انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 1 از 5:  1  2  3  4  5  پسین »

من و شیوا


میهمان
 
سلام درخواست تاپیک دارم در قسمت داستان های سکسی
با عنوان: منو شیوا
درمورد ماجراهای من با دختریه که آشنا شدم
تعداد قسمت ها نامشخصه
     
  
میهمان
 
سلام من اسمم امیرحسین الان ۲۰ سال دارم قدم حدود ۱/۷۳ ۶۰ کیلو ام وزن دارم اینا مشخصات ظاهریم بود
اولین بارم هست ک میخوام داستانمو بذارم خدا کنه ۱-خوب بتونم از پسش بر بیام ۲- دوستان نظر فراموش نشه حتما بذارید ۳- ماجرای من با دختریه به اسم شیوا که از فردا شروع میکنم به نوشتن
یه چیزی این خیالات نیس واقعیته و دوس دارم تا آخرش همرام باشین و نظر بدین آخر سر بگین اشتبام کجا بود
ممنون (میدونم زیاد پر حرفی کردم معذرت)
     
  
میهمان
 
قسمت اول
خوب ماجرا برمیگرده به زمانی که من اول دبیرستان بودم من تا اون موقع با هیچ دختری رابطه ی جدی نداشتم دوستی های بچه گونه بود همش
تو کلاس با یکی از دوستام به اسم حمید رضا اوکی بودم همیشه میومد همه چیو بم میگفت اون روز ک رفتم سر کلاس حمید یکم دیر اومد ما میز آخر میشستیم زنگ ریاضی داشتیم اجازه گرفت و اومد نشست طبق معمول شروع کرد به حرف زدن
حمید-با یه دختره آشنا شدم بچه تهرانه
-ا واقعا کی؟
حمید-اشتباه بم زنگ زده بود منم سریع گیر شدم مخشو زدم
-چند سالشه؟
حمید-متولد ۷۱
حالا ما ۷۲ بودیم (یه چیزی اگه این همه با جزییات دارم میگم نگین از خودش دراورده من همشو تو دفترچه خاطراتم نوشتم دقیقا هر روزمو)
-چجور دختریه؟ کی میخوای ببینیش؟اسمش چیه تعریف کن بینم عوضی تک خوری؟منم هستما!
حمید-چته یواشتر دختر خوبی به نظر میاد . اسمش شیواس نترس واسه توام جور میکنم
-ایول رفیق خودمی دیگه . میگم ضایه نیس یه سال بزرگتره؟
حمید-نه خره بهترم هس این دخترا هرچی سن بالاتر باشن بیشتر میفهمن
-عجب!!!
اون موقع ها درسم خیلی خوب بود همیشه نمره هام ۲۰ بود از همون بچه خر خونا اما شیطون نه مثه اینا که میشستن میز اول و ... هم درس میخوندم هم شیطونی
تا این که من گفتم عجب خندم گرفت از حرفش یه دفه معلممون گفت:
-اگه چیزه خنده داریه بگو مام بخندیم
-نه آقا ببخشید
خلاصه اونروز تموم شد و من برگشتم خونه رفتم تو اتاقم داشتم به حرفای رفیقم فک میکردم که چجوری مخ این دختررو زده همونطوری خوابم برد بیدار که شدم دیدم حمید اس داده به گوشیم:
-سلام داداش با دوست شیوا دوس شدم از شیوا خوشم نیومد این شماره شیواس تو مخشو بزن باش دوس شو
نفهمیدم زیاد چی گفت به خاطر همین ج ندادم
فرداش رفتم مدرسه گفتم چی میگی تو بالاخره با کی رفیق شدی؟
حمید- بابا یکی دیگه ز زد زیر زبونشو کشیدم فهمیدم دوسته شیواس خلاصه با هم که حرف زدیم خیلی خوشم اومد ازش الان با این دوستم اسمش فاطمس همسن شیواس
-دهنتو سرویس پس تو یه کاری کن به فاطمه اس بده بگو رفیقم با شیوا دوس شه و .. خودت جورش کن دیگه دمت گرم
حمید- باشه بت خبر میدم
تا این که عصری داشتم با سیستمم ور میرفتم اس داد:
حله بش اس بده قبول کرده
-اوکی داداش میخوامت مرسی
خوب بار اول بود میخواستم با یه دختر دوس شم اونم بچه تهران من بچه کرج تازه یه سالم بزرگ ترز من
خلاصه اولین اس و دادم :
سلام خوب هستین من امیرحسینم دوست حمیدرضا
شیوا-سلام مرسی بله شناختم شما خوبی؟
-مرسی منم خوبم
بعد از اس های متعارفی اس دادم:
-یکم از خودتون بهم بگید
شیوا- ما تو شادمان میشینیم یه داداش دارم بزرگ تر از خودمه ما خانوادمون یه جورایی مذهبین شما از خودت بگو
-منم بچه کرجم زیاد مذهبی نیسم تک فرزندم . راستی از ظاهرت بگو
شیوا-بپرس بگم
-قدت و وزنت و رنگ موها ت و ... (مسخره نکینا خوب بچه بودم دیگه )
-شیوا-۱/۷۲ قدمه 55 وزنمه موهام خرماییه رنگ چشام قهوه ای لاغرم شما چی؟
-منم هموم حدودام موهامم مشکیه و...
خلاصه یکم با هم حرف زدیم بش ز زدم چقد صداشو دوس داستم خیلی ناز بود بعد یه مدت با این که من ندیده بودمش ولی خیلی بش عادت کرده بودم جوری شد که بش گفتم یعنی اس دادم:
-احساس میکنم دوست دارم
شیوا-مگه منو دیدی آخه؟ اومدیمو منو دیدی خوشت نیومد
-نه من مطمءنم که خوشم میادو النلم دوست دارم
روز به روز بهم بیشتر وابسته میشدیم تا این که حمید گفت بریم ببینیمشون من دیگه دل تو دلم نبود تا این که روز جمعه بود هماهنگ کردیم به اونام ز زدیم بیاین پارک طوس .منو حمیدم رفتیم اونجا
حمید- ببین تریپم خوبه؟
-آره بابا آخه کی به تو نگاه میکنه من چی همه چی خوبه دیگه؟
حمید-آره بابا حالا چرا انقد استرس داری؟
-من؟ نه ندارم غلط کردی . ز بزن ببین کجان!
ز زدم دیدیم 2 نفر از دور با مشخصاتی که دادن اومدن
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
میهمان
 
..قسمت دوم
یکی قدش تقریبا همقد من بود اون یکی قدش کوتاه تر بود رفتیم جلو من همون اول حدس زدم شیوا کدومه همون که همقد من بود رفتیم یه گوشه ای 2تا نیمکت داشت روبروی هم اونا روی نیمکت نشستن منو حمیدم روبروشون فاصله 2تا نیمکت 2 قدم بود .حمید که لال شده بود بدبخت
-خوب خوب هستین شما؟ من امیرم ایشونم که حمید
فاطمه-ممنون خوشبختیم
-سختتون که نبود اومدین
فاطمه-چرا بابا تا مامان این شیوارو بپیچونیم یکم طول کشید خانوم مثلا اومده کتاب بخره
-عجب خوب میگم حالا شما چیز کن بفرما جای من بشین منم بیام جای شما چطوره؟
فاطمه-بگو میخوام کنار شیوا بشینم دیگه
بعد بلند شد به حمید گفت بریم یه دور بزنیم حوصلم سر رفت بعد حمیدم یه لبخند زد بعد با یه چشمک راهی شد
راجع به فاطمه بگم از نظر ظاهری عالی بود قدش حدودا 1/68 بود بدن گوشتی داشت مخصوصا اون سینه هاش که قشنگ تو چشم میزد لامصب معلود بود گنده ان لاغر نبود اما گوشتی بود صورتشم ناز بود با یه آرایش ملایم یه رژ قرمزمانتو مشکی پوشیده بود با یه شلوار لی با شال
اما شیوا یه مانتوش رنگش کرم بود با شلوار لی یه شال کرمی ام انداخته بود با........ کتونی از نظر ظاهری واقعا خوشکل بود ناز ناز لبهای درشتی داشت رنگ پوستش سفید سفید بود معلوم بود سینه هاش کوچیک باید باشه حد اقل از فاطمه کوچیکتر بود اما بعد این که بلند شد دیدم عجب کونی داره
همونطوری که نشسته بود رفتم کنارش نشستم با فاصله گفتم یه وقت فکر بد نکنه بعد خودمم خجالت میکشیدم اولین دختری بود ک پیشش نشسته بودم مطمئنم منم اولین پسری بودم که نشسته بود پهلوش مونده بودم چی بگم اونم که فوق العاده خجالتی بود سرش پایین بود یا اون ورو نگاه میکرد
-چه خبرا؟ میگم پشت اس شیطون تریا
(یه لبخند کوچولو زد)
شیوا-خبری نیس آخه اولین بارمه
دستای باریک و قلمیش اروم داشت میلرزید معلوم بود استرس داره . یکم شوخی کردمو اون میخندید مزه میپروندم تا یمک اروم شد ولی اصلا نگام نمیکرد
-نمیخوای نگام کنی آخه اونجا چی داره داری نگاه میکنی (با دست اشاره کردم به اونجا که نگاه میکرد) بابا یکمم مارو نگاه کن نترس
سرشو آورد یه نگاه کرد بعد سرشو انداخت پایین گفت:
-بیا نگاه کردم دیگه
بعد نیم ساعت دیدیم حمید و فاطمه اومدن
فاطمه- شیوا پاشو بریم (با حالت عصبانی)
-چی شده ؟ دعواتون شد؟
حمید- نه به خدا خودش یه دفه قاطی کرد
-بابا دعوا نکنید دوس باشید نگاه کنید منو شیوا چقد خوبیم
خلاصه آشتیشون دادیم و برگشتیم تو راه به شیوا اس دادم:
-خوب حالا که همو دیدیم میخوای ادامه بدیم؟
شیوا-نمیدونم باشه
حس کردم سرد ج داد یعنی مثه این که نخواد گفتم:
-ببین اگه نمیخوای بگو ناراحت نمیشم میفهمم خوشت نیومده دیگه
شیوا-نه مسئله این نیس آخه من یه سال بزرگترم فک نمیکنی خوب نیس
-نه سن که مهم نیس مهم علاقس تفاهمه
شیوا-پس باشه
روزها می گذشت و ما بهم وابسته میشدیم خیلی همو دوس داشتیم اولا نمیدونستم این احساس من چیه اما بعد یه مدتی دیدم اگه صداشو نشنوم دیوونه میشم هر پنجشنبه میرفتم تهران یه پارک پیدا کرده بودیم به اسم طرشت.
جای ساکت و آرومی بود زیاد آقایان نیروی انتظامی که باعث ترس میشدند نبود خلوت بود اولین سری که رفتم یادمه خیلی مودب بودم ساکت بودم گهگاهی حرف میزدم رفتیم روی یه نیمکت نشستیم
-هوا خیلی خوبه نه؟
شیوا-بله
-شما خیلی کم حرفیا یه چیزی بگو
شیوا-من؟ نه یخم باز نشده دیگه ام نگو شما راحت باش
-چشم من که از خدامه
دقیقا بین منو شیوا اندازه یه نفر خالی بود نمیخواستم فک کنه من از اون پسرام
اون روز همینطوری گذشت یکمم رفتیم دور زدیم .من همیشه با مترو میومدم وقتی برمیگشتم میمردم از خستگی تا رسیدم خونه حمید اس داد:
-کاری کردی؟
-یعنی چی؟
-تونستی بمالونی؟
-خفه شو حمید من واقعا دوسش دارم چرت و پرت نگو
-احمق نشو دختر فقط واسه کردنه باید کرد من که الان با فاطمه اکیم یه لبم ازش گرفتم الان فقط دنبال مکانم امیر عجب سینه هایی داره واااااااااای بمیرم براشون
-خاک بر سرت کنن حشری
دیگه نفهمیدم چی شد ک خوابم برد وقتی بیدار شدم...
     
  
میهمان
 
قسمت سوم
فرداش شیوا ز زد بم
شیوا-این جمعه بیایا
-چشم میام
جمعه رسید از صبحش دل تو دلم نبود رفتم حموم قشنگ همه جامو اصلاح کردم اومدم بیرون اتو کشیدم خلاصه همه کار کردم یه عطرم زدم به خودم دندونامم مسواک زدم اومدم برم بیرون:
-مامانم گفت: کجا با این عجله! اوه اوه چقد عطر زدی
در حالی که درو میبستم گفتم:
دارم میرم پیش عروست ))))
درو بستمو دوویدم .مامانم زیاد گیر نمیداد بم واسه همین راحت بودم
پریدم سر خیابون مترو از اونجام ایستگاه طرشت
یه نیم ساعتی زود رسیده بودم تو آفتاب گرمم بود بعد یه ربع دیدم اومد
-یه مانتوی سرمه ای وااااااای قربون اون لباش که رژقرمز زده بود با شلوار لی و کفشه پاشنه بلند
-شیوا-سلاااام چطوری؟
-تو خوب باشی منم خوبم چه خبر؟ اذیت نشدی که اومدی؟
-نه بابا بریم رو اون صندلیه بشینیم
رفتیم اونجا نشستیم .راستی شبش بس اس دادم که اجازه هست فردا دستتو بگیرم؟که اونم گفت باشه
یکم حرف زدیم گفتیم خندیدیم گفتم بریم یکم راه بریم غروب شده بود هوا یه نموره تاریک بود هی میخواستم دستشو بگیرم نمیشد خجالت میکشیدم (مسخره نکنینا اولین دوس دخترم بود) فک کنم اونم فهمید که آروم دستشو تو دستام حلقه کرد اون لحظه انقد بهم حال داده بود ک حد نداشت پشت پارک طرشت یه قسمتی هست پر درخته درختایی که تو یه رن قرار دارن رفتیم وسطاش .جوریه که از بیرون دید نداره خ خوبه همینطور که میرفتیم دستاش تو دستام بود زیر دلم یه جوری میشد ن من حرف میزدم ن اون تو دنیای دیگه بودیم یه نموره ام حشری شده بودم اخه کیرم بلند شده بود با دست چپم اومدم درستش کنم که فک میکنم فهمید
اون روز تونشتم دستاشو بگیرم. وقتی داشتیم بر میگشتیم گفتم بش شیوا من از کفش پاشنه بلند خوشم نمیاد خیلی رو اعصابمه اگه میشه دیگه نپوش گفت چشم دیگه نمیپوشم. گفتم رسیدی اس بده گفت باشه
وقتی رسیدم خونه شلوارمو درآوردم دیدم یکمکی اب حشرم جاری شده (کیرم حدودا 16 cm ولی خداییش دروغ نمیگم خیلی کلفته نسبت به هیکلم که تقریبا قدو قامت کوتاهی دارم عالیه خیلی کلفته بیش از حد نرمال طوری که هر کی دیده قیافش دیدنیه)دووم نیاوردمو نشستم پا نت یه جق مشتی زدم اخه فشار بالا بود
بعد یه هفته یه شب بش اس دادم:
-شیوا یه چیزی ازت میخوام اما روم نمیشه بت بگم (تا این موقع با هم اکی بودیم)
-بگو عزیزم راحت باش
-میدنم پرروییه اما میشه این سری که دیدمت ببوسمت؟
-باشه اما من روم نمیشه
-پس بسپار به من
-باشه آقایی
روز جمعه اومد روزی که قرار بود ازش لب بگیرم واقعا خیلی سخت بود واسم اخه بار اول بود.
جمعه رسید...
     
  
میهمان
 
قسمت چهارم
ساعت 10 صبح از خواب بلند شدم خیلی هیجان داشتم دل تو دلم نبود خیلی خوشحال بودم . تو این مدت به شیوا عادت کرده بودم با اون صدای نازش نگاه قشنگش وقتی یه ابرو مینداخت بالا وقتی میخندید از این حفره ها رو لپش ایجاد میشد همیشه خجالتی سعی میکرد رو حرفم نپره شمرده شمرده حرف میزد خلاصه تک بود انقد که نمیتونم احساسمو بیان کنم.
از خواب که پا شدم رفتم حموم یه نیم ساعتی اون تو بودم که گوشیم ز خورد با همون خیسی پریدم بیرون حالا لخت لخت بودم دیدم شیواس:
-سلام عزیززززززم چطوری؟
شیوا-سلام آقا کجایی نیم ساعته دارم میگیرمت
-ببخشید حموم بودم الانم خیس خیسم
شیوا-ای وای معذرت خودتو خشک کن بعد زنگ بزن اینطوری مریض میشی
-فدای سرت راستی شیوا امروز قرارمون برقرار دیگه؟
شیوا-چه قراری؟
-همون دیگه که اون لب خوشگلتو ببوسم
شیوا-حالا تو بیا اینجا
-باشه فدات شم پس من میرم خودمو خشک کنم اس میدم بعدا
شیوا-اوکی فعلا بای
-خدافظ
داشتم میلرزیدم نه به خاطر سرما به خاطر این که میدونستم چند ساعته دیگه قرار لب های شیوارو رو لبهای من باشه
ساعت 2 نشستم موهامو درست کردم تا تیپ بزنم و اینا شد 3 راه افتادم رفتم تهران
4ونیم شده بود دیگه که دیدم شیوا اومد وای این چقد ناز شده بود خدا یه رژقرمز جیغم زده بود که دیگه عالی شده بود
-سلام خوبی چطوری؟
-مرسی بریم بشینیم که دارم میمیرم از خستگی
رفتیم رو همون نیمکت نشستیم این دفه من قشنگ کنارش نشستم دستمو گذاشتم تو دستش باانگشت شصتم با شصتش بازی میکردم نازش میکردم چه دست نرمی داشت پوست سفید وقتی اونم با انگشت شصتش دستمو ناز میکرد یه حالی بم دست میداد خیلی خوشایند بود یواش یواش کیرمم داشت بزرگ میشد دستمو در اوردم انداختم پشتش اون حرف میزد از همه جا منم این بار دست چپمو گذاشتم رو دست راستش همینطوری نازش میکردم دیدم یکم داره خجالت میکشه دیگه نکردم این کارو گفتم بریم یکم راه بریم دیگه غروب شده بود و وقتش رسیده بود راه اون جنگل کوتاهو در پیش گرفتیم:
-میگم اجازه هست ببوسمت؟
-اجازه ما دست شماست
(سرش پایین بود)
-خوب همینجا وایسیم )قلبم به شدت میزد شیوام آروم میخندید) جفت دستاشو گرفتم روبروی هم بودیم بهش گفتم میشه چشاتوببندی؟ گفت:نمیشه نبندم
-نه ببند آخه این طوری راحت تره تو ببند
تا میبست صورتمو میبردم جلو باز میکرد میخندید میگفت نمیشه به خدا سخته بذار نبندم دیگه
-بابا ببند یه دیقه چیزی نمیشه که نترس
-باشه
تا چشاشو بست صورتمو بردم جلو لبامو نزدیک کردم چسبوندم رو لباش چند ثانیه نگه داشتم رولباش استرس تو جفتمون بود منم چشامو بسته بودم خودمو رها کردم به زمان آروم خیلی آروم شروع کردم به خوردن لبای بالاش اونم لب پایینیه منو میخورد (از تو فیلما یاد گرفته بودم) دسته راستمو گذاشتم پشت سرش دست چپمم پشت کمرش لباشو میخوردم خیلی شیرین بود فوق العاده بود قبلشم آدامس نعنایی خورده بودم طعم نعنا خنکم پیچیده بود تومون دسته چپمو آروم گذاشتم رو سینه چپش جایی که قلبش بود به شدت میزد قشنگ معلوم بود اولین بارشه همینطورم من تو اون لحظات لرز گرفته بودم به طور غیر طبیعی میلرزیدم شروع کردم به مالیدن سینش آروم دست راستمم آوردم پایین بردم از پشت گذاشتم رو کونش آروم شروع کردم به مالیدن همینطوری که لب میگرفتیم چشامو باز کردم دیدم هنوز چشاش بستس منم چشامو دوباره بستم با دست راستم لپ کونشو گرفتم واااااااااااااااااای چقد نرم بودو بزرگ کیرم که داشت میترکید جای دستامو عوض کردم با راست سینه هاشو میمالیدم با چپ کونشو مالیدم بعد جفت دستامو آوردم صورتشو گرفتم دستم صورتمو بردم عقب چشاشو باز کرد بهش گفتم:دوست دارم .نذاشتم چیزی بگه دوباره رفتم سراغ لباش شروع کردم به لب گرفتن هر از گاهیم نگاه میکردم به اطراف احساس ترس با یه هیجان عالی خیلی حس خوبیه وقتی همراه با ترس باشه بعد 5 دیقه صورتمو آورده عقب چشاشو باز کرد خندیدم گفتم wow خیلی شیرین بودا اونم خندید دست تو دست هم اومدیم از اون درختا بیرون دیگه شب شده بود نمیخواستم جدا شم ازش یه حس جدید توم ایجاد شده بود نمیدونم چی بود ولی هر چی بود خیلی خوب بود رسیدیم سر خیلبون خدافظی کردیم من وایسادم رفتنشو نگاه کردم وای باورم نمیشد .کیرمو بگو انقد اب حشر ترشح کرده بود که حد نداشت رسیدم خونه اس دادم بش:
-عزیزم ناراحت نشدی که؟
-نه امیر یه قول بم میدی؟
-آره عزیزم بگو
-این که هیچ وقت تنهام نذاری
-من؟ تازه تورو پیدا کردم عمرا از دست بدمت تو مال منی منم مال تو هیچی نمیتونه جدامون کنه هیچی
یه نیروییی درونم ایجاد شده بود که حاضر بودم به خاطر شیوا دست به هر کاری بزنم نمیدونم عشق بود یا هوس اما ته دلم میلرزید
     
  
میهمان
 
قسمت پنجم
خیلی بش عادت کرده بودم شبا از ساعت 12 با هم صحبت میکردیم تا 7 صبح جوری که وقتی میپرسید چه خبر میگفتم فک کنم این 20 امین باره پرسیدی من زیر پتو صحبت میکردم تا صدامو کسی نشنوه اس ام اس سکسیامونم شروع شد یه شب بش اس دادم:
-چیکار میکنی؟
شیوا-نشستم عزیزم تو چیکار ؟
-بیکار میگم میای یکم شیطونی کنیم؟
-چیکار؟
-اول بگو ببینم چی پوشیدی؟
-تاپ و شلوارک (معمولا جواب همه دخترا همینه نمیدونم قضیه چیه )
-خب چه مدلیه چه رنگیه؟
-تاپم رنگش زرده عکس یه گربه روشه شلوارکمم تا زانومه اونم زرد رنگه
-دیگه چی پوشیدی؟
-همینا دیگه
-نه چیزای دیگه ام هست
- آهان اونارو ؟
-اونا نه اسمشونو بگو دیگه ما که با هم رو در وایسی نداریم :-*
- باشه شرت و سوتینم پوشیدم شرتمم قرمزه از این بندیاس از بغل بسته میشه عکس یه لبم روشه سوتینمم قرمزه
-آخ قربون اون سینه هات شم که توشونه میشه بریم رو تخت لخت شیم
-باشه
چند دیقه بعد
-الان لختی؟
-آره زیر پتو ام توام بیا بغلم عزیزم
-اووووووووووومدم آخیش چه داغی اجازه هست یکم به اون سینه های قشنگت دست بزنم؟
- به شرطی که آروم دست بزنیا
-چشم وااااااااای چقد نرمه عزیزم سایزشون چنده؟
-75 عزیزم مال خودته امیر جونم
-میخوام دستمو بیارم پایین تر آهان پیداش کردم بگو ببینم دستم الان کجاست؟
-همونجاست دیگه شیطون
-میخوام اسمشو بهم بگی عزیزم خجالتو بذار کنار
-خب رو کسمه عزیزم
-آخ قربون اون کست شم دارم میمالمش تو ام بمال چرا دستت بیکاره؟
-چیکار کنم عزیزم ؟
-بذار رو کیرم بمال
-این طوری خوبه عزیزم؟
-آره داری کجامو میمالییی فدات شم؟
-کییییییییییییییرتو فدات جون
- لبو بده ببینم همسر خوبم جوووووووووون
دیگه رومون بهم باز شده بود 5 شنبه شب بش اس دادم عزیزم فردا میخوام یکم شیطونی کنما ایراد نداره؟
گفت نه فدات شم
جمعه طبق معمول بعد این که آماده شدم رفتم تهران همون جای همیشگی یه جورایی روم نمیشد نگاش کنم اونم مثل من بود اما باید کاری میکردم خجالتو بذاریم کنار واقعا احتیاج داشتم تا باهاش یکم حال کنم این کیرم همش سیخ بود سر هر چیز الکی بعدا فهمیدم آدم گرم مزاجیم یا به قول معروف آدم هاتیم
همینطور که با هم قدم میزدیم آرنجم میخورد به سینه هاش گفتم:
-ماشاللا بزرگنا )
-چیا ؟ :!
-یه بار دیگه با ارنج محکمتر از دفه قبل زدم به سینه هاش گفتم اینا دیگه
خندید گفت : نه بابا من زیاد از اینا شانس نداشتم
-چرا؟
-آخه زیاد بزرگ نیستن دیگه
-خوبه بابا من باید دوس داشته باشم که دارم . اون شالتو بکش جلو :@
-اجلوو دیگه
-ن خیر جلو نیس بکش اینجا پسر هست یه وقت تیکه بندازن مجبور میشم دعوا کنم تنهام هستم کتکرو میخورم بکن تو
-باشه بابا با غیرت من
-در ضمن سرتم پایین باشه
-میگم اصلا میخوای بشینم خونه نیام بیرون
-فکر خوبیه
دم دمای غروب رفتیم دوباره همونجا زمستون بود هوا سرد بود من با یه سویشرت بودم اونم با یه مانتو رفتیم اونجا روبروی هم قرار گرفتیم یه چند بار این ور اونورو نگاه کردم کسی نبود تاریکم بود دستاشو گرفتو تو دستم بش گفتم امروز خیلی خوشگل شدیا
-فقط امروز؟
-نه عزیزم همیشه خوشگلی امروز ویژه تر
لبامو بردم جلو شروع کردم به لب گرفتن دوباره همون ترس اومد سراغم اگه میدیدنمون بد بخت بودیم شروع کردم به لب گرفتن زبونمو میزدم به زبونش اون موقع تو یه حالی بودم که وصف نشدنیه کیرمم که شروع کرده بود به بلند شدن شروع کردم به خوردن گردنش دیدم صدای خفیفی مثل آه کشیدن ازش داره میاد رفتم سمت لاله گوشش دوس داشتم همه جاشو بخورم دیدم مثه این که قلقلکش بگیره میخواد جدا شه سفت گرفتمش مثه این که خیلی خوشش اومده بود بیشتر ادامه دادم سست شده بود دستامو رسوندم به سینه هاش از رو مانتو شروع کردم به مالیدن سینه هاش زیا بزرگ نبود اما تو دست جا میشد رسیده رسیده بود آروم دکمه مانتوشو باز کردم دوباره برگشتم رو لبش مانتوشو که باز کردم یه تیشرت زیرش بود دستمو از زیر بردم رسوندم به سوتینش از زیر سوتین بردم سمت سینه هاش وااااای چقد داغو نرم بود تو اون هوای سرد عالی بود وقتی میمالیدم خودشو به عقب میکشوند نمیخواست من صداشو بشنوم هر از گاهی یه آه کوچولو میکشید سینه هاشو میمالیدم دستشو هدایت کردم رو کیرم تا بمالتشون دستشو که گذاشت با اولین برخورد از رو شلوار آن چنان حالی بهم دست داد که حد نداشت با دست راستم سینشو میمالیدم دست چپمو یردم سمت شلوارش آروم از بالای دکمش دستمو بردم دا خل کردم تو شزتش همینطور که ادامه دادم دستم خورد به یه جای گوشتی با انگشت اشاره و سومی شروع کردم به مالیدنش شیوا که دیگه تو خودش نبود چشاشو بسته بود افتاده بود روم با دسن راستم تیشرتو زدم بالا سرمو نزدیکه سینه هاش کردم آروم با زبونم نوک سینه هاشو لیس زدم مزه اولش یه جورایی شور بود نه زیاد اما یه حالتی مثل نمک داشت اونقد زیاد نه شروع کردم به لیس زدن سینش بعدش عادی شد دیگه شیوا انقد تو حال کردن خودش بود که از همه جا فارغ بود ولی من حواسم بود هر از گاهیم دورو اطرافو نگاه میکردم یه بعضی اوقات دست از کار میکشیدیم انقد داشت حال میکرد که دستاش نایی نداشت که کیرمو بماله بعد نیم ساعت دیگه جمع کردیم خودمونو برگشتیم
     
  
میهمان
 
قسمت ششم
وقتی برگشتم خونه اصلا باورم نمیشد کیرمم که انقد آب حشر داده بود بیرون که حد نداشت ولی این طوری دوس نداشتم دوس داشتم به یه اوجی برسم راحت شم مثل تو فیلما دوس داشتم آبم بیاد خیلی فیلم میدیدم وقتی زنه تو فیلم کیره یارو رو میخورد آرزو میکردم جای اون مرد باشم خیلی دوس داشتم .اما با شیوام خوب اومده بودم واقعا تو اون پارک خیلی سخت بود میخواستیم حرکت بزنیم ایستاده باید حواسم به این ور اونور بود خیلی سخت بود بعدم مکان نداشتیم من اگرم جور میکردم اون که نمیتونست بیاد کرج مگر این که اون جور میکرد من میرفتم که اونم بعید بود باید به همبن قانع میشدم
خیلی شیوارو دوس داشتم به حدی که با دوستم حمید دعوام شد سرش داشت ازش بدمیگفت دعوامون شد اونم گفت خاک بر سرت به خاطر دختر داری با من دعوا میکنی ولی من دوسش داشتم اینا مهم نبود من اونو همسر خودم میدونستم شاید به خاطر اقتضای سنیم بود اما کلا دیگه
اون شب با هم سکس تل کردیم لا بلای سکس تلمون بش گفتم کیرمو میخوری برام ؟
-آره عزیزم بیا اووووم (صدای ملچ ملوچ در میاورد)
-نه شیوا جون واقعیم دوس دارم
-باشه گلم
این شد که قبول کرد شاید چون اونموقع حشری بود قبول کرد ولی من میدونستم چون هم خجالتیه و هم دوسم داره حرفشو بر نمیگردونه شب بش اس دادم یه کار بخوام انجام میدی؟ گفت چی گفتم دوس دارم آبمو بخوری (کلا فانتزیه اینو داشتم) میخوری واسم؟
گفت نمیدونم اگه بدم بیاد چی؟ گفتم نه بد مزه نیس که حالا این کارو کنیم دیگه
بیچاره قبول کرد فک کنم اونم مثه من کنجکاو بود که ببینه آخرش چی میشه بعد همه اینها. یه دلیل دیگه ام میدم این که تو محیطه بسته بزرگ شده بود از این حذب اللهیا بودن خانوادش اینم مجبور بوده دیگه اما مثه این که من در جدیدی به روی دنیا براش باز کرده بودم و اونم قبول کرده بود
روز موعود فرا رسید صبحش رفتم حموم کاملا سفید کردم وای کیرم واقعا خوردنی شده بود احساس غرور میکردم کیرمو میدیدم آخه نسبت به همکلاسیام خیلی بزرگتر بود و هست خلاصه اومدم بیرون عطر زدم مسواک زدمو راهی شدم سر کوچه یه آدامس ریلکس خریدم رفتم تهران
اومد چه قدم ناز شده بود مثه همیشه وقتی به این فکر میکردم که قراره کیرمو بخوره و آبشم بخوره یه جوری میشدم حشرم خیلی زده بود بالا رفتیم این سری رو چمنا نشستیم حرف میزدیم چه های دبستانی رد میشدند با مادراشون همچین مارو نگاه میکردن انگار آدم کشتیم غروب شد و آروم راه افتادیم به سمت اون بوته زار رفتیم لابه لاشون دیگه تاریک شده بود قبلش یه ریلکس انداختم بالا
این بار دیگه اون خجالت اولو نداشتم یکم پرو تر شده بودم چشامو بستم و رفتم سمت لباش (فک کنم قشنگ ترین چیزا دیدنی نیس که چشامونو میبندیم موقع قشنگ ترین لحظه ها) شروع کردم لب گرفتن اونم همراهی میکرد خیلی حال میداد لبای گوشتیشو میخوردم زبونمو به زبونش میزدم چونشو لیس میزدم رفتم سراغ گردن که یکم تلخ بود فهمیدم به خاطر عطریه که زده یکم که خوردم رفع شد صدای آروم شیوا درومده بود رفتم سمت گوشش با دستامم دو لپ کونشو گرفته بودم فشار میدادموای که چقد نرم بود اون کون کیرم داشت میترکید دستشو گذاشتم رو کیرم شروع کرد آروم به مالیدن دکمه های مانتوشو باز کدردم یه تیشرت داشت دستمو از زیر بردم رسوندم به سینه هاش وای سوتینشو زدم کنارو شروع کردم به مالیدن تو اولین تماس صداش درومد دیگه شل شده بود چشاش شهلا شده بود بعد مالیدن سرمو بردم سمت سینه هاس شروع کردم به خوردن اول یه کوچولو لیس زدم بعد شروع کردم به مالیدن بعد اون یکی سینشو زبونمو همینطور میکشیدمو میومدم پایین تر رسیدم به نافش با دستام دکمه شلوارشو در آوردم یه لحظه خواست ممانعت کنه نذاشتم بیچاره با حرف نمیگفت ان قد خجالتی بود شلوارشو آروم کشیدم پایین وای یه شرت آبی سفید راه راه با دست شروع کردم از رو شرت مالیدن اونم آروم کشیدم پایین (اون لحظه اگر کسی سر میرسید فاتحمون خونده بود) وایییییییییی یه کس سفید افتاد جلوم با دوتا از انگشتام شروع کردم به مالیدن اول بالاشو بعد انگشتامو خیس کردم شروع کردم به مالیدنشون دوتا لبشو باز کردم ببینم چی توشه کنجکاو بودم قلبم تند تند میزد باز کردم لا به لا گوشت بود دیگه چیزی نبود رنگ صورتی دوس داشتم همونجا میکردمش ولی نمیشد زبونمو بردم جلو یه کوچولو لمس کردم کسش خیس بود معلوم بود آب حشرشه با زبونم شروع کردم زبون زدن به کسش طعم اولش شور بود به خاطر اون آبه وقتی زبون زدم شیوا یه لحظه حول شد خودشو یکم کشید عقب ولی من کونشو گرفتتم کشیدم سمتم شروع کردم به خوردن شیوا چشاشو بسته بود فقط حال میکرد صدای نفساشو میشنیدم اگه خجالتی نبود مطمئنم جیغ میزد با دوتا دستاش سرمو آروم فشار میداد منم تند تند لسی میزدم وسطشو یکمیم توشو بعد یه ربع هی میگفت بسه بسه بیا بالا رفتم بالا این بار خودش اومد سمت لبام شروع کرد به خوردنش آروم گفتم کیرمو میخوری؟ دیدم رو دو زانو نشست شروع کرد به باز کردن دکمه های شلوارم رو باز کرد شلوارمو کشید پایین شرتمم آروم کشید پایین وقتی کیرمو دید چشاش 4 تا شد فک کنم اولین کیر و داشت میدیدو همینطور بزرگ و خوب ترین یکم بش دست زد نازش کرد دستش که خورد بدنم لرزید وای چه حالی داد سرشو نزدیک کرد یه زبون زد بعد آروم کرد تو دهنش بیچاره فقط تا سرش میرفت دهنش آروم شروع کرد به بالا پایین یکم بیشتر کرد دهنش وقتی داشت میخورد یه لذت وصف نشدنی داشتم با دستام سرشو گرفتم آروم فشار میدادم که بیشتر بخوره چقد حال داد بعد 5 دیقه گفتم پاشو گفتم کرم داری؟ از تو کیفش در اورد داد بم گفتم برگرد یکم زدم به کیرم یکم به سورا خش آخه با خوردنش آبم نمیومد کیرمو بردم نزدیک سوراخش اما خیلی سخت بود سر پا بودیم یکم این ور اونور کردم نشد گفتم پاهاتو ببند کامل پاهاش پرانتزی بود عالی بود واسه سکس شروع کردم به لاپایی ما بینش میخورد به کسش کیرم که داغ اونجام داغ عالی بود ی5 دیقه تو ابرا بودم خیلی نرم بود در گوشش گفتم ابمو میخوری بیا؟ گفت باشه نزدیک بود شروع کردم فشارو بیشتر به سمت بالایی میدادم که بخوره به کسش دیگه چند ثانیه مونده بود آبم بیاد گفتم داره میاد بیا سریع برگشت رو زانو نشست کیرمو بردم دم دهنش شروع کردم به جلق زدن آبم اومد کیرم دم زبونش بود همشو ریختم تو دهنش قشنگ معلوم بود خوشش نیومده هر لحظه ممکنه بالا بیاره ولی به هر زحمتی بود قورت داد ولی معلوم بود دوس نداشت آوردمش بالا گفتم مرسی بعد این که آبم اومد عذاب وجدان گرفتم که این چه کاری بود از خودم بدم اومد بهش گفتم معذرت نباید این کارو میکردم تا خونه برسم انقد اس دادم ببخشید اون بیچاره ام میگفت اشکال نداره بعد 2 روز دیگه حالم خوب شد و دیگه گفتم این کارو نمیکنم
     
  
میهمان
 
قسمت هفتم

خیلی رفتارم تغییر کرده بود یه جرقه تو من روشن شده بود اونم سکس بود چیزی که واقعا میخوام شاید خ زود افتادم به اینکار اما میخواستم یه نیاز بود باید رفع میشد از اونطرفم عاشق شیوا شده بودم ماه های اول که دهنشو سرویس کردم انقد بش گیر میدادم بیرون نرو اینو بپوش اونو بپوش بعضی اوقات که شک میکردم پیچونده میگفتم سریع از خونه بزنگ که اونم میزنگید غیرت خاصی داشتم روش
یه روز گفت بریم سینما منم گفتم باشه زمانی بود که اخراجیها 3 رو پرده سینما بود یادم نیس اسم سینماش چی بود فقط یادمه رفتیم داخل رفتیم ته نشستیم همه جلو بودن چند نفرن 7و 8 تا صندلی اونورتر بودن
یکم که از فیلم گذشت دستاشو گرفتم تو دستم اصلا هواسم به فیلم نبود رفتم تو نخ شیوا دستمو گذاشتم رو روناش عجب چیزی بود نرم رونای بزرگی داشت یکم مالیدم
رون سمت چپو میمالیدم که شیوا واسه این که اونوریا نبینن پای راستشو گذاشت رو چپ یه مانع درست کرد منم آروم میمالیدم دست اونم گرفتم گذاشتم رو کیرم تا بماله حشرم زده بود بالا به حدی که دیگه عین خیالم نبود
دکمه مانتوشو دوتا شو باز کردم از رو تیشرتشم سوتینشم زدم کنار آروم شروع کردم به مالیدن دستمو بردم داخل تیشرتش نوک سینه هاشو گرفتم آروم شروع کردم به صورت دایره ای ناز کردن شیوا که فک کنم بیهوش شده بود به این فکر افتادم بریم دسشویی سینما اونجا انقد زده بود بالا بهش گفتم
گفت خطریه اما گفتم بذار برم ببینم چطوریه اوکی بود میزنگم بیا رفتم خدارو شکر کسی نبود دستشوییش خیلی تمیز بود ز زدم گفتم سریع بیا تا کسی ندیده چند ثانیه بعد دیدم اومد سریع رفتیم تو یکدوم از دستشوییا درو بستیم از جایی دید نداشت بالا بود که باید یارو میپرید بالا تا میدید که چفتو سریع انداختم
ریسکش خیلی زیاد بود فقط به سکس فک میکردم دستمو به علامت هیس نشون دادمو رفتم سمت لباش شروع کردم به خوردن این دفه جفتمون محکم میخوردیم انگار واقعا نیاز داشتیم دکمهای مانتوشو باز کردم تیشرتو زدم بالا سوتینو کنار زدم شروع کردم به خوردن سینه هاش با اولین نوکی که زدم شیوا از حال رفت چسبوندمش به دیوار یه دفه صدا اومد از کار دست کشیدم شیوا گفت بریم یعنی خطر ناکه منم آروم گفتم صب کن .
مرتیکه بی موقع اومد وایسادیم تا بره دوباره شروع کردم به خوردن
شیوا نگام میکرد گه چطوری دارم میخورم براش دکمه های شلوارشو باز کردم یه شرت ناز لیمویی پوشیده بود که اسمایل خنده روش بود آروم کشیدم پایین سرمو بردم بین پاهاش تمیز تمیز بود سفید سفید شروع کردم به زبون زدن وای عاشق کسش بودم لیز لیز بود دیگه حال میکردم وقتی لیس میزدم از بالا تا پایین کسشو لیس زدم تند تند میزدم سرمو گرفته بود فشار میداد معلوم بود داره حال میکنه
بلند شدم زیپمو کشیدم پایین کیرمو در آوردم دادم دستش یکم مالید بعد خم شد گذاشت دهنش شروع کرد به خوردن بالا پایین میکرد منم بیشتر فشار میدادم که کل شو بخوره اما نمیتونست فقط سرشو اونم یکم جلوتر کامل نمیتونست از تو دهنش در میاورد بدنه کیرمو زیرشو لیس مزد زبونشو برد سمت تخمام این قسمتش خیلی حال داد دوباره کرد دهنش
یکم که ساک زد بلندش کردم بر گردوندمش از تو کیفش کرم برداشتم میخواستم بکنم تو کونش ولی کیر به این کلفتیه من محال بود بتونه اونجا یه ضرب وارد شه
یکم کرم زدم به کونش یکمم به نوک کیرمو بش گفتم خم شه خم که شد وای عجب کونی بود بدن لاغر کون بزرگ و خوشگل پرفکت بود کیرمو نزدیک کردم یکم فشار دادم وارد نمیشد سر کیرمو گرفتم همین که فشار دادم صدای شیوا درومد وایساد معلوم بود درد کشیده بش گفتم معذرت برگردوندمش
گفتم گناه داره بابا اینجا ک نمیشه کرد تو کونش بذار بذارم لاپاش شرع کردم به لاپایی زدن میخورد به کسش چه حالی میداد یه یه ربعی طول کشید ک آبم اومد سریع گرفتم سمت دستشویی
بعدش سریع خودمونو جمع کردیم بش گفتم اول من میرم دیدم اوکیه بت میزنگم بیا رفتم اونم سریع چفتو بست رفتم بیرون فک کنم خدا دوسم داشت کسی دم دستشویی نبود ز زدمو اومد رفتیم بیرون یه ساندویچم زدیمو از هم خدا حافظی کردیم من برگشتم خونه تو فکر این بودم مکان جور کنم بی استرس راحت بتونیم حال کنیم...
     
  
میهمان
 
قسمت هشتم
چند وقتی گذشت و من بیشتر حشری میشدم واسه یه سکس شبو روزم شده بود سکس که باید عملی میشد از طرفیم دوس نداشتم به دوستام بگم که راجع به دختره فکر بد نکن خیلی فشار روم بود تا این که یه روز به یکی از دوستای صمیمیم رو انداختم گفتم مکان داری؟ اونم گفت بت خبر میدم
این دوستم خیلی کف کس بود از اینا که حتی با دخترا نمیتونست رفیق شه ولی بچه باحالی بود خلاصه شبش اس داد جمعه مامانم میره سرکار بابامم تهران سر کاره تا ساعت 7 ام مامانم نمیاد گفتم دمت گرم تو کونم عروسی بود خیلی خوشحال بودم شب به شیوا اس دادم:
-شیوا تو به من اعتماد داری دیگه؟
-آره عزیزم اگه نداشتم که هیچوقت این کارارو بات نمیکردم
-باشه گلم یه جا پیدا کردم در آرامش کنار هم بتونیم باشیم
-کجا
-خونه دوستم
-نه امیر من اونجاها نمیام فکرشو نکن
-بابا دوستمه من بش اعتماد دارم نترس من که نمیذارم تو بترسی گلم
-آخه میترسم اگه ی وقت...
-ا دیوونه این چ حرفیه دیگه بش فک نکن جمعه جور کن دیگه
-بذار ببینم میشه خبر میدم شاید نتونم قول نمیدم
- باشه جیگر
این قلبم از خوشحالی میزد که میخواست چیز بهتریو تجربه کنه خ شاد بودم روز 5 شنبه شبش اس دادم :عزیزم سکسی ترین چیزاتو بپوش
به بهونه این که بره خونه بهترین دوستش درس بخونه و کلی بهونه تونست که بیاد روز جمعه نمیدونستم چیکار کنم خیلی استرس داشتم رفتم حموم هم یه دوش بگیرم آروم شم هم یه صفایی به کیرم بدم که امروز خیلی کار داشت قبل اینا کلی مطالب میخوندم راجع به سکس و این که چجوری باید سکس کرد نقطه ضعف خانوما تو سکس و چه کارایی باید کرد
کلیم برنامه ریخته بودم همه کارا تو سکسو بکنم همه مدلا رو که تو فیلما میدیدم اجرا کنم شیوا ساعت 2 اس داد من راه افتادم ازم آدرس خواست دادم گفتم سوار مترو شو ایستگاه آخر پیاده شو میام دنبالت
نزدیکه 3 بود رفتم مترو دنبالش ز زدم بش:
-کجایی پس من پیاده شدم اومدم بیرون
-چرا نمیبینمت نکنه اشتباه اومدی
-خودت گفتی ایستگاه اخر پیاده شو
وای فهمیدم اشتباه کردم ایستگاه آخر میشد گلشهر
-ایوای شرمنده یه ایستگاه برگرد
کلیم معذرت خواستم تا اومد دیدمش وااااااااااااااااای چقد ناز بود این دختر با این آرایشیم که کرده بود هیچی دیگه عالی شده بود یه رژ صورتی زده بود آرایش عالی بود دیگه رسیدو بردو سوارش کردم رفتیم... پیاده شدیم ز زدم به دوستم گفت بیاین بالا رفتیم بالا و دوستم سلام علیک کردو رفتیم اتاقش وقتی وارد میشدی تخت رو به روت بود کامپیوترش سمت چب بود یه دراورم سمت راس بود رفتیم تو درو بستیم با هم رفتیم رو تخت نشستیم کنار هم یکم صحبتای الکی کردیم قلب من که مثه ساعت میزد انقد استرس داشتم هیجان از این که این کونو امروز میکنم اونم در کمال آرامش بعد صحبتا یه چند ثانیه مکث شد بینمون ک گفتم:خب شروع کنیم؟
که نذاشتم ج بده صورتمو بردم جلو شروع کردم به لب گرفتن رژشم خوشمزه بود آروم لبای بالاییشو میخوردم دستمم تو دستاش بود هلش دادم رو تخت میخواستم بهترین سکسمو بکنم افتادم روش ولی با فاصله یعنی نچسبیده بودم لب میگرفتم ازش نفساش میلرزید حالش یواش یواش داشت بد میشد مثه من من که از همون اول کیرم سیخ شده بود زبونشو خوردم لبمو آوردم پایین تر رو چونش رفتم سراغ گردن آروم شروع کردم به خوردن گردنش تمام حرکاتمو آروم انجام میدادم چون خونده بودم یه جا باید آروم پیش رفت
رفتم سراغ حساس ترین جای بیشتر دخترا گوشش مخصوصا لاله گوشش زبون میزدمو میخوردم خودمو کشیدم بالا تیشرتمو درآوردم اونم بلند کردم طوری که من رو پاش بودم مانتوشو در آوردم یه تاب پوشیده بود نارنجی بود اونم در اوردم یه لحظه بلند شدم شلوارمو در آوردم شیوا نگاش به کیرم بود رفتم سراغ شلوارش اونم در آوردمو من با شرت بودم اونم یه ست صورتیه سکسی پوشیده بود سراغ اونا نرفتم گفتم بذار خوب حشری شه بعد رفتم سراغ لبش لب میگرفتمو اونم کمر منو ماساژ میداد دوباره رفتم رو گردمنش زبونمو کشیدمو اومدم سمت سینه هاش گذاشتم وسط سینه هاش که بند سوتینش بود یه گاز کوچولو از رو سوتین گرفتم بلندش کردم از پشت سوتینو باز کردم اما بر نداشتم رو سینه هاش بود دوباره هلش دادم با دندونم سوتینشو گرفتم کشیدم وقتی زدم کنار دوتا سینه زد بیرون که تازه میتونستم خوب ببینمو لذت ببرم نوکشون که سیخ شده بود با دستم آروم جفت نوکاشو گرفتم لای دوتا انگشتام بازیش میدادم شیوا مثه مار به خودش میپیچید ولی حیاش سر جاش بود و بلند آه نمیکشید کامل سینه هاشو گرفتم دستم شروع کردم به مالیدن بعد سرمو بردم سمت سینه هاش شروع کردم به آرومی لیس زدن گاهی اوقات یه گاز کوچولو ام میزدم که دردش میگرفت میگفت آیییییی
زبونمو دوباره کشیدم تا اومد رو نافش یکم اونجارم زبون زدم رفتم تا رسیدم لای پاش من پایین تخت بود اون پاهاشو باز کرده بود سرم لای پاش جلوی کسش بود وای تا چند لحظه دیگه کسش مال من بود شرتشو در آوردم کسش تمیز بود بوی خوبی میداد بدنش پرفکت بود با دستم شروع کردم به مالیدم سرمو نزدیک تر کردم حین مالیدن زبونمو زدم بش شروع کردم به خوردن خیلی خوردم بالا تا پایینشو لیس زدم عالی بودجفت پاهاشو گرفتم دادم عقب تا رسید سمت سرش حالت فرقونی بازم کسشو خوردم تو این حالت سوراخ کونشم معلوم بود یه دونه مو ام نداشت انقد تمیز بود هوسی شدم یه لیس زدم که دیدم مثه این که شیوا خجالت بکشه یه جوری شد دیگه نکردم کسشو میخوردم فک کنم یه نیم ساعتی داشتم میخوردم خداییش خسته شدم ولی تند تند میک میزدم شیوا از این دخترایی بود ک دیر ارضا میشد لا مصبم نمیگفت ارضا شده یا نه تا گفت بسه بسه بسه منو کشید بالا برعکس شد هلم داد رو تخت حالا نوبت اون بود شرتمو درآورد کیرمو گرفت تو دستاش دستای باریکو قلمیش ناز بود شروع کرد به لیس زدن رفتم تو حال عالی بود کلشو کرد دهنشو شروع کرد ساک زدن بعضی اوقاتم دندونش میخورد که میگفتم دندون نزن بعضی اوقاتم میومد بالا یه نفسی تازه میکرد تا بش گفتم بیا روم بشین بر عکس (69) وای وقتی نشست من از پشت کونشو دیدم عالی بود یعنی واقعا معرکه بود یکم که خوردیم گفتم بسه گفتم بخواب رو شکم از کیفش کرمم برداشتم و یکم زدم سر سوراخ کونش برگشت با حالت التماسی گفت فقط یواش با سر اوکی دادمو چرب کردم انگشت اشارمو یکم کردم تو خودشو سفت کرد یکم دیگه کردم صب کردم بعد آروم عقب جلو کردم بعد چند دیقه 2 مین انگشو آروم وارد کردم معلوم بود خیلی درد داشت کیر من با 2 تا انگشت کار ساز نبود خیلی کلفتر بود بعد 5 مین 3 میشم آروم اروم کردم تو شروع کردم به عقب جلو بعضی اوقاتم شیوا یه آخ بلند میکشید یه 10 دیقه ای 3 تا تو بود انقد تمرکز کرده بودم رو کارم کیرم شل شد با دست چپم شروع کردم به مالیدن تا دوباره سیخ شد 4 مین انگشتمو به زور وارد کردم خیلی خوب پیش رفتم حالا آماده بود ولی به خدا یکم کلفتر بود کیرم ولی دیگه آماده بود 20 مین قشنگ طول کشید خداییش خیلی تحمل کردم گفتم 4 دستو پا بشین سر کیرمو نزدیک کردم به سوراخ یکم فشار دادم نوک کیرم رفت تو به محض ورود یه جیغ آروم زد گفتم الان تموم میشه 2 دیقه ای وایسادم تا دردش بخوابه یکم دیگه فشار دادم تا کلش رفت تو دیگه تموم بود اصل کار فقط کافی بود فشار وارد کنم تا بدنشم بره اما سعی کردم آروم پیش برم تا اذیت نشه گفتم هر وقت اوکی بودی بگو بعد چند مین یکم فشار دادم شیوا قشنگ معلوم بود تو فشاره دیدم آروم داره گریه میکنه سرمو نزدیک کردم گفتم اگه میخوای در بیارم گلم که گفت نه ادامه بده دلم سوخت ولی دلم میخواست بعد چند مین گریش تموم شد دیگه جا باز کرده بود خیلی آروم شروع کردم به تلنبه زدن وای وقتی کیرم میرفت تو کونش انگار جونمو میخواستم بکشن بیرون اون گوشتارو میزدم کنارو یه حال اساسی میداد یه لذت باحالی بود موقع کردن آبت نمیاد حال میده بر عکی جلق که میخواد آبت بیاد آروم خوابیدم روش اونم خوابید رو تخت اروم تلنبه میزدم اونم میگفت آییییی آیییییی با هر ضربه ی من ولی اروم میگفت تا یکم سرعتو زیاد کردم که دوباره کم مونده بود گریش بگیره گفت آروم توروخدا آروم دوباره تلنبه زدم یه ی ربعی تلنبه زدم من که تو ابرا بودم درد شیوام افتاده بوداز روش بلند شدم یاد فیلما میوفتادم خوابیدم گفتم بیا روم کیرمو تنظیم کردم فشار دادم روم نشسته بود گفتم واسم بالا پایین کن اینم خیلی حال داد سینه هاشو میگرفتم میمالیدم اومد روم شروع کرد به لب گرفتن منم تلنبه میزدم خیلی حال داد بعد چند مین بلندش کردم حالت فرقونی پاهارو دادم بالا کردم تو کونش یکم سرعتمو زیاد کرده بودم با شدت میزدم شیوام یکم صداش بلند شده بود یوااااش آرووووم واییییی آیییی آی آی منم وحشی تر شده بودم نزدیک بودم بعد چند تا تلنبه اومدم سریع کشیدم بیرون نشستم رو شیکمش کیرمو گرفتم سمت سینه هاش خودمو خالی کرردم چقد آبم اومد خیلی اومد بعد کیرمو مالیدم وسط سینه هاش تا آروم گرفتم یه 5 مین کنارش دراز کشیدم بعد بلند شدم دستمال کاغذی برداشتم تمیزش کردم کونشم یکم خون اومده بود ترسیدم اول گفتم نکنه پردشه یکم دقت کردم دیدم نه از سوراخ کونشه یکم اذیت شده شیوام ترسیده بود گفت چی بود گفتم خیچی کونته نترس سریع با دستمال کاغذی تمیز کردمو چند دیقه ایم بغل هم بودیم خیلی حال داد بینظیر عجب کونی داشت 20 بود
لباسامونو پوشیدیم از دوستم تشکر کردم رفتیم
فرداش تو مدرسه حمید که باش دعوام شده بود اومد جلو: شنیدم فیلمت درومده به خاطر یه کس رفیقتو پیچوندی فیلمتو دیدم علی فیلم گرفته ازتون نشون داد عجب چیزیه
حرفاش که تموم شد یه آبی بود انگار ریختن روم...
     
  
صفحه  صفحه 1 از 5:  1  2  3  4  5  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

من و شیوا


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA