ارسالها: 12930
#153
Posted: 3 Jan 2013 20:11
چرا کاندوم خجالتآور است؟
به تازگی در بریتانیا رستورانی آغاز به کار کرده که به تبلیغ رابطه جنسی ایمن و استفاده از کاندوم میپردازد، ولی خیلیها هنوز از این که آشکارا درباره رابطه جنسی صحبت کنند یا حتی کاندوم بخرند، خجالت میکشند. چرا؟
رستوران زنجیرهای جدید تایلندی در بریتانیا "کلم و کاندوم" نام دارد و همانطور که از عنوانش پیداست، به جز غذا، وسیلههای پیشگیری از بارداری هم عرضه میکند.این رستوران به جای آبنبات نعنایی بعد از غذا به مشتریانش کاندوم میدهد. چراغها و دیوارهای رستوران با کاندوم آراسته شدهاند و حتی تزئینات و آثار هنری روی دیوارها هم از کاندوم درست شدهاند.
تمام سود رستوران صرف برنامههای آموزش روابط جنسی و پیشگیری از بارداری در تایلند میشود و اولین شعبهاش در خارج از تایلند، به تازگی در آکسفوردشر بریتانیا آغاز به کار کرده است.اما براساس اعلام نهادهای فعال در زمینه آموزش روابط جنسی، حتی در بریتانیا هم خیلیها هنوز از این که در انظار عمومی و فروشگاهها کاندوم بخرند، خجالت میکشند و بسیاری نیز نمیتوانند به راحتی درباره رابطه جنسی صحبت کنند.
ولی چرا خیلی از ما هنوز وقتی بحث کاندوم میشود، راحت نیستیم؟
بریتانیا "جامعهای سکسزده" است، جایی که فروشگاههای عرضه وسائل جنسی در بسیاری از مراکز خرید پیدا میشوند و کاندوم با هر اندازه، طرح و طعمی تقریبا در تمام داروخانهها در دسترس است.در یکی از مطالعات کارخانه تولید کاندوم فیوژن، ۵۶ درصد شرکتکنندگان گفتهاند از این که کاندوم بخرند، خجالت میکشند. به طور مشخص، ۵۴ درصد مردان و ۵۷ درصد زنان وقتی میخواهند کاندوم بخرند، صورتشان سرخ میشود.نهادهای فعال در زمینه سلامت جنسی میگویند که خجالت کشیدن زمانی که بحث از روابط جنسی و کاندوم میشود، همچنان برای خیلیها مساله است و بیشتر افراد ترجیح میدهند به جای صحبت کردن درباره رابطه جنسی، به خود این رابطه مشغول باشند.
جیمز ۴۸ ساله که تاجری موفق به شمار میرود، میگوید که هنوز وقتی میخواهد کاندوم بخرد، حس خوبی ندارد.او می گوید: "صندوقهای خودپردازی که در بعضی فروشگاهها فعال هستند، زندگی را خیلی راحتتر کردهاند.من همیشه ترجیح میدهم برای خرید کاندوم از این ماشینها استفاده کنم تا با یک انسان دیگر به عنوان صندوقدار و فروشنده طرف شوم."جیمز اضافه میکند: "به نظرم این حس، از بچگی در من مانده است، قدیمترها استفاده از کاندوم و صحبت درباره رابطه جسنی عادی و مرسوم نبود."
با این حال، عامل خجالت در زمان خرید کاندوم به نفع عرضهکنندگان آنلاین این محصولات بوده است.فروش محصولات سایتی همچون مایکاندوم از زمان راهاندازی در حدود ۴ سال پیش تاکنون، ماه به ماه افزایش داشته است.هرچند الکس گرین، از مدیران فعال در زمینه فروش آنلاین این محصولات میگوید: همچنان عده زیادی هستند که محتاطانه عمل میکنند و البته خجالت کشیدن، تنها یکی از دلایل احتمالی است.او میگوید: کاندومها با اندازه کوچک، فروش آنلاین قابل توجهی دارند و تقریبا روشن است که چرا کسی دوست ندارد این کاندومها را از یک فروشگاه یا داروخانه بخرد.
او اضافه میکند: "حتی وقتی کسی به طور آنلاین خرید میکند، همچنان نگران مواردی است که ممکن است باعث خجالتش شود. از جمله ما درخواستها و سوالات زیادی درباره شیوه بستهبندی سفارشهای آنلاین دریافت میکنیم و حتی بعضیها میخواهند برای اطمینان، عکس بستهای را که دریافت خواهند کرد، برایشان بفرستیم."او میگوید: "بستهبندیهای ما ساده است، چون مشتریها کاملا نشان دادهاند که نمیخواهند از روی بسته پستی، معلوم باشد چه چیزی خریدهاند. حتی برخی خریداران میخواهند بدانند که در صورتحساب آنلاینی که برایشان صادر میشود، اسم چه شرکتی ذکر خواهد شد."فیلیپ هادسون، رواندرمانگر عضو انجمن مشاوره و رواندرمانگری بریتانیا میگوید که وقتی بحث کاندوم میشود، افراد واکنشهای متفاوتی نشان میدهند و دامنه این واکنشها از بیشرمی کامل تا شرمساری شدید متفاوت است، هرچند رفتار عده زیادی چیزی مابین این دو است.
او می گوید: "خرید کاندوم یعنی شما کاملا درباره چیزی صریح هستید که خیلیها میخواهند دربارهاش لاپوشانی کنند؛ خرید کاندوم یعنی تایید این که شما قرار است رابطه جنسی داشته باشید یا به فکر داشتن رابطه جنسی هستید."براساس اعلام انجمن تنظیم خانواده بریتانیا، صحبت کردن درباره استفاده از کاندوم، موضوع دیگری است که افراد با آن مشکل دارند.
دادههای این انجمن نشان میدهد که ۶۱ درصد افراد گفتوگو با یک شریک جنسی جدید درباره کاندوم را دشوار میدانند. از این تعداد، ۷۰ درصد آنها چنین گفتوگویی را خجالتآور میدانند و ۳۶ درصد میگویند که بعد از صحبت در این باره، احتمال این که از کاندوم استفاده کنند، کمتر میشود.کارشناسان میگویند که واضحترین راه برای غلبه بر چنین روندی، آموزش بهتر و بیشتر روابط جنسی در مدارس است تا نوجوانان و جوانان اطلاعات خود در این باره را از منابع مطمئن و نه در زمین بازی و حاشیه خیابانها کسب کنند.
آموزش والدین برای برخورد مناسب و دادن اطلاعات مناسب به فرزاندانشان از دیگر مواردی است که میتواند به بهبود رویکرد افراد در برابر کاندوم کمک کند.کاترین ۱۷ ساله میگوید که نوجوانان در اغلب مواردی که درباره کاندوم صحبت میکنند، در حال شوخی هستند.او میگوید: "احتمال این که یک کاندوم پر از آب به سرم بخورد یا کسی کاندومی را به کارت تبریک تولدم بچسباند، بیشتر از داشتن یک مکالمه جدی درباره کاندوم و رابطه جنسی است."
او اضافه میکند: "جوانها برای آن که خجالت نکشند، اغلب به شوخی و مسخره کردن رو میآورند."در پژوهشی که فیوژن انجام داد، افراد در بازه سنی ۱۶ تا ۱۹ سال بیشتر از بقیه بازههای سنی گفتند که از خرید کاندوم خجالت میکشند. ۶۵ درصد این افراد گفتند که خرید کاندوم برایشان سخت است. در عین حال ۵۷ درصد افراد ۲۰ تا ۳۰ ساله و ۵۰ درصد بالای ۳۱ سالهها هم گفتند که در این باره احساس مشابهی دارند.
به گفته دکتر آدوری سیمپسون، عضو انجمن تنظیم خانواده، این دادهها نشان میدهد که وقتی بحث سلامت جنسی است، تمام افراد در هر سن و سالی به اندازه نوجوانان و جوانان نیازمند حمایت هستند.او میگوید: "مشکل این است که ما دلمشغول رفتارهای جنسی نوجوانان شدهایم و در نتیجه، افرادی که الان در دوره سی سالگی هستند، به نسلی فراموششده در زمینه سلامت جنسی تبدیل شدهاند."
"آنها (بالای سی سالهها) در دوران مدرسه آموزش کمی در زمینه روابط جنسی دیدهاند، ولی در جامعهای رشد کردهاند که به سرعت در حال سکسزده شدن بود."او میگوید: "خیلی عجیب نیست که افراد به نظرشان استفاده نکردن از کاندوم راحتتر از آن است که با صحبت درباره موضوعی که به شدت برایشان ناراحتکننده است، خود را شکنجه دهند."قدیمیترین وسیله شبیه کاندوم توسط مصریان باستان استفاده میشد
کاندوم به شکلی که امروز میشناسیم، توسط شاه چارلز دوم ابداع شد. او به دنبال مقابله با شیوع و انتقال بیماری سیفلیس بود
در آن زمان، برای تهیه غلافهای چرب، از روده گوسفند استفاده شد ،این کاندومها که مورد استفاده درباریان بودند و به طور گستردهای تبلیغ میشدند، خیلی زود به یک موضوع بحثبرانگیز اخلاقی تبدیل شدند،در قرن ۱۹ میلادی، لاستیکی قوی برای استفاده در این زمینه وارد عرصه شد،با پیشرفتهایی که در تولید لاتکس در دهه ۱۹۳۰ میلادی به دست آمد، محصولی نازک، نرم و نه چندان گران تولید شد،به دنبال استفاده گسترده از این محصول در طول دوره جنگ جهانی دوم، چالش بعدی، تبدیل کاندوم به محصولی مشتریپسند بود.
در دهه ۱۹۸۰ میلادی، بیماری ایدز باعث شد کاندوم به محصولی مهم و ضروری در یک رابطه جنسی تبدیل شود
منبع: سرویس جهانی بی بی سی
میخواهم بدانم بسته پستی چه شکلی است؟ چون هنوز با والدینم زندگی میکنم و نمیخواهم بدانند من چه چیزی سفارش دادهام،میتوانید عکسی از بسته را برایم بفرستید تا ببینم چه شکلی است؟
اگر از شما خرید کنم، چه اسمی در صورتحساب بانکی آنلاین من خواهد آمد؟ چون نمیخواهم در فهرست عملکرد حساب بانکیم معلوم باشد،کمی نگران نوع بستهبندی هستم، چون کاغذی که معمولا برای بستهبندی استفاده میشود، ممکن است راحت پاره شود و چنین اتفاقی خجالتآور است. بستهبندی شما چقدر مطمئن است؟
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#154
Posted: 3 Jan 2013 20:16
تحولات رفتار جنسی در ایران امروز
جامعه ایران در دو دهه اخیر شاهد تحولی زیرپوستی و تدریجی اما بنیادین در حوزه روابط صمیمی و جنسی بودهاست تا آن حد که گروهی این تحول را تا حد یک انقلاب نیز ارتقا دادهاند. این تحول از آن رو اهمیت دارد که حکومت مطلقه دینی بیشترین کنترل و حساسیت خویش را در حوزه روابط صمیمانه و جنسی اعمال کرده و تقریبا همه قوانین شرعی در این مورد را در حوزه عمومی به اجرا گذاشتهاست. این در حالی است که بسیاری از احکام شرعی مربوط به حرمت ربا در حوزههای اقتصادی یا حرمت تقلب و دروغ در عرصه اجتماعی مسکوت گذاشته شدهاند.
تحول در روابط جنسی آن اندازه گسترده و پردامنه است که رئیس اداره آموزش و پرورش تهران به دبیرستانیها توصیه میکند که به ازدواج موقت اقدام کنند (خبر آنلاین، ۱ آذر ۱۳۸۸) علی مطهری نیز با اذعان به روابط گسترده دختران و پسران «راه حل» را ازدواج موقت میان نوجوانان اعلام میکند: «در حال حاضر بسیاری از دانشآموزان حتی در مقطع راهنمایی از تمامی مسائل ازدواج با خبر هستند، پس بگذاریم با ازدواج مشکلات غریزی آنها حل شود و به ادامه تحصیل بپردازند. امروزه دختران و پسران با هم دوست میشوند و روابطی را برقرار میکنند که همه ما میدانیم نامشروع است و حتی در بسیاری از مواقع خانوادهها هم در جریان هستند. ما هم میگوییم باشد، همین رابطه در جریان باشد اما به صورت مشروع. آنها بیایند و ازدواج موقت کنند.» (تابناک، ۳ آذر ۱۳۸۸)
روابط جنسی در ایران چنانکه خواست حکومت بوده و برای این خواست به قوای قهریه متوسل میشده ضرورتا در چارچوب شرع صورت نمیگیرد و این امر گسترهای فراگیر یافتهاست، بهویژه با بالا رفتن سن ازدواج (از میانگین سن در اولین ازدواج برای مردان ۲۶٫۲ و برای زنان ۲۳٫۳ در سال ۱۳۸۵ به این میانگین برای مردان ۲۶٫۷ و برای زنان ۲۳٫۴ درصد در سال ۱۳۹۰).
فراگیرتر شدن روابط جنسی همچنین به واسطه دشواری تشکیل خانواده از حیث اقتصادی، افزایش تعداد خانوارهای یکنفره (از ۵٫۲ درصد در سال ۸۵ به ۷٫۱ درصد در سال ۱۳۹۰)، و وجود حدود ۴۰ درصد زنان و مردان جامعه در سن ازدواج که دارای همسر نیستند، روی داده است.
بهرغم بیهنجاری جنسی، ازجمله عدم وفاداری دو طرفه در روابط غیر رسمی و فقدان توافق متقابل بر اساس نیازهای دو طرف، یک هنجار در رفتار جنسی نسل جوان وجود دارد: نقض مقرراتی که حکومت در این موارد وضع کرده یا توصیههایی که حکومت عرضه میکند، مثل ازدواج موقت.
تحول درونزا و زیر پوستی
هیچ حکومتی غیر از حکومت دینی به این سرعت نمیتوانست با اعمال فشارهای بیش از حد بر نسل جوان از مسائل جنسی تابوزدایی کند. اتفاقاتی که در امور و رفتار جنسی ایرانیان در دوران پهلوی افتاد عمدتا تحولی از بالا به پایین و در اقشاری محدود بود و بسیاری از اقشار مردم در برابر آن صرفا به دلیل حکومتی بودن مقاومت کردند اما آنچه در دو دهه اخیر در سالهای بعد از جنگ رخ داده کاملا درونزا و از پایین بودهاست و تقریبا همه اقشار جامعه را در بر میگیرد؛ حتی فرزندان طبقه حاکم روحانی و وفاداران به آنها نیز نگرش و رفتارهایی متفاوت با نسل گذشته را در حوزه امور جنسی در پیش گرفتهاند.
برخلاف ادعای حکومت، این دگرگونی، تقلید از غرب نبوده و نیست. انتساب این تحولات به «توطئه غربیان» در واقع فرافکنی و نادیده گرفتن صورت مسئله و عوامل آن است. بخش عمدهای از افراد نسل جدید در ایران استطاعت مسافرت به غرب و تجربه زندگی غربی از نزدیک را نداشتهاست تا این تحول به تحولی وارداتی تقلیل یابد. مسافرت به غرب عمدتا منحصر به طبقات مرفه و مقامات حکومتی و تجار و بازاریان است که سبک زندگی روحانیت را در حوزه عمومی تقلید یا وانمود میکنند تا از امتیازات و رانتهای حکومتی برخوردار شوند. همچنین سبک زندگی غربی دهههاست که از طریق فیلمهای سینمایی و برنامههای تلویزیونی در معرض دید ایرانیان قرار گرفتهاست و این تحول اگر تحت تاثیر کالاهای غربی قرار بود صورت گیرد باید در دهه پنجاه شمسی رخ میداد که حکومت محدودیتی برای این محصولات در نظر نمیگرفت.
تحول جنسی در جامعه ایران ناشی از تغییر رویکردهای جوانان این نسل و نگرش متفاوت آنها به زندگی و روابط انسانی در دو دهه اخیر بودهاست. این نسل عموما به دین به عنوان یک مجموعه دستورات فقهی نمینگرد تا مو به مو از آن پیروی کند. همچنین این نسل برخلاف نسل انقلاب دیگر به رفتار جنسی در ذیل رفتار سیاسی نگاه نمیکند تا از لذائذ جنسی به خاطر فعالیت سیاسی و اجتماعی بگذرد.
انقلابهای جنسی در غرب
جوامع غربی سه دوره انقلاب جنسی را پشت سر گذاشتهاند. دوره اول به اواخر قرن هجدهم باز میگردد که هنجارهای جنسی در اروپا به واسطه تحولات دینی و سیاسی دستکاری شده و مردم در این دوره آسانگیرتر شدند. دوره دوم به نیمه اول قرن بیستم و سالهای پس از جنگ جهانی اول باز میگردد. رشد اقتصادی، کسب حق رای توسط زنان در برخی از کشورهای غربی و بروز جنبشهای زنان برای کسب حقوق و آزادیهایشان علل اصلی این دور از انقلاب جنسی در کشورهای غربی هستند.
دوره سوم در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ با آزادسازی اقتصادی، مقرراتزدایی، افزایش مشارکت سیاسی زنان، ظهور دولت رفاه، پسلرزههای جنگهای جهانی دوم و ویتنام، گسترش آموزش به جنس مونث و افزایش تعداد دختران در دانشگاهها، ظهور انواع روشها برای کنترل زاد و ولد، افزایش جمعیت شهرها، جنبشهای برابریخواهانه همچون جنبش حقوق مدنی در ایالات متحده، تسهیل حمل و نقل و ارتباطات، افزایش تعداد امکنه تفریحی برای مردان و زنان، و سرانجام امکان زندگی مستقل برای جوانان از آغاز سنین جوانی همراه میشود.
آنها که میخواهند بحث انقلاب جنسی در ایران را در نسل جدید مطرح کنند نمیتوانند به علل نامبرده بیتوجه باشند و صرفا به برخی از تغییر رفتارها یا نگرشها اشاره داشته باشند. هر انقلاب یا تحول جنسی دارای زمینههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، حقوقی، و اقتصادی است.
ابهام در دامنه تغییر نگرشها
در اینکه رفتار جنسی یا نگرشهای نسل جدید جمعیتی در ایران به امور و روابط جنسی متفاوت است کمتر شکی وجود دارد؛ اختلاف بر سر میزان و شدت و جهت این تحول یا تغییر رفتار است. اما در زمینه بررسی اینکه این رفتارها و نگرشها تا چه حد و چگونه تغییر کردهاند تقریبا هیچ کار علمیای در ایران صورت نگرفتهاست؛ با مسائل جنسی آن قدر در حوزه عمومی به صورت تابو برخورد شده که کمتر پژوهشگر اجتماعی به سراغ آن میرود. وقتی نظرسنجی در مورد دیدگاه شهروندان در باب مذاکره با آمریکا با واکنش تندی چون تعطیلی مراکز نظرسنجی و بازداشت مدیرانش در ایران روبرو میشود طبیعی است که دیگر کسی به سراغ تحقیق در مورد مسائل جنسی نرود. اگر تحقیقات و نظرسنجیهایی نیز در این مورد انجام گرفته باشد توسط مراکز نظرسنجی دولتی و با سفارش دستگاههای امنیتی صورت میگیرد تا تبعات سیاسی آنها اندازهگیری شود و نتایج آنها نیز اعلام نمیشود.
رابطه با آمریکا بیشتر تابو است یا اینکه جوانان ایرانی در چه سنی برای اولین بار رابطه جنسی داشتهاند یا ارضا شدهاند؟ میزان محبوبیت روحانیت بیشتر تابو است یا تعداد دفعات استمنای جوانان ایرانی در سنین ۱۴ تا ۲۰ سالگی؟ بدین ترتیب در شرایط امروز کشور تحقیقات تجربی توسط پژوهشگاههای مستقل در مورد انقلاب جنسی بسیار دشوار است. هر گونه عمل و رفتار جنسی یا نظر در این حوزه که با دیدگاه غالب روحانیت در تقابل باشد به سرعت انگ اختلال و انحراف جنسی میخورد و باید به پستوی خانهها یا اذهان رانده شود.
با توجه به حساسیت دولت و ترس افراد از مجازاتهای بسیار خشن برای روابط جنسی در ایران، گردآوری آمار و نظرسنجی قابل اتکا در مورد تحولات رفتار جنسی در این کشور تقریبا غیر ممکن است. بیشترین کنترل اجتماعی دولت در زندگی خصوصی شهروندان ایرانی از مجرای کنترل روابط جنسی که در ایران هنوز غالبا به صورت تابو به آنها نگاه میشود-و به همین علت زیرزمینی و پنهان است- اعمال میگردد. به همین دلیل برای کشف تحولات در این قلمرو به جای خود موضوع باید به سراغ نتایج و پیامدهای تغییر رفتار جنسی مثل تغییرات در میزان وقوع سقط جنین یا ترمیم پرده بکارت رفت. آمارهای مربوط به سقط جنین و ترمیم پرده بکارت که گاه به گاه در مطبوعات منتشر میشوند حکایت از گسترده بودن این رخدادها در میان افراد غیر مزدوج میکنند.
زمینهها
اما به شیوه تحلیلی میتوان از زمینهها و نتایج چنین انقلابی در ایران سخن گفت. زمینههای چنین تحولی در ایران بدین قرارند :
الف. شهری شدن. شهری شدن جامعه یعنی رها شدن فرد از نظارت چهره به چهره آشنایان و اقوام در زندگی روستایی و گم شدن در دریای شهر. در چنین شرایطی افراد میتوانند با یکدیگر روابط صمیمانه و جنسی دور از چشم دیگران داشته باشند و هیچ کس از آن خبر نشود و لوازمی نیز بر آن مترتب نگردد. در شهرهای بزرگ افراد دایره بسیار کوچکی از دوستان و خانواده درجه اول خود را میشناسند و در مورد دیگران بی توجهاند. هنگامی که فرد در شهرهای بزرگ پا به خیابان میگذارد در هیاهوی شهر گم میشود و افراد دیگر به سختی میتوانند او را دنبال کنند مگر یک حاکمیت تمامیتخواه که مهمترین دغدغهاش احوالات شخصیه افراد باشد و این احوالات شخصیه را در پروندههایی ثبت کند. آمران به معروف و ناهیان از منکر در جامعه ایرانِ بعد از انقلاب چنین کارکردی داشته و دارند.
در چنین شرایطی افراد به راحتی میتوانند از چنبره روابط خانوادگی یا آشنایی گذر کنند و روابط صمیمانه با جنس مخالف برقرار کنند، البته اگر به دست نیروهای آمر به معروف و ناهی از منکر گرفتار نشوند. دستگاه امر به معروف و نهی از منکر، چه ستاد ویژه آن و چه نیروهای انتظامی و شبه نظامی وابسته به دستگاه رهبری درست میخواهند جای خالی نظارت خانوادگی و آشنایی در جوامع کوچک و بسته را بگیرند. به همین دلیل است که نظام جمهوری اسلامی مشکل کمتری با روستاها دارد اما بخت با آن یار نیست: بر اساس نتایج سرشماری سال ۱۳۹۰، ۲۸٫۵ درصد جمعیت کشور روستایی و ۷۱٫۴ آن شهری هستند. افزایش جمعیت شهرنشین در سه دهه گذشته تداوم داشتهاست.
ب. گسترش ارتباطات. اگر در چارچوب خانواده سنتی دختران (و نه پسران) پیوسته تحت نظارت پدر و مادر هستند و رفت و آمد و دوستان آنها کنترل میشود، اما مکالمه تلفنی، ارسال پیامک و گپ اینترنتی آنها را دیگر به سختی میتوان زیر کنترل داشت. در سال ۱۳۸۹ بیش از ۳۷ میلیون مشترک همراه اول در ایران وجود داشت و این شماره تلفنها در یک هزار و ۱۰۲ شهر و بیش از ۳۶ هزار روستای بالای ۲۰ خانوار فعال بودند. اپراتور دوم نیز حدود ۱۳ میلیون مشترک داشت که این آمار شامل مشترکان دائمی و اعتباری است و مشترکان تالیا هم میان ۸۰۰ تا حدود یک میلیون اعلام شدهاست. (تابناک، ۵ فروردین ۱۳۸۹) بدین ترتیب کمتر کسی در شهرها و روستاهای کشور وجود دارد که به تلفن دسترسی نداشته باشد.
گسترش ارتباطات زمینه را برای گستردن دامنه روابط انسانها از جمله روابط صمیمی و جنسی گسترده است. بدین لحاظ آمران به معروف و ناهیان منکر برای حل «معضل» ارتباطات جنسی باید همه مراکز ارتباطی را تعطیل کنند و ابزارهای ارتباطی را غیر قانونی اعلام کنند همان کاری را که با ویدیو و بعد با ماهواره و اینترنت کردند. از این رو مایه تعجب است که وزارتخانه حکومت دینی شرکت مخابرات را رها کرده و آنتنهای بشقابی را جمعآوری میکند.
پ. گسترش رسانههای غیر دولتی. در سه دهه اخیر سه رسانه به صورت رسانههای رقیب وارد میدان رقابت با رسانههای انحصاری دولتی شدهاند: ویدیو (به صورت کاست و بعدا دیویدی)، کانالهای تلویزیونی ماهوارهای و اینترنت. این رسانهها به جهت تصویری بودن به شدت موثرند و از همین جهت بیشتر مورد توجه و کنترل دولت. در هر سه مورد علی رغم کوشش جدی، حکومت در حذف یا کاهش تاثیر آنها ناتوان بودهاست. این رسانهها الگوهای متفاوتی از رفتار جنسی و ارتباط میان زنان و مردان یا دختران و پسران را به جامعه ایران عرضه میکنند. بسیاری از مواد این رسانهها بهویژه در سایتهای اینترنتی و دیویدیها تولید داخلیاند و نمیتوان همه مواد آنها را همان مواد رسانهای غربی دانست.
ت. گسترش آموزش عالی. در ایران حدود چهار میلیون دانشجو در دانشگاهها و مدارس عالی و مراکز تربیت معلم به تحصیل مشغول هستند و حدود شصت درصد آنها را دانشجویان دختر تشکیل میدهند. بهرغم اعمال محدودیت بر روابط دانشجویان تا حد تشکیل برخی دانشگاههای ویژه دختران، جداسازی کلاسها یا پرده کشیدن میان دختران و پسران در کلاسها، جداسازی کتابخانهها و مراکز غذاخوری تا حد جداسازی پیادهروها، دانشجویان دختر و پسر با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و این ارتباط به سلام و علیک در برابر نمازخانه یا مراسم سیاسی و اجتماعی در محیطهای دانشگاهی ختم نمیشود بلکه به خانهها بسط مییابد. حذف دختران از برخی رشتههای دانشگاهی در سال ۱۳۹۱ نیز نمیتواند سیل ورود دختران به آموزش عالی و در نتیجه فضاهای عمومی را متوقف کند.
نتایج و پیامدها
در نتیجه تحولات درونزای یادشده، در ایران نه تنها رابطه جنسی بیرون از ازدواج رخ میدهد بلکه پدیدهای تقریبا فراگیر و همهگیر است. این رابطه بیرون از ازدواج تنها به زنان مطلقه محدود نمیشود بلکه جوانان غیر مزدوج را نیز شامل میشود. (علیاکبر عصارنیا، معاون فرهنگی و اجتماعی سازمان ملی جوانان کشور: "۵۶ درصد جوانان بر اساس اظهارات خود اعلام کردهاند که در طول دوران جوانی با یک دختر در ارتباط بودند که... از این تعداد ۲۶ درصد منجر به رابطه نامشروع جنسی شدهاست.... ۱۳ درصد روابط نامشروع جنسی در بانوان منجر به حاملگی ناخواسته شده که این افراد ناچار به سقط جنین شدهاند." ادوار نیوز، ۶ دی ۱۳۸۷)
آمارهای دستگاههای دولتی نشان میدهند که رابطه آزاد جنسی در میان افراد مطلّقه افزایش داشتهاست. بنا به گزارش استانداری تهران "در ۹ ماه اول سال ۸۷ برای یک سوم از زنان مطلقه در دادسرای ارشاد، پرونده فساد اخلاقی تشکیل شدهاست." (سایت روز، ۳ دی ۱۳۸۷) گرچه به آمارهای دستگاههای دولتی ایران و نوع داوری آنها چندان اعتمادی نیست اما غیر از آمارهای دولتی مشاهدات نیز این افزایش را در میزان روابط جنسی آزاد (که هیچ کس حق داوری اخلاقی در مورد آنها را ندارد) تایید میکنند. آمارهای اغراق آمیز دولتی ممکن است معطوف به کسب بودجه بیشتر برای سازمانهای دولتی و حکومتی مسئول برای سرکوب آزادیهای اجتماعی یا معطوف به افزایش فشار بر مردم جهت کنترل اجتماعی بیشتر باشند.
هر چهار تحول اجتماعی یادشده کاملا ناشی از فعل و انفعالات درونی جامعه ایران هستند و تاثیرات گستردهای بر فرایندهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی جامعه از جمله تحول جنسی آن داشتهاند. امروز بسیاری از جوانان ایرانی با انواع روشهای آمیزش جنسی آشنا هستند و آنها را در عمل به کار میگیرند، موضوعی که دو دهه قبل کاملا غریب مینمود. دیدگاههای مذهبی و اخلاقی دیگر مانعی برای این روابط نیستند و حتی افراد مذهبی راههای شرعی برونرفت از محدودیتها را یافتهاند. بسیاری از جوانان ایرانی، دیگر رابطه جنسی پیش از ازدواج را یک تابوی دستنازدنی نمیدانند و آن را کاملا بههنجار تلقی میکنند. چه دختر و چه پسر، جوانان ایرانی در سخن گفتن از امیال و روابط جنسی خود شرمنده نیستند و به صراحت به انتقاد از سنتها و محدودیتهای ایدئولوژیک دولتی میپردازند.
در نتیجه دگرگونیهای یادشده و تغییرات در رفتار جنسی، سن ازدواج هم برای دختران و هم برای پسران رو به افزایش بودهاست؛ تعداد زنان سرپرست خانوار افزایش یافته (حدود ۱۲ درصد خانوارها) و بسیاری از زنان حتی غیر مطلقه و غیر بیوه تصمیم به زندگی مستقل بدون ازدواج میگیرند. تاخیر در و کاهش میزان زاد و ولد نیز تا حد زیادی ناشی از این دیدگاهاست که افراد میخواهند برای بهرهگیری خود از زندگی تلاش کنند و نه ایثار کامل خود برای فرزندان. طبیعی است که روابط جنسی میان این زنان و مردان قابل توقف نیست چون بر خلاف چند دهه پیش دیگر اکثر زنان و مردان ایرانی به عزلت و خودداری باور ندارند.
روابط صمیمی جنسی، آزاد اما در کنج خانهها
اما کنترل شدید و پلیسی بودن فضای عمومی روابط صمیمی افراد را به کنج خانهها رانده است. حکومت با انواع طرحها مثل طرح امنیت اجتماعی، انضباط اجتماعی، جداسازیها (حتی زنانه و مردانه کردن برخی پارکها) و مانند آنها مدام خیابانها را به صحنه رژه عناصر ترس و هراس آفرین خود مبدل میسازد. اما جوانان از هر فرصتی که پیش آید برای برقراری رابطه جنسی استفاده میکنند. با توجه به اینکه عموم جوانان ایرانی قدرت اجاره آپارتمان و زندگی مستقل را ندارند تنها شرایط آماده برای رابطه جنسی به مهمانی رفتن یا بر سر کار بودن اعضای خانواده و خالی بودن خانه است. خودروها نیز برای گفتوگو، نوازش و بوسه و گاهی ایجاد رابطه جنسی، فضای نیمهخصوصیای را فراهم میآورند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#155
Posted: 3 Jan 2013 20:18
از این پسرها و دخترها دوری کنید!
از این دخترها دوری کنید!
مال دوستها :
اگر دختر خانمی از تمامی امتیازهای ضروری بیبهره و تنها پولدار بود، بهتر است به سراغ او نروید، چراکه برخی از این افراد همه چیز را با پول میسنجند، حتی ارزش انسانها را. البته دختران ثروتمندی هم هستند که چنین میاندیشند و به سایر ارزشهای حقیقی زندگی واقفند.
مدپرستها :
این دختران تنها به فکر آخرین مدهای روز هستند و زیبایی را ملاک زندگی میدانند و از آنجا که مدام مورد توجه اطرافیان قرار گرفتهاند، دیگرنیازی نمیبینند برای ارتباط با اطرافیان یا بهبود روابط اجتماعی تلاشی کنند. این گروه در مقابل دخترانی قرار دارند که علاوه بر زیبایی صورت، به سایر زینتهای اخلاقی، اجتماعی و محاسن پسندیده دیگر نیز مزین و آراستهاند.
وابستهها :
اشتباه نکنید، این موضوع با اهل مشورت بودن فرق دارد و نشانه متکی بودن افراد است. چنین دخترهایی پیش از انجام هر کاری و حتی مسائل جزئی و پیشپا افتاده از دیگران کمک میخواهند و هرگز حاضر نیستند روی پای خود بایستند.
از خودراضیها :
این صفت اخلاقی هم به توضیح نیاز ندارد و کاملا مشخص است. اگر با چنین دختری برخورد کردید، به این امید که او را میسازید و تغییر میدهید، نباشید! بهتر است طرف از ابتدا خصوصیتهای اخلاقی مناسبی داشته باشد.
جاهطلبها :
برخی از دختران همیشه به چشم یک رقیب به شما نگاه و خود را با مردان مقایسه میکنند. از سوی دیگر میخواهند همه چیز تحت کنترل آنها باشد و تنها به دنبال اهداف بلندپروازانه خود در زندگی هستند.
همهچیزدانها :
این موضوع به معنای هوش و ذکاوت بالای چنین دختر خانمی نیست، بلکه درباره دخترهایی است که میخواهند مردها را تحت کنترل خود بگیرند و برای او نقش یک معلم و بهویژه معلم اخلاق را در همه زمینهها ایفا کنند تا آن مرد را تغییر دهند!
از این پسـرها دوری کنید!
هوسبازها :
این پسرها بیشتر از آنکه عاشق شما باشند، عاشق تجربه عشق و عاشقی هستند، بنابراین احتمال خیانت آنها چه پیش از ازدواج و چه پس از ازدواج زیاد است.
هفتخط ها :
چنین پسرهایی با چربزبانی و هفتخطبازی بهگونهای که خودتان هم متوجه نمیشوید خرج و مخارج هر سفر یا حتی کافیشاپ رفتنی را به گردن شما میاندازند و به نوعی فقط برای سوءاستفاده مالی به شما ابراز علاقه میکنند.
افراد معتاد و دائمالخمر :
اعتیاد شوخیبردار نیست و نمیتوان به امید قولی مبنیبر ترک به فردی معتاد دل بست؛ چرا که اغلب این افراد ثبات شخصیتی ندارند و زندگی را برای شما به یک جهنم واقعی تبدیل میکنند.
بیکارها و لافزنها :
اگر پسری مدام از این شاخه به آن شاخه پرید و کسب و کار مشخص و درست و حسابی نداشت، اما دائما از تواناییها یا آرزوهایش گفت، حتما از او دوری کنید.
دمدمیمزاج و بیاراده :
چنین مردانی مسئولیتپذیر نیستند و نمیتوان در زندگی به آنها تکیه کرد؛ این افراد توانایی اداره زندگی خود را هم ندارند چه برسد به زندگی مشترک.
مردان وابسته :
مشورت با بزرگترها خوب است، اما اگر طرف مقابل تنها به دنبال پیروی بیچون و چرا از دیگران و بهویژه پدر و مادرش است، مطمئن باشید نمیتواند نقش یک مرد ایدهآل را در زندگی شما ایفا کند.
خسیسها :
اینکه حواس مرد زندگی به دخل و خرج و حساب و کتاب باشد، خوب است، اما اینکه تنها به روز مبادا و آینده بیندیشد و نگذارد از زندگی لذت ببرید، نه! این افراد زندگی را به کام شما تلخ میکنند و گاهی ابتداییترین انتظارات شما را هم برآورده نخواهند کرد، چراکه پای پول در میان است.
مردان کسلکننده :
پسرهایی که حاضر نیستند با شما به سفر، گردش و تفریح یا مهمانی بیایند، بهطور حتم حوصله شما را سر خواهند برد. حالا انتخاب با خودتان است، آیا تحمل این همه یکنواختی و سکون را دارید؟
رنجورنماها :
در یک رابطه باید هر دو طرف هم غمخوار یکدیگر باشند هم در شادیهای یکدیگر شرکت کنند، اما بودن با پسری که دائما از بیماری یا رنجهایش میگوید و همیشه در حال شکایت کردن از یک رنجشخاطر است، نمیتواند قابل تحمل باشد!
بدبینها :
با چنین پسرهایی مدام زیر ذرهبین هستید و هر حرکت یا رفتار شما برای آنها شکبرانگیز است. گاهی این شک و تردیدها به توهین و بیاحترامی هم ختم میشود.
سلطهجوها :
بهطور حتم هیچ زنی تحمل زورگویی و پرخاشگری طرف مقابلش را ندارد و نمیتواند مردی را که مدام برای او تصمیم میگیرد و تعیین تکلیف میکند، در کنار خود تحمل کند.
گرفتارها :
آقایان معمولا در شوخیهایشان با یکدیگر و در دوران مجردی از اینکه با شغل خود ازدواج کردهاند، میگویند، اما گاهی این مسئله به واقعیت میپیوندد، بنابراین اگر همیشه طرف مقابل شما برای کار و مسائل شغلیاش وقت داشت و شما برای او در درجه دوم اهمیت قرار داشتید، بدانید که نمیتواند مرد ایدهآلی باشد و یک روزی بالاخره کاسه صبر شما هم لبریز میشود و لب به شکایت میگشایید.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#156
Posted: 3 Jan 2013 20:23
بدن زن و مرد در نگاه انسان : اعضای مجزا یا به هم پیوسته؟
استفاده از زنان و اندام آنها برای فروش و تبلیغ کالا در دنیای امروز به امری عادی تبدیل شده است. اما مقالهای که به تازگی در 'نشریه اروپایی روانشناسی اجتماعی' منتشر شده، پشتوانهای علمی برای این موضوع ارائه کرده؛ مقالهای که نشان میدهد مغز انسان تصویر زنان و مردان را به صورت متفاوتی پردازش میکند.
در این مقاله که در ۲۹ ژوئیه منتشر شده، ادعا شده که شاید مغز انسان، تصویر بدن زنان را به صورت مجموعهای از اندامهای مجزا و تصویر بدن مردان را به عنوان یک واحد کل پردازش میکند.پیشتر مقالاتی منتشر شده بود که نشان میداد استفاده ابزاری از زنان میتواند تاثیرات بدی بر آنها داشته باشد؛ از اختلالات تغذیه گرفته تا ضعیف عمل کردن در ریاضیات.
این یافتهها بر درک خود زنان از استفاده ابزاری از آنها استوار بود، در صورتی که تحقیق کنونی، به گفته سارا جرویس، روانشناس دانشگاه نبراسکا و از نویسندگان این مقاله، سوال عمیقتری را مطرح کرده و میپرسد "آیا بیننده زنان را ابزاری نگاه میکند یا نه؟"
روش تحقیق :
در این تحقیق پژوهشگران دو شیوه پردازش کلی و موضعی در علمکرد دستگاه بینایی را با هم مقایسه کردند. در پردازش کلی، مغز انسان یک جسم را به عنوان یک واحد کلی تشخیص میدهد. مثلا اگر فقط ابروی یک نفر را ببینید ممکن است نتوانید بگویید که این ابرو متعلق به کیست اما رابطه ابرو با دیگر اعضای صورت، هویت فرد را برای شما مشخص میکند. این تشخیص هویت در ارتباط با دیگر اعضا، با پردازش کلی صورت میگیرد.
در پردازش موضعی اما دیدن یک جزء به تنهایی برای شناسایی آن کافی است. مثلا اگر درِ یک خانه را ببینید میتوانید تشخیص دهید که این در متعلق به کدام خانه است.
در این مطالعه که این دو روش پردازش را با هم مقایسه کرده، ۲۲۷ دانشجو شرکت کردند. به هر دانشجو ۴۸ تصویر کامل از بدن افراد، فارغ از جذابیتهای جنسی، نشان داده شد. بعد از دیدن هر تصویر کامل، به هر شرکتکننده ۲ تصویر ناقص نشان داده شد که صرفا اندامهای جذاب (مانند کمر یا سینه) را نشان میداد؛ یکی از این دو عکس از همان تصویر اول برداشته شده بود اما دیگری تصویری بود که تغییراتی جزئی در آن داده شده بود. شرکتکنندگان باید تصمیم میگرفتند که کدام یک از ۲ تصویر ثانوی همان است که در مرحله اول دیده بودند.
در ۴۸ مورد دیگر، تصویر اولیه، ناقص و فقط شامل کمر یا سینه افراد بود. بعد از شرکتکنندگان خواسته شد که تشخیص دهند آن بخشی از بدن را که در تصویر ناقص ثانوی نشان داده شده، قبلا در تصویر اولیه دیدهاند.
نتایج به دست آمده نشان داد که شناسایی اعضای بدن مردان در تصویر ثانوی، وقتی دقیقتر بود که تصویر اولیه، کل بدن مرد را نشان میداد. اما نکته جالب اینجا بود که شناسایی اعضای بدن زنان در تصویر ثانوی، وقتی دقیقتر بود که تصویر اولیه هم فقط همان عضو (و نه کل) بدن زن را نشان داده بود. بر خلاف تصاویر مردان، دیدن تک تک اعضای بدن زن به صورت جداگانه و مجزا از کلیت بدن، بازشناسی آن اعضا را در مرحله ثانوی بسیار آسان میکرد.
بخش دوم مطالعه :
در بخش دیگری از این مطالعه به جای استفاده از انسانها، عکسهایی از حروف الفبایی به شرکتکنندگان نشان داده شد که از حروف دیگر تشکیل شده بودند. مثلا حرف H که بدنه آن از دهها حرف T تشکیل شده بود. از بعضی شرکتکنندگان خواسته شد که حروف کوچک را تشخیص دهند، تا در پردازش موضعی درگیر باشند. و از گروه دیگر خواسته شد که حرف بزرگتر را تشخیص دهند تا در پردازش کلی درگیر شوند.
بعد از انجام این بخش، بار دیگر بخش اول تکرار شد. به این ترتیب دانشمندان افراد را قبل از نگاه کردن به عکس انسانها، به صورت ضمنی، متوجه پردازش کلی کردند. کسانی که حروف بزرگ را باید تشخیص میدادند در دیدن تصویر زنان به صورت یک واحد کلی موفقتر بودند.
با توجه به اینکه شرکتکنندگان در این بخش توانستند بر عادت قبلی فائق شوند، خانم جرویس نتیجه میگیرد که برگرفتن نگاه جزءگرا از زنان امکانپذیر است. او میگوید "باید تمرین کنیم که هر از چندی گامی به عقب برداریم تا تصویر کلی را ببینیم."
"رسانه، مقصر اصلی"
سارا جرویس، روانشناس میگوید اینکه مغز انسان، زنان را طور دیگری پردازش میکند احتمالا ریشه در تکامل انسان دارد اما از آنجایی که هر دو جنسیت این کار را میکنند "احتمال دارد که رسانهها مقصر اصلی باشند."البته بعضی با توضیح هنجارهای اجتماعی از طریق تعمیم این یافته مخالفند. بهادر بهرامی، متخصص علوم اعصاب در دانشگاه کالج لندن، میگوید با وجود اینکه دادههای این مقاله در مورد تشخیص اعضای بدن زن، با تئوری استفاده ابزاری همخوانی دارد اما لزوما استفاده ابزاری را به عنوان یک پدیده اجتماعی توضیح نمیدهد.
آقای بهرامی میگوید با وجود اینکه این تحقیق بسیار خوب انجام شده اما برای نتیجهگیریهای کلی، مانند اینکه رسانه های مقصرند یا نه، انجام تحقیقات بیشتری لازم است. او میگوید مهمترین ایراد تکنیکی به این مطالعه شاید این باشد که اعضایی از بدن زنان که جذابیت جنسی ندارند مورد آزمایش قرار نگرفته است.به گفته او "محققان در این مقاله ادعا کردهاند که توجه به اعضای جذاب زنان، به معنای نادیده گرفتن بدن زن به عنوان یک کل است اما در مقاله هیچ داده تجربی در رد یا اثبات این ادعا ارائه نشده است."
نکته جالب در مورد این تحقیق این است که نگاه شرکتکنندگان زن و مرد به زنان بصورت مشابهی جزءنگر است و به همین دلیل خانم جرویس میگوید که "نباید از مردها خرده گرفت."
"با وجود اینکه دادههای این مقاله در مورد تشخیص اعضای بدن زن، با تئوری استفاده ابزاری همخوانی دارد اما لزوما استفاده ابزاری را به عنوان یک پدیده اجتماعی توضیح نمیدهد"
بهادر بهرامی، متخصص علوم اعصاب در دانشگاه کالج لندن
از طرف دیگر آزاده کیان، جامعه شناس و رئیس مرکز تحقیقات جنسیتی دانشگاه پاریس هفت، نقش رسانهها را در ترویج نگاه جزءنگر به زنان به عنوان مدل غالب در جامعه مهم میداند.او اعتقاد دارد شبیه بودن نوع پردازش دو جنسیت در شرکتکنندگان مرد و زن، تاکیدی است بر اینکه نظام جهانی بر پایه تفکیک جنسیتی قرار دارد.
خانم کیان میگوید "مکانیزم اجتماعی کردن کودکان که از بدو تولد با انتخاب اسباب بازیهای متفاوت و رنگهای متفاوت (مثلا آبی برای پسران و صورتی برای دختران) آغاز میشود، همواره در تحصیل در رشتههای متفاوت و اشتغال همراه آنها میماند."
نگاهی که به گفته خانم کیان به صورت "۲۴ ساعته و با ارائه مدلهای اجتماعی که رسانهها و تبلیغات تعریف میکنند، به ارزشی در جامعه تبدیل میشوند که زنان برای جلب توجه مردان و زنان دیگر از آن پیروی میکنند."
بهادر بهرامی در انتقاد به گفته خانم کیان میگوید "محتوای مقاله اصلا در مورد خاستگاه (اکتسابی یا وراثتی) این نگاه جزءنگر حرفی برای گفتن ندارد. چیزی که از این مقاله میشود استنتاج کرد این است که چنین نگاه جزءنگری ریشه عمیقی در ساز و کار عملکرد دستگاه بینایی انسان دارد و این به خودی خود اصلا بدیهی نیست."
ممکن است نتیجه تحقیق و به ویژه تعمیم آن به مذاق بسیاری خوش نیاید اما دست کم انجام چنین تحقیق هایی نشانگر افزایش حساسیتها به موضوعات این چنینی است. انجام مطالعاتی که بررسی کند که آیا چنین نگاهی اکتسابی است یا وراثتی میتواند به درک بهتر ما از این پدیده اجتماعی کمک کند. به گفته خانم کیان "هر آنچه جوهره نباشد، قابل تغییر است."
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#157
Posted: 3 Jan 2013 20:25
ارتباط با جنس مخالف در ایران کم سن و سال شد!
فرارو- تا چندی پیش بسیاری از دختران و پسران دانشگاه را دروازهای میدانستند که آنها را به دنیای آرمانی و آزاد وارد میکند و از نفوذ و کنترل شدید خانوادهها میکاهد. به طوری که در موارد متعددی دانشجویان برای رسیدن به دنیای بیقید و بند دچار اشتباهات فراوان میشدند. این معضل آنقدر نادیده گرفته شد تا اینکه در سالهای اخیر به سنین پایینتر نیز نفوذ کرد. به این ترتیب سن ارتباط با جنس مخالف هر سال کمتر و کمتر میشود.
با اینکه آمار ازدواجهای موفق دانشجویی همواره موجب خوشنودی کارشناسان و جامعهشناسان بوده است؛ اما این دلیل نمیشود که مشکلات دیگر نادیده گرفته شوند و از پیامدهای مشکلآفرین ارتباط آزاد جنسی در دبیرستانها و دانشگاهها به سادگی عبور شود.
بیتردید قضاوت زودهنگام و ارائه تئوریهای یکجانبه نیز نه تنها هیچ مشکلی را حل نمیکند، بلکه به بحرانیتر شدن شرایط دامن میزند و پیامدهای غیرقابل جبرانی به بار میآورد.
آغاز ارتباط با جنس مخالف از سن یازده سالگی :
دکتر محمود گلزاری در نشستی تحلیلی اعلام کرد که در چند سال اخیر سن ارتباط با جنس مخالف تا ۱۱ سالگی کاهش پیدا کرده است. به طوری که دوستی دختران و پسران با مسائل عاطفی آغاز میشود و سرانجام به روابط جنسی و حتی ارتباط با چند نفر کشیده میشود.
تحقیقات نشان داده است که ۴۰ درصد از دختران پیش از ورود به دانشگاه با پسری ارتباط داشتهاند و ۲۰ درصد دیگر قطع ارتباط کردهاند؛ بنابراین ۶۰ درصد آنها ارتباط با جنس مخالف را پیش از سن ۱۸ سالگی تجربه کردهاند.
همچنین مشخص شده است که حدود ۴۰ درصد این افراد در زمانی ارتباط خود را شروع کردهاند که سنشان کمتر از ۱۴ سال بوده است؛ یعنی در دوران راهنمایی.
دکتر گلزاری پیش از این اعلام کرده بود که ۸۰ درصد دختران دبیرستانی در ایران با یک پسر دوست هستند و حتی ممکن است ارتباط جنسی هم داشته باشند. در حالی که خانوادهها و مسؤولین مدارس از این موضوع بیاطلاع هستند.
هدفهای متفاوت دختران و پسران از ارتباط :
یکی از مشاوران دانشگاهها هدف پسران از دوستی با دخترها را گذراندن وقت میداند در حالی که دخترها در ذهنشان خیال ازدواج را میپرورانند.
برخی از دختران نیز روابط محدود با پسران را پذیرفته و با آن کنار آمدهاند؛ در حالی میدانند شاید سرانجام این ارتباط به ازدواج منجر نشود. این افراد طی آموزههایی که از آن به زندگی مدرن تعبیر میکنند، برهم خوردن رابطه را شکست عاطفی نمیدانند.
نکته قابل توجه دیگر برقراری ارتباط توسط برخی از دختران مذهبی است با این توجیه که این رابطه عاملی برای ازدواج است. این دختران از طرف مقابل هم انتظار دارند که نیت ازدواج داشته باشند. آنها به آسانی درگیر مسائل عاطفی میشوند و در موارد بسیاری ضربههای شدید روحی میبینند. روانشناسان معتقد حس عذاب وجدان و احساس گناه برای سالیان طولانی با این افراد باقی میماند.
پسرها چه دخترهایی را میپسندند؟
مشاوران و مبلغان دانشگاه در نشست تحلیلی پژوهشگاه فرهنگ، اعلام کردند که این روزها بیشتر پسرها یا اصلاً طالب ازدواج نیستند و یا خواهان ازدواج با دختری هستند که ملاک ثروت و زیبایی را داشته باشد.
برای مثال پسری اهل یک شهرستان یا روستا که وقتی اولین بار به مشاور رجوع کرده تا زانو در خاک و گل بوده است، فقط میخواهد با دختری تهرانی و شمالشهرنشین وصلت کند که خانوادهای ثروتمند دارد.
روانشناسان عقیده دارند که این یکی از راههایی است که پسران را به رویای «یک شبه ره صد ساله رفتن» نزدیک میسازد. دیگر زمانهای که داماد سرخانه بودن ننگ محسوب میشد، گذشته است و امروزه بسیاری از افراد که چشمانداز روشنی را برای آینده خود متصور نیستند قصد دارند تا از ازدواج به عنوان پله ترقی استفاده کنند.
البته واضح است که این آرزو چندان هم به آسانی قابل وصل نیست و در نتیجه آمار ازدواج کمتر میشود و با تصمیمگیریهای نادرست بسیاری از زندگیها در چند سال نخست از هم میپاشد.
از سوی دیگر درجه زیباپسندی پسران به شدت بالا رفته است و دخترانی که خود را زیبا نمیدانند برای جبران مافات و به دست آوردن یک شوهر، بیش از حد لازم آرایش میکنند تا بتوانند بیشتر جلب توجه کنند. در کنار آرایش زیاد برای دیده شدن، گروهی از دختران به موارد حادتری از جمله مصرف مشروب و کشیدن سیگار نیز روی میآورند تا خود را مدرن و یا حتی مرفه جلوه دهند و از این طریق از غافله عقب نمانند و پسران را تحت تأثیر قرار دهند.
این درحالی است که روانشناسان معتقدند افرادی که با استفاده غیرطبیعی از لوازم آرایش تلاش میکنند توجه دیگران و بهویژه جنس مخالف را به خود جلب کنند، باید تحت مشاوره و رفتاردرمانی قرار بگیرند.
یک دانشگاه و چند نتیجه تحقیق!
چندی پیش فاطمه سادات محبی، از پژوهشگران حوزه زنان اعلام کرد که بر اساس تحقیقات به عمل آمده دلیل بیتمایلی ۸۷ درصد دانشجویان پسر به ازدواج، پوشش نامناسب دختران است.
اما رئیس انجمن مددکاری معیار ازدواج اکثر پسران را ثروت دختران میداند. دکتر مصطفی اقلیما معتقد است که در حال حاضر به علت شرایط نامناسب اقتصادی معیارهایی که جوانان برای ازدواج خود در نظر میگیرند، با گذشته تفاوت زیادی پیدا کرده است.
کارشناسان بسیاری نیز بر این عقیدهاند که معیار زیبایی به یکی از اصلیترین گزینههای انتخاب همسر برای مردان تبدیل شده است. حال این پرسش مطرح میشود که با توجه به نتایج مختلف و حتی متضاد تحقیقات در دانشگاهها، آیا میتوان به ارائه راهکارهای اساسی در این زمینه امید داشت؟
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#158
Posted: 4 Jan 2013 04:15
پیچیدگی رابطه دوستی بین زن و مرد
آیا دوستی افلاطونی بین مرد و زن ممکن است؟
این پرسش هنوز بیپاسخ مانده است. حال دنیای علم نیز به تکاپو درآمده تا پرده از راز رابطهی مردان و زنانی بردارند که میگویند بدون داشتن روابط جنسی میتوانند با هم دوست باشند.موفقیت رابطه عاطفی میان زن و مرد که در آن عامل جنسی نقشی ندارد برای بسیاری زیر سوالاست. اما همچنان بسیاری از زنان و مردان بر اهمیت روابط دوستی بین دو جنس مخالف تأکید دارند و اعتقاد دارند که از این طریق بهتر میتوانندبا دنیای جنس دیگر آشنا شد.کشش جنسی در دوستی افلاطونی؟حال گروه پژوهشی به سرپرستی آپریل بلسکه-رهچک (April Bleske-Rechek) از دانشگاه ایوکلیر (Eau Claire) در آمریکا پژوهشی در این زمینه انجام داده که نتایج جالبی را در پی داشته است.آنها روابط دوستی بین بیش از ۴۰۰ زن و مرد در سنین ۱۸ تا ۵۲ سالگی را مورد بررسی قرار دادند.
در مرحله اول نظرسنجی از ۸۸ زن و مرد که با هم رابطهی دوستی داشتند، خواسته شد که در مورد وجود جاذبه جنسی احتمالی در رابطهی دوستیشان اظهار نظر کنند. آنها همچنین باید میگفتند که آیا میتوانند یک قرار ملاقات رمانتیک با دوست خود را تصور کنند.سرپرست این پژوهش میگوید: «در بیشتر موارد حداقل به میزان کمی هم که شده کشش جنسی بین دو طرف وجود دارد، حتی زمانی که هر دو تأکید میکنند که رابطهشان تنها دوستی به سبک افلاطونی، یعنی بدون وجود روابط جنسی است.»در این پژوهش بویژه مردان نسبت به دوست مؤنث خود کشش احساس میکردند و میتوانستند یک قرار ملاقات عاشقانه را به خوبیتصور کنند. ولی زنان کمتر نسبت به این ایده علاقهنشان میدادند.نقش کشش جنسی در دوستی بر روابط زناشوییدر مرحله دوم نظرسنجی افرادی مورد پرسش قرار گرفتند که با جنس مخالف دوست هستند و در عین حال شریک زندگی نیز دارند.
داوطلبان بایستی نکات مثبت و منفی دوستی خود و همچنین رابطه خود با شریک زندگیشان را ذکر میکردند.اکثر داوطلبان در دوستی افلاطونی (دوستی بدون داشتن روابط جنسی) نکات مثبت بیشتری نسبت به نکات منفی میدیدند. آنها معتقد بودند که رابطه دوستی با جنس مخالف به آنها این فرصت را میدهد تا با افکار آنها بیشتر آشنا شوند. شمار زیادی نیز کشش جنسی بین زن و مرد را بیشتر به عنوان مانعی بر سر راه دوستی میدیدند.روانشناسان در جریان این پژوهش متوجه شدند کههر چقدر که کشش بین فرد مورد پرسش و دوست او شدیدتر است، نارضایتی در روابط زناشویی او نیز بیشتر است.به نظر آپریل بلسکه-رهچک دو احتمال وجود دارد: «یا کشش موجود در رابطه دوستی با فرد سوم تأثیر بد روی رابطه با شریک زندگی دارد، یا اینکه فرد در یک رابطهی ناخوشایند به سر میبرد و به دنبال یک شریک زندگی دیگر میگردد.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#159
Posted: 4 Jan 2013 04:17
انحرافات جنسی در مردان متاهل بیشتر است:تجاوز به مردان بیش از زنان!
لواط و تجاوز جنسی به مردان بیشتر از تجاوز جنسی به زنان است. شاید کمی باورش سخت باشد، اما آمار رسمی این موضوع را تأیید می کند.به گزارش قانون؛ فرمانده ناجا آمار دقیقی از تجاوز جنسی داده که شگفت آور است، نه به خاطر بعضی ارقام بالا بلکه به این دلیل که درصد تجاوز به مردان بیشتر از زنان شده است!به گفته فرمانده ناجا سال گذشته 900 پرونده تجاوز ثبت شده که حدود 40 درصد آمار تجاوز مربوط به زنان و 60 درصد مربوط به مردان (لواط) است که معمولا علیه افراد زیر 15 سال و با اغفال صورت می گیرد.مصطفی اقلیما رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران در گفت وگو با قانون با تأکید بر اینکه آمار غیررسمی بیشتر از این آمار است، می گوید: «در کشور برخی نوجوان هایی که به سن بلوغ می رسند عمل لواط را انجام می دهند و به دلایلی معمولا این عمل را با پسرهای کوچکتر از خودشان انجام می دهند.»وی می افزاید: «خیلی از کسانی که لواط می کنند به مشتریان خود که حتی پسربچه های کوچک هستند، پول هم می دهند.»
او درباره علت افزایش آمار لواط می گوید: «اینها عوارض جامعه ای است که در آن محدودیت وجود دارد و آموزش های صحیح درباره مسائل جنسی بهکودکان داده نمی شود و صحبت کردن درباره مسائل جنسی تابو است.»اقلیما می گوید: «وقتی نوجوانان این جامعه به سن بلوغ می رسند، برای برطرف کردن نیاز جنسی خود به سراغ پسر بچه های کوچکتر می روند که دم دست و بدون دردسر هستند.»وی با بیان اینکه عمل تجاوز از جمله لواط هم در بین مردان مجرد و هم در بین مردان متأهل اتفاقمی افتد تاکید می کند که این عمل در بین مردان متأهل بیشتر شایع و با زور و خشونت همراه است.او درباره پیامدهای عمل لواط می گوید: «افرادی که با آن ها لواط می شوند، دچار عقده روانی می شوند و در بسیاری موارد این عقده را به صورت لواط با بچه های دیگر بروز می دهند. بیشتر افرادی که مورد این عمل واقع می شوند، تمایلی یه این کار ندارند و به اجبار به آن تن می دهند و به همین دلیل شخصیت آن ها خرد می شود. برخی از افرادی که عمل لواط انجام داده اند، وقتی سنشان بالاتر می رود احساس گناه می کنند.
متأسفانه افرادی که این کار را زیاد انجام می دهند به این عمل معتاد شده و در واقع بیمار هستند و روزبه روز به افراد دیگر بیشتر آسیب وارد می کنند.»رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران با تأکید بر این نکته که نگاه جامعه ما به سوی زنان است می گوید: «در جامعه به دلیل نگرش مردسالارانه همیشه بحث تجاوز به زنان پررنگ جلوه داده می شود. به عنوان مثال بحث درباره دختران فراری زیاد است و اگر دختری شب در خیابان بماند بلافاصله با او برخورد می شود. درحالیکه پسران فراری هم در جامعه زیاد هستند و حتی شب ها در خیابان می خوابند. قطعا این پسران به مسیرهای منحرفی کشیده می شوند که یکی از آنها همین عمل لواط است.»او در پایان می گوید: «اگر جامعه ما پیشرفت کند و مردم آگاه تر شوند و این افراد بیمار تحت درمان قرار گیرند، می توان گفت امیدی هست تا آمار اینگونه تجاوزات پایین بیاید در غیر این صورت روز به روز وضعیت بدتر می شود.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#160
Posted: 4 Jan 2013 04:21
اولین انقلاب جنسی چه زمانی اتفاق افتاده است؟
یک تاریخدان انگلیسی در کتابی جدید مدعی شده که سنگ بنای اندیشه نوین بشر درباره عُرف جنسی و رویکرد آزادیمحور در قبال مسئله سکس در دوران معاصر و دهه ۶۰ میلادی رقم نخورده، بلکه نقطه تحول رفتار جنسی آدمی به سالیانی بسیار پیشتر و دهه ۱۷۶۰ میلادی باز میگردد، زمانی که نوعی «انقلاب جنسی» شکل گرفت و رویکرد تازه بشر را در قبال مسئله سکس نهادینهکرد.کتاب یاد شده به قلم فرامرز دَبهویوالا، نویسنده و مورخ از دانشگاه آکسفورد، با عنوان «سرمنشأ سکس» به چاپ رسیده.سایت «براوزر» گفتوگویی با این نویسنده و مورخ انجام داده که چکیده آن که در سایت انگلیسی «سالن» به چاپ رسیدهاست. برگردانی از این گفتوگو را در ادامه خواهید خواند:درباره کتابتان، «سرمنشأ سکس»، برایمان بگویید.
فرامرز دبهویوالا:به عنوان یک تاریخدان خیلی شانس آوردم، چندان هم برایم فرقی نمیکند که کتابم چقدر بر روی زندگی خصوصی افراد تأثیر بگذارد. یک تاریخدان همیشه آرزویش این است که به موضوعی بربخورد که حائز اهمیت است و ابعاد آن نیز پیشتر شکافته نشده و بکر ماندهباشد؛ شانسی که من آوردم در واقع بر سر همین موضوع بود. کلی ماجرا و موضوع دربارهوقایع عصر روشنگری اروپا وجود داشت که به خودی خود خارقالعاده بودند و برآیند کلیشان به انقلابی جنسی انجامیده بود. با این همه هیچ کدام از این رویدادها در یک جا گردآوری نشده و مورد بررسی قرار نگرفته بود، ازین رو من تلاشکردم که یک تاریخچه کامل پیرامون این موضع به نگارش درآورم. اجازه بدهید درباره نوع تحولاتی که در کتابم مورد بحث قرار گرفته مثالی بزنم: تا قرن هفدهممیلادی، «سکس خارج از ازدواج» غیرقانونی به شمار میآمد و افرادی که به این عمل مبادرت میورزیدند مجازات میشدند.
کیفرهای تعیین شده برای این نوع رابطه جنسی مدام تشدید میشد و آخرین کسی که به جرم زنا در انگلستان اعدام شد در سال ۱۶۵۴ به دار آویخته شد. اگر این بازه صد ساله از تاریخ را مثل یک فیلم از زمان این اعدام تا سال ۱۷۵۴ بر روی دور تند تماشا کنید، تغییری را در رفتار انسانها مشاهده خواهید کرد. گویی در این برهه از تاریخ روندی شتابدار از روابط جنسی خارج از ازدواج را ملاحظه میکنیم، که دیگر با تنبیه و مجازات روبهرو نمیشود.جان ویلکس، سیاستمدار تندروی انگلیسی، در نوشتاری با نام «سلسله مقالاتی در باب زنان» جمله معروفی دارد با این مضمون که: «قبل از آنکه تسلیم مرگ شویم، بهجز چند همآغوشی خوب، زندگی چیز زیاد دیگری در چنته ندارد.» به باور من آنچه ویلکس گفته جانمایه اندیشه نوین درباره هدف زندگی، عظمت لذت جنسی و نقش سکس در حیات انسانها بر روی کره زمین است.
و این تازه یکی از چندین مرحله تحول جنسی است، به همین دلیل من نام «نخستین انقلاب جنسی» را براین دوره گذاشتهام.چرا این تغییر در رویکرد بشر اتفاق افتاد؟دبهویوالا:این تغییرات شامل چند بخش میشود، یکی از مهمترین آنها رشد شهرنشینی بود. تا سده هفدهم میلادی، تنها بخش بسیار کوچکی از شهروندان انگلیسی در شهرها زندگی میکردند. بیشتر انگلیسیها در آن زمان در روستاها و جوامع کوچک چند صد نفره زندگی میکردند. در چنین جوامع محدودی اجرای آموزههای دینی، و هدایت جنسی و مدیریت سیاسی افراد کار دشواری نیست. با این وجود در اواخر قرن هفدهم میلادی حرکت به سمت شهرنشینی با رشدی تصاعدی مواجه شد. تا پایان قرون وسطی، جمعیتی متشکل از ۴۰ هزار نفر در لندن زندگی میکردند اما بعد از آن تا سال ۱۸۰۰، لندنبزرگترین شهر جهان با بیش از یک میلیون سکنه بود.لندن نقطه تمرکز اصلی کتاب من است، چون سبک جدید زندگی در چنین شهرهایی انواع فرصتهای مختلف را برای برخورداری از روابط جنسی آزاد و تبادل باورهای گوناگون برای اعضای جامعه به ارمغان آورد.در همین دوره رسانههای گروهی نیز در لندن پا به عرصه جامعه میگذارند.
از دیدگاه اندیشهشناسی، در این مرحله است که شهروندان از باورهای قدیمی خود مبنی بر اعتبار بی چون و چرای کتاب مقدس و وجود قدرتی بیرونی فاصله گرفته و به سوی این باور حرکت میکنند که «وجدان فردی» و «خِرد» تنها ابزار واقعی سنجش میان درستی و نادرستی است. این تحول نیز در کنار دیگر موارد عامل مهمی در سستی تفکر سنتی درباره اخلاق و سکس است.شما درباره تحولی زلزلهوار در رویکرد انسان در قبال مسئله سکس صحبت میکنید، اما روسپیها در درازای تاریخ حضوری ثابت داشته و شیطنتهای جنسی هم که از دیرباز جزو رفتارهای همیشگی بشر بودهاست.دبهویوالا:فکر این که همه چیز همیشه ثابت است و سرشت انسان بدون تغییر باقی میماند خیلی خوشایند است. اما من چندان با این نظر موافق نیستم. البته، مردم بسیاری در دوران پیش از قرن هجدهم میلادی هم خارج از پیوند زناشویی رابطه جنسی داشتهاند. علاوه بر تمام مدارک موجود، ما با اطمینان از این واقعیت سخن میگوییم چون اسناد مجازات هزاران نفر که سالیانه به جرم رابطه جنسی «غیر قانونی» تنبیه میشدند در اختیارمان قرار دارد.
میدانیم که هزاران نفر دیگر نیز وجود داشتهاند که به رغم انجام این عمل و همآغوشی خارج از عقد ازدواج بدون این که شناخته یا دستگیر شوند به زندگی خود ادامه دادند. اما نکته بسیار مهمی که در اینجاباید به آن توجه کرد این واقعیت است که مَنِش جامعه غرب در کشاکش این تحولها و رویدادها آرام آرام تغییر کرد.تا قرن ۱۸ میلادی باور غالب درباره سکس این بود که این حقیقتِ زندگی، عملی گناهآلود است که آزاد گذاشتن آن خطر بالقوه زیادی دارد، و اینکه تنها جایی که میتوان به سکس پرداخت فقطو فقط در قالب ازدواج است. بخش عظیمی از نیروی جامعه صرف مهار و تربیت جنسی افراد توسط مراکزی مانند کلیساها، مکانهای دولتی و مردم عادی میشد. در آن دوران نظام مدون انتظامی وجود نداشت و این مردم کوچه و بازار بودند که به نوبت به عنوان پاسبان، دادرس و نگهبان ایفای نقش میکردند و عرفها را به شیوه گروهی در جوامع خود اجرا میکردند.
در نتیجه شرایط آن دوران، امروزه ما میتوانیم دادههای مربوط به سدههای دور را مورد بررسی دقیق قرار دهیم. برای نمونه میتوانیم فراوانی رابطه جنسی خارج از ازدواج را در جوامع قدیمی اندازهگیری کنیم، چون در آن زمان مردم دانش کافی درباره پیشگیری از بارداری ناخواسته نداشتند، و از درک دقیق چگونگی آبستن شدن زنان عاجز بودند. طبیعتاً روشهای پیشگیری از باردارینیز در رفتار جنسی افراد جایی نداشتند. در نتیجه، دادههای اطلاعاتی بسیار خوبی درباره تولدهای خارج از ازدواج و نیز تولد در هفت ماه اول ازدواج در دست داریم که نشانه مستدلی از رابطه جنسی افراد در دوران پیش از ازدواج میباشد.آمار حاصل از این دادهها، که برای نمونه کل انگلستان را تحت پوشش قرار داده، نشان میدهد که در سدههای ۱۶ و ۱۷ میلادی تأثیر این نظام جنسی منجر به تعداد کمی تولد خارج از ازدواج شد. در ۱۶۵۰، تنها یک درصد نوزادان متولدشده «نامشروع» بودند.
تا سال ۱۸۰۰، این رقم به حدود ۲۵ درصد در میان فرزندان اول خانوادهها افزایش یافت و در همین زمان آمار حاکی از بارداری ۴۰ درصد از نوعروسان در زمان ازدواج است.انفجار جنسیای که در این دوره به چشم میخورد در نوع خود بیسابقه است و در نهایت به ریشه دواندن نوعی عُرف در جامعه میانجامد. بنابراین فکر میکنم که به موازات این تغییر رویکرد جنسی میتوانیم یک تحول رفتاری آشکار را در قرن هجدهم میلادی دنبال کنیم.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟