واست ایجاد تاپیک با عنوان ماجرای زندگی من و مامانم سمیرانویسنده : parham231در تالار خاطرات و داستانهای سکسیتعداد پستها : بیشتر از ۱۰ تا پستکلمات کلیدی : سکس با زواست ایجاد تاپیک با عنوان ماجرای زندگی من و زنم الناز و سعید و زنشنویسنده : مسعوددر تالار خاطرات و داستانهای سکسیتعداد پستها : بیشتر از ۱۰ تا پستکلمات کلیدی : سکس با مامان، هم جنس بازی، بی غیرتی، مسافرت.
منتظریمفقط فضاییش نکن و تو واقعیت هر چی اتفاق افتاده رو بگو چون بدجور تو ذوق می زنه بعضی از داستانا که فانتزیشونو اضاف می کنن.منتظریم
مادرزنم...اووووووف چه کونی هم داره کیرم براش راست شده کس کش سینه هاشم گندست خودش فهمیده کونش دیوونم کرده خواهراشم کسن ولی کون مادرزن ی چیز دیگس دوس دارم جرش بدم اونم هی بگه بکن اوووووووف کیرم راست شد
قسمت ۱سلام. پرهام هستم. الان ۲۲ ساله ام.من توی یه خانواده ۳ نفری زندگی می کردم. مامانم اسمش سمیرا است، ۴۵ ساله هست . با باسنی گرد و بزرگ، پوست سفید ، پاهای کشیده بلوری ، سینه هاش خیلی بزرگ نیست فک کنم سایزش ۷۰ ، ۷۵ باشه. خلاصه هر چی ازش تعریف کنم کم گفتم. بابا هم کارمند شرکت بیمه بود. زمانی که من ۸ سالم بود بابام تو انفجار کارخونه مرد و من و مامانم و تنها گذاشت. بعد از فوت بابام مامانم دیگه ازدواج نکرد و تو یه شرکت تولیدی به عنوان منشی استخدام.شد.زمانی که بابام زنده بود. مامانم چادری بود اما بعد از فوت بابام و شروع کارش کم کم چادر گذاشت کنار و آرایش می کرد.حتی لباس های خونگیش رو هم.باز تر انتخاب می کرد.داستان از ۸ سال پیش شروع شد و تا حالا ادامه داره.من تو بچگی ام بچه خوشگل بودم و بدنم موی خیلی خیلی کمی داره. اون زمان ۱۴ سالم بود و تازه با سکس و کس و کون آشنا شده بودم.پسرعمه ام ، محمد از اون بچه بازهای تیر بود و پسری تو محله شون نبود که از دستش در رفته باشه. یه بار که خونه اشون بودم بهم گفت دوست داری فیلم سوپر برات بذارم ببینی، اون زمان مثل حالا نبود راحت بشه با یه سرچ ساده فیلم سوپر پیدا کرد . کار حضرت فیل بود. منم بدجور تو کف بودم و دوست داشتم فیلم سوپر ببینم، به خاطر همین بهش گفتم باشه.اما اون گفت یه شرط داره. باید کیرم و بمالی . منم گفتم زشته و این کار و نمی کنم .اونم گفت پس فیلم نمی ذاره ببینیم.یه کم گذشت آخر سر حشریت به من غلبه کرد و گفتم قبوله .اونم با خوشحالی اومد من و بوس کرد و رفت در اتاقش و قفل کرد،فیلم گذاشت پخش بشه.من که گرم دیدن فیلم بودم که یهو دیدیم دستم و برداشت و گذاشت رو کیرش.سرم و چر خوندم دیدم لخت مادرزاد شده. منم در حین فیلم دیدم داشتم کیرش و می مالیدم که توی دستم بزرگ شد و وقتی دوباره نگاهی بهش انداختم دیدم خیلی بزرگ شده . فکر کنم ۲۰ سانتی میشد.موقع فیلم دیدن عادت دارم که روی شکم بخوابم.اونم دید من غرق فیلمم شروع کرد به مالوندن کونم از رو شلوار ، خیلی خوب این کار می کرد وقتی دید مخالفتی نکردم دستش و کرد تو شلوار و کونم و می مالید منم هنوز سر گرم فیلم دیدن بودم.که یهو محمد شلوار و شورتم و با هم کشید پایین که من تکون خوردم از جام گفتم، چته دیوونه قرار ما این نبود .گفت ببخشید کونت آدم دیوونه می کنه. (ببخشید یاد رفت بگم کون من نرم و گوشتیه، خودم وقتی خودم و لخت تو آیینه می ببینم از پشت فکر می کنم دخترم.)خواستم شلوارم و بالا بکشم برم . گفت پرهام بیا یه کاری بکنیم.گفتم چی؟گفت بیا مثل این زنه رو من دراز بکش من کون تو رو بخورم تو هم کیرم منو.منم گفتم بد میاد. تمیز نیست اونجا.اونم برای این که من خر کنه سریع اومد کیر من و کرد تو دهنش یکم برام ساک زد که خیلی بهم حال داد.گفت حالا نوبت تو من این کار و کردم و روش دراز کشیدم اون کونم و می خورد منم کیرش و براش.اولاش اصلا بهم حال نمی داد و از رو اکراه می خوردم اما بعدش خیلی بهم چسبید مخصوصا زمانی که کونم و همراهش می خورد فوق العاده می شد. ساک زدن بلد نبودم و همش دندونم به کیرش می خورد و اما بعد از چند دقیق یاد گرفتم.اما هر کاری کرم یکم بیشتر از کیرش تو دهنم می رفت. این قدر براش ساک زدم تا آبش اومد و تو دهنم خالی کرد. همه اش تف کردم بیرون گفتم بیشعور چرا زودتر نگفتی داره میاد. همش و زیختی تو دهنم که گفت اینجوری بیشتر دوست دارم. داشتم باهاش بحث می کردم وه یهو مامانم من و صدا کرد و گفت پاشو بریم خونه .سریع لباس پوشیدم و حاضر شدم،صورتم و تمیز کردم اما یه قطره از آبش بغل لبم جا مونده بود و نفهمیده بودم وقتی از در داشتم می رفتم بیرون بهم گفت بعدا از خجالتم در میادو جبران می کنه.از اتاق که اومدم بیرون مامانم و دیدم و با عمه خداحافظی کردم داشتم از خونه می و مدم بیرون که تو آینه جلوی در قطره آب نحمد و کنار لبم دیدم. سریع تمیزش کردم.تا خونه فقط خدا خدا می کردم که مامانم نفهمیده باشه.ادامه دارد.
قسمت ۲ اون شب اومدیم خونه مامانم چیزی به روم نیاورد و گفت می ره دوش بگیره و بعدش بخوابه، به منم گفت برو اتاقت بگیر بخواب.اون شب نمی دونم کی خوابم برد اما همش داشتم به کاری که با محمد داشتیم انجام می دادیم فکر می کردم.( ببخشید تو قسمت قبل یادم رفت محمد و معرفی کنم. محمد پسرعمه ام ۲۲ سالش بود، با پوستی سبزه و هیکل درشت، بدنسازی می رفت.) من مادرم تا ساعت ۶ سرکاره، برای همین از زمانی که از مدرسه میام تقریبا ۵ ساعت تو خونه تنهام.چند روز بعد که تازه از مدرسه اومده بودم خونه دیدم یکی زنگ خونه رو زد. وقتی آیفون جواب دادم دیدم محمده. در باز کردم براش تا بیاد بالا.تو آشپزخونه داشتم ناهارم و گرم می کردم که اومد تو آشپزخونه و یکی زد رو کونم و گفت قربونش برم. منم گفتم نزن دردم میاد، زشته.اونم گفت کسی جز من و تو که خونه نیست. منم که قبلا کونت و هم دیدم هم خوردم پس دیگه چیش زشته.گفتم حالا یه بار یه کار کردیم قرار نیست همیشه بکنیم. اونم گفت باشه پس. منو بگو که برات فیلم سوپر جدید گرفتم که ببینی. منم گفتم جون من راست می گی، گفت آره . منم گفتم پس بزار تا ببینیم دیگه.گفت خشک و خالی که نمیشه شرط داره. منم که از اون موقع دیگه فیلم سوپر ندیده بودم. گفتم باشه بگو چه شرطی داره. گفت ناهار تو بخور بیا تا بهت بگم. منم سریع ناهار و خوردم ظرف ها رو شستم رفتم تو پذیرایی دیدم رو مبل نشسته و داره فیلم نگاه می کنه. گفتم خب بگو دیگه شرطت چیه ؟ گفت لباس های خودت و کامل در میاری و بعدش لباس های من و درمیاری و میای رو پام میشنی،جوری که کیرم بره لاپات. گفتم من خجالت می کشم. اونم برگشت گفت از چی دقیقا خجالت می کشی؟ تو که قبلا کیرم و خوردی و ساک زدی منم که تو رو لخت دیدم و کونت رو خوردم. منم گفتم بین خودمون باشه ها. کسی نفهمه. اونم به جون مادرش قسم خورد که به هیچکس نگه.منم کم کم با کلی خجالت خودم و لخت کردم و لباس های محمد رو هم در آوردم . اون رو مبل نشست تا خواستم رو پاش بشینم گفت اول یکم ساک بزن بعدش بشین. گفتم این تو قرارمون نبود. این قدر اصرار کرد که بالاخره قبول کردم و چند دقیقه براش ساک زدم و نشستم رو پاش و کیرش و گذاشتم لاپام. اونم فیلم و پلی کرد تا ببینیم. اونم دستاش گذاشته بود رو پهلوهام و کونم و رو پاهاش حرکت می داد و گاهی هم سینه هام و می مالید.( اون زمان یکم تپل بودم و سینه داشتم.) یکم که گذشت گفت پرهام یه کاری برام می کنی ؟ منم که هم از فیلم هم از حرکت های دست اون داشتم لذت می بردم گفتم باشه بگو.گفت مثل اون زنه بالا و پایین کن رو پام، فقط جوری که کیرم از لاپات بیرون نیاد. منم قبول کردم این کار کردم ، اونم با دستاش کمکم می کرد. تقریبا ۱۰ دقیقه این کار و کردم تا آبش اومد و ریخت رو پام. منم از رو پاش بلند شدم و رفتم تو حموم و بدنمو تمییز کردم. اومدم بیرون دیدم رو مبل همون جور لخت نشسته . منم رفتم سمتش و لباس هام و برداشتم که بپوشم، به اونم گفت لباست و بپوش که برگشت گفت لباستو نپوش، باهات کار دارم، .اصل کاری مونده. منم گفتم چی کار داری؟ اونم یهو بی هوا بلند شد و بغلم کرد و لبام و بوسید و من و برد تو اتاقم . منم چندشم شده بود از بوسه اش گفتم چه غلطی می کنی؟محمدم گفت دراز بکش رو شکم الان میام. رفت از تو کیفش یه کرم در آورد و اومدم سمتم. گفت اول برو دستشویی کامل داخل کونت و تمیز کن ببا. گفتم نه درد داره . محمدم برگشت گفت این کرم بزنم درد نداره. بعدش تازه بعد از یکی و دو دقیقه لذتش خیلی زیاد میشه. منم باور کردم و رفتم تو کونم و تمیز کردم و اومدم پیش محمد. اونم بهم گفت قمبل کن. منم قمبل کردم و اونم یه کم کرم برداشت و باهاش دور سوراخم و چرب کرد و بعدش یه انگشتش رو داخل سوراخ کونم کرد که دردم گرفت بهش گفتم اونم گفت اولشه صبر کن. یکم عقب جلو کرد که کم کم دردش کم شد و لذتم داشتم می بردم. اونم دوتا انگشت بعدش ۳ تا انگشتش و کرد داخل. آخر سر کیرشو هم چرب کرد و گذاشت در سوراخ کونم و با یه فشار تا نصف کرد داخل که از دردش چشم هام سیاهی رفت خواستم داد بزنم که بالشت و گرفت جلو دهنم و دادم خفه شد. اشکم در اومده بود بازم همین جوری ادامه داد و ۵ دقیقه تو همون حالت من و کرد و آبش اومد . بعدش کیرش و به زور کرد تو دهنم تا تمیزش کنم بعدش از روم بلند شد منم رفتم دستشویی خودم و تمییز کردم ولی شانس آوردم که جر نخوردم. وقتی اومدم تو اتاق گفت لذت بردی منم گفتم دیگه نمی ذارم بهم دست بزنی. اونم گفت باشه پس منم به مامانت می گم که بهم دادی. منم گفت تو بهم قول دادی. گفت خود می دونی و بعدشم لباسش و پوشید و من و تنها گذاشت رفت منم لباسم و پوشیدم با کلی درد کون و پشیمونی تنها موندم.