . آخخخخخخ آخخخخخخخخ اوووووووووففففففف . حس می کنم سبک شدم جااااااااان کمرم تنم سست سسته . به اوج لذت رسیدم . عزیزم من آب می خوام قربون کمرت خیلی ضعیفت کردم . دوقطره هم شده خالی کن -مامان شهین جون . این تن سکسی تو رو ببینم و فقط دو قطره ؟/؟تمام تنم الان آب کیر شده و میخواد بریزه توی کوسسسسست . کیره مثل یک تفنگ آب پاش کوس مامان شهینو نشونه رفته بود به سرعت آبشو خالی کرد و خیلی هم خالی کرد منو مامان پس از ساعتها عشقبازی به نوبت سرمونو روسینه اون یکی قرار داده و مثل عاشق و معشوقهای واقعی راز و نیاز می کردیم -مامان خیلی خجالت کشیدم و کسرم شد که امروز نتونستم ازت دفاع کنم -پسرم اصلا خجالت نداشت . تو به خاطر من جونتو به خطر انداختی تلاشتو کردی . نمیدونی همین برای یه مادر چقدر ارزش داره . دوستت دارم حاضر بودم بمیرم و یه تار مو از سر پسر فداکار و دوست داشتنی ام کم نشه . شهرام نمی دونی زندگی برام چقدر لذت بخش شده . من و تو نسبت به هم چند جور عشق داریم . مادر و فرزندی . عشق عاشق و معشوقه .. عشقی هوس انگیزانه . این خوشبختی رو با هیچی توی این دنیا عوض نمی کنم . این دفعه اگه پدرت بخواد واسه یه سمینار طولانی بره خارج باهاش مخالفتی نمی کنم . اگه بابات نباشه و شهناز هم بخواد بهش اجازه میدم که شبا حتی خونه دوستش مهشید بمونه چون دختر خوبیه و من هم خونواده اشو می شناسم .-ای مامان کلک !بگو جوش خودمونو می خوری -حالا این قدر نکته سنج نباش دیگه . وقتی من واست می میرم این یه مورد که دیگه کاری نیست .-حالا مث یه دختر خوب بخواب واست دوا بزنم .-نه خودش خوب میشه -من میخوام زودتر خوب شه این قدر درد نکشی -ناقلا هر وقت خوب شه دربست مال خودته -مامان -جان مامان -دارم واسش می میرم -چرا همین الان نمیذاری توش -شوخی نکن راضی نیستم درد بکشی -من تحملم زیاده یک پیشنهاد هم دارم . تو یک بار می کنی . اگه دردم خیلی اوج گرفت تا موقعی که خوب نشدم نکن فقط این راهی که من بهت پیشنهاد میدم باید بری چند تا از این پماد ها بخری چون هر دفعه باید خیلی حرومش کنی -منظورت چیه مامان -چه اشکالی داره با لوله کیرت واسم خمیر بمالی . وقتی رفت داخل زیاد عقب جلوش نکن همونجا نگهش داشته باش تا دواهم اثرشو بکنه -آگه آبم خواست بریزه چی -هیچ اشکالی نداره بذار بریزه تازه میگن آب کیر خیلی هم ویتامین داره برای پوست خیلی مفیده . گرونترین کرمهای تقویت پوست دنیارو از منی می گیرن شاید منم این جوری زودتر زخمم خوب شه. با هیجان تمام سطح کیرمو و بیشتر از همه سرشو با آنتی همو رو ئید مالیده و خیلی هم مالیدم تا حسابی داخل کون مامانو ضد عفونی کرده و تسکین بدم وقتی که دو سه سانتیمتر رفت توی مقعد مامان جیغش داشت می رفت آسمون . از ترس بیدار شدن شهناز فوری جلو دهنشو گرفتم -مامان بیرون بکشم ؟/؟-خیلی بد جوریه ؟/؟-درد زیاد دارم نه بیرون نکش . کیف هم داره تا یه جایی بفرست تو دیگه تکونش نده نصف کیرو فرستادم تو کونش و دیگه پیشروی نکردم . جایز نبود که فشار بیشتری بهش بیارم . یه خورده هم با لبه های کوس و داخل چوچوله هاش بازی می کردم تا کمتر دردو احساس کنه -امکان نداره من این کیرو از دست بدم صبر کن حالم خوب شه دیگه به این شهناز گیر نمیدم هر جا دوست داره بره بره . چند سال بزرگترهم نیست شوهرش بدم راحت شم سعی می کنم کمتر برم مغازه و بیشتر باهات باشم -مامان این قدر جوش نزن اگه یه وقتی موقعیت جور نبود دو تا آپارتمان خالی که این زیر داریم . یکی دو تا وسیله میذاریم توش که بشه راحت دراز کشید وکاری صورت داد . مثلا من که می خوام درس بخونم بعضی وقتا به بهونه آرامش داشتن و از این حرفا میرم پایین و تو هم بهونه خرید و مغازه ای می کنی و میای پیشم -قربون پسر باهوشم برم چرا من عقلم نرسید عشق و هوس تو پاک منو گیج کرده . نمیدونی با این نقشه ات چقدر خوب روز منو ساختی . دیگه هر وقت بخوام می تونم بهت کوس بدم توی بغلت بخوابم و بگم من کیییییررررررررمی خوام . کوسسسسسسم کییییییییررررررمیخواد کوووونننننم کیییییررررتو رو می خواد . فکر می کونم یه خورده کونم آروم گرفته باشه . می تونی چند سانت این ور و اون ور کنی -دردت میاد ها -عیبی نداره -فقط با دو سه سانت حرکت و مانور کیرم میدونم دردش گرفته بود و حرف نمی زد . کیر من و سوراخ مامان بدجوری بهم چسبیده بودن . بعد از چند بار بالا کشیدن منی یکی از این دفعات دیگه جلوشو نگرفته و گذاشتم خالی بشه . آنتی همو روئید با آب منی من قاطی شده و مرهمی بر زخم مامان شهین شده بود -دیگه فکر نمی کنم که سنم داره میره بالا. حالا فکر می کنم که دارم جوون میشم -قربون حست برم مامان که داری بهم روحیه میدی . خیلی دوستت دارم . امیدوارم می کنی ازت ممنونم که این حسو در من به وجود آوردی که شاید تونسته باشم یه کمی از زحماتی رو که برای بزرگ کردن من کشیدی جبران کرده باشم -شهرام جون اگه میخوای همیشه ازت راضی باشم همیشه راضیم کن -دوستت دارم مامان فدایی تو و همه جاتم . کوس فقط کوس مامان . کون فقط کون مامان . سکس فقط سکس بامامان . عشق فقط عشق مامان . پس از چند دقیقه به کیر درمانی هم خاتمه داده و خودمو مرتب کردم به مامانی هم سفارش کردم که خودشو پیش شهناز شاد و بی خیال نشون نده و تا حدودی همون حالت افسردگی شب قبلشو حفظ کنه تا یه بهونه ای بشه که چند شب دیگه هم پیشش بخوابم . به خاطر این نقشه و پیشنهاد خوبم یه صد آفرین دیگه از مامانی گرفته و به عنوان جایزه و تشویقی کیرمو تو دستش گرفت و با تکنیکایی که وارد بود چند دقیقه ای برام ساک زد . و بعد درو از حالت قفل خارج کرده خیلی عادی و با حجاب کنار هم خوابیدیم ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#9
Posted: 22 Nov 2012 05:55
سدهای شکسته 8
چند روز گذشت . شبها به بهانه مواظبت از مادر کنارش می خوابیدم . با انگشت میانی دست و با کیر مقعدشو پماد مالی می کردم . خواست و روحیه شادش در بهبودی سریع او اثری مثبت داشت . از شهناز هم غافل نبوده و این لابه لا فرصتی هم پیدا می کردم که دستی به سر و رویش بکشم . پدر که بر گشت غصه ام شد . دیگه شبا نمی تونستم پیش مامان بخوابم . هنوز یکی دو ماه تا شروع درسای دانشگاه وقت باقی بود . تصمیم گرفتم که برم فنون رزمی و دفاع از خودمو یاد بگیرم . درست نمی دونم که الان این کلاسارو برای گروه خاصی میذارن یا نه ولی اون موقع هر کی میخواست بهش تعلیم می دادن . رفتم کلاسای کونگ فو تو فیلمها دیده بودم که یک کاراته باز به تنهایی از پس چند نفر بر میاد . چند ماه تو این کلاسا شرکت کردم . برام کمربند زرد و سیاه و این چیزا مهم نبود . من می خواستم اگه یه موقعی کسی به مادر و خواهرم نگاه چپ کرد تر تیبشو بدم . دیگه بایه مشت نیفتم زمین . هم درسامو می خوندم هم به یاد گیری فنون رزمی می پرداختم . خواهر و مادرمو هم که فراموش نمی کردم . از خدا می خواستم که فقط کسی به ناموس من نظر بد بندازه . استعداد من در یاد گیری فنون و کار برد آن خیلی زیاد بود . حالا دیگه می تونستم به تنهایی حریف چند نفر باشم . خواهرم در اثر دست کاریهای من بد جوری کون و کپل کرده و سر و سینه هاش بالا اومده بود . فکر کنم مامانی یه جورایی بو برده بود که من دستی به سر و روش می کشم . شک داشتم ولی فکر کنم یه بعد از ظهر این شهناز احمق موقع کون دادن به من دستاشو به کون و سینه هاش می مالید و ناله می کرد . فکر می کردیم مامان رفته باشه مغازه و همین طور هم بود . قرار بود شهناز بره کلاس زبان . مامان هم به این امید که شهناز خونه نیست و می تونه به من کوس بده اومد خونه و ظاهرا متوجه قضیه که میشه اونقدر متانت داشته که به رویمون نیاره و در بره . من متوجه باز شدن در نشده بودم ولی صدای بسته شدنشو شنیدم کیرمو از کون شهناز بیرون کشیده و به طرف در ورودی رفتم . هیچ خبری نبود . شهناز گفت بیا خیالاتی نشو ولی میدونستم یکی اومده و رفته . با این حال خدا خدا می زدم که اشتباه کرده باشم که این طور نبود و بعدا متوجه جریاناتی که شرحشو داده ,شدم . شهناز با یکی دو ساعت تاخیر رفت کلاس زبان به محض رفتن اون سر و کله مامان پیداشد . معلوم نبود کجا کشیکشو می کشیده . خیلی اخم کرده و بغض کرده بود حتی وقت نکرده بودم که توجیهی واسه این کار خودم پیدا کنم .-مامان چی شده ؟/؟-از خودت بپرس -حالا دیگه واست پیر شدم میری دنبال جوونترها ؟/؟تو چی می خواستی ؟/؟من که همه چیزمو دو دستی تقدیمت کرده بودم . پسره نمک نشناس !به من خیانت می کنی ؟به طرفش رفته تا بغلش کنم و از دلش در بیارم .-به من دست نزن عوضی بی حیا -مامان -به من نگو مامان -خب عشق من بذار توضیح بدم -چی رو می خوای توضیح بدی ؟/؟زبونت میخواد توضیح بده یا .... در جا لگد محکمی به وسط بدنم یعنی کیرم زد و به شدت دردم گرفت . منتها من پیاز داغشو چند برابر کرده و به حالت غش خودمو انداختم زمین . ترس برش داشته بود -پاشو شهرام جون من نمی خواستم این جوری بشه . مادر فدات بلند شو . شلوارمو کشید پایین و کیرمو گرفت تو دستش و مالش و ماساژش داد . نامرد با این که درد می کرد در جا سفت و شق شد و صاحبشو لو داد .-خب بسه دیگه چشاتو واز کن . این قدر هم ناز نکن -ناز نمی کنم مامان خیلی دردم گرفت -حقت بود تو چی کم داشتی یه آدم عاقل میره با خواهرش از این کارا می کنه ؟/؟-با مادر اشکال نداره ؟/؟-پسره زبون دراز اگه فکر می کنی اشکال داره دیگه طرف منم نیا فقط چهار میخه ات می کنم اگه بخوای طرف خواهرتم بری -مامان جون من به خاطر این که شهناز منحرف نشه دست به همچه کاری زدم -یعنی خودت منحرف بشی خواهرت نشه ؟/؟مسخره هیکلته .ببینم از خط خارجش کردی ؟/؟-مامانی با من مث لاتا حرف نزن .من فقط از کون می کنمش .این دفعه یه چک محکم گذاشت زیر گوشم -روت پیش ننه ات خیلی باز شده .کونم جر خورده بود .من انداختمش زیر کیر تو اینه جواب من ؟/؟زار زار گریه می کرد .-مامان جون -مامان جون و زهر مار ..مامان جون و مرض کامان جون و کوفت -بذار من حرفمو بزنم ومن قبل از این که با تو باشم با شهناز بودم .نخواستم بگم علت قبلی که تراشیدم دروغ بوده .به خاطر همین در ادامه گفتم علت مهمتر ی که من با شهناز رابطه دارم اینه که تو منو هل دادی تو بغلش . اون روزا که سینه های درشتتو از داخل بلوز سینه چاکت نگاه می کردم ..اون روزا که به یاد کوست به یاد هیکل قشنگت جلق می زدم تو کجا بودی ؟/؟تو برام زیبا ترین زن دنیا بوده و هستی . تو برام دست نبافتنی ترین بودی هیچ به این فکر می کردی که پسر تازه تکلیف شده ات چقدر نیاز داره ؟/؟بی احساس . بی عاطفه . یه چیزی طلبکار شده بودم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#10
Posted: 22 Nov 2012 05:55
سدهای شکسته 9
اشک در چشمای مادر حلقه زده سکوت کرده بود .-منو شهناز به داد هم رسیدیم . دست به دامن غریبه ها و هر کس و ناکث نشدیم . اما ذره ای از عشق و هوس من به تو کم نشد . یعنی باید اون بلا سرت میومد و متوجه می شدی که چقدر بهت نیاز دارم ؟/؟به تمام مقدسات عالم حاضرم زمان به عقب برگرده و من هم به رویای خودم که دست یافتن به تو بوده نرسیده باشم . اما اما اون بلاهم سرت نیومده باشه و من دست و پا زدنتو نبینم . تو فقط یک طرف سکه رو می بینی . یه نیمه لیوانو می بینی . حالا شرایط طوریه که نمیشه یک دقعه به شهناز پشت کرد . من یک برادرم غیرتم اجازه نمیده دست هر نامردی بهش برسه . اگه دوست داری من دخترتو تو این شرایط بحرانی تنها بذارم حرفی ندارم اصلا به خاطر تو مامان خوشگل و هوس انگیزم حاضرم هر کاری بکنم هرکاری که نشون بده چقدر فدای تو و اون کوس و کون ناز و خوشگل و تر و تازه اتم . اما شهناز بیچاره جوونه دل داره نباید تنهاش بذاریم . من اگه از خیر هر دوتاتون بگذرم بالاخره بابا میتونه یه کارایی بکنه که برای تو یه خورده جبران شه -تورو خدا دیگه از بابات نگو کیر نداره که -چشای مادر قرمز شده بود . چرندیات من درش اثر کرده بود . احساساتشو جریحه دار کرده بود . هم دلش برای شهناز می سوخت و هم از این که سالها متوجه احساس و هوس من نسبت به خودش نشده بود احساس گناه و سر افکندگی نزد وجدانش می کرد . به طرفم اومد . دستشو رو کیرم کذاشت . ولبامو بوسید هر جور راحتی تو درست میگی من نباید این قدر خود خواه باشم نباید این کیررو زندونی کنم . دخترمه غریبه که نیس باشه بکنش فقط حواست به کوسش باشه که کار دست ندی حالا بیا بریم تو رختخواب بد جوری کوسم می خاره البته اگه شهناز واست جون و آبی گذاشته باشه ؟/؟مامانو که کمی چاقتر شده بود مث یه پر کاه بلند کرده و انداختمش رو تخت -حالا دیگه نوبت منه کیرم مث شمشیر فاتحان تیز شده بود -ناراحت نمی شی که کونتو جر بدم -به شرطی که داخلش ضد زخم بریزی -تا دلت بخواد داروی ضد زخم دارم . آب کیرم فراوونه همیشه واسه کون تپل و اون سوراخ وسطش ذخیره دارم . شهین روی تخت افتاده و کمونش طرف من بود . تا می تونستم با کف دستام دو تا قاچ کونو لنبرهاشو سیلی می زدم . این قدر زدمش تا گوشت و پوست سفیدش سرخ سرخ شد . وسط بدنشو گرفته کونشو بالا کشیدم . این چند ماه رزمی کاری حسابی زورمو زیاد تر کرده چند ساعت فعالیت سکسی اصلا خسته ام نمی کرد . لب و دهنمو گذاشتم روی کون بریان شده اش و حسابی مکیدم تموم زبونمو بیرون آورده بالذت هر چه تمامتر روی سوراخ کونش مالیدم -شهرام جووووون تو رو خدا نخورش شاید بوی بد بده -مامان جون هر بویی بده برام خوشبوتر از هر عطر و ادکلنه . خوشبوتر از خوشبوترین گلای دنیا . بینی خودمو گذاشتم رو سوراخ کونش بوکشیدم -به عجب بویی میده انگار تو گلستان بهشتم . در نوبت بعدی دوسوم کیرمو فرو کردم توی کون شهین جونم .-وای شهرام شهرام چقدر دردش کیف داره -مامان مامان جون من نمیدونم چرا هر چی بیشتر میگامت کونت تنگ تر میشه -نمی دونم شاید دوست دارم تنگ تر شه تا تو پسر گلم بیشتر حال کنی همین عشق و احساس و خواسته منه که تنگش می کنه . توهم همچه احساسی داشته باش تا کیرت کلفت تر شده -مامان چی میگی از این هم کلفت تر .؟/؟این بار سریعتر می کردمش . یواش یواش آب بندی شده بود و کلی لذت هم می برد -شهرام جون کون دادنم خیلی حال میده کاش دو تا کیر داشتی و یکی رو میذاشتی تو کوسم -کوست هوس کیر کرده ؟/؟اونم می کنم . دوستت دارم مامان . اجازه هست آبمو بریزم تو کونت ؟/؟-نیکی و پرسش ؟/؟مگه میشه زمین خشک از آب خوردن بدش بیاد ؟/؟دیگه معطلش نکرده سر شیر آبو باز کرده زمین مامانو آبیاری کردم . سوراخ کونش حسابی سیراب شده بود . می دونستم کوسش هم تشنه هست و هم پر آب . اول باید آبشو می کشیدم بعد بهش آب می دادم . از همون طرف گاییدن مامانو شروع کردم . کوس خیس و داغش مدام التماسم می کرد که با شدت بکنمش . شهین جونم ناله می کرد فریاد می زد -کیر رررررتو تا ته بفرست بزززززن کوسسسسسسمو پاره کن جررررررششششش بده همه کیرتو می خوام . بیضه هاتو اگه نمی تونی بفرستی لااقل بمالش به کوسم . تند تند زود باش . همه این جملاتو نفس نفس زنان به زبون می آورد . حشری بودن و ناله کردنهاش بیشتر هوسیم کرده بود -اوخخخخخخخ قربون کیییییرررررررررت من مرررررررردم از خوشششششششی اومد اوخ جووووووون آبببببم اومد . خالی کردم حالا آبببببتتتتتو میخخخخوام . بددددده زود باش -مامان بگگگگگگیر که اومد آب کییییییییر . سر شیر آبمو واسه کوسش باز کردم . می خواستیم به عشقبازی خودمون ادامه بدیم که هردو احساس کردیم که شاش داریم . مامان می خواست بره دستشویی که بشاشه ازش خواستم که با هم بریم حموم و رو تن من بشاشه و من کیف کنم . شهین جونم به این شرط قبول کرد که منم با کیرم روی تنش بشاشم . دیوونگیمون گل کرده بود هر کدوممون دو سه تا لیوان آب خوردیم رفتیم حموم چند دقیقه ای با هم وررفته تا مثانه امون سنگین تر بشه . بعد ایستاده کیر و کوسمونو به طرف هم نشونه رفته و با شاش همدیگه غسل می کردیم . شاشمون که تموم شد گاییدن مامانو شروع کرده بعد از یک صابون مالی حسابی هردومون حسابی ریلکس شده از حموم اومدیم بیرون جای شکرش باقی بود که هنوز شهناز جون از کلاس زبان بر نگشته بود. عید آمد و بهار هم گذشت و تابستان رسید . دو ترم از درسای دانشگاه رو با موفقیت پشت سر گذاشته بودم . تعطیلات عید منو پیش آبجی شهناز هم رسوا کرده بود . هر چی خواستم تحمل کنم و این دو هفته تعطیلات عیدو از کوس کردن منصرف شم نتونستم ... ادامه دارد..نویسنده ..ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم