انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 1 از 14:  1  2  3  4  5  ...  11  12  13  14  پسین »

خاطرات اولین سكستون در دوران كودكی را اینجا بیان كنید


مرد

 



یادش بخیر ... دکتر بازی و خاله بازی و آمپول بازی

حدودا 6 -7 سالم بود که با مالیدن و ... ماچ و موچ شروع کردم

از همون کودکی من قانع به یکی دوتا نبودم

یادش بخیر با عکسای کارتونی و اون زمان یه بازی سنگ کاغذ قیچی سکسی بود ...

چه حالی میکردیم

بعدش که پا به سن گذاشتیم در سن 17 سالگی مخ دختر خاله رو زدیمو ...

بیشتر روزا که خونشون خالی بود ... اونجا پلاس بودم

خاطرات زیاده ... توانه گفتنش نیست
     
  
مرد

 
اولین سكسم كه شاید سكس نشه اسمشو گذاشت با دختر عموم بود توی 6_7 سالگی
هروقت میومد خونمون یا من میرفتم یه حالی با هم میكردیم
#جاوید_شاه👑
مرگ بر ۳ فاسد : ملا چپی مجاهد(+پسمانده های ۵۷؛نایاک؛مصومه قمی؛حامد مجاهدیون؛مهتدی کهنه تروریست تجزیه طلب و شرکا)
     
  
میهمان
 
من چون از بچگی‌ زیاد خونه مادر بزرگم میرفتم، و خونه خیلی‌ بزرگ بود، همیشه یادمه با ۲ تا از دختر دایی‌ام یا دختر خالم شیطونی میکردیم هر کدومشون که بود. بیشتر اونا خیلی‌ مشتاق بودن ببینن من چی‌ دارم و بساط خاله بازی و آمپول بازی رو به راه بود. یادمه یکی‌ از دختر دایی‌ام از من بزرگتر بود و همیشه منو میخوابوند و مینشست روم خودشو میمالند بهم. من ۵ سال‌ام بیشتر نبود. دختر خالم رو هم سر آمپول بازی لخت کردم. پسر خالم هم تو بازی بود ولی‌ یادم نیس اون چه کار میکرد. بد همینجوری که داشتیم بازی میکردیم دختر خالهً بزرگم درو باز کرد و اومد تو. کل بدنم یخ کرد ولی‌ هیچ موقع چیزی به کسی‌ نگفت! همینجوری به شیطونی ادامه دادم تا اینکه شدم ۱۵ ساله و اولین تجربه سکس‌ام رو داشتم به دختر همسایمون و بعدش دختر عموم که خیلی‌ نزدیک بودیم بهم!
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
میهمان
 
ما یه همسایه داشتیم یه دختر داشت اسم دختره مهشید بود مامانامون هر روز خونه همدیگه بودن من و مهشید و داداش کوچیک مهشید هم همیشه 3 تایی با هم بازی میکردیم.کلا با مهشید شیطونی زیاد میکردم اولش که به قول خودمون "اونجای" همو به هم نشون دادیم و دیگه کشید به لخت شدن.خیلی وقتایی که تنها بودیم من و مهشید لخت میشدیم همدیگه رو بغل میکردیم و میچسبیدیم به هم.اصلا چیزی از سکس حالیمون نبود ولی من که تو این وضعیت خیلی حال میکردم وقتی میچسبیدم به مهشید بدنم میلرزید و یه حس استرسی داشتم.کلا خیلی باحال بود واسه اون موقع.یادش بخیر یاد مهشید افتادم.
     
  
میهمان
 
اولین سکس من (سکس؟!! ) با دختر داییم بود من 5-6 سالم بود و اون هشت سالش.
وقتی میرفتیم خونه اونا میرفتیم تو یه اتاق دیگه با پشتی و متکا مثلا خونه درست میکردیم بعد اون شلوارشو میکشید پایین تا زانو به من میگفت کسشو لیس بزنم.
الان فکر میکنم اون که هشت سالش بیشتر نبود چطوری و از کی این کارو یادگرفته بود و تو اون سن چطوری از لیس زدن لذت میبرده؟!
بعدها بازهم باهاش سکس داشتم اما از چهارده پونزده سالگیش دیگه کاری به هم نداشتیم الانم پا نمیده وگرنه من بدم نمیاد
     
  
میهمان
 
این داستان مربوط به زمانی است که من حدود 6-7 سالم بود زیر سایه درخت یک نیمکت بزرگ بود جای خلوتی بود ما همیشه انجا بازی می کردیم یکروز من ویکی از بچه های سیاه چهره که 3 سال ازمن بزرگتر بود باهم مشغول بازی بودیم اون روی نیمکت نشسته بود وبا کیرش ور میرفت من به نزدیکش رفتم وگفتم مال تو چقدر بزرگه اون همین طوری باهاش ور میرفت تاکیرش سیغ شد من ازسکس واین چیز ها هیچی حالیم نبود بهم گفت بیا بشین سرش من هم باشورتی که پام بود میخواستم بشینم روی کیرش که به من گفت شورتت را پایین کن من هم شورتم را پایین کشیدم ونشستم سر کیرش کیرش تا آخر رفت داخل کیر من هم سیخ شده بود خیلی خوشم امده بود حدود 3 الی 4 دقیقه نشستم روش یکم خودش راهم تکان داد بعد بهم گفت بسه بلند شو من از روش بلند شدم خواستم شور تم را بالا بکشم که گفت صبر کن تا تف بزنم بعد سر انگشتش را تفی کرد ومالید به کونم بعد نوبت من شد اون دو دستاش به دیوار کرد من هم شورتش راپایین اوردم کیرم دیگه سیخ سیخ شده بود با دودستم لای کونش راباز کردو وکیرم را گذاشتم دم کونش یکم فشار دادم سر کیرم رفت داخل بهم گفت آروم آروم جلو وعقب بکن من هم جلو وعقب می زدم حس عجیبی بهم دست داده بود بعد از چند دقیقه بهم گفت بسه من هم کیرم را بیرون کشیدم بعد گفت تو هم تف بزن من هم سر انگشتم راتفی کردم ومالیدم به کونش انگشتم راهم یه زره داخلش کردم وچر خاندم بعد بهم گفت به کسی نگی بعداز این ماجرا من دیگه کون ندادم چندین بار بهم پیشنهادکردو گفت تو اول بکن ولی قبول نکردم خودم فقط میخواستم بکنم عاشق کون کردن بودم بعد یک پسر ودو دوختر را ازکون کردم چه حالی موقع کردن بهم دست می داد ازاینکه کیرم داخل کون دختر ها میرفت کیف میکردمهركار كردم نتوانستم در این سایت عضو بشم نام كاربری از بچه ها گرفتم تا این خاطره را برایتان بنویسم
خاطره من مربوط میشه به زمانی كه 9-10 ساله بودم ودوستم 2سال از من بزرگتر زمین های كشاورزی با محله حدود 3-4 كیلومتر فاصله داشت كشاورزان فقط گندم وجو میكارند ودر تابستان دراین زمین ها كسی نیست من ودوستم اغلب روزها انجا می رفتیم وپرندگان رادر انجا شكار می كردیم یكروز دوستم بهم گفت بیاییم كیر هایمان در بیاریم من هم گفتم باشه شورتامون پایین كردیموبا كیر هامون بازی میردیم مال دوستم ازمن بزگتر بود دوستم گفت بیایم همدیگر رابكنیم من قبول نكردم بهش گفتم مال توبزرگه گفت اشكال نداره من اول میشینم روی كیر تو بعد توبشین دوباره من دیگه میشنم روی كیر تو بعد بهم گفت تو دوبار می كنی من یك بار من وتو كه باهم دوستیم این حرف ها نداریم در ضمن خیلی طولش نمی دیم من قبول كردم وشورت هامون در اوردیم اول اون باه ارامی نشست روی كیرم سرش كهرفت داخل كونش بهم گفت (تو هم باید كم كم بشینی رو كیرم) بعد نصف كیرم رفت داخل اون یواش یواش امد پایین حالا كیرو تا اخر داخل كونش بود كمتر یكدقیقه نشست وبلند شد بعد نوبت من شد كه بشینم من كم میترسیدم چون كیرش ازمن بزر گتر بود بعد دوستم دو دستش را زیر باسن هایم قرار داد وگفت تا كیرم یكباره نره داخل كونت حا لا اروم اروم بشین روی كیرم من هم همین كار را كردم ابتدا سر كیرش رفت داخل كونم درد نداشت بد دستاشو پایین میكشید من هم به اروم مینشتم تا نصفش رفت داخل یكم دردم گرفت ولی چیز نگفتم باخودم گفتم بزار بكنه اون دوستم مه بعد دوباره میكنم
كم كم كیرش داخل شد اخر هم دستاشو كشید وكیرش تا اخر رفت داخل كونم من هم خوشم امداز اینكه كیر داخل كونم بود حدود یك دقیقه نشستم روش بعد بلند شدم بهش گفتم دیگه نوبت توست دوستم مه بلند شد وخد را اماده كرد كه بشیند روی كیرم كه از دور صدای دونفر امد ماهم یك نگاهی دوزدكی كردیم دیدیم كه بله دو نفر از كشاورزان هستند با ما هم فاصله دارند من گفتم بیا بكنم دوستم گفت نه اگه بیایند ومارا ببینند ابرومون می ره یك وقت دیگه مرویم لای ان جنگل بزرگ (یك جنگل انجا بود كه كشاورزان وسایل را انجا وی گذاشتند)من هم گفتم باشه این را هم بگم ما باهم خیلی دوست بودیم وبه یك دیگر اعتماد داشتیم ادامه این خاطره را بعدا در قسمت بعد می نویسم

خب الان میخواهم قسمت دوم را براتون بنویسم این را هم اضافه كنم كه باا جازه دوستم این خاطره را می نویسم بعد از ان روز چندروز گذشت من هم دلم می خواست یك بار دیگه كون بكنم ولی روم نمی شد هردو مون چیزی در باره انروز نمی گفتم كه چند تا پرنده همان نزدیكی ها جا نشستند مارفتیم كه انها با سنگ بزنیم انه پرواز كردن هردو رفتیم همان جا كه یكدیگر را كرده بودیم بعد دوستم گفت اینجا كونت را كردم من هم بهش گفتم م ن همین جا تورا كردم اما طبق قولی كه دادی باید یكبار به من بدهكاری گفت باشه ولی اینجا نه می رویم لای جنگل كه گفتم. رفتیم نزدیك جنگل دوستم گفت این اخرین بار است دیگر این كار را باهم نمیكنیم من هم گفتم باشه و لی این دفعه همدیگر را خیلی بكنیم تا لذت بیشتری ببریم دوستم گفت باشه چون اخرین دفعه است بذار لذت بیشتری ببریم ولی صبر میكنیم تا ساعت 11 كه مطمن بشیم هرچند كسی نمی امد نیم ساعت پرسه زدیم كسی نبو د داخل جنگل شدیم جنگل پوشش خوبی داشت به بیرون مشخص نبود یك حصیر قدیمی كشاورزان انجابود انر انداختیم دوستم گفت این بار طوری دیگه میكنیم به سینه وشكم رو زمین می خوابیم واز پشت همدیگر را میكنیم ولی بگذار این دفعه من اول بكنم توبعدا بیشتر بكن من قبول كردم شورتم را دراوردم رروی زمین دراز كشیدم كونم رو به بلند بود دوستم گفت باید همدیگر مثل قبل یواش و ده دقیقه میكنیم تا لذت بیشتری ببریم بعدشورتش را در اورد وروی من پرید لای كونم را باز كرد وكیرش را گذاشت دم كونم یك زره فشار داد سر كیرش رفت داخل كونم وارروم اروم شروع كرد به كردن كیرش راعقب مبرد بطوری كه سر كیرش داخل بود بعد یواش یواش داخل می كرد م هم خوشم می امد طوری میكرد كه اسیب نبینم فقط من ناراحت یك چیز بودم كه مبدا یكی سر برسه ومن كون نكنم هرچند كه از دوستم مطمعن بودم كه زیر قولش نمی زنه بعد كیزش را تاخر فروكرد ودیگر كردن را متوقف بهم گفت دردت كه نیست گفتم نه بعدگفت یك زره پا هات باز تر كن من هم پا هام رایك كمی باز كردم وا دوباره شروع كرد كیرم در موقع سیخ شده بود وقتی كیرش راتا اخر فرو می كرد به كونم فشار تا كیرش بیشتر داخل بشود تا ده دقیقه اش تمام شد كیرش را بیرون كشید حالا نوبت من شدبه همان شكل دراز كش خوابید وگفت بیابكن من هم رفتم روش لای كونش راباز كردم احساس كردم كیرم دو سه سانت بزر گتر شده اول خواستم دم كونش را تف بزنم بعد گفتم ولش كن شاید خوشش نیاید بعد كیرم را گذاشتم دم كونش خودش را یكم بالاتر كرد بطوری كه كونش باز شد یه زره فشار دادم سر كیرم رفت داخل بعد اروم اروم شروع كردم به كردنش بهم گت همین طور بكن بعد خودش را یك زره بالا برده بود خواباند روی زمین من هم یواش یواش میكردم احساس خوبی داشتم دو سه بار كیرم راكشیدم بیرون ودوباره داخل كردم تا ده دقیقه من هم تمام شد خخودم هم خسته شده بودم خواستم كیرم رابیرون بكشم كه نگذاشت گفت یك كم دیگه بكن كه خوشم می اد من هم دراین موقع میلم دو بابر شد كیرم را عقب مبردم طورس كه سرش داخل بود بعدفشار میداد تااخر می رفت داخل كونش بعد فشار میدادم به باسن هایش كیرم تا خایه می رفت داخل چندین بار تكرار كردم حدود دو سه دقیقه گفتم بسه از روش بلند شدم رفتیم سراغ شورتها كه بپوشم ن جلوتر بودم كه دستش را كشید روی كونم وانگشتش رادم كونم چرخاند من هم برگشتم وانگشتش كردم بد شورت ها راپوشیدم یك نگاهی دور وبر انداختیم كسی نبود ازداخل جنگل بیرون شدیم ودیگر گفتیم كه دیگه همدیگر را اصلا نكنیم وتا الا ن كه چندین سال میگذره نه خودمان نه باكس دیگه این كار را نكردیم
     
  
میهمان
 
من ده سال داشتم که هم کوجه ایهایم گفتن بریم صحرا پنج نفر بودیم رفتیم زیر درختها یکی از دوستان کیرشو در آورذ گفت می خوام بذارم کون یکی تان بجه اینوکه دیدنشلوارشان را در آوردن همه کون به هواشدن من قبول نکذدم آنها داشتن به کون یکدیگر میمالیدن به من اصرار کردن تا اینکه منو راضی کردنمنم شلوارمو در آوردم تا دستم را زمین گذاشتم یکیشان کیرشو گذاشت توی کون من و فشار داد سرش تو رفته بود و منم خوشم آمد بالاخره نوبتی همدیگر را کردیم کارمان خیلی طول کشید
     
  
مرد

 
8 سالگی با دختر یكی از دوستای مادرم یادش بخیر توی خونه مامان بازی كردیم اون ادای مادرش رو در اورد و به من ممه داد منم توی تلوزیون خونه داییم یه زنه رو دیدم داره مال شوهرش رو میخوره ادای مرده رو در وردم و به اون دودول دادم وای كه چه كیفی داشت
دیگه نشد باش كاری بكنم تا همین اواخر توی یه مهمونی دیدمش شوهر كرده بود یه 3 ماهی میشه كه سكس داریم با هم
بسیار سفر باید تا پخته شود ... خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
گر پیر مناجاتست ور رند خراباتی ... هر کس قلمی رفته‌ست بر وی به سرانجامی
     
  
مرد

 
این داستان مربوطه به دوران راهنمایی من یه پسر خاله دارم از من كوچیكتره وقتی میومد خونه ما كلی با هم بازی میكردیم ماجرا از اون جا شروع شد كه یه روز داشتیم دكتر بازی میكردیم من دكتر شدم و بهش گفتم باید آمپول برات بزنم اون هم قبول كرد بعد خوابوندمش رو زمین و یه خودكار هم برداشتم مثلا به جای آمپول بعد نشستم كنارش كیرم حسابی سیخ شده بود حس عجیب و خوبی داشتم بعد كونش رو مالوندم ولی شلوارشو نكشیدم پایین خودكار رو گذاشتم رو باسنش و فشار دادم خودش رو جمع كونش رو سفت كرد خیلی حال كردم بعد كم كم پا رو فراتر گذاشتم و شلوارش رو كشیدم پایین بعد به عنوان بازی كردن خودم هم خوابیدم روش البته نمیشد بكنم تو كونش چون بعدش كون درد میگرفت و به مامانش میگفت ولی از خب لاپایی گذاشتن بهش هم حال میداد و از روی شرت میخوابیدم روش وقتی كیرم رو فشار میدادم به چاك كونش خوش رو سفت میگرفت و كونش رو سفت میكرد و خیلی حال میداد همین طوری می خوابیدم رو کیرم رو تکون میدادم و اون هم باسنش تکون تکون میخورد ولی حیف كه نمیشد بكنمش چون خیلی دستمال بود همین طوری هم حسابی ترسونده بودمش كه اگه به كسی بگه چه بازی میكنیم دیگه باهاش حرف نمیزنم یه جوری خرش كرده بودم یه بار هم خوابوندم و روان نویس رو آروم آروم كردم تو كونش خیلی حال میداد و همش میترسیدم بعدش كون درد بگیره و به مامانش بگه بنابریم زیاد تو كونش نكردم الان دیگه 19 سالشه و هنوز هم با هم رفیقیم ولی دیگه نمیشه كاری كرد چون اون اهلش نیست
     
  
مرد

 
خاطره من مال 6سالگیمه فكركنم تاسوعا یا عاشورا بو د خونه دایی همه فامیل جمع بودن منم با پسردایم خیلی جوربودم همیشه كیرامونوبه هم نشون میدادیم اون از فیلمایی كه داداشش یواشكی نگاه میكردتعریف میكرد اونروز امدبهم گفت كه تاحالاازدخترودیدی من گفتم نه اون گفت بروتوحیاط تامن بیام خلاصه رفتم توحیاط حیاطشون بزرگه دیدم با یه دختره امد خلاصه اونروزمادختره رودستمالی كردیم اونم ماروخیلی حال داداماخب چیزی نداشتیم جای هم بكنیم
     
  ویرایش شده توسط: farasoo   
صفحه  صفحه 1 از 14:  1  2  3  4  5  ...  11  12  13  14  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

خاطرات اولین سكستون در دوران كودكی را اینجا بیان كنید

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA