ارسالها: 3119
#21
Posted: 3 Sep 2011 07:26
10 راه ساده برای آرامش بخشیدن به زندگی
زندگی در بهترین حالت خود، آشفته و پرهرج و مرج است. همه ما همیشه در عجله هستیم، چند کار را به طور همزمان انجام می دهیم و سعی می کنیم برای همه آدم ها همه کار بکنیم و ندرتاً وقت کافی برای خودمان می گذاریم. همه ما در جستجوی آرامشیم اما معمولاً آنچه که لازمه دستیابی به آن است را انجام نمی دهیم و دنبال راه هایی برای به دست آوردن آرامش می رویم که فقط هرج و مرج زندگیمان را بیشتر می کنند. در این مقاله راه های ساده ای برای ایجاد آرامش در زندگی به شما دوستان پیشنهاد می کنیم.
• 1. بدانید که کنترل هیچ چیز در دنیا به جز خودتان در دست کسی نیست.
خودتان تنها چیزی هستید که کنترل کامل روی آن دارید. وقتی این مسئله را درک کنید، و براساس آن دیدگاه و عملکردهایتان را تغییر دهید، زندگیتان بیش از پیش آرام خواهد شد. وقتی سعی می کنید آدم های دیگر یا موقعیت هایی که فرای کنترل شماست را کنترل کنید، فقط زمانتان را هدر می دهید و بر آشفتگی زندگیتان اضافه می کنید.
• 2. برخی روابطتان را قطع کنید و روابط جدید ایجاد کنید.
این کار چندان ساده نیست اما اگر زندگی آرامی می خواهید، باید اینکار را انجام دهید. در زندگی اکثر ما یکی دو نفر هستند (یا شاید هم بیشتر) که تاثیر چندانی روی زندگیمان ندارند. البته این به معنی پیدا کردن دوستانی که هیچ کاری برایتان نکرده اند نیست.
موضوع این نیست که این افراد چه کاری برای شما انجام داده اند. مسئله این است که از نظر احساسی چه کمکی به شما کرده اند و چقدر سطح انرژیتان را بالا برده اند. منظور ما دوستانی است که مشکلات بیشماری در زندگیشان دارند و هربار که شما را می بینند فقط در مورد آن مشکلات منفی بافی می کنند. قطع رابطه با افراد کار سختی است. در برخی موارد نمی توانید آنها را کاملاً از زندگیتان خارج کنید اما می توانید میزان رابطه تان را محدود کنید که کنترل آن کاملاً در دست خودتان است. می توانید این افراد را با دیگرانی جایگزین کنید که به رابطه و زندگیتان ارزش میدهند و مطمئن باشید که خودتان هم تعجب می کنید سطح انرژیتان، آرامش خاطرتان، خوشبختیتان و زندگیتان به طور کلی بعد از این جابجایی چه تغییر شگرفی می کند.
• 3. درهم و برهمی زندگیتان را کمتر کنید.
این به آن معنی نیست که همه وسایلتان را بیرون بریزید. نه، منظورمان این است که کمدها، طبقه ها و اثاثیه منزل و محل کارتان را مرتب کنید. در این مرتب کردن خودتان را از شر هر چیزی که به دردتان نمی خورد، لازم ندارید، استفاده نمی کنید و می توانید به راحتی بدون آن زندگی کنید خلاص کنید. می توانید این وسایل را به دیگران ببخشید، بفروشید یا در سطل آشغال بریزید.
• 4. اگر در روابط شخصیتان اختلافاتی دارید و هنوز از آن ناراحتید، رابطه تان را بهبود بخشید.
بروید و با فرد مورد نظر صحبت کنید و احساستان را با او در میان بگذارید. اگر لازم باشد، عذرخواهی کنید و بخشش بخواهید یا از طرفتان معذرت خواهی طلب کنید و او را ببخشید. اگر آن رابطه ارزش نگه داشته شدن را داشته باشد، مطمئن باشید که می توانید آن را حفظ کنید. درغیراینصورت موجب ایجاد ناسازگاری و اختلاف می شود که بعد مجبور می شوید آن را قطع کنید.
• 5. بودجه و خرج و مخارجتان را از نو ارزیابی کنید.
پول همه چیز را خیلی پیچیده می کند و برایتان آرامش نمی آورد. از قدیم گفته اند که پول خوشبختی نمی آورد اما لزوماً این جمله صحیح نیست. اگر نتوانید اجاره خانه را پرداخت کنید و صاحبخانه بیرونتان کند، خوشبت خواهید بود؟ مسلماً نه. اگر نتوانید هزینه تحصیلات فرزندانتان را فراهم کنید، خوشبخت خواهید بود؟ نه. اگر نتوانید قبض ها و مالیات ها را پرداخت کنید، سالی یکبار به مسافرت بروید یا برای فرزندانتان لباس نو بخرید خوشبخت خواهید بود؟ معلوم است که نه.
پول برایتان امنیت و راحتی می آورد و نقش خیلی مهمی در خوشبختی کلی ما دارد. خرج و مخارج های غیرضروری را قطع کنید و پول بیشتری پس انداز کنید. دنبال شغل های پردرآمدتری باشید و مطمئن شوید که امنیت مالی خانواده فراهم باشد.
• 6. خودتان را ببخشید. به اشتباهات گذشته تان فکر کنید.
ببینید کجای کارتان غلط بوده است و خودتان را ببخشید و بعد آن را به کلی از مغزتان بیرون کنید. ما از اشتباهاتمان درس می گیریم اما این به آن معنی نیست که باید همیشه این اشتباهات را در ذهنمان نگه داریم. همه ما انسانیم و حتی باهوش ترین انسانها هم اشتباه می کنند. پس خودتان را ببخشید و به زندگی ادامه دهید.
• 7. اخبار را خاموش کنید. مطمئناً نیاز دارید از آنچه که در دنیا می گذرد مطلع باشید.
اکثر ما هر روز و گاهاً هر ساعت در پی اخبار جدید هستیم. از اینترنت استفاده کنید و از سرویس هایی مثل گوگل بخواهید که اخبار را به ایمیلتان پست کنند. فقط یک یا دو بار در هفته به سراغ این اخبار بروید و آنها را مطالعه کنید و دقت کنید که این زمان اصلاً عصرها نباشد که می خواهید خستگی آن روزتان را برطرف کنید.
• 8. برای هر هفته تان برنامه ریزی کنید.
تا آنجا که در توانتان است آن برنامه را کامل جلو ببرید اما این را هم باید بدانید که بعضی اوقات لازم است که برنامه تغییر کند. اوقات فراغتتان را مشخص کنید و برنامه ریزی کنید که در آن اوقات سرگرمی های محبوبتان را انجام دهید.
• 9. استفاده از تکنولوژی را در زندگیتان محدود کنید.
تکنولوژی آرامش نمی آورد. کامپیوتر بااینکه خیلی معصوم به نظر می رسد اما وقتی قرار باشد همه روز با انگشت روی دکمه های کیبورد بزنید چندان معصوم نیست. اگر کمی درمورد آن فکر کنید، کاری طاقت فرسا به نظر می رسد. عادت کنید که کامپیوتر، تلویزیون، و تلفن همراه را خاموش کنید و با آرامش خیال بیرون بروید و از زندگیتان لذت ببرید.
• 10. برای خودتان وقت بگذارید.
خیلی ها اهمیت این مسئله را فراموش می کنند. وقتی زمانی را فقط مخصوص خودمان کنار بگذاریم و هیچ چیز دیگری ذهنمان را به خود مشغول نکند، می توانید به رویاها و آرزوهایمان فکر کنیم و از آن لذت ببریم و ریلکس شویم. این بالاترین آرامش را نصیبتان می کند.
در هیاهوی دنیای امروز، زندگی همانقدر پیچیده می شود که خودتان بخواهید. این به خودتان بستگی دارد که چه چیزهایی را در زندگیتان قبول کنید، اینکه دنیا را چطور ببینید و درمورد کارهای خودتان چه فکری بکنید. اما باوجود همه هرج و مرج ها می توانید آرامش را به زندگیتان برگردانید.
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#23
Posted: 17 Sep 2011 05:55
هفت گام برای آشتی کنان
1. کینه، اتلاف انرژی
وقتی که آدم از یک نفر کینه به دل میگیرد؛ به ویژه اگر آن یک نفر نسبت نزدیکی با آدم داشته باشد، ذهن آدم بخش بیشتر انرژی خودش را صرف فکر کردن به ظلمی میکند که بر او روا رفته است. آن وقت است که کمکم تمام فکر و ذکر و هیجان و در نتیجه رفتار آدم حول یک چیز میچرخد؛ خاطره رنجش و حس کینه. باور نمیکنید که کینه بتواند اینقدر زندگی آدم را به هم بریزد، نه؟ آخرین باری که از یکی خیلی رنجیدید و روزهای سیاه بعدش را یادتان بیاورید تا دستتان بیاید ابعاد بزرگترش میتواند با آدم چه کار کند.
2. بخشش، یک پایان خوب
تا وقتی که ما در ذهنمان از کسی رنجشی داشته باشیم، تا این رنجش را حل نکنیم نه جدا شدن از آن نفر و نه انتقام از او آراممان نمیکند؛ یعنی به هر حال "رنجیدن" به عنوان یک موضوع تمام نشده در ذهن ما، باقی مانده است. خاصیت ذهن آدم هم این است که تا یک موضوع ناتمام را تمام نکند آرام نمیگیرد. تا وقتی که دیگران را نبخشیم احساس کینه به عنوان یک موضوع تمام نشده در ذهن ما میماند و ما را اسیر میکند. پس بخشیدن دیگران قبل از اینکه دیگران را آرام کند خود ما را آرام میکند.
3. دوری از بیماریهای روان تنی
وقتی که خاطر ما از یک نفر رنجیده است دائم و پشت سر هم از رنجاننده و خودمان که در موقعیت رنجش جوابش را ندادهایم حرص میخوریم. حرص خوردن افراطی هم که نتیجهاش معلوم است؛ انواع و اقسام شکلهای اضطراب، وسواس، افسردگی، زخم معده و جوش صورت را به وجود میآورد.
• چند گام برای بهتر بخشیدن
بخشیدن دیگر آنقدر میتواند اثر مثبت روی سلامت روان داشته باشد که بعضی از روانشناسهایی که بیشتر روی مسائل معنوی کار کردهاند، یک "روان درمانی براساس بخشش" طراحی کردهاند. آنها میگویند اگر ریشه اضطراب و استرس یک کینه قدیمی باشد، بهترین راه برای بر طرف کردن آن، این است که بیمار با تمام وجودش از تقصیرات دیگران بگذرد. بعضی از این توصیهها در واقع مراحلی از همان روان درمانی هستند. پس اگر کینه، زندگیتان را به هم ریخته است لطفا با کمک یک روانشناس این مراحل را طی کنید:
گام اول : احساسات منفی را انکار نکنید!
دیدهاید بعضیها میگویند "من از هیچکس چیزی به دل نمیگیرم". راستش را بخواهید، دست کم از نظر روانشناسی این "هیچچیز" غیرممکن است. اگر خیلی بخواهیم روانکاوانه برخورد کنیم، حتی تاکید یک نفر بر "اصلا"، "ابدا"، "هیچوقت" و "در هیچ شرایطی" کینه به دل نگرفتن میتواند نشانه این باشد که اتفاقا ته دل آن آدم یک کینه عمیق خوابیده است و عملا آن آدم کینهایتر از دیگران است. پس لطفا احساس کینه از دیگران را دست کم از خودتان پنهان نکرده و به جایش بنشینید به ابعاد مختلفش فکر کنید؛ به اینکه چقدر شدت دارد؟ نسبت به چه کسی یا چه کسانی است؟ اولین بار کی از او رنجیدهاید و چرا؟ آیا ممکن است ریشههای این کینه به کودکیتان برگردد؟ ممکن است رنجش خاطرتان خیلی افراطی و غیرواقعی باشد؟
گام دوم : دو دو تا چهار تا کنید!
یک بار دیگر این مقاله را بخوانید و با خودتان فکر کنید که روی همرفته مضرات کینه داشتن یا تلافی کردن، بهتر است یا سودهایش. همین که شما به این نتیجه برسید که بخشیدن هم میتواند در کنار کینه ابدی و تلافی کردن یکی از گزینههایتان باشد، از این گام نتیجه گرفتهاید.
گام سوم : حق قصاص و بخشش
میگویند بخشش وقتی لذتبخشتر است که آدم توانایی قصاص کردن را داشته باشد. اینکه شما خودتان را، هم در انجام تلافی و هم در بخشیدن محق بدانید، باعث میشود که راحتتر و بدون اکراه دیگری را ببخشید. شاید به همین خاطر است که مراسم آشتی کنانی که بدون میل دو طرف قضیه انجام میشود، معمولا نتیجه نمیدهد.
گام چهارم : به محدودیتهای او فکر کنید
حالا وقت این است که کمی مقدار هیجان قضیه را بیاورید پایین و اتفاقی را که باعث رنجش شما شده است، منطقیتر بررسی کنید. ببینید که واقعا چرا رنجاننده، شما را رنجانده است. آیا او خودش محدودیتهایی نداشته که باعث آن رفتار شده است؟ ممکن نیست که در روز یا روزهایی که شما را رنجانده است، از چیزی ناراحت بوده باشد؟ احتمال ندارد که شما رفتاری کرده باشید که چیز تلخی را برایش زنده کرده باشد؟ اصلا به این خاطر نیست که او خودش در زندگیاش تحت فشارهای روانی شدیدی بوده و برای همین کلا عصبی بار آمده است؟ خب! همه اینها میتواند محدودیتهایی باشد که باعث میشود یک نفر شما را برنجاند. شما خودتان از این محدودیتها ندارید؟ برای خودتان پیش نیامده که ناخواسته یک نفر را برنجانید؟ منصف باشید دیگر!
گام پنجم : خوبیها را هم ببینید
معمولا رنجش خاطرهای عمیق از کسانی پیش میآید که ما از آنها توقع رنجاندن نداشتهایم. خب، این آدمها که یک دفعه از آسمان نیامدهاند؛ این آدمها یک خوبیهایی داشتهاند که ما اول با آنها احساس نزدیکی کردهایم که بعد از رفتارشان برنجیم دیگر. فکر کنید، ببینید که واقعا هیچ خوبیای در وجود آن آدم نیست؟
گام ششم : تصمیم بگیرید
تا حالا دیگر باید دستتان آمده باشد که بخشیدن، هم عمل منصفانهتری است و هم در درجه اول به نفع خودتان است اما هنوز مختارید که بین گذشت و کینه یکی را انتخاب کنید. به هر حال، دل را یکدله کنید و تصمیم بگیرید. برای تصمیمگیری عجله نکنید اما زیاد هم در تردید نمانید. فقط یادتان باشد که تصمیمگیریتان فقط به خاطر منافع منطقی نباشد و واقعا از ته دلتان دیگران را بخشیده باشید.
گام هفتم : بخشیدن را در عمل نشان دهید!
اگر واقعا از ته دل یک نفر را بخشیده باشید، دیگر نباید اکراه داشته باشید که بروید با او دست بدهید و روبوسی کنید. اگر هم به شما بر میخورد که چرا او پا پیش نگذاشته است، غیرمستقیم به دوستان مشترک نشان دهید که تمایل دارید با رنجاننده آشتی کنید. همیشه پایههایی برای مراسم آشتی کنان وجود خواهند داشت!
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#24
Posted: 19 Sep 2011 06:55
۳۵ قدم تا او دوباره عاشقتان شود
در برابر دیگران او را مورد انتقاد قرار ندهید. اگر حس می کنید همسرتان نیاز به کمی انتقاد سازنده دارد، به هیچ وجه آن را مطرح نکنید مگر خصوصی و با لحنی دوستانه ،مورد انتقاد قرار گرفتن در جمع، سبب پایین آمدن عزت نفس و جریحه دار شدن احساسات می گردد.
یکی از اشتباهات جبران ناپذیر زوج ها بعد از آغاز زندگی مشترک، فراموش کردن ابراز علاقه و گذاشتن وقت برای یکدیگر است. گویا همه چیز فدای روزمرگی ها می شود. غافل از اینکه این مساله باعث دور شدن و دلخوری زن و شوهر از یکدیگر و ایجاد فاصله بین آن دو می گردد.
در حالی که با یک شاخه گل، یک کلمه محبت آمیز و چند دقیقه صحبت صمیمانه می توان مشکلات و دلخوری ها را از سر راه برداشت و زندگی شیرینی را در کنار همسر خود در پیش گرفت. شاید باور نکنید ولی راه های ساده ای برای ابراز علاقه به همسرتان وجود دارد:
۱- برای او پیام های محبت آمیز بفرستید. به تلفن همراه او پیامی صمیمانه بفرستید. مطمئن باشید که این کار هم شیرین و هم جالب است.
۲- یکی از کارهای مشکل او را انجام دهید. یکی از کارهای روزمره که او رغبتی به انجام آن ندارد، مانند چیدن علف های هرز، را انتخاب و برای او انجام دهید و لحظه ای را که او از انجام گرفتن آن توسط شما احساس راحتی می کند، نظاره گر باشید.
۳- با هم یک کار سرگرم کننده انجام دهید. یک سرگرمی مانند حل جدول، تکمیل پروژه ای برای بهتر کردن محیط خانه، یا فروش اجناس غیرقابل مصرف منزل که می تواند شما را به هم نزدیک کند را انتخاب و در انجام آن با یکدیگر مشارکت کنید.
۴- با هم بازی کنید. با انجام بازی هایی نظیر شطرنج، لحظات خوبی را ایجاد کنید. فقط به یاد داشته باشید که اگر شما را شکست داد، با او درگیر نشده و تنها لبخند بزنید.
۵- حس قدردانی خود را ابراز کنید. وقتی همسرتان سخت کار می کند یا برایتان کاری انجام می دهد، بگذارید بداند که شما قدردان زحمات او هستید.
۶- خانه را تبدیل به پناهگاهی برای او کنید. خانه را محل امنی برای همسرتان کنید تا بتواند از استرس های زندگی رهایی یابد. تمام تلاش خود را برای ساختن محیطی مطلوب در خانه، بنمایید.
۷- به کارهای عجیب و غریب او بخندید. اجازه ندهید کارهای کوچکی که همسرتان انجام می دهد، اعصاب شما را درهم بریزد. اگر درباره آن بیندیشید، ممکن است برخی از آنها شما را بیشتر به همسرتان جذب کند. اگر او این کارها را انجام داده فقط می خواسته که تکراری عمل نکند.
۸- برای او دعا کنید. از خداوند بخواهید که در درست انجام دادن همه کارها، او را یاری کند. همچنین گاهی اجازه دهید همسرتان این دعا را بشنود. این کار سبب می شود تا او دریابد که وقتی او قادر به انجام کاری نیست، شما از شخصی توانا برایش درخواست کمک می کنید.
۹- قبل از دور انداختن چیزی هماهنگ کنید. اگر همسرتان وسایلی دارد که به نظر شما غیرقابل استفاده است، پیش از آن که مطمئن نشده اید که به آن احتیاجی ندارد، آن را دور نیندازید.
۱۰- قبل از نظافت هماهنگ کنید. پیش از جابه جایی یا مرتب کردن وسایل روی میز کار همسرتان، از او اجازه بگیرید. شاید او وسایلی را طوری قرار داده که دسترسی به آنها برایش راحت تر است و ممکن است در صورت جابه جا کردن آنها، برای او بی نظمی به وجود آید.
۱۱- با هم به پیاده روی یا گردش بروید. بگذارید طبیعت خلق و خوی شما را برای دوست داشتن تنظیم کند. صحبت کنید، گوش دهید.
۱۲- انتظار نداشته باشید آنچه را در ذهنتان می گذرد را بخواند. اگر موضوعی هست که می خواهید همسرتان بداند، به او بگویید، از او انتظار نداشته باشید که از افکار و احتیاجاتتان باخبر باشد.
۱۳- با هم بخندید. دوران بزرگسالی خود را برای لحظاتی فراموش کنید و با هم کارهای بچه گانه و شادی آور انجام دهید. همچنین، اگر کار اشتباهی انجام شد، سعی کنید با شوخی و خنده از آن بگذرید. این کار سبب کاهش استرس در آن شرایط خواهد شد.
۱۴- از جاسوسی کردن بپرهیزید. از مخفیانه زیر نظر گرفتن و بررسی همسرتان دوری کنید. اگر می خواهید چیزی را بدانید، بدون رودربایستی از او سؤال کنید.
۱۵- کارت پستال های عاشقانه به او بدهید. منتظر یک مناسبت خاص نباشید تا به او هدیه ای بدهید. عاشقانه ترین کارتی که می توانید را پیدا کنید و در ماشین او بگذارید. فراموش نکنید که پیام عاشقانه خود را هم در آن بنویسید.
۱۶- خوراکی های مورد علاقه او را تهیه کنید. شکلات یا هر خوراکی دیگری که او دوست دارد را بخرید و در کنار ظرف غذای او با یک جمله زیبا بسته بندی کنید.
۱۷- درباره آینده گفت وگو کنید. آینده خیلی هم از آنچه که به نظر می رسد دور نیست. درباره جاهایی که دوست دارید وقتی ۵۰ سال از ازدواجتان گذشت بروید، با هم حرف بزنید و سعی کنید تا آن رویاها به واقعیت تبدیل شوند.
۱۸- شک و تردیدها را روشن کنید. اگر همسرتان گفتار یا رفتاری مشکوک داشت، زود نتیجه گیری نکنید. به او فرصت دهید تا پیش از آن که شما قضاوت کنید، آن را توضیح دهد.
۱۹- بگذارید او مرد خانه باشد. اگر چه این مسئله هر روز کمتر در نظر گرفته می شود، اما هنوز هم مفید است. اما این بدان معنا نیست که چون فقط همسرتان خانه را اداره می کند و چرخ زندگی را می چرخاند، شما نباید حق انتخاب داشته باشید. این یعنی او رئیس تیم است.
۲۰- بگویید “معذرت می خواهم “. اگر چه شرایطی وجود دارد که ممکن است شما نخواهید بپذیرید که اشتباه می کنید. شاید حرف آزاردهنده ای گفته باشید یا کار بی اهمیتی انجام داده باشید. هیچ گاه برای اظهار تأسف و عذرخواهی از همسرتان غرور نداشته باشید.
۲۱- به قول های خود عمل کنید. اگر به همسرتان قول انجام کاری را داده اید، باید تا پایان آن را دنبال کنید.
۲۲- گذشته ها، گذشته! چنانچه همسرتان با رفتار یا گفتارش باعث آزردگی شما شده است، او را ببخشید. هرگاه اختلافی به وجود آمد، گذشته ها را به رخ او نکشید، به خصوص اگر اظهار پشیمانی کرده بود.
۲۳- صادق باشید. چیزی را از همسرتان مخفی نکنید. روراست و شفاف باشید. این مورد به درستکاری بیشتر شما کمک خواهد کرد.
۲۴- در برابر دوستانش به او افتخار کنید. مردها به طور ذاتی روی بالا بردن خود حساب می کنند. گاهی اوقات به منظور دلگرمی دادن به او بگذارید تعریف های شما را در مورد رفتارها و کردارهای خوبش بشنود.
۲۵- ماشینش را به کارواش ببرید. او را با شستن و تمیز کردن ماشینش غافلگیر کنید. اگر نمی توانید خودتان کار را برعهده بگیرید، آن را به یک متخصص بسپارید.
۲۶- عکس او را در صفحه کامپیوتر قرار دهید. با قرار دادن عکس او بر پس زمینه کامپیوتر خود، اجازه دهید او بداند که هنوز هم مردی خوش تیپ است.
۲۷- با هم عبادت کنید. زوجی که با هم نماز می خوانند، با یکدیگر می مانند. اینها لحظاتی لطیف و خاص هستند که بین هر دو شما به یک میزان تقسیم شده و به یک اندازه اهمیت دارد.
۲۸- غذایتان را زیر نور شمع بخورید. غذای مورد علاقه او را بپزید و شمعها را روشن کنید. زمانی را به تمرکز و توجه به یکدیگر و نگاه کردن در چشمان هم اختصاص دهید.
۲۹- در مقابل دیگران با او مخالفت نکنید. این کار سبب شرمنده شدن او خواهد شد و باعث می شود تا احترام دیگران نسبت به او از بین برود. درنظر داشتن این نکته به خصوص اگر دارای فرزند هستید، بسیار اهمیت دارد.
۳۰- در برابر دیگران او را مورد انتقاد قرار ندهید. اگر حس می کنید همسرتان نیاز به کمی انتقاد سازنده دارد، به هیچ وجه آن را مطرح نکنید مگر خصوصی و با لحنی دوستانه مورد انتقاد قرار گرفتن در جمع، سبب پایین آمدن عزت نفس و جریحه دار شدن احساسات می گردد.
۳۱- از او حمایت کنید. به دیگران اجازه ندهید به همسرتان بی احترامی کنند. حتی نظریه ای کنایه آمیز می تواند آزار دهنده باشد. از او دفاع کنید. نگذارید شخصی، مهم ترین و با ارزش ترین فرد زندگیتان را به زمین بزند.
۳۲- خودتان را دوست بدارید. خیلی وقتها ما به عنوان یک زن، به خاطر سستی خودمان، جلوی شوهرانمان را می گیریم. یاد بگیرید که آنها را آزاد بگذارید. موضوعاتی که شما را نگران می کنند، اغلب حتی آنها را آزار هم نمی دهند. آنچه آنها را اذیت می کند، زمانی است که ما مانع آنها می شویم. به یاد داشته باشید، گرچه ممکن است عجیب به نظر برسد، اما وقتی خودتان را دوست نداشته باشید نمی توانید واقعا شخص دیگری را دوست بدارید.
۳۳- هنگام بیماری مراقبش باشید. مردها نازپروردگی را دوست دارند، بخصوص هنگامی که بیمارند. همه چیز را برای او فراهم کنید و سوپ مخصوصی هم برایش بپزید.
۳۴- در چشمان او بنگرید. زمانی که همسرتان با شما صحبت می کند، مستقیم به چشمان او نگاه کنید. نه تنها این کار نشانگر این است که شما به آنچه او می گوید علاقه مندید، بلکه چیزی در نگاه کردن در چشمان او وجود دارد که به شما والایی خواهد داد.
۳۵- عکسهای عروسی تان را قاب کنید. پس از این که مدتی از ازدواجتان گذشت، عکسهای عروسی تان را مخفی نکنید. بلکه آنها را در قاب عکس بگذارید. این کار یادآوری خواهد کرد که چگونه در ابتدا عاشق هم شدید و چقدر این عشق افزایش یافته است.
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#25
Posted: 19 Sep 2011 07:42
8 توصیه برای بهبود رابطه همسران
پیشنهادهای روان شناسان آمریکایی؛ براساس آمار و ارقام منابع آمریکایی، این روزها آمار طلاق به حدود ۶/۳ طلاق در هر هزار نفر رسیده که این میزان، پایین ترین آمار طلاق از سال ۱۹۷۰ میلادی تاکنون است. البته آنها این را هم گفته اند که آمار ازدواج هم در بین جوانان شان کاهش چشم گیری داشته است. با این حال، آمریکایی ها کاهش آمار طلاق در کشورشان را مدیون مشاوره های قبل و بعد از ازدواج و آشنا کردن بهتر زوجین با خصوصیات رفتاری و اجتماعی طرف مقابل خود می دانند. آنها می گویند که خوشبخت ترین افراد کسانی هستند که بتوانند درک درستی از خود و طرف مقابل شان داشته باشند و کمی در زندگی فداکاری به خرج دهند و از یکه تازی و لجبازی پرهیز کنند.
آنها همچنین به تمام زوج ها در سراسر دنیا پیشنهاد کرده اند که اگر می خواهند زندگی خوب و آرامی داشته باشند و بعد از چند ماه یا چند سال برای همدیگر خسته کننده و سوهان روح نشوند، به این ۸ توصیه عمل کنند :
1. به یکدیگر ابراز علاقه کنید: ابراز علاقه به معنای خریدن یک کادوی گران قیمت یا خوردن شام در بهترین رستوران شهر نیست، بلکه شما می توانید با هدیه دادن بدون مناسبت یک شاخه گل، فشردن دست همسرتان یا یک تشکر خالصانه از زحمات اش، عشق و محبت تان را به او نشان دهید. حتی شما می توانید با گفتن یک جمله "دوستت دارم" به همسرتان ثابت کنید که بعد از چند سال، هنوز برایتان دوست داشتنی و قابل احترام است.
2. هنگام بحث و مجادله، احترام یکدیگر را حفظ کنید: مطمئن باشید که با ناسزا گفتن و توهین کردن هیچ مشکلی حل نمی شود و این کار تنها باعث سرد شدن روابط بین همسران می شود. از بحث و مجادله هم که در زندگی گریزی نیست، بنابراین سعی کنید که همیشه مخالفت خود را درباره یک موضوع با منطق و آرامش به همسرتان بگویید و هیچ گاه در خلال بحث از کلمات تحقیری یا توهین آمیز استفاده نکنید. قبل از اینکه بخواهید در مورد موضوعی بحث کنید، خوب حرف هایتان را بسنجید و این را در نظر بگیرید که ممکن است ایده های شما هم عیب و ایرادی داشته باشد و شما می توانید به جای جر و بحث، با آرامش تبادل نظر کنید تا بهترین ایده را در زندگی تان اجرا نمایید.
3. همیشه برای همسرتان آراسته باشید: مطالعات نشان می دهند که پنج اتفاق خوب و مثبت باید در طول روز رخ دهد تا اثر یک حادثه منفی و بد را در ذهن پاک کند. حالا حساب اش را بکنید که آراسته و مرتب بودن همسران برای یکدیگر می تواند به تنهایی پنج امتیاز مثبت به حساب آید و تمام خستگی های روحی و ذهنی شان را از بین ببرد. فراموش نکنید که کوچک ترین تغییرات ظاهری در شما می تواند بزرگ ترین هیجان برای همسرتان به شمار آید. از کوتاه یا رنگ کردن مو گرفته تا پوشیدن یک لباس جدید.
4. به خاطر مسایل پیش پا افتاده مشاجره نکنید: به نظر شما دعوا کردن بر سر تغییر کانال تلویزیون یا عوض کردن جای گلدان و تابلو آن قدر اهمیت دارد که بخواهید به خاطر آن اعصاب تان را خرد و زندگی تان را خراب کنید؟ مسلما که نه! پس به خاطر مسایل پوچ و بی ارزش روابط تان را تیره و تار نکنید.
5. بیشتر تفریح کنید: معمولا اوایل ازدواج، زوج ها با هم زیاد به سینما، پارک یا خرید می روند اما این رفت و آمدها کم کم از بین می رود و فقط به میهمانی های خانوادگی چند ماه یک بار محدود می شود. یک زوج خوشبخت حداقل هفته ای یک بار با هم بیرون می روند. برای پیاده روی، کوهنوردی، دیدن یک فیلم جدید یا حتی خرید روزانه! برای اینکه بتوانید زندگی تان را از یکنواختی دربیاورید، می توانید یک برنامه ریزی مناسب برای یک گردش با همسر و فرزندان تان در آخر هفته ترتیب دهید تا روحیه خود. همسر و بچه هایتان را تقویت کنید و صمیمت بیشتری هم بین تان به وجود بیاید.
6. جلوی دیگران به یکدیگر احترام بگذارید: اگر خوشبختی و صمیمیت، تنها یک کلید طلایی داشته باشد، می توان احترام متقابل همسران به یکدیگر در مقابل فرزندان یا سایر افراد را به عنوان آن کلید طلایی معرفی کرد، بنابراین اگر می خواهید محبت و علاقه همسرتان را روز به روز نسبت به خود بیشتر کنید، باید پیش بچه ها و خانواده تان نهایت احترام را به او بگذارید و همیشه از الفاظ زیبا برای صدا کردن اش استفاده کنید.
7. یک روز در هفته یا ماه را به خودتان اختصاص دهید: برای اینکه بتوانید هر چند وقت یکبار درد دل های همسرتان را گوش دهید یا ساعات خوشی را با هم بگذرانید، بد نیست که یک روز کامل را تنها به خودتان اختصاص دهید و در این روز هیچ حرف ناراحت کننده ای به هم نزنید یا گله و شکایتی از هم نکنید. تمام این روز باید به خوشی و شادی بگذرد تا روابط شما هر چه بیشتر محکم تر و پایدارتر شود.
8. مشکلات یکدیگر را درک کنید: اگر همسرتان دیر به خانه برگشت، سریع شروع به بازخواست و سین جیم نکنید. اجازه دهید که او کمی خستگی اش را در کند و بعد از او بخواهید که اگر دوست دارد مشکل اش را با شما درمیان بگذارد تا شاید بتوانید با همفکری آن را حل کنید. این طوری، هم سر از علت دیرآمدن اش درآورده اید و هم باعث نشده اید که همسرتان نسبت به شما جبهه بگیرد و یک مشت دروغ تحویل تان بدهد.
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#26
Posted: 23 Sep 2011 08:32
جملات فوق العاده ارزشمند و تفکر برانگیز
One song can spark a moment
یک آهنگ می تواند لحظه ای جدید را بسازد
One flower can wake the dream
یك گل میتواند بهار را بیاورد
One tree can start a forest
یك درخت می تواند آغاز یك جنگل باشد
One bird can herald spring
یك پرنده می تواند نوید بخش بهار باشد
One smile begins a friendship
یك لبخند میتواند سرآغاز یك دوستی باشد
One handclasp lifts a soul
یك دست دادن روح انسان را بزرگ میكند
One star can guide a ship at sea
یك ستاره میتواند كشتی را در دریا راهنمایی كند
One word can frame the goal
یك سخن می تواند چارچوب هدف را مشخص كند
One vote can change a nation
یك رای میتواند سرنوشت یك ملت را عوض كنند
One sunbeam lights a room
یك پرتو كوچك آفتاب میتواند اتاقی را روشن كند
One candle wipes out darkness
یك شمع میتواند تاریكی را از میان ببرد
One laugh will conquer gloom
یك خنده میتواند افسردگی را محو كند
One hope will raise our spirits
یك امید روحیه را بالا می برد
One touch can show you care
یك دست دادن نگرانی شما را مشخص میكند
One voice can speak with wisdom
یك سخن میتواند دانش شما را افزایش دهد
One heart can know what's true
یك قلب میتواند حقیقت را تشخیص دهد
One life can make a difference
یك زندگی میتواند متفاوت باشد
You see, it's up to you
شما می بینید پس تصمیم با شماست
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 1748
#27
Posted: 23 Sep 2011 15:17
تقویت حافظه
تا چه حد حافظه شما خوب است؟ اگر شما هم شبیه به بیشتر مردم باشید جواب شما این است که به اندازه ی کافی خوب نیست.یکی از آرزوهای بیشتر انسان ها این است که بتوانند حافظه خودشان را گسترش دهند. خوشبختانه هر کسی با کمی تمرین می تواند یاد بگیرد که چه طور اطلاع های بیشتری را به خاطر بیاورد. با توجه به تحقیق های منظمی که بر روی حافظه انجام شده است روش های متنوع و مفیدی به دست آمده است که در زیر به برخی از آنها می پردازیم و امید است که مورد استفاده قرار گیرند.
1- فکر کردن واقعی پیرامو آن چیزی که می خواهید به خاطر بیاورید:
اگر شما می خواهید مطالبی را به حافظه بلند مدت خود بسپارید باید در مورد آن موضوع فکر کنید, سوالهایی در این زمینه از خود بپرسید, معنی ان موضوع را بررسی کنید و ارتباط موضوع جدید را با مطالبی که می دانید پیدا کنید. همچنین اگر مطالب جدیدی را که فرا گرفته اید با اطلاع های قدیمی خود در آمیزید و از آن ها استفاده کنید وارد حافظه بلند مدت شما می شوند. این تکنیک مهمی است که هر لحظه که در حال مطالعه هستید در مورد مطالب آن فکر کنید اگر شما یک چنین کاری را انجام دهید احتمال این که در آینده زمانی که می خواهید آن مطالی را به خاطر بیاورید سریعتر و دقیق تر این کار را انجام دهید بیشتر است.
2- دقت کردن بر روی آن چه که می خواهید به خاطر بسپارید و یا به یاد بیاورید:
خیلی سریع پاسخ دهید که چه تصویری بر روی اسکناس دویست ریالی وجود دارد؟ پانصد ریالی چطور؟ هزار
ریالی چطور؟ دو هزار ریالی چطور؟ بارها و بارها از این اسکناس ها استفاده کرده اید. پس چرا نمی توانید تمام تصاویر را به طور دقدق به یاد بیاورید؟ این موضوع به خاطر این است که شما تا به حال توجه دقیقی به آنها ننموده اید.. در مورد هر موضوعی اگر ما در لحظه ای مه در حال بخاطر سپردن یا به یاد آوردن آن هستیم دقت کافی و لازم را نداشته باشیم, نمی توانیم آن را به خاطر بیاوریم و در زمانی که به ان نیاز داریم ان موضوع را فراموش می کنیم.
3- استفاده از تصورهای دیداری( تصویر ذهنی):
شما به طور حتم این جمله را شنیده اید که یک تصویر ارزش یک هزار لغت را دارد. تحقیق ها نشان می دهند که در بسیاری از مواقع به یاد آوردن مطالیی که از آنها تصورهای ذهنی داریم, بسیار آسان تر است. این موضوع به این دلیل است که تصاویر ذهنی , حافظه ی مخصوص به خودشان را دارند. بنابراین اگر مطالبی را که به خاطر می سپاریم علاوه بر این که آنها را می خوانیم برای آن ها تصویر ذهنی هم بسازیم, باعث می شود که اگر در موقعیت خود مطلب را فراموش کردیم, تصویری را که برای آن مطالب در ذهن مان ساخته ایم به خاطر بیاوریم و در ادامه , حتی خود مطلب را نیز به خاطر بیاوریم. به طور مثال در مورد یک شماره تلفن اگر سعی کنید که علاوه بر این که بر روی عدد تمرکز می کنید, این تصویر را هم در ذهن خود بسازید که اعداد چگونه بر روی تلفن قرار دارند و تصویری از شماره مورد نظر بر اساس نحوه قرار گرفتن آن بر روی صفحه اعداد در ذهن خود ثبت نمایید. در یاداوری این عدد کمتر مشکل خواهید داشت. ساختن تصویر ذهنی از مطالبی که در حال فرا گرفتن آن ها هستیم, یک نقش اساسی و مرکزی در تقویت حافظه دارد.
4- ارایه کردن علامت های بازیابی اضافه به خودتان:
یکی از روش های اصلی و مهم جهت به خاطر آوردن مطالب این است که از علامت های بازیابی استفاده کنیم. منظور از علامت های بازیابی این است که اگر شما نام شخصی را فراموش کرده اید و در صدد آن هستید که نام او را به خاطر بیاورید باید فکر کنید که به طور مثال اولین بار که آن شخص را دیدید در کجا بود؟ نحوه آشنایی شما چگونه بود؟ منزل وی کجا بود؟ به چه شکلی لباس می پوشد؟ و.....این مورد به شما کمک می کند تا نام فرد را راحت تر به خاطر بیاورید.
5- استفاده از خلاصه نویسی:
یکی دیگر از روش های بسیار کاربردی در زمینه یادگیری صحیح و به خاطر آوردن مطالب روش خلاصه نویسی و حتی رمز نویسی است. به طور مثال شما می توایند نام هفت گل متنوع را با استفاده از یک واژه با معنی برای خودتان بسازید و هر وقت که آن واژه رابه یاد آورید می توانید نام آن هفت گل را به خاطر بیاورید. از این روش می توانید برای به خاطر سپردن شماره تلفن , قواعد درسی, مطالب کتاب ها و دیگر موارد استفاده کنید. تحقیقی که بر روی دانشجویان رشته پزشکی انجام شده نشان می دهد که یکی از روش های سودمند در یادگیری و به خاطر آوردن مطالب درس آناتومی استفاده از این روش است
ویرایش شده توسط: marmolakman
ارسالها: 3119
#30
Posted: 23 Sep 2011 15:25
الفبای زندگی ...!
الف: اشتیاق برای رسیدن به نهایت آرزوها
ب: بخشش برای تجلی روح و صیقل جسم
پ: پویایی برای پیوستن به خروش حیات
ت: تدبیر برای دیدن افق فرداها
ث: ثبات برای ایستادن در برابر باز دارنده ها
ج: جسارت برای ادامه زیستن
چ: چاره اندیشی برای یافتن راهی در گرداب اشتباه
ح: حق شناسی برای تزكیه نفس
خ: خودداری برای تمرین استقامت
د: دور اندیشی برای تحول تاریخ
ذ: ذكر گویی برای اخلاص عمل
ر: رضایت مندی برای احساس شعف
ز: زیركی برای مغتنم شمردن دم ها
ژ: ژرف بینی برای شكافتن عمق درد ها
س: سخاوت برای گشایش كار ها
ش: شایستگی برای لبریز شدن در اوج
ص: صداقت برای بقای دوستی
ض: ضمانت برای پایبندی به عهد
ط: طاقت برای تحمل شكست
ظ: ظرافت برای دیدن حقیقت پوشیده در صدف
ع: عطوفت برای غنچه نشكفته باورها
غ: غیرت برای بقای انسانیت
ف: فداكاری برای قلب های درد مند
ق: قدر شناسی برای گفتن ناگفته های دل
ك: كرامت برای نگاهی از سر عشق
گ: گذشت برای پالایش احساس
ل: لیاقت برای تحقق امید ها
م: محبت برای نگاه معصوم یك كودك
ن: نكته بینی برای دیدن نادیده ها
و: واقع گرایی برای دستیابی به كنه هستی
ه: هدفمندی برای تبلور خواسته ها
ی: یك رنگی برای گریز از تجربه دردهای مشترک
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه